حوادث مصر در دوران ظهور چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'طوریکه' به 'طوری که'
جز (حذف پیوند از عنوان منبع‌شناسی جامع مهدویت توسط ربات)
جز (جایگزینی متن - 'طوریکه' به 'طوری که')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۲۲: خط ۲۲:
::::::«روایات پیشامدهایی که پیرامون مصر وارد شده متعدد است .. نخست روایات بشارت‌دهنده [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} به مسلمانان جهت فتح مصر بدست آنان، تا برسد به روایات مربوط به استیلای مغربی‌ها بر مصر در حوادث انقلاب فاطمیان و بالاخره حوادث زمان [[ظهور]] [[حضرت مهدی]] {{ع}}، بیان می‌شود.
::::::«روایات پیشامدهایی که پیرامون مصر وارد شده متعدد است .. نخست روایات بشارت‌دهنده [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} به مسلمانان جهت فتح مصر بدست آنان، تا برسد به روایات مربوط به استیلای مغربی‌ها بر مصر در حوادث انقلاب فاطمیان و بالاخره حوادث زمان [[ظهور]] [[حضرت مهدی]] {{ع}}، بیان می‌شود.
::::::اما پیشامدهای زمان ظهور با حوادث تأسیس دولت فاطمی در منابع بیان پیشامدها درهم آمیخته است. زیرا در روایات مربوط به [[حضرت مهدی]] {{ع}}، ورود سپاه مغربی به مصر نیز دیده می‌شود .. و راه تشخیص آن، وجود روایتی است که دلالت بر پیوستن آن به زمان ظهور و یا پیوستن به حادثه معینی از حادثه‌های زمان ظهور حضرت، مانند [[خروج سفیانی]] و غیر آن داشته باشد. با ملاحظه دقیق، فقط سلسله روایاتی در دست ما می‌ماند که پیشامدهایی را در مصر عنوان کرده است بدون تردید آن حوادث از جمله پیشامدهای زمان [[ظهور]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} بوده و یا به احتمال قوی از آنهاست.
::::::اما پیشامدهای زمان ظهور با حوادث تأسیس دولت فاطمی در منابع بیان پیشامدها درهم آمیخته است. زیرا در روایات مربوط به [[حضرت مهدی]] {{ع}}، ورود سپاه مغربی به مصر نیز دیده می‌شود .. و راه تشخیص آن، وجود روایتی است که دلالت بر پیوستن آن به زمان ظهور و یا پیوستن به حادثه معینی از حادثه‌های زمان ظهور حضرت، مانند [[خروج سفیانی]] و غیر آن داشته باشد. با ملاحظه دقیق، فقط سلسله روایاتی در دست ما می‌ماند که پیشامدهایی را در مصر عنوان کرده است بدون تردید آن حوادث از جمله پیشامدهای زمان [[ظهور]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} بوده و یا به احتمال قوی از آنهاست.
::::::از آن جمله، روایات مربوط به کشته شدن فرمانروای مصر بدست مردم آن کشور است که این روایت بطوریکه در کتاب بشارة الاسلام ص ۱۷۵ به نقل از ارشاد مفید دیده می‌شود، بعنوان یکی از نشانه‌های ظهور [[مهدی]] {{ع}} آمده است. تعبیر دیگری وجود دارد که در زمان ما زبانزد مردم است و آن اینکه می‌گوید: "اهل مصر سادات خود را می‌کشند" و "استیلای بردگان بر کشور سادات"<ref>بشارة الاسلام، ص ۱۷۶.</ref> که آنرا بر قتل "انور سادات" تطبیق می‌دهند که این اشتباه است زیرا سادات در این روایات، بمعنای رؤساء است و اسم خاص نیست و فرمانروای مصری‌ای که قتل وی از نشانه‌های [[ظهور]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} می‌باشد در پی آن حادثه بوجود می‌آید. چنانکه این روایت، ورود یک سپاه یا بیشتر را به مصر خاطرنشان می‌سازد و ممکن است آن سپاه غربی و یا مغربی باشد که بزودی آنرا بیان خواهیم کرد، برخی از روایات می‌گوید: کشته شدن فرمانروای مصر همزمان با کشته شدن حاکم شام بدست مردم شام، رخ می‌دهد، همچنین در کتاب بشارة الاسلام ص ۱۸۵ به نقل از کتاب "القول المختصر" نوشته ابن حجر آمده که گفته است: گفتار شانزدهم: "قبل از وی فرمانروای شام و حاکم مصر کشته می‌شوند".
::::::از آن جمله، روایات مربوط به کشته شدن فرمانروای مصر بدست مردم آن کشور است که این روایت بطوری که در کتاب بشارة الاسلام ص ۱۷۵ به نقل از ارشاد مفید دیده می‌شود، بعنوان یکی از نشانه‌های ظهور [[مهدی]] {{ع}} آمده است. تعبیر دیگری وجود دارد که در زمان ما زبانزد مردم است و آن اینکه می‌گوید: "اهل مصر سادات خود را می‌کشند" و "استیلای بردگان بر کشور سادات"<ref>بشارة الاسلام، ص ۱۷۶.</ref> که آنرا بر قتل "انور سادات" تطبیق می‌دهند که این اشتباه است زیرا سادات در این روایات، بمعنای رؤساء است و اسم خاص نیست و فرمانروای مصری‌ای که قتل وی از نشانه‌های [[ظهور]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} می‌باشد در پی آن حادثه بوجود می‌آید. چنانکه این روایت، ورود یک سپاه یا بیشتر را به مصر خاطرنشان می‌سازد و ممکن است آن سپاه غربی و یا مغربی باشد که بزودی آنرا بیان خواهیم کرد، برخی از روایات می‌گوید: کشته شدن فرمانروای مصر همزمان با کشته شدن حاکم شام بدست مردم شام، رخ می‌دهد، همچنین در کتاب بشارة الاسلام ص ۱۸۵ به نقل از کتاب "القول المختصر" نوشته ابن حجر آمده که گفته است: گفتار شانزدهم: "قبل از وی فرمانروای شام و حاکم مصر کشته می‌شوند".
::::::و نیز بین روایت بیانگر قتل فرمانروای مصر با روایتی که می‌گوید مردی انقلابی از مصر، قبل از [[سفیانی]] خروج می‌کند، تقریبا رابطه‌ای وجود دارد. در بحار الانوار آمده است. "پیش از سفیانی، مصری و یمنی خروج و قیام می‌کنند"<ref>بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۱۰.</ref>. و این شخص مصری ممکن است سرکرده فرماندهان، یعنی فرمانده سپاهی باشد که برخی روایات می‌گوید او جنبشی در مصر ایجاد نموده و اعلان جنگ می‌کند. "سرکرده فرماندهان در مصر قیام می‌کند و سپاهیانی تجهیز و بسیج می‌شوند".
::::::و نیز بین روایت بیانگر قتل فرمانروای مصر با روایتی که می‌گوید مردی انقلابی از مصر، قبل از [[سفیانی]] خروج می‌کند، تقریبا رابطه‌ای وجود دارد. در بحار الانوار آمده است. "پیش از سفیانی، مصری و یمنی خروج و قیام می‌کنند"<ref>بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۱۰.</ref>. و این شخص مصری ممکن است سرکرده فرماندهان، یعنی فرمانده سپاهی باشد که برخی روایات می‌گوید او جنبشی در مصر ایجاد نموده و اعلان جنگ می‌کند. "سرکرده فرماندهان در مصر قیام می‌کند و سپاهیانی تجهیز و بسیج می‌شوند".
::::::در روایتی دیگر این مطلب، یاد شده به اینکه وی قبل از ورود نیروهای غربی، مردم را بسوی [[آل محمد|آل پیامبر]] {{صل}} دعوت می‌کند. "اهل غرب به سوی مصر هجوم می‌آورند همین‌که وارد می‌شوند، فرمانروائی [[سفیانی]] برقرار می‌شود. و قبل از آن شخصی مردم را بسوی [[آل محمد|آل پیامبر]] {{صل}} دعوت می‌نماید"<ref>بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۰۸.</ref>. و احتمال دارد، مرد مصری و سرکرده فرماندهان و مردی که مردم را دعوت به اهل بیت [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} می‌نماید سه نفر باشند نه یک شخص.
::::::در روایتی دیگر این مطلب، یاد شده به اینکه وی قبل از ورود نیروهای غربی، مردم را بسوی [[آل محمد|آل پیامبر]] {{صل}} دعوت می‌کند. "اهل غرب به سوی مصر هجوم می‌آورند همین‌که وارد می‌شوند، فرمانروائی [[سفیانی]] برقرار می‌شود. و قبل از آن شخصی مردم را بسوی [[آل محمد|آل پیامبر]] {{صل}} دعوت می‌نماید"<ref>بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۰۸.</ref>. و احتمال دارد، مرد مصری و سرکرده فرماندهان و مردی که مردم را دعوت به اهل بیت [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} می‌نماید سه نفر باشند نه یک شخص.
خط ۳۳: خط ۳۳:
::::::و این روایت، هنگام ورود اهل غرب را به مصر اندکی قبل از [[خروج سفیانی]] در دمشق مشخص می‌کند و آن یک فقره از روایتی طولانی از عمار یاسر  است که می‌گوید: "دولت اهل بیت پیامبرتان در [[آخر الزمان]] برقرار می‌شود که دارای نشانه‌هایی است ... اهل غرب به سوی مصر خروج می‌کنند و همین‌که داخل مصر می‌شوند حکومت [[سفیانی]] برقرار می‌گردد" بعید نیست که روایت طوسی  (متوفای سال ۴۶۰) اصل و منبع روایتی باشد که راویان بعد از او نقل کرده‌اند و کلمه غرب به مغرب اشتباه شده باشد.
::::::و این روایت، هنگام ورود اهل غرب را به مصر اندکی قبل از [[خروج سفیانی]] در دمشق مشخص می‌کند و آن یک فقره از روایتی طولانی از عمار یاسر  است که می‌گوید: "دولت اهل بیت پیامبرتان در [[آخر الزمان]] برقرار می‌شود که دارای نشانه‌هایی است ... اهل غرب به سوی مصر خروج می‌کنند و همین‌که داخل مصر می‌شوند حکومت [[سفیانی]] برقرار می‌گردد" بعید نیست که روایت طوسی  (متوفای سال ۴۶۰) اصل و منبع روایتی باشد که راویان بعد از او نقل کرده‌اند و کلمه غرب به مغرب اشتباه شده باشد.
::::::البته ما ترجیح می‌دهیم که ورود نیروهای غربی یا مغربی، در پی حادثه‌ای است که در مصر رخ می‌دهد و موجب تحرک آن می‌گردد و بنظر می‌رسد که آن نیروها ضد اسلام و مخالف مصریها هستند که سعی می‌کنند داخل مصر شوند و چنانچه موفق شوند به مصر وارد گردند نشانه [[خروج سفیانی]] در دمشق و تسلط او بر سرزمین شام خواهد بود. با توجه به اینکه [[سفیانی]] چند ماه قبل از [[ظهور]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} خروج می‌کند، آمدن این نیروها در سال ظهور و یا نزدیک به آن می‌باشد.
::::::البته ما ترجیح می‌دهیم که ورود نیروهای غربی یا مغربی، در پی حادثه‌ای است که در مصر رخ می‌دهد و موجب تحرک آن می‌گردد و بنظر می‌رسد که آن نیروها ضد اسلام و مخالف مصریها هستند که سعی می‌کنند داخل مصر شوند و چنانچه موفق شوند به مصر وارد گردند نشانه [[خروج سفیانی]] در دمشق و تسلط او بر سرزمین شام خواهد بود. با توجه به اینکه [[سفیانی]] چند ماه قبل از [[ظهور]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} خروج می‌کند، آمدن این نیروها در سال ظهور و یا نزدیک به آن می‌باشد.
::::::برخی از روایات می‌گوید: [[سفیانی]] با اهل مصر درگیر می‌شود و وارد آنجا می‌گردد و چهار ماه دست به جنایت می‌زند و احتمال قوی‌تر آنکه این روایت از احادیث مبالغه‌آمیز در مورد [[سفیانی]] است. زیرا در منابع درجه یک اشاره‌ای به آن نشده است و بطوریکه بعضی از روایات می‌گوید، آن کسی که [[سفیانی]] او را در دمشق بقتل می‌رساند أبقع است که اهل مصر است و یا با مصر رابطه‌ای دارد، و الله العالم.
::::::برخی از روایات می‌گوید: [[سفیانی]] با اهل مصر درگیر می‌شود و وارد آنجا می‌گردد و چهار ماه دست به جنایت می‌زند و احتمال قوی‌تر آنکه این روایت از احادیث مبالغه‌آمیز در مورد [[سفیانی]] است. زیرا در منابع درجه یک اشاره‌ای به آن نشده است و بطوری که بعضی از روایات می‌گوید، آن کسی که [[سفیانی]] او را در دمشق بقتل می‌رساند أبقع است که اهل مصر است و یا با مصر رابطه‌ای دارد، و الله العالم.
::::::روایت دیگری در این زمینه می‌گوید: [[مهدی]] {{ع}} مصر را منبر (پایگاه تبلیغی) خود قرار می‌دهد و این مطلب در روایت عبایه اسدی از علی {{ع}} چنین وارد شده است: "شنیدم [[امیر مؤمنان]] {{ع}} در حالیکه شکوائیه می‌کرد (در حال تکیه) و من ایستاده بودم فرمود: در مصر منبری بنا کنم و دمشق را ویران سازم و یهود و نصاری را از تمام شهرهای عربی بیرون می‌کنم و با این چوب عرب‌ها را می‌رانم. عبایه گوید: گفتم: بگونه‌ای خبر می‌دهی که گویا پس از مرگ زنده می‌شوی؟ فرمود: بعید است‌ای عبایه، به خطا رفتی! مردی از تبار من چنین می‌کند"<ref>بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۶۰.</ref>.
::::::روایت دیگری در این زمینه می‌گوید: [[مهدی]] {{ع}} مصر را منبر (پایگاه تبلیغی) خود قرار می‌دهد و این مطلب در روایت عبایه اسدی از علی {{ع}} چنین وارد شده است: "شنیدم [[امیر مؤمنان]] {{ع}} در حالیکه شکوائیه می‌کرد (در حال تکیه) و من ایستاده بودم فرمود: در مصر منبری بنا کنم و دمشق را ویران سازم و یهود و نصاری را از تمام شهرهای عربی بیرون می‌کنم و با این چوب عرب‌ها را می‌رانم. عبایه گوید: گفتم: بگونه‌ای خبر می‌دهی که گویا پس از مرگ زنده می‌شوی؟ فرمود: بعید است‌ای عبایه، به خطا رفتی! مردی از تبار من چنین می‌کند"<ref>بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۶۰.</ref>.
::::::و نیز از علی {{ع}} در مورد [[حضرت مهدی]] {{ع}} و یارانش چنین وارد شده است: "آنگاه (مهدی و یارانش) به سوی مصر رهسپار می‌شوند و حضرت بر منبر آنجا بالا می‌رود و مردم را مخاطب قرار داده و برای آنها سخن می‌گوید، زمین در اثر عدالت شاد و خرم می‌گردد و آسمان باران رحمت خود را فرومی‌بارد و درختان بارور می‌شوند و زمین گیاهان خود را بیرون داده و چهره خویش را با گل و گیاه برای اهل زمین می‌آراید حیوانات وحشی‌ در امن‌وامان بسر می‌برند بطوریکه در راههای روی زمین مانند چهارپایان اهلی به چرا می‌پردازند، نور دانش در دل‌های مؤمنان افکنده می‌شود، بگونه‌ای که هیچ مؤمنی نیاز علمی، به برادر دانشمند خود ندارد در آن روز آیه "و خداوند بی‌نیاز کند هرکدام را از گشایش خود" مصداق پیدا می‌کند"<ref>بشارة الاسلام، ص ۷۱.</ref>.
::::::و نیز از علی {{ع}} در مورد [[حضرت مهدی]] {{ع}} و یارانش چنین وارد شده است: "آنگاه (مهدی و یارانش) به سوی مصر رهسپار می‌شوند و حضرت بر منبر آنجا بالا می‌رود و مردم را مخاطب قرار داده و برای آنها سخن می‌گوید، زمین در اثر عدالت شاد و خرم می‌گردد و آسمان باران رحمت خود را فرومی‌بارد و درختان بارور می‌شوند و زمین گیاهان خود را بیرون داده و چهره خویش را با گل و گیاه برای اهل زمین می‌آراید حیوانات وحشی‌ در امن‌وامان بسر می‌برند بطوری که در راههای روی زمین مانند چهارپایان اهلی به چرا می‌پردازند، نور دانش در دل‌های مؤمنان افکنده می‌شود، بگونه‌ای که هیچ مؤمنی نیاز علمی، به برادر دانشمند خود ندارد در آن روز آیه "و خداوند بی‌نیاز کند هرکدام را از گشایش خود" مصداق پیدا می‌کند"<ref>بشارة الاسلام، ص ۷۱.</ref>.
::::::ازاین‌دو روایت چنین استفاده می‌شود که مصر در حکومت جهانی اسلام، بدست [[حضرت مهدی]] {{ع}} پایگاه علمی و تبلیغی شناخته شده‌ای در جهان خواهد شد .. بویژه با توجه به عبارت "در مصر منبری بنا خواهم کرد" و "آنگاه بسوی مصر روانه می‌شوند و او بر منبر آنجا بالا می‌رود" یعنی [[حضرت مهدی]] {{ع}} و یارانش راهی مصر می‌شوند اما نه برای فتح آنجا یا تثبیت حکومت حضرت در آنجا، بلکه بدین‌جهت که مصر از امام و یارانش ({{ع}}م) استقبال می‌کند ازاین‌رو آنجا را به‌عنوان منبر و کرسی خطابه خویش انتخاب نموده، چنانکه جد بزرگوارش [[امیر مؤمنان]] {{ع}} بدان وعده داده است و نیز برای اینکه پیام خود را از آنجا به اهل مصر و جهان متوجه نماید. و اینکه مصر کرسی علم و پایگاه ارسال پیام آن حضرت به جهان می‌باشد، هیچگونه منافاتی با سطح علمی مسلمانان ندارد که در آن زمان بدان دست می‌یابند و این روایت بر آن دلالت دارد، زیرا دانش امری نسبی است.
::::::ازاین‌دو روایت چنین استفاده می‌شود که مصر در حکومت جهانی اسلام، بدست [[حضرت مهدی]] {{ع}} پایگاه علمی و تبلیغی شناخته شده‌ای در جهان خواهد شد .. بویژه با توجه به عبارت "در مصر منبری بنا خواهم کرد" و "آنگاه بسوی مصر روانه می‌شوند و او بر منبر آنجا بالا می‌رود" یعنی [[حضرت مهدی]] {{ع}} و یارانش راهی مصر می‌شوند اما نه برای فتح آنجا یا تثبیت حکومت حضرت در آنجا، بلکه بدین‌جهت که مصر از امام و یارانش ({{ع}}م) استقبال می‌کند ازاین‌رو آنجا را به‌عنوان منبر و کرسی خطابه خویش انتخاب نموده، چنانکه جد بزرگوارش [[امیر مؤمنان]] {{ع}} بدان وعده داده است و نیز برای اینکه پیام خود را از آنجا به اهل مصر و جهان متوجه نماید. و اینکه مصر کرسی علم و پایگاه ارسال پیام آن حضرت به جهان می‌باشد، هیچگونه منافاتی با سطح علمی مسلمانان ندارد که در آن زمان بدان دست می‌یابند و این روایت بر آن دلالت دارد، زیرا دانش امری نسبی است.
::::::از زمره این روایات، این خبر است که [[حضرت مهدی]] {{ع}} در دو هرم از اهرام مصر گنجینه‌ها و ذخائری از دانش و غیر آن دارد، که روایت مربوط به آن، در منابع درجه اول، مانند کتاب کمال الدین صدوق  ص ۵- ۵۶۴ آمده است. در روایتی از احمد بن محمد شعرانی که از فرزندان عمار یاسر  می‌باشد از محمد بن قاسم مصری آمده است که پسر احمد بن طولون، هزار کارگر را یکسال بکار گماشت تا کاوش نموده و در هرم را بیابند، سرانجام آنان به سنگی مرمرین برخوردند که در پشت آن عمارتی بود که نتوانستند آن را خراب کنند، لکن کشیشی مسیحی از حبشه، نوشته سنگ را که بزبان یکی از فراعنه مصر بود خواند: "من اهرام و برانی را ساختم و این دو هرم را بنا کردم و گنج‌ها و ذخائر خود را در آن به ودیعت نهادم" ابن طولون گفت: "این چیزی است که هیچ‌کس جز قائم‌ [[آل محمد]] {{صل}} راه و چاره آن را نمی‌داند، سپس آن تخته‌سنگ به جای اول آن گذارده شد" در این روایت نقاط ضعفی وجود دارد که شاید افزوده برخی راویان باشد اما در عین حال، نقاط قوت قابل توجهی نیز در آن بچشم می‌خورد. و الله العالم.
::::::از زمره این روایات، این خبر است که [[حضرت مهدی]] {{ع}} در دو هرم از اهرام مصر گنجینه‌ها و ذخائری از دانش و غیر آن دارد، که روایت مربوط به آن، در منابع درجه اول، مانند کتاب کمال الدین صدوق  ص ۵- ۵۶۴ آمده است. در روایتی از احمد بن محمد شعرانی که از فرزندان عمار یاسر  می‌باشد از محمد بن قاسم مصری آمده است که پسر احمد بن طولون، هزار کارگر را یکسال بکار گماشت تا کاوش نموده و در هرم را بیابند، سرانجام آنان به سنگی مرمرین برخوردند که در پشت آن عمارتی بود که نتوانستند آن را خراب کنند، لکن کشیشی مسیحی از حبشه، نوشته سنگ را که بزبان یکی از فراعنه مصر بود خواند: "من اهرام و برانی را ساختم و این دو هرم را بنا کردم و گنج‌ها و ذخائر خود را در آن به ودیعت نهادم" ابن طولون گفت: "این چیزی است که هیچ‌کس جز قائم‌ [[آل محمد]] {{صل}} راه و چاره آن را نمی‌داند، سپس آن تخته‌سنگ به جای اول آن گذارده شد" در این روایت نقاط ضعفی وجود دارد که شاید افزوده برخی راویان باشد اما در عین حال، نقاط قوت قابل توجهی نیز در آن بچشم می‌خورد. و الله العالم.
۲۱۸٬۲۱۰

ویرایش