مقام مکرمین به چه معناست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '{{عربی| {{متن قرآن' به '{{متن قرآن'
جز (جایگزینی متن - '﴾' به ' ')
جز (جایگزینی متن - '{{عربی| {{متن قرآن' به '{{متن قرآن')
خط ۱۹: خط ۱۹:
[[پرونده:373589.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید علی حسینی میلانی]]]]
[[پرونده:373589.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید علی حسینی میلانی]]]]
::::::آیت‌الله '''[[سید علی حسینی میلانی]]''' در کتاب ''«[[با پیشوایان هدایتگر (کتاب)|با پیشوایان هدایتگر]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::آیت‌الله '''[[سید علی حسینی میلانی]]''' در کتاب ''«[[با پیشوایان هدایتگر (کتاب)|با پیشوایان هدایتگر]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«{{عربی|المُکَرَّمُونَ}} [[ائمه]] {{عم}} مکرمّون هستند. درباره واژۀ "کرم" پیش‌تر با استناد به آیۀ‌ای از قرآن به طور مفصّل بحث شد. آن جا که می‌فرماید: {{عربی| {{متن قرآن|بَلْ عِبَادٌ مُّكْرَمُونَ * لَا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُم بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ}} }}<ref>«فرشتگان بندگان شایسته خدا هستند. هرگز در سخن از او پیشی نمی‌گیرند و به فرمان او عمل می‌کنند.» سوره انبیا: آیه۲۶ و ۲۷.</ref> کَرَم در آن جا به چه معناست؟ و ائمّه مکرّمون هستند یعنی چه؟ بین این دو تعبیر (مکَرَمون و مکرَّمون) فرق است، هر چند در اصل معنا که تکریم می‌باشد با هم شریک‌اند، این تشدید طبق قانون {{عربی|کثرة المبانی تدلّ علی کثرة المعانی}} باید دلالت زاید و معنای اضافه‌ای داشته باشد. [[ائمه]] {{عم}} نزد خداوند کرامت خاصّه‌ای دارند و بر دیگران مقدّم هستند. این واژه از آیه‌ای اخذ شده که می‌فرماید: {{عربی| {{متن قرآن|وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ}} }}<ref>«ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم.» سوره اسراء: آیه۷۰.</ref> اصولاً انسان از بسیاری از مخلوقات افضل است، ولی لبّ تکریم بنی آدم وجود محمّد و آل محمّد {{عم}} است که در جمیع جهات بر دیگران مقدّم هستند؛ زیرا انبیای سابقین نیز مکرّمون هستند و هم‌چنین ملائکه، مکرّمون هستند، امّا در جای خود ثابت شده و در گذشته نیز اشاره کرده‌ایم که [[ائمه]] از همۀ [[انبیا]] به جز [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]] {{صل}} افضل هستند؛ حتّی انبیای اولوالعزم، گرچه قبول آن بر بعضی سخت است و شاید در آینده این موضوع را توضیح بیشتری بدهیم. در شرح {{عربی|و عباده المکرمین الّذین لا یسبقونه بالقول و هم بأمره یعملون}} که متّخذ از آیۀ مبارکه<ref>سوره انبیاء (21): آیه ۲۶ و ۲۷.</ref> بود به جهاتی از تکریمات معنویه الهیه نسبت به ائمّه {{عم}} از قبیل [[عصمت]]، علم و شفاعت اشاره شد،<ref>رک: جلد یکم، صفحۀ ۳۸۸ از همین کتاب.</ref> و لکن تکریمات معنویه به آن امور اختصاص نداشته، آن حضرات مظاهر همۀ اسماء حسنی و صفات علیای حق تعالی هستند. پس وقتی می‌گوییم: رسول الله و [[اهل بیت]] طاهرین{{عم}} از همۀ جهات بر همۀ مخلوقات مقدّم هستند، مقصود امتیاز آنان است در اصل خلقت، صفات و کمالات؛ چه باطنیه و چه ظاهریّه. این است که در آینده نیز خواهیم خواند که {{عربی|فَبَلَغ الله بکم أشرف محلّ المکرّمین}}» <ref>ر. ک. [[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[با پیشوایان هدایتگر ج۲ (کتاب)|با پیشوایان هدایتگر]]؛ ج۲، ص:۲۸ تا ۳۰.</ref>.
::::::«{{عربی|المُکَرَّمُونَ}} [[ائمه]] {{عم}} مکرمّون هستند. درباره واژۀ "کرم" پیش‌تر با استناد به آیۀ‌ای از قرآن به طور مفصّل بحث شد. آن جا که می‌فرماید: {{متن قرآن|بَلْ عِبَادٌ مُّكْرَمُونَ * لَا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُم بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ}} }}<ref>«فرشتگان بندگان شایسته خدا هستند. هرگز در سخن از او پیشی نمی‌گیرند و به فرمان او عمل می‌کنند.» سوره انبیا: آیه۲۶ و ۲۷.</ref> کَرَم در آن جا به چه معناست؟ و ائمّه مکرّمون هستند یعنی چه؟ بین این دو تعبیر (مکَرَمون و مکرَّمون) فرق است، هر چند در اصل معنا که تکریم می‌باشد با هم شریک‌اند، این تشدید طبق قانون {{عربی|کثرة المبانی تدلّ علی کثرة المعانی}} باید دلالت زاید و معنای اضافه‌ای داشته باشد. [[ائمه]] {{عم}} نزد خداوند کرامت خاصّه‌ای دارند و بر دیگران مقدّم هستند. این واژه از آیه‌ای اخذ شده که می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ}} }}<ref>«ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم.» سوره اسراء: آیه۷۰.</ref> اصولاً انسان از بسیاری از مخلوقات افضل است، ولی لبّ تکریم بنی آدم وجود محمّد و آل محمّد {{عم}} است که در جمیع جهات بر دیگران مقدّم هستند؛ زیرا انبیای سابقین نیز مکرّمون هستند و هم‌چنین ملائکه، مکرّمون هستند، امّا در جای خود ثابت شده و در گذشته نیز اشاره کرده‌ایم که [[ائمه]] از همۀ [[انبیا]] به جز [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]] {{صل}} افضل هستند؛ حتّی انبیای اولوالعزم، گرچه قبول آن بر بعضی سخت است و شاید در آینده این موضوع را توضیح بیشتری بدهیم. در شرح {{عربی|و عباده المکرمین الّذین لا یسبقونه بالقول و هم بأمره یعملون}} که متّخذ از آیۀ مبارکه<ref>سوره انبیاء (21): آیه ۲۶ و ۲۷.</ref> بود به جهاتی از تکریمات معنویه الهیه نسبت به ائمّه {{عم}} از قبیل [[عصمت]]، علم و شفاعت اشاره شد،<ref>رک: جلد یکم، صفحۀ ۳۸۸ از همین کتاب.</ref> و لکن تکریمات معنویه به آن امور اختصاص نداشته، آن حضرات مظاهر همۀ اسماء حسنی و صفات علیای حق تعالی هستند. پس وقتی می‌گوییم: رسول الله و [[اهل بیت]] طاهرین{{عم}} از همۀ جهات بر همۀ مخلوقات مقدّم هستند، مقصود امتیاز آنان است در اصل خلقت، صفات و کمالات؛ چه باطنیه و چه ظاهریّه. این است که در آینده نیز خواهیم خواند که {{عربی|فَبَلَغ الله بکم أشرف محلّ المکرّمین}}» <ref>ر. ک. [[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[با پیشوایان هدایتگر ج۲ (کتاب)|با پیشوایان هدایتگر]]؛ ج۲، ص:۲۸ تا ۳۰.</ref>.




خط ۳۸: خط ۳۸:
::::::'''اکرام و تکریم:''' در این قسمت از زیارت جامعه کبیره، [[امام هادی]] {{ع}} این‌گونه تعلیم فرموده‌اند که [[ائمه]] {{عم}} مکرم و مقرب هستند. اکرام و تکریم از ماده واحدی هستند، اما در جزییات با هم فرق دارند. معمولاً گفته می‌شود باب افعال، برای امر دفعی و باب تفعیل برای امور تدریجی و مرحله‌ای است. وقتی گفته می‌شود: {{عربی|عبادٌ مُکرمون}} یعنی به ایشان به صورت دفعی اکرام شود، اما وقتی مُكرَّمون گفته می‌شود؛ یعنی مرحله به مرحله ایشان تکریم می‌شوند و درجاتشان بالا می‌رود.
::::::'''اکرام و تکریم:''' در این قسمت از زیارت جامعه کبیره، [[امام هادی]] {{ع}} این‌گونه تعلیم فرموده‌اند که [[ائمه]] {{عم}} مکرم و مقرب هستند. اکرام و تکریم از ماده واحدی هستند، اما در جزییات با هم فرق دارند. معمولاً گفته می‌شود باب افعال، برای امر دفعی و باب تفعیل برای امور تدریجی و مرحله‌ای است. وقتی گفته می‌شود: {{عربی|عبادٌ مُکرمون}} یعنی به ایشان به صورت دفعی اکرام شود، اما وقتی مُكرَّمون گفته می‌شود؛ یعنی مرحله به مرحله ایشان تکریم می‌شوند و درجاتشان بالا می‌رود.


::::::'''مصداق اتم و اکمل:''' {{عربی| {{متن قرآن|وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلاً}} }}<ref>سوره اسرا، آیه ۷۰</ref> [[ائمه]] {{عم}} هستند. دلایل و قرائنی در آیه وجود دارد که نشان می‌دهد منظور تمام انسان‌ها نیستند و تنها افراد خاصی از بنی آدم را شامل می‌شود. از موارد تکریم خداوند، اعطای علم و وحی است تا با آن بتوانند آنچه بر عهده دارند، انجام دهند. [[امام صادق]] {{ع}} به مفضل فرمودند: "ای مفضل! خداوند برای پیامبرش پنج روح قرارداد: روح حیات که به وسیله آن حرکت می‌کند. روح قوت که با آن تلاش و فعالیت می‌کند. روح شهوت که به وسیله آن می‌خورد، می‌آشامد و نکاح می‌کند. روح ایمان که به وسیله آن ایمان می‌آورد و عدل می‌نماید و روح نبوت یا روح‌القدس که به وسیله آن بار نبوت را حمل می‌کند. هنگامی که پیامبر از دنیا می‌رود، آن روح به امام می‌رسد. روح‌القدس نمی‌خوابد، فراموش نمی‌کند و به سهو نمی‌افتد."<ref>{{عربی|يَا مُفَضَّلُ إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى جَعَلَ فِي اَلنَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ خَمْسَةَ أَرْوَاحٍ رُوحَ اَلْحَيَاةِ فَبِهِ دَبَّ وَ دَرَجَ وَ رُوحَ اَلْقُوَّةِ فَبِهِ نَهَضَ وَ جَاهَدَ وَ رُوحَ اَلشَّهْوَةِ فَبِهِ أَكَلَ وَ شَرِبَ وَ أَتَى اَلنِّسَاءَ مِنَ اَلْحَلاَلِ وَ رُوحَ اَلْإِيمَانِ فَبِهِ آمَنَ وَ عَدَلَ وَ رُوحَ اَلْقُدُسِ فَبِهِ حَمَلَ اَلنُّبُوَّةَ فَإِذَا قُبِضَ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ اِنْتَقَلَ رُوحُ اَلْقُدُسِ فَصَارَ إِلَى اَلْإِمَامِ وَ رُوحُ اَلْقُدُسِ لاَ يَنَامُ وَ لاَ يَغْفُلُ وَ لاَ يَلْهُو وَ لاَ يَزْهُو وَ اَلْأَرْبَعَةُ اَلْأَرْوَاحِ تَنَامُ وَ تَغْفُلُ وَ تَزْهُو وَ تَلْهُو وَ رُوحُ اَلْقُدُسِ كَانَ يَرَى بِهِ}}؛ اصول کافی، ج ۱، ص ۲۷۲</ref> همه انسان‌های زنده روح حیات را دارند و اقدامات اولیه‌ای را که نشانه حیات است، انجام می‌دهند. روح قوت را دارند که با آن تلاش و فعالیت می‌کنند. روح شهوت را هم دارند که روح خواست و تمایل انسان است و به واسطه آن می‌خورند، می‌آشامند، ازدواج می‌کنند. به وسیله روح ایمان هم ایمان می‌آورند، عدالت پیشه می‌کنند؛ البته ممکن است درجات آن در انسان‌ها کم و زیاد باشد. [[روح‌القدس]] هم روحی است که فقط در اختیار پیامبر {{صل}} است. بعضی ممکن است این عبارت قرآن را که: {{عربی| {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ...}} }}<ref>سوره کهف، آیه ۱۱۰؛ سوره فصلت، آیه ۶</ref> اشتباه تفسیر کنند و بگویند پیامبر {{صل}} در مسائل انسانی مثل ما هستند و تنها تفاوتشان این است که به ایشان وحی می‌شود، اما این‌گونه نیست؛ نفرمود: "انا انسان مثلکم" بلکه فرمود: {{عربی| {{متن قرآن|أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ}} }}. انسان به قول مصطلح، یک کلی مُشکّک است و بشر، بعد ظاهری انسان است. به پیامبر {{صل}}، [[امام علی|امیرالمؤمنین]] {{ع}}، ابوذر و حتی به ابوجهل هم بشر گفته می‌شود. ظاهراً همه در چیزهایی که مربوط به بشریت انسان است، مثل هم هستند. در ابتدای خلقت انسان، فرمود: {{عربی| {{متن قرآن|...إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِّن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ}} }}<ref>«یعنی آن كل، ظاهر، جسم، پیکره و تندیس ما.» سوره حجر، آیه ۲۸</ref> ولی خداوند برای پیامبرش روح‌القدس قرار داده است که این روح، خواب، غفلت و سهو ندارد و به وسیله آن، امام می‌تواند به تمام جزئیات عالم، علم داشته باشد. پس خداوند، پیامبر {{صل}} و ائمه {{عم}} را با روحی خاص، حمایت می‌کند: {{عربی| {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِّنْ أَمْرِنَا}} }}<ref>سوره شورا، آیه ۵۲</ref> خداوند روحی را به پیامبرش القا می‌کند تا به وسیله آن بتواند بار نبوت را تحمل کند. در دعاهایی هم که وارد شده و در زمان غیبت خوانده می‌شود، این مضمون از [[امام رضا]] {{ع}} نقل شده است: خدایا! بنده و خلیفه‌ات را به آنچه پیامبرانت را اصلاح کردی، اصلاح کن و او را با ملائکه‌ات فراگیر و با روح‌القدس از طرف خود تأئید فرما و پس و پیش او را پیش ببر که او را از هر بدی حفظ کنند و در پی خوف، امنیتش ده.<ref>{{عربی|اَللَّهُمَّ أَصْلِحْ عَبْدَكَ وَ خَلِيفَتَكَ بِمَا أَصْلَحْتَ بِهِ أَنْبِيَاءَكَ وَ رُسُلَكَ وَ حُفَّهُ بِمَلاَئِكَتِكَ وَ أَيِّدْهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ مِنْ عِنْدِكَ وَ اُسْلُكْهُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً يَحْفَظُونَهُ مِنْ كُلِّ سُوءٍ وَ أَبْدِلْهُ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِ أَمْناً...}}؛ مصباح المتهجد، ص ۳۶۶</ref> این فراز از زیارت جامعه، تکریمی است که خداوند به ائمه {{عم}} فرموده است» <ref>[[سید مجتبی حسینی|حسینی، سید مجتبی]]، [[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱ ص: ۲۹۸ تا ۳۰۰.</ref>.
::::::'''مصداق اتم و اکمل:''' {{متن قرآن|وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلاً}} }}<ref>سوره اسرا، آیه ۷۰</ref> [[ائمه]] {{عم}} هستند. دلایل و قرائنی در آیه وجود دارد که نشان می‌دهد منظور تمام انسان‌ها نیستند و تنها افراد خاصی از بنی آدم را شامل می‌شود. از موارد تکریم خداوند، اعطای علم و وحی است تا با آن بتوانند آنچه بر عهده دارند، انجام دهند. [[امام صادق]] {{ع}} به مفضل فرمودند: "ای مفضل! خداوند برای پیامبرش پنج روح قرارداد: روح حیات که به وسیله آن حرکت می‌کند. روح قوت که با آن تلاش و فعالیت می‌کند. روح شهوت که به وسیله آن می‌خورد، می‌آشامد و نکاح می‌کند. روح ایمان که به وسیله آن ایمان می‌آورد و عدل می‌نماید و روح نبوت یا روح‌القدس که به وسیله آن بار نبوت را حمل می‌کند. هنگامی که پیامبر از دنیا می‌رود، آن روح به امام می‌رسد. روح‌القدس نمی‌خوابد، فراموش نمی‌کند و به سهو نمی‌افتد."<ref>{{عربی|يَا مُفَضَّلُ إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى جَعَلَ فِي اَلنَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ خَمْسَةَ أَرْوَاحٍ رُوحَ اَلْحَيَاةِ فَبِهِ دَبَّ وَ دَرَجَ وَ رُوحَ اَلْقُوَّةِ فَبِهِ نَهَضَ وَ جَاهَدَ وَ رُوحَ اَلشَّهْوَةِ فَبِهِ أَكَلَ وَ شَرِبَ وَ أَتَى اَلنِّسَاءَ مِنَ اَلْحَلاَلِ وَ رُوحَ اَلْإِيمَانِ فَبِهِ آمَنَ وَ عَدَلَ وَ رُوحَ اَلْقُدُسِ فَبِهِ حَمَلَ اَلنُّبُوَّةَ فَإِذَا قُبِضَ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ اِنْتَقَلَ رُوحُ اَلْقُدُسِ فَصَارَ إِلَى اَلْإِمَامِ وَ رُوحُ اَلْقُدُسِ لاَ يَنَامُ وَ لاَ يَغْفُلُ وَ لاَ يَلْهُو وَ لاَ يَزْهُو وَ اَلْأَرْبَعَةُ اَلْأَرْوَاحِ تَنَامُ وَ تَغْفُلُ وَ تَزْهُو وَ تَلْهُو وَ رُوحُ اَلْقُدُسِ كَانَ يَرَى بِهِ}}؛ اصول کافی، ج ۱، ص ۲۷۲</ref> همه انسان‌های زنده روح حیات را دارند و اقدامات اولیه‌ای را که نشانه حیات است، انجام می‌دهند. روح قوت را دارند که با آن تلاش و فعالیت می‌کنند. روح شهوت را هم دارند که روح خواست و تمایل انسان است و به واسطه آن می‌خورند، می‌آشامند، ازدواج می‌کنند. به وسیله روح ایمان هم ایمان می‌آورند، عدالت پیشه می‌کنند؛ البته ممکن است درجات آن در انسان‌ها کم و زیاد باشد. [[روح‌القدس]] هم روحی است که فقط در اختیار پیامبر {{صل}} است. بعضی ممکن است این عبارت قرآن را که: {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ...}} }}<ref>سوره کهف، آیه ۱۱۰؛ سوره فصلت، آیه ۶</ref> اشتباه تفسیر کنند و بگویند پیامبر {{صل}} در مسائل انسانی مثل ما هستند و تنها تفاوتشان این است که به ایشان وحی می‌شود، اما این‌گونه نیست؛ نفرمود: "انا انسان مثلکم" بلکه فرمود: {{متن قرآن|أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ}} }}. انسان به قول مصطلح، یک کلی مُشکّک است و بشر، بعد ظاهری انسان است. به پیامبر {{صل}}، [[امام علی|امیرالمؤمنین]] {{ع}}، ابوذر و حتی به ابوجهل هم بشر گفته می‌شود. ظاهراً همه در چیزهایی که مربوط به بشریت انسان است، مثل هم هستند. در ابتدای خلقت انسان، فرمود: {{متن قرآن|...إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِّن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ}} }}<ref>«یعنی آن كل، ظاهر، جسم، پیکره و تندیس ما.» سوره حجر، آیه ۲۸</ref> ولی خداوند برای پیامبرش روح‌القدس قرار داده است که این روح، خواب، غفلت و سهو ندارد و به وسیله آن، امام می‌تواند به تمام جزئیات عالم، علم داشته باشد. پس خداوند، پیامبر {{صل}} و ائمه {{عم}} را با روحی خاص، حمایت می‌کند: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِّنْ أَمْرِنَا}} }}<ref>سوره شورا، آیه ۵۲</ref> خداوند روحی را به پیامبرش القا می‌کند تا به وسیله آن بتواند بار نبوت را تحمل کند. در دعاهایی هم که وارد شده و در زمان غیبت خوانده می‌شود، این مضمون از [[امام رضا]] {{ع}} نقل شده است: خدایا! بنده و خلیفه‌ات را به آنچه پیامبرانت را اصلاح کردی، اصلاح کن و او را با ملائکه‌ات فراگیر و با روح‌القدس از طرف خود تأئید فرما و پس و پیش او را پیش ببر که او را از هر بدی حفظ کنند و در پی خوف، امنیتش ده.<ref>{{عربی|اَللَّهُمَّ أَصْلِحْ عَبْدَكَ وَ خَلِيفَتَكَ بِمَا أَصْلَحْتَ بِهِ أَنْبِيَاءَكَ وَ رُسُلَكَ وَ حُفَّهُ بِمَلاَئِكَتِكَ وَ أَيِّدْهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ مِنْ عِنْدِكَ وَ اُسْلُكْهُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً يَحْفَظُونَهُ مِنْ كُلِّ سُوءٍ وَ أَبْدِلْهُ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِ أَمْناً...}}؛ مصباح المتهجد، ص ۳۶۶</ref> این فراز از زیارت جامعه، تکریمی است که خداوند به ائمه {{عم}} فرموده است» <ref>[[سید مجتبی حسینی|حسینی، سید مجتبی]]، [[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱ ص: ۲۹۸ تا ۳۰۰.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}