جز
جایگزینی متن - 'یأتی: ص' به 'سید محمود موسوی دهسرخی، یأتی علی الناس زمان، ص'
(صفحهای تازه حاوی «{{ویرایش غیرنهایی}} {{مهدویت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 23...» ایجاد کرد) |
جز (جایگزینی متن - 'یأتی: ص' به 'سید محمود موسوی دهسرخی، یأتی علی الناس زمان، ص') |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
[[امام باقر]]{{ع}} فرمود: روزی [[رسول خدا]]{{صل}} در میان [[اصحاب]] نشسته بود که دست به [[دعا]] برداشت و به درگاه [[پروردگار]] عرض نمود: «خداوندا [[برادران]] مرا به من برسان» و این جمله را [[حضرت]] دو بار تکرار نمود. [[اصحاب]] عرضه داشتند: ای [[رسول خدا]]، آیا ما [[برادران]] شما نیستیم؟! [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: خیر، شما [[اصحاب]] و [[یاران]] من هستید، اما [[برادران]] من جماعتی هستند که در [[آخرالزمان]] خواهند آمد، به من [[ایمان]] میآورند در حالی که مرا ندیدهاند، همانا [[خداوند]] ایشان را به نام خود و پدرشان، پیش از بیرون آمدن از صلب پدرانشان به من شناساند، به درستی که [[پایداری]] هر کدام از آنان بر [[دین]] خود از این سختتر است که شاخه پر تیغ گیاه [[قتاد]]<ref>قتاد گیاهی است پر تیغ با خارهایی بسیار تیز.</ref> را با دست [[پاک]] کنی یا اینکه آتشی سوزان و زغالی گداخته را در [[کف دست]] نگاه داری. آنان همانند چراغهای شب تارند، [[خداوند]] ایشان را از فتنههای تیره و تار [[نجات]] میدهد<ref>یأتی | [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: روزی [[رسول خدا]]{{صل}} در میان [[اصحاب]] نشسته بود که دست به [[دعا]] برداشت و به درگاه [[پروردگار]] عرض نمود: «خداوندا [[برادران]] مرا به من برسان» و این جمله را [[حضرت]] دو بار تکرار نمود. [[اصحاب]] عرضه داشتند: ای [[رسول خدا]]، آیا ما [[برادران]] شما نیستیم؟! [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: خیر، شما [[اصحاب]] و [[یاران]] من هستید، اما [[برادران]] من جماعتی هستند که در [[آخرالزمان]] خواهند آمد، به من [[ایمان]] میآورند در حالی که مرا ندیدهاند، همانا [[خداوند]] ایشان را به نام خود و پدرشان، پیش از بیرون آمدن از صلب پدرانشان به من شناساند، به درستی که [[پایداری]] هر کدام از آنان بر [[دین]] خود از این سختتر است که شاخه پر تیغ گیاه [[قتاد]]<ref>قتاد گیاهی است پر تیغ با خارهایی بسیار تیز.</ref> را با دست [[پاک]] کنی یا اینکه آتشی سوزان و زغالی گداخته را در [[کف دست]] نگاه داری. آنان همانند چراغهای شب تارند، [[خداوند]] ایشان را از فتنههای تیره و تار [[نجات]] میدهد<ref>سید محمود موسوی دهسرخی، یأتی علی الناس زمان، ص ۱۱۰ و عبقری الحسان: ج ۲، ص ۱۵.</ref>. | ||
روزی [[اصحاب پیامبر]]{{صل}} پرسیدند: ای [[رسول خدا]]! آیا کسی هست که از ما بهتر باشد در حالی که ما [[ایمان]] به [[دین اسلام]] آوردیم و در رکاب شما [[جنگ]] کردیم؟ [[حضرت]] فرمود: بلی، گروهی خواهند آمد که به من [[ایمان]] آورده، در صورتی که مرا اصلاً ندیدهاند، بلکه نوشتههایی را میبینند، آنگاه [[ایمان]] میآورند و مرا [[تصدیق]] میکنند، آنان از شما بهتر هستند<ref>کنز العمال: ص ۴۶ و یأتی | روزی [[اصحاب پیامبر]]{{صل}} پرسیدند: ای [[رسول خدا]]! آیا کسی هست که از ما بهتر باشد در حالی که ما [[ایمان]] به [[دین اسلام]] آوردیم و در رکاب شما [[جنگ]] کردیم؟ [[حضرت]] فرمود: بلی، گروهی خواهند آمد که به من [[ایمان]] آورده، در صورتی که مرا اصلاً ندیدهاند، بلکه نوشتههایی را میبینند، آنگاه [[ایمان]] میآورند و مرا [[تصدیق]] میکنند، آنان از شما بهتر هستند<ref>کنز العمال: ص ۴۶ و سید محمود موسوی دهسرخی، یأتی علی الناس زمان، ص ۱۰۹.</ref>. | ||
[[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: چه وقت یارانم را خواهم دید؟! کی دوستانم را [[ملاقات]] خواهم کرد؟! بعضی از [[صحابه]] گفتند: آیا ما [[دوستان]] شما نیستیم؟ [[حضرت]] پاسخ دادند: شما [[اصحاب]] من هستند، اما [[دوستان]] من کسانیاند که مرا ندیدهاند و به من [[ایمان]] میآورند، من مشتاق ایشانم!<ref>کنز العمال: ص ۵۱.</ref> | [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: چه وقت یارانم را خواهم دید؟! کی دوستانم را [[ملاقات]] خواهم کرد؟! بعضی از [[صحابه]] گفتند: آیا ما [[دوستان]] شما نیستیم؟ [[حضرت]] پاسخ دادند: شما [[اصحاب]] من هستند، اما [[دوستان]] من کسانیاند که مرا ندیدهاند و به من [[ایمان]] میآورند، من مشتاق ایشانم!<ref>کنز العمال: ص ۵۱.</ref> | ||