صله رحم: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{ویرایش غیرنهایی}} {{سیره معصوم}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252,...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹: خط ۹:
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


'''صِله رَحِم:''' [[دیدار]] و پیوند و [[نیکی]] کردن به [[خویشاوندان]]. یکی از دستورهای [[اخلاقی]] [[اسلام]] که [[ثواب]] بسیاری دارد و موجب [[طول عمر]] و [[برکت]] در [[زندگی]] است. حداقل آن [[دیدار]] است و اگر همراه با [[احسان]] و [[کمک]] به آنان باشد بهتر است. در مقابل آن "قَطع رَحِم" است، به معنای قطع رابطه با [[فامیل]] و بستگان که [[گناه]] است و آثار [[بدی]] دارد. برنامه [[صله رحم]]، پیوندهای [[خانوادگی]] را مستحکم و [[دل‌ها]] را شاد می‌‌کند و به زندگی‌ها [[صفا]] و [[شادابی]] می‌‌بخشد<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[ فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)| فرهنگ‌نامه دینی]]، ص:۱۳۴.</ref>.
'''صِله رَحِم:''' [[دیدار]] و پیوند و [[نیکی]] کردن به [[خویشاوندان]]. یکی از دستورهای [[اخلاقی]] [[اسلام]] که [[ثواب]] بسیاری دارد و موجب [[طول عمر]] و [[برکت]] در [[زندگی]] است. حداقل آن [[دیدار]] است و اگر همراه با [[احسان]] و [[کمک]] به آنان باشد بهتر است. در مقابل آن "قَطع رَحِم" است، به معنای قطع رابطه با [[فامیل]] و بستگان که [[گناه]] است و آثار [[بدی]] دارد. برنامه صله رحم، پیوندهای [[خانوادگی]] را مستحکم و [[دل‌ها]] را شاد می‌‌کند و به زندگی‌ها [[صفا]] و [[شادابی]] می‌‌بخشد<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[ فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)| فرهنگ‌نامه دینی]]، ص:۱۳۴.</ref>.


==مقدمه==
==مقدمه==
*کلمه "صله" برگرفته از "وَصَلَ یصل"، در بیان اهل لغت، به معنای پیوند و اتصال دو چیز و رسیدن دو شیء به هم است<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج ۱۱، ص ۷۲۶.</ref>. "رحم" نیز از ماده "الرَحِم" در اصل به معنای زهدان [[مادر]] است<ref>همان، ج ۱۲، ص ۲۳۲. </ref>؛ اما به کنایه درباره [[خویشاوندان]] و نزدیکانی که [[قرابت]] نسبی داشته و از یک رحم باشند نیز به کار رفته است<ref>راغب اصفهانی، المفردات الفاظ القرآن، ص ۳۴۷. </ref>. با این توصیف، [[احسان]] به [[خویشاوندان]] نسبی از باب کنایه، [[صله رحم]] نامیده می‌شود<ref>الزبیدی، تاج العروس، ج ۱۵، ص ۷۸۰.</ref><ref> [[هادی اکبری|اکبری، هادی]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۸۶.</ref>.
*کلمه "صله" برگرفته از "وَصَلَ یصل"، در بیان اهل لغت، به معنای پیوند و اتصال دو چیز و رسیدن دو شیء به هم است<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج ۱۱، ص ۷۲۶.</ref>. "رحم" نیز از ماده "الرَحِم" در اصل به معنای زهدان [[مادر]] است<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج ۱۲، ص ۲۳۲. </ref>؛ اما به کنایه درباره [[خویشاوندان]] و نزدیکانی که [[قرابت]] نسبی داشته و از یک رحم باشند نیز به کار رفته است<ref>راغب اصفهانی، المفردات الفاظ القرآن، ص ۳۴۷. </ref>. با این توصیف، [[احسان]] به [[خویشاوندان]] نسبی از باب کنایه، صله رحم نامیده می‌شود<ref>الزبیدی، تاج العروس، ج ۱۵، ص ۷۸۰.</ref><ref> [[هادی اکبری|اکبری، هادی]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۸۶.</ref>.


==[[ضرورت]] انجام [[صله رحم]] در [[کلام]] [[نبوی]]{{صل}}‌==
==[[ضرورت]] انجام صله رحم در [[کلام]] [[نبوی]]{{صل}}‌==
*[[صله رحم]] در توصیه‌های [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[جایگاه]] ممتازی دارد و [[روایات]] بسیاری از آن [[حضرت]] درباره اهمیت و [[ضرورت]] این فریضه مهم عبادی [[نقل]] شده است.‌
*صله رحم در توصیه‌های [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[جایگاه]] ممتازی دارد و [[روایات]] بسیاری از آن [[حضرت]] درباره اهمیت و [[ضرورت]] این فریضه مهم عبادی [[نقل]] شده است.‌
*در این [[روایات]]، [[رسول خدا]]{{صل}} [[مسلمانان]] را به [[صله رحم]] حتی به کمترین حد آن، یعنی [[سلام]] کردن به یکدیگر فرا خوانده‌اند<ref>تاج الدین شعیری، جامع الاخبار، ص ۸۹؛ محمد بن محمد کوفی، الجعفریات، ص ۱۸۸؛ ابو الفضل علی بن حسن طبرسی، مشکاة الأنوار، ص ۱۶۶ و الهیثمی، مجمع الزوائد، ج ۸، ص ۱۵۲.</ref>. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[صله رحم]] را مایه افزایش روزی و به تأخیر افتادن [[مرگ]] افراد<ref>کلینی، الکافی، ج ۲، ص ۱۵۶؛ احمد بن حنبل، مسند احمد، ج ۳، ص ۱۵۶؛ شیخ صدوق، الخصال، ج ۱، ص ۳۲؛ محمد بن حسن فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ج ۲، ص ۳۸۸.</ref> و باعث [[آبادانی]] [[شهرها]] دانسته‌اند<ref>ابن ابی الدنیا، مکارم الاخلاق، ص ۱۰۳؛ جلال الدین سیوطی، الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۹۵ و المتقی الهندی، کنز العمال، ج ۳، ص ۴۵.</ref>. ایشان برای امتش به خاطر [[قطع رحم]] می‌ترسید<ref>شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج ۲، ص ۴۲؛ صحیفة الرضا{{ع}}، ص ۷۷ و شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۷، ص ۳۰۸.</ref> و آثار بر [[صله رحم]] را هم برای [[نیکان]] [[قوم]] و هم برای بدکاران [[قوم]] ثمربخش می‌دانست<ref>الکافی، ج ۲، ص ۱۵۵، الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۵۱۳: کنزالعمال، ج ۳، ص ۳۶۹ - ۳۶۸ و محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۱۲۵.</ref> و حاضر و [[غایب]] امتش را تا [[روز قیامت]] به انجام [[صله رحم]] سفارش می‌کرده، می‌فرمود: "حاضر و [[غایب]] و کسانی را که در اصلاب مردان و [[ارحام]] زنام هستند، تا [[روز قیامت]]، به انجام [[صله رحم]] سفارش می‌کنم، هر چند به فاصله پیمودن یک سال راه باشد؛ چرا که [[صله رحم]] جزء [[دین]] است"<ref>الکافی، ج ۲، ص ۱۵۱؛ مشکاة الأنوار، ص ۱۶۵ و ابن فهد حلی، عدة الداعی، ص ۹۰.</ref><ref> [[هادی اکبری|اکبری، هادی]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۸۶-۴۸۷.</ref>.
*در این [[روایات]]، [[رسول خدا]]{{صل}} [[مسلمانان]] را به صله رحم حتی به کمترین حد آن، یعنی [[سلام]] کردن به یکدیگر فرا خوانده‌اند<ref>تاج الدین شعیری، جامع الاخبار، ص ۸۹؛ محمد بن محمد کوفی، الجعفریات، ص ۱۸۸؛ ابو الفضل علی بن حسن طبرسی، مشکاة الأنوار، ص ۱۶۶ و الهیثمی، مجمع الزوائد، ج ۸، ص ۱۵۲.</ref>. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} صله رحم را مایه افزایش روزی و به تأخیر افتادن [[مرگ]] افراد<ref>کلینی، الکافی، ج ۲، ص ۱۵۶؛ احمد بن حنبل، مسند احمد، ج ۳، ص ۱۵۶؛ شیخ صدوق، الخصال، ج ۱، ص ۳۲؛ محمد بن حسن فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ج ۲، ص ۳۸۸.</ref> و باعث [[آبادانی]] [[شهرها]] دانسته‌اند<ref>ابن ابی الدنیا، مکارم الاخلاق، ص ۱۰۳؛ جلال الدین سیوطی، الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۹۵ و المتقی الهندی، کنز العمال، ج ۳، ص ۴۵.</ref>. ایشان برای امتش به خاطر [[قطع رحم]] می‌ترسید<ref>شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج ۲، ص ۴۲؛ صحیفة الرضا{{ع}}، ص ۷۷ و شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۷، ص ۳۰۸.</ref> و آثار بر صله رحم را هم برای [[نیکان]] [[قوم]] و هم برای بدکاران [[قوم]] ثمربخش می‌دانست<ref>الکافی، ج ۲، ص ۱۵۵، الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۵۱۳: کنزالعمال، ج ۳، ص ۳۶۹ - ۳۶۸ و محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۱۲۵.</ref> و حاضر و [[غایب]] امتش را تا [[روز قیامت]] به انجام صله رحم سفارش می‌کرده، می‌فرمود: "حاضر و [[غایب]] و کسانی را که در اصلاب مردان و [[ارحام]] زنام هستند، تا [[روز قیامت]]، به انجام صله رحم سفارش می‌کنم، هر چند به فاصله پیمودن یک سال راه باشد؛ چرا که صله رحم جزء [[دین]] است"<ref>الکافی، ج ۲، ص ۱۵۱؛ مشکاة الأنوار، ص ۱۶۵ و ابن فهد حلی، عدة الداعی، ص ۹۰.</ref><ref> [[هادی اکبری|اکبری، هادی]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۸۶-۴۸۷.</ref>.
*[[ابوذر غفاری]]، از [[یاران]] نزدیک [[نبی اکرم]]{{صل}} و از [[صحابی]] بزرگ آن [[حضرت]]، در این درباره چنین [[روایت]] کرده است: "[[رسول خدا]]{{صل}} به من سفارش کرد که [[صله رحم]] کنم؛ حتی اگر خویشاوندم به من پشت کند"<ref>{{متن حدیث| أَوْصَانِي رَسُولُ اللَّه‌{{صل}} أَنْ أَصِلَ رَحِمِي وَ إِنْ أَدْبَرَت‌}}؛ الخصال، ج۱، ص ۳۴۵، و خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۲، ص۴۲۹.</ref><ref> [[هادی اکبری|اکبری، هادی]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۸۷.</ref>.
*[[ابوذر غفاری]]، از [[یاران]] نزدیک [[نبی اکرم]]{{صل}} و از [[صحابی]] بزرگ آن [[حضرت]]، در این درباره چنین [[روایت]] کرده است: "[[رسول خدا]]{{صل}} به من سفارش کرد که صله رحم کنم؛ حتی اگر خویشاوندم به من پشت کند"<ref>{{متن حدیث| أَوْصَانِي رَسُولُ اللَّه‌{{صل}} أَنْ أَصِلَ رَحِمِي وَ إِنْ أَدْبَرَت‌}}؛ الخصال، ج۱، ص ۳۴۵، و خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۲، ص۴۲۹.</ref><ref> [[هادی اکبری|اکبری، هادی]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۸۷.</ref>.
*[[رسول خدا]]{{صل}} به حدی بر [[صله رحم]] تأکید داشت که وقتی [[نجاشی]]، [[پادشاه]] [[حبشه]] از [[جعفر بن ابی طالب]] - که [[سرپرستی]] [[مسلمانان]] را برای [[هجرت]] به [[حبشه]] به عهده داشت - خواست تا [[دین اسلام]] را معرفی کند، او یکی از دستورهای مهم [[رسول اکرم]]{{صل}} را به [[مسلمانان]]، انجام [[صله رحم]] و رابطه داشتن با [[خویشاوندان]] بیان کرد<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۳۳۶؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه، ص ۳۰؛ ابن جوزی، المنتظم، ج ۲، ص ۳۸۲ و تقی الدین مقریزی، إمتاع الأسماع ، ج ۴، ص ۱۰۷.</ref><ref> [[هادی اکبری|اکبری، هادی]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۸۷.</ref>.
*[[رسول خدا]]{{صل}} به حدی بر صله رحم تأکید داشت که وقتی [[نجاشی]]، [[پادشاه]] [[حبشه]] از [[جعفر بن ابی طالب]] - که [[سرپرستی]] [[مسلمانان]] را برای [[هجرت]] به [[حبشه]] به عهده داشت - خواست تا [[دین اسلام]] را معرفی کند، او یکی از دستورهای مهم [[رسول اکرم]]{{صل}} را به [[مسلمانان]]، انجام صله رحم و رابطه داشتن با [[خویشاوندان]] بیان کرد<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۳۳۶؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه، ص ۳۰؛ ابن جوزی، المنتظم، ج ۲، ص ۳۸۲ و تقی الدین مقریزی، إمتاع الأسماع ، ج ۴، ص ۱۰۷.</ref><ref> [[هادی اکبری|اکبری، هادی]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۸۷.</ref>.


==[[صله رحم]] در [[سیره]] [[رسول خدا]]{{صل}}==
==صله رحم در [[سیره]] [[رسول خدا]]{{صل}}==
*[[رسول خدا]]{{صل}} را {{متن حدیث|أَوْصَلَ النَّاسِ لرحمهم}} نامیده‌اند<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱،‌ ص۳۵۷؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج ۱۱، ص ۵۰۱ و ابن سید الناس، عیون الاثر، ج ۲، ص ۴۰۱.</ref> و [[نقل]] شده است که ایشان با [[خویشاوندان]] خود [[صله رحم]] می‌کرد، بدون آنکه آنان را بر دیگر [[مردم]] مقدم بدارد<ref>قاضی عیاض اندلسی، الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج ۱، ص ۲۵۸؛ ابن حزم، جوامع السیرة النبویه، ص ۳۵۰ و ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج ۱، ص ۱۴۶.</ref>. "[[روایت]] شده است، ایشان{{صل}} هرگاه از مسافرتی باز می‌گشتند، اولین کسی را که [[ملاقات]] می‌کردند، دخترشان، [[حضرت زهرا]]{{س}} بود؛ [[پیامبر]]{{صل}} پس از ورود به [[شهر]]، ابتدا بر در [[حضرت]] [[فاطمه]]{{س}} می‌رفت و مدّتی طولانی نزد ایشان توقف می‌کرد و احوال ایشان را جویا می‌شد<ref>شیخ صدوق، الامالی، ص ۲۳۴ و روضة الواعظین، ج ۲، ص ۴۴۳.</ref>.  
*[[رسول خدا]]{{صل}} را {{متن حدیث|أَوْصَلَ النَّاسِ لرحمهم}} نامیده‌اند<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱،‌ ص۳۵۷؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج ۱۱، ص ۵۰۱ و ابن سید الناس، عیون الاثر، ج ۲، ص ۴۰۱.</ref> و [[نقل]] شده است که ایشان با [[خویشاوندان]] خود صله رحم می‌کرد، بدون آنکه آنان را بر دیگر [[مردم]] مقدم بدارد<ref>قاضی عیاض اندلسی، الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج ۱، ص ۲۵۸؛ ابن حزم، جوامع السیرة النبویه، ص ۳۵۰ و ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج ۱، ص ۱۴۶.</ref>. "[[روایت]] شده است، ایشان{{صل}} هرگاه از مسافرتی باز می‌گشتند، اولین کسی را که [[ملاقات]] می‌کردند، دخترشان، [[حضرت زهرا]]{{س}} بود؛ [[پیامبر]]{{صل}} پس از ورود به [[شهر]]، ابتدا بر در [[حضرت]] [[فاطمه]]{{س}} می‌رفت و مدّتی طولانی نزد ایشان توقف می‌کرد و احوال ایشان را جویا می‌شد<ref>شیخ صدوق، الامالی، ص ۲۳۴ و روضة الواعظین، ج ۲، ص ۴۴۳.</ref>.  
*امّا [[صله رحم]] و [[محبت]] [[رسول خدا]]{{صل}} تنها ویژه به [[خویشاوندان]] آن [[حضرت]] نبود؛ انس بن مالک، از [[اصحاب پیامبر]]{{صل}}، در این باره می‌گوید: "[[سیره]] و روش [[پیامبر خدا]]{{صل}} بر آن بود که اگر یکی از [[برادران دینی]] خود را سه روز نمی‌دید، احوالش را می‌پرسید. اگر آن شخص حضور نداشت، برایش [[دعا]] می‌کرد و اگر آن شخص حضور داشت، به دیدارش می‌رفت. اگر هم متوجه می‌شد که آن شخص [[بیمار]] است، به عیادت آن شخص می‌رفت"<ref>حسن بن فضل طبرسی، مکارم الاخلاق، ص ۱۹؛ مجمع الزوائد، ج ۲، ص ۲۹۵؛ ابویعلی الموصلی، مسند، ج ۶، ص ۱۵۰ و الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۳۴۴.</ref><ref> [[هادی اکبری|اکبری، هادی]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۸۸.</ref>.
*امّا صله رحم و [[محبت]] [[رسول خدا]]{{صل}} تنها ویژه به [[خویشاوندان]] آن [[حضرت]] نبود؛ انس بن مالک، از [[اصحاب پیامبر]]{{صل}}، در این باره می‌گوید: "[[سیره]] و روش [[پیامبر خدا]]{{صل}} بر آن بود که اگر یکی از [[برادران دینی]] خود را سه روز نمی‌دید، احوالش را می‌پرسید. اگر آن شخص حضور نداشت، برایش [[دعا]] می‌کرد و اگر آن شخص حضور داشت، به دیدارش می‌رفت. اگر هم متوجه می‌شد که آن شخص [[بیمار]] است، به عیادت آن شخص می‌رفت"<ref>حسن بن فضل طبرسی، مکارم الاخلاق، ص ۱۹؛ مجمع الزوائد، ج ۲، ص ۲۹۵؛ ابویعلی الموصلی، مسند، ج ۶، ص ۱۵۰ و الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۳۴۴.</ref><ref> [[هادی اکبری|اکبری، هادی]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۸۸.</ref>.
*همچنین در برخی منابع [[نقل]] شده است که در سال پنجم هجری، [[مردم]] [[مکه]] به گرفتاری و [[سختی]] دچار شدند و [[رسول خدا]]{{صل}} با وجود [[دشمنی]] مکیان با ایشان کمک‌هایی را که برخی، [[ارزش]] آن را پانصد [[دینار]] دانسته‌اند<ref>السرخسی، المبسوط، ج ۱۰، ص ۹۲.</ref>، به همراه [[عبدالله]] بن علقمه خزایی به سوی [[ابوسفیان]] فرستاد تا بین فقرای [[مشرک]] [[مکه]] که از اقربای دور و نزدیک [[نبی خاتم]]{{صل}} به شمار می‌آمدند، تقسیم کند. وقتی علقمه، [[مال]] را به [[ابوسفیان]] داد، این کار [[رسول اکرم]]{{صل}} به قدری بر او اثر گذاشت که بی‌درنگ فریاد زد: "چه کسی نیکوکارتر و [[صله رحم]] کننده‌تر از [[محمد]]{{صل}} دیده است؛ ما با او می‌جنگیم تا خونش را بریزیم و او به ما خیر و [[نیکی]] می‌کند!"<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج ۴۵، ص ۴۲۴؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج ۳، ص ۱۸۰ و المبسوط، ص ۹۲.</ref><ref> [[هادی اکبری|اکبری، هادی]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۸۸.</ref>.
*همچنین در برخی منابع [[نقل]] شده است که در سال پنجم هجری، [[مردم]] [[مکه]] به گرفتاری و [[سختی]] دچار شدند و [[رسول خدا]]{{صل}} با وجود [[دشمنی]] مکیان با ایشان کمک‌هایی را که برخی، [[ارزش]] آن را پانصد [[دینار]] دانسته‌اند<ref>السرخسی، المبسوط، ج ۱۰، ص ۹۲.</ref>، به همراه [[عبدالله]] بن علقمه خزایی به سوی [[ابوسفیان]] فرستاد تا بین فقرای [[مشرک]] [[مکه]] که از اقربای دور و نزدیک [[نبی خاتم]]{{صل}} به شمار می‌آمدند، تقسیم کند. وقتی علقمه، [[مال]] را به [[ابوسفیان]] داد، این کار [[رسول اکرم]]{{صل}} به قدری بر او اثر گذاشت که بی‌درنگ فریاد زد: "چه کسی نیکوکارتر و صله رحم کننده‌تر از [[محمد]]{{صل}} دیده است؛ ما با او می‌جنگیم تا خونش را بریزیم و او به ما خیر و [[نیکی]] می‌کند!"<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج ۴۵، ص ۴۲۴؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج ۳، ص ۱۸۰ و المبسوط، ص ۹۲.</ref><ref> [[هادی اکبری|اکبری، هادی]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۸۸.</ref>.


==[[قطع رحم]] از دیدگاه [[رسول خدا]]{{صل}}==  
==[[قطع رحم]] از دیدگاه [[رسول خدا]]{{صل}}==  
خط ۳۲: خط ۳۲:
*در برخی [[روایات]] آمده است: روزی مردی [[خدمت]] [[رسول خدا]]{{صل}} رسید و به ایشان گفت: "ای [[رسول خدا]]! [[اقوام]] و [[خویشان]] من تصمیم گرفته‌اند از من فاصله بگیرند، مرا از خود برانند و رابطه‌شان را با من قطع کنند؛ آیا من [[حق]] دارم و می‌توانم به این [[علت]] رابطه‌ام را با خویشانم قطع کنم و از آنان دوری گزینم؟"[[نبی]] [[خدا]]{{صل}} در پاسخ او فرمود: "اگر چنین کنی، در آن صورت [[خداوند]] رابطه خود را با همگی شما قطع خواهد کرد". آن مرد از [[پیامبر]]{{صل}} درباره نوع برخورد با اقوامش [[راهنمایی]] خواست و [[رسول خدا]]{{صل}} در پاسخ او فرمود: "[[دوستی]] و ارتباط برقرار کن با هر کس که ارتباط خود را با تو قطع کند و عطا کن به هر کس که تو را از عطای خود [[محروم]] کند و ببخش<ref>الکافی، ج ۲، ص ۱۵۰؛ یحیی بن حسین ابوطالب، تیسیر المطالب، ص ۴۲۲ و حسین بن سعید اهوازی، الزهد، ص۳۶.</ref> هر آن کس را که به تو [[ستم]] کند. اگر چنین کردی، [[خداوند]] تو را علیه آنان [[یاری]] خواهد کرد"<ref> [[هادی اکبری|اکبری، هادی]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۹۰.</ref>.
*در برخی [[روایات]] آمده است: روزی مردی [[خدمت]] [[رسول خدا]]{{صل}} رسید و به ایشان گفت: "ای [[رسول خدا]]! [[اقوام]] و [[خویشان]] من تصمیم گرفته‌اند از من فاصله بگیرند، مرا از خود برانند و رابطه‌شان را با من قطع کنند؛ آیا من [[حق]] دارم و می‌توانم به این [[علت]] رابطه‌ام را با خویشانم قطع کنم و از آنان دوری گزینم؟"[[نبی]] [[خدا]]{{صل}} در پاسخ او فرمود: "اگر چنین کنی، در آن صورت [[خداوند]] رابطه خود را با همگی شما قطع خواهد کرد". آن مرد از [[پیامبر]]{{صل}} درباره نوع برخورد با اقوامش [[راهنمایی]] خواست و [[رسول خدا]]{{صل}} در پاسخ او فرمود: "[[دوستی]] و ارتباط برقرار کن با هر کس که ارتباط خود را با تو قطع کند و عطا کن به هر کس که تو را از عطای خود [[محروم]] کند و ببخش<ref>الکافی، ج ۲، ص ۱۵۰؛ یحیی بن حسین ابوطالب، تیسیر المطالب، ص ۴۲۲ و حسین بن سعید اهوازی، الزهد، ص۳۶.</ref> هر آن کس را که به تو [[ستم]] کند. اگر چنین کردی، [[خداوند]] تو را علیه آنان [[یاری]] خواهد کرد"<ref> [[هادی اکبری|اکبری، هادی]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۹۰.</ref>.
===[[عقوبت]] در [[دنیا]]===  
===[[عقوبت]] در [[دنیا]]===  
*از دیدگاه [[پیامبر اکرم]]{{صل}}، علاوه بر [[کیفر]] و عقوبتی که در [[جهان آخرت]] گریبانگیر شخص ترک کننده [[صله رحم]] خواهد شد، در این [[دنیا]] نیز آن شخص، به برخی عقوبات دچار خواهد شد. [[خاتم انبیا]]{{صل}} فرموده است: "کسانی که گناهانی همچون [[قطع رحم]] و [[خیانت]] و [[دروغ]] انجام می‌دهند، علاوه بر [[عذاب]] شدن در [[جهان آخرت]]، در این [[دنیا]] نیز به [[کیفر]] و [[عذاب الهی]] گرفتار می‌شوند"<ref>الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۵۱۳ و کنزالعمال، ج ۳، ص ۳۶۹ - ۳۶۸.</ref><ref> [[هادی اکبری|اکبری، هادی]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۹۰.</ref>.
*از دیدگاه [[پیامبر اکرم]]{{صل}}، علاوه بر [[کیفر]] و عقوبتی که در [[جهان آخرت]] گریبانگیر شخص ترک کننده صله رحم خواهد شد، در این [[دنیا]] نیز آن شخص، به برخی عقوبات دچار خواهد شد. [[خاتم انبیا]]{{صل}} فرموده است: "کسانی که گناهانی همچون [[قطع رحم]] و [[خیانت]] و [[دروغ]] انجام می‌دهند، علاوه بر [[عذاب]] شدن در [[جهان آخرت]]، در این [[دنیا]] نیز به [[کیفر]] و [[عذاب الهی]] گرفتار می‌شوند"<ref>الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۵۱۳ و کنزالعمال، ج ۳، ص ۳۶۹ - ۳۶۸.</ref><ref> [[هادی اکبری|اکبری، هادی]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۹۰.</ref>.
*از عقوباتی که در [[دنیا]] به شخص [[قاطع]] [[صله رحم]] می‌رسد، کوتاهی [[عمر]] است؛ همان گونه که رابطه برقرار کردن با [[اقوام]] و [[نزدیکان]]، باعث طولانی شدن [[عمر]] است، دوری گزیدن از [[اقوام]] و [[نزدیکان]] و قطع کردن رابطه با آنان نیز باعث کاهش [[عمر]] و فرا رسیدن سریع‌تر [[مرگ]] خواهد شد<ref> [[هادی اکبری|اکبری، هادی]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۹۰.</ref>.
*از عقوباتی که در [[دنیا]] به شخص [[قاطع]] صله رحم می‌رسد، کوتاهی [[عمر]] است؛ همان گونه که رابطه برقرار کردن با [[اقوام]] و [[نزدیکان]]، باعث طولانی شدن [[عمر]] است، دوری گزیدن از [[اقوام]] و [[نزدیکان]] و قطع کردن رابطه با آنان نیز باعث کاهش [[عمر]] و فرا رسیدن سریع‌تر [[مرگ]] خواهد شد<ref> [[هادی اکبری|اکبری، هادی]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۹۰.</ref>.
*[[رسول اکرم]]{{صل}} در روایتی می‌فرماید: "همانا مردی با [[خویشان]] خود [[صله رحم]] می‌کند و این عمل او در حالی است که از عمرش تنها سه روز [[باقی]] مانده است؛ پس، [[خداوند متعال]]، [[عمر]] او را به سبب [[صله رحم]] تا سی سال به تأخیر می‌اندازد. گاه نیز اتفاق می‌افتد که از [[عمر]] شخصی سی سال [[باقی]] مانده است؛ اما آن شخص از [[خویشان]] خود بریده و با آنها قطع رابطه کرده است و [[خداوند]] [[عمر]] او را به [[علت]] قطع رابطه با خویشاوندانش به سه روز کاهش می‌دهد"<ref>محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر العیاشی، ج ۲، ج ص ۲۲۰ و کنزالعمال، ج۳، ص۳۵۷.</ref><ref> [[هادی اکبری|اکبری، هادی]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۹۰-۴۹۱.</ref>.
*[[رسول اکرم]]{{صل}} در روایتی می‌فرماید: "همانا مردی با [[خویشان]] خود صله رحم می‌کند و این عمل او در حالی است که از عمرش تنها سه روز [[باقی]] مانده است؛ پس، [[خداوند متعال]]، [[عمر]] او را به سبب صله رحم تا سی سال به تأخیر می‌اندازد. گاه نیز اتفاق می‌افتد که از [[عمر]] شخصی سی سال [[باقی]] مانده است؛ اما آن شخص از [[خویشان]] خود بریده و با آنها قطع رابطه کرده است و [[خداوند]] [[عمر]] او را به [[علت]] قطع رابطه با خویشاوندانش به سه روز کاهش می‌دهد"<ref>محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر العیاشی، ج ۲، ج ص ۲۲۰ و کنزالعمال، ج۳، ص۳۵۷.</ref><ref> [[هادی اکبری|اکبری، هادی]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۹۰-۴۹۱.</ref>.


===[[محرومیت]] از [[بهشت]]===  
===[[محرومیت]] از [[بهشت]]===  
*[[سعادت]] و [[شقاوت]] هر فردی در گرو انجام یا [[سرپیچی]] از فرمان‌های [[الهی]] است. انجام یا ترک [[صله رحم]] نیز یکی از دستورهای مهم [[الهی]] است که زمینه [[سعادت]] یا [[شقاوت انسان]] را در [[دنیا]] و [[آخرت]] فراهم می‌آورد. آثار سوء قطع رابطه با [[اقوام]] و [[خویشاوندان]]، تنها به این [[دنیا]] محدود نیست؛ بلکه آثار وخیم آن در [[آخرت]]، بیش از این [[دنیا]] برای شخص [[ظهور]] خواهد یافت. [[محروم]] شدن از [[بهشت]] از آثار سوء [[اخروی]] است که در برخی [[روایات]] بدان اشاره شده است. [[رسول خدا]]{{صل}} در این باره می‌فرماید: {{متن حدیث| ثَلَاثَةٌ لَا يَدْخُلُونَ‌ الْجَنَّةَ مُدْمِنُ خَمْرٍ وَ مُدْمِنُ سِحْرٍ وَ قَاطِعُ رَحِم‌}}<ref>مسند احمد، ج ۴، ص ۳۹۹؛ ابن حبان، صحیح، ج۱۳، ص۵۰۸ و الخصال، ج۱، ص۱۷۹.</ref>؛ سه گروه‌اند که به [[بهشت]] وارد نخواهند شد؛ دائم الخمر، جادوگر و کسی که رابطه خود را با خویشاوندانش قطع کند<ref> [[هادی اکبری|اکبری، هادی]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۹۱.</ref>.
*[[سعادت]] و [[شقاوت]] هر فردی در گرو انجام یا [[سرپیچی]] از فرمان‌های [[الهی]] است. انجام یا ترک صله رحم نیز یکی از دستورهای مهم [[الهی]] است که زمینه [[سعادت]] یا [[شقاوت انسان]] را در [[دنیا]] و [[آخرت]] فراهم می‌آورد. آثار سوء قطع رابطه با [[اقوام]] و [[خویشاوندان]]، تنها به این [[دنیا]] محدود نیست؛ بلکه آثار وخیم آن در [[آخرت]]، بیش از این [[دنیا]] برای شخص [[ظهور]] خواهد یافت. [[محروم]] شدن از [[بهشت]] از آثار سوء [[اخروی]] است که در برخی [[روایات]] بدان اشاره شده است. [[رسول خدا]]{{صل}} در این باره می‌فرماید: {{متن حدیث| ثَلَاثَةٌ لَا يَدْخُلُونَ‌ الْجَنَّةَ مُدْمِنُ خَمْرٍ وَ مُدْمِنُ سِحْرٍ وَ قَاطِعُ رَحِم‌}}<ref>مسند احمد، ج ۴، ص ۳۹۹؛ ابن حبان، صحیح، ج۱۳، ص۵۰۸ و الخصال، ج۱، ص۱۷۹.</ref>؛ سه گروه‌اند که به [[بهشت]] وارد نخواهند شد؛ دائم الخمر، جادوگر و کسی که رابطه خود را با خویشاوندانش قطع کند<ref> [[هادی اکبری|اکبری، هادی]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۹۱.</ref>.


==منابع==
==منابع==

نسخهٔ ‏۱۰ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۵:۱۶

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
مدخل‌های وابسته به این بحث:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل صله رحم (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

صِله رَحِم: دیدار و پیوند و نیکی کردن به خویشاوندان. یکی از دستورهای اخلاقی اسلام که ثواب بسیاری دارد و موجب طول عمر و برکت در زندگی است. حداقل آن دیدار است و اگر همراه با احسان و کمک به آنان باشد بهتر است. در مقابل آن "قَطع رَحِم" است، به معنای قطع رابطه با فامیل و بستگان که گناه است و آثار بدی دارد. برنامه صله رحم، پیوندهای خانوادگی را مستحکم و دل‌ها را شاد می‌‌کند و به زندگی‌ها صفا و شادابی می‌‌بخشد[۱].

مقدمه

  • کلمه "صله" برگرفته از "وَصَلَ یصل"، در بیان اهل لغت، به معنای پیوند و اتصال دو چیز و رسیدن دو شیء به هم است[۲]. "رحم" نیز از ماده "الرَحِم" در اصل به معنای زهدان مادر است[۳]؛ اما به کنایه درباره خویشاوندان و نزدیکانی که قرابت نسبی داشته و از یک رحم باشند نیز به کار رفته است[۴]. با این توصیف، احسان به خویشاوندان نسبی از باب کنایه، صله رحم نامیده می‌شود[۵][۶].

ضرورت انجام صله رحم در کلام نبویa

صله رحم در سیره رسول خداa

قطع رحم از دیدگاه رسول خداa

  • به همان اندازه که پیامبر اسلام بر دوستی و رابطه برقرار کردن با اقوام و خویشان و محبت به آنان تأکید داشت، قطع رابطه با خویشان و دشمنی با آنان نیز به شدت مبغوض ایشان بود و توصیه همیشگی پیامبرa به مسلمانان این بود که همواره رابطه خود را باخویشان خود، حفظ و در هیچ حالی از اقوام خود دوری نکنند؛ حتی اگر اقوامشان درباره آنان بدی کنند و یا نیت سوئی درباره آنان داشته باشند. آن حضرت به همگان توصیه می‌فرمود: "رابطه خود را با محارم و خویشانت قطع نکن، اگر چه آنان رابطه خود را با تو قطع کرده باشند"[۲۶]؛ نبی خاتمa به شدت، مسلمانان را از قطع رابطه با خویشاوندان بر حذر داشته، برای قطع کنندگان رحم عقوباتی را برشمرده‌اند که در ادامه به مواردی اشاره می‌شود:‌

محرومیت از رحمت خداوند‌

  • از نظر رسول اکرمa، ضرر و خسارت قطع رابطه با خویشان، هم به قاطع رحم می‌رسد و هم زیان آن گریبانگیر قوم او خواهد شد. از پیامبر خداa روایت شده است که فرمود: « إِنَ‌ الْمَلَائِكَة لاتَنْزِلُ عَلَى قَوْمٍ فِيهِمْ‌ قَاطِعُ‌ رَحِم‌»[۲۷]؛ ملائکه الهی در میان مردمی که در میان آنها قطع کننده رابطه با خویشاوندان وجود داشته باشد، نازل نخواهد شد[۲۸].
  • قطع رابطه با خویشان علاوه بر سلب نعمت‌های دنیوی از انسان،‌مانع نزول رحمت الهی و باعث می‌شود که انسان از نعمات و ارزاق معنوی نیز محروم بماند. رسول خاتمa در این باره فرموده‌اند: « إِنَّ الرَّحْمَةَ لاتَنْزِلُ عَلَى قَوْمٍ فِيهِمْ‌ قَاطِعُ‌ رَحِم‌»[۲۹]؛ رحمت و محبت خداوند بر مردمی که در میان آنها قطع کننده رابطه با خویشان وجود داشته باشد، نازل نخواهد شد[۳۰].
  • در برخی روایات آمده است: روزی مردی خدمت رسول خداa رسید و به ایشان گفت: "ای رسول خدا! اقوام و خویشان من تصمیم گرفته‌اند از من فاصله بگیرند، مرا از خود برانند و رابطه‌شان را با من قطع کنند؛ آیا من حق دارم و می‌توانم به این علت رابطه‌ام را با خویشانم قطع کنم و از آنان دوری گزینم؟"نبی خداa در پاسخ او فرمود: "اگر چنین کنی، در آن صورت خداوند رابطه خود را با همگی شما قطع خواهد کرد". آن مرد از پیامبرa درباره نوع برخورد با اقوامش راهنمایی خواست و رسول خداa در پاسخ او فرمود: "دوستی و ارتباط برقرار کن با هر کس که ارتباط خود را با تو قطع کند و عطا کن به هر کس که تو را از عطای خود محروم کند و ببخش[۳۱] هر آن کس را که به تو ستم کند. اگر چنین کردی، خداوند تو را علیه آنان یاری خواهد کرد"[۳۲].

عقوبت در دنیا

محرومیت از بهشت

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص:۱۳۴.
  2. ابن منظور، لسان العرب، ج ۱۱، ص ۷۲۶.
  3. ابن منظور، لسان العرب، ج ۱۲، ص ۲۳۲.
  4. راغب اصفهانی، المفردات الفاظ القرآن، ص ۳۴۷.
  5. الزبیدی، تاج العروس، ج ۱۵، ص ۷۸۰.
  6. اکبری، هادی، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۴۸۶.
  7. تاج الدین شعیری، جامع الاخبار، ص ۸۹؛ محمد بن محمد کوفی، الجعفریات، ص ۱۸۸؛ ابو الفضل علی بن حسن طبرسی، مشکاة الأنوار، ص ۱۶۶ و الهیثمی، مجمع الزوائد، ج ۸، ص ۱۵۲.
  8. کلینی، الکافی، ج ۲، ص ۱۵۶؛ احمد بن حنبل، مسند احمد، ج ۳، ص ۱۵۶؛ شیخ صدوق، الخصال، ج ۱، ص ۳۲؛ محمد بن حسن فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ج ۲، ص ۳۸۸.
  9. ابن ابی الدنیا، مکارم الاخلاق، ص ۱۰۳؛ جلال الدین سیوطی، الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۹۵ و المتقی الهندی، کنز العمال، ج ۳، ص ۴۵.
  10. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضاS، ج ۲، ص ۴۲؛ صحیفة الرضاS، ص ۷۷ و شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۷، ص ۳۰۸.
  11. الکافی، ج ۲، ص ۱۵۵، الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۵۱۳: کنزالعمال، ج ۳، ص ۳۶۹ - ۳۶۸ و محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۱۲۵.
  12. الکافی، ج ۲، ص ۱۵۱؛ مشکاة الأنوار، ص ۱۶۵ و ابن فهد حلی، عدة الداعی، ص ۹۰.
  13. اکبری، هادی، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۴۸۶-۴۸۷.
  14. « أَوْصَانِي رَسُولُ اللَّه‌a أَنْ أَصِلَ رَحِمِي وَ إِنْ أَدْبَرَت‌»؛ الخصال، ج۱، ص ۳۴۵، و خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۲، ص۴۲۹.
  15. اکبری، هادی، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۴۸۷.
  16. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۳۳۶؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه، ص ۳۰؛ ابن جوزی، المنتظم، ج ۲، ص ۳۸۲ و تقی الدین مقریزی، إمتاع الأسماع ، ج ۴، ص ۱۰۷.
  17. اکبری، هادی، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۴۸۷.
  18. احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱،‌ ص۳۵۷؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج ۱۱، ص ۵۰۱ و ابن سید الناس، عیون الاثر، ج ۲، ص ۴۰۱.
  19. قاضی عیاض اندلسی، الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج ۱، ص ۲۵۸؛ ابن حزم، جوامع السیرة النبویه، ص ۳۵۰ و ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج ۱، ص ۱۴۶.
  20. شیخ صدوق، الامالی، ص ۲۳۴ و روضة الواعظین، ج ۲، ص ۴۴۳.
  21. حسن بن فضل طبرسی، مکارم الاخلاق، ص ۱۹؛ مجمع الزوائد، ج ۲، ص ۲۹۵؛ ابویعلی الموصلی، مسند، ج ۶، ص ۱۵۰ و الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۳۴۴.
  22. اکبری، هادی، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۴۸۸.
  23. السرخسی، المبسوط، ج ۱۰، ص ۹۲.
  24. ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج ۴۵، ص ۴۲۴؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج ۳، ص ۱۸۰ و المبسوط، ص ۹۲.
  25. اکبری، هادی، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۴۸۸.
  26. « لَا تَقْطَعْ‌ رَحِمَكَ‌ وَ إِنْ‌ قَطَعَتْك‌»؛ الکافی، ج ۲، ص ۳۴۷؛، سید فضل الله راوندی، النوادر، ص۶ و الجعفریات، ص۱۸۹.
  27. المزی، تهذیب الکمال، ج۱۱،‌ ص۴۳۳؛ مجمع الزوائد، ج۸، ص ۱۵۱ و کنزالعمال، ج ۳، ص۳۶۷.
  28. اکبری، هادی، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۴۸۹.
  29. البخاری، الأدب المفرد، ص ۲۵؛ تاریخ مدینه دمشق، ج۲۰، ص۱۶۷؛ الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۳۰۵؛ کنز العمال، ج ۳، ص ۳۶۷ و محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج۹، ص۱۰۶.
  30. اکبری، هادی، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۴۸۹.
  31. الکافی، ج ۲، ص ۱۵۰؛ یحیی بن حسین ابوطالب، تیسیر المطالب، ص ۴۲۲ و حسین بن سعید اهوازی، الزهد، ص۳۶.
  32. اکبری، هادی، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۴۹۰.
  33. الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۵۱۳ و کنزالعمال، ج ۳، ص ۳۶۹ - ۳۶۸.
  34. اکبری، هادی، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۴۹۰.
  35. اکبری، هادی، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۴۹۰.
  36. محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر العیاشی، ج ۲، ج ص ۲۲۰ و کنزالعمال، ج۳، ص۳۵۷.
  37. اکبری، هادی، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۴۹۰-۴۹۱.
  38. مسند احمد، ج ۴، ص ۳۹۹؛ ابن حبان، صحیح، ج۱۳، ص۵۰۸ و الخصال، ج۱، ص۱۷۹.
  39. اکبری، هادی، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۴۹۱.