*مجادله، واژهای [[عربی]] از ماده "[[جدل]]" است. این لغت در کتابهای لغت، به معنای در گیری، [[خصومت]] و سرشاخ شدن با یکدیگر آمده است<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج ۱۱، ص ۱۰۴ - ۱۰۵ و خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ص ۷۹.</ref>. واژه مجادله، هم در معنای مثبت و هم در معنای منفی به کار رفته است و تمام ایام [[رسالت]] [[حضرت رسول]]{{صل}} با مجادله "احسن" همراه بود؛ در این مقاله به مجادله در معنای منفی آن و در قالب رذیله [[اخلاقی]] پرداخته شده است<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۵۷.</ref>.
==مجادله در [[سیره نبوی]]{{صل}} ==
*[[رسول خدا]]{{صل}} ستیزهجویی را از اوصاف [[ناپسند]] یک [[مسلمان]] برشمرده، همواره [[مسلمانان]] را از پرداختن به آن برحذر داشته، آنان از آن [[نهی]] میفرمود. ایشان از مجادله به شدت پرهیز داشت؛ به گونهای که [[روایت]] شده است، ایشان خود را از سه چیز دور نگه میداشت: "جدال و کشمکش، پرحرفی و بیان مطالب بیفایده"<ref>شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۳۱۸-۳۱۹؛ الطبرانی، المعجم الکبیر، ج ۲۲، ص ۱۵۸؛ حسن بن فضل طبرسی، مکارم الاخلاق، ص۱۴-۱۵ و شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص۸۲.</ref>. یارانش نیز به [[پیروی]] از آن [[حضرت]]{{صل}} در حضورش کشمکش و مجادله نمیکردند<ref>عیون اخبار الرضا{{ع}}، ص ۳۱۸؛ معانی الأخبار، ص ۸۲ و مکارم الاخلاق، ص ۱۵.</ref>. [[انس بن مالک]] [[نقل]] میکند، "روزی با برخی [[اصحاب]] درباره موضوعی [[دینی]] مجادله میکردیم که [[پیامبر]]{{صل}} نزد ما آمد و آن [[حضرت]] از دیدن این صحنه بسیار خشمناک شد؛ به گونهای که چنان خشمی از ایشان سابقه نداشت. سپس [[رسول اکرم]]{{صل}} ما را از این کار باز داشته، فرمود: "ای [[امت]] [[محمد]]{{صل}}! آرام باشید. آنان که پیش از شما بودند، با همین [[کارها]] هلاک شدند. جدال را به [[دلیل]] بیفایدگیاش ترک کنید! جدال را رها کنید! چرا که [[مؤمن]] جدال نمیکند؛ جدال را رها کنید! چرا که جدال کننده در خسارت است؛ جدال را رها کنید! چرا که همین [[گناه]] برای تو کافی است که همواره [[جدل]] کننده باشی؛ جدال را رها کنید! چرا که جدال کننده در [[قیامت]] به [[شفاعت]] من نمیرسد؛ جدال را رها کنید! چرا که من برای کسی که جدال را ترک کند، اگر [[صادق]] باشد، سه خانه در حاشیه، وسط و بالای [[بهشت]] ضمانت میکنم؛ جدال را رها کنید! چرا که پس از [[نهی]] از [[پرستش]] بتان، اولین [[نهی]] [[پروردگار]]، [[نهی]] از مجادله بود"<ref>المعجم الکبیر، ج ۸، ص ۱۵۲ و شهید ثانی، منیة المرید، ص ۳۱۶.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۵۷-۳۵۸.</ref>.
*[[رسول خدا]]{{صل}} جدال را اگرچه شخص، صاحب [[حق]] نیز باشد، فاقد خیر دانسته، ترک آن را از نشانههای [[تواضع]] برمیشمرد<ref>معانی الاخبار، ص ۳۸۱ و شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۲۷۴.</ref>. آن [[حضرت]]، کسی را که از جدال بپرهیزد، هر چند [[صاحب]] [[حق]] باشد، با تقواترین [[مردم]] معرفی کرده<ref>معانی الأخبار، ص ۱۹۵؛ شیخ صدوق، الامالی، ص ۲۰؛ همو، من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۹۴ و حسن بن أبی الحسن دیلمی، اعلام الدین، ص ۳۲۲.</ref> و فرموده است: "از نخستین چیزهایی که [[خداوند]] مرا از آن [[نهی]] کرد، [[نزاع]] و کشمکش با [[مردم]] بود"<ref>سید محمدحسین طباطبایی، سنن النبی، ص ۵۷.</ref>. [[پیامبر خدا]]{{صل}} ترک مجادله را از نشانههای کمال [[دین]] برشمرده و فرموده است: "[[ایمان]] بندهای کامل نمیشود جز آنکه ستیزهجویی و جدال را رها کند؛ اگرچه [[حق]] با او باشد"<ref>منیة المرید، ص ۱۷۱ و المتقی الهندی، کنزالعمال، ج ۳، ص ۶۴۶.</ref>. همچنین آن [[حضرت]]، اجر ترک جدال را [[بهشت]] دانسته است<ref>کلینی، الکافی، ج ۲، ص ۳۰۰؛ شیخ صدوق، الخصال، ص ۱۴۴؛ محمد بن یزید القزوینی، سنن ابن ماجه، ج ۱، ص ۲۰ و ابن الأشعث السجستانی، سنن ابی داوود، ج ۲، ص ۴۳۷.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۵۸.</ref>.
==ستیزه جویی؛ سرآغاز [[فتنه]]==
*[[پیامبر اکرم]]{{صل}} مجادله و ستیزهجویی را مقدمه و سر آغاز [[فتنه]] معرفی کرده و فرموده است: "هیچ گروهی فتنهای برپا نکردند، مگر آنکه پیش از آن، مجادله کردند و هیچ گروهی در [[فتنه]] نغلتیدند؛ مگر آنکه آن را پاس داشتند"<ref>محمد بن محمد کوفی، الجعفریات، ص ۱۷۱؛ جلالالدین سیوطی، الدر المنثور، ج ۶، ص ۲۰ و محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج، ۱۲، ص۲۴۹.</ref>. همچنین، ایشان [[دانشمندان]] و دانشجویان را از پرداختن به مجادله برای به کرسی نشاندن حرف خود برحذر داشته و سزای کسانی را که دانشی فرا میگیرند تا به [[کمک]] آن با نادانان یا [[دانشمندان]] به ستیزه برخیزند، [[آتش جهنم]] دانسته است<ref>ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج ۲، ص ۱۱۶.</ref>. [[رسول]] اعظم{{صل}} در این باره به [[مردم]] چنین توصیه میفرمود: "مجادله را رها کنید! زیرا [[حکمت]] با [[جدل]] فهمیده نمیشود و از فتنهاش ایمنی نیست"<ref>منیة المرید، ص ۱۷۰ و مستدرک الوسائل، ج ۹، ص ۷۷.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۵۹.</ref>.
*در [[منابع تاریخی]] مطالبی [[نقل]] شده است که سخن [[رسول خدا]]{{صل}} را در اینکه جدال و ستیزهجویی سرآغاز هر فتنهای است، تأیید میکند. در این کتابها [[روایت]] شده است که پس از پایان [[جنگ]] بنی مصطلق که با [[پیروزی]] چشمگیر [[رسول خدا]]{{صل}} و یارانش همراه بود، [[فرستاده خدا]]{{صل}} در مریسیع جمع شدند؛ در این هنگام، یکی از [[مهاجران]] به نام [[جهجاه غفاری]] با مردی از [[انصار]] به نام [[سنان بن وبرجهنی خزرجی]] درباره [[آب]] به درگیری پرداخت و هر یک از آنان [[مهاجران]] و [[انصار]] را به [[یاری]] میطلبیدند. وقتی این خبر به آن [[حضرت]] رسید، با وساطت ایشان ماجرا با [[خوشی]] پایان یافت<ref>ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه، ج ۴، ص ۵۲؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج ۲، ص۲۹۰-۲۹۱ و محمد بن عمر، واقدی، المغازی، ج۲، ص۴۱۵.</ref>. این خبر بهانه [[عبدالله بن ابی]] در ایجاد فتنهای [[جدید]] شد و او از این ماجرا به شدت برافروخت و در جمع نزدیکانش که [[جوانی]] کم سن و سال به نام [[زید بن ارقم]] نیز در میانشان بود، سخنان [[تندی]] را [[علیه ]][[مهاجران]] بر زبان راند و افزود: "به [[خدا]]! چون به [[مدینه]] رسیدیم، عزیزان، افراد؛ [[خوار]] را از آن بیرون خواهند کرد و..."<ref>السیرة النبویه، ج ۲، ص ۲۹۱؛ المغازی، ج ۲، ص ۴۱۶؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ الطبری)، ۱۳۸۷، ج ۲، ص ۶۰۵ - ۶۰۶ و دلائل النبوه، ج ۴، ص ۵۲ - ۵۳.</ref>. [[زید بن ارقم]] آنکه این خبر را به عمویش رساند؛ او نیز به [[پیامبر]]{{صل}} خبر داد<ref>المغازی، ج ۲، ص ۴۱۷ و تاریخ الطبری، ج ۲، ص ۶۰۵.</ref>؛ [[رسول خدا]]{{صل}} برای آنکه [[آتش]] این [[فتنه]] را خاموش کند و [[فکر]] آن ماجرا را از ذهن [[مردم]] بزداید، [[دستور]] حرکت ناگهانی [[سپاه اسلام]] را صادر کرد و [[سپاه اسلام]] یک روز و شب و تا فردای روز حرکت، بیوقفه به حرکت خود ادامه داد و فقط برای [[اقامه نماز]] توقف میکرد. پس، همین که [[حضرت]] اجازه فرود آمدن داد، همگی از شدت خستگی بیدرنگ به [[خواب]] رفتند<ref>المغازی، ج ۲، ص ۴۲۲؛ السیرة النبویة، ج ۲، ص ۲۹۲ و تاریخ الطبری، ج ۲، ص ۶۰۷.</ref>. بدین ترتیب سر و صدا و کشمکشها فروکش کرد<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۵۹-۳۶۰.</ref>.