شناخت امام مهدی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۱۱: خط ۱۱:
*[[هدف]] از [[آفرینش]]، [[بندگی]] [[خداوند متعال]] است‌<ref>آیه: {{متن قرآن|وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ}} «و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند» سوره ذاریات، آیه ۵۶.</ref> و اساس و پایه [[بندگی]]، [[شناخت]] او است<ref>.« اول عبادة الله معرفته». شیخ صدوق، توحید، ص ۳۴؛ شیخ طوسی، امالی، ص ۲۲.</ref>. عالی- ترین تبلور این [[معرفت]]، [[شناخت پیامبر]] {{صل}} و اوصیای او است. بی‌گمان یکی از [[وظایف]] مهم [[بندگان]] در مقابل [[پروردگار]]، [[شناخت]] آن وجود [[مقدس]] است. این [[معرفت]] زمانی به کمال می‌رسد که [[پیامبران]] خداوند- به ویژه [[پیامبر خاتم]] {{صل}}- را به خوبی شناخته باشند. این مهم نیز حاصل نمی گردد؛ مگر با [[شناخت]] اوصیای او به خصوص [[آخرین حجت الهی]]. [[امام]] [[حسین بن علی]] {{عم}} به [[اصحاب]] خود فرمود: {{متن حدیث|أَيُّهَا اَلنَّاسُ إِنَّ اَللَّهَ جَلَّ ذِكْرُهُ مَا خَلَقَ اَلْعِبَادَ إِلاَّ لِيَعْرِفُوهُ فَإِذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ فَإِذَا عَبَدُوهُ اِسْتَغْنَوْا بِعِبَادَتِهِ عَنْ عِبَادَةِ مَا سِوَاهُ}}؛ "ای [[مردم]]! همانا [[خداوند متعال]] [[بندگان]] را نیافرید، مگر برای آنکه او را بشناسند. پس در آن هنگام که او را شناختند، [[بندگی]] او را خواهند کرد. و آن هنگام که او را [[بندگی]] کردند، با [[عبادت]] او از [[عبادت]] غیر او بی‌نیاز می‌گردند". شخصی‌ پرسید: "ای پسر [[رسول خدا]]! [[پدر]] و مادرم به فدایت، معنای [[شناخت]] [[خدا]] چیست؟" [[سالار شهیدان]] {{ع}} در پاسخ فرمود: {{متن حدیث|مَعْرِفَةُ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ إِمَامَهُمُ اَلَّذِي يَجِبُ عَلَيْهِمْ طَاعَتُهُ}}<ref>شیخ صدوق، علل الشرایع، ج ۱، ص ۹.</ref>؛ "[[معرفت خدا]] عبارت است از اینکه اهل هر زمان [[امامی]] را که اطاعتش بر آنان [[واجب]] است، بشناسد". بنابراین به روشنی معلوم می‌شود که [[شناخت امام]]، از [[معرفت خداوند]] جدا نیست؛ بلکه یکی از ابعاد آن است. در دعایی صادر شده از [[ناحیه مقدسه]] آمده است: {{متن حدیث|اَللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ اَللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي}}<ref>کافی، ج ۱، ص ۳۴۲.</ref>؛ "خدایا! خودت را به من بشناسان که اگر خود را به من نشناسانی، پیامبرت را نمی‌شناسم. خدایا! [[رسول]] خود را به من بشناسان که اگر [[رسول]] خود را به من نشناسانی، [[حجت]] تو را نمی شناسم. خدایا! حجتت را به من بشناسان که اگر [[حجت]] خود را به من نشناسانی، از [[دین]] خود [[گمراه]] می‌شوم".
*[[هدف]] از [[آفرینش]]، [[بندگی]] [[خداوند متعال]] است‌<ref>آیه: {{متن قرآن|وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ}} «و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند» سوره ذاریات، آیه ۵۶.</ref> و اساس و پایه [[بندگی]]، [[شناخت]] او است<ref>.« اول عبادة الله معرفته». شیخ صدوق، توحید، ص ۳۴؛ شیخ طوسی، امالی، ص ۲۲.</ref>. عالی- ترین تبلور این [[معرفت]]، [[شناخت پیامبر]] {{صل}} و اوصیای او است. بی‌گمان یکی از [[وظایف]] مهم [[بندگان]] در مقابل [[پروردگار]]، [[شناخت]] آن وجود [[مقدس]] است. این [[معرفت]] زمانی به کمال می‌رسد که [[پیامبران]] خداوند- به ویژه [[پیامبر خاتم]] {{صل}}- را به خوبی شناخته باشند. این مهم نیز حاصل نمی گردد؛ مگر با [[شناخت]] اوصیای او به خصوص [[آخرین حجت الهی]]. [[امام]] [[حسین بن علی]] {{عم}} به [[اصحاب]] خود فرمود: {{متن حدیث|أَيُّهَا اَلنَّاسُ إِنَّ اَللَّهَ جَلَّ ذِكْرُهُ مَا خَلَقَ اَلْعِبَادَ إِلاَّ لِيَعْرِفُوهُ فَإِذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ فَإِذَا عَبَدُوهُ اِسْتَغْنَوْا بِعِبَادَتِهِ عَنْ عِبَادَةِ مَا سِوَاهُ}}؛ "ای [[مردم]]! همانا [[خداوند متعال]] [[بندگان]] را نیافرید، مگر برای آنکه او را بشناسند. پس در آن هنگام که او را شناختند، [[بندگی]] او را خواهند کرد. و آن هنگام که او را [[بندگی]] کردند، با [[عبادت]] او از [[عبادت]] غیر او بی‌نیاز می‌گردند". شخصی‌ پرسید: "ای پسر [[رسول خدا]]! [[پدر]] و مادرم به فدایت، معنای [[شناخت]] [[خدا]] چیست؟" [[سالار شهیدان]] {{ع}} در پاسخ فرمود: {{متن حدیث|مَعْرِفَةُ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ إِمَامَهُمُ اَلَّذِي يَجِبُ عَلَيْهِمْ طَاعَتُهُ}}<ref>شیخ صدوق، علل الشرایع، ج ۱، ص ۹.</ref>؛ "[[معرفت خدا]] عبارت است از اینکه اهل هر زمان [[امامی]] را که اطاعتش بر آنان [[واجب]] است، بشناسد". بنابراین به روشنی معلوم می‌شود که [[شناخت امام]]، از [[معرفت خداوند]] جدا نیست؛ بلکه یکی از ابعاد آن است. در دعایی صادر شده از [[ناحیه مقدسه]] آمده است: {{متن حدیث|اَللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ اَللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي}}<ref>کافی، ج ۱، ص ۳۴۲.</ref>؛ "خدایا! خودت را به من بشناسان که اگر خود را به من نشناسانی، پیامبرت را نمی‌شناسم. خدایا! [[رسول]] خود را به من بشناسان که اگر [[رسول]] خود را به من نشناسانی، [[حجت]] تو را نمی شناسم. خدایا! حجتت را به من بشناسان که اگر [[حجت]] خود را به من نشناسانی، از [[دین]] خود [[گمراه]] می‌شوم".
*[[امامت]] نقش اساسی در [[حفظ نظام]] و کمال [[بشر]] و حرکت او به سوی [[خدا]] و [[اجرای احکام الهی]] دارد و [[اطاعت]] امر [[امام]]، از نظر [[شرع]] و [[عقل]] [[واجب]] است. ازاین‌رو در [[وجوب]] [[شناخت]] امام- بر حسب [[حکم عقل]] و شرع- جای هیچ‌گونه [[تردید]] و شبهه‌ای نیست؛ زیرا هم مقدمه [[اطاعت]] است و بدون [[وجوب]] آن، [[اطاعت]] و [[نصب امام]] بیهوده خواهد بود، و هم بر حسب آنچه در [[روایات]] استفاده می‌شود، بالخصوص [[واجب]] است<ref>لطف الله صافی گلپایگانی، پیرامون معرفت امام {{ع}}، ص ۶۹.</ref>. [[امیر مؤمنان علی]] {{ع}} در این‌باره فرمود: {{متن حدیث|وَ إِنَّمَا اَلْأَئِمَّةُ قُوَّامُ اَللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ عُرَفَاؤُهُ عَلَى عِبَادِهِ وَ لاَ يَدْخُلُ اَلْجَنَّةَ إِلاَّ مَنْ عَرَفَهُمْ وَ عَرَفُوهُ وَ لاَ يَدْخُلُ اَلنَّارَ إِلاَّ مَنْ أَنْكَرَهُمْ }}<ref>نهج البلاغه، ص ۲۱۲، خطبه ۱۵۲.</ref>؛ "[[پیشوایان]]، مدیران [[الهی]] بر مردمند و رؤسای [[بندگان]] او هستند. هیچ‌کس- مگر شخصی که آنها را بشناسد و آنان نیز او را بشناسند- وارد [[بهشت]] نخواهد شد. و کسی- جز آنکه آنها را [[انکار]] کند و آنان نیز او را [[انکار]] کنند- داخل [[دوزخ]] نگردد".
*[[امامت]] نقش اساسی در [[حفظ نظام]] و کمال [[بشر]] و حرکت او به سوی [[خدا]] و [[اجرای احکام الهی]] دارد و [[اطاعت]] امر [[امام]]، از نظر [[شرع]] و [[عقل]] [[واجب]] است. ازاین‌رو در [[وجوب]] [[شناخت]] امام- بر حسب [[حکم عقل]] و شرع- جای هیچ‌گونه [[تردید]] و شبهه‌ای نیست؛ زیرا هم مقدمه [[اطاعت]] است و بدون [[وجوب]] آن، [[اطاعت]] و [[نصب امام]] بیهوده خواهد بود، و هم بر حسب آنچه در [[روایات]] استفاده می‌شود، بالخصوص [[واجب]] است<ref>لطف الله صافی گلپایگانی، پیرامون معرفت امام {{ع}}، ص ۶۹.</ref>. [[امیر مؤمنان علی]] {{ع}} در این‌باره فرمود: {{متن حدیث|وَ إِنَّمَا اَلْأَئِمَّةُ قُوَّامُ اَللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ عُرَفَاؤُهُ عَلَى عِبَادِهِ وَ لاَ يَدْخُلُ اَلْجَنَّةَ إِلاَّ مَنْ عَرَفَهُمْ وَ عَرَفُوهُ وَ لاَ يَدْخُلُ اَلنَّارَ إِلاَّ مَنْ أَنْكَرَهُمْ }}<ref>نهج البلاغه، ص ۲۱۲، خطبه ۱۵۲.</ref>؛ "[[پیشوایان]]، مدیران [[الهی]] بر مردمند و رؤسای [[بندگان]] او هستند. هیچ‌کس- مگر شخصی که آنها را بشناسد و آنان نیز او را بشناسند- وارد [[بهشت]] نخواهد شد. و کسی- جز آنکه آنها را [[انکار]] کند و آنان نیز او را [[انکار]] کنند- داخل [[دوزخ]] نگردد".
اگر برای کسی این [[معرفت]] به دست آمد، هرگز تقدیم یا تأخیر [[ظهور مهدی]] [[آل محمد]] {{عم}} گرد ملال بر خاطرش ننشاند. وقتی [[ابو بصیر]] از [[حضرت صادق]] {{ع}} پرسید: آیا برای من افتخار حضور در محضر [[قائم آل محمد]] {{عم}} حاصل می‌شود؟ آن [[حضرت]] فرمود: {{متن حدیث|اَلست تعرف أَمَامَكَ }}؛ "آیا [[امام]] خود را نمی‌شناسی؟" عرض کرد: می‌شناسم؛ به [[خدا]] [[سوگند]]! شما هستید. پس آن [[حضرت]] فرمود: {{متن حدیث|وَ اَللَّهِ مَا تُبَالِي يَا أَبَا بَصِيرٍ أَلاَّ تَكُونَ مُحْتَبِياً بِسَيْفِكَ فِي ظِلِّ رِوَاقِ اَلْقَائِمِ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَيْهِ}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۷۱.</ref>؛ "به [[خداوند]] [[سوگند]]! [در این صورت‌] هیچ‌جای نگرانی نیست! اگر این [[توفیق]] را نیابی که به همراه [[قائم]] {{ع}}، [[شمشیر]] به دست گرفته باشی"؛ یعنی، با این [[شناخت]] به درجه کسی رسیده‌ای که در جوار [[حضرت مهدی]] {{ع}}، در [[راه خدا]] به [[جهاد]] برمی‌خیزد. [[امام]] همچنین می‌فرماید: {{متن حدیث|...اِعْرِفْ إِمَامَكَ فَإِنَّكَ إِذَا عَرَفْتَ إِمَامَكَ لَمْ يَضُرَّكَ تَقَدَّمَ هَذَا اَلْأَمْرُ أَوْ تَأَخَّرَ وَ مَنْ عَرَفَ إِمَامَهُ ثُمَّ مَاتَ قَبْلَ أَنْ يَقُومَ صَاحِبُ هَذَا اَلْأَمْرِ كَانَ بِمَنْزِلَةِ مَنْ كَانَ قَاعِداً فِي عَسْكَرِهِ لاَ بَلْ بِمَنْزِلَةِ مَنْ قَعَدَ تَحْتَ لِوَائِهِ...}}<ref>نعمانی، الغیبة، ص ۳۲۹، ح ۲؛ کافی، ج ۱، ص ۳۷۱.</ref>؛ "[[امام]] خود را بشناس! پس همانا هنگامی که [[امام]] خود را شناختی، هیچ آسیبی به تو نخواهد رسید؛ از اینکه امر [[ظهور]] جلو بیفتد و یا اینکه عقب بیفتد. هر کس که [[امام]] خویش را [[شناخت]] و آن‌گاه پیش از آنکه [[صاحب الامر]] [[قیام]] فرماید از [[دنیا]] رفت، بسان کسی است که در [[سپاه]] آن [[حضرت]] حضور پیدا کرده است. نه، بلکه بسان کسی است که زیر [[پرچم]] ایشان حاضر شده باشد..."<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ج۱، ص۱۱۷-۱۱۹.</ref>.
*اگر برای کسی این [[معرفت]] به دست آمد، هرگز تقدیم یا تأخیر [[ظهور مهدی]] [[آل محمد]] {{عم}} گرد ملال بر خاطرش ننشاند. وقتی [[ابو بصیر]] از [[حضرت صادق]] {{ع}} پرسید: آیا برای من افتخار حضور در محضر [[قائم آل محمد]] {{عم}} حاصل می‌شود؟ آن [[حضرت]] فرمود: {{متن حدیث|اَلست تعرف أَمَامَكَ }}؛ "آیا [[امام]] خود را نمی‌شناسی؟" عرض کرد: می‌شناسم؛ به [[خدا]] [[سوگند]]! شما هستید. پس آن [[حضرت]] فرمود: {{متن حدیث|وَ اَللَّهِ مَا تُبَالِي يَا أَبَا بَصِيرٍ أَلاَّ تَكُونَ مُحْتَبِياً بِسَيْفِكَ فِي ظِلِّ رِوَاقِ اَلْقَائِمِ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَيْهِ}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۷۱.</ref>؛ "به [[خداوند]] [[سوگند]]! [در این صورت‌] هیچ‌جای نگرانی نیست! اگر این [[توفیق]] را نیابی که به همراه [[قائم]] {{ع}}، [[شمشیر]] به دست گرفته باشی"؛ یعنی، با این [[شناخت]] به درجه کسی رسیده‌ای که در جوار [[حضرت مهدی]] {{ع}}، در [[راه خدا]] به [[جهاد]] برمی‌خیزد. [[امام]] همچنین می‌فرماید: {{متن حدیث|...اِعْرِفْ إِمَامَكَ فَإِنَّكَ إِذَا عَرَفْتَ إِمَامَكَ لَمْ يَضُرَّكَ تَقَدَّمَ هَذَا اَلْأَمْرُ أَوْ تَأَخَّرَ وَ مَنْ عَرَفَ إِمَامَهُ ثُمَّ مَاتَ قَبْلَ أَنْ يَقُومَ صَاحِبُ هَذَا اَلْأَمْرِ كَانَ بِمَنْزِلَةِ مَنْ كَانَ قَاعِداً فِي عَسْكَرِهِ لاَ بَلْ بِمَنْزِلَةِ مَنْ قَعَدَ تَحْتَ لِوَائِهِ...}}<ref>نعمانی، الغیبة، ص ۳۲۹، ح ۲؛ کافی، ج ۱، ص ۳۷۱.</ref>؛ "[[امام]] خود را بشناس! پس همانا هنگامی که [[امام]] خود را شناختی، هیچ آسیبی به تو نخواهد رسید؛ از اینکه امر [[ظهور]] جلو بیفتد و یا اینکه عقب بیفتد. هر کس که [[امام]] خویش را [[شناخت]] و آن‌گاه پیش از آنکه [[صاحب الامر]] [[قیام]] فرماید از [[دنیا]] رفت، بسان کسی است که در [[سپاه]] آن [[حضرت]] حضور پیدا کرده است. نه، بلکه بسان کسی است که زیر [[پرچم]] ایشان حاضر شده باشد..."<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ج۱، ص۱۱۷-۱۱۹.</ref>.
 
==شناخت [[امام مهدی]] در موعودنامه==
==شناخت [[امام مهدی]] در موعودنامه==
*از مهم‌ترین [[تکالیف]] [[مؤمنان]]، پس از [[معرفت]] به [[خدا]] و [[رسول]] او، [[معرفت]] و [[شناخت]] [[ولی امر]]، [[امام زمان]] {{ع}} است. از [[حضرت باقر]] یا [[صادق]] {{عم}} [[روایت]] است که فرمود: [[بنده]] [[خدا]] [[مؤمن]] نخواهد بود، مگر این‌که [[خدا]] و [[رسول]] و همه [[امامان]] را بشناسد و نیز [[امام زمان]]ش را بشناسد و در تمام امور خود به او مراجعه کند و [[تسلیم]] امر وی باشد<ref>اصول کافی، ج ۱، ص ۱۸۰.</ref>. در [[حدیث صحیح]] از حارث بن المغیرة آمده که گفت: به [[حضرت]] ابو [[عبدالله]] [[صادق]] {{ع}} گفتم: آیا [[پیغمبر]] {{صل}} فرموده: {{عربی|"من مات و لا يعرف [[امام زمان]]ه مات ميتة جاهلية"}}؟ فرمود: آری. عرضه داشتم: این کدام [[جاهلیت]] است، آیا [[جاهلیت]] مطلق است یا [[جاهلیت]] کسی که امامش را نشناخته‌؟ فرمود: [[جاهلیت]] [[کفر]] و [[نفاق]] و ضلال<ref>اصول کافی، ج ۲، ص ۳۷۷.</ref>.
*از مهم‌ترین [[تکالیف]] [[مؤمنان]]، پس از [[معرفت]] به [[خدا]] و [[رسول]] او، [[معرفت]] و [[شناخت]] [[ولی امر]]، [[امام زمان]] {{ع}} است. از [[حضرت باقر]] یا [[صادق]] {{عم}} [[روایت]] است که فرمود: [[بنده]] [[خدا]] [[مؤمن]] نخواهد بود، مگر این‌که [[خدا]] و [[رسول]] و همه [[امامان]] را بشناسد و نیز [[امام زمان]]ش را بشناسد و در تمام امور خود به او مراجعه کند و [[تسلیم]] امر وی باشد<ref>اصول کافی، ج ۱، ص ۱۸۰.</ref>. در [[حدیث صحیح]] از حارث بن المغیرة آمده که گفت: به [[حضرت]] ابو [[عبدالله]] [[صادق]] {{ع}} گفتم: آیا [[پیغمبر]] {{صل}} فرموده: {{عربی|"من مات و لا يعرف [[امام زمان]]ه مات ميتة جاهلية"}}؟ فرمود: آری. عرضه داشتم: این کدام [[جاهلیت]] است، آیا [[جاهلیت]] مطلق است یا [[جاهلیت]] کسی که امامش را نشناخته‌؟ فرمود: [[جاهلیت]] [[کفر]] و [[نفاق]] و ضلال<ref>اصول کافی، ج ۲، ص ۳۷۷.</ref>.

نسخهٔ ‏۱۰ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۱۷:۵۹

متن این جستار آزمایشی است؛ امید می رود در آینده نه چندان دور آماده شود. برای اطلاع از جزئیات بیشتر به بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت مراجعه کنید.


مقدمه

شناخت امام مهدی در درسنامه

  • هدف از آفرینش، بندگی خداوند متعال است‌[۸] و اساس و پایه بندگی، شناخت او است[۹]. عالی- ترین تبلور این معرفت، شناخت پیامبر (ص) و اوصیای او است. بی‌گمان یکی از وظایف مهم بندگان در مقابل پروردگار، شناخت آن وجود مقدس است. این معرفت زمانی به کمال می‌رسد که پیامبران خداوند- به ویژه پیامبر خاتم (ص)- را به خوبی شناخته باشند. این مهم نیز حاصل نمی گردد؛ مگر با شناخت اوصیای او به خصوص آخرین حجت الهی. امام حسین بن علی (ع) به اصحاب خود فرمود: «أَيُّهَا اَلنَّاسُ إِنَّ اَللَّهَ جَلَّ ذِكْرُهُ مَا خَلَقَ اَلْعِبَادَ إِلاَّ لِيَعْرِفُوهُ فَإِذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ فَإِذَا عَبَدُوهُ اِسْتَغْنَوْا بِعِبَادَتِهِ عَنْ عِبَادَةِ مَا سِوَاهُ»؛ "ای مردم! همانا خداوند متعال بندگان را نیافرید، مگر برای آنکه او را بشناسند. پس در آن هنگام که او را شناختند، بندگی او را خواهند کرد. و آن هنگام که او را بندگی کردند، با عبادت او از عبادت غیر او بی‌نیاز می‌گردند". شخصی‌ پرسید: "ای پسر رسول خدا! پدر و مادرم به فدایت، معنای شناخت خدا چیست؟" سالار شهیدان (ع) در پاسخ فرمود: «مَعْرِفَةُ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ إِمَامَهُمُ اَلَّذِي يَجِبُ عَلَيْهِمْ طَاعَتُهُ»[۱۰]؛ "معرفت خدا عبارت است از اینکه اهل هر زمان امامی را که اطاعتش بر آنان واجب است، بشناسد". بنابراین به روشنی معلوم می‌شود که شناخت امام، از معرفت خداوند جدا نیست؛ بلکه یکی از ابعاد آن است. در دعایی صادر شده از ناحیه مقدسه آمده است: «اَللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ اَللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي»[۱۱]؛ "خدایا! خودت را به من بشناسان که اگر خود را به من نشناسانی، پیامبرت را نمی‌شناسم. خدایا! رسول خود را به من بشناسان که اگر رسول خود را به من نشناسانی، حجت تو را نمی شناسم. خدایا! حجتت را به من بشناسان که اگر حجت خود را به من نشناسانی، از دین خود گمراه می‌شوم".
  • امامت نقش اساسی در حفظ نظام و کمال بشر و حرکت او به سوی خدا و اجرای احکام الهی دارد و اطاعت امر امام، از نظر شرع و عقل واجب است. ازاین‌رو در وجوب شناخت امام- بر حسب حکم عقل و شرع- جای هیچ‌گونه تردید و شبهه‌ای نیست؛ زیرا هم مقدمه اطاعت است و بدون وجوب آن، اطاعت و نصب امام بیهوده خواهد بود، و هم بر حسب آنچه در روایات استفاده می‌شود، بالخصوص واجب است[۱۲]. امیر مؤمنان علی (ع) در این‌باره فرمود: «وَ إِنَّمَا اَلْأَئِمَّةُ قُوَّامُ اَللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ عُرَفَاؤُهُ عَلَى عِبَادِهِ وَ لاَ يَدْخُلُ اَلْجَنَّةَ إِلاَّ مَنْ عَرَفَهُمْ وَ عَرَفُوهُ وَ لاَ يَدْخُلُ اَلنَّارَ إِلاَّ مَنْ أَنْكَرَهُمْ »[۱۳]؛ "پیشوایان، مدیران الهی بر مردمند و رؤسای بندگان او هستند. هیچ‌کس- مگر شخصی که آنها را بشناسد و آنان نیز او را بشناسند- وارد بهشت نخواهد شد. و کسی- جز آنکه آنها را انکار کند و آنان نیز او را انکار کنند- داخل دوزخ نگردد".
  • اگر برای کسی این معرفت به دست آمد، هرگز تقدیم یا تأخیر ظهور مهدی آل محمد (ع) گرد ملال بر خاطرش ننشاند. وقتی ابو بصیر از حضرت صادق (ع) پرسید: آیا برای من افتخار حضور در محضر قائم آل محمد (ع) حاصل می‌شود؟ آن حضرت فرمود: «اَلست تعرف أَمَامَكَ »؛ "آیا امام خود را نمی‌شناسی؟" عرض کرد: می‌شناسم؛ به خدا سوگند! شما هستید. پس آن حضرت فرمود: «وَ اَللَّهِ مَا تُبَالِي يَا أَبَا بَصِيرٍ أَلاَّ تَكُونَ مُحْتَبِياً بِسَيْفِكَ فِي ظِلِّ رِوَاقِ اَلْقَائِمِ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَيْهِ»[۱۴]؛ "به خداوند سوگند! [در این صورت‌] هیچ‌جای نگرانی نیست! اگر این توفیق را نیابی که به همراه قائم (ع)، شمشیر به دست گرفته باشی"؛ یعنی، با این شناخت به درجه کسی رسیده‌ای که در جوار حضرت مهدی (ع)، در راه خدا به جهاد برمی‌خیزد. امام همچنین می‌فرماید: «...اِعْرِفْ إِمَامَكَ فَإِنَّكَ إِذَا عَرَفْتَ إِمَامَكَ لَمْ يَضُرَّكَ تَقَدَّمَ هَذَا اَلْأَمْرُ أَوْ تَأَخَّرَ وَ مَنْ عَرَفَ إِمَامَهُ ثُمَّ مَاتَ قَبْلَ أَنْ يَقُومَ صَاحِبُ هَذَا اَلْأَمْرِ كَانَ بِمَنْزِلَةِ مَنْ كَانَ قَاعِداً فِي عَسْكَرِهِ لاَ بَلْ بِمَنْزِلَةِ مَنْ قَعَدَ تَحْتَ لِوَائِهِ...»[۱۵]؛ "امام خود را بشناس! پس همانا هنگامی که امام خود را شناختی، هیچ آسیبی به تو نخواهد رسید؛ از اینکه امر ظهور جلو بیفتد و یا اینکه عقب بیفتد. هر کس که امام خویش را شناخت و آن‌گاه پیش از آنکه صاحب الامر قیام فرماید از دنیا رفت، بسان کسی است که در سپاه آن حضرت حضور پیدا کرده است. نه، بلکه بسان کسی است که زیر پرچم ایشان حاضر شده باشد..."[۱۶].

شناخت امام مهدی در موعودنامه

راه‌های شناخت امام مهدی

آثار شناخت و اعتقاد به امام مهدی

مهدی شخصی و مهدی نوعی

پرسش مستقیم

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۹۶.
  2. اصول کافی، ج ۱ ص ۱۸۰
  3. اهل البیت فی الکتاب و السنّه، ص ۸۳
  4. اصول کافی، ج ۱ ص ۱۸۷
  5. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۹۶.
  6. عارفی، اسحاق، امامت‌پژوهی، ص۸۵.
  7. عارفی، اسحاق، امامت‌پژوهی، ص۹۴ - ۹۸.
  8. آیه: ﴿وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ «و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند» سوره ذاریات، آیه ۵۶.
  9. .« اول عبادة الله معرفته». شیخ صدوق، توحید، ص ۳۴؛ شیخ طوسی، امالی، ص ۲۲.
  10. شیخ صدوق، علل الشرایع، ج ۱، ص ۹.
  11. کافی، ج ۱، ص ۳۴۲.
  12. لطف الله صافی گلپایگانی، پیرامون معرفت امام (ع)، ص ۶۹.
  13. نهج البلاغه، ص ۲۱۲، خطبه ۱۵۲.
  14. محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۷۱.
  15. نعمانی، الغیبة، ص ۳۲۹، ح ۲؛ کافی، ج ۱، ص ۳۷۱.
  16. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ج۱، ص۱۱۷-۱۱۹.
  17. اصول کافی، ج ۱، ص ۱۸۰.
  18. اصول کافی، ج ۲، ص ۳۷۷.
  19. غیبة نعمانی، ص ۶۲.
  20. مکیال المکارم، ج ۱، ص ۳۷.
  21. البرهان، ج ۲، ص ۳۴.
  22. کافی، ج ۱، ص ۱۶۳.
  23. کافی، ج ۱، ص ۳۳۷.
  24. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۶۷۴.