پیامبر خاتم: تفاوت میان نسخهها
(←مقدمه) |
|||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
==نگاهی به شخصیت [[پیامبر اکرم|پیامبر اسلام]]{{صل}}== | ==نگاهی به شخصیت [[پیامبر اکرم|پیامبر اسلام]]{{صل}}== | ||
*بیش از هزار و چهار صد سال پیش در روز ۱۷ ربیع الاول برابر ۲۵ آوریل ۵۷۰ میلادی؛ کودکی مکه چشم به جهان گشود. پدرش عبدالله در بازگشت از شام در شهر یثرب چشم از جهان فروبست و به دیدار کودکش [[پیامبر|محمد]]{{صل}} نائل نشد. زن | *بیش از هزار و چهار صد سال پیش در روز ۱۷ [[ربیع الاول]] برابر ۲۵ آوریل ۵۷۰ میلادی؛ [[کودکی]] [[مکه]] چشم به [[جهان]] گشود. پدرش [[عبدالله]] در بازگشت از [[شام]] در [[شهر]] یثرب چشم از [[جهان]] فروبست و به [[دیدار]] کودکش [[پیامبر|محمد]]{{صل}} نائل نشد. [[زن]] [[عبدالله]]، [[مادر]] [[پیامبر|محمد]]{{صل}}، [[آمنه]] دختر [[وهب بن عبدمناف]] بود. برابر رسم خانوادههای بزرگ [[مکه]] [[آمنه]] پسر عزیزش، [[پیامبر|محمد]]{{صل}} را به دایهای به نام [[حلیمه]] سپرد تا در بیابان گسترده و [[پاک]] و دور از آلودگیها پرورش یابد. [[حلیمه]] بر اثر علاقه و [[اصرار]] مادرش، [[پیامبر|محمد]]{{صل}} را که به سن پنج سالگی رسیده بود به [[مکه]] بازگردانید. دو سال بعد [[آمنه]] نیز [[جان]] به جان آفرین [[تسلیم]] کرد، و [[پیامبر|محمد]]{{صل}} در دامان پدربزرگش [[عبدالمطلب]] پرورش یافت. دو سال بعد بر اثر درگذشت [[عبدالمطلب]]، به ناچار [[پیامبر|محمد]]{{صل}} در سن هشت سالگی به [[خانه]] عموی خویش [[ابوطالب]] رفت و تحت [[سرپرستی]] وی قرار گرفت<ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص۲۱۱ - ۲۲۰.</ref>. | ||
*[[ | *[[محمد]]{{صل}} دوران [[نوجوانی]] و [[جوانی]] را همراه با [[پاکی]]، [[راستی]]، [[تفکر]]، [[وقار]]، شرافتمندی و [[امانتداری]] بیمانند سپری کرد، تا اندازهای که موجب شگفتی همگان شده بود و بین همگان به [[محمد امین]] مشهور گردید. وی در سن بیست سالگی به [[پیمان]] "حلف الفضول"<ref>حلف الفضول" پیمانی بود که پایه آن بر دفاع از حقوق افتادگان و بیچارگان بود و پایهگذاران آن کسانی بودند که اسمشان فضل یا از ریشه فضل بود. یکی از محورهای این پیمان، دفاع از مکه و مردم مکه بود در برابر دشمنان خارجی.</ref>پیوست، اما از پیشتر، وی به اشخاص [[فقیر]] و بینوا و [[کودکان]] [[یتیم]] و زنانی که شوهرانشان را در [[جنگها]] از دست داده بودند، [[محبت]] بسیار میکرد هر چه میتوانست از [[کمک]] نسبت به محرومان [[خودداری]] نمینمود. پیوستن به این [[پیمان]] نیز بخشی از برنامه ایشان در دستگیری بینوایان و رفع [[ستم]] از [[مظلومان]] بود<ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص۲۱۱ - ۲۲۰.</ref>. | ||
*وقتی [[امانت]] و درستی [[پیامبر|محمد]]{{صل}} زبانزد همگان شد، [[زن]] [[ثروتمندی]] از [[مردم]] [[مکه]] به نام [[خدیجه]] دختر خویلد که ثروتی زیاد و [[عفت]] و تقوایی بینظیر داشت، خواست که [[پیامبر|محمد]]{{صل}} را برای [[تجارت]] به [[شام]] بفرستد و از سود بازرگانی سهمی به ایشان بدهد. [[پیامبر|محمد]]{{صل}} این پیشنهاد را پذیرفت. [[خدیجه]] شیفته [[امانت]] و [[صداقت]] [[پیامبر|محمد]]{{صل}} شد و چندی بعد خواستار [[ازدواج]] با او گردید. در این موقع [[خدیجه]] [[چهل]] ساله بود و [[پیامبر|محمد]]{{صل}} بیست و پنج سال داشت. [[پیامبر|محمد]]{{صل}} [[امین]] با آنکه [[ثروت]] فراوان [[خدیجه]] را در [[اختیار]] داشت، ولی جز در [[کار خیر]] و [[کمک]] به بینوایان قدمی برنمیداشت و بیشتر اوقات فراغت را به خارج [[مکه]] میرفت و مدتها در دامنه کوهها و میان غار حرا مینشست و در آثار صنع [[خدا]] و شگفتیهای [[جهان]] [[خلقت]] به [[تفکر]] میپرداخت و با خدای [[جهان]] به [[راز و نیاز]] سرگرم میشد<ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص۲۱۱ - ۲۲۰.</ref>. | *وقتی [[امانت]] و درستی [[پیامبر|محمد]]{{صل}} زبانزد همگان شد، [[زن]] [[ثروتمندی]] از [[مردم]] [[مکه]] به نام [[خدیجه]] دختر خویلد که ثروتی زیاد و [[عفت]] و تقوایی بینظیر داشت، خواست که [[پیامبر|محمد]]{{صل}} را برای [[تجارت]] به [[شام]] بفرستد و از سود بازرگانی سهمی به ایشان بدهد. [[پیامبر|محمد]]{{صل}} این پیشنهاد را پذیرفت. [[خدیجه]] شیفته [[امانت]] و [[صداقت]] [[پیامبر|محمد]]{{صل}} شد و چندی بعد خواستار [[ازدواج]] با او گردید. در این موقع [[خدیجه]] [[چهل]] ساله بود و [[پیامبر|محمد]]{{صل}} بیست و پنج سال داشت. [[پیامبر|محمد]]{{صل}} [[امین]] با آنکه [[ثروت]] فراوان [[خدیجه]] را در [[اختیار]] داشت، ولی جز در [[کار خیر]] و [[کمک]] به بینوایان قدمی برنمیداشت و بیشتر اوقات فراغت را به خارج [[مکه]] میرفت و مدتها در دامنه کوهها و میان غار حرا مینشست و در آثار صنع [[خدا]] و شگفتیهای [[جهان]] [[خلقت]] به [[تفکر]] میپرداخت و با خدای [[جهان]] به [[راز و نیاز]] سرگرم میشد<ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص۲۱۱ - ۲۲۰.</ref>. | ||
*سالها بدین منوال [[گذشت]] تا آنکه در ۲۷ [[رجب]] سال ۴۰ [[عام الفیل]] برابر با ۶۱۰ میلادی در حالی که [[پیامبر|محمد امین]]{{صل}} در غار حرا به [[عبادت]] [[خدا]] و [[راز و نیاز]] با آفریننده [[جهان]] مشغول بود، [[جبرئیل]] [[فرشته وحی]] [[مأمور]] شد آیاتی از [[قرآن]] را بر [[پیامبر|محمد]]{{صل}} بخواند و او را به [[مقام]] [[پیامبری]] مفتخر سازد. سن ایشان در این هنگام [[چهل]] سال بود<ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص۲۱۱ - ۲۲۰.</ref>. | *سالها بدین منوال [[گذشت]] تا آنکه در ۲۷ [[رجب]] سال ۴۰ [[عام الفیل]] برابر با ۶۱۰ میلادی در حالی که [[پیامبر|محمد امین]]{{صل}} در غار حرا به [[عبادت]] [[خدا]] و [[راز و نیاز]] با آفریننده [[جهان]] مشغول بود، [[جبرئیل]] [[فرشته وحی]] [[مأمور]] شد آیاتی از [[قرآن]] را بر [[پیامبر|محمد]]{{صل}} بخواند و او را به [[مقام]] [[پیامبری]] مفتخر سازد. سن ایشان در این هنگام [[چهل]] سال بود<ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص۲۱۱ - ۲۲۰.</ref>. |
نسخهٔ ۱۳ مارس ۲۰۲۰، ساعت ۱۷:۴۴
- اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل پیامبر خاتم (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- پیامبر بزرگوار اسلام و آخرین فرستاده خداوند برای هدایت بشر، که آیین اسلام را آورد و معجزه پایدار او "قرآن" بود. پدرش عبدالله و مادرش آمنه بود. در ۱۷ ربیع الاول سالِ عامل الفیل در مکه به دنیا آمد. در ۲۵ سالگی با خدیجه ازدواج کرد و در چهل سالگی به پیامبری مبعوث شد. مدت ۱۳ سال در مکه مردم را به توحید و اسلام دعوت کرد. در پی فشارها و آزارهای مشرکان قریش، خود و یاران مسلمانش به مدینه هجرت کردند. وی ده سال بقیه عمر خود را در مدینه به عنوان پیشوای مردم و پیامبر قدرتمند و محبوب، گذراند. در همین دوران بود که با مشرکان و منافقان جنگهای متعددی کرد. جنگهای آن حضرت، اغلب دفاعی و برای دفع تجاوز و حمله مشرکان بود. از جمله مشهورترین این نبردها عبارت است از: جنگ بدر، جنگ اُحد، جنگ احزاب، جنگ خیبر، جنگ موته، فتح مکه، جنگ حنین. پیامبر اسلام، پس از تعیین جانشین خود، علی(ع) در غدیر خم، در ۲۸ صفر سال ۱۱ هجری در مدینه از دنیا رفت.
- زندگانی آن حضرت به سه بخش تقسیم میشود: از تولد تا بعثت، از بعثت تا هجرت و از هجرت تا وفات. حضرت محمد(ص) همه عمر را به پاکی و ایمان گذراند. پدران و نیاکانش همه یکتاپرست بودند. خود نیز در مدت پیامبری یک لحظه از هدایت و ارشاد مردم به توحید و راه خدا و دعوت به پاکی و نیکی و عدالت غافل نبود. وی توانست مردم پراکنده و بیفرهنگ آن روزگار را به امتی متحد، با ایمان و نیرومند مبدل سازد و در سایه اسلام، تمدن عظیمی را پایهگذاری کند که تا امروز باقی است. تنها دختری که از آن حضرت باقی ماند، فاطمه زهرا(س)، همسر امام علی(ع) بود. امروز، به کسانی که از نسل حضرت محمداند، سادات گفته میشود.
- حضرت محمد(ص)، اخلاقی والا، رفتاری انسانی و بزرگوارانه داشت. صفاتی همچون: خوش اخلاقی، تواضع، عفو، ایثار، مردم دوستی، حلم، عدالت، کمک به محرومان، یتیمنوازی، شجاعت و... از خصلتهای برجسته او بود. در میان یاران خویش، محبوبیتی فراوان داشت و درگذشت او، عظیمترین ضایعه بشری برای مسلمانان بود. او آخرین پیامبر و کاملترین دین بود. امروز بیش از ۱/۵ میلیارد نفر در سراسر جهان مسلمان و پیرو آیین اویند. مدفن پاک او در مدینه، زیارتگاه مسلمانان است[۱].
نگاهی به شخصیت پیامبر اسلام(ص)
- بیش از هزار و چهار صد سال پیش در روز ۱۷ ربیع الاول برابر ۲۵ آوریل ۵۷۰ میلادی؛ کودکی مکه چشم به جهان گشود. پدرش عبدالله در بازگشت از شام در شهر یثرب چشم از جهان فروبست و به دیدار کودکش محمد(ص) نائل نشد. زن عبدالله، مادر محمد(ص)، آمنه دختر وهب بن عبدمناف بود. برابر رسم خانوادههای بزرگ مکه آمنه پسر عزیزش، محمد(ص) را به دایهای به نام حلیمه سپرد تا در بیابان گسترده و پاک و دور از آلودگیها پرورش یابد. حلیمه بر اثر علاقه و اصرار مادرش، محمد(ص) را که به سن پنج سالگی رسیده بود به مکه بازگردانید. دو سال بعد آمنه نیز جان به جان آفرین تسلیم کرد، و محمد(ص) در دامان پدربزرگش عبدالمطلب پرورش یافت. دو سال بعد بر اثر درگذشت عبدالمطلب، به ناچار محمد(ص) در سن هشت سالگی به خانه عموی خویش ابوطالب رفت و تحت سرپرستی وی قرار گرفت[۲].
- محمد(ص) دوران نوجوانی و جوانی را همراه با پاکی، راستی، تفکر، وقار، شرافتمندی و امانتداری بیمانند سپری کرد، تا اندازهای که موجب شگفتی همگان شده بود و بین همگان به محمد امین مشهور گردید. وی در سن بیست سالگی به پیمان "حلف الفضول"[۳]پیوست، اما از پیشتر، وی به اشخاص فقیر و بینوا و کودکان یتیم و زنانی که شوهرانشان را در جنگها از دست داده بودند، محبت بسیار میکرد هر چه میتوانست از کمک نسبت به محرومان خودداری نمینمود. پیوستن به این پیمان نیز بخشی از برنامه ایشان در دستگیری بینوایان و رفع ستم از مظلومان بود[۴].
- وقتی امانت و درستی محمد(ص) زبانزد همگان شد، زن ثروتمندی از مردم مکه به نام خدیجه دختر خویلد که ثروتی زیاد و عفت و تقوایی بینظیر داشت، خواست که محمد(ص) را برای تجارت به شام بفرستد و از سود بازرگانی سهمی به ایشان بدهد. محمد(ص) این پیشنهاد را پذیرفت. خدیجه شیفته امانت و صداقت محمد(ص) شد و چندی بعد خواستار ازدواج با او گردید. در این موقع خدیجه چهل ساله بود و محمد(ص) بیست و پنج سال داشت. محمد(ص) امین با آنکه ثروت فراوان خدیجه را در اختیار داشت، ولی جز در کار خیر و کمک به بینوایان قدمی برنمیداشت و بیشتر اوقات فراغت را به خارج مکه میرفت و مدتها در دامنه کوهها و میان غار حرا مینشست و در آثار صنع خدا و شگفتیهای جهان خلقت به تفکر میپرداخت و با خدای جهان به راز و نیاز سرگرم میشد[۵].
- سالها بدین منوال گذشت تا آنکه در ۲۷ رجب سال ۴۰ عام الفیل برابر با ۶۱۰ میلادی در حالی که محمد امین(ص) در غار حرا به عبادت خدا و راز و نیاز با آفریننده جهان مشغول بود، جبرئیل فرشته وحی مأمور شد آیاتی از قرآن را بر محمد(ص) بخواند و او را به مقام پیامبری مفتخر سازد. سن ایشان در این هنگام چهل سال بود[۶].
سرگذشت زندگی پیامبر خاتم
سیره پیامبر خاتم
بعثت پیامبر خاتم
سخنان پیامبر خاتم
پندهای پیامبر خاتم
منابع
پانویس
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۲۰۱.
- ↑ سبحانی، محمد تقی و برنجکار، رضا، معارف و عقاید، ج۱، ص۲۱۱ - ۲۲۰.
- ↑ حلف الفضول" پیمانی بود که پایه آن بر دفاع از حقوق افتادگان و بیچارگان بود و پایهگذاران آن کسانی بودند که اسمشان فضل یا از ریشه فضل بود. یکی از محورهای این پیمان، دفاع از مکه و مردم مکه بود در برابر دشمنان خارجی.
- ↑ سبحانی، محمد تقی و برنجکار، رضا، معارف و عقاید، ج۱، ص۲۱۱ - ۲۲۰.
- ↑ سبحانی، محمد تقی و برنجکار، رضا، معارف و عقاید، ج۱، ص۲۱۱ - ۲۲۰.
- ↑ سبحانی، محمد تقی و برنجکار، رضا، معارف و عقاید، ج۱، ص۲۱۱ - ۲۲۰.