بحث:آیا حضرت خضر علم غیب دارد؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۴ ژوئن ۲۰۲۰
جز
جایگزینی متن - 'علم لدنّی' به 'علم لدنّی'
جز (جایگزینی متن - ':{{متن قرآن' به ': {{متن قرآن')
جز (جایگزینی متن - 'علم لدنّی' به 'علم لدنّی')
خط ۴: خط ۴:


==[[علم غیب]] [[حضرت خضر]]{{ع}}==
==[[علم غیب]] [[حضرت خضر]]{{ع}}==
*در این ماجرا، آن معلم، سه کار انجام داد: [[کشتی]] برخی ماهی گیران را سوراخ کرد؛ [[نوجوانی]] را به [[قتل]] رساند؛ دیواری را که در حال خراب شدن بود، آباد کرد، با اینکه [[مردم]] آن روستا به او و [[حضرت موسی]] [[غذا]] ندادند. [[حضرت موسی]]{{ع}} از [[حکمت]] کارهای آن [[ولی خدا]] [[آگاه]] نبود، لذا در مقابل کارهای او [[اعتراض]] می‌‌کرد؛<ref>ر.ک. هاشمی، سید علی، قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات و اصحاب ائمه، صفحه؟؟؟</ref> معلم گفت: تو هرگز نمی‌توانی [[شکیبا]] باشی، چون در چیزی که به آن [[آگاهی]] فراگیر [[نداری]] چگونه می‌‌توانی [[صبر]] ‌کنی؟ [[حضرت موسی]] گفت: اگر [[خداوند]] بخواهد، [[صبر]] می‌‌کنم و از امر تو سر‌پیچی نمی‌کنم»<ref>{{متن قرآن|قَالَ إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْرًا وَكَيْفَ تَصْبِرُ عَلَى مَا لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْرًا قَالَ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ صَابِرًا وَلَا أَعْصِي لَكَ أَمْرًا}}«گفت: بی‌گمان تو هرگز همراه من شکیبایی نمی‌توانی کرد. و چگونه در چیزی که به آن آگاهی فراگیر نداری شکیب می‌کنی؟ گفت: اگر خداوند بخواهد مرا شکیبا خواهی یافت و از هیچ فرمان تو سرنمی‌پیچم» سوره کهف، آیه ۶۷ ـ ۶۹</ref>؛<ref>ر.ک. قرهی، روح‌الله، پایگاه اطلاع‌رسانی مهدی؛ گل‌افشان پارسانسب، پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا، ص۳۲.</ref> آن معلم، بعد از چند بار [[اعتراض]] [[حضرت موسی]] [[حکمت]] کارهای عجیب خود را بیان کرد.<ref>ر.ک. میرباقری، محمد مهدی، حقیقت علم امیرالمؤمنین، فرهنگستان علوم اسلامی قم.هاشمی، سید علی، قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات و اصحاب ائمه، صفحه؟؟؟</ref> اگر بپذیریم مراد از "[[عبد]]" در آیۀ ۶۵ سورۀ کهف {{متن قرآن|فَوَجَدَا عَبْدًا مِّنْ عِبَادِنَا}}<ref>«و بنده‌ای از بندگان ما (خضر) را یافتند که به او از نزد خود بخشایشی داده و او را از پیش خویش دانشی آموخته بودیم» سوره کهف، آیه ۶۵.</ref> [[حضرت خضر]]{{ع}} باشد، چنان که اکثر [[مفسرین]] بر این عقیده‌اند<ref>ر.ک. میرترابی حسینی، زهرةالسادات، علم لدنی در قرآن و حدیث، ص ۱۰۷ – ۱۰۸؛ هاشمی، سید علی، قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات و اصحاب ائمه، صفحه؟؟؟</ref> بالتبع [[علم]] او به تصریح [[قرآن کریم]]، [[علم]] لدنّی بوده، و در لسان مفسّران، با تعابیر مختلفی چون، "[[علم]] به [[باطن]] اشیاء،<ref>سید قطب، پیشین، ج ۱، ص ۴۵۸؛ بلاغی، محمدجواد، آلاء الرحمان، ج ۱، ص ۲۷۳؛ آلوسی، روح المعانی ج ۳، ص ۳۵؛ طبرسی، مجمع البیان، ج ۳، ص ۷۴۶؛ محمد بن یوسف (ابوحیان اندلسی)، پیشین؟؟؟، ج ۶، ص ۱۳۹.</ref> یا "[[علمی]] از [[علوم غیبی]]" آمده است<ref>ر.ک. میرترابی حسینی، زهرةالسادات، علم لدنی در قرآن و حدیث، ص ۱۰۷ ـ ۱۰۸.</ref>.
*در این ماجرا، آن معلم، سه کار انجام داد: [[کشتی]] برخی ماهی گیران را سوراخ کرد؛ [[نوجوانی]] را به [[قتل]] رساند؛ دیواری را که در حال خراب شدن بود، آباد کرد، با اینکه [[مردم]] آن روستا به او و [[حضرت موسی]] [[غذا]] ندادند. [[حضرت موسی]]{{ع}} از [[حکمت]] کارهای آن [[ولی خدا]] [[آگاه]] نبود، لذا در مقابل کارهای او [[اعتراض]] می‌‌کرد؛<ref>ر.ک. هاشمی، سید علی، قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات و اصحاب ائمه، صفحه؟؟؟</ref> معلم گفت: تو هرگز نمی‌توانی [[شکیبا]] باشی، چون در چیزی که به آن [[آگاهی]] فراگیر [[نداری]] چگونه می‌‌توانی [[صبر]] ‌کنی؟ [[حضرت موسی]] گفت: اگر [[خداوند]] بخواهد، [[صبر]] می‌‌کنم و از امر تو سر‌پیچی نمی‌کنم»<ref>{{متن قرآن|قَالَ إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْرًا وَكَيْفَ تَصْبِرُ عَلَى مَا لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْرًا قَالَ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ صَابِرًا وَلَا أَعْصِي لَكَ أَمْرًا}}«گفت: بی‌گمان تو هرگز همراه من شکیبایی نمی‌توانی کرد. و چگونه در چیزی که به آن آگاهی فراگیر نداری شکیب می‌کنی؟ گفت: اگر خداوند بخواهد مرا شکیبا خواهی یافت و از هیچ فرمان تو سرنمی‌پیچم» سوره کهف، آیه ۶۷ ـ ۶۹</ref>؛<ref>ر.ک. قرهی، روح‌الله، پایگاه اطلاع‌رسانی مهدی؛ گل‌افشان پارسانسب، پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا، ص۳۲.</ref> آن معلم، بعد از چند بار [[اعتراض]] [[حضرت موسی]] [[حکمت]] کارهای عجیب خود را بیان کرد.<ref>ر.ک. میرباقری، محمد مهدی، حقیقت علم امیرالمؤمنین، فرهنگستان علوم اسلامی قم.هاشمی، سید علی، قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات و اصحاب ائمه، صفحه؟؟؟</ref> اگر بپذیریم مراد از "[[عبد]]" در آیۀ ۶۵ سورۀ کهف {{متن قرآن|فَوَجَدَا عَبْدًا مِّنْ عِبَادِنَا}}<ref>«و بنده‌ای از بندگان ما (خضر) را یافتند که به او از نزد خود بخشایشی داده و او را از پیش خویش دانشی آموخته بودیم» سوره کهف، آیه ۶۵.</ref> [[حضرت خضر]]{{ع}} باشد، چنان که اکثر [[مفسرین]] بر این عقیده‌اند<ref>ر.ک. میرترابی حسینی، زهرةالسادات، علم لدنی در قرآن و حدیث، ص ۱۰۷ – ۱۰۸؛ هاشمی، سید علی، قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات و اصحاب ائمه، صفحه؟؟؟</ref> بالتبع [[علم]] او به تصریح [[قرآن کریم]]، [[علم لدنّی]] بوده، و در لسان مفسّران، با تعابیر مختلفی چون، "[[علم]] به [[باطن]] اشیاء،<ref>سید قطب، پیشین، ج ۱، ص ۴۵۸؛ بلاغی، محمدجواد، آلاء الرحمان، ج ۱، ص ۲۷۳؛ آلوسی، روح المعانی ج ۳، ص ۳۵؛ طبرسی، مجمع البیان، ج ۳، ص ۷۴۶؛ محمد بن یوسف (ابوحیان اندلسی)، پیشین؟؟؟، ج ۶، ص ۱۳۹.</ref> یا "[[علمی]] از [[علوم غیبی]]" آمده است<ref>ر.ک. میرترابی حسینی، زهرةالسادات، علم لدنی در قرآن و حدیث، ص ۱۰۷ ـ ۱۰۸.</ref>.


==[[روایات]] دال بر [[علم غیب]] [[حضرت خضر]]==
==[[روایات]] دال بر [[علم غیب]] [[حضرت خضر]]==
خط ۱۸: خط ۱۸:
==[[علم غیب]] [[حضرت خضر]]==
==[[علم غیب]] [[حضرت خضر]]==
*[[قرآن کریم]] در سورۀ کهف، داستان [[ملاقات]] [[حضرت موسی]] با یکی از [[بندگان]] [[برگزیده خداوند]] را [[نقل]] کرده است. در این ماجرا، آن فرد، [[کشتی]] برخی ماهی گیران را سوراخ کرد؛ [[نوجوانی]] را به [[قتل]] رساند و دیواری را که در حال خراب شدن بود، آباد کرد، در حالی که [[مردم]] آن روستا از [[غذا]] دادن به او و همراهش، [[حضرت موسی]] خودداری کرده بودند. [[حضرت موسی]] که از [[حکمت]] کارهای آن [[ولی خدا]] [[آگاه]] نبود، در مقابل کارهای به ظاهر [[نادرست]] او لب به [[اعتراض]] گشود؛ البته او در ابتدا قول داده بود تا زمانی که آن فرد، خود [[حکمت]] کارهایش را بیان نکند، [[سکوت]] کند. این [[ملاقات]] پس از چند بار [[اعتراض]] [[حضرت موسی]] به جدایی می‌‌انجامد؛ اما پیش از جدایی، آن فرد، [[حکمت]] کارهای عجیب خود را بیان کرد. او از حوادثی که در [[آینده]] رخ می‌دهد، [[آگاه]] و کارهای او حکیمانه و به [[دستور خداوند]] [[متعال]] بود: اما آن [[کشتی]] [[مال]] گروهی از [[مستمندان]] بود که با آن در دریا کار می‏‌کردند و من خواستم آن را معیوب کنم چرا که پشت سرشان [[پادشاهی]] [[ستمگر]] بود که هر [[کشتی]] سالمی را به [[زور]] می‌گرفت. و اما آن نوجوان، [[پدر]] و مادرش با [[ایمان]] بودند و [[بیم]] داشتیم که آنان را به [[طغیان]] و [[کفر]] وادارد. از این رو، خواستیم که پروردگارشان به جای او، فرزندی پاک‌تر و بامحبت‏‌تر به آن دو بدهد و اما آن دیوار، از آن دو نوجوان [[یتیم]] در آن [[شهر]] بود و زیر آن، گنجی متعلق به آن دو وجود داشت و پدرشان مرد صالحی بود و [[پروردگار]] تو می‏‌خواست آنها به [[حد ]][[بلوغ]] برسند و گنجشان را استخراج کنند. این رحمتی از پروردگارت بود و من آن [[کارها]] را خودسرانه انجام ندادم این بود [[راز]] کارهایی که نتوانستی در برابر آنها [[شکیبایی]] به خرج دهی! دربارۀ اینکه آن [[ولی خدا]] و [[صاحب]] چنین [[علمی]] چه کسی بوده است، میان [[مفسران]] [[اختلاف]] وجود دارد. اکثر [[مفسران]] معتقدند آن شخص همان [[حضرت خضر]] بوده است. [[روایات]] [[نقل]] شده از [[اهل بیت]] نیز این احتمال را تقویت می‌کند.<ref>ر.ک. هاشمی، سید علی، قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات و اصحاب ائمه، صفحه؟؟؟</ref>
*[[قرآن کریم]] در سورۀ کهف، داستان [[ملاقات]] [[حضرت موسی]] با یکی از [[بندگان]] [[برگزیده خداوند]] را [[نقل]] کرده است. در این ماجرا، آن فرد، [[کشتی]] برخی ماهی گیران را سوراخ کرد؛ [[نوجوانی]] را به [[قتل]] رساند و دیواری را که در حال خراب شدن بود، آباد کرد، در حالی که [[مردم]] آن روستا از [[غذا]] دادن به او و همراهش، [[حضرت موسی]] خودداری کرده بودند. [[حضرت موسی]] که از [[حکمت]] کارهای آن [[ولی خدا]] [[آگاه]] نبود، در مقابل کارهای به ظاهر [[نادرست]] او لب به [[اعتراض]] گشود؛ البته او در ابتدا قول داده بود تا زمانی که آن فرد، خود [[حکمت]] کارهایش را بیان نکند، [[سکوت]] کند. این [[ملاقات]] پس از چند بار [[اعتراض]] [[حضرت موسی]] به جدایی می‌‌انجامد؛ اما پیش از جدایی، آن فرد، [[حکمت]] کارهای عجیب خود را بیان کرد. او از حوادثی که در [[آینده]] رخ می‌دهد، [[آگاه]] و کارهای او حکیمانه و به [[دستور خداوند]] [[متعال]] بود: اما آن [[کشتی]] [[مال]] گروهی از [[مستمندان]] بود که با آن در دریا کار می‏‌کردند و من خواستم آن را معیوب کنم چرا که پشت سرشان [[پادشاهی]] [[ستمگر]] بود که هر [[کشتی]] سالمی را به [[زور]] می‌گرفت. و اما آن نوجوان، [[پدر]] و مادرش با [[ایمان]] بودند و [[بیم]] داشتیم که آنان را به [[طغیان]] و [[کفر]] وادارد. از این رو، خواستیم که پروردگارشان به جای او، فرزندی پاک‌تر و بامحبت‏‌تر به آن دو بدهد و اما آن دیوار، از آن دو نوجوان [[یتیم]] در آن [[شهر]] بود و زیر آن، گنجی متعلق به آن دو وجود داشت و پدرشان مرد صالحی بود و [[پروردگار]] تو می‏‌خواست آنها به [[حد ]][[بلوغ]] برسند و گنجشان را استخراج کنند. این رحمتی از پروردگارت بود و من آن [[کارها]] را خودسرانه انجام ندادم این بود [[راز]] کارهایی که نتوانستی در برابر آنها [[شکیبایی]] به خرج دهی! دربارۀ اینکه آن [[ولی خدا]] و [[صاحب]] چنین [[علمی]] چه کسی بوده است، میان [[مفسران]] [[اختلاف]] وجود دارد. اکثر [[مفسران]] معتقدند آن شخص همان [[حضرت خضر]] بوده است. [[روایات]] [[نقل]] شده از [[اهل بیت]] نیز این احتمال را تقویت می‌کند.<ref>ر.ک. هاشمی، سید علی، قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات و اصحاب ائمه، صفحه؟؟؟</ref>
*اگر بپذیریم مراد از "[[عبد]]" در آیۀ ۶۵ سورۀ کهف {{متن قرآن|فَوَجَدَا عَبْدًا مِّنْ عِبَادِنَا}}<ref>«و بنده‌ای از بندگان ما (خضر) را یافتند که به او از نزد خود بخشایشی داده و او را از پیش خویش دانشی آموخته بودیم» سوره کهف، آیه ۶۵.</ref> [[حضرت خضر]] باشد، چنان که اکثر [[مفسرین]] بر این عقیده‌اند<ref>ر.ک. میرترابی حسینی، زهرةالسادات، علم لدنی در قرآن و حدیث، ص ۱۰۷ ـ ۱۰۸؛ هاشمی، سید علی، قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات و اصحاب ائمه، صفحه؟؟؟</ref> بالتبع [[علم]] او به تصریح [[قرآن کریم]]، [[علم]] لدنّی بوده، و در لسان مفسّران [[قرآن]]، با تعابیر مختلفی چون، "[[علم]] به [[باطن]] اشیاء،<ref>سید بن قطب، فی ظلال القرآن، ج ۱، ص ۴۵۸؛ بلاغی، محمدجواد، آلاء الرحمان، ج ۱، ص ۲۷۳؛ آلوسی، روح المعانی، ج ۳، ص ۳۵؛ طبرسی، مجمع البیان ج ۳، ص ۷۴۶؛ محمد بن یوسف (ابوحیان اندلسی)، پیشین؟؟؟، ج ۶، ص ۱۳۹.</ref> یا "[[علمی]] از [[علوم غیبی]]" آمده است. علاوه بر آنچه در رابطه با [[علم]] و شخصیت [[حضرت خضر]]، در آیۀ ۶۵  [[سوره کهف]] آمده، برخی [[مفسرین]] ذیل آیۀ {{متن قرآن|قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ}}<ref>«آن که دانشی از کتاب (آسمانی) با خویش داشت گفت: من پیش از آنکه چشم بر هم زنی آن را برایت می‌آورم و چون (سلیمان) آن (اورنگ) را نزد خود پای برجا دید گفت: این از بخشش (های) پروردگار من است تا بیازمایدم که سپاس می‌گزارم یا ناسپاسی می‌کنم و هر که سپاس گزارد ت» سوره نمل، آیه ۴۰.</ref> نیز به وی اشاره دارند<ref>ر.ک. میرترابی حسینی، زهرةالسادات، علم لدنی در قرآن و حدیث، ص ۱۰۷ ـ ۱۰۸.</ref>.
*اگر بپذیریم مراد از "[[عبد]]" در آیۀ ۶۵ سورۀ کهف {{متن قرآن|فَوَجَدَا عَبْدًا مِّنْ عِبَادِنَا}}<ref>«و بنده‌ای از بندگان ما (خضر) را یافتند که به او از نزد خود بخشایشی داده و او را از پیش خویش دانشی آموخته بودیم» سوره کهف، آیه ۶۵.</ref> [[حضرت خضر]] باشد، چنان که اکثر [[مفسرین]] بر این عقیده‌اند<ref>ر.ک. میرترابی حسینی، زهرةالسادات، علم لدنی در قرآن و حدیث، ص ۱۰۷ ـ ۱۰۸؛ هاشمی، سید علی، قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات و اصحاب ائمه، صفحه؟؟؟</ref> بالتبع [[علم]] او به تصریح [[قرآن کریم]]، [[علم لدنّی]] بوده، و در لسان مفسّران [[قرآن]]، با تعابیر مختلفی چون، "[[علم]] به [[باطن]] اشیاء،<ref>سید بن قطب، فی ظلال القرآن، ج ۱، ص ۴۵۸؛ بلاغی، محمدجواد، آلاء الرحمان، ج ۱، ص ۲۷۳؛ آلوسی، روح المعانی، ج ۳، ص ۳۵؛ طبرسی، مجمع البیان ج ۳، ص ۷۴۶؛ محمد بن یوسف (ابوحیان اندلسی)، پیشین؟؟؟، ج ۶، ص ۱۳۹.</ref> یا "[[علمی]] از [[علوم غیبی]]" آمده است. علاوه بر آنچه در رابطه با [[علم]] و شخصیت [[حضرت خضر]]، در آیۀ ۶۵  [[سوره کهف]] آمده، برخی [[مفسرین]] ذیل آیۀ {{متن قرآن|قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ}}<ref>«آن که دانشی از کتاب (آسمانی) با خویش داشت گفت: من پیش از آنکه چشم بر هم زنی آن را برایت می‌آورم و چون (سلیمان) آن (اورنگ) را نزد خود پای برجا دید گفت: این از بخشش (های) پروردگار من است تا بیازمایدم که سپاس می‌گزارم یا ناسپاسی می‌کنم و هر که سپاس گزارد ت» سوره نمل، آیه ۴۰.</ref> نیز به وی اشاره دارند<ref>ر.ک. میرترابی حسینی، زهرةالسادات، علم لدنی در قرآن و حدیث، ص ۱۰۷ ـ ۱۰۸.</ref>.
*اما آیا [[حضرت خضر]]  [[پیامبر]] بوده یا نه؟ میان [[مفسران]] [[اختلاف]] وجود دارد. بنابر [[نقلی]] که در [[علل الشرایع]] آمده است، [[حضرت خضر]] از [[پیامبران الهی]] بوده، و چنین [[علمی]] که داشته، [[علم]] به حقایق مخفی [[جهان]] و [[عالم غیب]] بوده است<ref>ر.ک. هاشمی، سید علی، قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات و اصحاب ائمه، صفحه؟؟؟</ref>.
*اما آیا [[حضرت خضر]]  [[پیامبر]] بوده یا نه؟ میان [[مفسران]] [[اختلاف]] وجود دارد. بنابر [[نقلی]] که در [[علل الشرایع]] آمده است، [[حضرت خضر]] از [[پیامبران الهی]] بوده، و چنین [[علمی]] که داشته، [[علم]] به حقایق مخفی [[جهان]] و [[عالم غیب]] بوده است<ref>ر.ک. هاشمی، سید علی، قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات و اصحاب ائمه، صفحه؟؟؟</ref>.
*این [[آگاهی]] در دسترس عموم [[انسان‌ها]] نیست؛ تنها برخی از [[بندگان]] [[برگزیده خداوند]] از چنین دانشی به [[اذن الهی]] برخوردارند. تعبیر {{متن قرآن|عَبْدًا مِّنْ عِبَادِنَا آتَيْنَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِندِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا}}<ref>«و بنده‌ای از بندگان ما (خضر) را یافتند که به او از نزد خود بخشایشی داده و او را از پیش خویش دانشی آموخته بودیم» سوره کهف، آیه ۶۵.</ref> که در [[آیات]] یاد شده دربارۀ [[حضرت خضر]]  آمده، بیان کنندۀ آن است که این [[علم]] از [[عنایات]] خاص [[خداوند]] به ایشان بوده است. گویا تعبیر رایج «[[علم لدنی]]» از همین تعبیر [[قرآنی]]: {{متن قرآن|"عَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا"}} اقتباس شده است<ref>ر.ک. هاشمی، سید علی، قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات و اصحاب ائمه، صفحه؟؟؟</ref>.
*این [[آگاهی]] در دسترس عموم [[انسان‌ها]] نیست؛ تنها برخی از [[بندگان]] [[برگزیده خداوند]] از چنین دانشی به [[اذن الهی]] برخوردارند. تعبیر {{متن قرآن|عَبْدًا مِّنْ عِبَادِنَا آتَيْنَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِندِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا}}<ref>«و بنده‌ای از بندگان ما (خضر) را یافتند که به او از نزد خود بخشایشی داده و او را از پیش خویش دانشی آموخته بودیم» سوره کهف، آیه ۶۵.</ref> که در [[آیات]] یاد شده دربارۀ [[حضرت خضر]]  آمده، بیان کنندۀ آن است که این [[علم]] از [[عنایات]] خاص [[خداوند]] به ایشان بوده است. گویا تعبیر رایج «[[علم لدنی]]» از همین تعبیر [[قرآنی]]: {{متن قرآن|"عَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا"}} اقتباس شده است<ref>ر.ک. هاشمی، سید علی، قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات و اصحاب ائمه، صفحه؟؟؟</ref>.
۲۱۸٬۸۳۴

ویرایش