شفاعت: تفاوت میان نسخهها
(←مقدمه) |
|||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
==واژهشناسی لغوی== | ==واژهشناسی لغوی== | ||
*شفاعت، انضمام و پیوستن به دیگری برای [[یاری]] رساندن به وی و درخواست "[[کمک]]" از او است. کاربرد آن بیشتر در مورد قرار گرفتن مقامی [[برتر]] و گرامی تر در کنار شخصی پایین تر است و که شفاعت در [[قیامت]] از همین قبیل است<ref>مفردات، ص ۴۵۷، «شفع».</ref>. شفاعت گاهی [[تکوینی]] است که بر هر سببی در عالم اسباب اطلاق میشود و گاهی [[تشریعی]] است که به عالم [[ثواب]] و [[عقاب]] مربوط است و محلّ آن در آخرین موقف [[قیامت]] است، در این جا است که شفاعت کننده تقاضای [[مغفرت]] شفاعت شونده را می کند تا بدین وسیله وارد [[دوزخ]] نشود یا با شفاعت او بعضی از کسانی که وارد [[دوزخ]] شده اند خارج شوند<ref>المیزان، ج ۱، ص ۱۷۳ - ۱۷۴.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/farhangbooks/Books/17/19.htm#f12، فرهنگ قرآن، ج۱۷ ، ص۳۰۵ - ۳۲۱.]</ref>. | *شفاعت، انضمام و پیوستن به دیگری برای [[یاری]] رساندن به وی و درخواست "[[کمک]]" از او است. کاربرد آن بیشتر در مورد قرار گرفتن مقامی [[برتر]] و گرامی تر در کنار شخصی پایین تر است و که شفاعت در [[قیامت]] از همین قبیل است<ref>مفردات، ص ۴۵۷، «شفع».</ref>. شفاعت گاهی [[تکوینی]] است که بر هر سببی در عالم اسباب اطلاق میشود و گاهی [[تشریعی]] است که به عالم [[ثواب]] و [[عقاب]] مربوط است و محلّ آن در آخرین موقف [[قیامت]] است، در این جا است که شفاعت کننده تقاضای [[مغفرت]] شفاعت شونده را می کند تا بدین وسیله وارد [[دوزخ]] نشود یا با شفاعت او بعضی از کسانی که وارد [[دوزخ]] شده اند خارج شوند<ref>المیزان، ج ۱، ص ۱۷۳ - ۱۷۴.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/farhangbooks/Books/17/19.htm#f12، فرهنگ قرآن، ج۱۷ ، ص۳۰۵ - ۳۲۱.]</ref>. | ||
*شفاعت به معنای واسطه شدن برای انجام کاری است. طبق [[اعتقادات]] [[اسلامی]]، [[خداوند]] برای [[پیامبران]]، [[اوصیا]]، [[امامان]] و [[اولیای الهی]]، [[شهدا]] و مقرّبان درگاهش این [[حق]] را قرار داده که در پیشگاه [[الهی]] وساطت و شفاعت کنند، برای [[آمرزش گناهان]] یا برآمدن [[حاجات]]، در [[دنیا]] یا [[آخرت]]. اصل شفاعت در [[قرآن]] بارها مطرح شده و آن را منوط به [[اذن الهی]] دانسته است و هرکه را [[خداوند]] [[اذن]] دهد یا بپسندد، میتواند دربارۀ دیگران شفاعت کند (ر. ک: | *شفاعت به معنای واسطه شدن برای انجام کاری است. طبق [[اعتقادات]] [[اسلامی]]، [[خداوند]] برای [[پیامبران]]، [[اوصیا]]، [[امامان]] و [[اولیای الهی]]، [[شهدا]] و مقرّبان درگاهش این [[حق]] را قرار داده که در پیشگاه [[الهی]] وساطت و شفاعت کنند، برای [[آمرزش گناهان]] یا برآمدن [[حاجات]]، در [[دنیا]] یا [[آخرت]]. اصل شفاعت در [[قرآن]] بارها مطرح شده و آن را منوط به [[اذن الهی]] دانسته است و هرکه را [[خداوند]] [[اذن]] دهد یا بپسندد، میتواند دربارۀ دیگران شفاعت کند <ref>(ر. ک: {{متن قرآن|يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلا يَشْفَعُونَ إِلاَّ لِمَنِ ارْتَضَى وَهُم مِّنْ خَشْيَتِهِ مُشْفِقُونَ}}؛ سوره انبیاء، آیۀ ۲۸، {{متن قرآن|إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الأَمْرَ مَا مِن شَفِيعٍ إِلاَّ مِن بَعْدِ إِذْنِهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَفَلاَ تَذَكَّرُونَ }}؛ سوره یونس، آیۀ ۳، {{متن قرآن| وَلا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ عِندَهُ إِلاَّ لِمَنْ أَذِنَ لَهُ حَتَّى إِذَا فُزِّعَ عَن قُلُوبِهِمْ قَالُوا مَاذَا قَالَ رَبُّكُمْ قَالُوا الْحَقَّ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ }}؛ سوره سبأ، آیۀ ۲۳، {{متن قرآن|اللَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِندَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ يَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ }}؛ سوره بقره، آیۀ ۲۵۵ و...)</ref> در بعضی [[آیات]] هم این مطرح شده که برای منکران [[قیامت]] و بتپرستان و. . . شفاعتی پذیرفته نمیشود<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۳۴۱.</ref>. | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== |
نسخهٔ ۲۱ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۳۱
شیعه |
---|
- اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل شفاعت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
واژهشناسی لغوی
- شفاعت، انضمام و پیوستن به دیگری برای یاری رساندن به وی و درخواست "کمک" از او است. کاربرد آن بیشتر در مورد قرار گرفتن مقامی برتر و گرامی تر در کنار شخصی پایین تر است و که شفاعت در قیامت از همین قبیل است[۱]. شفاعت گاهی تکوینی است که بر هر سببی در عالم اسباب اطلاق میشود و گاهی تشریعی است که به عالم ثواب و عقاب مربوط است و محلّ آن در آخرین موقف قیامت است، در این جا است که شفاعت کننده تقاضای مغفرت شفاعت شونده را می کند تا بدین وسیله وارد دوزخ نشود یا با شفاعت او بعضی از کسانی که وارد دوزخ شده اند خارج شوند[۲][۳].
- شفاعت به معنای واسطه شدن برای انجام کاری است. طبق اعتقادات اسلامی، خداوند برای پیامبران، اوصیا، امامان و اولیای الهی، شهدا و مقرّبان درگاهش این حق را قرار داده که در پیشگاه الهی وساطت و شفاعت کنند، برای آمرزش گناهان یا برآمدن حاجات، در دنیا یا آخرت. اصل شفاعت در قرآن بارها مطرح شده و آن را منوط به اذن الهی دانسته است و هرکه را خداوند اذن دهد یا بپسندد، میتواند دربارۀ دیگران شفاعت کند [۴] در بعضی آیات هم این مطرح شده که برای منکران قیامت و بتپرستان و. . . شفاعتی پذیرفته نمیشود[۵].
مقدمه
- شفاعت و دستگیری از گنهکاران در قیامت به وسیله انسانهای برگزیده خدا از جمله آموزههایی است که مورد پذیرش فِرق مسلمانان بوده، و قرآن کریم نیز از آن خبر داده است؛ چنانکه درباره شفاعت فرشتگان میفرماید: ﴿وَلا يَشْفَعُونَ إِلاَّ لِمَنِ ارْتَضَى وَهُم مِّنْ خَشْيَتِهِ مُشْفِقُونَ﴾.[۶] درباره دیگر شفیعان نیز میفرماید: ﴿وَلا يَمْلِكُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِهِ الشَّفَاعَةَ إِلاَّ مَن شَهِدَ بِالْحَقِّ وَهُمْ يَعْلَمُونَ﴾.[۷] در روایاتی نیز آمده که یکی از شئون امامان(ع) در قیامت، شفاعتگری آنهاست؛[۸] چنانکه امام هادی(ع) در زیارت جامعه کبیره بر وجود این شأن برای امامان(ع) تأکید کردهاند[۹] فراوانیِ روایات مربوط به شفاعت بهگونهای است که انسان را از بررسی سندی تکتک روایات بینیاز میسازد. برای نمونه به سه روایت اشاره میکنیم:
- امام صادق(ع) در روایتی صحیح فرمودند: "شفاعت ما موجب نابودی گناهان شما میشود"؛[۱۰]
- ایشان در روایتی دیگر فرمودند: "همانا خداوند متعال ما را برای خودش برگزید... سپس به ما [حقِ] شفاعت را ارزانی فرمود"؛[۱۱]
- در روایاتی نیز به زیارت امامان(ع) توصیه شده و پاداش این زیارت را شفاعت آن امام از زایر بیان کردهاند. برای نمونه، امام رضا(ع) فرمودند: "هر کس که امامان را زیارت کند؛ درحالیکه شوق به زیارت ایشان دارد... امامان(ع) شفیعان او در روز قیامت خواهند بود"[۱۲]
- مفسران و روایات نیز مقام محمود را که خداوند به پیامبرش وعده داده است ﴿عَسَى أَن يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَّحْمُودًا﴾[۱۵] به مقام شفاعت تفسیر کردهاند. اصل شفاعت امری مسلّم و قرآنی است و احادیث بسیاری از رسول خدا(ص) و امامان نیز دربارۀ آن نقل شده است. پیروان ابن تیمیّه و وهابیان در این مسأله نیز دچار کجروی شده و اعتقاد به شفاعت را با توحید ناسازگار میدانند و شیعه را که به این مقام برای اولیای الهی عقیده دارند و آنان را وسیله و شفیع در آستان خدا قرار میدهند، به شرک نسبت میدهند و درخواست شفاعت از شافعان را شرک میدانند. درصورتیکه اگر قرآن میگوید: جز خدای یگانه کسی را نخوانید، یا از مشرکان انتقاد میکند که بتها را شفیع درگاه خدا میدانند، با شفاعتی که خود قرآن مطرح میکند جداست. در شفاعت، حق کسی تضییع نمیشود، شفیعان مقرّبان درگاه الهیاند، با اذن او شفاعت میکنند، دایرۀ شفاعتشان محدود است، خودشان صالح و مأذون در شفاعتند، دربارۀ آنان که شفاعت در حقشان پذیرفته نیست شفاعت نمیکنند. اعتقاد به شفاعت زمینهساز اصلاح و امید به بخشایش است، نه مشوّق گناه. اعطای مقام و حق شفاعت از سوی خدا به بندگان شایسته، مقام آنان را نشان میدهد و پذیرش شفاعتشان تکریم ایشان است. درواقع، در شفاعت هم دعا و خواستن از آستان پروردگار انجام میگیرد، چون بندۀ گنهکار به خاطر معصیت، خود را لایق درخواست مستقیم نمیبیند، واسطههایی را که نزد خداوند آبرو و تقرّب دارند شفیع قرار میدهد، تا خداوند به حرمت آنان حاجتش را برآورد و از گناهش درگذرد. بحث شفاعت با بحث توسّل همریشه است و هیچ کدام با توحید در عبادت ناسازگار نیست. پیامبر خدا(ص) فرمود: "شفاعتی یوم القیامة حقّ فمن لم یؤمن بها لم یکن من أهلها"[۱۶]، امام صادق(ع) نیز فرمود: "ما من أحد من الأوّلین و الآخرین إلاّ و هو محتاج إلی شفاعة محمّد صلّی اللّه علیه و آله یوم القیامة"[۱۷] شیخ مفید دربارۀ شفاعت مینویسد: پیامبر خدا و امیر المؤمنین و ائمه معصومین (ع) در روز قیامت در مورد گنهکاران شیعه شفاعت میکنند، خداوند هم شفاعتشان را میپذیرد. مؤمن نیکوکار هم دربارۀ برادر مؤمن گنهکارش شفاعت میکند و این اعتقاد عموم امامیّه است و قرآن و روایات هم درستی این عقاید را میرساند.[۱۸] دربارۀ شفاعت و ردّ شبهات مخالفین، کتابهای متعدد و مقالات فراوان و مباحث سودمند نگاشته شده است.[۱۹][۲۰].
آثار شفاعت
آرزوی شفاعت
اذن در شفاعت
اصحاب القریه و شفاعت
امید به شفاعت
درخواستکنندگان شفاعت
ردّ شفاعت
زمینههای شفاعت
شرایط شفاعت
شفاعت بتها
شفاعت بیاثر
شفاعت در خیر
شفاعت در شرّ
شفاعت کنندگان
مشرکان و شفاعت
مشمولان شفاعت
مقام شفاعت
شفاعت یکی از شئون امام در قیامت
- از جمله شئونی که جزء شئون امام در قیامت بیشتر متکلمان بدان اشاره کردهاند، شفاعت است. شیخ مفید بدون استناد به روایات از اتفاقنظر امامیه بر شفیع بودن پیامبر و امامان(ع) سخن به میان میآورد؛ بدین بیان که پیامبر شفیع امت خود، و امامان نیز شفیع شیعیاناند و بسیاری از گنهکاران نجات مییابند.[۲۱] مرحوم سید نیز همچون دیگر اندیشمندان این اندیشه را پذیرفته، اما چندان به بسط آن همت نگمارده است. وی بیشتر تلاش خود را در بحث شفاعت به اثبات این امر اختصاص داده که شفاعت تنها در مورد برداشتن عذاب است نه آنکه رسیدن نفع از سوی شفیع به شفاعتشونده.[۲۲] همچنین سید بیشتر درباره شفاعت نبی اکرم(ص) صحبت کرده و به طور صریح از شفاعت ائمه اطهار(ع) سخن نگفته است. اگر میتوانیم اعتقاد به شفاعت امامان(ع) را به سید نسبت دهیم، بر این اساس است که وی شفاعت را منحصر به پیامبر نمیداند، بلکه بر این باور است که مؤمنان نیز یکدیگر را شفاعت میکنند. روشن است وقتی مؤمنان حق شفاعت دارند، امامان معصوم(ع)، به طریق اولی چنین شأنی را دارایند.[۲۳] کراجکی روایت دیگری نیز نقل کرده که در آن امام علی(ع) خود را صاحب مقام شفاعت پیامبر اکرم(ص) معرفی کرده است.[۲۴] شیخ طوسی نیز تصریح میکند که شأن شفاعت برای پیامبر اکرم(ص)، بسیاری از صحابه ایشان، امامان معصوم و نیز بسیاری از مؤمنان صالح مسلّم و ثابت است.[۲۵] وی در متون روایی خود نیز روایاتی نقل میکند که بیانگر این شأن برای امامان(ع) است.[۲۶] عبدالجلیل قزوینی نیز به مسئله شفاعت پرداخته، اما تنها بر شفاعت پیامبران تأکید کرده و از شفاعت امامان سخنی به میان نیاورده است.[۲۷] علامه حلی از شفاعت پیامبر اکرم(ص) فراوان سخن گفته،[۲۸] اما درباره شفاعت امامان(ع) تنها به روایتی بسنده کرده که در آن، امام علی(ع) به عنوان شفیع روز قیامت معرفی شده[۲۹] و نیز ذیل یکی از براهین عصمت امام به شفاعت امامان(ع) اشاره کرده است.[۳۰] فاضل مقداد، مسئله شفاعت را با جزئیات آن بیان میکند، اما بیشتر درباره مقام شفاعت پیامبر اکرم(ص) سخن میگوید.[۳۱] در جایی نیز به شفاعت امامان(ع) اشاره میکند و دلیل آن را اجماع شیعیان میداند.[۳۲][۳۳].
موانع شفاعت
وعده شفاعت
یهود و شفاعت
منابع
- فرهنگ قرآن ج۱۷
- فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت
- محدثی، جواد، فرهنگ غدیر
پانویس
- ↑ مفردات، ص ۴۵۷، «شفع».
- ↑ المیزان، ج ۱، ص ۱۷۳ - ۱۷۴.
- ↑ فرهنگ قرآن، ج۱۷ ، ص۳۰۵ - ۳۲۱.
- ↑ (ر. ک: ﴿يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلا يَشْفَعُونَ إِلاَّ لِمَنِ ارْتَضَى وَهُم مِّنْ خَشْيَتِهِ مُشْفِقُونَ﴾؛ سوره انبیاء، آیۀ ۲۸، ﴿إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الأَمْرَ مَا مِن شَفِيعٍ إِلاَّ مِن بَعْدِ إِذْنِهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَفَلاَ تَذَكَّرُونَ ﴾؛ سوره یونس، آیۀ ۳، ﴿ وَلا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ عِندَهُ إِلاَّ لِمَنْ أَذِنَ لَهُ حَتَّى إِذَا فُزِّعَ عَن قُلُوبِهِمْ قَالُوا مَاذَا قَالَ رَبُّكُمْ قَالُوا الْحَقَّ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ ﴾؛ سوره سبأ، آیۀ ۲۳، ﴿اللَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِندَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ يَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ ﴾؛ سوره بقره، آیۀ ۲۵۵ و...)
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۳۴۱.
- ↑ و آنها جز برای کسی که خداوند از او راضی باشد، شفاعت نمیکنند و از ترس او بیمناکاند؛سوره انبياء، آیه:۲۸.
- ↑ و کسانی که جز خدا پرستش میشوند، هرگز مالک شفاعت نمیشوند؛ مگر کسانی که گواهی به حق داده و به خوبی آگاهاند؛ سوره زخرف، آیه:۸۶.
- ↑ روایات یادشده در متون روایی پرشماری نقل شدهاند. در برخی روایات، از اصل شفاعت سخن به میان آمده است (ر.ک: احمد بن محمد بن خالد برقی، المحاسن، ج۱، ص۱۸۴. وی چهار روایت ذکر کرده است). در برخی روایات نیز برخی موانع شفاعت، مانند استخفاف نماز و... بیان شده است (ر.ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۳، ص۲۷۰). در برخی روایات، تأکید شده که شفاعت برای گناهکاران امت است (ر.ک: محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، من لايحضره الفقیه، ج۳، ص۵۷۴). برخی روایات نیز بیانگر آن است که شفاعت امامان(ع) ویژه شیعیان است (رک: احمد بن محمد بن خالد برقی، المحاسن، ج۱، ص۱۸۴).
- ↑ الگو:عربي (محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، من لایحضره الفقيه، ج۲، ص۲۱۶).
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۴۶۹ و ۴۷۰.
- ↑ محمد بن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات، ص۶۲.
- ↑ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، عیون اخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۲۶۰ و ۲۶۱. برای دیدن دیگر روایات، ر.ک: احمد بن محمد بن خالد برقی، المحاسن، ج۱، ص۱۸۳؛ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، عیون اخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۲۵۸. گفتنی است در برخی روایات نیز شافعان به سه گروهِ پیامبران، عالمان و شهدا تقسیم شدهاند (رک: عبدالله بن جعفر حمیری قمی، قرب الاسناد، ص۶۴؛ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، الخصال، ج۱، ص۱۵۶). براساس این گروه از روایات امامان(ع) نیز از شفیعان روز قیامت هستند؛ چه، به اذعان موافقان و مخالفان، ایشان سرآمد عالمان روزگار خود بودهاند.
- ↑ برای تفصیل بیشتر، ر.ک: جعفر سبحانی، الشفاعة فی الكتاب و السنة؛ محمد باقر علم الهدی، شفاعت.
- ↑ ر. ک. فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت.
- ↑ اسراء آیه ۷۹
- ↑ «شفاعتم در قیامت حق است، هرکه به آن ایمان نداشته باشد، از اهل شفاعت نخواهد بود.» کنز العمال، حدیث ۳۹۰۵۹
- ↑ «هیچکس از اولین و آخرین نیست مگر اینکه در قیامت به شفاعت پیامبر نیازمند است.» بحار الأنوار، ج ۸ ص ۴۲. برای احادیث شفاعت ر. ک: «بحار الأنوار» ، ج ۸ ص ۲۹ تا ۶۳، ج ۹۱ ص ۱ تا ۴۷، «میزان الحکمه» ، فصل ۲۷۱واژۀ شفاعت
- ↑ اوائل المقالات، شیخ مفید، ص ۷۹
- ↑ از جمله ر. ک: «کشف الارتیاب» ، سیّد محسن امین، ص ۲۳۸ «المیزان» علامه طباطبایی، ج ۱ ص ۱۵۶، «معالم المدرستین» علامه عسکری، ج ۱ ص ۳۷، «العقاید الاسلامیه» علی الکورانی ج ۳ و ۴، «دائرة المعارف تشیّع» ، ج ۱۰ ص ۶
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۳۴۱.
- ↑ محمد بن محمد بن نعمان مفید، أوائل المقالات، ص۴۷ و ۷۹-۸۰.
- ↑ سید مرتضی علم الهدی، الذخیرة فی علم الكلام، تحقیق احمد حسینی، ص ۵۰۵-۵۰۶.
- ↑ همو، الرسائل، تحقیق مهدی رجایی، ج۳، ص۳۶۸-۳۶۹.
- ↑ ابوالفتح کراجکی، الاستنصار، ص ۲۱-۲۲.
- ↑ محمد بن حسن طوسی، التبیان، ج ۱، ص ۲۱۳-۲۱۴.
- ↑ همو، الامالی، ص ۱۸۷ و ۲۸۱.
- ↑ عبدالجلیل قزوینی، نقض، تعلیق و تصحیح سیدجلال الدین حسینی ارموی، ص۲۹۵.
- ↑ حسن بن یوسف حلی، انوار الملكوت، تحقیق محمد نجفی زنجانی، ص ۱۷۵؛ همو، تسلیک النفس الی حظیرة القدس، تحقیق فاطمه رمضانی، ص ۲۲۵؛ همو، کشف المراد، تحقیق حسن حسن زاده آملی، ص۴۱۷؛ همو، معارج الفهم، ص ۵۷۴؛ همو، مناهج الیقین، ص۵۲۸.
- ↑ همو، کشف الیقین، ص ۴۶۶؛ همو، اجوبة المسائل المنهائیة، ص۶۶.
- ↑ همو، الالفین، ج۲، ص۲۱۹.
- ↑ فاضل مقداد سیوری، ارشاد الطالبین، تحقیق مهدی رجایی، ص۴۲۸-۴۳۰؛ همو، الانوار الجلالیة، تحقیق علی حاجی آبادی و عباس جلالی نیا، ص۱۸۶.
- ↑ همو، اللوامع الالهیة، تحقیق شهید قاضی طباطبایی، ص۴۵۱.
- ↑ ر. ک. فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت صفحه ۳۴۹.