گناه: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۲۷: خط ۲۷:


==[[علت]] گناه==
==[[علت]] گناه==
*[[فرهنگ دینی]] علت‌های گوناگونی را برای [[مردمان]] برمی‌شمرد. نخستین سابقه گناه مربوط به [[نافرمانی]] [[ابلیس]] می‌شود. [[امام علی]] {{ع}} در [[خطبه قاصعه]] ریشه گناه [[شیطان]] و [[نافرمانی]] او در برابر [[فرمان الهی]] و [[سجده]] نکردن بر [[حضرت آدم]] {{ع}} را [[کبر]] و [[حمیت]] می‌داند. سابقه نخستین گناه در [[زندگی]] [[آدم]] {{ع}} ریشه در [[رذیلت]] [[حرص]] دارد. بر این اساس، [[آدم]] {{ع}} و [[حوا]] نسبت به آنچه منع شده بودند، [[حرص]] ورزیدند و [[مستحق]] رانده‌شدن از [[بهشت]] شدند. نخستین گناه در عرصه وجود و [[تکلیف]] [[فرزندان آدم]]، ریشه در [[رذیلت]] [[حسد]] دارد که باعث شد [[هابیل]] به‌دست برادرش [[قابیل]] کشته شود. در [[سخنان امام]]، مهم‌ترین مسئله‌ای که عامل گناه است، مسئله دوری [[مردم]] از [[فضیلت]] [[تقوا]] و [[پارسایی]] است. ایشان در فرازهایی چند از گفتار خویش، [[مردمان]] را به [[فضیلت]] [[تقوا]] [[راهنمایی]] کرده و بر آن تأکید ورزیده‌اند. از جمله می‌فرمایند: شمایان را به [[تقوای الهی]] سفارش می‌کنم؛ خداوندی که با آنچه [[بیم]] داده، راه عذر و بهانه را بسته و با راه و برهانی که نشان داده، [[حجت]] را بر همگان تمام کرده است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۸۲</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 663.</ref>.
*[[فرهنگ دینی]] علت‌های گوناگونی را برای [[مردمان]] برمی‌شمرد. نخستین سابقه گناه مربوط به [[نافرمانی]] [[ابلیس]] می‌شود. [[امام علی]] {{ع}} در [[خطبه قاصعه]] ریشه گناه [[شیطان]] و [[نافرمانی]] او در برابر [[فرمان الهی]] و [[سجده]] نکردن بر [[حضرت آدم]] {{ع}} را [[کبر]] و [[حمیت]] می‌داند. سابقه نخستین گناه در [[زندگی]] [[آدم]] {{ع}} ریشه در [[رذیلت]] [[حرص]] دارد. بر این اساس، [[آدم]] {{ع}} و [[حوا]] نسبت به آنچه منع شده بودند، [[حرص]] ورزیدند و [[مستحق]] رانده‌شدن از [[بهشت]] شدند. نخستین گناه در عرصه وجود و [[تکلیف]] [[فرزندان آدم]]، ریشه در [[رذیلت]] [[حسد]] دارد که باعث شد [[هابیل]] به‌دست برادرش [[قابیل]] کشته شود. در [[سخنان امام]]، مهم‌ترین مسئله‌ای که عامل گناه است، مسئله دوری [[مردم]] از [[فضیلت]] [[تقوا]] و [[پارسایی]] است. ایشان در فرازهایی چند از گفتار خویش، [[مردمان]] را به [[فضیلت]] [[تقوا]] [[راهنمایی]] کرده و بر آن تأکید ورزیده‌اند. از جمله می‌فرمایند: شمایان را به [[تقوای الهی]] سفارش می‌کنم؛ خداوندی که با آنچه [[بیم]] داده، راه عذر و بهانه را بسته و با راه و برهانی که نشان داده، [[حجت]] را بر همگان تمام کرده است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۸۲: {{متن حدیث|أُوصِيكُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ الَّذِي أَعْذَرَ بِمَا أَنْذَرَ وَ احْتَجَّ بِمَا نَهَجَ}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 663.</ref>.
*[[امام علی]] {{ع}} در فرازهای فراوانی از [[نهج البلاغه]] به نقش [[تقوا]] در پیش‌گیری از گناه تأکید می‌کند:[[خدا]] [[رحمت]] کند بنده‌ای را که سخن خردمندانه را بشنود و دریابد و هرگاه به‌سوی رشد و [[هدایت]] خوانده شود، پاسخ مثبت گوید و دامن [[راهبر]] گیرد تا به ساحل [[نجات]] رسد، پروردگارش را منظور دارد و [[دل]] در هوای او سپرد و از گناهش ترسان باشد، [[خالص]] و بی‌ریا به بارگاه او رود و [[کردار]] [[شایسته]] تقدیم کند، ره‌توشه [[آخرت]] به دست آورَد و از [[قانون‌شکنی]] دوری جوید، هدف‌دار حرکت کند و در جست‌وجوی [[پاداش الهی]] باشد، با [[نفس]] خود بستیزد و بر [[آمال]] و [[آرزوها]] [[غلبه]] کند، [[صبر]] و [[بردباری]] را مرکب راهوار [[نجات]] خویش سازد، [[پرهیزگاری]] و خودنگهبانی را ساز و برگ سفر [[مرگ]] خویش دارد، راه روشن [[شریعت]] را در پیش گیرد و برهان‌های [[نورانی]] و روشنگر [[دین]] پایدار باشد، فرصت را [[غنیمت]] شمارد و بر [[اجل]] [[سبقت]] گیرد و از [[عمل صالح]] ره‌توشه سازد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۷۵</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 660.</ref>.
*[[امام علی]] {{ع}} در فرازهای فراوانی از [[نهج البلاغه]] به نقش [[تقوا]] در پیش‌گیری از گناه تأکید می‌کند:[[خدا]] [[رحمت]] کند بنده‌ای را که سخن خردمندانه را بشنود و دریابد و هرگاه به‌سوی رشد و [[هدایت]] خوانده شود، پاسخ مثبت گوید و دامن [[راهبر]] گیرد تا به ساحل [[نجات]] رسد، پروردگارش را منظور دارد و [[دل]] در هوای او سپرد و از گناهش ترسان باشد، [[خالص]] و بی‌ریا به بارگاه او رود و [[کردار]] [[شایسته]] تقدیم کند، ره‌توشه [[آخرت]] به دست آورَد و از [[قانون‌شکنی]] دوری جوید، هدف‌دار حرکت کند و در جست‌وجوی [[پاداش الهی]] باشد، با [[نفس]] خود بستیزد و بر [[آمال]] و [[آرزوها]] [[غلبه]] کند، [[صبر]] و [[بردباری]] را مرکب راهوار [[نجات]] خویش سازد، [[پرهیزگاری]] و خودنگهبانی را ساز و برگ سفر [[مرگ]] خویش دارد، راه روشن [[شریعت]] را در پیش گیرد و برهان‌های [[نورانی]] و روشنگر [[دین]] پایدار باشد، فرصت را [[غنیمت]] شمارد و بر [[اجل]] [[سبقت]] گیرد و از [[عمل صالح]] ره‌توشه سازد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۷۵: {{متن حدیث|رَحِمَ اللَّهُ امْرَأً سَمِعَ حُكْماً، فَوَعَى‏ وَ دُعِيَ إِلَى رَشَادٍ فَدَنَا، وَ أَخَذَ بِحُجْزَةِ، هَادٍ فَنَجَا رَاقَبَ رَبَّهُ وَ خَافَ ذَنْبَهُ قَدَّمَ خَالِصاً وَ عَمِلَ صَالِحاً اكْتَسَبَ مَذْخُوراً، وَ اجْتَنَبَ مَحْذُوراً وَ رَمَى غَرَضاً وَ أَحْرَزَ عِوَضاً كَابَرَ هَوَاهُ‏، وَ كَذَّبَ مُنَاهُ جَعَلَ الصَّبْرَ مَطِيَّةَ نَجَاتِهِ وَ التَّقْوَى عُدَّةَ وَفَاتِهِ رَكِبَ الطَّرِيقَةَ الْغَرَّاءَ، وَ لَزِمَ الْمَحَجَّةَ، الْبَيْضَاءَ اغْتَنَمَ الْمَهَلَ‏، وَ بَادَرَ الْأَجَلَ وَ تَزَوَّدَ مِنَ الْعَمَل}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 660.</ref>.
*مطابق با فرمایش [[امام]] {{ع}} از عوامل بازدارنده از گناه می‌توان [[فضایل]] و عواملی چند را برشمرد: [[فضیلت]] [[خلوص]]، [[خوف]] از [[خدا]]، [[زندگی]] هدفمند در سایه [[شناخت]]، [[مبارزه]] با نفص اماره، [[پیروی]] نکردن از آرزوهای دور و دراز، [[فضیلت]] [[صبر]]، [[پیروی]] از [[شریعت]] و [[آیین]] [[دین]]، [[مرگ‌آگاهی]]، توجه به [[معاد]] و انجام [[عمل صالح]]. در نقطه مقابل، رذیله [[تکبر]] به‌عنوان عامل نابودگر [[آدمی]] در [[کلام امام]] مورد توجه ویژه است. [[امام]] در [[خطبه قاصعه]] موضوع [[تکبر]] را به‌عنوان عامل [[انحراف]] [[شیطان]] معرفی کرده و درباره آن سخن گفته است. در فراز دیگری از [[نهج البلاغه]] نیز باز بر این امر تأکید می‌کند و می‌فرماید: به هنگام [[تلاوت]] [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|يَا أَيُهَا الْإِنسَانُ مَا غَرَكَ بِرَبِكَ الْكَرِيمِ}} فرمود: این [[انسان]] محکوم‌ترین پرسش‌شونده از نظر [[دلیل]] و ناپذیرفته‌ترین فریب‌خورده از نظر پوزش‌خواهی است. به [[راستی]] که او از جهالتش به تنگ آمده است. ای [[انسان]]، چه چیزی تو را بر گناهت گستاخ کرد و به پروردگارت [[مغرور]] ساخت و [[هلاکت]] نفست را این‌گونه راحت و عادی جلوه داد. آیا بیماری‌ات شفا نمی‌یابد و خوابت [[بیداری]] ندارد. چرا همان‌گونه که نسبت به دیگران ترحم کنی به خود رحم نمی‌کنی. چه بسا گرمازده‌ای را در سایه‌سارت از تابش سوزنده [[خورشید]] [[پناه]] دهی و برای [[بیماری]] که درد، [[بدن]] او را مورد تاخت و تاز قرار داده از روی [[مهربانی]] [[گریه]] کنی. پس چرا بر درد خود این‌گونه [[شکیبایی]] و مصیبت‌هایت این‌گونه صبورت کرده است و بر خود که از همه عزیزتری [[اشک]] ترحم نریزی و چگونه [[ترس]] [[زوال نعمت]] شبانگاهی، بیدارت نکند و تو هم‌چناندر گرداب گناه به پیش روی و با [[خدا]] یاغیگری کنی. پس اینک به‌پا خیز و با اراده‌ای آهنین این [[بیماری]] [[سستی]] و [[خودفراموشی]] را که بر دلت پنجه افکنده، مداوا کن و با [[بیداری]] و هشیاری، [[خواب]] [[غفلت]] را از دیدگانت بشوی و تنها [[فرمان‌بردار]] [[خدا]] باش و با یاد او انس و الفت گیر<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۱۴</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 661.</ref>.
*مطابق با فرمایش [[امام]] {{ع}} از عوامل بازدارنده از گناه می‌توان [[فضایل]] و عواملی چند را برشمرد: [[فضیلت]] [[خلوص]]، [[خوف]] از [[خدا]]، [[زندگی]] هدفمند در سایه [[شناخت]]، [[مبارزه]] با نفص اماره، [[پیروی]] نکردن از آرزوهای دور و دراز، [[فضیلت]] [[صبر]]، [[پیروی]] از [[شریعت]] و [[آیین]] [[دین]]، [[مرگ‌آگاهی]]، توجه به [[معاد]] و انجام [[عمل صالح]]. در نقطه مقابل، رذیله [[تکبر]] به‌عنوان عامل نابودگر [[آدمی]] در [[کلام امام]] مورد توجه ویژه است. [[امام]] در [[خطبه قاصعه]] موضوع [[تکبر]] را به‌عنوان عامل [[انحراف]] [[شیطان]] معرفی کرده و درباره آن سخن گفته است. در فراز دیگری از [[نهج البلاغه]] نیز باز بر این امر تأکید می‌کند و می‌فرماید: به هنگام [[تلاوت]] [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|يَا أَيُهَا الْإِنسَانُ مَا غَرَكَ بِرَبِكَ الْكَرِيمِ}} فرمود: این [[انسان]] محکوم‌ترین پرسش‌شونده از نظر [[دلیل]] و ناپذیرفته‌ترین فریب‌خورده از نظر پوزش‌خواهی است. به [[راستی]] که او از جهالتش به تنگ آمده است. ای [[انسان]]، چه چیزی تو را بر گناهت گستاخ کرد و به پروردگارت [[مغرور]] ساخت و [[هلاکت]] نفست را این‌گونه راحت و عادی جلوه داد. آیا بیماری‌ات شفا نمی‌یابد و خوابت [[بیداری]] ندارد. چرا همان‌گونه که نسبت به دیگران ترحم کنی به خود رحم نمی‌کنی. چه بسا گرمازده‌ای را در سایه‌سارت از تابش سوزنده [[خورشید]] [[پناه]] دهی و برای [[بیماری]] که درد، [[بدن]] او را مورد تاخت و تاز قرار داده از روی [[مهربانی]] [[گریه]] کنی. پس چرا بر درد خود این‌گونه [[شکیبایی]] و مصیبت‌هایت این‌گونه صبورت کرده است و بر خود که از همه عزیزتری [[اشک]] ترحم نریزی و چگونه [[ترس]] [[زوال نعمت]] شبانگاهی، بیدارت نکند و تو هم‌چناندر گرداب گناه به پیش روی و با [[خدا]] یاغیگری کنی. پس اینک به‌پا خیز و با اراده‌ای آهنین این [[بیماری]] [[سستی]] و [[خودفراموشی]] را که بر دلت پنجه افکنده، مداوا کن و با [[بیداری]] و هشیاری، [[خواب]] [[غفلت]] را از دیدگانت بشوی و تنها [[فرمان‌بردار]] [[خدا]] باش و با یاد او انس و الفت گیر<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۱۴: {{متن حدیث|أَدْحَضُ مَسْئُولٍ حُجَّةً وَ أَقْطَعُ مُغْتَرٍّ مَعْذِرَةً، لَقَدْ أَبْرَحَ جَهَالَةً بِنَفْسِهِ. يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ مَا جَرَّأَكَ عَلَى ذَنْبِكَ وَ مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ وَ مَا أَنَّسَكَ بِهَلَكَةِ نَفْسِكَ؟ أَمَا مِنْ دَائِكَ بُلُولٌ، أَمْ لَيْسَ مِنْ نَوْمَتِكَ [نَوْمِكَ] يَقَظَةٌ؟ أَمَا تَرْحَمُ مِنْ نَفْسِكَ مَا تَرْحَمُ مِنْ غَيْرِكَ؟ فَلَرُبَّمَا تَرَى الضَّاحِيَ مِنْ حَرِّ الشَّمْسِ فَتُظِلُّهُ، أَوْ تَرَى الْمُبْتَلَى بِأَلَمٍ يُمِضُّ جَسَدَهُ فَتَبْكِي رَحْمَةً لَهُ، فَمَا صَبَّرَكَ عَلَى دَائِكَ وَ جَلَّدَكَ عَلَى مُصَابِكَ وَ عَزَّاكَ عَنِ الْبُكَاءِ عَلَى نَفْسِكَ، وَ هِيَ أَعَزُّ الْأَنْفُسِ عَلَيْكَ؟ وَ كَيْفَ لَا يُوقِظُكَ خَوْفُ بَيَاتِ نِقْمَةٍ وَ قَدْ تَوَرَّطْتَ بِمَعَاصِيهِ مَدَارِجَ سَطَوَاتِهِ؟ فَتَدَاوَ مِنْ دَاءِ الْفَتْرَةِ فِي قَلْبِكَ بِعَزِيمَةٍ وَ مِنْ كَرَى الْغَفْلَةِ فِي نَاظِرِكَ بِيَقَظَةٍ، وَ كُنْ لِلَّهِ مُطِيعاً وَ بِذِكْرِهِ آنِساً}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 661.</ref>.
*از دیگر عواملی که برای گناه برشمرده‌اند، شیرینی کاذب طعم گناه در مذاق [[آدمی]] و نقش [[ابلیس]] در وارنه جلوه دادن [[زشتی‌ها]] و زیبایی‌هاست. [[امام علی]] {{ع}} می‌فرماید: [[شیطان]] [[وعده]] دهد و [[آدمی]] را در دریای رؤیاها [[غرق]] کند، زشتی‌های [[گناهان]] را زینت دهد، پرتگاه لغزش‌های بزرگ را کوچک کند تا کم‌کم طعمه و [[قربانی]] خود را به دام افکنَد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۸۲</ref>. [[انسان‌ها]] در اثر تکرار به گناه عادت می‌کنند. این امر نیز یکی دیگر از عوامل گناه در [[زندگی]] [[انسان]] است. [[امام]] {{ع}} در فرازی از گفتار خویش به این امر اشاره می‌کند و می‌فرماید: به [[علت]] زیادی گناه از [[مرگ]] ناخشنود است، ولی از آن دست برندارد<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۴۲</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 661.</ref>.
*از دیگر عواملی که برای گناه برشمرده‌اند، شیرینی کاذب طعم گناه در مذاق [[آدمی]] و نقش [[ابلیس]] در وارنه جلوه دادن [[زشتی‌ها]] و زیبایی‌هاست. [[امام علی]] {{ع}} می‌فرماید: [[شیطان]] [[وعده]] دهد و [[آدمی]] را در دریای رؤیاها [[غرق]] کند، زشتی‌های [[گناهان]] را زینت دهد، پرتگاه لغزش‌های بزرگ را کوچک کند تا کم‌کم طعمه و [[قربانی]] خود را به دام افکنَد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۸۲: {{متن حدیث|وَعَدَ فَمَنَّى وَ زَيَّنَ سَيِّئَاتِ الْجَرَائِمِ وَ هَوَّنَ مُوبِقَاتِ الْعَظَائِمِ حَتَّى إِذَا اسْتَدْرَجَ قَرِينَتَهُ وَ اسْتَغْلَقَ رَهِينَتَهُ}}</ref>. [[انسان‌ها]] در اثر تکرار به گناه عادت می‌کنند. این امر نیز یکی دیگر از عوامل گناه در [[زندگی]] [[انسان]] است. [[امام]] {{ع}} در فرازی از گفتار خویش به این امر اشاره می‌کند و می‌فرماید: به [[علت]] زیادی گناه از [[مرگ]] ناخشنود است، ولی از آن دست برندارد<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۴۲: {{متن حدیث|يَكْرَهُ الْمَوْتَ لِكَثْرَةِ ذُنُوبِهِ}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 661.</ref>.
 
==[[بازگشت به‌سوی خدا]] ([[توبه]])==
==[[بازگشت به‌سوی خدا]] ([[توبه]])==
*[[توبه]] یا [[بازگشت به سوی خدا]] بابی است که [[خداوند]] به‌روی [[انسان]] گشوده است تا [[انسان]] به هنگام [[ندامت]] و [[پشیمانی]] از گناه [[توبه]] کند و به‌سوی [[خداوند]] بازگردد. [[امام]] بر مغتنم شمردن فرصت [[توبه]] تأکید دارد و به [[انسان‌ها]] هشدار می‌دهد تا هنگامی که فرصت دارند به [[توبه]] برخیزند، زیرا همواره [[آدمی]] در معرض خطر [[مرگ]] قرار دارد و باید به این موضوع توجه داشته باشد که هر آینه ممکن است [[مرگ]] او فرا رسد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۸۲</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 662.</ref>.
*[[توبه]] یا [[بازگشت به سوی خدا]] بابی است که [[خداوند]] به‌روی [[انسان]] گشوده است تا [[انسان]] به هنگام [[ندامت]] و [[پشیمانی]] از گناه [[توبه]] کند و به‌سوی [[خداوند]] بازگردد. [[امام]] بر مغتنم شمردن فرصت [[توبه]] تأکید دارد و به [[انسان‌ها]] هشدار می‌دهد تا هنگامی که فرصت دارند به [[توبه]] برخیزند، زیرا همواره [[آدمی]] در معرض خطر [[مرگ]] قرار دارد و باید به این موضوع توجه داشته باشد که هر آینه ممکن است [[مرگ]] او فرا رسد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۸۲</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 662.</ref>.

نسخهٔ ‏۲ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۳۹

مدخل‌های وابسته به این بحث:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل گناه (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

  • گناه به‌معنای نقض اراده تشریعی، تخلف از فرمان خداوند است. گناه به‌طور کلی با اراده و رضایت خداوند و شریعت الهی در تضاد است و موجب تیرگی معنوی در ضمیر آدمی می‌شود. گناه امری منافی سعادت آدمی است و او از کمال و قرب به خداوند که هدف اصلی خلقت اوست، بازمی‌دارد و مستحق کیفر و عذاب خداوند می‌گرداند. کیفر گناه هم در زندگی این جهانی آدمی مؤثر است و هم در زندگی اخروی آشکار خواهد شد. امام علی (ع) می‌فرماید: اما گنه‌کاران را در بدترین خانه‌ها دراندازد و دستشان را به گردنشان زنجیر کند و پیشانی‌شان را به پایشان درپیچید و آنان را لباس‌های جهنمی و پاره‌های آتش درپوشاند و در عذابی شدید و آتشی سوزان دراندازد و در خانه‌ای زندانی کند که از آن آتش زبانه کشد و زوزه کند و شراره‌های آن افروخته شود و صداهای هول‌آور کند. اقامت‌کننده در چنین خانه‌ای دیگر از آن کوچ نکند و از بند آن نرهد و زنجیرها از دست و پایش نگسلد؛ خانه‌ای که نه خراب‌شدنی است و نه زندگی در آن تمام‌شدنی[۱][۲].
  • میزان گناه یا ثواب بودن افعال آدمی از طریق کتاب خدا و سنت شناخته می‌شود. این امر به مقتضای علم و حکمت خداوند و از طریق وحی و دین برای بشر بیان شده و اوصیای الهی در طول زمان آن را بازگو و به آن عمل کرده‌اند. امام علی (ع) می‌فرماید: نور –هدایت- خود را با قرآن تمام گرداند و دین خود را بدان به کمال رساند و جان پیامبر خویش را هنگامی ستاند که از رساندن احکامی که موجب رستگاری آفریدگان است، فارغ ماند. پس خدا را چنان بزرگ دارید که خود بزرگ داشته، چه، او چیزی از دین خویش را از شما پنهان نداشته و آنچه را از آن خشنود باشد یا نپسندد وانگذاشته، جز آن‌که برای آن نشانی نهاده است آشکارا و آیتی محکم –و معنای آن هویدا تا مردم را از آنچه نخواهد –باز دارید یا- حرام و حلال خدا نه دست‌خوش گذشت زمان است –و بدانید که خداوند چیزی را از شما نمی‌پسندد که از پیشینیان شما ناپسند انگاشته و بر چیزی خشم نمی‌گیرد که از آنان خوش می‌داشته...[۳][۴].
  • همان‌گونه که از این فراز برمی‌آید، محدوده حرام و حلال اعمال که باعث ثواب یا عقاب می‌شود، مشخص شده است و آدمیان موظف به رعایت حدود الهی در زندگی خویش هستند. از این‌رو بندگان خدا نیز دو دسته‌اند: گروهی پیروان شریعت الهی و گروهی دیگر کسانی که فرمان خدا را رها کرده و تنها به دنیا مشغول‌اند. امام (ع) می‌فرماید: مردم دو دسته‌اند: گروهی پیرو شریعت و دین و برخی بدعت‌گذارند که از طرف خدا دلیلی از سنت پیامبر و نوری از براهینحق ندارند[۵][۶].

اقسام گناه

  1. گناه بخشودنی؛
  2. گناه نابخشودنی؛
  3. گناهی که برای صاحبش، هم امید بخشش است و هم بیم کیفر[۱۷].

علت گناه

بازگشت به‌سوی خدا (توبه)

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. نهج البلاغه، خطبه ۱۰۹
  2. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 657.
  3. نهج البلاغه، خطبه ۱۸۲: «أَتَمَّ نُورَهُ وَ أَكْمَلَ بِهِ دِينَهُ وَ قَبَضَ نَبِيَّهُ (صلى الله عليه واله) وَ قَدْ فَرَغَ إِلَى الْخَلْقِ مِنْ أَحْكَامِ الْهُدَى بِهِ فَعَظِّمُوا مِنْهُ سُبْحَانَهُ مَا عَظَّمَ مِنْ نَفْسِهِ فَإِنَّهُ لَمْ يُخْفِ عَنْكُمْ شَيْئاً مِنْ دِينِهِ وَ لَمْ يَتْرُكْ شَيْئاً رَضِيَهُ أَوْ كَرِهَهُ إِلَّا وَ جَعَلَ لَهُ عَلَماً بَادِياً وَ آيَةً مُحْكَمَةً تَزْجُرُ عَنْهُ أَوْ تَدْعُو إِلَيْهِ فَرِضَاهُ فِيمَا بَقِيَ وَاحِدٌ وَ سَخَطُهُ فِيمَا بَقِيَ وَاحِدٌ وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ لَنْ يَرْضَى عَنْكُمْ بِشَيْ‌ءٍ سَخِطَهُ عَلَى مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ وَ لَنْ يَسْخَطَ عَلَيْكُمْ بِشَيْ‌ءٍ رَضِيَهُ مِمَّنْ كَانَ قَبْلَكُمْ»
  4. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 658.
  5. نهج البلاغه، خطبه ۱۷۵: «وَ إِنَّمَا النَّاسُ رَجُلَانِ: مُتَّبِعٌ شِرْعَةً وَ مُبْتَدِعٌ بِدْعَةً، لَيْسَ مَعَهُ مِنَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ بُرْهَانُ سُنَّةٍ وَ لَا ضِيَاءُ حُجَّةٍ»
  6. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 658.
  7. ﴿ إِن تَجْتَنِبُواْ كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَنُدْخِلْكُم مُّدْخَلاً كَرِيمًا ؛ سوره نساء، آیه ۳۱
  8. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 658.
  9. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 659.
  10. نهج البلاغه، حکمت ۷۹: «لَا يَرْجُوَنَّ أَحَدٌ مِنْكُمْ إِلَّا رَبَّهُ وَ لَا يَخَافَنَّ إِلَّا ذَنْبَهُ»
  11. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 658.
  12. ﴿ لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُواْ إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ وَقَالَ الْمَسِيحُ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اعْبُدُواْ اللَّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ إِنَّهُ مَن يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ وَمَأْوَاهُ النَّارُ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنصَارٍ ؛ سوره مائده، آیه ۷۲
  13. نک: خطبه ۱۷۵
  14. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 658.
  15. نهج البلاغه، خطبه ۱۴۰: «وَ لَا تَأْمَنْ عَلَى نَفْسِكَ صَغِيرَ مَعْصِيَةٍ فَلَعَلَّكَ مُعَذَّبٌ عَلَيْهِ»
  16. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 658.
  17. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 659- 660.
  18. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 660.
  19. نهج البلاغه، خطبه ۸۲: «أُوصِيكُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ الَّذِي أَعْذَرَ بِمَا أَنْذَرَ وَ احْتَجَّ بِمَا نَهَجَ»
  20. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 663.
  21. نهج البلاغه، خطبه ۷۵: «رَحِمَ اللَّهُ امْرَأً سَمِعَ حُكْماً، فَوَعَى‏ وَ دُعِيَ إِلَى رَشَادٍ فَدَنَا، وَ أَخَذَ بِحُجْزَةِ، هَادٍ فَنَجَا رَاقَبَ رَبَّهُ وَ خَافَ ذَنْبَهُ قَدَّمَ خَالِصاً وَ عَمِلَ صَالِحاً اكْتَسَبَ مَذْخُوراً، وَ اجْتَنَبَ مَحْذُوراً وَ رَمَى غَرَضاً وَ أَحْرَزَ عِوَضاً كَابَرَ هَوَاهُ‏، وَ كَذَّبَ مُنَاهُ جَعَلَ الصَّبْرَ مَطِيَّةَ نَجَاتِهِ وَ التَّقْوَى عُدَّةَ وَفَاتِهِ رَكِبَ الطَّرِيقَةَ الْغَرَّاءَ، وَ لَزِمَ الْمَحَجَّةَ، الْبَيْضَاءَ اغْتَنَمَ الْمَهَلَ‏، وَ بَادَرَ الْأَجَلَ وَ تَزَوَّدَ مِنَ الْعَمَل»
  22. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 660.
  23. نهج البلاغه، خطبه ۲۱۴: «أَدْحَضُ مَسْئُولٍ حُجَّةً وَ أَقْطَعُ مُغْتَرٍّ مَعْذِرَةً، لَقَدْ أَبْرَحَ جَهَالَةً بِنَفْسِهِ. يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ مَا جَرَّأَكَ عَلَى ذَنْبِكَ وَ مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ وَ مَا أَنَّسَكَ بِهَلَكَةِ نَفْسِكَ؟ أَمَا مِنْ دَائِكَ بُلُولٌ، أَمْ لَيْسَ مِنْ نَوْمَتِكَ [نَوْمِكَ] يَقَظَةٌ؟ أَمَا تَرْحَمُ مِنْ نَفْسِكَ مَا تَرْحَمُ مِنْ غَيْرِكَ؟ فَلَرُبَّمَا تَرَى الضَّاحِيَ مِنْ حَرِّ الشَّمْسِ فَتُظِلُّهُ، أَوْ تَرَى الْمُبْتَلَى بِأَلَمٍ يُمِضُّ جَسَدَهُ فَتَبْكِي رَحْمَةً لَهُ، فَمَا صَبَّرَكَ عَلَى دَائِكَ وَ جَلَّدَكَ عَلَى مُصَابِكَ وَ عَزَّاكَ عَنِ الْبُكَاءِ عَلَى نَفْسِكَ، وَ هِيَ أَعَزُّ الْأَنْفُسِ عَلَيْكَ؟ وَ كَيْفَ لَا يُوقِظُكَ خَوْفُ بَيَاتِ نِقْمَةٍ وَ قَدْ تَوَرَّطْتَ بِمَعَاصِيهِ مَدَارِجَ سَطَوَاتِهِ؟ فَتَدَاوَ مِنْ دَاءِ الْفَتْرَةِ فِي قَلْبِكَ بِعَزِيمَةٍ وَ مِنْ كَرَى الْغَفْلَةِ فِي نَاظِرِكَ بِيَقَظَةٍ، وَ كُنْ لِلَّهِ مُطِيعاً وَ بِذِكْرِهِ آنِساً»
  24. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 661.
  25. نهج البلاغه، خطبه ۸۲: «وَعَدَ فَمَنَّى وَ زَيَّنَ سَيِّئَاتِ الْجَرَائِمِ وَ هَوَّنَ مُوبِقَاتِ الْعَظَائِمِ حَتَّى إِذَا اسْتَدْرَجَ قَرِينَتَهُ وَ اسْتَغْلَقَ رَهِينَتَهُ»
  26. نهج البلاغه، حکمت ۱۴۲: «يَكْرَهُ الْمَوْتَ لِكَثْرَةِ ذُنُوبِهِ»
  27. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 661.
  28. نهج البلاغه، خطبه ۸۲
  29. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 662.
  30. نهج البلاغه، حکمت ۱۶۱
  31. نهج البلاغه، نامه ۳۱، نیز نک: خطبه ۱۷۷
  32. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 662.
  33. نک: حکمت ۱۴۲
  34. نهج البلاغه، خطبه ۹۱
  35. نهج البلاغه، حکمت ۴۰
  36. نهج البلاغه، خطبه ۱۹۰
  37. نهج البلاغه، خطبه ۱۹۰
  38. نهج البلاغه، حکمت ۲۳
  39. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 663.