آداب مسافرت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{ویرایش غیرنهایی}} {{امامت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233)...» ایجاد کرد)
 
خط ۲۵: خط ۲۵:
===در سفر===
===در سفر===
#'''آغاز سفر:''' از دیگر سنت‌های [[پیامبر]]{{صل}} آغاز سفر در روز [[پنج‌شنبه]] بود<ref>من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۲۶۶؛ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۳۷؛ مکارم الاخلاق، ص ۲۴۰؛ الطبرانی، المعجم الکبیر ، ص۲۶۰ و ابن ابی شیبه کوفی، المصنّف، ج۷، ص۷۲۳.</ref>. [[رسول اکرم]]{{صل}} هنگام سفر، صبح زود از منزل خارج می‌‌شد<ref>محمد حسین طباطبایی، سنن النبی، ج ۱، ص۱۱۸.</ref> و [[مسلمانان]] را از [[اعتقاد]] به فال بد به‌ویژه پیش از سفر [[نهی]] می‌‌کرد و می‌‌فرمود: "جبران فال بد زدن، [[توکل]] بر [[خداوند متعال]] است"<ref>الکافی، ج ۸، ص ۱۹۸ و وسائل الشیعة، ج ۱۱، ص ۳۶۲.</ref>. [[امیر]] قرار دادن یکی از همراهان هم از دیگر سفارش‌های [[رسول خدا]]{{صل}} به مسافران بود. آن [[حضرت]] به [[مسلمانان]] توصیه می‌‌فرمود که هرگاه گروهی از شما آهنگ سفر کردید، باید از میان خود فردی را [[امیر]] خود کنید<ref>الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۸۹؛ علی بن الجعد، مسند ابن الجعد، ص ۷۸ و الطبرانی، المعجم الاوسط، ج ۸، ص ۱۰۰.</ref><ref>[[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی بردکشکی، سید جواد]] و [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۵۷-۵۸.</ref>.
#'''آغاز سفر:''' از دیگر سنت‌های [[پیامبر]]{{صل}} آغاز سفر در روز [[پنج‌شنبه]] بود<ref>من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۲۶۶؛ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۳۷؛ مکارم الاخلاق، ص ۲۴۰؛ الطبرانی، المعجم الکبیر ، ص۲۶۰ و ابن ابی شیبه کوفی، المصنّف، ج۷، ص۷۲۳.</ref>. [[رسول اکرم]]{{صل}} هنگام سفر، صبح زود از منزل خارج می‌‌شد<ref>محمد حسین طباطبایی، سنن النبی، ج ۱، ص۱۱۸.</ref> و [[مسلمانان]] را از [[اعتقاد]] به فال بد به‌ویژه پیش از سفر [[نهی]] می‌‌کرد و می‌‌فرمود: "جبران فال بد زدن، [[توکل]] بر [[خداوند متعال]] است"<ref>الکافی، ج ۸، ص ۱۹۸ و وسائل الشیعة، ج ۱۱، ص ۳۶۲.</ref>. [[امیر]] قرار دادن یکی از همراهان هم از دیگر سفارش‌های [[رسول خدا]]{{صل}} به مسافران بود. آن [[حضرت]] به [[مسلمانان]] توصیه می‌‌فرمود که هرگاه گروهی از شما آهنگ سفر کردید، باید از میان خود فردی را [[امیر]] خود کنید<ref>الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۸۹؛ علی بن الجعد، مسند ابن الجعد، ص ۷۸ و الطبرانی، المعجم الاوسط، ج ۸، ص ۱۰۰.</ref><ref>[[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی بردکشکی، سید جواد]] و [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۵۷-۵۸.</ref>.
#'''خوش برخوردی و [[یاری]] کردن همراهان در سفر:''' بی‌تردید، مسافرت با سختی‌هایی همراه است که [[تحمل]] آن بدون [[استقامت]] و نیز [[همراهی]] همسفرانی شفیق و یکدل، [[طاقت]] فرسا خواهد بود. در روایتی از [[پیامبر خدا]]{{صل}} آمده است: "[[رنج‌ها]] همزاد سفرند و زمینه‌های [[عصبانیت]] و اوقات تلخی [به [[علت]] سختی‌های سفر] در آن بسیار است؛ بنابراین شش چیز نشان دهنده [[جوانمردی]] است: سه چیز در غیر سفر و سه چیز در مسافرت؛ در سفر، بخشیدن توشه [خود به همراهان] و خوش [[اخلاقی]] و شوخی کردن؛ البته آن شوخی کردنی که در آن [[معصیت خدا]] نباشد"<ref>شیخ مفید، الامالی، ص ۴۴؛ عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج ۲، ص ۲۷؛ شیخ صدوق، الخصال، ج ۱، ص ۳۲۴ و همو، معانی الاخبار، ص ۲۵۸.</ref>. [[رسول خدا]]{{صل}} [[کمک]] به [[مؤمنان]] را در سفر، مایه رفع [[اندوه]] در [[دنیا]] و [[آخرت]] دانسته، بدان سفارش می‌‌کرد<ref>من لایحضره الفقیه، ج ۲، ص ۲۹۳؛ المحاسن، ص ۲۶۲؛ مکارم الاخلاق، ص ۲۶۶ و الجعفریات، ص ۱۹۸.</ref>. از [[ابوسعید خدری]] [[روایت]] شده است که در یکی از سفرها در رکاب [[پیامبر اکرم]]{{صل}} بودیم. ناگهان مردی سوار بر مرکبش به سوی ما آمد؛ در حالی که به سوی [[چپ و راست]] [به حیوانات و مرکب‌های خود می‌‌نگریست. [[رسول خدا]]{{صل}} با دیدن این صحنه فرمود: " کسی که مرکبی افزون بر [[نیاز]] خود دارد باید آن را به کسی که مرکبی ندارد، [[صدقه]] دهد و کسی که ره توشه‌ای افزون بر [[نیاز]] خویش دارد، باید آن را به کسی که توشه‌ای ندارد، [[صدقه]] دهد"<ref>نووی دمشقی، ریاض الصالحین، ص ۱۶۹؛ مسلم نیشابوری، صحیح، ج ۵، ص ۱۳۸ و محیی الدین النووی، المجموع، ج ۴، ص ۳۹۳. </ref>.<ref>گویا این فرد در این سفر، مرکب‌های متعددی داشته، از توجه به پیاده‌های کاروان که با سختی‌هایی روبرو بودند، غافل بوده است.</ref>. از دیگر اعمالی که [[رسول خدا]]{{صل}} در سفر، بر آن تأکید و آن را [[تشویق]] کرده است، [[خدمت]] به هم‌سفران و کاستن از مشقت‌های سفر آنان است. ایشان ضمن [[تمجید]] از چنین افرادی، آنها را "سرور افراد در سفر"<ref>من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۷۸؛ مکارم الاخلاق، ص ۲۵۱؛ الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۵۹ و کنزالعمال، ج ۶، ص ۷۱.</ref> معرفی کرد. همچنین آن [[حضرت]] در روایتی دیگر فرمود: "کسی که مسافر [[دینداری]] را [[یاری]] کند، [[خداوند]]، ۷۳ [[اندوه]] از وی می‌‌زداید و او را در این [[جهان]] و آن [[جهان]] از [[اندوه]] [[پناه]] می‌‌دهد و [[غم]] بزرگش را در روزی که [[مردمان]]، [[نفس]] در گلویشان حبس می‌‌شود، از او برطرف می‌‌کند"<ref>من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۲۹۳؛ الجعفریات، ص ۱۹۸ و المحاسن، ج ۲، ص ۳۶۲.</ref>. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[مسلمانان]] را به [[همکاری]] و [[همیاری]] همسفران با یکدیگر فرا می‌‌خواند و آنان را از [[سستی]] در این کار بر حذر می‌‌داشت. [[نقل]] شده است که روزی در حضور [[رسول]] خاتم{{صل}} از مردی سخن به میان آمد و گفته شد: "او [[آدم]] خوبی است"؛ سپس عده‌ای گفتند: "ای [[رسول خدا]]{{صل}} آن مرد، در سفر [[حج]]، هم‌سفر ما بود؛ هرگاه در منزلی فرود می‌‌آمدیم، پیوسته زبانش به ذکر، گویا بود تا آنکه حرکت می‌‌کردیم و در بین راه نیز همواره ذکر [[خدا]] می‌‌گفت تا اینکه دوباره فرود می‌‌آمدیم". در این ‌‌هنگام، آن [[حضرت]] فرمود: "پس چه کسی به شترش علوفه می‌‌داد و غذایش را تأمین می‌کرد"؟ گفتند: "ما" پس [[پیامبر خدا]]{{صل}} فرمود: "همه شما از او بهترید"<ref>مکارم الاخلاق، ص ۲۶۵؛ [[محمدباقر مجلسی]]، [[بحارالانوار]]، ج ۷۳، ص ۲۷۴، مستدرک الوسائل، ج ۸، ص ۲۲۰ و ابن ابی جمهور، [[عوالی]] اللآلی، ج ۱، ص ۷۰.</ref>. خود [[حضرت]] نیز در مسافرت‌ها در سفر با همسفران [[همکاری]] می‌‌کرد و همانند دیگر همسفران، عهده‌دار انجام کاری می‌‌شد. [[روایت]] شده است که ایشان در یکی از مسافرت‌ها زمانی که گروه به استراحت پرداخته بود، به همراهان فرمود تا گوسفندی را [[ذبح]] کنند. یکی از همراهان گفت: "من گوسفند را سر می‌‌برم"؛ دیگری گفت: "من پوستش را می‌‌کنم"؛ فرد سومی گفت: "من گوشتش را [[خرد]] می‌‌کنم"؛ چهارمی گفت: پختن آن با من"؛ [[رسول الله]]{{صل}} نیز فرمود: "جمع کردن هیزم هم با من"؛
#'''خوش برخوردی و [[یاری]] کردن همراهان در سفر:''' بی‌تردید، مسافرت با سختی‌هایی همراه است که [[تحمل]] آن بدون [[استقامت]] و نیز [[همراهی]] همسفرانی شفیق و یکدل، [[طاقت]] فرسا خواهد بود. در روایتی از [[پیامبر خدا]]{{صل}} آمده است: "[[رنج‌ها]] همزاد سفرند و زمینه‌های [[عصبانیت]] و اوقات تلخی [به [[علت]] سختی‌های سفر] در آن بسیار است؛ بنابراین شش چیز نشان دهنده [[جوانمردی]] است: سه چیز در غیر سفر و سه چیز در مسافرت؛ در سفر، بخشیدن توشه [خود به همراهان] و خوش [[اخلاقی]] و شوخی کردن؛ البته آن شوخی کردنی که در آن [[معصیت خدا]] نباشد"<ref>شیخ مفید، الامالی، ص ۴۴؛ عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج ۲، ص ۲۷؛ شیخ صدوق، الخصال، ج ۱، ص ۳۲۴ و همو، معانی الاخبار، ص ۲۵۸.</ref>. [[رسول خدا]]{{صل}} [[کمک]] به [[مؤمنان]] را در سفر، مایه رفع [[اندوه]] در [[دنیا]] و [[آخرت]] دانسته، بدان سفارش می‌‌کرد<ref>من لایحضره الفقیه، ج ۲، ص ۲۹۳؛ المحاسن، ص ۲۶۲؛ مکارم الاخلاق، ص ۲۶۶ و الجعفریات، ص ۱۹۸.</ref>. از [[ابوسعید خدری]] [[روایت]] شده است که در یکی از سفرها در رکاب [[پیامبر اکرم]]{{صل}} بودیم. ناگهان مردی سوار بر مرکبش به سوی ما آمد؛ در حالی که به سوی [[چپ و راست]] [به حیوانات و مرکب‌های خود می‌‌نگریست. [[رسول خدا]]{{صل}} با دیدن این صحنه فرمود: " کسی که مرکبی افزون بر [[نیاز]] خود دارد باید آن را به کسی که مرکبی ندارد، [[صدقه]] دهد و کسی که ره توشه‌ای افزون بر [[نیاز]] خویش دارد، باید آن را به کسی که توشه‌ای ندارد، [[صدقه]] دهد"<ref>نووی دمشقی، ریاض الصالحین، ص ۱۶۹؛ مسلم نیشابوری، صحیح، ج ۵، ص ۱۳۸ و محیی الدین النووی، المجموع، ج ۴، ص ۳۹۳. </ref>.<ref>گویا این فرد در این سفر، مرکب‌های متعددی داشته، از توجه به پیاده‌های کاروان که با سختی‌هایی روبرو بودند، غافل بوده است.</ref>. از دیگر اعمالی که [[رسول خدا]]{{صل}} در سفر، بر آن تأکید و آن را [[تشویق]] کرده است، [[خدمت]] به هم‌سفران و کاستن از مشقت‌های سفر آنان است. ایشان ضمن [[تمجید]] از چنین افرادی، آنها را "سرور افراد در سفر"<ref>من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۷۸؛ مکارم الاخلاق، ص ۲۵۱؛ الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۵۹ و کنزالعمال، ج ۶، ص ۷۱.</ref> معرفی کرد. همچنین آن [[حضرت]] در روایتی دیگر فرمود: "کسی که مسافر [[دینداری]] را [[یاری]] کند، [[خداوند]]، ۷۳ [[اندوه]] از وی می‌‌زداید و او را در این [[جهان]] و آن [[جهان]] از [[اندوه]] [[پناه]] می‌‌دهد و [[غم]] بزرگش را در روزی که [[مردمان]]، [[نفس]] در گلویشان حبس می‌‌شود، از او برطرف می‌‌کند"<ref>من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۲۹۳؛ الجعفریات، ص ۱۹۸ و المحاسن، ج ۲، ص ۳۶۲.</ref>. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[مسلمانان]] را به [[همکاری]] و [[همیاری]] همسفران با یکدیگر فرا می‌‌خواند و آنان را از [[سستی]] در این کار بر حذر می‌‌داشت. [[نقل]] شده است که روزی در حضور [[رسول]] خاتم{{صل}} از مردی سخن به میان آمد و گفته شد: "او [[آدم]] خوبی است"؛ سپس عده‌ای گفتند: "ای [[رسول خدا]]{{صل}} آن مرد، در سفر [[حج]]، هم‌سفر ما بود؛ هرگاه در منزلی فرود می‌‌آمدیم، پیوسته زبانش به ذکر، گویا بود تا آنکه حرکت می‌‌کردیم و در بین راه نیز همواره ذکر [[خدا]] می‌‌گفت تا اینکه دوباره فرود می‌‌آمدیم". در این ‌‌هنگام، آن [[حضرت]] فرمود: "پس چه کسی به شترش علوفه می‌‌داد و غذایش را تأمین می‌کرد"؟ گفتند: "ما" پس [[پیامبر خدا]]{{صل}} فرمود: "همه شما از او بهترید"<ref>مکارم الاخلاق، ص ۲۶۵؛ [[محمدباقر مجلسی]]، [[بحارالانوار]]، ج ۷۳، ص ۲۷۴، مستدرک الوسائل، ج ۸، ص ۲۲۰ و ابن ابی جمهور، [[عوالی]] اللآلی، ج ۱، ص ۷۰.</ref>. خود [[حضرت]] نیز در مسافرت‌ها در سفر با همسفران [[همکاری]] می‌‌کرد و همانند دیگر همسفران، عهده‌دار انجام کاری می‌‌شد. [[روایت]] شده است که ایشان در یکی از مسافرت‌ها زمانی که گروه به استراحت پرداخته بود، به همراهان فرمود تا گوسفندی را [[ذبح]] کنند. یکی از همراهان گفت: "من گوسفند را سر می‌‌برم"؛ دیگری گفت: "من پوستش را می‌‌کنم"؛ فرد سومی گفت: "من گوشتش را [[خرد]] می‌‌کنم"؛ چهارمی گفت: پختن آن با من"؛ [[رسول الله]]{{صل}} نیز فرمود: "جمع کردن هیزم هم با من"؛ [[اصحاب]] گفتند: "یا [[رسول الله]]، [[پدران]] و مادران ما به فدایتان! شما خودتان را به زحمت نیندازید؛ تعداد ما کافی است و خودمان [[کارها]] را انجام می‌‌دهیم". [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: "می‌‌دانم تعدادتان کافی است و می‌‌توانید [[کارها]] را انجام دهید؛ اما [[خداوند]] [[دوست]] ندارد که بنده‌اش با عده‌ای از [[دوستان]] و هم‌سفران خود باشد، اما میانشان فردی متمایز باشد"<ref>مکارم الاخلاق، ص ۲۵۱ - ۲۵۲؛ شرف المصطفی، ج ۴، ص ۳۷۸، الصفدی، الوافی بالوفیات، ج ۱، ص ۷۲ – ۷۳.</ref><ref>[[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی بردکشکی، سید جواد]] و [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۵۸-۶۰.</ref>.
[[اصحاب]] گفتند: "یا [[رسول الله]]، [[پدران]] و مادران ما به فدایتان! شما خودتان را به زحمت نیندازید؛ تعداد ما کافی است و خودمان [[کارها]] را انجام می‌‌دهیم". [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: "می‌‌دانم تعدادتان کافی است و می‌‌توانید [[کارها]] را انجام دهید؛ اما [[خداوند]] [[دوست]] ندارد که بنده‌اش با عده‌ای از [[دوستان]] و هم‌سفران خود باشد، اما میانشان فردی متمایز باشد"<ref>مکارم الاخلاق، ص ۲۵۱ - ۲۵۲؛ شرف المصطفی، ج ۴، ص ۳۷۸، الصفدی، الوافی بالوفیات، ج ۱، ص ۷۲ – ۷۳.</ref><ref>[[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی بردکشکی، سید جواد]] و [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۵۸-۶۰.</ref>.
#'''[[حق]] هم‌سفر بر هم‌سفر:''' [[نبی اکرم]]{{صل}} یکی از [[حقوقی]] را که یک مسافر بر هم‌سفران دیگر خود دارد، [[صبر]] کردن تا سه روز برای [حرکت] هم‌سفر مریض دانسته است<ref>المحاسن، ج۲، ص۳۵۸.</ref><ref>[[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی بردکشکی، سید جواد]] و [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۶۰.</ref>.
#'''[[حق]] هم‌سفر بر هم‌سفر:''' [[نبی اکرم]]{{صل}} یکی از [[حقوقی]] را که یک مسافر بر هم‌سفران دیگر خود دارد، [[صبر]] کردن تا سه روز برای [حرکت] هم‌سفر مریض دانسته است<ref>المحاسن، ج۲، ص۳۵۸.</ref><ref>[[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی بردکشکی، سید جواد]] و [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۶۰.</ref>.
#'''سنت‌های آن [[حضرت]] در سفر:''' [[رسول خدا]]{{صل}} [[دوست]] می‌‌داشت با دراز گوشی سفر کند که فقط پالانی روی آن انداخته باشند<ref>مستدرک الوسائل، ج ۸، ص ۲۶۸.</ref>. آن [[حضرت]] در سفرهایش در هر منزلی که اقامت می‌‌گزید، در آن منزل، دو رکعت [[نماز]] می‌‌گزارد و می‌‌فرمود: "می‌‌خواهم این مکان برایم به [[نماز خواندن]] [[گواهی]] دهد"<ref>المعجم الکبیر، ج ۱۸، ص ۳۰۰؛ کنز العمال، ج ۷، ص ۱۰۰؛ الهیثمی، مجمع الزوائد، ۱۹۸۸ م، ج ۲، ص ۲۸۳ و مستدرک الوسائل، ج ۸، ص ۲۴۵.</ref>. [[رسول خدا]]{{صل}} در سفرها وقتی از بلندی بالا می‌‌رفت، می‌‌فرمود: "اللّه اکبر" و چون سرازیر می‌‌شد، می‌‌فرمود: "سبحان اللّه"<ref>من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۲۷۳؛ الکافی، ج ۴، ص ۲۸۷ و مکارم الاخلاق، ص ۲۶۱.</ref> و راه رفتنش در سفرها چنان بود که [[ناتوان]] به نظر نمی‌رسید<ref>مکارم الاخلاق، ص ۲۲ و مستدرک الوسائل، ج ۸، ص ۲۴۰.</ref>. [[نقل]] شده است، [[حضرت]] در مسافرت‌ها، هنگام [[خواب]]، اول شب بر روی ساق دستش میظ خوابید و در آخر شب، دست خود را بلند می‌‌کرد و سر را روی [[کف دست]] می‌‌گذاشت و می‌‌خوابید<ref>سنن النبی، ج ۱، ص ۱۱۸. </ref><ref>[[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی بردکشکی، سید جواد]] و [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۶۰.</ref>.
#'''سنت‌های آن [[حضرت]] در سفر:''' [[رسول خدا]]{{صل}} [[دوست]] می‌‌داشت با دراز گوشی سفر کند که فقط پالانی روی آن انداخته باشند<ref>مستدرک الوسائل، ج ۸، ص ۲۶۸.</ref>. آن [[حضرت]] در سفرهایش در هر منزلی که اقامت می‌‌گزید، در آن منزل، دو رکعت [[نماز]] می‌‌گزارد و می‌‌فرمود: "می‌‌خواهم این مکان برایم به [[نماز خواندن]] [[گواهی]] دهد"<ref>المعجم الکبیر، ج ۱۸، ص ۳۰۰؛ کنز العمال، ج ۷، ص ۱۰۰؛ الهیثمی، مجمع الزوائد، ۱۹۸۸ م، ج ۲، ص ۲۸۳ و مستدرک الوسائل، ج ۸، ص ۲۴۵.</ref>. [[رسول خدا]]{{صل}} در سفرها وقتی از بلندی بالا می‌‌رفت، می‌‌فرمود: "اللّه اکبر" و چون سرازیر می‌‌شد، می‌‌فرمود: "سبحان اللّه"<ref>من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۲۷۳؛ الکافی، ج ۴، ص ۲۸۷ و مکارم الاخلاق، ص ۲۶۱.</ref> و راه رفتنش در سفرها چنان بود که [[ناتوان]] به نظر نمی‌رسید<ref>مکارم الاخلاق، ص ۲۲ و مستدرک الوسائل، ج ۸، ص ۲۴۰.</ref>. [[نقل]] شده است، [[حضرت]] در مسافرت‌ها، هنگام [[خواب]]، اول شب بر روی ساق دستش میظ خوابید و در آخر شب، دست خود را بلند می‌‌کرد و سر را روی [[کف دست]] می‌‌گذاشت و می‌‌خوابید<ref>سنن النبی، ج ۱، ص ۱۱۸. </ref><ref>[[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی بردکشکی، سید جواد]] و [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۶۰.</ref>.
===پس از سفر ===
===پس از سفر ===
*[[پیامبر]]{{صل}} مسافرت را بخشی از [[عذاب]] ([[رنج]]) می‌‌دانست و می‌‌فرمود: "هر گاه فردی از شما سفرش را به پایان رساند، باید زودتر نزد خانواده‌اش باز گردد"<ref>من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۳۰۰: الجعفریات، ص ۱۷۰؛ عوالی اللآلی، ج ۱، ص ۱۰۲ و مکارم الاخلاق، ص ۲۶۶.</ref>. [[پیامبر خاتم]]{{صل}} عادت داشت که روز از سفر برگردد <ref>احمد بن حنبل، مسند احمد، ج ۳، ص ۴۵۵؛ صحیح مسلم، ج ۲، ص ۱۵۶ و المعجم الکبیر ، ج ۱۹، ص ۵۹.</ref> و چون از سفر باز می‌‌گشت، نخست به [[مسجد]] می‌‌رفت و دو رکعت رفت [[نماز]] می‌‌خواند و پس از سر زدن به [[خانه حضرت زهرا]]{{س}}<ref>ابن حجر، فتح الباری، ج ۸، ص ۸۹، المعجم الکبیر، ج ۲۲، ۲۲۵ و الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۲۴۵.</ref> به خانه نزد همسرانش می‌‌‌رفت<ref>ابن حبان، صحیح، ج ۸، ص ۱۵۸؛ امتاع الاسماع، ج ۸، ص ۱۶۹ و البخاری، صحیح، ج ۴، ص ۴۰.</ref><ref>[[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی بردکشکی، سید جواد]] و [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۶۱.</ref>.
*[[پیامبر]]{{صل}} مسافرت را بخشی از [[عذاب]] ([[رنج]]) می‌‌دانست و می‌‌فرمود: "هر گاه فردی از شما سفرش را به پایان رساند، باید زودتر نزد خانواده‌اش باز گردد"<ref>من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۳۰۰: الجعفریات، ص ۱۷۰؛ عوالی اللآلی، ج ۱، ص ۱۰۲ و مکارم الاخلاق، ص ۲۶۶.</ref>. [[پیامبر خاتم]]{{صل}} عادت داشت که روز از سفر برگردد <ref>احمد بن حنبل، مسند احمد، ج ۳، ص ۴۵۵؛ صحیح مسلم، ج ۲، ص ۱۵۶ و المعجم الکبیر ، ج ۱۹، ص ۵۹.</ref> و چون از سفر باز می‌‌گشت، نخست به [[مسجد]] می‌‌رفت و دو رکعت رفت [[نماز]] می‌‌خواند و پس از سر زدن به [[خانه حضرت زهرا]]{{س}}<ref>ابن حجر، فتح الباری، ج ۸، ص ۸۹، المعجم الکبیر، ج ۲۲، ۲۲۵ و الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۲۴۵.</ref> به خانه نزد همسرانش می‌‌‌رفت<ref>ابن حبان، صحیح، ج ۸، ص ۱۵۸؛ امتاع الاسماع، ج ۸، ص ۱۶۹ و البخاری، صحیح، ج ۴، ص ۴۰.</ref><ref>[[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی بردکشکی، سید جواد]] و [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۶۱.</ref>.

نسخهٔ ‏۱۶ نوامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۶:۱۵

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل آداب مسافرت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

سفر در کلام نبوی(ص)

آداب سفر

پیش از سفر

  1. پاکسازی اموال: از توصیه‌های رسول خدا(ص) به مسلمانان پیش از سفر این بود که به حساب‌رسی اموال خود و پاک‌سازی آن بپردازند. آن حضرت، پاک‌سازی مال را پیش از مسافرت جزو شرافت مرد می‌دانست[۹][۱۰].
  2. همراه داشتن توشه: از سنت‌های رسول خدا(ص) بر داشتن توشه کافی برای سفر است. خاتم انبیا(ص) مسلمانان را نیز به این عمل سفارش می‌‌کرد و می‌‌فرمود: "چون گروهی [از شما] به سفر بروند، توشه خویش را با خود بردارند؛ زیرا این کار سبب دلخوشی، دلگرمی و خوش خلقی آنان خواهد بود"[۱۱]. آن حضرت هنگام سفر، غیر از توشه‌های معمول، پنج چیز دیگر را نیز برمی‌داشت: "آینه، سرمه‌دان، شانه، مسواک و قیچی"[۱۲] و به نقل دیگر، "نخ و سوزن خیاطی، درفش کفاشی و بند چرمی کفش" را نیز به همراه برمی داشت[۱۳][۱۴].
  3. دعا کردن: دعا از اعمال دیگری است که رسول خدا(ص) پیش از سفر به انجام آن مقید بود؛ به گونه‌ای که در منابع روایی، دعاهایی را از ایشان نقل کرده‌اند؛ انس بن مالک ۔ خادم پیامبر(ص) - از آن حضرت روایت کرده است که آن حضرت، هیچ گاه به سفر نمی‌رفت، جز آنکه هنگام برخاستن از جا می‌‌فرمود: "خدایا! به یاری تو سفر می‌‌کنم و به سوی تو روی می‌‌آورم و به دامن رحمت تو چنگ می‌‌زنم؛ تو پشتیبان و نقطه امید منی؛ خداوندا! مرا در آن‌چه برایم مهم است و آن‌چه مهم نمی‌شمارم و آن‌چه که تو خود بهتر از من می‌دانی، کفایت فرما! خدایا! تقوا را توشه من ساز و گناهم را بیامرز و به هر سو رو کنم مرا با خیر روبرو ساز!" حضرت، این دعا را می‌‌خواند و به سفر می‌‌رفت[۱۵][۱۶].
  4. بدرقه مسافر: از سنت‌های رسول خدا(ص) بدرقه مسافران بود و روایات بسیاری از بدرقه‌ها و دعاهای آن حضرت، هنگام وداع با مسافران نقل شده است[۱۷]. این دعاها از نظر مضمون بسیار متنوع هستند و در آنها دعا برای سلامتی و کسب غنایم مادی و معنوی شخص مسافر دیده می‌‌شود. نقل شده است، هرگاه رسول خدا(ص) مسافری را بدرقه می‌‌کرد، دستانش را می‌‌گرفت و می‌‌فرمود: "خداوند متعال، تقوا را توشه‌ات و خیر را متوجه‌ات سازد و حاجتت را بر آورد و دین و دنیایت را برایت سالم نگه دارد و تو را سالم به من باز گرداند!"[۱۸]. از امام صادق(ع) نیز روایت شده است که رسول خدا(ص) هنگام وداع با مسافران چنین می‌‌فرمود: "دین و امانتت را به خدا سپردم. خداوند، تقوا را توشه تو و هرجا رو کنی، تو را با خیر روبرو سازد!"[۱۹][۲۰].
  5. انتخاب همسفر : از دیگر امور سفر که پیامبر اکرم(ص) نیز بر آن به طور ویژه تأکید داشت، انتخاب همراه و همسفر مناسب برای سفر است[۲۱]. آن حضرت، در این باره فرموده است: «الرَّفِيقَ ثُمَ السَّفَرَ»[۲۲]؛ اول، انتخاب همسفر، بعد انجام سفر. رسول خدا(ص) خود نیز تنها سفر کردن را خوش نداشت و نیز دوست نمی‌داشت کسی بدون هم‌سفر مسافرت کند[۲۳] و بدترین مردم را کسی می‌‌دانست که به تنهایی سفر می‌‌کند[۲۴]. آن حضرت، همراهی حداقل سه نفر را در مسافرت، مناسب می‌‌دانست[۲۵] و در توصیه‌هایی به حضرت علی(ع) می‌‌فرمود: "ای علی(ع) تنهایی مسافرت نرو! همانا شیطان با انسان تنهاست و از دو نفر، دورتر است؛ ای علی(ع)، هرگاه مردی تنها سفر کند، پس او گمراه است؛ و اگر دو نفر با هم سفر کنند، آنها [هم] گمراه‌اند و هرگاه سه نفر با هم سفر کنند، پس، شرایط سفر را به جا آورده‌اند"[۲۶][۲۷].

در سفر

  1. آغاز سفر: از دیگر سنت‌های پیامبر(ص) آغاز سفر در روز پنج‌شنبه بود[۲۸]. رسول اکرم(ص) هنگام سفر، صبح زود از منزل خارج می‌‌شد[۲۹] و مسلمانان را از اعتقاد به فال بد به‌ویژه پیش از سفر نهی می‌‌کرد و می‌‌فرمود: "جبران فال بد زدن، توکل بر خداوند متعال است"[۳۰]. امیر قرار دادن یکی از همراهان هم از دیگر سفارش‌های رسول خدا(ص) به مسافران بود. آن حضرت به مسلمانان توصیه می‌‌فرمود که هرگاه گروهی از شما آهنگ سفر کردید، باید از میان خود فردی را امیر خود کنید[۳۱][۳۲].
  2. خوش برخوردی و یاری کردن همراهان در سفر: بی‌تردید، مسافرت با سختی‌هایی همراه است که تحمل آن بدون استقامت و نیز همراهی همسفرانی شفیق و یکدل، طاقت فرسا خواهد بود. در روایتی از پیامبر خدا(ص) آمده است: "رنج‌ها همزاد سفرند و زمینه‌های عصبانیت و اوقات تلخی [به علت سختی‌های سفر] در آن بسیار است؛ بنابراین شش چیز نشان دهنده جوانمردی است: سه چیز در غیر سفر و سه چیز در مسافرت؛ در سفر، بخشیدن توشه [خود به همراهان] و خوش اخلاقی و شوخی کردن؛ البته آن شوخی کردنی که در آن معصیت خدا نباشد"[۳۳]. رسول خدا(ص) کمک به مؤمنان را در سفر، مایه رفع اندوه در دنیا و آخرت دانسته، بدان سفارش می‌‌کرد[۳۴]. از ابوسعید خدری روایت شده است که در یکی از سفرها در رکاب پیامبر اکرم(ص) بودیم. ناگهان مردی سوار بر مرکبش به سوی ما آمد؛ در حالی که به سوی چپ و راست [به حیوانات و مرکب‌های خود می‌‌نگریست. رسول خدا(ص) با دیدن این صحنه فرمود: " کسی که مرکبی افزون بر نیاز خود دارد باید آن را به کسی که مرکبی ندارد، صدقه دهد و کسی که ره توشه‌ای افزون بر نیاز خویش دارد، باید آن را به کسی که توشه‌ای ندارد، صدقه دهد"[۳۵].[۳۶]. از دیگر اعمالی که رسول خدا(ص) در سفر، بر آن تأکید و آن را تشویق کرده است، خدمت به هم‌سفران و کاستن از مشقت‌های سفر آنان است. ایشان ضمن تمجید از چنین افرادی، آنها را "سرور افراد در سفر"[۳۷] معرفی کرد. همچنین آن حضرت در روایتی دیگر فرمود: "کسی که مسافر دینداری را یاری کند، خداوند، ۷۳ اندوه از وی می‌‌زداید و او را در این جهان و آن جهان از اندوه پناه می‌‌دهد و غم بزرگش را در روزی که مردمان، نفس در گلویشان حبس می‌‌شود، از او برطرف می‌‌کند"[۳۸]. پیامبر اکرم(ص) مسلمانان را به همکاری و همیاری همسفران با یکدیگر فرا می‌‌خواند و آنان را از سستی در این کار بر حذر می‌‌داشت. نقل شده است که روزی در حضور رسول خاتم(ص) از مردی سخن به میان آمد و گفته شد: "او آدم خوبی است"؛ سپس عده‌ای گفتند: "ای رسول خدا(ص) آن مرد، در سفر حج، هم‌سفر ما بود؛ هرگاه در منزلی فرود می‌‌آمدیم، پیوسته زبانش به ذکر، گویا بود تا آنکه حرکت می‌‌کردیم و در بین راه نیز همواره ذکر خدا می‌‌گفت تا اینکه دوباره فرود می‌‌آمدیم". در این ‌‌هنگام، آن حضرت فرمود: "پس چه کسی به شترش علوفه می‌‌داد و غذایش را تأمین می‌کرد"؟ گفتند: "ما" پس پیامبر خدا(ص) فرمود: "همه شما از او بهترید"[۳۹]. خود حضرت نیز در مسافرت‌ها در سفر با همسفران همکاری می‌‌کرد و همانند دیگر همسفران، عهده‌دار انجام کاری می‌‌شد. روایت شده است که ایشان در یکی از مسافرت‌ها زمانی که گروه به استراحت پرداخته بود، به همراهان فرمود تا گوسفندی را ذبح کنند. یکی از همراهان گفت: "من گوسفند را سر می‌‌برم"؛ دیگری گفت: "من پوستش را می‌‌کنم"؛ فرد سومی گفت: "من گوشتش را خرد می‌‌کنم"؛ چهارمی گفت: پختن آن با من"؛ رسول الله(ص) نیز فرمود: "جمع کردن هیزم هم با من"؛ اصحاب گفتند: "یا رسول الله، پدران و مادران ما به فدایتان! شما خودتان را به زحمت نیندازید؛ تعداد ما کافی است و خودمان کارها را انجام می‌‌دهیم". پیامبر(ص) فرمود: "می‌‌دانم تعدادتان کافی است و می‌‌توانید کارها را انجام دهید؛ اما خداوند دوست ندارد که بنده‌اش با عده‌ای از دوستان و هم‌سفران خود باشد، اما میانشان فردی متمایز باشد"[۴۰][۴۱].
  3. حق هم‌سفر بر هم‌سفر: نبی اکرم(ص) یکی از حقوقی را که یک مسافر بر هم‌سفران دیگر خود دارد، صبر کردن تا سه روز برای [حرکت] هم‌سفر مریض دانسته است[۴۲][۴۳].
  4. سنت‌های آن حضرت در سفر: رسول خدا(ص) دوست می‌‌داشت با دراز گوشی سفر کند که فقط پالانی روی آن انداخته باشند[۴۴]. آن حضرت در سفرهایش در هر منزلی که اقامت می‌‌گزید، در آن منزل، دو رکعت نماز می‌‌گزارد و می‌‌فرمود: "می‌‌خواهم این مکان برایم به نماز خواندن گواهی دهد"[۴۵]. رسول خدا(ص) در سفرها وقتی از بلندی بالا می‌‌رفت، می‌‌فرمود: "اللّه اکبر" و چون سرازیر می‌‌شد، می‌‌فرمود: "سبحان اللّه"[۴۶] و راه رفتنش در سفرها چنان بود که ناتوان به نظر نمی‌رسید[۴۷]. نقل شده است، حضرت در مسافرت‌ها، هنگام خواب، اول شب بر روی ساق دستش میظ خوابید و در آخر شب، دست خود را بلند می‌‌کرد و سر را روی کف دست می‌‌گذاشت و می‌‌خوابید[۴۸][۴۹].

پس از سفر

  • پیامبر(ص) مسافرت را بخشی از عذاب (رنج) می‌‌دانست و می‌‌فرمود: "هر گاه فردی از شما سفرش را به پایان رساند، باید زودتر نزد خانواده‌اش باز گردد"[۵۰]. پیامبر خاتم(ص) عادت داشت که روز از سفر برگردد [۵۱] و چون از سفر باز می‌‌گشت، نخست به مسجد می‌‌رفت و دو رکعت رفت نماز می‌‌خواند و پس از سر زدن به خانه حضرت زهرا(س)[۵۲] به خانه نزد همسرانش می‌‌‌رفت[۵۳][۵۴].
  1. استقبال از مسافر : از سنت‌های دیگر حضرت، درباره سفر، استقبال از مسافران بود. ایشان گاه در دیدارهایش با مسافران تازه از راه رسیده، دعاهایی را بیان می‌‌فرمود و نقل شده است که ایشان در دیدار با حجاج بیت‌الله الحرام به یکی از آنها فرمود: «تَقَبَّلَ اللَّهُ مِنْكَ نُسُكَكَ وَ غَفَرَ ذَنْبَكَ وَ أَخْلَفَ عَلَيْكَ نَفَقَتَكَ»[۵۵] خداوند، اعمال حج تو را بپذیرد و گناهانت را بیامرزد و آنچه خرج کرده‌ای، به تو باز گرداند![۵۶].
  2. ولیمه دادن : همچنین ایشان ولیمه دادن پس از سفر را از چهار موردی می‌‌دانست که دادن ولیمه در آنها لازم است[۵۷][۵۸].
  3. تهیه هدیه و سوغات سفر برای خانواده: همراه آوردن سوغاتی از مسافرت‌های دور یا نزدیک برای اهل خانه از تأکیدات رسول خدا(ص) برای مسافر بود و می‌‌فرمود: "هر گاه یکی از شما به سفر رفت، هنگام بازگشت، برای خانواده‌اش هدیه بیاورد، اگرچه یک قطعه سنگ می‌باشد"[۵۹]. تا بدین طریق، رنج دوری از او برای‌شان جبران شود و او همسر و فرزندانش را خوشحال سازد[۶۰].

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. موسوی بردکشکی، سید جواد و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۵۴.
  2. جلال الدین سیوطی، الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۴۰۴؛ المتقی الهندی، کنزالعمال، ج ۴، ص ۳۰۴ و نهج الفصاحه، تحقیق و ترجمه: ابوالقاسم پاینده، ص ۶۲۷
  3. ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج ۱، ص ۳۳.
  4. موسوی بردکشکی، سید جواد و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۵۴.
  5. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۲۶۵؛ احمد بن محمد برقی، المحاسن، ج ۲، ص ۳۴۵ و حسن بن فضل طبرسی، مکارم الاخلاق، ص ۲۴۰.
  6. مکارم الاخلاق، ص ۲۴۰.
  7. موسوی بردکشکی، سید جواد و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۵۴-۵۵.
  8. موسوی بردکشکی، سید جواد و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۵۵.
  9. همان، ج ۲، ص ۳۶۰؛ کلینی، الکافی، ج ۸، ص ۳۰۳ و من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۲۸۱.
  10. موسوی بردکشکی، سید جواد و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۵۵.
  11. مکارم الاخلاق، ص ۲۵۱؛ المحاسن، ج ۲، ص ۳۵۹ و من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۲۷۸.
  12. نعمان بن محمد تمیمی مغربی، دعائم الاسلام، ج ۱، ص ۱۱۸؛ محمد بن محمد کوفی، الجعفریات، ص ۱۸۵؛ محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج ۸، ص ۲۱۷؛ مکارم الاخلاق، ص ۳۵ و ابوسعید خرگوشی، شرف المصطفی(ص)، ج۳، ص ۳۳۳.
  13. مستدرک الوسائل، ج ۸، ص ۲۱۷ و مکارم الاخلاق، ص ۳۵.
  14. موسوی بردکشکی، سید جواد و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۵۵.
  15. ابویعلی الموصلی، مسند، ج ۵، ص ۱۵۸؛ البیهقی، السنن الکبری، ج ۵، ص ۲۵ و مکارم الاخلاق، ص ۲۴۶.
  16. موسوی بردکشکی، سید جواد و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۵۶.
  17. ر. ک: المحاسن، ج ۲، ص ۳۵۴ - ۳۵۵.
  18. من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۲۷۶؛ المحاسن، ج ۲، ص ۳۵۴ و مکارم الاخلاق، ص ۲۴۹.
  19. همان و شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص ۴۰۷.
  20. موسوی بردکشکی، سید جواد و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۵۶.
  21. «پیش از خریدن خانه در پی یافتن همسایه و پیش از سفر در پی همراه باشید». (الکافی، ج ۸، ص ۲۴؛ حسن بن شعبه حرانی، تحف العقول، ص ۹۸ و کنز العمال،‌ ج۱۶، ص۱۸۲.
  22. الکافی، ج۴، ص۲۸۶؛ مکارم الاخلاق، ص۲۵۱؛ من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۲۷۹ و الجعفریات، ص۱۶۴.
  23. دعائم الاسلام، ج ۱، ص ۳۴۸؛ مجموعه ورام، ج۱، ص۳۴ و مستدرک الوسائل، ج۸، ص۲۰۹.
  24. المحاسن، ج ۲، ص ۳۵۶؛ مکارم الاخلاق، ص ۲۵۹ و ابراهیم بن علی الکفعمی، المصباح، ص ۱۸۴.
  25. الکافی، ج ۸، ص ۳۰۳؛ من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۲۷۷ و المحاسن، ج ۲، ص ۳۵۶.
  26. الکافی، ج ۸، ص ۳۰۳؛ من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۲۷۷ و المحاسن، ج ۲، ص ۳۵۶.
  27. موسوی بردکشکی، سید جواد و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۵۷.
  28. من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۲۶۶؛ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۳۷؛ مکارم الاخلاق، ص ۲۴۰؛ الطبرانی، المعجم الکبیر ، ص۲۶۰ و ابن ابی شیبه کوفی، المصنّف، ج۷، ص۷۲۳.
  29. محمد حسین طباطبایی، سنن النبی، ج ۱، ص۱۱۸.
  30. الکافی، ج ۸، ص ۱۹۸ و وسائل الشیعة، ج ۱۱، ص ۳۶۲.
  31. الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۸۹؛ علی بن الجعد، مسند ابن الجعد، ص ۷۸ و الطبرانی، المعجم الاوسط، ج ۸، ص ۱۰۰.
  32. موسوی بردکشکی، سید جواد و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۵۷-۵۸.
  33. شیخ مفید، الامالی، ص ۴۴؛ عیون اخبار الرضا(ع)، ج ۲، ص ۲۷؛ شیخ صدوق، الخصال، ج ۱، ص ۳۲۴ و همو، معانی الاخبار، ص ۲۵۸.
  34. من لایحضره الفقیه، ج ۲، ص ۲۹۳؛ المحاسن، ص ۲۶۲؛ مکارم الاخلاق، ص ۲۶۶ و الجعفریات، ص ۱۹۸.
  35. نووی دمشقی، ریاض الصالحین، ص ۱۶۹؛ مسلم نیشابوری، صحیح، ج ۵، ص ۱۳۸ و محیی الدین النووی، المجموع، ج ۴، ص ۳۹۳.
  36. گویا این فرد در این سفر، مرکب‌های متعددی داشته، از توجه به پیاده‌های کاروان که با سختی‌هایی روبرو بودند، غافل بوده است.
  37. من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۷۸؛ مکارم الاخلاق، ص ۲۵۱؛ الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۵۹ و کنزالعمال، ج ۶، ص ۷۱.
  38. من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۲۹۳؛ الجعفریات، ص ۱۹۸ و المحاسن، ج ۲، ص ۳۶۲.
  39. مکارم الاخلاق، ص ۲۶۵؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۳، ص ۲۷۴، مستدرک الوسائل، ج ۸، ص ۲۲۰ و ابن ابی جمهور، عوالی اللآلی، ج ۱، ص ۷۰.
  40. مکارم الاخلاق، ص ۲۵۱ - ۲۵۲؛ شرف المصطفی، ج ۴، ص ۳۷۸، الصفدی، الوافی بالوفیات، ج ۱، ص ۷۲ – ۷۳.
  41. موسوی بردکشکی، سید جواد و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۵۸-۶۰.
  42. المحاسن، ج۲، ص۳۵۸.
  43. موسوی بردکشکی، سید جواد و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۰.
  44. مستدرک الوسائل، ج ۸، ص ۲۶۸.
  45. المعجم الکبیر، ج ۱۸، ص ۳۰۰؛ کنز العمال، ج ۷، ص ۱۰۰؛ الهیثمی، مجمع الزوائد، ۱۹۸۸ م، ج ۲، ص ۲۸۳ و مستدرک الوسائل، ج ۸، ص ۲۴۵.
  46. من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۲۷۳؛ الکافی، ج ۴، ص ۲۸۷ و مکارم الاخلاق، ص ۲۶۱.
  47. مکارم الاخلاق، ص ۲۲ و مستدرک الوسائل، ج ۸، ص ۲۴۰.
  48. سنن النبی، ج ۱، ص ۱۱۸.
  49. موسوی بردکشکی، سید جواد و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۰.
  50. من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۳۰۰: الجعفریات، ص ۱۷۰؛ عوالی اللآلی، ج ۱، ص ۱۰۲ و مکارم الاخلاق، ص ۲۶۶.
  51. احمد بن حنبل، مسند احمد، ج ۳، ص ۴۵۵؛ صحیح مسلم، ج ۲، ص ۱۵۶ و المعجم الکبیر ، ج ۱۹، ص ۵۹.
  52. ابن حجر، فتح الباری، ج ۸، ص ۸۹، المعجم الکبیر، ج ۲۲، ۲۲۵ و الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۲۴۵.
  53. ابن حبان، صحیح، ج ۸، ص ۱۵۸؛ امتاع الاسماع، ج ۸، ص ۱۶۹ و البخاری، صحیح، ج ۴، ص ۴۰.
  54. موسوی بردکشکی، سید جواد و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۱.
  55. الجعفریات، ص ۷۵ - ۷۶؛ المحاسن، ج ۲، ص ۳۷۷ و مکارم الاخلاق، ص ۲۶۱.
  56. موسوی بردکشکی، سید جواد و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۱.
  57. الکافی، ج ۶، ص ۲۸۱ - ۲۸۲؛ المحاسن، ج ۲، ص ۴۱۷ و بحارالانوار، ج ۲۳، ص ۲۸۸.
  58. موسوی بردکشکی، سید جواد و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۱.
  59. مکارم الاخلاق، ص ۲۶۶ و بحارالانوار، ج ۲۳، ص ۲۸۳.
  60. موسوی بردکشکی، سید جواد و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۲.