برقراری عدل: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '{{عربی| {{متن قرآن' به '{{متن قرآن') |
جز (جایگزینی متن - '}} }}' به '}}') |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | ||
* برقراری عدل و داد یکی از خواستههای الهی است که در آیاتی از قرآن کریم به آن تصریح شده است: {{متن قرآن|اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى | * برقراری عدل و داد یکی از خواستههای الهی است که در آیاتی از قرآن کریم به آن تصریح شده است: {{متن قرآن|اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى }}<ref> دادگری ورزید که به پرهیزگاری نزدیکتر است؛ سوره مائده، آیه:۸.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإِحْسَانِ }}<ref> به راستی خداوند به دادگری و نیکی کردن و ادای (حقّ) خویشاوند، فرمان میدهد؛ سوره نحل، آیه:۹۰.</ref>. عدل به معنای نهادن هر چیزی در جای خود؛ شامل همه وظایف فردی و اجتماعی و سیاسی افراد جامعه بشری است، زیرا عدل به این معنا یعنی حفظ حقوق و شئون فردی و اجتماعی اشخاص نسبت به خود و دیگران و عدم تجاوز و تعدّی از آن. پس اگر همه بندگان الهی حقوق خود و دیگران را مراعات کنند و در حقّ خود و دیگران ستم روا ندارند، همه انسانها اصلاح شده و جامعه شاداب و پرتوان در مسیر تکامل و وحدت پیش میرود. و اگر زندگی فردی و اجتماعی اشخاص دچار ستم و پایمال شدن حقوق شود جامعه از هم میپاشد و الفت و دوستی و همکاری و تعاون از میان میرود و اختلاف و پراکندگی پدید میآید و جامعه رو به انحطاط و سقوط میرود. در سایه عدل و داد جامعه سالم و پر نشاط میگردد و با ظلم و ستم اختلاف و پراکندگی و ضعف و ناتوانی پدید میآید. یکی از وظایف و اهداف مهمّ بعثت پیامبران دعوت بندگان الهی به عدل و داد است. آنان از مردم میخواهند عدل را در میان خود به خوبی بر قرار کنند. امّا از آنجا که بر قراری عدل به شناخت کافی همه شئون و ویژگیهای ظاهری و باطنی اشخاص نیاز دارد و این امر بدون ارتباط با خدای تعالی برای هیچ کدام از انسانها امکان ندارد؛ بنابراین لازم است خدای سبحان زمینهها و مقدّمات قیام به عدل را برای بندگانش مهیّا کند؛ یکی از این مقدّمات معرفت و آگاهی کامل است. از طرفی چون همه انسانها در کارهایشان مختار و آزادند؛ و هوای نفس و شهوت و میل به معصیت و خلاف هم در آنها وجود دارد؛ و شیطان نیز در کمین آنهاست؛ علاوه بر شناخت، قدرت در مقابل ستمگران و تنبیه خطاکاران نیز لازم میآید. خداوند با فرستادن پیامبران، انزال کتب، بیان تعالیم آسمانی، آفرینش بهشت و جهنّم، قرار دادن عقوبتهای دنیوی و اخروی برای عاصیان و ستمگران و تشویق و بشارت مؤمنان و فرمانبران و دادگران با نعمتهای دنیوی و اخروی زمینههای لازم را برای بر قراری عدل و داد فراهم آورده است و میفرماید: {{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ }}<ref> ما پیامبرانمان را با برهانهای روشن فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند؛ سوره حدید، آیه:۲۵.</ref>، {{متن قرآن|وَلِكُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولٌ فَإِذَا جَاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُم بِالْقِسْطِ وَهُمْ لاَ يُظْلَمُونَ }}<ref> و هر امّتی را پیامبری است که چون پیامبرشان بیاید میان آنان به دادگری داوری میشود و به آنان ستم نخواهد رفت؛ سوره یونس، آیه:۴۷.</ref>. بنابراین خدای تعالی با فرستادن کتاب و دادن میزان به دست بندگان از آنان میخواهد که بر اساس آن دو در میان خود عدل و داد بر قرار سازند. و در برابر نافرمانی و ستم شمشیر را قرار داده تا آنان را به زور به عدل و داد پایبند کنند<ref>[[محمد بیابانی اسکوئی]]، [[نبوت (کتاب)| نبوت]]، ص۹۹ - ۱۰۲.</ref>. | ||
==منابع== | ==منابع== |
نسخهٔ ۲ ژوئن ۲۰۱۹، ساعت ۱۷:۰۱
- اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل برقراری عدل (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
- برقراری عدل و داد یکی از خواستههای الهی است که در آیاتی از قرآن کریم به آن تصریح شده است: ﴿اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى ﴾[۱]، ﴿إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإِحْسَانِ ﴾[۲]. عدل به معنای نهادن هر چیزی در جای خود؛ شامل همه وظایف فردی و اجتماعی و سیاسی افراد جامعه بشری است، زیرا عدل به این معنا یعنی حفظ حقوق و شئون فردی و اجتماعی اشخاص نسبت به خود و دیگران و عدم تجاوز و تعدّی از آن. پس اگر همه بندگان الهی حقوق خود و دیگران را مراعات کنند و در حقّ خود و دیگران ستم روا ندارند، همه انسانها اصلاح شده و جامعه شاداب و پرتوان در مسیر تکامل و وحدت پیش میرود. و اگر زندگی فردی و اجتماعی اشخاص دچار ستم و پایمال شدن حقوق شود جامعه از هم میپاشد و الفت و دوستی و همکاری و تعاون از میان میرود و اختلاف و پراکندگی پدید میآید و جامعه رو به انحطاط و سقوط میرود. در سایه عدل و داد جامعه سالم و پر نشاط میگردد و با ظلم و ستم اختلاف و پراکندگی و ضعف و ناتوانی پدید میآید. یکی از وظایف و اهداف مهمّ بعثت پیامبران دعوت بندگان الهی به عدل و داد است. آنان از مردم میخواهند عدل را در میان خود به خوبی بر قرار کنند. امّا از آنجا که بر قراری عدل به شناخت کافی همه شئون و ویژگیهای ظاهری و باطنی اشخاص نیاز دارد و این امر بدون ارتباط با خدای تعالی برای هیچ کدام از انسانها امکان ندارد؛ بنابراین لازم است خدای سبحان زمینهها و مقدّمات قیام به عدل را برای بندگانش مهیّا کند؛ یکی از این مقدّمات معرفت و آگاهی کامل است. از طرفی چون همه انسانها در کارهایشان مختار و آزادند؛ و هوای نفس و شهوت و میل به معصیت و خلاف هم در آنها وجود دارد؛ و شیطان نیز در کمین آنهاست؛ علاوه بر شناخت، قدرت در مقابل ستمگران و تنبیه خطاکاران نیز لازم میآید. خداوند با فرستادن پیامبران، انزال کتب، بیان تعالیم آسمانی، آفرینش بهشت و جهنّم، قرار دادن عقوبتهای دنیوی و اخروی برای عاصیان و ستمگران و تشویق و بشارت مؤمنان و فرمانبران و دادگران با نعمتهای دنیوی و اخروی زمینههای لازم را برای بر قراری عدل و داد فراهم آورده است و میفرماید: ﴿لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ ﴾[۳]، ﴿وَلِكُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولٌ فَإِذَا جَاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُم بِالْقِسْطِ وَهُمْ لاَ يُظْلَمُونَ ﴾[۴]. بنابراین خدای تعالی با فرستادن کتاب و دادن میزان به دست بندگان از آنان میخواهد که بر اساس آن دو در میان خود عدل و داد بر قرار سازند. و در برابر نافرمانی و ستم شمشیر را قرار داده تا آنان را به زور به عدل و داد پایبند کنند[۵].
منابع
پانویس
- ↑ دادگری ورزید که به پرهیزگاری نزدیکتر است؛ سوره مائده، آیه:۸.
- ↑ به راستی خداوند به دادگری و نیکی کردن و ادای (حقّ) خویشاوند، فرمان میدهد؛ سوره نحل، آیه:۹۰.
- ↑ ما پیامبرانمان را با برهانهای روشن فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند؛ سوره حدید، آیه:۲۵.
- ↑ و هر امّتی را پیامبری است که چون پیامبرشان بیاید میان آنان به دادگری داوری میشود و به آنان ستم نخواهد رفت؛ سوره یونس، آیه:۴۷.
- ↑ محمد بیابانی اسکوئی، نبوت، ص۹۹ - ۱۰۲.