اعراف: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸: خط ۸:
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[اعراف (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[اعراف (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
در [[قرآن]] از مردانی یاد شده که در اعراف‌اند و در [[قیامت]] همه را از چهره‌ها می‌شناسند و [[راهنمایی]] می‌کنند: {{متن قرآن|وَإِذَا صُرِفَتْ أَبْصَارُهُمْ تِلْقَاءَ أَصْحَابِ النَّارِ قَالُوا رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ وَنَادَى أَصْحَابُ الْأَعْرَافِ رِجَالًا يَعْرِفُونَهُمْ بِسِيمَاهُمْ قَالُوا مَا أَغْنَى عَنْكُمْ جَمْعُكُمْ وَمَا كُنْتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ}}<ref>و چون چشمانشان به سوی دمسازان آتش گردانده می‌شود می‌گویند: پروردگارا ما را با گروه ستمکاران مگذار! و اعرافیان به مردانی که آنان را به چهره می‌شناسند بانگ برمی‌دارند که: (مال) اندوختن شما و سرکشی کردنتان به کارتان نیامد» سوره اعراف، آیه ۴۷-۴۸.</ref>. سوره هفتم [[قرآن]] را نیز به همین سبب اعراف نامیده‌اند. اعراف، مرتبه والا و ارجمندی است که میان [[بهشت و دوزخ]] است و در [[روایات]]، "[[اصحاب اعراف]]" به [[ائمه]] و [[اهل بیت]] [[تفسیر]] شده است. [[امام علی]]{{ع}} فرموده است: اعراف ماییم، میان [[بهشت]] می‌ایستیم و جز کسی که ما را بشناسد و ما او را بشناسیم وارد [[بهشت]] نمی‌شود<ref>تفسیر مرآة الأنوار، ص۲۳۷.</ref>. و در [[روایت]] دیگری فرموده است: [[اصحاب اعراف]] ماییم، [[یاران]] خود را با نگاه به چهره‌هاشان می‌شناسیم. معنای دیگری هم برای [[اصحاب اعراف]] گفته شده، یعنی اینکه جایی است میان [[بهشت و جهنم]] که گروهی در آنجا ساکن‌اند که نه مستحقّ بهشت‌اند و نه [[دوزخ]]، به [[امید]] [[فرمان الهی]] و شفاعت‌اند تا به آنان اجازه داده شود وارد [[بهشت]] شوند، یا جایی است که افراد غیر مکلّف در آنجا ساکن‌اند که نه بهشتی‌اند، نه جهنّمی<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[ فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۲۵.</ref>.


==واژه‌شناسی لغوی==
===چیستی [[اعراف]]===
*اَعراف جمع عُرْف، مکان‌های بلند و مرتفع را گویند<ref>لسان‌العرب، ج‌۹، ص‌۱۵۶، «عرف».</ref>، از آن جهت که آشکار و به راحتی قابل رؤیت است، برخلاف مکان پست<ref>التبیان، ج‌۴، ص‌۴۱۰.</ref>.
*[[اعراف]] در لغت یعنی مکان‌های بلند و مرتفع و این ارتفاع به حدی است که شخص به محیط بیرون اشراف داشته و همه چیز برای او قابل رؤیت است<ref>التبیان، ج‌۴، ص‌۴۱۰. </ref> و در اصطلاح یعنی مکانی بلند میان [[بهشت و دوزخ]] که شخص بر آن دو اشراف دارد<ref>تصحیح الاعتقادات۲۲۳، المفردات، ص۳۲۲. </ref>.
*به یال اسب و تاج خروس، نیز عرف گفته می‌شود، زیرا در قسمت مرتفع بدن آنان قرار دارد<ref>مجمع البیان، ج‌۴، ص‌۶۵۱; مفردات، ص‌۵۶۱، «عرف».</ref>.
در [[قرآن]] از مردانی یاد شده که در اعراف‌اند و در [[قیامت]] همۀ چهره‌ها را می‌شناسند و راهنماییشان می‌کنند: {{متن قرآن|وَإِذَا صُرِفَتْ أَبْصَارُهُمْ تِلْقَاءَ أَصْحَابِ النَّارِ قَالُوا رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ وَنَادَى أَصْحَابُ الْأَعْرَافِ رِجَالًا يَعْرِفُونَهُمْ بِسِيمَاهُمْ قَالُوا مَا أَغْنَى عَنْكُمْ جَمْعُكُمْ وَمَا كُنْتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ}}<ref>«و چون چشمانشان به سوی دمسازان آتش گردانده می‌شود می‌گویند: پروردگارا ما را با گروه ستمکاران مگذار! و اعرافیان به مردانی که آنان را به چهره می‌شناسند بانگ برمی‌دارند که: (مال) اندوختن شما و سرکشی کردنتان به کارتان نیامد» سوره اعراف، آیه ۴۷ ـ ۴۸</ref>.  [[سوره]] هفتم [[قرآن]] را، به همین سبب [[اعراف]] نامیده‌اند<ref>ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۲۵. </ref>. در چهار [[آیه]] از این [[سوره]]، کلمۀ [[اعراف]] آمده است و دربارۀ معنای آن [[اختلاف]] نظر وجود دارد مانند معانی زیر: [[اعراف]] محلی است که بر [[بهشتیان]] و [[دوزخیان]] اشراف دارد و یا [[اعراف]]، تلی است میان [[بهشت و دوزخ]] و یا اینکه [[اعراف]]، دیواری است که میان [[مؤمن]] و [[منافق]] حایل می‌شود<ref>فرهنگ شیعه، ص ۸۶. </ref>.
*اعراف السحاب نیز به بخش‌های بالایی ابر اطلاق می‌گردد<ref>لسان العرب، ج‌۹، ص‌۱۵۷، «عرف».</ref>.
===[[اصحاب اعراف]]===
*آیات: {{متن قرآن|وَبَيْنَهُمَا حِجَابٌ وَعَلَى الأَعْرَافِ رِجَالٌ يَعْرِفُونَ كُلاًّ بِسِيمَاهُمْ وَنَادَوْا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَن سَلامٌ عَلَيْكُمْ لَمْ يَدْخُلُوهَا وَهُمْ يَطْمَعُونَ  وَإِذَا صُرِفَتْ أَبْصَارُهُمْ تِلْقَاء أَصْحَابِ النَّارِ قَالُواْ رَبَّنَا لاَ تَجْعَلْنَا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ وَنَادَى أَصْحَابُ الأَعْرَافِ رِجَالاً يَعْرِفُونَهُمْ بِسِيمَاهُمْ قَالُواْ مَا أَغْنَى عَنكُمْ جَمْعُكُمْ وَمَا كُنتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ أَهَؤُلاء الَّذِينَ أَقْسَمْتُمْ لاَ يَنَالُهُمُ اللَّهُ بِرَحْمَةٍ ادْخُلُواْ الْجَنَّةَ لاَ خَوْفٌ عَلَيْكُمْ وَلاَ أَنتُمْ تَحْزَنُونَ}}<ref> و میان آن دو پرده‌ای است و بر آن پشته‌ها کسانی هستند که هر گروه (از آنان) را از چهره‌شان باز می‌شناسند و به بهشتیان که هنوز به آن (بهشت) در نیامده‌اند ولی (آن را) امید می‌برند ندا می‌دهند که: درود بر شما! و چون چشمانشان به سوی دمسازان آتش گردانده می‌شود می‌گویند: پروردگارا ما را با گروه ستمکاران مگذار!و اعرافیان به مردانی که آنان را به چهره می‌شناسند بانگ برمی‌دارند که: (مال) اندوختن شما و سرکشی کردنتان به کارتان نیامد آیا همینانند که سوگند می‌خوردید خداوند به آنان بخشایشی نمی‌رساند؟ (آنگاه به رهروان بهشت می‌گویند) به بهشت در آیید، نه بیمی خواهید داشت و نه اندوهگین خواهید شد؛ سوره اعراف، آیه: ۴۶ - ۴۹.</ref> درباره اعراف و اصحاب آن سخن گفته است. به همین مناسبت سوره هفتم قرآن "اعراف" نام گرفته و آیات: {{متن قرآن|يَوْمَ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِن نُّورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَرَاءكُمْ فَالْتَمِسُوا نُورًا فَضُرِبَ بَيْنَهُم بِسُورٍ لَّهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِن قِبَلِهِ الْعَذَابُ يُنَادُونَهُمْ أَلَمْ نَكُن مَّعَكُمْ قَالُوا بَلَى وَلَكِنَّكُمْ فَتَنتُمْ أَنفُسَكُمْ وَتَرَبَّصْتُمْ وَارْتَبْتُمْ وَغَرَّتْكُمُ الأَمَانِيُّ حَتَّى جَاءَ أَمْرُ اللَّهِ وَغَرَّكُم بِاللَّهِ الْغَرُورُ فَالْيَوْمَ لا يُؤْخَذُ مِنكُمْ فِدْيَةٌ وَلا مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مَأْوَاكُمُ النَّارُ هِيَ مَوْلاكُمْ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ }}<ref> روزی که مردان و زنان منافق به مؤمنان می‌گویند: چشم به راه ما بمانید تا از فروغتان (بهره‌ای) بگیریم، (به آنان) گفته می‌شود: به پس پشت خود باز گردید و فروغی بجویید؛ آنگاه میان آنان (و مؤمنان) بارویی می‌کشند که دری دارد، درون آن بخشایش و بیرون آن روی به عذاب دارد. (منافقان) آنان را ندا می‌دهند: آیا ما با شما نبودیم؟ می‌گویند: چرا، اما شما خود را (با دورویی) به سختی افکندید و چشم به راه (شکست ما مؤمنان) بودید و تردید کردید و آرزوها شما را فریب داد تا آنکه فرمان خداوند در رسید و (شیطان) فریبکار شما را به خداوند فریفت.پس، امروز از شما و از کافران سربهایی پذیرفته نیست، جایگاهتان آتش (دوزخ) است، همان (دوزخ) یار شماست و این پایانه، بد است؛ سوره حدید، آیه: ۱۳- ۱۵.</ref> نیز به آن تفسیر شده است<ref>[[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص۳۸۲ -۳۸۵.</ref>
*[[اصحاب اعراف]] چه کسانی هستند؟ اکثر [[دانشمندان]] و [[مفسران]]، با توجه به روایاتی که در این زمینه وجود دارد، معتقدند [[اصحاب اعراف]]، [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{ع}} هستند<ref>اسفار، ج۹، ص۳۱۸، الاعتقادات، ص۷۰. </ref>؛ صفار حدود ۱۹ [[روایت]] از طرق مختلف [[نقل]] کرده که دلالت براین مطلب دارد<ref>ر.ک: ضیائی ارزگانی، رحمت‌الله، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۵۵ </ref>؛ چنانکه در روایتی [[یزید بن معاویه]] العجلی می‌‌گوید از [[امام باقر]]{{ع}} دربارۀ [[تفسیر]] آیۀ {{متن قرآن|وَعَلَى الْأَعْرَافِ رِجَالٌ يَعْرِفُونَ كُلًّا بِسِيمَاهُمْ}}<ref>«و میان آن دو  پرده‌ای است و بر آن پشته‌ها  کسانی هستند که هر گروه (از آنان) را از چهره‌شان باز می‌شناسند» سوره اعراف، آیه ۴۶.</ref> سؤال کردم. [[حضرت]] فرمودند: «[[آیه]] در [[حق]] این [[امت]] نازل شد و مراد از [[رجال اعراف]]، [[ائمه]] از [[آل محمد]] هستند»<ref>{{متن حدیث|سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ{{ع}}عَنْ قَوْلِ اللَّهِ وَ عَلَی الْأَعْرافِ رِجالٌ یَعْرِفُونَ کُلًّا بِسِیماهُمْ‏ قَالَ أُنْزِلَتْ فِی هَذِهِ الْأُمَّةِ وَ الرِّجَالُ هُمُ الْأَئِمَّةُ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ}}؛ بصائر الدرجات، ص۴۵۳. </ref>.<ref>ر.ک: ضیائی ارزگانی، رحمت‌الله، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۵۵ </ref>
 
*اما همانطور که در [[بیان]] فوق گفته شد، [[دانشمندان]] و [[مفسرین]] براین [[نظریه ]][[اتفاق نظر]] ندارند که [[اصحاب اعراف]] همان [[اهل بیت پیامبر]]{{صل}} هستند چنانکه؛ [[ابن عربی]] می‌‌گوید [[اصحاب اعراف]]، کسانی هستند که [[حسنات]] و سیئاتشان مساوی است، یک چشمشان به سوی [[بهشت]] و چشم دیگر به [[جهنم]] دوخته شده است؛ در حالی که وارد شدن به هر کدام از این دو [[جایگاه]]، برای آنان رجحانی ندارد؛ اما وقتی [[دستور]] [[سجده]] به آنها داده می‌شود، همه [[سجده]] می‌‌کنند و وارد [[بهشت]] می‌‌شوند. [[صدرالمتألهین]] در شواهد الربوبیه همین قول را برگزید اما پس از مشاهدۀ قول اکثر [[علمای شیعه]] که قائلند [[اصحاب اعراف]]، [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه طاهرین]] است از نظریۀ اولش برگشت<ref>ر.ک:  ضیائی ارزگانی، رحمت‌الله، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۵۵. </ref>.
==[[اعراف در قرآن]]==
*برخی از اقوال دیگر دربارۀ اینکه [[اصحاب اعراف]] چه کسانی هستند عبارت است از: [[اصحاب اعراف]] بزرگانی‌اند که به [[کرامت الهی]] متمایزند؛ کسانی‌اند که [[حسنات]] و [[سیئات]] آنان برابر است؛ اهل فترت‌اند، یعنی میان [[بعثت]] دو [[پیامبر]] قرار گرفته‌اند و [[حجت]] بر آنان تمام نشده است؛ آنان، جنیان مؤمن‌اند؛ [[فرزندان]] نابالغ کافران‌اند و یا [[فرزندان]] نامشروع‌اند<ref>المیزان‌ ج، ۸، ص ۱۲۸ـ ۱۲۶؛ پیام قرآن‌، ج ۶، ص ۵۴۹. </ref>.<ref>فرهنگ شیعه، ص ۸۶-۸۷. </ref>
 
===ویژگی‌های [[اصحاب اعراف]]===
==اصحاب اعراف و ویژگی‌های آنان==
*اما به دور از هر نظریۀ دیگری و فقط با نگاه به [[آیات]] قرانی در سورۀ [[اعراف]] و توجه به ویژگی‌های [[اصحاب اعراف]] می‌‌توان دریافت، [[اصحاب اعراف]] اگر هم ائمۀ [[معصومین]] نباشند؛ ولی یقینا انسان‌های بزرگ و با عظمتی هستند که نمونه ای از این ویژگی‌ها عبارتند از<ref>ر.ک: اسدی، سید مصطفی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص۳۸۲ -۳۸۵. </ref>:
#[[اصحاب اعراف]] کسانی هستند که در [[دنیا]]، اهل خیر و [[ایمان]] و اهل شرّ و [[طغیان]] را می‌شناختند: {{متن قرآن|يَعْرِفُونَ كُلًّا بِسِيمَاهُمْ}}<ref>«هر گروه (از آنان) را از چهره‌شان باز می‌شناسند» سوره اعراف، آیه ۴۶.</ref>.<ref>ر.ک: اسدی، سید مصطفی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص۳۸۲ -۳۸۵. </ref>
#[[اصحاب اعراف]] کسانی هستند که به [[بهشتیان]] [[فرمان]] ورود به [[بهشت]] را می‌‌دهند: «ادْخُلُواْ الْجَنَّةَ»<ref>سوره اعراف،آیه۴۹. </ref>.<ref>ر.ک: اسدی، سید مصطفی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص۳۸۲ -۳۸۵.  </ref>
#تعبیر [[رجال]] در آیۀ {{متن قرآن|وَعَلَى الْأَعْرَافِ رِجَالٌ يَعْرِفُونَ كُلًّا بِسِيمَاهُمْ}}<ref>«و میان آن دو  پرده‌ای است و بر آن پشته‌ها  کسانی هستند که هر گروه (از آنان) را از چهره‌شان باز می‌شناسند» سوره اعراف، آیه ۴۶.</ref>، نشان دهندۀ [[عظمت]] این [[اصحاب]] است چراکه در [[آیات]] دیگر [[قرآن]] برای نشان دادن [[عظمت]] شخصیت افراد از تعیبر [[رجال]] استفاده شده است: {{متن قرآن|رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ}}<ref>«مردانی که هیچ داد و ستد و خرید و فروشی آنان را از یاد خداوند و برپا داشتن نماز و دادن زکات (به خود) سرگرم نمی‌دارد؛ از روزی می‌هراسند که دل‌ها و دیده‌ها در آن زیرورو می‌شوند» سوره نور، آیه ۳۷.</ref> اما تعبیر [[رجال]]، همچنانکه ثابت کنندۀ [[عظمت]] [[روحی]] [[اصحاب اعراف]] است، می‌‌تواند درصدد اثبات این مطلب باشد که [[اصحاب اعراف]] نمی‌توانند از [[فرشتگان]] باشند چراکه لفظ [[رجال]] بر فرشتگانی که به مذکّر، مؤنّث بودن متّصف نمی‌شوند اطلاق نمی‌شود<ref>ر.ک: اسدی، سید مصطفی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص۳۸۲ -۳۸۵. </ref>.
===[[وظایف]] [[اصحاب اعراف]]===
*همچنین از وظایفی که بر دوش [[اصحاب اعراف]] گذاشته شده که در بعضی از مواقع با ویژگی‌هایی این [[اصحاب]] مشترک است، می‌‌توان این [[عظمت]] را متوجه شد از جملۀ این [[وظایف]]<ref>ر.ک: اسدی، سید مصطفی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص۳۸۲ -۳۸۵.  </ref>:
#اولین عملی که توسط [[اصحاب اعراف]] در [[قیامت]] صورت می‌‌گیرد، این است که اهل [[اعراف]] در جایی بلند، میان [[بهشت و دوزخ]] جای می‌گیرند، تا بر [[بهشتیان]] و [[دوزخیان]] اشراف داشته باشند و به [[مؤمنین]] بهشتی [[سلام]] و تحیت می‌گویند<ref>فرهنگ شیعه، ص ۸۷. </ref>.
#بعد از تحیت و [[سلام]] [[بهشتیان]]، توسط [[اصحاب اعراف]]، این عده ([[اصحاب اعراف]]) به [[دوزخیان]] نگاه می‌‌کنند و آنان را مورد [[سرزنش]] قرا می‌‌دهند و می‌گویند: آیا متوجه شدید که [[مال]] و فرزندانی که جمع کردید و تکبرها که ورزیدید، سودی به حالتان نداشت؟ این [[مؤمنان]]، همان‌هایی هستند که قسم خوردید [[رحمت الهی]] و [[بهشت]] جاویدان متوجه آنها نخواهد شد. آنگاه خطاب به [[مؤمنان]] می‌گویند: به [[بهشت]] بروید که [[ترس]] و اندوهی بر شما نیست<ref>المیزان‌، ج ۸، ص ۱۲۱ـ ۱۳۳. </ref>. 
#در [[قیامت]] عده ای از [[مردم]] به خاطر [[ضعف]] ایمانی که داشتند؛ همچنانکه دارای [[اعمال]] خیرند ولی دچار [[معصیت الهی]] شدند، این افراد، برای ورودشان به [[بهشت]] احتیاج به کمک دارند، وظیفۀ دیگر اهل [[اعراف]] این است که با شفاعتشان بتوانند این عده را وارد [[بهشت]] کنند<ref>پیام قرآن‌، ج ۶، ص ۵۵۴؛ فرهنگ شیعه، ص ۸۷.</ref>.
===نتیجه گیری===
*بنابراین از شواهدی که در [[آیات]] سورۀ [[اعراف]] و همچنین روایاتی که در این زمینه وجود دارد، می‌‌توان نتیجه گرفت اهل [[اعراف]] ائمۀ [[معصومین]]{{ع}} هستند که در جایی بلند میان [[بهشت و دوزخ]] قرار دارند به طوری که بر [[بهشتیان]] و [[دوزخیان]] اشراف دارند و [[وظیفه]] ایشان در این سه مورد خلاصه می‌‌شود: به [[بهشتیان]] [[سلام]] تحیت می‌‌گویند؛ [[دوزخیان]] را مورد [[سرزنش]] قرار می‌‌دهند و افراد ضعیف الایمان را برای ورود به [[بهشت]] [[شفاعت]] می‌‌کنند<ref>فرهنگ شیعه، ص ۸۷. </ref>.


==منابع==
==منابع==

نسخهٔ ‏۲۴ مارس ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۲۸

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل اعراف (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

چیستی اعراف

  • اعراف در لغت یعنی مکان‌های بلند و مرتفع و این ارتفاع به حدی است که شخص به محیط بیرون اشراف داشته و همه چیز برای او قابل رؤیت است[۱] و در اصطلاح یعنی مکانی بلند میان بهشت و دوزخ که شخص بر آن دو اشراف دارد[۲].

در قرآن از مردانی یاد شده که در اعراف‌اند و در قیامت همۀ چهره‌ها را می‌شناسند و راهنماییشان می‌کنند: وَإِذَا صُرِفَتْ أَبْصَارُهُمْ تِلْقَاءَ أَصْحَابِ النَّارِ قَالُوا رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ وَنَادَى أَصْحَابُ الْأَعْرَافِ رِجَالًا يَعْرِفُونَهُمْ بِسِيمَاهُمْ قَالُوا مَا أَغْنَى عَنْكُمْ جَمْعُكُمْ وَمَا كُنْتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ[۳]. سوره هفتم قرآن را، به همین سبب اعراف نامیده‌اند[۴]. در چهار آیه از این سوره، کلمۀ اعراف آمده است و دربارۀ معنای آن اختلاف نظر وجود دارد مانند معانی زیر: اعراف محلی است که بر بهشتیان و دوزخیان اشراف دارد و یا اعراف، تلی است میان بهشت و دوزخ و یا اینکه اعراف، دیواری است که میان مؤمن و منافق حایل می‌شود[۵].

اصحاب اعراف

ویژگی‌های اصحاب اعراف

  • اما به دور از هر نظریۀ دیگری و فقط با نگاه به آیات قرانی در سورۀ اعراف و توجه به ویژگی‌های اصحاب اعراف می‌‌توان دریافت، اصحاب اعراف اگر هم ائمۀ معصومین نباشند؛ ولی یقینا انسان‌های بزرگ و با عظمتی هستند که نمونه ای از این ویژگی‌ها عبارتند از[۱۴]:
  1. اصحاب اعراف کسانی هستند که در دنیا، اهل خیر و ایمان و اهل شرّ و طغیان را می‌شناختند: يَعْرِفُونَ كُلًّا بِسِيمَاهُمْ[۱۵].[۱۶]
  2. اصحاب اعراف کسانی هستند که به بهشتیان فرمان ورود به بهشت را می‌‌دهند: «ادْخُلُواْ الْجَنَّةَ»[۱۷].[۱۸]
  3. تعبیر رجال در آیۀ وَعَلَى الْأَعْرَافِ رِجَالٌ يَعْرِفُونَ كُلًّا بِسِيمَاهُمْ[۱۹]، نشان دهندۀ عظمت این اصحاب است چراکه در آیات دیگر قرآن برای نشان دادن عظمت شخصیت افراد از تعیبر رجال استفاده شده است: رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ[۲۰] اما تعبیر رجال، همچنانکه ثابت کنندۀ عظمت روحی اصحاب اعراف است، می‌‌تواند درصدد اثبات این مطلب باشد که اصحاب اعراف نمی‌توانند از فرشتگان باشند چراکه لفظ رجال بر فرشتگانی که به مذکّر، مؤنّث بودن متّصف نمی‌شوند اطلاق نمی‌شود[۲۱].

وظایف اصحاب اعراف

  • همچنین از وظایفی که بر دوش اصحاب اعراف گذاشته شده که در بعضی از مواقع با ویژگی‌هایی این اصحاب مشترک است، می‌‌توان این عظمت را متوجه شد از جملۀ این وظایف[۲۲]:
  1. اولین عملی که توسط اصحاب اعراف در قیامت صورت می‌‌گیرد، این است که اهل اعراف در جایی بلند، میان بهشت و دوزخ جای می‌گیرند، تا بر بهشتیان و دوزخیان اشراف داشته باشند و به مؤمنین بهشتی سلام و تحیت می‌گویند[۲۳].
  2. بعد از تحیت و سلام بهشتیان، توسط اصحاب اعراف، این عده (اصحاب اعراف) به دوزخیان نگاه می‌‌کنند و آنان را مورد سرزنش قرا می‌‌دهند و می‌گویند: آیا متوجه شدید که مال و فرزندانی که جمع کردید و تکبرها که ورزیدید، سودی به حالتان نداشت؟ این مؤمنان، همان‌هایی هستند که قسم خوردید رحمت الهی و بهشت جاویدان متوجه آنها نخواهد شد. آنگاه خطاب به مؤمنان می‌گویند: به بهشت بروید که ترس و اندوهی بر شما نیست[۲۴].
  3. در قیامت عده ای از مردم به خاطر ضعف ایمانی که داشتند؛ همچنانکه دارای اعمال خیرند ولی دچار معصیت الهی شدند، این افراد، برای ورودشان به بهشت احتیاج به کمک دارند، وظیفۀ دیگر اهل اعراف این است که با شفاعتشان بتوانند این عده را وارد بهشت کنند[۲۵].

نتیجه گیری

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. التبیان، ج‌۴، ص‌۴۱۰.
  2. تصحیح الاعتقادات۲۲۳، المفردات، ص۳۲۲.
  3. «و چون چشمانشان به سوی دمسازان آتش گردانده می‌شود می‌گویند: پروردگارا ما را با گروه ستمکاران مگذار! و اعرافیان به مردانی که آنان را به چهره می‌شناسند بانگ برمی‌دارند که: (مال) اندوختن شما و سرکشی کردنتان به کارتان نیامد» سوره اعراف، آیه ۴۷ ـ ۴۸
  4. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۲۵.
  5. فرهنگ شیعه، ص ۸۶.
  6. اسفار، ج۹، ص۳۱۸، الاعتقادات، ص۷۰.
  7. ر.ک: ضیائی ارزگانی، رحمت‌الله، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۵۵
  8. «و میان آن دو پرده‌ای است و بر آن پشته‌ها کسانی هستند که هر گروه (از آنان) را از چهره‌شان باز می‌شناسند» سوره اعراف، آیه ۴۶.
  9. «سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ(ع)عَنْ قَوْلِ اللَّهِ وَ عَلَی الْأَعْرافِ رِجالٌ یَعْرِفُونَ کُلًّا بِسِیماهُمْ‏ قَالَ أُنْزِلَتْ فِی هَذِهِ الْأُمَّةِ وَ الرِّجَالُ هُمُ الْأَئِمَّةُ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ»؛ بصائر الدرجات، ص۴۵۳.
  10. ر.ک: ضیائی ارزگانی، رحمت‌الله، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۵۵
  11. ر.ک: ضیائی ارزگانی، رحمت‌الله، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۵۵.
  12. المیزان‌ ج، ۸، ص ۱۲۸ـ ۱۲۶؛ پیام قرآن‌، ج ۶، ص ۵۴۹.
  13. فرهنگ شیعه، ص ۸۶-۸۷.
  14. ر.ک: اسدی، سید مصطفی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص۳۸۲ -۳۸۵.
  15. «هر گروه (از آنان) را از چهره‌شان باز می‌شناسند» سوره اعراف، آیه ۴۶.
  16. ر.ک: اسدی، سید مصطفی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص۳۸۲ -۳۸۵.
  17. سوره اعراف،آیه۴۹.
  18. ر.ک: اسدی، سید مصطفی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص۳۸۲ -۳۸۵.
  19. «و میان آن دو پرده‌ای است و بر آن پشته‌ها کسانی هستند که هر گروه (از آنان) را از چهره‌شان باز می‌شناسند» سوره اعراف، آیه ۴۶.
  20. «مردانی که هیچ داد و ستد و خرید و فروشی آنان را از یاد خداوند و برپا داشتن نماز و دادن زکات (به خود) سرگرم نمی‌دارد؛ از روزی می‌هراسند که دل‌ها و دیده‌ها در آن زیرورو می‌شوند» سوره نور، آیه ۳۷.
  21. ر.ک: اسدی، سید مصطفی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص۳۸۲ -۳۸۵.
  22. ر.ک: اسدی، سید مصطفی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص۳۸۲ -۳۸۵.
  23. فرهنگ شیعه، ص ۸۷.
  24. المیزان‌، ج ۸، ص ۱۲۱ـ ۱۳۳.
  25. پیام قرآن‌، ج ۶، ص ۵۵۴؛ فرهنگ شیعه، ص ۸۷.
  26. فرهنگ شیعه، ص ۸۷.