توکل: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۲۷: خط ۲۷:


==[[آداب]] توکل ==
==[[آداب]] توکل ==
*طبق [[احادیث]] و [[روایات معصومین]]{{عم}} و سخنان [[رسول خدا]]{{صل}} توکل به [[خدا]] زمانی معنا خواهد داشت که با تلاش، همراه باشد و در غیر این صورت، توکل، معنایی نخواهد داشت. [[نبی]] [[خدا]]{{صل}} تأکید داشت که پیروانش پس از [[آماده‌سازی]] مقدمات امور، به [[خدا]] توکل کنند؛ به همین [[دلیل]]، وقتی مردی [[اعرابی]] به حضورشان رسید و گفت: "ای [[رسول خدا]]! شترم را رها کنم و به [[خدا]] توکل کنم یا آنکه پایش را ببندم و توکل کنم؟" آن [[حضرت]] به او فرمود: "زانویش را ببند و بعد تو کل کن!"<ref>علی بن الحسن، مشکاة الانوار، ص ۳۱۹ - ۳۲۰؛ صالحی دمشقی، سبل الهدی و الرشاد، ج ۱، ص ۳۲۵ و ابوسعید خرگوشی، شرف المصطفی، ج ۵، ص ۱۶۸.</ref> و نیز در روایتی دیگر آمده است که [[رسول خدا]]{{صل}} گروهی از کشاورزان را دید که زراعت نمی‌کردند؛ پس فرمود: "شما کیستید؟"  گفتند: "ما توکل کنندگانیم"، فرمود: "نه [شما از توکل کنندگان نیستید]؛ بلکه شما سرباران جامعه‌اید"<ref>مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص ۲۱۷.</ref><ref>[[محسن محمدزاده|محمدزاده، محسن]] و [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۲۶.</ref>.  
*طبق [[احادیث]] و [[روایات معصومین]]{{عم}} و سخنان [[رسول خدا]]{{صل}} توکل به [[خدا]] زمانی معنا خواهد داشت که با تلاش، همراه باشد و در غیر این صورت، توکل، معنایی نخواهد داشت. [[نبی]] [[خدا]]{{صل}} تأکید داشت که پیروانش پس از [[آماده‌سازی]] مقدمات امور، به [[خدا]] توکل کنند؛ به همین [[دلیل]]، وقتی مردی [[اعرابی]] به حضورشان رسید و گفت: "ای [[رسول خدا]]! شترم را رها کنم و به [[خدا]] توکل کنم یا آنکه پایش را ببندم و توکل کنم؟" آن [[حضرت]] به او فرمود: "زانویش را ببند و بعد تو کل کن!"<ref>علی بن الحسن، مشکاة الانوار، ص ۳۱۹ - ۳۲۰؛ صالحی دمشقی، سبل الهدی و الرشاد، ج ۱، ص ۳۲۵ و ابوسعید خرگوشی، شرف المصطفی، ج ۵، ص ۱۶۸.</ref> و نیز در روایتی دیگر آمده است که [[رسول خدا]]{{صل}} گروهی از کشاورزان را دید که زراعت نمی‌کردند؛ پس فرمود: "شما کیستید؟"  گفتند: "ما توکل کنندگانیم"، فرمود: "نه شما از توکل کنندگان نیستید؛ بلکه شما سرباران جامعه‌اید"<ref>مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص ۲۱۷.</ref><ref>[[محسن محمدزاده|محمدزاده، محسن]] و [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۲۶.</ref>.  
*همچنین در [[حدیثی]] دیگر از آن [[حضرت]] [[نقل]] شده است که پس از [[نزول]] [[آیات]] دوم و سوم سوره [[طلاق]] - که [[خداوند]] در آن [[رزق و روزی]] [[بندگان]] باتقوا و متوکلش را ضمانت کرده است – عده‌ای از [[اصحاب رسول خدا]]{{صل}} درهای خانه‌های خود را بسته، برای [[عبادت]] به سوی [[مسجد]] روانه شدند. وقتی این مسئله را به [[رسول خدا]]{{صل}} خبر دادند، آنان را احضار کرده، [[علت]] را از آنان پرسید؛ گفتند: "[[خداوند]]، خود روزی ما را بر عهده گرفته است و ما نیز به همین [[دلیل]] به او توکل و کسب و کار را رها کرده، به [[عبادت]] رو آوردیم". [[حضرت]] مسئله را برای آنان شرح داد و فرمود: "بدانید که اگر چنین کنید، هرگز دعایتان [[مستجاب]] نخواهد شد و روزی به شما نخواهد رسید؛ مگر آنکه خودتان در طلب برآیید و بکوشید"<ref>الکافی، ج ۵، ص ۸۴؛ من لا یحضره الفقیه، ج ۳، ص ۱۹۳ و شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج ۶، ص ۳۲۳.</ref><ref>[[محسن محمدزاده|محمدزاده، محسن]] و [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۲۶-۳۲۷.</ref>.  
*همچنین در [[حدیثی]] دیگر از آن [[حضرت]] [[نقل]] شده است که پس از [[نزول]] [[آیات]] دوم و سوم سوره [[طلاق]] - که [[خداوند]] در آن [[رزق و روزی]] [[بندگان]] باتقوا و متوکلش را ضمانت کرده است – عده‌ای از [[اصحاب رسول خدا]]{{صل}} درهای خانه‌های خود را بسته، برای [[عبادت]] به سوی [[مسجد]] روانه شدند. وقتی این مسئله را به [[رسول خدا]]{{صل}} خبر دادند، آنان را احضار کرده، [[علت]] را از آنان پرسید؛ گفتند: "[[خداوند]]، خود روزی ما را بر عهده گرفته است و ما نیز به همین [[دلیل]] به او توکل و کسب و کار را رها کرده، به [[عبادت]] رو آوردیم". [[حضرت]] مسئله را برای آنان شرح داد و فرمود: "بدانید که اگر چنین کنید، هرگز دعایتان [[مستجاب]] نخواهد شد و روزی به شما نخواهد رسید؛ مگر آنکه خودتان در طلب برآیید و بکوشید"<ref>الکافی، ج ۵، ص ۸۴؛ من لا یحضره الفقیه، ج ۳، ص ۱۹۳ و شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج ۶، ص ۳۲۳.</ref><ref>[[محسن محمدزاده|محمدزاده، محسن]] و [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۲۶-۳۲۷.</ref>.


==توکل در [[سیره پیامبر اکرم]]{{صل}} ==
==توکل در [[سیره پیامبر اکرم]]{{صل}} ==

نسخهٔ ‏۳۰ مارس ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۵۳

مدخل‌های وابسته به این بحث:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل توکل (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

توکّل، یکی از صفات ارزشمند اهل ایمان است. توکل به معنای تکیه و اعتماد بر خدا داشتن و نتایج کار را به او سپردن. کسی که در حدّ توان، از فکر و قدرت خود برای رسیدن به هدف، بهره می‌گیرد و بقیه کار را به خدا می‌سپارد اهل توکل است، مثل رزمنده‌ای که به جنگ می‌پردازد، یا کاسبی که دنبال تجارت می‌رود، یا کارگری که در حدّ توان کار می‌کند، امّا تکیه اصلی‌اش بر خود یا دیگران نیست، بلکه بر خداست. خداوند، اهل توکّل را دوست می‌دارد و در قرآن هم فرموده که مؤمنان تنها بر خدا توکّل کنند﴿وَقَالَ مُوسَى يَا قَوْمِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ فَعَلَيْهِ تَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُسْلِمِينَ[۱]. توکّل، روح را قوی و اراده را مستحکم می‌سازد و ریشه اصلی آن در دل است و در عمل آشکار می‌شود[۲].

توکل در لغت

مقدمه

  • توکل در لغت به‌معنای اظهار ناتوانی در کار و اعتماد کردن به دیگری است. در اصطلاح دینی و عرفانی وقتی آن دیگری "خداوند" باشد، انسان به خداوند توکل کرده است. در این حالت تنها اطمینان آدمی به خداست و امیدی به دیگران در دل راه نمی‌دهد. توکل هنگامی است که کسی به دیگری اعتماد کند و کار خود را به او واگذارد، بنابراین، توکّل هنگامی است که کسی به دیگری اعتماد کند و کار خود را به او واگذارد، بنابراین، توکّل عبارت است از این که فقط بر وکیل خود اعتماد قلبی داشته باشد. متوکل کسی است که اطمینان دارد خداوند رزق و امور او را کفالت و وی را کفایت می‌کند. امام علی (ع) از نشانه‌های اصلی توکل را اعتقاد به رزاقیّت خداوند برمی‌شمرد[۹]. در فرازی دیگر نیز، توکل را حواله کردن امور به‌سوی خداوند برمی‌شمرد[۱۰][۱۱].
  • در اصطلاح دینی، تحقّق یافتن توکّل این‌گونه است که فرد، توکّل را در نفس خود کشف کند و ایمان داشته باشد که تمام اسباب و مسبّبات به خداوند متعال مربوط است و خدا برای کفایت بندگان، علم و قدرت کامل دارد و نیز با توجّه کامل نسبت به بندگان از آنان می‌گذرد و می‌بخشد، چون در آن سوی قدرت و دانش و عنایت او بخشش و عنایتی نیست و در این صورت، انسان هرگز به غیر خدا، حتّی به خود و نیروهایش، اتکا ندارد. در نتیجه انسان خود را به‌طور کامل تسلیم خداوند می‌کند و از توکل بر غیر خدا بیزاری می‌جوید. اگر آدمی در نفس خویش این حالت را نیافت، حاکی از آن است که در ایمان به قدرت و بخشش خدا تردید و ضعف دارد، یا نیروی واهمه بر عقل او پیروز شده است. تفاوت درجه و میزان توکّل بر خدا، در اشخاص بستگی به ضعف و شدّت و کم و زیادی همین بینش‌ها و باورها دارد. نزد امام علی (ع) توکّل بر خدا، یعنی اظهار عجز خود و اعتماد به او که کارگزاری والا و بلندمرتبه است، برای کسی که به او اعتماد کند، زیرا کسی که توکّل کند از روی اعتماد، حق تعالی کارگزاری همه کارها ضروری او را برعهده می‌گیرد، چنان‌که فرمود: هرکه توکّل کند بر خدا پس او بسنده و کافی است از برای او[۱۲][۱۳].
  • قرآن کریم میان مفهوم توکل و ایمان نسبتی محکم برقرار ساخته است. بنا بر آیات قرآن کریم، توکل ثمره ایمان است و خداوند سبحان بنده متوکل را در کنار مفهوم ایمان در نظر می‌گیرد، به‌گونه‌ای که معیار استواری ایمان را میزان توکل او برمی‌شمرد و نیکویی توکل را از راستی یقین می‌داند. افزون بر ایمان، در جایگاهی، مفهوم توکل در کنار مفهوم صبر نیز به‌کار رفته است[۱۴]. امام (ع) نیز در مواردی میان صبر و توکل نسبتی را برقرار می‌کند، چنان‌که می‌فرماید: (صبر) اعتمادی از برای کسی است که توکل کند[۱۵] هم‌چنین توکل با واژه تقوا نیز همراه است[۱۶]. در کنار دایره معنایی توکل که در قرآن به‌کار رفته و مفسران به آن پرداخته‌اند، پیامبران الهی نیز به‌عنوان افرادی متوکل و در سطح بالایی از حضور توکل در امور خویش معرفی شده‌اند[۱۷].
  • امام علی (ع) برحسب تربیت قرآنی خود بر موضوع توکل به‌خدا تأکید و تکیه کرده است. مرجع توکل امام بر خدا نشئت گرفته از شناخت و ایمان او به خداوند است. قادریّت مطلق خداوند نزد امام، امری ملموس است، چنان‌که می‌فرماید: از او یاری می‌خواهم، که هم قاهر است و هم قادر و بر او توکل می‌کنم، که هم کفایت‌کننده است و هم یاری‌دهنده[۱۸].ایمان به دین مبین اسلام نیز در گرو توکل بر خداست. اسلام مایه وثوق و اعتماد کسانی است که بر خداوند توکّل کنند، زیرا مشتمل بر وعده‌های گران‌قدر اوست و به سبب اطمینان به آن است که توان توکّل بر خدا را می‌یابند[۱۹]. امام (ع) از توکل با عنوان‌هایی چون بهترین کارگزار، بزرگ‌ترین سرمایه تجارت با سود فراوان، ستونی استوار، حصار حکمت، عمل افضل، قوت یقین، قوت و نیروی دل، صلاح عبادت، رهایی از رنج و اندوه و... نیز یاد کرده است»[۲۰].

معنای توکل در بیان نبوی(ص)

  • در برخی منابع نقل شده است که رسول خدا(ص) از جبرئیل(ع) پرسید: "معنی توکل بر خدا چیست؟" گفت: "دانستن آنکه مخلوق بدون خواست خدا نمی‌تواند زیان و سودی به کسی برساند، نمی‌تواند عطا یا منع کند و نیز نومید بودن از مخلوق است. هرگاه بنده چنین باشد، دیگر برای هیچ کس جز خدا عملی انجام نمی‌دهد و جز خدا به کسی امید نمی‌بندد و از کسی جز خدا نمی‌ترسد و به هیچ کس جز خدا چشم طمع نمی‌دوزد"[۲۱][۲۲].

ارزش توکل در گفتار رسول خدا(ص) ‌

آداب توکل

  • طبق احادیث و روایات معصومین(ع) و سخنان رسول خدا(ص) توکل به خدا زمانی معنا خواهد داشت که با تلاش، همراه باشد و در غیر این صورت، توکل، معنایی نخواهد داشت. نبی خدا(ص) تأکید داشت که پیروانش پس از آماده‌سازی مقدمات امور، به خدا توکل کنند؛ به همین دلیل، وقتی مردی اعرابی به حضورشان رسید و گفت: "ای رسول خدا! شترم را رها کنم و به خدا توکل کنم یا آنکه پایش را ببندم و توکل کنم؟" آن حضرت به او فرمود: "زانویش را ببند و بعد تو کل کن!"[۳۱] و نیز در روایتی دیگر آمده است که رسول خدا(ص) گروهی از کشاورزان را دید که زراعت نمی‌کردند؛ پس فرمود: "شما کیستید؟" گفتند: "ما توکل کنندگانیم"، فرمود: "نه شما از توکل کنندگان نیستید؛ بلکه شما سرباران جامعه‌اید"[۳۲][۳۳].
  • همچنین در حدیثی دیگر از آن حضرت نقل شده است که پس از نزول آیات دوم و سوم سوره طلاق - که خداوند در آن رزق و روزی بندگان باتقوا و متوکلش را ضمانت کرده است – عده‌ای از اصحاب رسول خدا(ص) درهای خانه‌های خود را بسته، برای عبادت به سوی مسجد روانه شدند. وقتی این مسئله را به رسول خدا(ص) خبر دادند، آنان را احضار کرده، علت را از آنان پرسید؛ گفتند: "خداوند، خود روزی ما را بر عهده گرفته است و ما نیز به همین دلیل به او توکل و کسب و کار را رها کرده، به عبادت رو آوردیم". حضرت مسئله را برای آنان شرح داد و فرمود: "بدانید که اگر چنین کنید، هرگز دعایتان مستجاب نخواهد شد و روزی به شما نخواهد رسید؛ مگر آنکه خودتان در طلب برآیید و بکوشید"[۳۴][۳۵].

توکل در سیره پیامبر اکرم(ص)

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. و موسی گفت: ای قوم من! اگر به خداوند ایمان آورده‌اید، چنانچه گردن نهاده‌اید بر او توکّل کنید» سوره یونس، آیه ۸۴.
  2. محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۱۴.
  3. خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج ۵، ص ۴۰۵.
  4. ابن منظور، لسان العرب، ج ۱۱، ص ۷۳۶.
  5. همان، ج ۱۱، ص ۷۳۴ - ۷۳۶ و راغب اصفهانی، مفردات، ص ۸۸۲.
  6. «و هر که بر خدا توکل کند همو وی را بسنده است» سوره طلاق، آیه ۳.
  7. ابن سلامه، مسند الشهاب، ج ۱، ص ۲۹۸؛ حسن بن ابی الحسن دیلمی، ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۱۲۰؛ محمد بن حسن فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ج ۲، ص ۴۲۶ و ورام ابن ابی فراس، مجموعه ورام، ج ۱، ص ۲۲۲.
  8. محمدزاده، محسن و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۲۴.
  9. غررالحکم، ۳ / ۴۸۹۵
  10. غررالحکم، ۱ / ۶۹۹
  11. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 230.
  12. غررالحکم، ۲ / ۱۵۹۹
  13. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 230.
  14. ﴿ الَّذِينَ صَبَرُواْ وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ ؛ سوره نحل، آیه ۴۲.
  15. غرر الحکم، ۴ / ۵۴۹۷
  16. ﴿فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فَارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَأَشْهِدُوا ذَوَيْ عَدْلٍ مِّنكُمْ وَأَقِيمُوا الشَّهَادَةَ لِلَّهِ ذَلِكُمْ يُوعَظُ بِهِ مَن كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا ؛ سوره طلاق، آیه ۲-۳
  17. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 230- 231.
  18. نهج البلاغه، خطبه ۸۲ و نیز نک: خطبه‌های ۸۹ تا ۲۱۸: «"وَ أَسْتَعِينُهُ قَاهِراً قَادِراً، وَ أَتَوَكَّلُ عَلَيْهِ كَافِياً نَاصِراً"»
  19. نهج البلاغه، خطبه ۱۰۲
  20. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 231.
  21. شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص ۲۶۱ و شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۱۹۴.
  22. محمدزاده، محسن و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۲۴-۳۲۵.
  23. ارشاد القلوب، ص ۱۹۹ و شیخ حر عاملی، الجواهر السنیه، ص ۱۹۱.
  24. « مَنْ‌ أَحَبَّ‌ أَنْ‌ يَكُونَ‌ أَقْوَى‌ النَّاسِ‌ فَلْيَتَوَكَّلْ‌ عَلَى‌ اللَّهِ‌»؛ جامع الاخبار، ص ۱۱۷؛ مشکاة الانوار، ص ۱۸؛ المستدرک، ج ۴، ص ۲۷۰؛ ابن ابی‌دنیا، مکارم الاخلاق، ص ۱۹ و مسند الشهاب، ج ۱، ص ۲۳۴.
  25. « مَنْ‌ أَحَبَّ‌ أَنْ‌ يَكُونَ‌ أَتْقَى‌ النَّاسِ‌ فَلْيَتَوَكَّلْ‌ عَلَى‌ اللَّهِ‌ »؛ جامع الاخبار، ص ۱۱۷ - ۱۱۸؛ روضة الواعظین، ص ۴۲۵؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج ۴، ص ۴۰۰ و همو، الامالی، ص ۳۰۵.
  26. محمدزاده، محسن و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۲۵.
  27. المتقی الهندی، کنزالعمال، ج ۳، ص ۱۰۳؛ ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۱۲۰؛ روضة الواعظین، ج ۲، ص ۴۲۶ و مجموعه ورام، ج ۱، ص ۲۲۲.
  28. ١. روضة الواعظین، ج ۲، ص ۴۲۶؛ مشکاة الانوار، ص ۱۸؛ محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص ۲۱۷ و المناوی، فیض الغدیر، ج ۶، ص ۱۹۴.
  29. ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۱۲۰؛ تاج الدین شعیری، جامع الاخبار، ص ۱۱۷؛ مجموعه ورام، ج ۱، ص ۲۲۲؛ ابن ابی جمهور، عوالی اللآلی، ج ۴، ص ۵۷؛ ابن حبان، صحیح، ج ۲، ص ۵۱۰؛ احمد بن حنبل، مسند احمد، ج ۱، ص ۳۰ و حاکم نیشابوری، المستدرک، ج ۴، ص ۳۱۸.
  30. محمدزاده، محسن و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۲۵-۳۲۶.
  31. علی بن الحسن، مشکاة الانوار، ص ۳۱۹ - ۳۲۰؛ صالحی دمشقی، سبل الهدی و الرشاد، ج ۱، ص ۳۲۵ و ابوسعید خرگوشی، شرف المصطفی، ج ۵، ص ۱۶۸.
  32. مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص ۲۱۷.
  33. محمدزاده، محسن و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۲۶.
  34. الکافی، ج ۵، ص ۸۴؛ من لا یحضره الفقیه، ج ۳، ص ۱۹۳ و شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج ۶، ص ۳۲۳.
  35. محمدزاده، محسن و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۲۶-۳۲۷.
  36. ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه، ج ۲، ص ۴۷۸؛ شرف المصطفی، ج ۲، ص ۳۴۴ و قطب الدین راوندی، الخرائج و الجرائح، ج ۱، ص ۱۴۵.
  37. «و هر که بر خدا توکل کند همو وی را بسنده است» سوره طلاق، آیه ۳.
  38. محمدزاده، محسن و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۲۷.
  39. کلینی، الکافی، ج ۸، ص ۱۲۷ و طبرسی، اعلام الوری، ج۱، ص۱۸۹-۱۹۰ و با روایتی مختلف در: مسلم نیشابوری، صحیح، ج۷، ص۶۲؛ البخاری، صحیح، ج ۵، ص ۵۳ - ۵۴؛الطبرانی، مسند الشامیین، ج ۳، ص ۶۷ و الهیثمی، مجمع الزوائد، ج۹، ص۸.
  40. محمدزاده، محسن و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۲۸.
  41. تاریخ مدینه دمشق، ج ۴، ص ۱۲۰؛ قاضی عیاض اندلسی، الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج ۱، ص ۲۳۴؛ صحیح ابن حبان، ج ۱۴، ص ۲۷۱ و ابوعیسی ترمذی، الشمائل المحمدیه، ص ۲۰۱.
  42. محمدزاده، محسن و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۲۸.
  43. ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج ۴۲، ص ۲۵۸ و حسین بن اسماعیل محاملی، امالی، ص ۴۴۳ - ۴۴۴.
  44. در برخی منابع این روایت از قول انس بن مالک نقل شده است. ر.ک: مسند احمد، ج۳، ص۱۹۸ و ابویعلی الموصلی، مسند، ج ۷، ص ۲۲۴.
  45. محمدزاده، محسن و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۲۸.
  46. من لا یحضره الفقیه، ج ۱، ص ۴۸۷ و مستدرک الوسائل، ج ۴، ص ۴۱۶.
  47. احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج ۱، ص ۱۱۸؛ شرف المصطفی، ج ۲، ص ۱۳۵، الکافی، ج ۲، ص ۶۱ و تقی الدین مقریزی، امتاع الأسماع، ج ۴، ص ۳۵۰.
  48. محمدزاده، محسن و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۲۹.