توصیف زهد: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «==توصیف زهد== *امام {{ع}} در عبارت زیر از روشی منطقی برای توصیف زهد استفاد...» ایجاد کرد) |
|||
خط ۵: | خط ۵: | ||
#از نمونههای دیگر، توصیف [[تقوای الهی]] است: [[تقوای الهی]] داروی درد قلبهای شما و موجب بینایی کوری دلهاتان و درمان بیماری کالبدهاتان و زداینده [[فساد]] سینههایتان است. پلیدیهای جانهای شما را پاککننده و [[تاریکی]] دیدههایتان را روشنیبخشنده است. دلهایتان را از [[بیم]] و نگرانی ایمن میکند و در [[تاریکی]] ([[نادانی]]) شما را روشنی است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۹۸: {{متن حدیث|"فَإِنَّ تَقْوَى اللَّهِ دَوَاءُ دَاءِ قُلُوبِكُمْ وَ بَصَرُ عَمَى أَفْئِدَتِكُمْ وَ شِفَاءُ مَرَضِ أَجْسَادِكُمْ وَ صَلَاحُ فَسَادِ صُدُورِكُمْ وَ طُهُورُ دَنَسِ أَنْفُسِكُمْ وَ جِلَاءُ [غِشَاءِ] عَشَا أَبْصَارِكُمْ"}}</ref>. در این توصیف، تکیه [[امام]] {{ع}} بر معلولها یا نتایج و فواید [[تقوای الهی]] است<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 227.</ref> | #از نمونههای دیگر، توصیف [[تقوای الهی]] است: [[تقوای الهی]] داروی درد قلبهای شما و موجب بینایی کوری دلهاتان و درمان بیماری کالبدهاتان و زداینده [[فساد]] سینههایتان است. پلیدیهای جانهای شما را پاککننده و [[تاریکی]] دیدههایتان را روشنیبخشنده است. دلهایتان را از [[بیم]] و نگرانی ایمن میکند و در [[تاریکی]] ([[نادانی]]) شما را روشنی است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۹۸: {{متن حدیث|"فَإِنَّ تَقْوَى اللَّهِ دَوَاءُ دَاءِ قُلُوبِكُمْ وَ بَصَرُ عَمَى أَفْئِدَتِكُمْ وَ شِفَاءُ مَرَضِ أَجْسَادِكُمْ وَ صَلَاحُ فَسَادِ صُدُورِكُمْ وَ طُهُورُ دَنَسِ أَنْفُسِكُمْ وَ جِلَاءُ [غِشَاءِ] عَشَا أَبْصَارِكُمْ"}}</ref>. در این توصیف، تکیه [[امام]] {{ع}} بر معلولها یا نتایج و فواید [[تقوای الهی]] است<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 227.</ref> | ||
#از نمونههای دیگر این شیوه از توصیف، عباراتی است که [[حضرت]] {{ع}} در تطبیق [[رفتار]] با [[حق]] فرموده است: ای [[مردم]] اگر شما از [[یاری]] و [[دفاع]] از [[حق]] [[سرپیچی]] نکنید و سستی نورزید و در محو ساختن و اهانت به [[باطل]] مسامحه نکنید، کسانی که از نظر [[انسانیت]] از شما پایینترند نمیتوانند در موجودیت شما [[شک]] کنند و با قدرتطلبی و سلطهگری بر شما [[برتری]] جویند، ولی شما مانند [[قوم]] [[بنیاسرائیل]] به [[گمراهی]] در بیابانها افتادید. قسم به زندگانیام، این [[گمراهی]] پس از من برای شما چند برابر خواهد شد، زیرا [[حق]] را پشت سر خود انداختید و از آن که به شما نزدیک بود، خود را گسیخته و به آنکه از شما دور بود پیوستید<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۶۶: {{متن حدیث|"أَيُّهَا النَّاسُ، لَوْ لَمْ تَتَخَاذَلُوا عَنْ نَصْرِ الْحَقِّ وَ لَمْ تَهِنُوا عَنْ تَوْهِينِ الْبَاطِلِ، لَمْ يَطْمَعْ فِيكُمْ مَنْ لَيْسَ مِثْلَكُمْ وَ لَمْ يَقْوَ مَنْ قَوِيَ عَلَيْكُمْ، لَكِنَّكُمْ تِهْتُمْ مَتَاهَ بَنِي إِسْرَائِيلَ، وَ لَعَمْرِي لَيُضَعَّفَنَّ لَكُمُ التِّيهُ مِنْ بَعْدِي أَضْعَافاً بِمَا خَلَّفْتُمُ الْحَقَّ وَرَاءَ ظُهُورِكُمْ وَ قَطَعْتُمُ الْأَدْنَى وَ وَصَلْتُمُ الْأَبْعَدَ. وَ اعْلَمُوا أَنَّكُمْ إِنِ اتَّبَعْتُمُ الدَّاعِيَ لَكُمْ، سَلَكَ بِكُمْ مِنْهَاجَ الرَّسُولِ وَ كُفِيتُمْ مَئُونَةَ الِاعْتِسَافِ وَ نَبَذْتُمُ الثِّقْلَ الْفَادِحَ عَنِ الْأَعْنَاقِ"}}</ref>. در این عبارات، [[امام]] {{ع}} به بیان معلول و نتیجه اعراض از [[حق]] میپردازد تا [[حق]] را آنگونهکه میخواهد توصیف کند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 227-228.</ref> | #از نمونههای دیگر این شیوه از توصیف، عباراتی است که [[حضرت]] {{ع}} در تطبیق [[رفتار]] با [[حق]] فرموده است: ای [[مردم]] اگر شما از [[یاری]] و [[دفاع]] از [[حق]] [[سرپیچی]] نکنید و سستی نورزید و در محو ساختن و اهانت به [[باطل]] مسامحه نکنید، کسانی که از نظر [[انسانیت]] از شما پایینترند نمیتوانند در موجودیت شما [[شک]] کنند و با قدرتطلبی و سلطهگری بر شما [[برتری]] جویند، ولی شما مانند [[قوم]] [[بنیاسرائیل]] به [[گمراهی]] در بیابانها افتادید. قسم به زندگانیام، این [[گمراهی]] پس از من برای شما چند برابر خواهد شد، زیرا [[حق]] را پشت سر خود انداختید و از آن که به شما نزدیک بود، خود را گسیخته و به آنکه از شما دور بود پیوستید<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۶۶: {{متن حدیث|"أَيُّهَا النَّاسُ، لَوْ لَمْ تَتَخَاذَلُوا عَنْ نَصْرِ الْحَقِّ وَ لَمْ تَهِنُوا عَنْ تَوْهِينِ الْبَاطِلِ، لَمْ يَطْمَعْ فِيكُمْ مَنْ لَيْسَ مِثْلَكُمْ وَ لَمْ يَقْوَ مَنْ قَوِيَ عَلَيْكُمْ، لَكِنَّكُمْ تِهْتُمْ مَتَاهَ بَنِي إِسْرَائِيلَ، وَ لَعَمْرِي لَيُضَعَّفَنَّ لَكُمُ التِّيهُ مِنْ بَعْدِي أَضْعَافاً بِمَا خَلَّفْتُمُ الْحَقَّ وَرَاءَ ظُهُورِكُمْ وَ قَطَعْتُمُ الْأَدْنَى وَ وَصَلْتُمُ الْأَبْعَدَ. وَ اعْلَمُوا أَنَّكُمْ إِنِ اتَّبَعْتُمُ الدَّاعِيَ لَكُمْ، سَلَكَ بِكُمْ مِنْهَاجَ الرَّسُولِ وَ كُفِيتُمْ مَئُونَةَ الِاعْتِسَافِ وَ نَبَذْتُمُ الثِّقْلَ الْفَادِحَ عَنِ الْأَعْنَاقِ"}}</ref>. در این عبارات، [[امام]] {{ع}} به بیان معلول و نتیجه اعراض از [[حق]] میپردازد تا [[حق]] را آنگونهکه میخواهد توصیف کند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 227-228.</ref> | ||
نسخهٔ ۲ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۳:۵۴
توصیف زهد
- امام (ع) در عبارت زیر از روشی منطقی برای توصیف زهد استفاده کرده است: زهد، کوتاه کردن آرزوهاست[۱]. زهد، شکرگزاری به هنگام دستیابی به نعمت است[۲]. زهد، خویشتنداری از محرمات است[۳][۴]
- از شیوههای دیگر امام (ع) برای توصیف، استفاده از نتایج یا معلولهاست. از نمونههای این شیوه است:
- امام (ع) به جای آنکه ماهیّت انسان منفور را بیان کند، حالات و رفتارهای او را که نتیجه پلیدیهایی است که در وجود آدمی جای گرفته و او را منفور کردهاند بازگو میکند: از منفورترین مردم نزد خداوند، کسی است که خدا او را به خود واگذاشته است. این شخص از راه راست منحرف شده است و راه را بدون راهنما میرود. اگر برای کاشتن محصولی دنیوی خوانده شود اجابت میکند و اگر برای کاشتن محصولی اخروی از او دعوت کنند، افسرده میشود. گویی عملی که برای دنیا انجام میدهد و عملی که در آن احساس سستی و افسردگی میکند، از او ساقط است[۵]
- از نمونههای دیگر، توصیف تقوای الهی است: تقوای الهی داروی درد قلبهای شما و موجب بینایی کوری دلهاتان و درمان بیماری کالبدهاتان و زداینده فساد سینههایتان است. پلیدیهای جانهای شما را پاککننده و تاریکی دیدههایتان را روشنیبخشنده است. دلهایتان را از بیم و نگرانی ایمن میکند و در تاریکی (نادانی) شما را روشنی است[۶]. در این توصیف، تکیه امام (ع) بر معلولها یا نتایج و فواید تقوای الهی است[۷]
- از نمونههای دیگر این شیوه از توصیف، عباراتی است که حضرت (ع) در تطبیق رفتار با حق فرموده است: ای مردم اگر شما از یاری و دفاع از حق سرپیچی نکنید و سستی نورزید و در محو ساختن و اهانت به باطل مسامحه نکنید، کسانی که از نظر انسانیت از شما پایینترند نمیتوانند در موجودیت شما شک کنند و با قدرتطلبی و سلطهگری بر شما برتری جویند، ولی شما مانند قوم بنیاسرائیل به گمراهی در بیابانها افتادید. قسم به زندگانیام، این گمراهی پس از من برای شما چند برابر خواهد شد، زیرا حق را پشت سر خود انداختید و از آن که به شما نزدیک بود، خود را گسیخته و به آنکه از شما دور بود پیوستید[۸]. در این عبارات، امام (ع) به بیان معلول و نتیجه اعراض از حق میپردازد تا حق را آنگونهکه میخواهد توصیف کند[۹]
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۸۰: «"أَیُّهَاالنَّاسُ، الزَّهَادَةُ قِصَرُ الاْمَلِ"»
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۸۰: «"وَالشُّکْرُ عِنْدَ النِّعَمِ"»
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۸۰: «"وَالتَّوَرُّعُ عِنْدَ الْـمَحَارِمِ"»
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 227.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 227.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۹۸: «"فَإِنَّ تَقْوَى اللَّهِ دَوَاءُ دَاءِ قُلُوبِكُمْ وَ بَصَرُ عَمَى أَفْئِدَتِكُمْ وَ شِفَاءُ مَرَضِ أَجْسَادِكُمْ وَ صَلَاحُ فَسَادِ صُدُورِكُمْ وَ طُهُورُ دَنَسِ أَنْفُسِكُمْ وَ جِلَاءُ [غِشَاءِ] عَشَا أَبْصَارِكُمْ"»
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 227.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۶۶: «"أَيُّهَا النَّاسُ، لَوْ لَمْ تَتَخَاذَلُوا عَنْ نَصْرِ الْحَقِّ وَ لَمْ تَهِنُوا عَنْ تَوْهِينِ الْبَاطِلِ، لَمْ يَطْمَعْ فِيكُمْ مَنْ لَيْسَ مِثْلَكُمْ وَ لَمْ يَقْوَ مَنْ قَوِيَ عَلَيْكُمْ، لَكِنَّكُمْ تِهْتُمْ مَتَاهَ بَنِي إِسْرَائِيلَ، وَ لَعَمْرِي لَيُضَعَّفَنَّ لَكُمُ التِّيهُ مِنْ بَعْدِي أَضْعَافاً بِمَا خَلَّفْتُمُ الْحَقَّ وَرَاءَ ظُهُورِكُمْ وَ قَطَعْتُمُ الْأَدْنَى وَ وَصَلْتُمُ الْأَبْعَدَ. وَ اعْلَمُوا أَنَّكُمْ إِنِ اتَّبَعْتُمُ الدَّاعِيَ لَكُمْ، سَلَكَ بِكُمْ مِنْهَاجَ الرَّسُولِ وَ كُفِيتُمْ مَئُونَةَ الِاعْتِسَافِ وَ نَبَذْتُمُ الثِّقْلَ الْفَادِحَ عَنِ الْأَعْنَاقِ"»
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 227-228.