عیبجویی: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{ویرایش غیرنهایی}} {{نبوت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233);...» ایجاد کرد) |
(←منابع) |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
# [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۲ (کتاب)|'''فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم''']] | # [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر، محمد جعفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی، سید محمد علی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۲ (کتاب)|'''فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم''']] | ||
==پانویس== | ==پانویس== |
نسخهٔ ۲۱ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۰۸:۵۴
متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
- اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل عیبجویی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- یکی از رفتارهای مذموم عیبجویی کردن است که در این کتاب مذمت شده و این غیر از نصحیت و انتقاد برای رشد فکری و عملی و با قصد مشفقانه است. بدین جهت عیبجویی مذمت شده و نصیحت مدح شده است و درباره شخص پیامبر با کلمات متفاوتی در باره عیبجویی مانند همزه، مسخره و لمزه، یا معانی که به صورت مستقیم در این جهت آمده گزارش شده است. شاخص این معانی همان کلمه هُمزه است. در مجمع البیان گفته: کلمه “هُمزه” به معنای کسی است که بدون جهت بسیار به دیگران طعنه میزند و عیبجویی و خردهگیریهایی میکند که در واقع عیب نیست. و اصل ماده “هُمَز” به معنای شکستن است، و کلمه: لمز، یلمز، به معنای عیب است پس “هُمزه” و “لمزه” هر دو به یک معنا است. ولی بعضی گفتهاند: بین آن دو فرق است: هُمزه، به آن کسی گویند که دنبال سر مردم عیب میگوید و خرده میگیرد، و اما “لمزه” کسی را گویند که پیش روی طرف خرده میگیرد. و بعضی گفتهاند: همزه کسی را گویند که همنشین خود را با سخنان زشت آزار دهد، و لمزه آن کسی است که با چشم و سر علیه همنشین خود اشاره کند، و به اصطلاح فارسی تقلید او را در آورد. آنگاه میگوید صیغه “فُعلة” برای مبالغه در صفتی بنا شده که باعث میشود تا فعل مناسب با آن صفت از صاحب آن صفت زیاد سر بزند[۱]. از مجموع این آیات استفاده میشود که پیامبر چگونه به تتمیم مکارم اخلاقی گام برداشته و به چه نکات و جزئیات آداب و اخلاق اشاره کرده است. بنابراین، مرز میان انتقاد با عیبجویی چیست، یکی تمجید و امر به معروف و نهی از منکر به عنوان یکی از فرائض بزرگ است. و دیگری در عرف اخلاقی مذمت و توبیخ و رفتار غیر اخلاقی و تحقیر شخص مقابل و برخلاف کرامت میشود؛ زیرا نقد برای اصلاح است، اما عیبجویی برای تحقیر و بیرون بردن رقیب از صحنه و نوعی بهانهجویی و به رخ کشیدن لغزشها است. بدین جهت اولاً، هدفمندی و غایت اخلاقی برای سخن گفتن و چگونه سخن گفتن مهم است. جدا از بحث حقوقی که انسانها آزادی بیان دارند، اما به لحاظ اخلاقی و صفت شخصی، باید خود ملتزم به نیت درست در بیان رفتار دیگران باشند. ثانیاً، اگر کسی کار خوبی انجام میدهد، و اتفاقاً خراب میشود، نباید ملامت شود. قاعده احسان در قرآن میگوید، حتی آنان در اثر خطا مسئول خسارات نیستند: ﴿لَيْسَ عَلَى الضُّعَفَاءِ وَلَا عَلَى الْمَرْضَى وَلَا عَلَى الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ مَا يُنْفِقُونَ حَرَجٌ إِذَا نَصَحُوا لِلَّهِ وَرَسُولِهِ مَا عَلَى الْمُحْسِنِينَ مِنْ سَبِيلٍ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾[۲]. بر این اساس عیبجویی یکی از مباحث مطرح در ارتباط با پیامبر در دوره رسالت در حوزههای مختلف، به ویژه در پرداخت صدقات و همان تتمیم مکارم نبی است.
- ﴿وَمِنْهُمْ مَنْ يَلْمِزُكَ فِي الصَّدَقَاتِ فَإِنْ أُعْطُوا مِنْهَا رَضُوا وَإِنْ لَمْ يُعْطَوْا مِنْهَا إِذَا هُمْ يَسْخَطُونَ﴾[۳].
- ﴿فَأَعْقَبَهُمْ نِفَاقًا فِي قُلُوبِهِمْ إِلَى يَوْمِ يَلْقَوْنَهُ بِمَا أَخْلَفُوا اللَّهَ مَا وَعَدُوهُ وَبِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ * أَلَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ سِرَّهُمْ وَنَجْوَاهُمْ وَأَنَّ اللَّهَ عَلَّامُ الْغُيُوبِ * الَّذِينَ يَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعِينَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فِي الصَّدَقَاتِ وَالَّذِينَ لَا يَجِدُونَ إِلَّا جُهْدَهُمْ فَيَسْخَرُونَ مِنْهُمْ سَخِرَ اللَّهُ مِنْهُمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ *اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لَا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِينَ مَرَّةً فَلَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ﴾[۴].
- ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسَى أَنْ يَكُونُوا خَيْرًا مِنْهُمْ وَلَا نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءٍ عَسَى أَنْ يَكُنَّ خَيْرًا مِنْهُنَّ وَلَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيمَانِ وَمَنْ لَمْ يَتُبْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ﴾[۵].
- ﴿فَلَا تُطِعِ الْمُكَذِّبِينَ * هَمَّازٍ مَشَّاءٍ بِنَمِيمٍ﴾[۶].
- ﴿وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ * الَّذِي جَمَعَ مَالًا وَعَدَّدَهُ * يَحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ ﴾[۷].
نکات
در آیات فوق این موضوعات مطرح گردیده است:
- برخی از مسلمانان در [تقسیم] صدقات بر پیامبر خرده میگیرند: ﴿مَنْ يَلْمِزُكَ فِي الصَّدَقَاتِ﴾ و منشأ آن نه بیعدالتی و ضایع کردن حقوق بوده است، بلکه با انگیزه منفعتطلبانه و بیتوجهی به برخی از آنان است، پس اگر از آن [[[اموال]]] به ایشان داده شود خشنود میگردند ﴿فَإِنْ أُعْطُوا مِنْهَا رَضُوا﴾ و اگر از آن به ایشان داده نشود، به ناگاه به خشم میآیند. ﴿وَإِنْ لَمْ يُعْطَوْا مِنْهَا إِذَا هُمْ يَسْخَطُونَ﴾؛
- عدم تأثیر استغفار مکرر پیامبر از آثار عیبجویی منافقان: ﴿الَّذِينَ يَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعِينَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فِي الصَّدَقَاتِ وَالَّذِينَ لَا يَجِدُونَ إِلَّا جُهْدَهُمْ فَيَسْخَرُونَ مِنْهُمْ سَخِرَ اللَّهُ مِنْهُمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ * اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لَا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِينَ مَرَّةً فَلَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ...﴾؛
- در این آیه مسئله را به صورت کلی مطرح میکند: ای کسانی که ایمان آوردهاید، نباید قومی قوم دیگر را ریشخند کند، ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ﴾ شاید آنها از اینها بهتر باشند، ﴿عَسَى أَنْ يَكُونُوا خَيْرًا مِنْهُمْ﴾ و نباید زنانی زنانِ دیگر را ریشخند کنند، شاید آنها از اینها بهتر باشند ﴿وَلَا نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءٍ عَسَى أَنْ يَكُنَّ خَيْرًا مِنْهُنَّ﴾ و از یکدیگر عیب مگیرید ﴿وَلَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ﴾ و به همدیگر لقبهای زشت مدهید ﴿وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ﴾ چه ناپسندیده است نام زشت پس از ایمان ﴿بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيمَانِ﴾ و هر که توبه نکرد آنان خود ستمکارند ﴿وَمَنْ لَمْ يَتُبْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ﴾؛
- تکذیب رسالت پیامبر زمینهساز عیبجویی: ﴿فَلَا تُطِعِ الْمُكَذِّبِينَ * هَمَّازٍ مَشَّاءٍ بِنَمِيمٍ﴾.
- وای بر هر بدگوی عیبجویی ﴿وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ﴾ این آیه تهدید شدیدی است به کسانی که با پیامبر مخالفت میکنند و عاشق جمع مالند، و میخواهند با مال بیشتر خود بر سر و گردن مردم سوار شوند ﴿الَّذِي جَمَعَ مَالًا وَعَدَّدَهُ * يَحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ﴾ و بر آنان کبریایی بفروشند، و به همین جهت از مردم عیبهایی میگیرند که عیب نیست[۸].
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ المیزان، ج۲۰، ص۶۱۵.
- ↑ «بر ناتوانان و بیماران و آنان که چیزی برای بخشیدن (به راه و راهیان جهاد) نمییابند چون خیرخواه خداوند و پیامبرش باشند گناهی نیست؛ (آری) بر نیکوکاران ایرادی نیست و خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۹۱.
- ↑ «و برخی از ایشان درباره زکاتها بر تو خرده میگیرند؛ اگر از آن به آنان داده شود خرسند میشوند و اگر داده نشود ناگهان به خشم میآیند» سوره توبه، آیه ۵۸.
- ↑ «آنگاه به کیفر شکستن پیمانی که با خداوند بسته بودند و دروغی که میگفتند (خداوند) تا روزی که به لقای او برسند دورویی را در دلهایشان بر جای نهاد * آیا نمیدانند که خداوند راز آنها و سخنان زیرگوشی آنان را میداند و اینکه خداوند بسیار داننده نهانهاست؟! * آنان که به مؤمنان داوطلب دادن صدقهها و به کسانی که جز توان (اندک) خود چیزی (برای دادن صدقه) نمییابند طعنه میزنند و آنان را به ریشخند میگیرند، خداوند به ریشخندشان میگیرد و عذابی دردناک خواهند داشت * چه برای آنان آمرزش بخواهی چه نخواهی (سودی ندارد زیرا) اگر هفتاد بار برای آنها آمرزش بخواهی هیچگاه خداوند آنان را نخواهد آمرزید؛ این از آن روست که آنان به خداوند و پیامبرش کافر شدهاند و خداوند این گروه نافرمان را راهنمایی نمیکند» سوره توبه، آیه ۷۷-۸۰.
- ↑ «ای مؤمنان! هیچ گروهی گروه دیگر را به ریشخند نگیرد، بسا آنان از اینان بهتر باشند؛ و نه زنانی زنانی دیگر را، بسا آنان از اینان بهتر باشند و از یکدیگر عیبجویی مکنید و (همدیگر را) با لقبهای ناپسند مخوانید! پس از ایمان، بزهکاری نامگذاری ناپسندی است و آنان که (از این کارها) بازنگردند ستمکارند» سوره حجرات، آیه ۱۱.
- ↑ «پس، از دروغانگاران پیروی مکن! * خردهگیری، پیشگامی در سخنچینی» سوره قلم، آیه ۸ و ۱۱.
- ↑ «وای بر هر عیب جوی طعنه زن * آنکه مالی اندوخت و آن را شمار کرد * گمان دارد که داراییاش او را جاودان خواهد کرد» سوره همزه، آیه ۱-۳.
- ↑ سعیدیانفر، محمد جعفر و ایازی، سید محمد علی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم، ج۲، ص ۳۱۲.