۳۳٬۷۴۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '</ref><ref>مجتبی تونهای، [[موعودنامه' به '</ref><ref>تونهای، مجتبی، [[موعودنامه') |
جز (جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=120%' به '{{عربی') |
||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
===روایات عدم جواز به صورت مطلق=== | ===روایات عدم جواز به صورت مطلق=== | ||
*روایات دسته اول را میتوان به گروههایی چند تقسیم کرد: | *روایات دسته اول را میتوان به گروههایی چند تقسیم کرد: | ||
#'''نام بردن حضرت با نام مخصوص برابر کفر است:''' [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: "صاحب این امر، کسی است که جز کافر، نام او را به اسم خودش نبرد"<ref>{{عربی | #'''نام بردن حضرت با نام مخصوص برابر کفر است:''' [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: "صاحب این امر، کسی است که جز کافر، نام او را به اسم خودش نبرد"<ref>{{عربی|" صَاحِبُ هذَا الْأَمْرِ لَايُسَمِّيهِ بِاسْمِهِ إِلَّا كَافِر "}}، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۳۳۳، ح ۴</ref> این حدیث را [[شیخ صدوق]]<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۶۴۸، ح ۱</ref> و [[مسعودی]]<ref> مسعودی، اثبات الوصیة، ص ۲۸۰</ref> نیز نقل کردهاند و اگر در منابع بعدی نیز ذکر شده، به طور عمده از این منابع است. این روایت صریح در حرمت است؛ اگرچه عدهای آن را حمل بر مبالغه کردهاند. برخی از شارحان کافی، درباره این حدیث گفتهاند: شاید مراد از کافر در این روایت، کسی باشد که اوامر الهی را ترک و نواهی او را انجام میدهد؛ نه کسی که منکر پروردگار یا مشرک به او است. همچنین شاید این، مختص به زمان تقیه باشد؛ چرا که روایات فراوانی، به نام آن حضرت تصریح کرده است<ref> ر.ک: مولی صالح مازندرانی، شرح اصول الکافی، ج ۶، ص ۲۲۴</ref>. برخی دیگر از شارحان، همچنان بر استفاده حرمت از اینگونه روایات پافشاری کردهاند<ref> ر.ک: محمد باقر مجلسی، مرآة العقول، ج ۴، صص ۱۸- ۱۶</ref>. | ||
#'''نام بردن آن حضرت جایز نیست؛ همانگونه که ولادت او، مخفی است:''' [[امام کاظم]]{{ع}} فرمود: "او، فرزند سرور کنیزان است؛ کسی که ولادتش بر مردمان پوشیده و ذکر نامش بر آنها روا نیست ...."<ref>{{عربی | #'''نام بردن آن حضرت جایز نیست؛ همانگونه که ولادت او، مخفی است:''' [[امام کاظم]]{{ع}} فرمود: "او، فرزند سرور کنیزان است؛ کسی که ولادتش بر مردمان پوشیده و ذکر نامش بر آنها روا نیست ...."<ref>{{عربی|" ذَلِكَ ابْنُ سَيِّدَةِ الْإِمَاءِ الَّذِي تَخْفَى عَلَى النَّاسِ وِلَادَتُهُ وَ لَا يَحِلُ لَهُمْ تَسْمِيَتُهُ"}}، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۶۸، ح ۶</ref>. | ||
#'''نام بردن آن حضرت، جایز نیست؛ همانگونه که جسم او دیدنی نیست:''' [[داود بن قاسم جعفری]] گوید: از [[امام هادی]]{{ع}} شنیدم که فرمود: "جانشین پس از من فرزندم حسن است و شما با جانشین پس از جانشین من چگونه خواهید بود؟ گفتم: فدای شما شوم! چرا؟ فرمود: زیرا شما شخص او را نمیبینید و بردن نام او به اسمش بر شما روا نباشد. گفتم: پس چگونه او را یاد کنم؟» فرمود: بگویید: حجّت از آل محمد{{صل}}"<ref> {{عربی | #'''نام بردن آن حضرت، جایز نیست؛ همانگونه که جسم او دیدنی نیست:''' [[داود بن قاسم جعفری]] گوید: از [[امام هادی]]{{ع}} شنیدم که فرمود: "جانشین پس از من فرزندم حسن است و شما با جانشین پس از جانشین من چگونه خواهید بود؟ گفتم: فدای شما شوم! چرا؟ فرمود: زیرا شما شخص او را نمیبینید و بردن نام او به اسمش بر شما روا نباشد. گفتم: پس چگونه او را یاد کنم؟» فرمود: بگویید: حجّت از آل محمد{{صل}}"<ref> {{عربی|" الْخَلَفُ مِنْ بَعْدِيَ ابْنِيَ الْحَسَنُ فَكَيْفَ لَكُمْ بِالْخَلَفِ مِنْ بَعْدِ الْخَلَفِ فَقُلْتُ وَ لِمَ جَعَلَنِيَ اللَّهُ فِدَاكَ فَقَالَ لِأَنَّكُمْ لَا تَرَوْنَ شَخْصَهُ وَ لَا يَحِلُّ لَكُمْ ذِكْرُهُ بِاسْمِهِ قُلْتُ وَ كَيْفَ نَذْكُرُهُ قَالَ قُولُوا الْحُجَّةُ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ {{صل}} "}}، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۸۱، ح ۵؛ کتاب الغیبة، ص ۲۰۲، ح ۱۶۹؛ مسعودی، اثبات الوصیة، ص ۲۷۸؛ فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص ۲۶۲؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۳۲۸، ح ۱۳</ref> در این دسته از روایات نیز به سبب وجود ضمایر مخاطب در {{عربی|" يَغِيبُ عَنْكُمْ "}} و {{عربی|" لَا يَحِلُ لَكُمْ "}}، ممکن است گفته شود: حرمت، فقط متوجه مخاطبان آن حضرت بود و این، به دلیل فشارهایی است که ظالمان به سبب نام بردن حضرت بر شیعیان وارد میکردند<ref> ر. ک: مولی صالح مازندرانی، شرح اصول الکافی، ج ۶، ص ۲۲۴</ref>. از این دسته روایات، به دلیل وجود احتمالات، نمیتوان حرمت را برای همگان به طور قطعی استفاده کرد. | ||
#'''کسی که آن حضرت را بین مردم نام ببرد، ملعون است:''' با این مضمون، توقیعی از [[امام عصر]]{{ع}} صادر شده است که میفرماید: "لعنت خدا بر کسی که مرا در میان جمعی از مردم نام برد!"<ref>{{عربی | #'''کسی که آن حضرت را بین مردم نام ببرد، ملعون است:''' با این مضمون، توقیعی از [[امام عصر]]{{ع}} صادر شده است که میفرماید: "لعنت خدا بر کسی که مرا در میان جمعی از مردم نام برد!"<ref>{{عربی|" مَنْ سَمَّانِي فِي مَجْمَعٍ مِنَ النَّاسِ فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ "}}، مولی صالح مازندرانی، شرح اصول الکافی، ج ۲، ص ۴۸۳، ح ۳</ref> در این روایت نیز احتمالاتی وجود دارد. ممکن است مقصود روایت، دوران غیبت صغرا باشد؛ یعنی، زمانی که آن حضرت میان جمعی حضور مییافتند و اگر کسی نام او را افشا میکرد، موجب فاش شدن اسرار میشد و خطری متوجه آن حضرت میگردید؛ وگرنه صرف نام بردن- بدون اشاره به وجود ظاهری آن حضرت ایشان- مایه ضرر و زیانی نخواهد شد. احتمال دیگر اینکه مقصود از {{عربی|" فِي مَجْمَعٍ مِنَ النَّاسِ "}} مخالفان و [[اهل سنت]] باشد. | ||
===روایات عدم جواز تا هنگام ظهور=== | ===روایات عدم جواز تا هنگام ظهور=== | ||
*[[محمد بن زیاد ازدی]] از [[امام موسی بن جعفر]]{{ع}} درباره [[امام مهدی|امام غایب]]{{ع}} نقل کرده است: " کسی که ولادتش بر مردمان پوشیده و ذکر نامش بر آنها روا نیست، تا آنگاه که خدای تعالی او را ظاهر ساخته و زمین را از عدل و داد آکنده سازد؛ همانگونه که پر از ظلم و جور شده باشد"<ref>{{عربی | *[[محمد بن زیاد ازدی]] از [[امام موسی بن جعفر]]{{ع}} درباره [[امام مهدی|امام غایب]]{{ع}} نقل کرده است: " کسی که ولادتش بر مردمان پوشیده و ذکر نامش بر آنها روا نیست، تا آنگاه که خدای تعالی او را ظاهر ساخته و زمین را از عدل و داد آکنده سازد؛ همانگونه که پر از ظلم و جور شده باشد"<ref>{{عربی|" تَخْفَى عَلَى النَّاسِ وِلَادَتُهُ وَ لَا تَحِلُ لَهُمْ تَسْمِيَتُهُ حَتَّى يُظْهِرَهُ اللَّهُ فَيَمْلَأَ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً "}}، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۶۸، ح ۶.</ref>. | ||
*[[عبد العظیم حسنی]] گوید: [[امام هادی]]{{ع}} فرمود:"... و پس از من، پسرم حسن است و مردم، با جانشین او چگونه باشند؟ گفتم: فدای شما شوم برای چه؟ فرمود: زیرا شخص او را نمیبینند و بردن نام او روا نباشد، تا آنکه قیام کند و زمین را پر از عدل و داد نماید ...."<ref> {{عربی | *[[عبد العظیم حسنی]] گوید: [[امام هادی]]{{ع}} فرمود:"... و پس از من، پسرم حسن است و مردم، با جانشین او چگونه باشند؟ گفتم: فدای شما شوم برای چه؟ فرمود: زیرا شخص او را نمیبینند و بردن نام او روا نباشد، تا آنکه قیام کند و زمین را پر از عدل و داد نماید ...."<ref> {{عربی|" وَ مِنْ بَعْدِي الْحَسَنُ ابْنِي فَكَيْفَ لِلنَّاسِ بِالْخَلَفِ مِنْ بَعْدِهِ قَالَ فَقُلْتُ وَ كَيْفَ ذَاكَ يَا مَوْلَايَ قَالَ لِأَنَّهُ لَا يُرَى شَخْصُهُ وَ لَا يَحِلُّ ذِكْرُهُ بِاسْمِهِ حَتَّى يَخْرُجَ فَيَمْلَأَ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا "}}، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۷۹، ح ۱</ref> | ||
===روایات جواز بدون بیم خطر=== | ===روایات جواز بدون بیم خطر=== | ||
*در این دسته از روایات، به علت نام نبردن حضرت اشاره شده است. در این صورت، اگر آن علت وجود نداشته باشد، نهی نیز ساقط است. | *در این دسته از روایات، به علت نام نبردن حضرت اشاره شده است. در این صورت، اگر آن علت وجود نداشته باشد، نهی نیز ساقط است. | ||
*[[امام باقر]]{{ع}} در پاسخ [[ابو خالد کابلی]] که از نام [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} پرسیده بود، فرمود: | *[[امام باقر]]{{ع}} در پاسخ [[ابو خالد کابلی]] که از نام [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} پرسیده بود، فرمود: | ||
به خدا سوگند ای ابا خالد! پرسش سختی پرسیدی که مرا به تکلیف و زحمت میاندازد؛ همانا از امری پرسیدی که هرگز آن را به هیچ کس نگفتهام و اگر آن را به کسی گفته بودم، به طور مسلم، به تو میگفتم. همانا تو از من چیزی را پرسیدی که اگر بنی فاطمه او را بشناسند، حرص ورزند که او را قطعه قطعه کنند<ref> {{عربی | به خدا سوگند ای ابا خالد! پرسش سختی پرسیدی که مرا به تکلیف و زحمت میاندازد؛ همانا از امری پرسیدی که هرگز آن را به هیچ کس نگفتهام و اگر آن را به کسی گفته بودم، به طور مسلم، به تو میگفتم. همانا تو از من چیزی را پرسیدی که اگر بنی فاطمه او را بشناسند، حرص ورزند که او را قطعه قطعه کنند<ref> {{عربی|" سَأَلْتَنِي وَ اللَّهِ يَا أَبَا خَالِدٍ عَنْ سُؤَالٍ مُجْهِدٍ وَ لَقَدْ سَأَلْتَنِي عَنْ أَمْرٍ مَا كُنْتُ مُحَدِّثاً بِهِ أَحَداً وَ لَوْ كُنْتُ مُحَدِّثاً بِهِ أَحَداً لَحَدَّثْتُكَ وَ لَقَد سَأَلْتَنِي عَنْ أَمْرٍ لَوْ أَنَّ بَنِي فَاطِمَةَ عَرَفُوهُ حَرَصُوا عَلَى أَنْ يَقْطَعُوهُ بَضْعَةً بَضْعَة"}}، نعمانی، الغیبة، ص ۲۸۸، ح ۲ و نیز ر.ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۳۳، ح ۲۸۸</ref>. | ||
*از این روایت استفاده میشود که اگر خطری برای حضرت پیش نیاید، دانستن و نقل نام آن حضرت، بیاشکال است. از [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} در توقیعی آمده است: پس به درستی که آنان اگر اسم را بدانند، آن را رایج ساخته و اگر بر مکان آگاهی یابند، آن را نشان خواهند داد<ref> {{عربی | *از این روایت استفاده میشود که اگر خطری برای حضرت پیش نیاید، دانستن و نقل نام آن حضرت، بیاشکال است. از [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} در توقیعی آمده است: پس به درستی که آنان اگر اسم را بدانند، آن را رایج ساخته و اگر بر مکان آگاهی یابند، آن را نشان خواهند داد<ref> {{عربی|" فَإِنَّهُمْ إِنْ وَقَفُوا عَلَى الِاسْمِ أَذَاعُوهُ وَ إِنْ وَقَفُوا عَلَى الْمَكَانِ دَلُّوا عَلَيْهِ"}}، شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۶۴، ح ۳۳۱</ref>. | ||
*شیخ [[حر عاملی]] ذیل این روایت نوشته است: "این دلالت میکند نهی، به ترس و ترتب مفسده اختصاص دارد<ref> حر عاملی، وسائل الشیعة، ج ۱۶، ص ۲۴۰</ref>. این دسته از روایات، در مورد ترس و تقیه است و با منتفی شدن آن، حرمت نام بردن نیز منتفی خواهد شد". | *شیخ [[حر عاملی]] ذیل این روایت نوشته است: "این دلالت میکند نهی، به ترس و ترتب مفسده اختصاص دارد<ref> حر عاملی، وسائل الشیعة، ج ۱۶، ص ۲۴۰</ref>. این دسته از روایات، در مورد ترس و تقیه است و با منتفی شدن آن، حرمت نام بردن نیز منتفی خواهد شد". | ||
===روایات جواز نام بردن=== | ===روایات جواز نام بردن=== | ||
*در روایات فراوانی وقتی سخن از [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} به میان آمده، به نام آن حضرت تصریح شده است. در اینجا به بعضی از این روایات، اشاره میکنیم: | *در روایات فراوانی وقتی سخن از [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} به میان آمده، به نام آن حضرت تصریح شده است. در اینجا به بعضی از این روایات، اشاره میکنیم: | ||
*[[شیخ صدوق]] از [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}}، نقل کرده است: "[[رسول گرامی اسلام]]{{صل}}، نام [[امامان]] بعد از [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} را یکی پس از دیگری برای آن حضرت برشمرد، تا اینکه فرمود: مهدی امتم در میان ایشان محمد است که زمین را از عدل وداد آکنده سازد ...."<ref>{{عربی | *[[شیخ صدوق]] از [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}}، نقل کرده است: "[[رسول گرامی اسلام]]{{صل}}، نام [[امامان]] بعد از [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} را یکی پس از دیگری برای آن حضرت برشمرد، تا اینکه فرمود: مهدی امتم در میان ایشان محمد است که زمین را از عدل وداد آکنده سازد ...."<ref>{{عربی|" مَهْدِيُ أُمَّتِي مُحَمَّدٌ الَّذِي يَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا "}}، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۲۸۴، ح ۳۷</ref> | ||
*[[شیخ صدوق]] آورده است که [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} بر فراز منبر درباره [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} فرمود: "برای او دو نام است: یکی نهان و دیگری آشکار؛ اما نهان، احمد و نام آشکار، محمد است"<ref>{{عربی | *[[شیخ صدوق]] آورده است که [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} بر فراز منبر درباره [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} فرمود: "برای او دو نام است: یکی نهان و دیگری آشکار؛ اما نهان، احمد و نام آشکار، محمد است"<ref>{{عربی|" لَهُ اسْمَانِ اسْمٌ يَخْفَى وَ اسْمٌ يَعْلُنُ فَأَمَّا الَّذِي يَخْفَى فَأَحْمَدُ وَ أَمَّا الَّذِي يَعْلُنُ فَمُحَمَّدٌ "}}، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۶۵۳، ح ۱۷؛ ر. ک: طبرسی، اعلام الوری، ص ۴۶۵؛ شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج ۱۶، ص ۲۴۴</ref>. | ||
*از موارد دیگری که قائلان به جواز نام بردن حضرت، بدان اشاره کردهاند، حدیث [[لوح حضرت زهرا]]{{س}} است<ref>{{عربی | *از موارد دیگری که قائلان به جواز نام بردن حضرت، بدان اشاره کردهاند، حدیث [[لوح حضرت زهرا]]{{س}} است<ref>{{عربی|" وَ أُكْمِلُ ذَلِكَ بِابْنِهِ محمد رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ عَلَيْهِ كَمَالُ مُوسَى وَ بَهَاءُ عِيسَى وَ صَبْرُ أَيُّوب"}}، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۵۲۷، ح ۳</ref>. | ||
*از [[امام عسکری]]{{ع}} در موارد فراوانی نقل شده که به نام آن حضرت تصریح کرده است. زمانی که مادر [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} به ایشان حامله شد، [[امام عسکری]]{{ع}} به او فرمود: "تو حامل پسری هستی که نامش محمد است و او قائم پس از من است"<ref> اربلی، کشف الغمة، ج ۲، ص ۴۷۵</ref>. | *از [[امام عسکری]]{{ع}} در موارد فراوانی نقل شده که به نام آن حضرت تصریح کرده است. زمانی که مادر [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} به ایشان حامله شد، [[امام عسکری]]{{ع}} به او فرمود: "تو حامل پسری هستی که نامش محمد است و او قائم پس از من است"<ref> اربلی، کشف الغمة، ج ۲، ص ۴۷۵</ref>. | ||
*افزون بر روایتهای یاد شده در دعاهای فراوانی نیز از [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} با عنوان محمد یاد شده است<ref> سید بن طاووس، اقبال الاعمال، ص ۵۸</ref>. | *افزون بر روایتهای یاد شده در دعاهای فراوانی نیز از [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} با عنوان محمد یاد شده است<ref> سید بن طاووس، اقبال الاعمال، ص ۵۸</ref>. |