تبری: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'حوزه' به 'حوزه') |
|||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
*[[تبری از دشمنان]] [[اهل بیت]] نیز مراتب و مصادیق متعدد دارد که حضرات [[معصومان]]{{عم}} در [[زیارتنامهها]] و [[احادیث]] خود به آنها اشاره نمودهاند: | *[[تبری از دشمنان]] [[اهل بیت]] نیز مراتب و مصادیق متعدد دارد که حضرات [[معصومان]]{{عم}} در [[زیارتنامهها]] و [[احادیث]] خود به آنها اشاره نمودهاند: | ||
#[[بیزاری از دشمنان]] [[اهل بیت]] <ref>{{متن حدیث|بَرِئْتُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ أَعْدَائِكُمْ}}.</ref> | #[[بیزاری از دشمنان]] [[اهل بیت]] <ref>{{متن حدیث|بَرِئْتُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ أَعْدَائِكُمْ}}.</ref> | ||
#[[بیزاری]] از جبت و [[طاغوت]] و از [[شیاطین]] و حزبشان که درباره [[اهل بیت]]{{عم}} [[ستم]] کردند و [[حقّ]] [[اهل بیت]]{{عم}} را منکر شده از | #[[بیزاری]] از جبت و [[طاغوت]] و از [[شیاطین]] و حزبشان که درباره [[اهل بیت]]{{عم}} [[ستم]] کردند و [[حقّ]] [[اهل بیت]]{{عم}} را منکر شده از حوزه [[ولایت]] [[اهل بیت]]{{عم}} بیرون رفتند و [[میراث]] [[اهل بیت]]{{عم}} را [[غصب]] کردند و در [[مقامات]] [[اهل بیت]]{{عم}} شکّ و تردید نموده و از [[اهل بیت]]{{عم}} [[منحرف]] شدند <ref>{{متن حدیث|وَ مِنَ الْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ وَ الشَّيَاطِينِ وَ حِزْبِهِمُ الظَّالِمِينَ لَكُمُ الْجَاحِدِينَ لِحَقِّكُمْ وَ الْمَارِقِينَ مِنْ وَلَايَتِكُمْ وَ الْغَاصِبِينَ لِإِرْثِكُمْ الشَّاكِّينَ فِيكُمْ الْمُنْحَرِفِينَ عَنْكُمْ}}؛ مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.</ref>. | ||
#[[بیزاری]] از هر معتمدی جز [[اهل بیت]]{{عم}} <ref>{{متن حدیث|وَ مِنْ كُلِّ وَلِيجَةٍ دُونَكُمْ}}؛ مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.</ref>. | #[[بیزاری]] از هر معتمدی جز [[اهل بیت]]{{عم}} <ref>{{متن حدیث|وَ مِنْ كُلِّ وَلِيجَةٍ دُونَكُمْ}}؛ مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.</ref>. | ||
#[[بیزاری]] از هر [[فرمانروایی]] جز [[اهل بیت]]{{عم}} <ref>{{متن حدیث|وَ كُلِّ مُطَاعٍ سِوَاكُمْ}}؛ مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.</ref>. | #[[بیزاری]] از هر [[فرمانروایی]] جز [[اهل بیت]]{{عم}} <ref>{{متن حدیث|وَ كُلِّ مُطَاعٍ سِوَاكُمْ}}؛ مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.</ref>. |
نسخهٔ ۲۳ آوریل ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۴۵
شیعه |
---|
- این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل تبری (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
تبری امام علی(ع) و امامان دیگر، نیز عترت پاک پیامبر، اولیای خدایند. ولایت، دوستی و همبستگی با آنان نیز وظیفۀ امّت مؤمن است. دوستی با خاندان عصمت و دوستی با دوستانشان "تولّی" است و بیزاری و دشمنی با دشمنانشان تبرّی[۱].
مقدمه
- تولّی و تبرّی از واجبات الهی و از فروع دین است. پیوند درونی جامعۀ دینی و از میان بردن فاصلههای نادرست در میان معتقدان به یک مکتب، نیز تشکّل و تحزّب آنان با دوستان همفکر و همجهت و مقابله با دشمنان، تولّی و تبرّی نام دارد و مؤمنان نسبت به هم، هم ولایت دارند، هم تولّی و هم خطّی و همراهی. نماد برجستۀ این فرهنگ، نسبت به اهل بیت است. دوستی با آنان فرض الهی است و رویگردانی از دشمنانشان، عامل تقرّب به خداوند است. به فرمودۀ امام رضا(ع): کمال الدّین ولایتنا و البرائة من عدوّنا[۲]، کمال دین، ولایت ما و بیزاری از دشمنان ماست. پیامبر خدا(ص) فرمود: "من أحبّ أن یحیی حیاتی و یموت مماتی و یدخل الجنّة الّتی وعدنی ربّی فلیتولّ علیّ بن أبی طالب و ذرّیته الطّاهرین أئمّة الهدی..."[۳] در حدیث دیگری بر هردو محور تولّی و تبرّی تأکید شده و چنین آمده است: من أراد أن یحیی حیاتی و یموت میتتی و یدخل جنّة عدن الّتی غرسها اللّه ربّی بیده، فلیتولّ علیّ بن أبی طالب و لیتولّ ولیّه و لیعاد عدوّه...[۴] از آموزههای مهمّ مکتب شیعه، تأکید بر این موالات و معادات و تولی و تبرّی است که نشان شیعۀ واقعی همین است، گاهی هم با تعبیر "سلم" و "حرب" بیان شده است و محور دوستی و دشمنی و جنگ و صلح با دیگران، صلح و حرب آنان با عترت است. در متون زیارتی که نوعی "اعلام مواضع" و "تبیین شعارها" ست، به تعبیر سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم و ولیّ لمن والاکم و عدوّ لمن عاداکم زیاد برمیخوریم (مثل زیارت عاشورا)، در زیارت جامعۀ کبیره نیز آمده است: موال لکم و لأولیاءکم مبغض لأعداءکم و معاد لهم، برئت إلی اللّه عزّ و جلّ من أعداءکم و من الجبت و الطّاغوت و الشّیاطین و حزبهم، الظّالمین لکم، الجاحدین لحقّکم و المارقین من ولایتکم. این خطّ و آموزه، یادگار غدیر خم و خطبۀ غدیریّۀ حضرت رسول(ص) است. آن حضرت پس از تعیین علی(ع) به خلافت و امامت مسلمین، دوستداران و موالیان او را دعا کرد و بر دشمنان و مخالفان و واگذارندگان او نفرین و لعنت فرستاد: أللّهمّ وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله. پس تولّی و تبری نسبت به دوستان و مخالفان اهل بیت، خطّی نبوی و سرمشقی غدیری برای شیعیان در طول تاریخ است.[۵].[۶]
تبری در چشم به راه
"تولی" بر وزن ترقی مصدر باب تفعل از ماده "ولی" و در لغت به معنای پذیرش ولایت و کسی را ولی خود قرار دادن است. "ولی" در زبان عرب به معنای دوست، یاور و سرپرست آمده است. چنان که مصدر آن "ولایت" نیز به معنای دوستی، یاوری و سرپرستی به کار میرود. بنابراین، تولی هم به معنای پذیرش دوستی و کسی را دوست خود قرار دادن است و هم به معنای پذیرش سرپرستی و کسی را سرپرست خود قرار دادن. با توجه به موارد کاربرد این کلمه در آیات و روایات میتوان گفت که دوستی و سرپرستی، لازم و ملزوم یکدیگرند و پذیرش دوستی، مقدمه پذیرش سرپرستی است؛ زیرا دل سپردن، مقدمه سر سپردن است و انسان تا به کسی دل نبندد، نمیتواند سرسپرده او شود و چنان که باید و شاید تسلیم او گردد[۷]. "تبری" نیز بر همان وزن و از همان مصدر از ماده ابرءا و به معنای بیزاری جستن، بیزار شدن[۸] و دوری گزیدن آمده است[۹]. در مورد معنای اصطلاحی این دو کلمه نیز گفتهاند: تولی و تبری؛ یعنی انسان از لحاظ عاطفی، قلب خود را از محبت و علاقه خدا، پیامبران و ائمه معصومین و جانشینان به حق آنان (فقیهان) و مؤمنان پر کند و در عین حال، بغض و کینه دشمنان آنها را به دل بگیرد و از نظر سیاسی و اجتماعی، سرپرستی، رهبری، دوستی و حکومت الهی را بپذیرد و از حکومت دشمنان اسلام دوری جوید[۱۰][۱۱].
بیزاری از دشمنان اهل بیت(ع)
- همانگونه که پذیرش ولایت اهل بیت(ع) وظیفه است، برائت از دشمنان اهل بیت نیز یک وظیفه بهشمار میآید. بیتردید هیچیک از تولی و تبری بدون دیگری کافی نیست؛ نه با تولّی محض میتوان به سعادت رسید و نه با تبرّی میتوان از شقاوت رهید.
- اسماعیل جُعفی به امام باقر(ع) عرض کرد: شخصی محبّت امیرمؤمنان(ع) را در دل دارد، ولی از دشمن او تبرّی نمیجوید و میگوید: حضرت علی(ع) نزد من محبوبتر است. امام باقر(ع) فرمودند: چنین کسی پریشان حال و آشفتهخاطر و دشمن است. پُشت سر او نماز نگذار. او کرامت و ارزشی ندارد، مگر اینکه از او بترسی و تقیه کنی [۱۲][۱۳].
- تبری از دشمنان اهل بیت نیز مراتب و مصادیق متعدد دارد که حضرات معصومان(ع) در زیارتنامهها و احادیث خود به آنها اشاره نمودهاند:
- بیزاری از دشمنان اهل بیت [۱۴]
- بیزاری از جبت و طاغوت و از شیاطین و حزبشان که درباره اهل بیت(ع) ستم کردند و حقّ اهل بیت(ع) را منکر شده از حوزه ولایت اهل بیت(ع) بیرون رفتند و میراث اهل بیت(ع) را غصب کردند و در مقامات اهل بیت(ع) شکّ و تردید نموده و از اهل بیت(ع) منحرف شدند [۱۵].
- بیزاری از هر معتمدی جز اهل بیت(ع) [۱۶].
- بیزاری از هر فرمانروایی جز اهل بیت(ع) [۱۷].
- بیزاری از پیشوایانی که به دوزخ دعوت میکنند: [۱۸].
- بیزاری از برپاکنندگان جنگ با اهل بیت(ع) [۱۹].
- بیزاری از پیروان و همراهان دشمنان اهل بیت(ع) [۲۰][۲۱].
تبری فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱
- ﴿قُلْ أَيُّ شَيْءٍ أَكْبَرُ شَهَادَةً قُلِ اللَّهُ شَهِيدٌ بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَمَنْ بَلَغَ أَئِنَّكُمْ لَتَشْهَدُونَ أَنَّ مَعَ اللَّهِ آلِهَةً أُخْرَى قُلْ لَا أَشْهَدُ قُلْ إِنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِنَّنِي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ﴾[۲۲]
- ﴿بَرَاءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ﴾[۲۳] ﴿وَأَذَانٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَرِيءٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ وَرَسُولُهُ﴾[۲۴]
- ﴿وَإِنْ كَذَّبُوكَ فَقُلْ لِي عَمَلِي وَلَكُمْ عَمَلُكُمْ أَنْتُمْ بَرِيئُونَ مِمَّا أَعْمَلُ وَأَنَا بَرِيءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ﴾[۲۵]
- ﴿فَإِنْ عَصَوْكَ فَقُلْ إِنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ﴾[۲۶]
- ﴿قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ * لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ * وَلَا أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ * وَلَا أَنَا عَابِدٌ مَا عَبَدْتُمْ * وَلَا أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ * لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ﴾[۲۷]
نکته: در این آیات این محورها تأکید شده است:
- پیامبر مأمور شده از طرف خدا به اعلان یگانگی خداوند، و اظهار بیزاری از مشرکان. ﴿قُلْ إِنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِنَّنِي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ﴾[۲۸]
- بیزاری محمد(ص) از اعمال مشرکان. ﴿فَقُلْ إِنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ﴾[۲۹]
- بیزاری پیامبر از معبودهای مشرکان. ﴿لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ﴾[۳۰]... ﴿وَلَا أَنَا عَابِدٌ مَا عَبَدْتُمْ﴾[۳۱]
- بیزاری جستن مشرکان از اعمال و کردار پیامبر: «﴿أَنْتُمْ بَرِيئُونَ مِمَّا أَعْمَلُ﴾[۳۲][۳۳].
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۷۴.
- ↑ اهل البیت فی الکتاب و السنّه، ص ۳۷۸
- ↑ «هرکس دوست دارد به حیات و مرگ من زنده بماند و بمیرد و به بهشتی که پروردگارم وعده داده وارد شود، با علی بن ابی طالب (ع) و نسل پاک او امامان هدایت، تولّی کند.» مناقب، ج ۱ ص ۲۹۱
- ↑ کافی، ج ۱ ص ۲۰۹
- ↑ دربارۀ احادیث مربوط به محبت و ولایت أئمه و بغض و دشمنی با مخالفانشان، ر. ک: بحار الأنوار، ج ۲۷ ص ۵۱
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۷۴.
- ↑ ر.ک: محمد بن مکرم و النشر ابن منظور، لسان العرب، تحقیق: جمال الدین میر دامادی، ۱۵ ج، بیروت، دارالفکر للطباعة والنشر والتوزیع - دار صادر، ۱۴۱۴ ه- ق، ج ۱۵، ص ۴۰۷، ماده "ولی"؛ احمد بن محمد القیومی، المصباح المنیر فی غریب شرح الکبیر، بیروت، دارالفکر، بیتا، صص ۶۷۲ و ۶۷۳. لغتنامه دهخدا، ج ۵، ص ۶۲۷۲، ماده "تولی".
- ↑ باید توجه داشت که "بیزاری جستن" در اینجا به معنای "دوری گزیدن" است، نه "متنفر بودن" که یک حالت نفسانی است؛ زیرا "تبری" از فروع دین است و همه موارد فروع دین مربوط به اعمال انسان است.
- ↑ ر.ک: المصباح المنیر فی غریب شرح الکبیر، همان، صص ۴۶ و ۴۷، ماده "بری"؛ لغت نامه دهخدا، ج ۴، ص ۵۷۵، ماده "تبری".
- ↑ ابوالفضل شکوری، فقه سیاسی اسلام، چاپ دوم: قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۷، صص ۴۲۹ - ۴۴۶.
- ↑ شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص۸۶.
- ↑ «قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ(ع): رَجُلٌ يُحِبُّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ(ع) وَ لَا يَتَبَرَّأُ مِنْ عَدُوِّهِ وَ يَقُولُ هُوَ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّنْ خَالَفَهُ. فَقَالَ: هَذَا مِخْلَطٌ وَ هُوَ عَدُوٌّ فَلَا تُصَلِّ خَلْفَهُ وَ لَا كَرَامَةَ إِلَّا أَنْ تَتَّقِيَهُ»؛ وسائل الشیعة، ج۸ ص۳۰۹.
- ↑ مقامی، مهدی، وظایف امت نسبت به قرآن و عترت، ص ۷۵.
- ↑ «بَرِئْتُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ أَعْدَائِكُمْ».
- ↑ «وَ مِنَ الْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ وَ الشَّيَاطِينِ وَ حِزْبِهِمُ الظَّالِمِينَ لَكُمُ الْجَاحِدِينَ لِحَقِّكُمْ وَ الْمَارِقِينَ مِنْ وَلَايَتِكُمْ وَ الْغَاصِبِينَ لِإِرْثِكُمْ الشَّاكِّينَ فِيكُمْ الْمُنْحَرِفِينَ عَنْكُمْ»؛ مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.
- ↑ «وَ مِنْ كُلِّ وَلِيجَةٍ دُونَكُمْ»؛ مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.
- ↑ «وَ كُلِّ مُطَاعٍ سِوَاكُمْ»؛ مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.
- ↑ «وَ مِنَ الْأَئِمَّةِ الَّذِينَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ»؛ مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.
- ↑ «وَ بِالْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِكُمْ وَ النَّاصِبِينَ لَكُمُ الْحَرْبَ»؛ مفاتیح الجنان، زیارت عاشورا.
- ↑ «بِالْبَرَاءَةِ مِنْ أَشْيَاعِهِمْ وَ أَتْبَاعِهِمْ»؛ مفاتیح الجنان، زیارت عاشورا.
- ↑ مقامی، مهدی، وظایف امت نسبت به قرآن و عترت، ص ۷۶-۷۷.
- ↑ «بگو: چه چیزی در گواهی بزرگتر است؟ بگو: خداوند که میان من و شما گواه است و به من این قرآن وحی شده است تا با آن به شما و به هر کس که (این قرآن به او) برسد، هشدار دهم، آیا شما گواهی میدهید که با خداوند خدایان دیگری هست؟ بگو: من گواهی نمیدهم؛ بگو: تنها ا» سوره انعام، آیه ۱۹.
- ↑ «(این) بیزاری خداوند و پیامبر اوست از مشرکانی که با آنان پیمان بستهاید» سوره توبه، آیه ۱.
- ↑ «و (این) اعلامی از سوی خداوند و پیامبر او در روز حجّ اکبر به مردم است که خداوند و پیامبرش از مشرکان بیزارند پس اگر توبه کنید برای شما بهتر است و اگر روی بگردانید بدانید که شما خداوند را به ستوه نمیتوانید آورد و کافران را به عذابی دردناک نوید ده!» سوره توبه، آیه ۳.
- ↑ «و اگر تو را دروغگو میشمارند بگو کردار من از آن من و کردار شما، از آن شما شما از آنچه من انجام میدهم بیزارید و من (نیز) از آنچه شما انجام میدهید بیزارم» سوره یونس، آیه ۴۱.
- ↑ «آنگاه اگر با تو نافرمانی کردند بگو من از آنچه انجام میدهید بیزارم» سوره شعراء، آیه ۲۱۶.
- ↑ «بگو: ای کافران! * آنچه شما میپرستید، نمیپرستم * و شما پرستشگران پرستیده من نیستید * و من (نیز) پرستشگر پرستیده شما نیستم * و شما پرستشگران پرستیده من نیستید * دین شما از شما و دین من از من» سوره کافرون، آیه ۱-۶.
- ↑ «بگو: چه چیزی در گواهی بزرگتر است؟ بگو: خداوند که میان من و شما گواه است و به من این قرآن وحی شده است تا با آن به شما و به هر کس که (این قرآن به او) برسد، هشدار دهم، آیا شما گواهی میدهید که با خداوند خدایان دیگری هست؟ بگو: من گواهی نمیدهم؛ بگو: تنها ا» سوره انعام، آیه ۱۹.
- ↑ «آنگاه اگر با تو نافرمانی کردند بگو من از آنچه انجام میدهید بیزارم» سوره شعراء، آیه ۲۱۶.
- ↑ «آنچه شما میپرستید، نمیپرستم» سوره کافرون، آیه ۲.
- ↑ «و من (نیز) پرستشگر پرستیده شما نیستم» سوره کافرون، آیه ۴.
- ↑ «و اگر تو را دروغگو میشمارند بگو کردار من از آن من و کردار شما، از آن شما شما از آنچه من انجام میدهم بیزارید و من (نیز) از آنچه شما انجام میدهید بیزارم» سوره یونس، آیه ۴۱.
- ↑ سعیدیانفر، محمد جعفر و ایازی، سید محمد علی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۲۶۶.