←واژهشناسی لغوی
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
*[[گرایش]] به [[زهد]] و اعراض از [[دنیا]] و اشتغال به [[اصلاح]] [[نفس]]، در تمام دورههای [[زندگی]] [[بشر]] و در میان همه [[اقوام]] و [[ملل]] بوده<ref>المیزان، ج۶، ص۱۸۱-۱۸۷.</ref> و [[پیامبران الهی]]{{عم}} به ویژه [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و نیز [[اهل بیت]] ایشان{{عم}} [[بهترین]] الگوی [[زندگی]] زاهدانه بودند<ref>جامع السعادات، ج۲، ص۵۶-۵۷.</ref>. برخی از [[دانشمندان]] در کتابهایشان به [[بیان]] مظاهر گوناگون زهدِ هریک از [[پیامبر]]{{صل}} و [[اهل بیت]] ایشان{{عم}} پرداختهاند؛ مانند [[شیخ صدوق]] در کتاب الزهد<ref>الذریعه، ج۱۲، ص۶۵.</ref>؛ همچنین از [[پیامبر]]{{صل}} و [[اهل بیت]]{{عم}} به ویژه [[امیرمؤمنان]]{{ع}} [[روایات]] فراوانی در [[تشویق]] به [[زهد]] و [[تبیین]] ابعاد گوناگون آن وارد شده است<ref>الکافی، ج۲، ص۱۲۸-۱۳۷؛ شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۷۰-۷۳، ۱۴۱؛ ج۳، ص۲۸؛ ج۴، ص۷-۸، ۳۸، ۱۰۲.</ref>. | *[[گرایش]] به [[زهد]] و اعراض از [[دنیا]] و اشتغال به [[اصلاح]] [[نفس]]، در تمام دورههای [[زندگی]] [[بشر]] و در میان همه [[اقوام]] و [[ملل]] بوده<ref>المیزان، ج۶، ص۱۸۱-۱۸۷.</ref> و [[پیامبران الهی]]{{عم}} به ویژه [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و نیز [[اهل بیت]] ایشان{{عم}} [[بهترین]] الگوی [[زندگی]] زاهدانه بودند<ref>جامع السعادات، ج۲، ص۵۶-۵۷.</ref>. برخی از [[دانشمندان]] در کتابهایشان به [[بیان]] مظاهر گوناگون زهدِ هریک از [[پیامبر]]{{صل}} و [[اهل بیت]] ایشان{{عم}} پرداختهاند؛ مانند [[شیخ صدوق]] در کتاب الزهد<ref>الذریعه، ج۱۲، ص۶۵.</ref>؛ همچنین از [[پیامبر]]{{صل}} و [[اهل بیت]]{{عم}} به ویژه [[امیرمؤمنان]]{{ع}} [[روایات]] فراوانی در [[تشویق]] به [[زهد]] و [[تبیین]] ابعاد گوناگون آن وارد شده است<ref>الکافی، ج۲، ص۱۲۸-۱۳۷؛ شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۷۰-۷۳، ۱۴۱؛ ج۳، ص۲۸؛ ج۴، ص۷-۸، ۳۸، ۱۰۲.</ref>. | ||
*[[دانشمندان]] [[مسلمان]]، اعم از [[شیعه]] و [[سنی]]، توجه ویژهای به [[زهد]] داشتند و از همان آغاز، آثار بسیاری را در این زمینه به رشته تحریر در آوردهاند که برخی از آنان کتاب خویش را نیز کتاب الزهد نام نهادهاند؛ مانند [[حسن بن علی بن فضال کوفی]]، [[حسین بن سعید اهوازی]]، [[احمد بن حنبل]]، [[بیهقی]] و [[عبدالله بن مبارک]]<ref>الفهرست، ص۲۸۴؛ کشف الظنون، ج۲، ص۱۴۲۲-۱۴۲۳؛ الذریعه، ج۱۲، ص۶۴-۶۶.</ref>. برخی نیز در ضمن فصلی از کتابهای [[اخلاقی]] و [[عرفانی]] خود به [[بیان]] این موضوع پرداختهاند؛ نظیر [[قشیری]]<ref>الرسالة القشیریه، ص۱۵۱-۱۵۵.</ref>، [[غزالی]]<ref>نک: احیاء علوم الدین، ج۱۳، ص۲۴۴۳-۲۴۸۸.</ref>، [[فیض کاشانی]]<ref>المحجة البیضاء، ج۷، ص۳۴۵-۳۷۶.</ref> و [[محمد مهدی نراقی]]<ref>جامعالسعادات، ج۲، ص۴۳-۵۸.</ref>؛ همچنین بسیاری از [[محدثان]]، بابی از کتاب خویش را به بحث از [[زهد]] اختصاص دادهاند<ref>صحیح مسلم، ج۸، ص۲۱۰؛ نک: الکافی، ج۲، ص۱۲۸-۱۳۷؛ وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۱۰-۱۹.</ref><ref>[[علی گرامی|گرامی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۴، ص ۵۶۰.</ref>. | *[[دانشمندان]] [[مسلمان]]، اعم از [[شیعه]] و [[سنی]]، توجه ویژهای به [[زهد]] داشتند و از همان آغاز، آثار بسیاری را در این زمینه به رشته تحریر در آوردهاند که برخی از آنان کتاب خویش را نیز کتاب الزهد نام نهادهاند؛ مانند [[حسن بن علی بن فضال کوفی]]، [[حسین بن سعید اهوازی]]، [[احمد بن حنبل]]، [[بیهقی]] و [[عبدالله بن مبارک]]<ref>الفهرست، ص۲۸۴؛ کشف الظنون، ج۲، ص۱۴۲۲-۱۴۲۳؛ الذریعه، ج۱۲، ص۶۴-۶۶.</ref>. برخی نیز در ضمن فصلی از کتابهای [[اخلاقی]] و [[عرفانی]] خود به [[بیان]] این موضوع پرداختهاند؛ نظیر [[قشیری]]<ref>الرسالة القشیریه، ص۱۵۱-۱۵۵.</ref>، [[غزالی]]<ref>نک: احیاء علوم الدین، ج۱۳، ص۲۴۴۳-۲۴۸۸.</ref>، [[فیض کاشانی]]<ref>المحجة البیضاء، ج۷، ص۳۴۵-۳۷۶.</ref> و [[محمد مهدی نراقی]]<ref>جامعالسعادات، ج۲، ص۴۳-۵۸.</ref>؛ همچنین بسیاری از [[محدثان]]، بابی از کتاب خویش را به بحث از [[زهد]] اختصاص دادهاند<ref>صحیح مسلم، ج۸، ص۲۱۰؛ نک: الکافی، ج۲، ص۱۲۸-۱۳۷؛ وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۱۰-۱۹.</ref><ref>[[علی گرامی|گرامی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۴، ص ۵۶۰.</ref>. | ||
[[حقیقت]] و مراتب [[زهد]] | |||
==[[حقیقت]] و مراتب [[زهد]]== | |||
از دیدگاه [[قرآن]]، [[زهد]] به معنای بیبهره بودن از [[مال]] و [[ثروت]] و امکانات [[دنیوی]] نیست و برخلاف تصور برخی، نیازی نیست که [[زهد]] حتما با [[فقر]] و تهیدستی توأم باشد، بلکه [[حقیقت]] [[زهد]] آن است که [[انسان]] به [[دنیا]] به گونهای دلبسته نشود که از [[یاد خدا]] و [[قیامت]] غافل گردد<ref>الاخلاق، ص۲۵۷؛ حجهالتفاسیر، ج۷، ص۲۸۷؛ نمونه، ج۱۵، ص۴۶۴.</ref>، چنانکه [[سلیمان]]{{ع}} با اینکه [[مال]] و [[ثروت]] فراوانی داشت، به آنها دلبسته نبود و با ردّ هدایای گرانبهای [[ملکه سبا]] این معنا را نشان داد: {{متن قرآن|فَلَمَّا جَاءَ سُلَيْمَانَ قَالَ أَتُمِدُّونَنِ بِمَالٍ فَمَا آتَانِيَ اللَّهُ خَيْرٌ مِمَّا آتَاكُمْ بَلْ أَنْتُمْ بِهَدِيَّتِكُمْ تَفْرَحُونَ}}<ref>«پس چون (فرستاده) نزد سلیمان آمد (سلیمان) گفت: آیا به من با مالی (اندک) مدد میرسانید؟ آنچه خدا به من ارزانی داشته است از آنچه به شما داده بهتر است بلکه شما به ارمغان خود شادی میورزید» سوره نمل، آیه ۳۶.</ref><ref>نمونه، ج۱۵، ص۴۶۴.</ref> و نیز [[پیامبر]]{{صل}}، [[فدک]] و [[عوالی]] را به [[فاطمه]] {{س}} بخشید که درآمد سالانه بسیار زیادی داشت، با این حال [[فاطمه]] {{س}} از بزرگترین زاهدان بود و با کمترین امکانات [[زندگی]] میکرد<ref>حجهالتفاسیر، ج۷، ص۲۸۷-۲۸۸.</ref>، از اینرو [[امیرمؤمنان]]{{ع}}، برخوردار بودن یا نبودن از [[دنیا]] را جزو [[حقیقت]] [[زهد]] به شمار نیاورده و تمام [[زهد]] را خلاصه شده در دو عبارت از [[قرآن]] دانسته که [[انسان]] بر آنچه از دست داده [[غمگین]] و از آنچه [[خدا]] به او داده شادمان نشود: {{متن قرآن|لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ}}<ref>«تا بر آنچه از دست شما رفت دریغ نخورید و بر آنچه به شما دهد شادی نکنید» سوره حدید، آیه ۲۳.</ref><ref>شرح نهجالبلاغه، ج۴، ص۱۰۲.</ref> با این حال برخی [[لذت]] بردن از تمتعات [[دنیا]] را [[مانع]] [[زهد]] دانستهاند<ref>البحر المدید، ج۵، ص۱۳۵.</ref>. در تحقق [[فضیلت]] [[زهد]]، اختیاری بودن و [[نیت]] درست نیز شرط است، بنابراین کسی که [[تارک دنیا]] باشد ولی این کار وی به جهت دسترسی نداشتن به [[دنیا]] یا برای غرضی غیر از [[خدا]] و [[آخرت]] مانند دستیابی به [[نام نیک]]، به دست آوردن [[دلها]] یا سنگینی کار و [[سختی]] حفظ [[اموال]] باشد، [[زاهد]] به شمار نمیآید<ref>جامع السعادات، ج۲، ص۵۸.</ref>. در [[آیات]] و [[روایات]]، برای جلوگیری از [[افراط]] و تفریطی که موجب دور شدن از [[حقیقت]] [[زهد]] میشود، از یک سو گروهی از [[مردم]] که با [[حرص]] و ولع به دنبال [[دنیا]] و زرق و برقهای [[جهان]] ماده میروند، به ناپایداری [[دنیا]] و بیارزش بودن [[مال]] و [[جاه]] توجه داده شدهاند و از سوی دیگر اهمیت کار و کوشش به گروهی که به بهانه [[زهد]] از کار و تلاش دست میکشند، گوشزد شده و [[آیات]] و روایاتی که روزیرسان را تنها [[خدا]] معرفی کرده، در پی پایان دادن به [[حرص]] و [[دنیادوستی]] و نیز فعالیت بیقید و شرط برای کسب درآمد بیشترند؛ نه اینکه به دنبال از بین بردن [[نشاط]] کار و کوشش برای [[زندگی]] آبرومندانه و خودکفا باشند<ref>نمونه، ج۱۱، ص۳۱۹.</ref>، بنابراین [[حرام]] شمردن چیزهای پاکیزهای که [[خدا]] آنها را [[حلال]] کرده از نظر [[قرآن]] [[ممنوع]] است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحَرِّمُوا طَيِّبَاتِ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكُمْ}}<ref>«ای مؤمنان! چیزهای پاکیزهای را که خداوند برای شما حلال کرده است حرام مشمارید» سوره مائده، آیه ۸۷؛ نیز: {{متن قرآن|قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِيَ لِلَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا خَالِصَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ}} «بگو: چه کسی زیوری را که خداوند برای بندگانش پدید آورده و (نیز) روزیهای پاکیزه را، حرام کرده است؟ بگو: آن (ها) در زندگی این جهان برای کسانی است که ایمان آوردهاند، در روز رستخیز (نیز) ویژه (ی مؤمنان) است» سوره اعراف، آیه ۳۲؛ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ تَبْتَغِي مَرْضَاتَ أَزْوَاجِكَ}} «ای پیامبر! چرا چیزی را که خداوند بر تو حلال کرده است برای کسب خشنودی همسرانت حرام میداری؟» سوره تحریم، آیه ۱.</ref><ref>التحریر و التنویر، ج۵، ص۱۸۹.</ref> و [[زهد]] برخی از [[صوفیه]] با [[التزام]] به اموری چون [[مصرف]] نکردن گوشت، پوشیدن لباسهای [[خشن]]، شبزندهداریهای طولانی و ترک [[معاشرت]] با [[زنان]]، زهدی منفی است که مورد [[تأیید]] [[اسلام]] نیست<ref>اطیب البیان، ج۴، ص۴۵۳.</ref>، چنانکه [[مسیحیان]] نیز نوعی [[رهبانیت]] ابداع کردند (حدید / ۵۷، ۲۷) که در ابتدا مصداقی از [[زهد]] و بیاعتنایی به [[دنیا]] بود؛ ولی به تدریج به [[انحراف]] کشیده شد تا آنجا که [[ازدواج]] بر مردان و [[زنان]] [[راهب]]، [[حرام]] و هرگونه حضور در اجتماع نیز [[نکوهش]] شد، از اینرو صومعهها و دیرها را در مکانهایی دورافتاده برای [[عبادت]] برمیگزیدند و در محیطی دور از اجتماع [[زندگی]] میکردند<ref>التفسیر الکاشف، ج۷، ص۲۵۸؛ من وحی القرآن، ج۲، ص۴۹-۵۰؛ نمونه، ج۲۳، ص۳۸۲-۳۸۵.</ref>. ([[رهبانیت]]) [[ستایش]] [[ثواب]] [[دنیا]] در کنار [[ثواب]] [[آخرت]]: {{متن قرآن|فَآتَاهُمُ اللَّهُ ثَوَابَ الدُّنْيَا وَحُسْنَ ثَوَابِ الْآخِرَةِ}}<ref>«پس خداوند به آنان پاداش این جهان و پاداش نیک جهان واپسین را بخشید» سوره آل عمران، آیه ۱۴۸.</ref> از دیگر [[ادله]] [[مخالفت]] [[قرآن]] با [[زیادهروی]] در [[ترک دنیا]] و زهدورزی است<ref>المنار، ج۴، ص۱۷۳.</ref>. برخی با استفاده از [[آیه]] ۴۰ [[سوره]] نازعات: {{متن قرآن|وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى}}<ref>«و اما آنکه از ایستادن در پیشگاه پروردگارش پروا کرده و روان خود را از خواهش (ناروا) بازداشته باشد...» سوره نازعات، آیه ۴۰.</ref> [[زهد]] در [[دنیا]] و رغبت به [[آخرت]] را [[تمسک]] به [[اطاعت خدا]] و اجتناب از [[هواهای نفسانی]] دانستهاند<ref>التبیان، ج۱۰، ص۲۶۴.</ref> و به [[باور]] بعضی، [[زهد]] تنها در [[حرام]] است، زیرا [[حلال]] از جانب [[خدا]] بر [[بندگان]] [[مباح]] شده و نعمتی را که [[خدا]] بر بندهاش ارزانی داشته و او [[شکر]] آن را به جا آورده، امساک و [[زهد]] از آن خلاف [[ادب]] است؛ اما در برابر، برخی [[زهد]] در [[حرام]] را [[واجب]] و [[زهد]] در [[حلال]] را [[فضیلت]] دانستهاند<ref>الرسالة القشیریه، ص۱۷۴.</ref>، چنانکه [[کافران]]، به این جهت که در [[دنیا]] از امور [[پاکیزه]] بهرهمند شدند و آن را بر بهرههای بهشتی برگزیدند، در [[قیامت]] توبیخ خواهند شد: {{متن قرآن|وَيَوْمَ يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُوا عَلَى النَّارِ أَذْهَبْتُمْ طَيِّبَاتِكُمْ فِي حَيَاتِكُمُ الدُّنْيَا وَاسْتَمْتَعْتُمْ بِهَا...}}<ref>«و روزی که کافران را بر آتش (دوزخ) عرضه کنند و (به آنان گویند): چیزهای خوشایندتان را در زندگانی دنیا به پایان بردید و از آنها بهرهمند شدید...» سوره احقاف، آیه ۲۰.</ref> و از همینرو [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[امیرمؤمنان]]{{ع}} [[زهد]] در [[دنیا]] را بر بهرهمندی از آن ترجیح دادند<ref>مجمعالبیان، ج۹، ص۱۳۳.</ref>. برای [[زهد]] به اعتبارهای گوناگون، درجات متعددی ذکر شده است؛ برای نمونه از دیدگاه اخلاقپژوهان [[زهد]] به اعتبار نَفس [[ترک دنیا]] سه درجه دارد: ۱. [[ترک دنیا]] با تلاش و [[سختی]]، در حالی که آن را [[دوست]] دارد؛ ۲. کوچک شمردن [[دنیا]] و ترک آن به آسانی؛ ۳. ترک آن با [[اشتیاق]] و به اعتبار آنچه ترک میکند ۵ درجه دارد: ۱. ترک [[محرمات]]؛ ۲. ترک مشتبهات؛ ۳. ترک [[حلال]] مازاد بر [[نیاز]]؛ ۴. ترک هرگونه [[لذت]] مادی؛ ۵. ترک غیر [[خدا]]. به اعتبار [[هدف]] نیز سه درجه دارد: ۱. [[نجات]] از [[آتش]] و دیگر عذابهای [[دوزخ]]؛ ۲. رسیدن به [[ثواب]] و [[بهشت]]؛ ۳. رسیدن به [[خدا]] و [[مقام]] لقاءاللّه<ref>جامعالسعادات، ج۲، ص۵۰-۵۷؛ نیز نک: احیاء علوم الدین، ج۱۳، ص۲۴۵۸-۲۴۶۱؛ الاخلاق، ص۲۵۸-۲۵۹.</ref>. در [[حدیثی]]، [[امام سجاد]]{{ع}} [[زهد]] را ۱۰ درجه دانسته که [[برترین]] درجه آن پایینترین درجه [[ورع]] است<ref>الخصال، ص۴۳۷.</ref>. | از دیدگاه [[قرآن]]، [[زهد]] به معنای بیبهره بودن از [[مال]] و [[ثروت]] و امکانات [[دنیوی]] نیست و برخلاف تصور برخی، نیازی نیست که [[زهد]] حتما با [[فقر]] و تهیدستی توأم باشد، بلکه [[حقیقت]] [[زهد]] آن است که [[انسان]] به [[دنیا]] به گونهای دلبسته نشود که از [[یاد خدا]] و [[قیامت]] غافل گردد<ref>الاخلاق، ص۲۵۷؛ حجهالتفاسیر، ج۷، ص۲۸۷؛ نمونه، ج۱۵، ص۴۶۴.</ref>، چنانکه [[سلیمان]]{{ع}} با اینکه [[مال]] و [[ثروت]] فراوانی داشت، به آنها دلبسته نبود و با ردّ هدایای گرانبهای [[ملکه سبا]] این معنا را نشان داد: {{متن قرآن|فَلَمَّا جَاءَ سُلَيْمَانَ قَالَ أَتُمِدُّونَنِ بِمَالٍ فَمَا آتَانِيَ اللَّهُ خَيْرٌ مِمَّا آتَاكُمْ بَلْ أَنْتُمْ بِهَدِيَّتِكُمْ تَفْرَحُونَ}}<ref>«پس چون (فرستاده) نزد سلیمان آمد (سلیمان) گفت: آیا به من با مالی (اندک) مدد میرسانید؟ آنچه خدا به من ارزانی داشته است از آنچه به شما داده بهتر است بلکه شما به ارمغان خود شادی میورزید» سوره نمل، آیه ۳۶.</ref><ref>نمونه، ج۱۵، ص۴۶۴.</ref> و نیز [[پیامبر]]{{صل}}، [[فدک]] و [[عوالی]] را به [[فاطمه]] {{س}} بخشید که درآمد سالانه بسیار زیادی داشت، با این حال [[فاطمه]] {{س}} از بزرگترین زاهدان بود و با کمترین امکانات [[زندگی]] میکرد<ref>حجهالتفاسیر، ج۷، ص۲۸۷-۲۸۸.</ref>، از اینرو [[امیرمؤمنان]]{{ع}}، برخوردار بودن یا نبودن از [[دنیا]] را جزو [[حقیقت]] [[زهد]] به شمار نیاورده و تمام [[زهد]] را خلاصه شده در دو عبارت از [[قرآن]] دانسته که [[انسان]] بر آنچه از دست داده [[غمگین]] و از آنچه [[خدا]] به او داده شادمان نشود: {{متن قرآن|لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ}}<ref>«تا بر آنچه از دست شما رفت دریغ نخورید و بر آنچه به شما دهد شادی نکنید» سوره حدید، آیه ۲۳.</ref><ref>شرح نهجالبلاغه، ج۴، ص۱۰۲.</ref> با این حال برخی [[لذت]] بردن از تمتعات [[دنیا]] را [[مانع]] [[زهد]] دانستهاند<ref>البحر المدید، ج۵، ص۱۳۵.</ref>. در تحقق [[فضیلت]] [[زهد]]، اختیاری بودن و [[نیت]] درست نیز شرط است، بنابراین کسی که [[تارک دنیا]] باشد ولی این کار وی به جهت دسترسی نداشتن به [[دنیا]] یا برای غرضی غیر از [[خدا]] و [[آخرت]] مانند دستیابی به [[نام نیک]]، به دست آوردن [[دلها]] یا سنگینی کار و [[سختی]] حفظ [[اموال]] باشد، [[زاهد]] به شمار نمیآید<ref>جامع السعادات، ج۲، ص۵۸.</ref>. در [[آیات]] و [[روایات]]، برای جلوگیری از [[افراط]] و تفریطی که موجب دور شدن از [[حقیقت]] [[زهد]] میشود، از یک سو گروهی از [[مردم]] که با [[حرص]] و ولع به دنبال [[دنیا]] و زرق و برقهای [[جهان]] ماده میروند، به ناپایداری [[دنیا]] و بیارزش بودن [[مال]] و [[جاه]] توجه داده شدهاند و از سوی دیگر اهمیت کار و کوشش به گروهی که به بهانه [[زهد]] از کار و تلاش دست میکشند، گوشزد شده و [[آیات]] و روایاتی که روزیرسان را تنها [[خدا]] معرفی کرده، در پی پایان دادن به [[حرص]] و [[دنیادوستی]] و نیز فعالیت بیقید و شرط برای کسب درآمد بیشترند؛ نه اینکه به دنبال از بین بردن [[نشاط]] کار و کوشش برای [[زندگی]] آبرومندانه و خودکفا باشند<ref>نمونه، ج۱۱، ص۳۱۹.</ref>، بنابراین [[حرام]] شمردن چیزهای پاکیزهای که [[خدا]] آنها را [[حلال]] کرده از نظر [[قرآن]] [[ممنوع]] است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحَرِّمُوا طَيِّبَاتِ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكُمْ}}<ref>«ای مؤمنان! چیزهای پاکیزهای را که خداوند برای شما حلال کرده است حرام مشمارید» سوره مائده، آیه ۸۷؛ نیز: {{متن قرآن|قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِيَ لِلَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا خَالِصَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ}} «بگو: چه کسی زیوری را که خداوند برای بندگانش پدید آورده و (نیز) روزیهای پاکیزه را، حرام کرده است؟ بگو: آن (ها) در زندگی این جهان برای کسانی است که ایمان آوردهاند، در روز رستخیز (نیز) ویژه (ی مؤمنان) است» سوره اعراف، آیه ۳۲؛ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ تَبْتَغِي مَرْضَاتَ أَزْوَاجِكَ}} «ای پیامبر! چرا چیزی را که خداوند بر تو حلال کرده است برای کسب خشنودی همسرانت حرام میداری؟» سوره تحریم، آیه ۱.</ref><ref>التحریر و التنویر، ج۵، ص۱۸۹.</ref> و [[زهد]] برخی از [[صوفیه]] با [[التزام]] به اموری چون [[مصرف]] نکردن گوشت، پوشیدن لباسهای [[خشن]]، شبزندهداریهای طولانی و ترک [[معاشرت]] با [[زنان]]، زهدی منفی است که مورد [[تأیید]] [[اسلام]] نیست<ref>اطیب البیان، ج۴، ص۴۵۳.</ref>، چنانکه [[مسیحیان]] نیز نوعی [[رهبانیت]] ابداع کردند (حدید / ۵۷، ۲۷) که در ابتدا مصداقی از [[زهد]] و بیاعتنایی به [[دنیا]] بود؛ ولی به تدریج به [[انحراف]] کشیده شد تا آنجا که [[ازدواج]] بر مردان و [[زنان]] [[راهب]]، [[حرام]] و هرگونه حضور در اجتماع نیز [[نکوهش]] شد، از اینرو صومعهها و دیرها را در مکانهایی دورافتاده برای [[عبادت]] برمیگزیدند و در محیطی دور از اجتماع [[زندگی]] میکردند<ref>التفسیر الکاشف، ج۷، ص۲۵۸؛ من وحی القرآن، ج۲، ص۴۹-۵۰؛ نمونه، ج۲۳، ص۳۸۲-۳۸۵.</ref>. ([[رهبانیت]]) [[ستایش]] [[ثواب]] [[دنیا]] در کنار [[ثواب]] [[آخرت]]: {{متن قرآن|فَآتَاهُمُ اللَّهُ ثَوَابَ الدُّنْيَا وَحُسْنَ ثَوَابِ الْآخِرَةِ}}<ref>«پس خداوند به آنان پاداش این جهان و پاداش نیک جهان واپسین را بخشید» سوره آل عمران، آیه ۱۴۸.</ref> از دیگر [[ادله]] [[مخالفت]] [[قرآن]] با [[زیادهروی]] در [[ترک دنیا]] و زهدورزی است<ref>المنار، ج۴، ص۱۷۳.</ref>. برخی با استفاده از [[آیه]] ۴۰ [[سوره]] نازعات: {{متن قرآن|وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى}}<ref>«و اما آنکه از ایستادن در پیشگاه پروردگارش پروا کرده و روان خود را از خواهش (ناروا) بازداشته باشد...» سوره نازعات، آیه ۴۰.</ref> [[زهد]] در [[دنیا]] و رغبت به [[آخرت]] را [[تمسک]] به [[اطاعت خدا]] و اجتناب از [[هواهای نفسانی]] دانستهاند<ref>التبیان، ج۱۰، ص۲۶۴.</ref> و به [[باور]] بعضی، [[زهد]] تنها در [[حرام]] است، زیرا [[حلال]] از جانب [[خدا]] بر [[بندگان]] [[مباح]] شده و نعمتی را که [[خدا]] بر بندهاش ارزانی داشته و او [[شکر]] آن را به جا آورده، امساک و [[زهد]] از آن خلاف [[ادب]] است؛ اما در برابر، برخی [[زهد]] در [[حرام]] را [[واجب]] و [[زهد]] در [[حلال]] را [[فضیلت]] دانستهاند<ref>الرسالة القشیریه، ص۱۷۴.</ref>، چنانکه [[کافران]]، به این جهت که در [[دنیا]] از امور [[پاکیزه]] بهرهمند شدند و آن را بر بهرههای بهشتی برگزیدند، در [[قیامت]] توبیخ خواهند شد: {{متن قرآن|وَيَوْمَ يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُوا عَلَى النَّارِ أَذْهَبْتُمْ طَيِّبَاتِكُمْ فِي حَيَاتِكُمُ الدُّنْيَا وَاسْتَمْتَعْتُمْ بِهَا...}}<ref>«و روزی که کافران را بر آتش (دوزخ) عرضه کنند و (به آنان گویند): چیزهای خوشایندتان را در زندگانی دنیا به پایان بردید و از آنها بهرهمند شدید...» سوره احقاف، آیه ۲۰.</ref> و از همینرو [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[امیرمؤمنان]]{{ع}} [[زهد]] در [[دنیا]] را بر بهرهمندی از آن ترجیح دادند<ref>مجمعالبیان، ج۹، ص۱۳۳.</ref>. برای [[زهد]] به اعتبارهای گوناگون، درجات متعددی ذکر شده است؛ برای نمونه از دیدگاه اخلاقپژوهان [[زهد]] به اعتبار نَفس [[ترک دنیا]] سه درجه دارد: ۱. [[ترک دنیا]] با تلاش و [[سختی]]، در حالی که آن را [[دوست]] دارد؛ ۲. کوچک شمردن [[دنیا]] و ترک آن به آسانی؛ ۳. ترک آن با [[اشتیاق]] و به اعتبار آنچه ترک میکند ۵ درجه دارد: ۱. ترک [[محرمات]]؛ ۲. ترک مشتبهات؛ ۳. ترک [[حلال]] مازاد بر [[نیاز]]؛ ۴. ترک هرگونه [[لذت]] مادی؛ ۵. ترک غیر [[خدا]]. به اعتبار [[هدف]] نیز سه درجه دارد: ۱. [[نجات]] از [[آتش]] و دیگر عذابهای [[دوزخ]]؛ ۲. رسیدن به [[ثواب]] و [[بهشت]]؛ ۳. رسیدن به [[خدا]] و [[مقام]] لقاءاللّه<ref>جامعالسعادات، ج۲، ص۵۰-۵۷؛ نیز نک: احیاء علوم الدین، ج۱۳، ص۲۴۵۸-۲۴۶۱؛ الاخلاق، ص۲۵۸-۲۵۹.</ref>. در [[حدیثی]]، [[امام سجاد]]{{ع}} [[زهد]] را ۱۰ درجه دانسته که [[برترین]] درجه آن پایینترین درجه [[ورع]] است<ref>الخصال، ص۴۳۷.</ref>. | ||
*در [[قرآن کریم]] واژه [[زهد]] به معنای اصطلاحی به کار نرفته است و از مشتقات این واژه تنها واژه "زاهدین" در [[آیه]] ۲۰ [[سوره]] [[یوسف]]<ref>{{متن قرآن|وَشَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَرَاهِمَ مَعْدُودَةٍ وَكَانُوا فِيهِ مِنَ الزَّاهِدِينَ}} «و او را به بهایی ناچیز -درهمی چند- فروختند و به او رغبتی نداشتند» سوره یوسف، آیه ۲۰.</ref> به کار رفته که معنای آن با [[زهد]] [[اخلاقی]] فاصله دارد و بر پایه آن، [[برادران]] [[یوسف]]{{ع}} که از [[منزلت]] و [[جایگاه]] وی نزد [[خدا]] بیخبر بودند<ref>التبیان، ج۶، ص۱۱۵؛ جوامع الجامع، ج۲، ص۱۸۲؛ التفسیر الکبیر، ج۱۸، ص۴۳۴.</ref>، او را به قیمتی ناچیز فروختند و نسبت به وی بیرغبتی نشان داده، [[زهد]] ورزیدند: "وشَرَوهُ بِثَمَنٍ بَخسٍ دَرهِمَ مَعدودَةٍ وکانوا فیهِ مِنَ الزّاهِدین"؛ اما در [[آیات]] بسیاری، به مباحث مربوط به [[زهد]] مانند [[تبیین]] [[حقیقت]] [[زهد]] و [[تشویق]] به آن و [[بیان]] عوامل آن پرداخته و از دلبستگی به [[دنیا]] و در نتیجه [[غفلت]] از [[خدا]] و [[آخرت]] [[نهی]] شده است<ref>[[علی گرامی|گرامی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۴، ص ۵۶۱.</ref>. | *در [[قرآن کریم]] واژه [[زهد]] به معنای اصطلاحی به کار نرفته است و از مشتقات این واژه تنها واژه "زاهدین" در [[آیه]] ۲۰ [[سوره]] [[یوسف]]<ref>{{متن قرآن|وَشَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَرَاهِمَ مَعْدُودَةٍ وَكَانُوا فِيهِ مِنَ الزَّاهِدِينَ}} «و او را به بهایی ناچیز -درهمی چند- فروختند و به او رغبتی نداشتند» سوره یوسف، آیه ۲۰.</ref> به کار رفته که معنای آن با [[زهد]] [[اخلاقی]] فاصله دارد و بر پایه آن، [[برادران]] [[یوسف]]{{ع}} که از [[منزلت]] و [[جایگاه]] وی نزد [[خدا]] بیخبر بودند<ref>التبیان، ج۶، ص۱۱۵؛ جوامع الجامع، ج۲، ص۱۸۲؛ التفسیر الکبیر، ج۱۸، ص۴۳۴.</ref>، او را به قیمتی ناچیز فروختند و نسبت به وی بیرغبتی نشان داده، [[زهد]] ورزیدند: "وشَرَوهُ بِثَمَنٍ بَخسٍ دَرهِمَ مَعدودَةٍ وکانوا فیهِ مِنَ الزّاهِدین"؛ اما در [[آیات]] بسیاری، به مباحث مربوط به [[زهد]] مانند [[تبیین]] [[حقیقت]] [[زهد]] و [[تشویق]] به آن و [[بیان]] عوامل آن پرداخته و از دلبستگی به [[دنیا]] و در نتیجه [[غفلت]] از [[خدا]] و [[آخرت]] [[نهی]] شده است<ref>[[علی گرامی|گرامی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۴، ص ۵۶۱.</ref>. |