←مقدمه
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←مقدمه) |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
*محمد، پیوسته بر فساد مردم میگریست و از شدت ریاضت و روزه، بسیار نحیف شد. او، شیرینزبان و باعاطفه مینمود و سودانیان استعمارزده را به فتح جهان و گسترش عدالت نوید میداد. | *محمد، پیوسته بر فساد مردم میگریست و از شدت ریاضت و روزه، بسیار نحیف شد. او، شیرینزبان و باعاطفه مینمود و سودانیان استعمارزده را به فتح جهان و گسترش عدالت نوید میداد. | ||
*اعضای قبیله بگارا- که مقتدرترین قبیله آنجا بود، او را تقدیس میکردند. محمد، همواره از مردی که جهان را از عدالت میآکند، سخن میگفت و ستمدیدگان را بشارت میداد. در چهل سالگی روزی کسی به او گفت: "ای بزرگوار! شاید تو خود مهدی موعودی؟ محمد نخست انکار کرد؛ ولی به تدریج خود را مهدی خواند. مردمی که از برده فروشی و ستم مصریان و انگلیسیان، به ستوه آمده بودند، ادعایش را پذیرفتند. محمد احمد با دخترانی از قبایل مختلف ازدواج کرد و پیوندهای بسیار پدید آورد. پیروان محمد احمد، وی را تا حد پرستش گرامی میداشتند. | *اعضای قبیله بگارا- که مقتدرترین قبیله آنجا بود، او را تقدیس میکردند. محمد، همواره از مردی که جهان را از عدالت میآکند، سخن میگفت و ستمدیدگان را بشارت میداد. در چهل سالگی روزی کسی به او گفت: "ای بزرگوار! شاید تو خود مهدی موعودی؟ محمد نخست انکار کرد؛ ولی به تدریج خود را مهدی خواند. مردمی که از برده فروشی و ستم مصریان و انگلیسیان، به ستوه آمده بودند، ادعایش را پذیرفتند. محمد احمد با دخترانی از قبایل مختلف ازدواج کرد و پیوندهای بسیار پدید آورد. پیروان محمد احمد، وی را تا حد پرستش گرامی میداشتند. | ||
*در سال ۱۳۰۰ ق داعیانی نزد شیوخ قبایل فرستاد و از آنان خواست به او که مهدی منتظر است و [[رسول خدا]] آمدنش را بشارت داده [[ایمان]] آورند. حاکم خارطوم نمایندهای نزد وی فرستاد. وقتی فرستاده حاکم، آمادگی پیروان محمد را مشاهده کرد، به پایتخت بازگشت و با پنجاه جنگاور به نبرد با مهدی روی آورد در این جنگ، نماینده حاکم خارطوم و همراهانش هلاک شدند و کار مهدی سودانی رونق فزونتر یافت. ژنرال گوردن از سوی دولت بریتانیا سمت محمد احمد شتافت؛ اما او نیز به قتل رسید. بدین ترتیب، خارطوم و تمام سودان به دست مهدی سودانی افتاد. | *در سال ۱۳۰۰ ق داعیانی نزد شیوخ قبایل فرستاد و از آنان خواست به او که مهدی منتظر است و [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] آمدنش را بشارت داده [[ایمان]] آورند. حاکم خارطوم نمایندهای نزد وی فرستاد. وقتی فرستاده حاکم، آمادگی پیروان محمد را مشاهده کرد، به پایتخت بازگشت و با پنجاه جنگاور به نبرد با مهدی روی آورد در این جنگ، نماینده حاکم خارطوم و همراهانش هلاک شدند و کار مهدی سودانی رونق فزونتر یافت. ژنرال گوردن از سوی دولت بریتانیا سمت محمد احمد شتافت؛ اما او نیز به قتل رسید. بدین ترتیب، خارطوم و تمام سودان به دست مهدی سودانی افتاد. | ||
*او بارها با [[محمد سعید پاشا]] و [[عبد القادر پاشا]] و افسران انگلیسی نبرد کرد. در تمام این جنگها پیروز شد و غنیمت بسیار به دست آورد. | *او بارها با [[محمد سعید پاشا]] و [[عبد القادر پاشا]] و افسران انگلیسی نبرد کرد. در تمام این جنگها پیروز شد و غنیمت بسیار به دست آورد. | ||
*مهدی سودانی سرانجام در ۲۱ ژانویه ۱۸۸۵ م بر اثر تبی شدید در گذشت. او هنگام مرگ [[عبد اللّه نعاشی]] را جانشین خود ساخت؛ اما عبد اللّه به سرعت، تمام دستاوردهای مهدی را از کف داد<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص: ۴۳۱ - ۴۳۲.</ref>. | *مهدی سودانی سرانجام در ۲۱ ژانویه ۱۸۸۵ م بر اثر تبی شدید در گذشت. او هنگام مرگ [[عبد اللّه نعاشی]] را جانشین خود ساخت؛ اما عبد اللّه به سرعت، تمام دستاوردهای مهدی را از کف داد<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص: ۴۳۱ - ۴۳۲.</ref>. | ||
==مهدی سودانی در موعودنامه== | ==مهدی سودانی در موعودنامه== | ||
*"محمد احمد مهدی سودانی" به دروغ خود را مهدی موعود معرفی کرد. او پیش از این ادعا، مرتب به مردم ستمدیده سودان، بشارت آمدن [[حضرت مهدی]] {{ع}} را برای نجات آنان از فشار فقر و بیداد و مالیات سنگین دولت وقت میداد. بدینگونه نام حضرت را در نقاط حساس سر زبانها افکند و پس از آن هنگامی که از او پرسیدند: [[امام مهدی]] {{ع}} کی خواهد آمد، نکند خودت باشی؟ پاسخ داد: آری! من همان مهدی نجاتبخش هستم. آنگاه اندیشههای پوچ خویش را در میان مردم پراکند و خبر او به "خرطوم" و اطراف آن رسید و قبیلههای صحراگرد به امامت او ایمان آوردند. وی با انگلیسیها پیکار کرد و پیروز شد و پس از پیروزی، بر اثر تب شدید در سال ۱۳۰۸ هجری مُرد<ref>امام مهدی {{ع}} از ولادت تا ظهور، سید محمد کاظم قزوینی، ص ۵۷۹.</ref><ref>[[مجتبی تونهای|مجتبی تونهای]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص:۷۱۹.</ref>. | *"محمد احمد مهدی سودانی" به دروغ خود را مهدی موعود معرفی کرد. او پیش از این ادعا، مرتب به مردم ستمدیده سودان، بشارت آمدن [[حضرت مهدی]] {{ع}} را برای نجات آنان از فشار فقر و بیداد و مالیات سنگین دولت وقت میداد. بدینگونه نام حضرت را در نقاط حساس سر زبانها افکند و پس از آن هنگامی که از او پرسیدند: [[امام مهدی]] {{ع}} کی خواهد آمد، نکند خودت باشی؟ پاسخ داد: آری! من همان مهدی نجاتبخش هستم. آنگاه اندیشههای پوچ خویش را در میان مردم پراکند و خبر او به "خرطوم" و اطراف آن رسید و قبیلههای صحراگرد به امامت او ایمان آوردند. وی با انگلیسیها پیکار کرد و پیروز شد و پس از پیروزی، بر اثر تب شدید در سال ۱۳۰۸ هجری مُرد<ref>امام مهدی {{ع}} از ولادت تا ظهور، سید محمد کاظم قزوینی، ص ۵۷۹.</ref><ref>[[مجتبی تونهای|مجتبی تونهای]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص:۷۱۹.</ref>. |