حسبنا کتاب الله: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=100%|' به '{{عربی|'
جز (جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=155%|' به '{{عربی|اندازه=100%|')
جز (جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=100%|' به '{{عربی|')
خط ۱۳: خط ۱۳:


==مقدمه==
==مقدمه==
*[[پیامبر]] می‌خواست مسأله جانشینی [[امام علی|امیر المؤمنین]]{{ع}} را با صراحت و به صورت سند مکتوب بنویسد تا راه بر هرفتنه‌ای بسته شود. امّا عمر با کمال جسارت، گفت که درد بر [[پیامبر]] غلبه کرده و هذیان می‌گوید، قرآن پیش شماست و کتاب خدا برای ما کافی است {{عربی|اندازه=100%|إنّ النّبیّ قد غلب علیه الوجع (إنّ رسول اللّه یهجر) و عندکم القرآن، حسبنا کتاب اللّه}}<ref>المراجعات نامه ۸۶ به نقل از منابع متعدد اهل سنت با اختلاف در تعبیر، «تدوین السنة الشریفه» ص ۸۱، دلائل الصدق ج ۳ ص ۱۱۹</ref> وی می‌دانست که قصد [[پیامبر|رسول خدا]] چه بود، از این‌رو ممانعت کرد<ref>شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج ۳ص۱۱۴</ref> و پیامبر هم از جرّوبحث در حضور خود ناراحت شد و از حاضران خواست که بیرون بروند. با آنکه [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} طبق [[حدیث ثقلین]] بارها فرموده بود که کتاب و [[سنت]] (یا کتاب و عترت) از هم جدا نمی‌شوند، عده‌ای با تمسّک به [[قرآن]]، [[عترت]] را کنار زدند و منطقشان همان "حسبنا کتاب اللّه" بود و این شیوه، برای خانه‌نشین ساختن [[اهل بیت]] و منع روایت فضایل [[امام علی|امیر المؤمنین]] و خاندان پاک [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]] بود. ابن عباس می‌گفت: همۀ مصیبت، آن روز بود که نگذاشتند [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]] آنچه را می‌خواست بنویسد.<ref>الملل و النحل، شهرستانی ج۱ ص۲۲، معالم المدرستین ج۱ ص۱۱۲ و منابع تاریخی دیگر</ref> جلوگیری از نگارش و نقل احادیث پیامبر، در زمان [[ابوبکر]] و عمر بشدّت اعمال می‌شد و مردم را با استناد به برخی روایات جعلی از قول [[پیامبر]] که فرموده: سخنان مرا ننویسید و روایت نکنید و آن را با قرآن مخلوط نسازید و... مدّتها از نقل و روایت و تدوین احادیث پیامبر جلوگیری می‌کردند<ref>اضواء علی السنة المحمدیه، محمود ابوریه ص۴۶، تدوین السنة الشریفه محمد رضا الجلالی ص ۲۶۳</ref> حتی اگر باخبر می‌شدند کسانی روایاتی را گردآوری کرده‌اند، دستور می‌دادند تا آنها را محو کنند، گاهی تهدید می‌کردند، یا به حبس می‌افکندند.<ref>تدوین السنة الشریفه محمد رضا الجلالی ص ۴۳۶</ref> تفکّر "حسبنا کتاب اللّه"، در تقابل با [[امامت]] و پیشوایی [[ائمه]] [[معصوم]]{{عم}} است و معتقدان به این مسلک، مخالفان [[ولایت]] [[اهل بیت]] پیامبرند. این تفکر در تضادّ با [[قرآن]] و فرمودۀ [[پیامبر]] است که [[ثقلین]] را میان امّت خود به یادگار گذاشت. به تعبیر شهید پاک‌نژاد: حسبنا کتاب اللّه، در برابر آیۀ شریفه که [[اطاعت]] از [[پیامبر]] را واجب دانسته، ردّ مطلب است. حسبنا کتاب اللّه در برابر حدیث ثقلین {{عربی|اندازه=100%|إنّی تارک فیکم الثّقلین کتاب اللّه و عترتی}} که مورد تأیید اکثریت فرزندان دانشمند [[سقیفه]] است، ردّ فرمودۀ نبی گرامی است. حسبنا کتاب اللّه هیچ با نام [[اهل سنت]] و سنی و [[تسنن]] سازگاری ندارد (و سنّی یعنی پذیرای سنّت، سنت چیزی اضافه بر کتاب) حسبنا کتاب اللّه با (فاسئلوا أهل الذّکر إن کنتم لا تعلمون) جور در نمی‌آید...<ref>مظلومی گمشده در سقیفه ص ۸۴</ref> فرهنگ حسبنا کتاب اللّه، فرهنگ حذف [[اهل بیت]] و سیرۀ قولی و عملی [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]] {{صل}} و کنار گذاشتن یکی از [[ثقلین]] است. چه کتاب و عترت را ملاک قرار دهیم (که [[شیعه]] می‌گوید) و چه کتاب و [[سنت]] را (که اهل سنّت بر آن پای می‌فشارند)، یک نکته روشن است و آن اینکه تکیه بر قرآن و فاصله گرفتن از سنّت و عترت، به بیراهه می‌رود، چون [[اهل بیت]]، مفسّران قرآنند و [[سنت]]، مبین کتاب خداوند است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص:۲۲۶.</ref>.
*[[پیامبر]] می‌خواست مسأله جانشینی [[امام علی|امیر المؤمنین]]{{ع}} را با صراحت و به صورت سند مکتوب بنویسد تا راه بر هرفتنه‌ای بسته شود. امّا عمر با کمال جسارت، گفت که درد بر [[پیامبر]] غلبه کرده و هذیان می‌گوید، قرآن پیش شماست و کتاب خدا برای ما کافی است {{عربی|إنّ النّبیّ قد غلب علیه الوجع (إنّ رسول اللّه یهجر) و عندکم القرآن، حسبنا کتاب اللّه}}<ref>المراجعات نامه ۸۶ به نقل از منابع متعدد اهل سنت با اختلاف در تعبیر، «تدوین السنة الشریفه» ص ۸۱، دلائل الصدق ج ۳ ص ۱۱۹</ref> وی می‌دانست که قصد [[پیامبر|رسول خدا]] چه بود، از این‌رو ممانعت کرد<ref>شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج ۳ص۱۱۴</ref> و پیامبر هم از جرّوبحث در حضور خود ناراحت شد و از حاضران خواست که بیرون بروند. با آنکه [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} طبق [[حدیث ثقلین]] بارها فرموده بود که کتاب و [[سنت]] (یا کتاب و عترت) از هم جدا نمی‌شوند، عده‌ای با تمسّک به [[قرآن]]، [[عترت]] را کنار زدند و منطقشان همان "حسبنا کتاب اللّه" بود و این شیوه، برای خانه‌نشین ساختن [[اهل بیت]] و منع روایت فضایل [[امام علی|امیر المؤمنین]] و خاندان پاک [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]] بود. ابن عباس می‌گفت: همۀ مصیبت، آن روز بود که نگذاشتند [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]] آنچه را می‌خواست بنویسد.<ref>الملل و النحل، شهرستانی ج۱ ص۲۲، معالم المدرستین ج۱ ص۱۱۲ و منابع تاریخی دیگر</ref> جلوگیری از نگارش و نقل احادیث پیامبر، در زمان [[ابوبکر]] و عمر بشدّت اعمال می‌شد و مردم را با استناد به برخی روایات جعلی از قول [[پیامبر]] که فرموده: سخنان مرا ننویسید و روایت نکنید و آن را با قرآن مخلوط نسازید و... مدّتها از نقل و روایت و تدوین احادیث پیامبر جلوگیری می‌کردند<ref>اضواء علی السنة المحمدیه، محمود ابوریه ص۴۶، تدوین السنة الشریفه محمد رضا الجلالی ص ۲۶۳</ref> حتی اگر باخبر می‌شدند کسانی روایاتی را گردآوری کرده‌اند، دستور می‌دادند تا آنها را محو کنند، گاهی تهدید می‌کردند، یا به حبس می‌افکندند.<ref>تدوین السنة الشریفه محمد رضا الجلالی ص ۴۳۶</ref> تفکّر "حسبنا کتاب اللّه"، در تقابل با [[امامت]] و پیشوایی [[ائمه]] [[معصوم]]{{عم}} است و معتقدان به این مسلک، مخالفان [[ولایت]] [[اهل بیت]] پیامبرند. این تفکر در تضادّ با [[قرآن]] و فرمودۀ [[پیامبر]] است که [[ثقلین]] را میان امّت خود به یادگار گذاشت. به تعبیر شهید پاک‌نژاد: حسبنا کتاب اللّه، در برابر آیۀ شریفه که [[اطاعت]] از [[پیامبر]] را واجب دانسته، ردّ مطلب است. حسبنا کتاب اللّه در برابر حدیث ثقلین {{عربی|إنّی تارک فیکم الثّقلین کتاب اللّه و عترتی}} که مورد تأیید اکثریت فرزندان دانشمند [[سقیفه]] است، ردّ فرمودۀ نبی گرامی است. حسبنا کتاب اللّه هیچ با نام [[اهل سنت]] و سنی و [[تسنن]] سازگاری ندارد (و سنّی یعنی پذیرای سنّت، سنت چیزی اضافه بر کتاب) حسبنا کتاب اللّه با (فاسئلوا أهل الذّکر إن کنتم لا تعلمون) جور در نمی‌آید...<ref>مظلومی گمشده در سقیفه ص ۸۴</ref> فرهنگ حسبنا کتاب اللّه، فرهنگ حذف [[اهل بیت]] و سیرۀ قولی و عملی [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]] {{صل}} و کنار گذاشتن یکی از [[ثقلین]] است. چه کتاب و عترت را ملاک قرار دهیم (که [[شیعه]] می‌گوید) و چه کتاب و [[سنت]] را (که اهل سنّت بر آن پای می‌فشارند)، یک نکته روشن است و آن اینکه تکیه بر قرآن و فاصله گرفتن از سنّت و عترت، به بیراهه می‌رود، چون [[اهل بیت]]، مفسّران قرآنند و [[سنت]]، مبین کتاب خداوند است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص:۲۲۶.</ref>.