فرهنگ: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
==مقدمه==
==مقدمه==
* از جمله تعاریف مشهور فرهنگ که به وسیلۀ جامعه‌شناسان و کارشناسان فرهنگ ارائه شده است موارد ذیل است:
* از جمله تعاریف مشهور [[فرهنگ]] که به وسیلۀ جامعه‌شناسان و کارشناسان [[فرهنگ]] ارائه شده است موارد ذیل است:
# فرهنگ عبارت است از توانایی‌ها و عادت‌هایی که آدمی به‌عنوان عضو جامعه کسب کرده است (پانویس: تایلور Tylor 1 Primitire Culture, 1874). در این تعریف با توجه به گسترۀ دو واژۀ «توانایی» و «عادت» فرهنگ، شامل همۀ دستاوردهای معنوی و مادی انسان اجتماعی می‌شود.
# [[فرهنگ]] عبارت است از توانایی‌ها و عادت‌هایی که [[آدمی]] به‌عنوان عضو [[جامعه]] کسب کرده است (پانویس: تایلور Tylor ۱ Primitire Culture, ۱۸۷۴). در این تعریف با توجه به گسترۀ دو واژۀ «[[توانایی]]» و «عادت» [[فرهنگ]]، شامل همۀ دستاوردهای [[معنوی]] و مادی [[انسان]] [[اجتماعی]] می‌شود.
# فرهنگ یک جامعه، یعنی راه‌های زندگی آن جامعه (جامعه و تعلیم و تربیت؛ ص 9). همین تعریف از فرهنگ، در فرهنگ زبان انگلیسی آکسفورد آمده است (پانویس: Culture: Way of life Ali.R1؛ 3.Oxford Advanced Learner's Dictionary,7th edition).
# [[فرهنگ]] یک [[جامعه]]، یعنی راه‌های [[زندگی]] آن [[جامعه]] ([[جامعه]] و [[تعلیم و تربیت]]؛ ص ۹). همین تعریف از [[فرهنگ]]، در [[فرهنگ]] زبان [[انگلیسی]] [[آکسفورد]] آمده است (پانویس: Culture: Way of life Ali.R۱؛ ۳.Oxford Advanced Learner's Dictionary,۷th edition).
# فرهنگ یعنی آداب خوب (پانویس: همان).
# [[فرهنگ]] یعنی [[آداب]] خوب (پانویس: همان).
# فرهنگ از نظر یک جامعه‌شناس، شامل کلّیۀ رفتارهایی است که در زندگی اجتماعی آموخته شده و از طرق گوناگون بین نسل‌های مختلف یا افراد یک نسل انتقال پیدا کرده است (پانویس: همان). در این معنا، فرهنگ نه تنها بر زبان، امور صنعتی، هنر، علم، قانون، حکومت، اخلاق و مذهب اطلاق می‌گردد، بلکه ساختمان‌ها، ابزار و وسائل، ماشین‌آلات، طرح‌های ارتباطی و اشیاء را نیز شامل می‌شود.
# [[فرهنگ]] از نظر یک جامعه‌شناس، شامل کلّیۀ رفتارهایی است که در [[زندگی اجتماعی]] آموخته شده و از طرق گوناگون بین نسل‌های مختلف یا افراد یک [[نسل]] انتقال پیدا کرده است (پانویس: همان). در این معنا، [[فرهنگ]] نه تنها بر زبان، امور صنعتی، [[هنر]]، [[علم]]، [[قانون]]، [[حکومت]]، [[اخلاق]] و [[مذهب]] اطلاق می‌گردد، بلکه ساختمان‌ها، ابزار و وسائل، ماشین‌آلات، طرح‌های ارتباطی و اشیاء را نیز شامل می‌شود.
# فرهنگ یک جامعه عبارت است از افکار، عقاید، آرزوها، مهارت‌ها، ابزار و وسائل، امور مربوط به زیبایی و کارهای هنری، آداب و رسوم و مؤسساتی که افراد این اجتماع در میان آنها تولد یافته و رشد می‌کنند (پانویس: همان).
# [[فرهنگ]] یک [[جامعه]] عبارت است از [[افکار]]، [[عقاید]]، [[آرزوها]]، مهارت‌ها، ابزار و وسائل، امور مربوط به [[زیبایی]] و کارهای هنری، [[آداب و رسوم]] و مؤسساتی که افراد این اجتماع در میان آنها [[تولد]] یافته و رشد می‌کنند (پانویس: همان).
# فرهنگ عبارت از تمام تظاهرات، عادات اجتماعی یک جامعه و واکنش‌های فرد است و این واکنش‌ها از عادات گروهی که فرد در آن زندگانی می‌کند متأثر است (پانویس: Bouas, F; Anthropology, 1930, Z: PP. 110؛ روان‌شناسی اجتماعی؛ ج ص 51).
# [[فرهنگ]] عبارت از تمام تظاهرات، عادات [[اجتماعی]] یک [[جامعه]] و واکنش‌های فرد است و این واکنش‌ها از عادات گروهی که فرد در آن زندگانی می‌کند متأثر است (پانویس: Bouas, F; Anthropology, ۱۹۳۰, Z: PP. ۱۱۰؛ [[روان‌شناسی]] [[اجتماعی]]؛ ج ۱، ص ۵۱).
# فرهنگ، نظامی است از نگرش‌ها و ارزش‌ها و دانش، که به طور گسترده در میان مردم مشترک است و از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شود (پانویس: تحول فرهنگی در جامعۀ پیشرفتۀ صنعتی؛ ص 19).
# [[فرهنگ]]، [[نظامی]] است از نگرش‌ها و [[ارزش‌ها]] و [[دانش]]، که به طور گسترده در میان [[مردم]] مشترک است و از نسلی به [[نسل]] دیگر منتقل می‌شود (پانویس: تحول [[فرهنگی]] در جامعۀ پیشرفتۀ صنعتی؛ ص ۱۹).
# وقتی سخن از فرهنگ قوم یا ملّتی است، در حقیقت سخن از مجموع ارزش‌ها و نظام‌های معرفت و تبادل فکری و بینش و تجلّیات هنری آن قوم یا ملّت است که بدان وسیله هویت خود را آشکار می‌سازد (پانویس: تفکر دربارۀ تحولات و آیندۀ آموزش و پرورش).
# وقتی سخن از [[فرهنگ]] [[قوم]] یا ملّتی است، در [[حقیقت]] سخن از مجموع [[ارزش‌ها]] و نظام‌های [[معرفت]] و تبادل [[فکری]] و [[بینش]] و تجلّیات هنری آن [[قوم]] یا [[ملّت]] است که بدان وسیله [[هویت]] خود را [[آشکار]] می‌سازد (پانویس: [[تفکر]] دربارۀ تحولات و آیندۀ [[آموزش و پرورش]]).
# فرهنگ یعنی پذیرش‌های هنجاریافته در جامعه. پذیرش‌های هنجاریافته در جامعه به این معنی است که آحاد جامعه نسبت به اموری شناخت و اطلاع پیدا کرده، سپس آن را بپذیرد(بپذیرند)(پانویس: مبانی و الگوی مهندسی فرهنگی؛ ص 28).
# [[فرهنگ]] یعنی پذیرش‌های هنجاریافته در [[جامعه]]. پذیرش‌های هنجاریافته در [[جامعه]] به این معنی است که آحاد [[جامعه]] نسبت به اموری [[شناخت]] و اطلاع پیدا کرده، سپس آن را بپذیرد(بپذیرند)(پانویس: مبانی و الگوی مهندسی [[فرهنگی]]؛ ص ۲۸).
* از آنچه در تعریف‌های نه‌گانۀ فرهنگ نقل شد می‌توان چنین نتیجه گرفت: در تعریف فرهنگ چند دیدگاه اصلی وجود دارد:
* از آنچه در تعریف‌های نه‌گانۀ [[فرهنگ]] [[نقل]] شد می‌توان چنین نتیجه گرفت: در تعریف [[فرهنگ]] چند دیدگاه اصلی وجود دارد:
# '''دیدگاه رفتارمحور''': تعاریفی نظیر تعریف دوم و سوم و چهارم و ششم، تعاریفی‌اند که با چنین گرایشی سازگارند.
# '''دیدگاه رفتارمحور''': تعاریفی نظیر تعریف دوم و سوم و چهارم و ششم، تعاریفی‌اند که با چنین گرایشی سازگارند.
# '''دیدگاه باورمحور''': که فرهنگ را به مجموعه‌ باورهای ارزشی و اعتقادی و علمی تفسیر می‌کند. تعریف پنجم و هفتم را می‌توان از این دست تعاریف برشمرد.
# '''دیدگاه باورمحور''': که [[فرهنگ]] را به مجموعه‌ باورهای ارزشی و [[اعتقادی]] و [[علمی]] [[تفسیر]] می‌کند. تعریف پنجم و هفتم را می‌توان از این دست تعاریف برشمرد.
# '''دیدگاه خصلت ‌محور یا ملکه بنیاد''': یعنی دیدگاهی که فرهنگ را به مجموعۀ خصلت‌ها و ملکات نفسانی که شخصیت یا هیأت درونی جامعه را تشکیل می‌دهند تفسیر می‌کند. تعریف اول و هشتم و نهم را می‌توان از این دست تعریف‌ها برشمرد.
# '''دیدگاه [[خصلت]] ‌محور یا ملکه بنیاد''': یعنی دیدگاهی که [[فرهنگ]] را به مجموعۀ خصلت‌ها و ملکات نفسانی که شخصیت یا هیأت درونی [[جامعه]] را تشکیل می‌دهند [[تفسیر]] می‌کند. تعریف اول و هشتم و نهم را می‌توان از این دست تعریف‌ها برشمرد.


==جمع بندی==
==جمع بندی==
* با توجه به تعاریف فوق و نیز بر اساس دقت در موارد استعمال واژگان «فرهنگ» در زبان فارسی و «Culture» در زبان انگلیسی و نیز «الثقافة» در زبان عربی، و بررسی مصادیق پدیده‌ها و رفتارهای فرهنگی، و بر اساس قاعدۀ زبانی «الألفاظ توضع للطبائع الکلّيّة و المعاني العامّة» می‌توان در تعریف فرهنگ چنین گفت: فرهنگ هر ملّت و جامعه‌ای عبارت است از «منظومۀ پذیرفته و مقبولِ شایسته‌ها و ناشایسته‌ها یا معروف‌ها و منکرها در رفتارهای اختیاری فردی، و فردیِ درون اجتماعی و اجتماعی»
* با توجه به تعاریف فوق و نیز بر اساس دقت در موارد استعمال واژگان «[[فرهنگ]]» در [[زبان فارسی]] و «Culture» در زبان [[انگلیسی]] و نیز «الثقافة» در زبان [[عربی]]، و بررسی مصادیق پدیده‌ها و رفتارهای [[فرهنگی]]، و بر اساس قاعدۀ زبانی «الألفاظ توضع للطبائع الکلّیّة و المعانی العامّة» می‌توان در تعریف [[فرهنگ]] چنین گفت: [[فرهنگ]] هر [[ملّت]] و جامعه‌ای عبارت است از «منظومۀ پذیرفته و مقبولِ شایسته‌ها و ناشایسته‌ها یا [[معروف‌ها]] و [[منکرها]] در رفتارهای اختیاری فردی، و فردیِ درون [[اجتماعی]] و [[اجتماعی]]»


==منابع==
==منابع==
* اراکی، [[محسن]]، درس خارج [[فقه]] [[نظام فرهنگی اسلام]]
* اراکی، [[محسن]]، درس خارج [[فقه]] [[نظام فرهنگی اسلام]]

نسخهٔ ‏۲۱ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۲۵

مقدمه

  • از جمله تعاریف مشهور فرهنگ که به وسیلۀ جامعه‌شناسان و کارشناسان فرهنگ ارائه شده است موارد ذیل است:
  1. فرهنگ عبارت است از توانایی‌ها و عادت‌هایی که آدمی به‌عنوان عضو جامعه کسب کرده است (پانویس: تایلور Tylor ۱ Primitire Culture, ۱۸۷۴). در این تعریف با توجه به گسترۀ دو واژۀ «توانایی» و «عادت» فرهنگ، شامل همۀ دستاوردهای معنوی و مادی انسان اجتماعی می‌شود.
  2. فرهنگ یک جامعه، یعنی راه‌های زندگی آن جامعه (جامعه و تعلیم و تربیت؛ ص ۹). همین تعریف از فرهنگ، در فرهنگ زبان انگلیسی آکسفورد آمده است (پانویس: Culture: Way of life Ali.R۱؛ ۳.Oxford Advanced Learner's Dictionary,۷th edition).
  3. فرهنگ یعنی آداب خوب (پانویس: همان).
  4. فرهنگ از نظر یک جامعه‌شناس، شامل کلّیۀ رفتارهایی است که در زندگی اجتماعی آموخته شده و از طرق گوناگون بین نسل‌های مختلف یا افراد یک نسل انتقال پیدا کرده است (پانویس: همان). در این معنا، فرهنگ نه تنها بر زبان، امور صنعتی، هنر، علم، قانون، حکومت، اخلاق و مذهب اطلاق می‌گردد، بلکه ساختمان‌ها، ابزار و وسائل، ماشین‌آلات، طرح‌های ارتباطی و اشیاء را نیز شامل می‌شود.
  5. فرهنگ یک جامعه عبارت است از افکار، عقاید، آرزوها، مهارت‌ها، ابزار و وسائل، امور مربوط به زیبایی و کارهای هنری، آداب و رسوم و مؤسساتی که افراد این اجتماع در میان آنها تولد یافته و رشد می‌کنند (پانویس: همان).
  6. فرهنگ عبارت از تمام تظاهرات، عادات اجتماعی یک جامعه و واکنش‌های فرد است و این واکنش‌ها از عادات گروهی که فرد در آن زندگانی می‌کند متأثر است (پانویس: Bouas, F; Anthropology, ۱۹۳۰, Z: PP. ۱۱۰؛ روان‌شناسی اجتماعی؛ ج ۱، ص ۵۱).
  7. فرهنگ، نظامی است از نگرش‌ها و ارزش‌ها و دانش، که به طور گسترده در میان مردم مشترک است و از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شود (پانویس: تحول فرهنگی در جامعۀ پیشرفتۀ صنعتی؛ ص ۱۹).
  8. وقتی سخن از فرهنگ قوم یا ملّتی است، در حقیقت سخن از مجموع ارزش‌ها و نظام‌های معرفت و تبادل فکری و بینش و تجلّیات هنری آن قوم یا ملّت است که بدان وسیله هویت خود را آشکار می‌سازد (پانویس: تفکر دربارۀ تحولات و آیندۀ آموزش و پرورش).
  9. فرهنگ یعنی پذیرش‌های هنجاریافته در جامعه. پذیرش‌های هنجاریافته در جامعه به این معنی است که آحاد جامعه نسبت به اموری شناخت و اطلاع پیدا کرده، سپس آن را بپذیرد(بپذیرند)(پانویس: مبانی و الگوی مهندسی فرهنگی؛ ص ۲۸).
  • از آنچه در تعریف‌های نه‌گانۀ فرهنگ نقل شد می‌توان چنین نتیجه گرفت: در تعریف فرهنگ چند دیدگاه اصلی وجود دارد:
  1. دیدگاه رفتارمحور: تعاریفی نظیر تعریف دوم و سوم و چهارم و ششم، تعاریفی‌اند که با چنین گرایشی سازگارند.
  2. دیدگاه باورمحور: که فرهنگ را به مجموعه‌ باورهای ارزشی و اعتقادی و علمی تفسیر می‌کند. تعریف پنجم و هفتم را می‌توان از این دست تعاریف برشمرد.
  3. دیدگاه خصلت ‌محور یا ملکه بنیاد: یعنی دیدگاهی که فرهنگ را به مجموعۀ خصلت‌ها و ملکات نفسانی که شخصیت یا هیأت درونی جامعه را تشکیل می‌دهند تفسیر می‌کند. تعریف اول و هشتم و نهم را می‌توان از این دست تعریف‌ها برشمرد.

جمع بندی

  • با توجه به تعاریف فوق و نیز بر اساس دقت در موارد استعمال واژگان «فرهنگ» در زبان فارسی و «Culture» در زبان انگلیسی و نیز «الثقافة» در زبان عربی، و بررسی مصادیق پدیده‌ها و رفتارهای فرهنگی، و بر اساس قاعدۀ زبانی «الألفاظ توضع للطبائع الکلّیّة و المعانی العامّة» می‌توان در تعریف فرهنگ چنین گفت: فرهنگ هر ملّت و جامعه‌ای عبارت است از «منظومۀ پذیرفته و مقبولِ شایسته‌ها و ناشایسته‌ها یا معروف‌ها و منکرها در رفتارهای اختیاری فردی، و فردیِ درون اجتماعی و اجتماعی»

منابع