رابطه عرش با علم معصوم چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'است{{متن قرآن' به 'است: {{متن قرآن'
جز (جایگزینی متن - ']]]] دکتر' به ']]]] آقای دکتر')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'است{{متن قرآن' به 'است: {{متن قرآن')
خط ۹۱: خط ۹۱:
[[پرونده:11817.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[زهرةالسادات میرترابی حسینی|میرترابى حسینى]]]]
[[پرونده:11817.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[زهرةالسادات میرترابی حسینی|میرترابى حسینى]]]]
::::::خانم '''[[زهرةالسادات میرترابی حسینی]]''' در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[علم لدنی در قرآن و حدیث (پایان‌نامه)|علم لدنی در قرآن و حدیث]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::خانم '''[[زهرةالسادات میرترابی حسینی]]''' در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[علم لدنی در قرآن و حدیث (پایان‌نامه)|علم لدنی در قرآن و حدیث]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«بدون تردید بشر از درک حقیقت عرش خدا، عاجز است و تنها اسمی از آن می‌داند. لغویون، به "جای سقف‌دار" عرش اطلاق کرده‌اند و تخت حکومت را به اعتبار بلندی جایگاه، عزّت و شوکت حاکم، عرش نامیده‌اند امّا از دید قرآن عرش، مقام تدبیر عمومی عالم، و محل صدور اوامر تکوینی خداوند است{{متن قرآن|ذُو الْعَرْشِ الْمَجِيدُ فَعَّالٌ لِّمَا يُرِيدُ}}<ref>دارنده ارجمند اورنگ فرمانفرمایی جهان انجام دهنده آنچه بخواهد؛ سوره بروج، آیه: ۱۵ - ۱۶.</ref>.
::::::«بدون تردید بشر از درک حقیقت عرش خدا، عاجز است و تنها اسمی از آن می‌داند. لغویون، به "جای سقف‌دار" عرش اطلاق کرده‌اند و تخت حکومت را به اعتبار بلندی جایگاه، عزّت و شوکت حاکم، عرش نامیده‌اند امّا از دید قرآن عرش، مقام تدبیر عمومی عالم، و محل صدور اوامر تکوینی خداوند است: {{متن قرآن|ذُو الْعَرْشِ الْمَجِيدُ فَعَّالٌ لِّمَا يُرِيدُ}}<ref>دارنده ارجمند اورنگ فرمانفرمایی جهان انجام دهنده آنچه بخواهد؛ سوره بروج، آیه: ۱۵ - ۱۶.</ref>.
::::::چنانچه آیۀ {{متن قرآن|ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يَعْلَمُ مَا يَلِجُ فِي الأَرْضِ وَمَا يَخْرُجُ مِنْهَا }} <ref> آنچه به زمین درون می‌رود یا از آن برون می‌آید و آنچه از آسمان فرود می‌آید یا به آن فرا می‌رود می‌داند؛ سوره حدید، آیه: ۴.</ref>. تأیید می‌نماید، صورت جمیع حوادث و وقایع، به نحو اجمال، نزد خدا حاضر، و بر او معلوم است. پس عرش، همانگونه که مقام تدبیر عام عالَم است و جمیع موجودات را در جوف خود جای داده، مقام علم نیز هست. و به همین جهت، به دنبالِ "استوا بر عرش"، مسأله علم به جزئیات احوال موجودات آسمانی و زمینی، ذکر شده است. زیرا علم، از لوازم تدبیر است<ref>سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، پیشین، ج ۱۹، ص ۱۴۶، ذیل آیۀ ۴ سوره حدید و ج ۸، ص ۱۵۳ الی ۱۵۹.</ref>. در روایات نیز عرش، نامِ علم و قدرت خداوند، حاملان آن، حاملان علم خداوند خوانده شده است. در گفتگویی که بین [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} و جاثلیق صورت گرفت، منقول است که آن حضرت فرمود:همانا خدای تعالی عرش را از چهار نور آفرید: .... و آن دانشی است که خداوند به حاملین عطا فرموده است و آن نوری است از عظمت او، پس خدا به سبب عظمت و نورش، دلهای مؤمنان را بینا کرده... پس کسانی که عرش را حمل می‌کنند، دانشمندانی هستند که خدا، علم خود را به آنها عطا فرموده<ref>{{عربی|" إِنَّ الْعَرْشَ خَلَقَهُ اللَّهُ تَعَالَى مِنْ أَنْوَارٍ أَرْبَعَةٍ: وَ هُوَ الْعِلْمُ الَّذِي حَمَّلَهُ اللَّهُ الْحَمَلَةَ وَ ذَلِكَ نُورٌ مِنْ عَظَمَتِهِ فَبِعَظَمَتِهِ وَ نُورِهِ أَبْصَرَ قُلُوبُ الْمُؤْمِنِينَ ... فَالَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ هُمُ الْعُلَمَاءُ الَّذِينَ حَمَّلَهُمُ اللَّهُ عِلْمَهُ ‏‏‏‏‏‏"}}؛ کلینی، الکافی، (ترجمۀ مصطفوی)، ج ۱، کتاب التوحید، «باب العرش و الکرسی»، ص ۱۷۵ و ۱۷۶، ح ۱.</ref>. حدیث جالبی نیز از [[امام صادق]]{{ع}} وارد شده که گویا به مقام "عرش" اشاره دارد. [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرمایند: خداوند بین خود و [[امام]]، ستونی از نور، قرار داده با آن به [[امام]] می‌نگرد و [[امام]] با آن به خداوند نظر می‌کند، پس اگر بخواهد چیزی بداند، به آن نور نگاه می‌کند، پس آن چیز را می‌شناسد<ref>{{عربی|"عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} قَالَ: جَعَلَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ الْإِمَامِ عَمُوداً مِنْ نُورٍ يَنْظُرُ اللَّهُ بِهِ إِلَى الْإِمَامِ وَ يَنْظُرُ الْإِمَامُ إِذَا أَرَادَ عِلْمَ شَيْ‏ءٍ نَظَرَ فِي ذَلِكَ النُّورِ فَعَرَفَهُ‏‏‏‏‏‏"}}؛ حبیب الله الهاشمی الخوئی، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغه، ج ۵، با تصحیح سید ابراهیم میانجی، ص ۲۰۰.</ref>. مرحوم [[علامه مجلسی]] مراد از {{عربی|"يَنْظُرُ اللَّهُ بِهِ"}} را در حدیث فوق، {{عربی|"افاضاته علیه و نظره إلیه"}} معنی کرده که کنایه از غایت عرفان [[امام]] است»<ref>[[علم لدنی در قرآن و حدیث (پایان‌نامه)|علم لدنی در قرآن و حدیث]]؛ ص ۷۵.</ref>.
::::::چنانچه آیۀ {{متن قرآن|ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يَعْلَمُ مَا يَلِجُ فِي الأَرْضِ وَمَا يَخْرُجُ مِنْهَا }} <ref> آنچه به زمین درون می‌رود یا از آن برون می‌آید و آنچه از آسمان فرود می‌آید یا به آن فرا می‌رود می‌داند؛ سوره حدید، آیه: ۴.</ref>. تأیید می‌نماید، صورت جمیع حوادث و وقایع، به نحو اجمال، نزد خدا حاضر، و بر او معلوم است. پس عرش، همانگونه که مقام تدبیر عام عالَم است و جمیع موجودات را در جوف خود جای داده، مقام علم نیز هست. و به همین جهت، به دنبالِ "استوا بر عرش"، مسأله علم به جزئیات احوال موجودات آسمانی و زمینی، ذکر شده است. زیرا علم، از لوازم تدبیر است<ref>سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، پیشین، ج ۱۹، ص ۱۴۶، ذیل آیۀ ۴ سوره حدید و ج ۸، ص ۱۵۳ الی ۱۵۹.</ref>. در روایات نیز عرش، نامِ علم و قدرت خداوند، حاملان آن، حاملان علم خداوند خوانده شده است. در گفتگویی که بین [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} و جاثلیق صورت گرفت، منقول است که آن حضرت فرمود:همانا خدای تعالی عرش را از چهار نور آفرید: .... و آن دانشی است که خداوند به حاملین عطا فرموده است و آن نوری است از عظمت او، پس خدا به سبب عظمت و نورش، دلهای مؤمنان را بینا کرده... پس کسانی که عرش را حمل می‌کنند، دانشمندانی هستند که خدا، علم خود را به آنها عطا فرموده<ref>{{عربی|" إِنَّ الْعَرْشَ خَلَقَهُ اللَّهُ تَعَالَى مِنْ أَنْوَارٍ أَرْبَعَةٍ: وَ هُوَ الْعِلْمُ الَّذِي حَمَّلَهُ اللَّهُ الْحَمَلَةَ وَ ذَلِكَ نُورٌ مِنْ عَظَمَتِهِ فَبِعَظَمَتِهِ وَ نُورِهِ أَبْصَرَ قُلُوبُ الْمُؤْمِنِينَ ... فَالَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ هُمُ الْعُلَمَاءُ الَّذِينَ حَمَّلَهُمُ اللَّهُ عِلْمَهُ ‏‏‏‏‏‏"}}؛ کلینی، الکافی، (ترجمۀ مصطفوی)، ج ۱، کتاب التوحید، «باب العرش و الکرسی»، ص ۱۷۵ و ۱۷۶، ح ۱.</ref>. حدیث جالبی نیز از [[امام صادق]]{{ع}} وارد شده که گویا به مقام "عرش" اشاره دارد. [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرمایند: خداوند بین خود و [[امام]]، ستونی از نور، قرار داده با آن به [[امام]] می‌نگرد و [[امام]] با آن به خداوند نظر می‌کند، پس اگر بخواهد چیزی بداند، به آن نور نگاه می‌کند، پس آن چیز را می‌شناسد<ref>{{عربی|"عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} قَالَ: جَعَلَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ الْإِمَامِ عَمُوداً مِنْ نُورٍ يَنْظُرُ اللَّهُ بِهِ إِلَى الْإِمَامِ وَ يَنْظُرُ الْإِمَامُ إِذَا أَرَادَ عِلْمَ شَيْ‏ءٍ نَظَرَ فِي ذَلِكَ النُّورِ فَعَرَفَهُ‏‏‏‏‏‏"}}؛ حبیب الله الهاشمی الخوئی، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغه، ج ۵، با تصحیح سید ابراهیم میانجی، ص ۲۰۰.</ref>. مرحوم [[علامه مجلسی]] مراد از {{عربی|"يَنْظُرُ اللَّهُ بِهِ"}} را در حدیث فوق، {{عربی|"افاضاته علیه و نظره إلیه"}} معنی کرده که کنایه از غایت عرفان [[امام]] است»<ref>[[علم لدنی در قرآن و حدیث (پایان‌نامه)|علم لدنی در قرآن و حدیث]]؛ ص ۷۵.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش