انتقام در معارف مهدوی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
برچسب: تغییر مسیر جدید
(جایگزینی صفحه با '#تغییر_مسیر انتقام در معارف مهدویت')
برچسب: جایگزین شد
 
خط ۱: خط ۱:
#تغییر_مسیر [[انتقام در معارف مهدویت]]
#تغییر_مسیر [[انتقام در معارف مهدویت]]
==انتقام در درسنامه==
*یکی از ابعاد [[قیام حضرت مهدی]]{{ع}} افزون بر جنبه‌های [[اصلاح]] گری، [[انسان]] سازی، [[عدالت گستری]]، کمال بخشی و احیاگری [[دین]] [[خداوند]] [[خون خواهی]] از [[دشمنان]] [[خداوند]]، [[پیامبر اعظم]]{{صل}}، [[اهل بیت]]{{ع}} و همه ستمدیدگان [[تاریخ]] است. در این میان [[خونخواهی]] از [[سید الشهدا]]{{ع}} از ویژگی خاصی برخوردار است. بنابراین با استفاده از [[روایات]] گروه‌هایی که از آنان انتقام گرفته می‌شود، عبارتند از:
*[[دشمنان]] [[خداوند]]: [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} در [[حدیث معراج]]، پس از بیان دیدن [[نور]] [[پیشوایان معصوم]]{{ع}} و آخرین [[جانشین]] خود در میان آنها، فرمود: … عرض کردم: "پروردگارا! اینان چه کسانی هستند؟" [[خداوند]] فرمود: {{متن حدیث|"هَؤُلَاءِ الْأَئِمهُ وَ هَذَا الْقَائِمُ الذِی یُحِل حَلَالِی وَ یُحَرمُ حَرَامِی وَ بِهِ أَنْتَقِمُ مِنْ أَعْدَائِی …"}}<ref>صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج۱، ص۲۵۲، ح۲؛ نعمانی، الغیبه؛ ص۹۳.</ref>؛ ایشان پیشوایانند و این [[قائم]] است؛ همو که [[حلال]] مرا [[حلال]] می‌کند و [[حرام]] مرا را [[حرام]] می‌سازد و از [[دشمنان]] من انتقام می‌گیرد…. [[احمد بن اسحاق]] گوید: بر [[امام عسکری]]{{ع}} وارد شدم و خواستم از [[جانشین]] پس از وی پرسش کنم؛ او آغاز سخن کرد و فرمود:‌ای [[احمد بن اسحاق]]! [[خدای تعالی]] از زمان [[آدم]]{{ع}} [[زمین]] را خالی از [[حجت]] نگذاشته است و تا [[روز قیامت]] نیز خالی از [[حجت]] نخواهد گذاشت. به واسطه اوست که [[بلا]] را از اهل [[زمین]] دفع می‌کند و به خاطر اوست که [[باران]] می‌فرستد و [[برکات]] [[زمین]] را بیرون می‌آورد. گفتم:‌ ای [[فرزند]] [[رسول خدا]]! [[امام]] و [[جانشین]] پس از شما کیست؟ [[حضرت]] شتابان برخاست و داخل خانه شد و سپس برگشت، در حالی که بر شانه‌اش [[کودکی]] سه ساله بود که صورتش مانند ماه شب چهارده می‌درخشید. فرمود:‌ای [[احمد بن اسحاق]]! اگر نزد [[خدای تعالی]] و حجت‌های او گرامی نبودی، این فرزندم را به تو نمی‌نمودم. او هم نام و هم [[کنیه]] [[رسول خدا]]{{صل}} است؛ کسی است که [[زمین]] را آکنده از [[عدل و داد]] می‌کند، همچنان که پر از [[ظلم و جور]] شده باشد…. [[احمد بن اسحاق]] گوید: گفتم:‌ای مولای من! آیا نشانه‌ای هست که قلبم بدان مطمئن شود؟ آن [[کودک]] به زبان [[عربی]] [[فصیح]] به سخن درآمد و فرمود: {{متن حدیث|"اَنَا بقیة الله فِی أَرْضِهِ وَ الْمُنْتَقِمُ مِنْ أَعْدَائِهِ فَلَا تَطْلُبْ أَثَراً بَعْدَ عَیْنٍ یَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ"}}<ref>صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۳۸۴، ح۱.</ref>؛ ای [[احمد بن اسحاق]]! منم [[بقیة الله]] در [[زمین]] [[خداوند]] و انتقام گیرنده، از [[دشمنان]] او؛ پس از مشاهده، جست و جوی نشانه مکن!
*'''[[قاتلان امام حسین]]{{ع}}''': [[امام صادق]]{{ع}} درباره انتقام از [[قاتلان امام حسین]]{{ع}} می‌فرماید: {{متن حدیث|"لما کَانَ مِنْ أَمْرِ الْحُسَیْنِ{{ع}} مَا کَانَ ضَجتِ الْمَلَائِکَهُ إِلَی اللهِ بِالْبُکَاءِ وَ قَالَتْ یُفْعَلُ هَذَا بِالْحُسَیْنِ صَفِیکَ وَ ابْنِ نَبِیکَ قَالَ فَأَقَامَ اللهُ لَهُمْ ظِل الْقَائِمِ وَ قَالَ بِهَذَا أَنْتَقِمُ لِهَذَا"}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۶۵، ح۶؛ طوسی، الامالی، ج۲، ص۳۳.</ref>؛ چون کار [[حسین]]{{ع}} چنان شد که شد ([[اصحاب]] و جوان‌هایش کشته شدند و خودش تنها ماند)، [[فرشتگان]] به سوی [[خدا]] شیون و [[گریه]] کردند و گفتند: با [[حسین]] [[برگزیده]] و پسر پیغمبرت چنین [[رفتاری]] کنند؟ پس [[خدا]] سایه [[حضرت قائم]]{{ع}} را به آنها نمود و فرمود: با این انتقام او را می‌گیرم. در پاره‌ای از [[روایات]] نیز آمده است که: آن [[حضرت]] انتقام گیرنده [[خون]] تمامی [[امامان]]{{ع}} و [[مظلومان]] [[تاریخ]] است. [[فرات]] بن أحنف از [[امام صادق]]{{ع}} [[روایت]] کرده که به [[نقل]] از [[پدران]] خود{{ع}} فرمود: در زمان [[خلافت]] [[امیر المؤمنین]]{{ع}} [[آب]] [[فرات]] بالا آمد، پس آن [[حضرت]] و دو فرزندش [[حسن]] و [[حسین]]{{ع}} سوار شدند چون گذرشان بر [[طایفه]] ثقیف افتاد، آنان گفتند: [[علی]]{{ع}} آمده است [[آب]] را به جای خود بازگرداند (فرو نشاند). پس [[حضرت]] فرمود: {{متن حدیث|"أَمَا وَ اللهِ لَأُقْتَلَن أَنَا وَ ابْنَایَ هَذَانِ وَ لَیَبْعَثَن اللهُ رَجُلًا مِنْ وُلْدِی فِی آخِرِ الزمَانِ یُطَالِبُ بِدِمَائِنَا"}}<ref>نعمانی، الغیبه، ص۱۴۰، ح۱؛ نک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۸، ح۱.</ref>؛ بدانید به [[خدا]] قسم! من و این دو فرزندم یقیناً کشته خواهیم شد و بدون [[تردید]] [[خداوند]] مردی از [[فرزندان]] من را در [[آخرالزمان]] بر می‌انگیزاند که [[خونخواهی]] ما خواهد کرد. علاوه بر [[منتقم]]، یکی از [[القاب]] آن [[حضرت]] "مَوْتور" است. "مَوْتور" از نظر لغت به کسی گویند که یکی از خویشاوندانش کشته شده؛ ولی [[خون]] بهای او گرفته نشده است<ref>طریحی، مجمع البحرین، ج۳، ص۵۰۹.</ref>. در برخی [[روایات]]، از [[حضرت مهدی]]{{ع}} با عنوان "[[موتور]] بوالده"<ref>نعمانی، الغیبه، ص۱۷۸، ح۲۲.</ref> یا "[[موتور]] [[بابیه]]"<ref>نعمانی، الغیبه، ص۱۷۹؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۲۲.</ref> یاد شده است؛ یعنی، کسی که پدرش کشته شده و از [[خون]] او مطالبه و [[خونخواهی]] نشده است. مراد از [[پدر]] در این [[روایت]]، ممکن است [[امام حسن عسکری]]{{ع}} یا [[امام حسین]]{{ع}} باشد یا اینکه جنس [[پدر]] است که شامل همه [[امامان معصوم]]{{ع}} باشد. در روایاتی چند این انتقام به [[اراده خداوند]] و به دست آن [[حضرت]] و در بعضی به آن [[حضرت]] نسبت داده شده است. در هر حال تفاوتی نمی‌کند [[خداوند]] به دست او از دشمنانش انتقام بگیرد یا اینکه خود [[حضرت]] از [[دشمنان]] خود و خاندانش انتقام بگیرد، این وعده‌ای است که [[خداوند]] در [[قرآن]] فرموده است. در کامل الزیارات از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] کرده که درباره [[آیه]] {{متن قرآن|وَمَن قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا فَلاَ يُسْرِف فِّي الْقَتْلِ}}<ref>"و هر کس مظلوم کشته شود، به سرپرست وی قدرتی داده‌ایم، پس [او] نباید در قتل زیاده روی کند": اسراء، آیه ۳۳.</ref>؛ فرمود: {{متن حدیث|"ذَلِکَ قَائِمُ آلِ مُحَمدٍ یَخْرُجُ فَیَقْتُلُ بِدَمِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِی…"}}<ref>ابن قولویه قمی، کامل الزیارات، ص۶۳.</ref>؛ او [[قائم آل محمد]] است؛ [[قیام]] می‌کند و به انتقام از [[خون]] [[حسین بن علی]]، دست به [[کشتار]] می‌زند….
*البته این انتقام به دو صورت تصور می‌شود:
*نخست اینکه: [[ستمگران]] یاد شده به [[دنیا]] بر می‌گردند؛ آن گاه [[حضرت]] از آنان انتقام می‌گیرد.
*دیگر اینکه: [[فرزندان]] آنان که به کارهای [[پدران]] و گذشتگان خود خشنودند، مورد انتقام قرار می‌گیرند. [[عبد]] [[السلام]] بن [[صالح]] هروی گوید: به [[حضرت رضا]]{{ع}} عرض کردم: نظرتان درباره این [[حدیث]] [[امام صادق]]{{ع}} چیست که [[حضرت]] فرمود: {{متن حدیث|"إِذَا خَرَجَ الْقَائِمُ قَتَلَ ذَرَارِی قَتَلَهِ الْحُسَیْنِ{{ع}}بِفِعَالِ آبَائِهَا"}}؛ زمانی که [[قائم]]{{ع}} [[قیام]] کند [[فرزندان]] [[قاتلان حسین]]{{ع}} را به خاطر [[کردار]] پدرانشان خواهد کشت؟ [[حضرت]] فرمود: همین طور است. گفتم: پس معنای این [[آیه]] چیست: {{متن قرآن|وَلاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى}}<ref>"و هیچ باربرداری بار [گناه] دیگری را برنمی دارد": انعام، آیه۱۶۴.</ref>؟  [[امام]] در پاسخ فرمود: {{متن حدیث|ا"صَدَقَ اللهُ فِی جَمِیعِ أَقْوَالِهِ وَ لَکِنْ ذَرَارِی قَتَلَهِ الْحُسَیْنِ{{ع}} یَرْضَوْنَ بِفِعَالِ آبَائِهِمْ وَ یَفْتَخِرُونَ بِهَا وَ مَنْ رَضِیَ شَیْئاً کَانَ کَمَنْ أَتَاهُ وَ لَوْ أَن رَجُلًا قُتِلَ بِالْمَشْرِقِ فَرَضِیَ بِقَتْلِهِ رَجُلٌ بِالْمَغْرِبِ لَکَانَ الراضِی عِنْدَ اللهِ عَز وَ جَل شَرِیکَ الْقَاتِلِ وَ إِنمَا یَقْتُلُهُمُ الْقَائِمُ{{ع}}إِذَا خَرَجَ لِرِضَاهُمْ بِفِعْلِ آبَائِهِمْ"}}<ref>صدوق، عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۲۷۳، ح۵.</ref>؛ [[خداوند]] در تمام گفتارهایش درست گفته است؛ لکن [[فرزندان]] [[قاتلان حسین]]{{ع}} از [[کردار]] پدرانشان [[راضی]] هستند و به آن افتخار می‌کنند و هر کس از کاری [[راضی]] باشد، مثل کسی است که آن را انجام داده، و اگر کسی در [[مشرق]] کشته شود و دیگری در [[مغرب]] از این [[قتل]] [[راضی]] باشد، نزد [[خدا]] با [[قاتل]] شریک خواهد بود. در اینجا مناسب است به جهت اهمیت بحث انتقام، به مفهوم و انواع آن اشاره‌ای کنیم. "انتقام"<ref>برگرفته از: دایره المعارف قرآن کریم، مدخل انتقام، محمد ابوطالبی.</ref> گاه به [[انسان]] نسبت داده می‌شود و گاه به [[خداوند]]. تفاوت این دو در این است که انتقام‌های بشری، بیشتر در پی زیانی است که فرد بر اثر [[ناتوانی]] از [[ناحیه]] [[دشمن]] دیده و بدین وسیله می‌خواهد ناکامی و [[شکست]] خود را جبران کند! ازاین رو گاه ضمن گرفتن انتقام، از [[حد ]] [[میانه روی]] بیرون رفته، مرتکب کارهای ناروا و خلاف [[حق]] می‌شود. اما انتقام [[الهی]] بر اثر آسیب دیدن [[خداوند]] یا برای تشفی خاطر نیست؛ زیرا [[خداوند]] آسیب پذیر نیست و تشفی خاطر در او راه ندارد، بلکه انتقام او به معنای [[کیفر]] دادن [[گناه]] کاران، براساس [[حق]] و [[عدالت]] است.
*از [[روایات]] فراوانی استفاده می‌‏شود [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} [[هنگام قیام]] جهانی خود، از ستمگرانی که به [[خاندان]] او و [[بشریت]] [[ستم]] کردند، انتقام خواهد گرفت؛ چه آنان که [[حقوق]] [[پدران]] او را [[غصب]] کردند و [[مردم]] را از بهره‌‏مندی از این چراغ‏‌های [[هدایت]] [[محروم]] ساختند، و چه آنان که به فرودستان در طول [[تاریخ]] [[ستم]] کردند؛ بدین‏ سبب است که یکی از لقب‌‏های آن [[حضرت]]، [[منتقم]] است<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۸۴-۸۶.</ref>.
*[[پیامبر خاتم|رسول گرامی اسلام]]{{صل}} در [[حدیث معراج]]، پس از بیان دیدن [[نور]] [[پیشوایان معصوم]]{{عم}} و آخرین [[جانشین]] خود میان آن‏ها، فرمود:... عرض کردم: "پروردگارا! اینان چه کسانی هستند؟ فرمود: ایشان پیشوایانند و این [[قائم]] است؛ همو که [[حلال]] مرا [[حلال]] می‏‌کند و [[حرام]] مرا را [[حرام]] می‏سازد و از [[دشمنان]] من انتقام می‏‌گیرد..».<ref> {{متن حدیث|" هَؤُلَاءِ الْأَئِمَّةُ وَ هَذَا الْقَائِمُ‏ الَّذِي‏ يُحِلُ‏ حَلَالِي‏ وَ يُحَرِّمُ‏ حَرَامِي‏ وَ بِهِ‏ أَنْتَقِمُ‏ مِنْ‏ أَعْدَائِي‏ ‏‏"}}؛ نعمانی، الغیبة؛ ص ۹۳؛ [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۱، ص ۲۵۲، ح ۲</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۸۴-۸۶.</ref>.
*البته تفاوتی نمی‌‏کند [[خداوند]] به دست او از دشمنانش انتقام بگیرد یا این‏که خود [[حضرت]] از [[دشمنان]] خود و خاندانش انتقام بگیرد<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۸۴-۸۶.</ref>.
==آرماگدون در فرهنگنامه آخرالزمان==
انتقام<ref>ر.ک: اسما و القاب حضرت مهدی × واژه منتقم، رجعت، قریش.</ref> [[خداوند]] در [[قرآن]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا}}<ref>«و آنکه به ستم کشته شود برای وارث او حقّی نهاده‌ایم» سوره اسراء، آیه ۳۳.</ref>. در [[تفاسیر]]، این [[آیه]] برای [[امام حسین]]{{ع}} [[تأویل]] شده است. [[امام باقر]]{{ع}} می‌فرماید: [[حضرت حسین]]{{ع}} مظلومانه [[شهید]] شد و ما [[اولیاء]] و [[وارث]] [[خون]] آن [[حضرت]] هستیم و [[حضرت قائم]]{{ع}} [[خونخواهی]] او را خواهد کرد و هر کسی که به کشتن آن [[حضرت]] [[رضایت]] داشته باشد نیز خواهد کشت، تا آنجایی که می‌گویند در [[کشتار]] [[اسراف]] می‌کند<ref>موعود نامه: ص ۳۰۸.</ref>.
در کامل الزیارات از [[امام صادق]]{{ع}} [[روایت]] می‌کند: {{متن قرآن|إِنَّهُ كَانَ مَنْصُورًا}}<ref>سوره اسراء، آیه ۳۳.</ref> منظور از «[[منصور]]» [[قائم آل محمد]]{{عم}} است که ولی [[خون حسین]]{{ع}} است، زمانی که [[ظهور]] نماید، از کشندگان [[حسین]]{{ع}} و [[دشمنان]] او انتقام می‌کشد. اگر همه اهل [[زمین]] را به [[خونخواهی]] [[حسین]]{{ع}} بکشد، [[اسراف]] نکرده است! (اما [[حضرت]] در هیچ کاری [[اسراف]] نمی‌کند زیرا [[خدا]] در همین [[آیه شریفه]] [[گواهی]] می‌دهد که {{متن قرآن|فَلَا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ}}<ref>«پس نباید در کشتن (به قصاص) گزافکاری کند» سوره اسراء، آیه ۳۳.</ref> سپس [[حضرت]] فرمود: به [[خدا]] قسم [[حضرت قائم]]{{ع}}، بازماندگان و ذراری کشندگان [[حسین]]{{ع}} را به خاطر [[کردار]] [[پدران]] و اجدادشان خواهد کشت<ref>موعود نامه: ص ۳۰۹.</ref>.
کشتن [[اولاد]] کشندگان [[حسین]]{{ع}} به [[جرم]] و [[گناه]] پدرانشان، [[اسراف]] در [[قتل]] نمی‌باشد زیرا همین سؤال را از [[امام رضا]]{{ع}} می‌پرسند که چرا [[حضرت مهدی]]{{ع}} [[فرزندان]] را به [[گناه]] پدرانشان می‌کشد؟ [[حضرت]] فرمودند: [[فرزندان]] [[قاتلان حسین]]{{ع}} کسانی هستند که از [[کردار]] [[پدران]] خود خشنودند و به آن [[کارها]] افتخار می‌کند، و هر کس از کاری [[راضی]] باشد، گویا آن کار را انجام داده است؛ اگر کسی در [[شرق]] عالم کشته شود، و شخص دیگری در [[غرب]] عالم از [[قتل]] او [[خشنود]] باشد، در نزد [[خدای تعالی]] با [[قاتل]] شریک خواهد بود. از این روست که [[حضرت قائم]]{{ع}} آنها را خواهد کشت. و [[خونخواهی]] [[سیدالشهدا]]{{ع}} از اهداف اصلی [[قیام]] [[حضرت قائم]]{{ع}} است زیرا [[شعار]] [[یاوران]] ایشان {{متن حدیث|يَا لَثَارَاتِ الْحُسَيْنِ}} است. یعنی: هان ای خونخواهان [[حسین]].
[[خداوند]] در [[معراج]] به [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: این ([[مهدی]]) [[قائم]] شما ([[اهل بیت]]) است که [[حلال]] مرا [[حلال]] و [[حرام]] مرا [[حرام]] می‌کند و از [[دشمنان]] من انتقام می‌کشد<ref>کفایة الخصام: ۶۹۹ ح ۲.</ref>.
در [[دعای ندبه]] - که از [[ادعیه]] معتبر [[شیعه]] است - نیز به انتقام [[حضرت حجت]] [[الله]]{{ع}} از [[دشمنان]] و [[قاتلین]] [[سیدالشهداء]] اشاره شده است. {{متن حدیث|أَيْنَ الطَّالِبُ بِذُحُولِ الْأَنْبِيَاءِ وَ أَبْنَاءِ الْأَنْبِيَاءِ أَيْنَ الطَّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِكَرْبَلَاءَ أَيْنَ الْمَنْصُورُ عَلَى مَنِ اعْتَدَى عَلَيْهِ وَ افْتَرَى}}؛ (کجاست آن منتقمی که [[خونخواهی]] [[پیامبران]] و [[فرزندان]] آنان را بکند، کجاست آن که برای [[شهید]] [[کربلا]] [[[حسین بن علی]]{{ع}}] انتقام بکشد، کجاست آن کسی که به [[یاری]] [[ستم‌دیدگان]] و مورد [[تهمت]] واقع‌شده‌گان بشتابد).
قصه انتقام فقط منحصر به [[سیدالشهداء]] نیست، بلکه پس از [[ظهور حضرت حجت]]{{ع}} از [[قاتلین]] تمام [[اهل بیت]]{{عم}} خوانخواهی خواهد شد و در [[رجعت]] تمام آنان زنده خواهد شد و به [[دست حضرت]] قصاص می‌شوند. اولین کسانی که [[پس از ظهور]] مورد قصاص و انتقام قرار می‌گیرند، دشمنانی هستند که از [[قریش]] به [[مخالفت]] با [[خاندان رسول خدا]] پرداختند<ref>ر.ک: قریش.</ref>.
[[امام باقر]]{{ع}} فرمود: بدان! وقتی [[حضرت قائم]]{{ع}} [[قیام]] کند، زنی از منافقین را به [[دنیا]] بازگرداند و او را به قصاص مادرش [[فاطمه زهرا]]{{س}} حد می‌زند. [[راوی]] سؤال کرد: جانم به قربانت! برای چه او را حد می‌زند؟ [[حضرت]] پاسخ داد برای تهمتی که به [[مادر]] [[ابراهیم]] ([[فرزند]] [[رسول خدا]]) زد؛ [[راوی]] سؤال کرد: چرا [[خداوند]] حد آن [[زن]] را تا [[زمان ظهور]] به تأخیر انداخت و برای [[حضرت قائم]]{{ع}} گذاشت؟ فرمود: چون [[خداوند]] [[حضرت رسول]] را برای عالمیان [[رحمت]] قرار داد ولی [[حضرت مهدی]]{{ع}} نقمت است (برای [[کافران]]).
[[امام صادق]]{{ع}} در توضیح [[حوادث ظهور]] [[حضرت]] می‌فرماید: [[حضرت قائم]]{{ع}} به [[مدینه]]، [[شهر]] جدم [[رسول خدا]] می‌رود. آنگاه در [[مدینه]] رخدادی عجیب به وقوع می‌پیوندد که باعث [[شادی]] [[مؤمنین]] و [[خواری]] [[کافران]] است. [[راوی]] پرسید: آن رخداد عجیب چیست؟! [[حضرت]] فرمودند: [[حضرت قائم]]{{ع}} کنار [[قبر]] جدش [[رسول خدا]] آمده و... سپس [[دستور]] می‌دهد که دو تن از [[منافقان]] [[صدر اسلام]] (جبت و [[طاغوت]]) را از [[قبر]] بیرون بکشند؛ [[مردم]] هم آنان را از [[قبر]] بیرون می‌آورند در حالی که [[بدن]] آنها تر و تازه است. [[حضرت مهدی]]{{ع}} به [[مردم]] می‌فرماید: آیا در میان شما کسی هست که این دو نفر را بشناسد؟ می‌گویند: ما آنها را به صفات و ویژگی‌هایشان می‌شناسیم... دوباره [[حضرت]] تأکید می‌کند و می‌فرماید: آیا در بین شما شخصی هست که غیر از این [[معتقد]] باشد و در این مورد [[شک]] داشته باشد؟ همه می‌گویند: خیر. سپس [[حضرت]] سه روز [[صبر]] می‌کند تا اینکه خبر در بین [[مردم]] پخش می‌شود.
[[حضرت]] (بعد از سه روز) دوباره می‌آید و روی [[قبر]] آنان را برمی‌دارد و به [[نقباء]] خود می‌گوید [[قبر]] آنان را شکافته و بدنشان را بیرون آورید. [[نقباء]] با دست‌های خود آنها را جستجو می‌کنند و آنان را‌تر و تازه از [[قبر]] بیرون می‌آورند. [[حضرت]] [[دستور]] می‌دهد تا کفن‌های آنان را بیرون کرده و بر درختی خشکیده و پوسیده بر دار بکشید. (به محض اینکه آنها را می‌آویزد) آن درخت سبز می‌شود و شاخ و برگ می‌رویاند و خرم می‌شود. کسانی که در [[دل]] [[نفاق]] دارند، وقتی اوضاع را این گونه می‌بینند، می‌گویند: «به [[خدا]] [[سوگند]] این [[کرامت]]، شرافتی حیقتی است و ما به واسطه [[دوستی]] ایشان به [[رستگاری]] رسیدیم» آن‌گاه هر کسی که ذره‌ای از [[دوستی]] ایشان در دلش نهفته باشد می‌آید و با دیدن این منظره فریفته می‌شود. در آن حال منادی [[حضرت]] صدا می‌زند: هر کسی که این منافقین را [[دوست]] دارد در یک طرف جمع شود. [[مردم]] دو دسته می‌شوند، دسته‌ای [[دوستان]] آنها و گروهی [[دشمنان]] ایشان. [[حضرت مهدی]]{{ع}} به [[دوستان]] آن دو نفر [[دستور]] می‌دهد تا از آنان بیزاری بجویند؛ پاسخ می‌دهند: ای [[مهدی]] آل [[رسول الله]]! ما پیش از آن که [[مقام]] این دو نفر را در پیشگاه [[خدا]] بدانیم، از آنان بیزاری نجستیم، اکنون که [[مقام]] و [[برتری]] ایشان و [[بدن]] تازه آنها (پس گذشت سال‌های زیاد) و سبز شدن درخت پوسیده را دیدیم، چگونه از آنان بیزاری بجوییم؟! به [[خدا]] قسم ما از تو و کسانی که به تو [[عقیده]] دارند، و [[ایمان]] به کسانی که از [[قبر]] خارجشان کردند ندارند، و آنان را بر دار آویختند بیزاریم. در این حال [[حضرت]] به امر [[خداوند]] [[دستور]] می‌دهد تا [[باد]] سیاهی بر آنان وزیدن گیرد و همگی را چون ریشه‌های پوسیده خرما از میان بردارد.
سپس [[حضرت]] [[دستور]] داده [[بدن]] آن [[منافقان]] را از دار پایین بیاورند و به امر [[خداوند]] زنده می‌کند، و [[دستور]] می‌دهد تا همه [[مردم]] جمع شوند؛ سپس کارهایی که انجام داده‌اند در هر زمان و هر مکانی که بوده، به آنها گوشزد می‌کند، حتی کشته شدن [[هابیل]] [[فرزند]] [[آدم]]، جمع‌آوری [[آتش]] برای [[ابراهیم]]، انداختن [[یوسف]] در [[چاه]]، رفتن [[یونس]] در شکم ماهی، کشته شدن یحیی، به دار کشیده شدن [[عیسی]]، [[شکنجه]] جرجیس و [[دانیال]]، کتک خوردن [[سلمان فارسی]]، تازیانه خوردن به دست [[فاطمه زهرا]]{{س}} و ضربه‌ای که به پهلوی آن بانو زدند، سقط شدن [[حضرت]] [[محسن]]{{ع}} ([[فرزند]] [[حضرت علی]] و [[فاطمه]]{{س}})، [[مسموم]] کردن [[امام حسن مجتبی]]{{ع}}، [[شهادت]] [[حضرت]] [[سیدالشهدا]]{{ع}}، سر بریدن اطفال آن [[حضرت]] و پسر عموهای ایشان و [[اسارت]] اهل و عیال او، ریختن خون‌های [[اولاد رسول خدا]]{{صل}} و هر خونی که به ناحق ریخته شده و هر کسی که به [[حرام]] مورد [[تجاوز]] قرار گرفته و هر [[ناپسند]] و [[گناه]] و [[ستم]] و اندوهی که از زمان [[حضرت آدم]]{{ع}} تا [[قیام]] [[حضرت قائم]]{{ع}} بوده، همه را به گردن آن منافقین می‌اندازد و آنها به این [[گناهان]] اعتراف می‌کنند. سپس [[حضرت]] [[دستور]] می‌دهد دوباره آنان را به همان درخت آویزان کنند و [[فرمان]] می‌دهد تا آتشی از [[زمین]] خارج شده و آنها را به درخت بسوزاند و [[باد]] را نیز [[فرمان]] می‌دهد تا خاکسترشان را به دریا افکند.
[[مفضل]] ([[راوی حدیث]]) سؤال کرد: ای مولای من! آیا این [[عذاب]]، آخرین [[عذاب]] آنان است؟ [[حضرت]] پاسخ داد: زینهار! ای [[مفضل]] به [[خدا]] قسم آنها را دوباره زنده می‌کند و [[سید]] اکبر، [[حضرت امیرالمؤمنین]] [[علی]]{{ع}} به دست خویش قصاص می‌کند، و به همین ترتیب [[حضرت]] [[فاطمه]] و [[امام حسن]] و [[امام حسین]] و تمامی [[ائمه]]{{عم}} و نیز هر [[مؤمن]] [[پاکیزه]] [[ایمان]] (نیز زنده می‌شود) و قصاص می‌کنند به طوری که در هر شبانه روز هزار بار آنان را بکشند و به آن جایی که [[خدا]] برای [[عذاب]] آنها فراهم کرده روانشان می‌سازند. در آن موقع هر کافری که در [[کفر]] خود کامل بوده است نیز زنده شده و به جزای [[اعمال]] خود می‌رسد<ref>بحارالانوار: ج ۵۳، ص ۱۲ و سید محمود موسوی دهسرخی، یأتی علی الناس زمان، ص ۶۳۶ و کمال الدین: ص ۳۶۱.</ref>.
[[احمد]] ابن [[اسحاق]] [[قمی]] در [[حدیثی]] بیان می‌کند که [[خدمت]] [[امام عسکری]]{{ع}} مشرف شد، و در نزد آن [[حضرت]]، [[امام مهدی]]{{ع}} را [[زیارت]] نمود. ایشان به [[احمد]] ابن [[اسحاق]] فرمودند: من بقیة‌الله بر روی [[زمین]] هستم و من از دشمنانِ [[حق]] انتقام خواهم گرفت... <ref>کمال الدین: ۳۸۴.</ref>.
در تشرفی که [[علی بن مهزیار]] [[خدمت]] [[امام عصر]]{{ع}} داشت، [[حضرت]] به او فرمود:... من [[قیام]] خواهم کرد و... به [[مدینه]] می‌آیم و در [[مسجد]] [[رسول خدا]] دوتن از [[منافقان]] را از [[دل]] [[خاک]] بیرون می‌آورم، در حالی که [[بدن]] آنها‌تر و تازه است و [[بدن]] آن دو را روبروی [[بقیع]] بر دار می‌آویزم. سپس چوبهی دار آنها سبز می‌شود و برگ می‌رویاند و این [[امتحان]] [[سختی]] برای [[مردم]] آن زمان خواهد بود، امتحانی که از [[امتحان]] اول بسیار سخت‌تر است (یعنی زمانی که بعد از [[رسول خدا]]{{صل}} مسیر [[خلافت]] تغییر یافت و [[مردم]] هم [[پیروی]] کردند). آن‌گاه شخصی از [[آسمان]] ندا می‌دهد: «ای [[آسمان]] هلاک کن و ای [[زمین]] آنان را در خود فرو ببر». سپس در آن روز جز مؤمنینی که در [[دل]] ایمانی [[راسخ]] دارند، باقی نخواهد ماند<ref>نوائب الدهور: ج ۳، ص ۳۵۴.</ref>.
[[امام صادق]]{{ع}} از [[رسول خدا]]{{صل}} [[روایت]] می‌کند: زمانی که به [[معراج]] حق‌تعالی رفتم، [[نور]] [[دوازده امام]] و [[فاطمه]]{{عم}} را دیدم (و [[حضرت]] نام یک یک را بر زبان آوردند) و [[حضرت قائم]]{{ع}} در میان ایشان چون ستاره‌ای درخشان تابش می‌کرد. از [[خداوند]] پرسیدم: بارالها این [[انوار]] چه کسانی هستند؟ [[خدای عزوجل]] فرمود: ایشان [[پیشوایان]] هستند و این ([[ستاره]] درخشنده) [[حضرت قائم]]{{ع}} است که [[حلال]] مرا [[حلال]] و [[حرام]] مرا [[حرام]] می‌کند و به دست و از دشمنانم انتقام خواهم کشید و [[دوستان]] من به واسطه او آسوده [[خیال]] خواهند شد و دل‌های [[شیعیان]] تو به سبب او از [[دشمنی]] [[ستمکاران]] و منکران و [[کافران]] شفا خواهد یافت؛ زمانی که دو تن از [[منافقان]] (جبت و [[طاغوت]]) را با بدن‌های‌تر و تازه از قبرهایشان بیرون کشیده و بسوزاند. همانا امتحانی که [[مردم]] به واسطه این دو نفر خواهند شد، به مراتب مشکل‌تر از امتحانی است که [[بنی‌اسرائیل]] با گوساله [[سامری]] شدند<ref>بحارالانوار: ج ۵۲، ص ۳۷۹ و سید محمود موسوی دهسرخی، یأتی علی الناس زمان، ص ۵۵۳. «سامری» نام شخصی است که در قوم حضرت موسی{{ع}} می‌زیست. زمانی که حضرت موسی{{ع}} به کوه طور برای میقات پروردگارش رفت و چهل روز توقف نمود، او با ساختن مجسمه گوساله‌ای از طلاهای مردم، آنان را به گوساله‌پرستی واداشت. او با فریب دادن مردم از آن گوساله صدایی خارج می‌کرد و به آنها می‌گفت: ببینید چگونه خدای شما صدا می‌کند، این خدای شما و خدای موسی است. بنی‌اسرائیل هم که موسی را در میان خود نمی‌یافتند، به توصیه‌های وصی و برادر او «هارون» گوش نداده و جملگی از خداپرستی به گوساله‌پرستی روی آوردند. این قصه را خداوند در قرآن یادآور شده است. (طه / ۹۸ - ۸۵) زمانی که حضرت قائم{{ع}} نیز ظاهر شود با بیرون کشیدن بدن منافقانِ صدر اسلام برای انتقام، و سبز شدن چوبه دار آنها، مردم امتحان سختی خواهند شد و هر کسی که اندک تمایلی مردم به آنان داشته باشد یا کوچک‌ترین دشمنی‌ای با حضرت داشته باشد، خود را رسوا نموده و مشخص خواهد شد که حقیقتاً، مردم جزو کدام دسته‌اند، آیا به حقیقت پیرو حقند یا از روی ترس و تردید از حضرت مهدی{{ع}} پیروی می‌کنند.</ref>.
امیرالمؤمین{{ع}} در [[حدیثی]] فرمود: مردی از [[خاندان رسول خدا]]{{صل}} هشت [[ماه]] [[شمشیر]] بر دوش می‌نهد و یک سره به [[جنگ]] می‌پردازد، تا جایی که [[مردم]] از تعجب می‌گویند: «به [[خدا]] قسم اگر این شخص از [[فرزندان]] [[فاطمه]]{{س}} بود به ما ترحم می‌نمود». او از [[بنی‌امیه]] و بنی‌العباس انتقام خواهد کشید<ref>ملاحم: ص ۶۶.</ref>.
[[امام حسین]]{{ع}} به [[امام سجاد]]{{ع}} فرمود: به [[خدا]] [[سوگند]]! [[خون]] من از جوشش نخواهد افتاد مگر زمانی که [[خداوند]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} را برانگیزد. [[حضرت مهدی]]{{ع}} به [[خونخواهی]] من، هفتاد هزار نفر از افراد [[منافق]] و [[فاسق]] و [[کافر]] را به [[قتل]] می‌رساند<ref>بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۲۹۹.</ref><ref>[[عباس حیدرزاده|حیدرزاده، عباس]]، [[فرهنگنامه آخرالزمان (کتاب)|فرهنگنامه آخرالزمان]]، ص۱۱۷-۱۲۴.</ref>.
==منابع==
* [[پرونده:134491.jpg|22px]] [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه مهدویت''']]
* [[پرونده:136865.jpg|22px]] [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۳ (کتاب)|'''درسنامه مهدویت ج۳''']]
* [[پرونده:13681151.jpg|22px]] [[عباس حیدرزاده|حیدرزاده، عباس]]، [[فرهنگنامه آخرالزمان (کتاب)|'''فرهنگنامه آخرالزمان''']]
==پانویس==
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس2}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۱ مهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۸:۰۹