ربوبیت در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۵۰: خط ۵۰:
*براین پایه، در این دو [[آیه]] با بیان پرورش [[انسان]] و رساندن وی از پایین‌ترین مرحله (علقه بودن) به بالاترین [[درجه]] ([[دانا]] شدن) [[ربوبیت]] و اکرمیت خویش را تقریر کرده است<ref>کنز الدقائق، ج ۱۴، ص ۳۴۷.</ref>. برخی در بیان چگونگی اکرمیت [[پروردگار]] گفته‌اند: نعمت‌های او نامحدود و [[احسان]] وی بی‌عوض است و در [[عقوبت]] شتاب نکرده و [[توبه]] [[بندگان]] را می‌پذیرد<ref>منهج الصادقین، ج ۱۰، ص ۲۹۶.</ref>. بعضی نیز در سخنانی دیگر چنین یاد کرده‌اند: او برخلاف دیگران که فقط هنگام جنایت [[کریم]] هستند، پس از جنایت نیز بر [[احسان]] خویش می‌افزاید؛ [[پروردگار]] برخلاف دیگران که کرمشان به [[انگیزه]] سود بردن یا دفع زیان است، فقط محض خودِ [[کرم]] می‌بخشد؛ او در هر [[احسان]] و کرمی آغازگر است و کرمش با کوتاهی آمیخته نیست<ref>التفسیر الکبیر، ج ۳۲، ص ۱۶.</ref>.
*براین پایه، در این دو [[آیه]] با بیان پرورش [[انسان]] و رساندن وی از پایین‌ترین مرحله (علقه بودن) به بالاترین [[درجه]] ([[دانا]] شدن) [[ربوبیت]] و اکرمیت خویش را تقریر کرده است<ref>کنز الدقائق، ج ۱۴، ص ۳۴۷.</ref>. برخی در بیان چگونگی اکرمیت [[پروردگار]] گفته‌اند: نعمت‌های او نامحدود و [[احسان]] وی بی‌عوض است و در [[عقوبت]] شتاب نکرده و [[توبه]] [[بندگان]] را می‌پذیرد<ref>منهج الصادقین، ج ۱۰، ص ۲۹۶.</ref>. بعضی نیز در سخنانی دیگر چنین یاد کرده‌اند: او برخلاف دیگران که فقط هنگام جنایت [[کریم]] هستند، پس از جنایت نیز بر [[احسان]] خویش می‌افزاید؛ [[پروردگار]] برخلاف دیگران که کرمشان به [[انگیزه]] سود بردن یا دفع زیان است، فقط محض خودِ [[کرم]] می‌بخشد؛ او در هر [[احسان]] و کرمی آغازگر است و کرمش با کوتاهی آمیخته نیست<ref>التفسیر الکبیر، ج ۳۲، ص ۱۶.</ref>.
*گفتنی است ذکر اکرمیت در [[مقام]] [[دستور]] به [[خواندن]]، یا برای [[برانگیختن]] [[رسول الله]]{{صل}} به کار قرائت است: {{متن قرآن|اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ}}<ref>«بخوان و (بدان که) پروردگار تو گرامی‌ترین است» سوره علق، آیه ۳.</ref>؛ یعنی بخوان که پروردگارت اکرم است و در مقابل هر حرفی ۱۰ برابر [[پاداش]] می‌دهد؛ یا برای ایجاد [[اخلاص]] در آن جناب است؛ یعنی بخوان و در این [[خواندن]] به چیزی [[طمع]] نداشته باش و بدان که من اکرم از آن هستم که به تو چیزی را که به قلبت هم خطور نمی‌کند ندهم؛ یا معنای [[آیه]] چنین است: تو در [[دعوت]] ممحّض شو و از هیچ‌کس مترس، زیرا من اکرم از آن هستم که تو را به تکلیفی وادارم و یاری‌ات نکنم<ref>التفسیر الکبیر، ج ۳۲، ص ۱۶.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[رب / اسماء و صفات (مقاله)|رب / اسماء و صفات]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳.</ref>.
*گفتنی است ذکر اکرمیت در [[مقام]] [[دستور]] به [[خواندن]]، یا برای [[برانگیختن]] [[رسول الله]]{{صل}} به کار قرائت است: {{متن قرآن|اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ}}<ref>«بخوان و (بدان که) پروردگار تو گرامی‌ترین است» سوره علق، آیه ۳.</ref>؛ یعنی بخوان که پروردگارت اکرم است و در مقابل هر حرفی ۱۰ برابر [[پاداش]] می‌دهد؛ یا برای ایجاد [[اخلاص]] در آن جناب است؛ یعنی بخوان و در این [[خواندن]] به چیزی [[طمع]] نداشته باش و بدان که من اکرم از آن هستم که به تو چیزی را که به قلبت هم خطور نمی‌کند ندهم؛ یا معنای [[آیه]] چنین است: تو در [[دعوت]] ممحّض شو و از هیچ‌کس مترس، زیرا من اکرم از آن هستم که تو را به تکلیفی وادارم و یاری‌ات نکنم<ref>التفسیر الکبیر، ج ۳۲، ص ۱۶.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[رب / اسماء و صفات (مقاله)|رب / اسماء و صفات]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳.</ref>.
==گستره [[ربوبیت الهی]]==
[[قرآن کریم]]، افزون بر اینکه [[خدا]] را [[پروردگار]] عالمیان: «اَلحَمدُ لِلّهِ رَبِّ العــلَمین» ([[حمد]] / ۱، ۲)، همه چیز: «وهُوَ رَبُّ کلِّ شَی‌ءٍ» (انعام / ۶، ۱۶۴)، [[آسمان‌ها]] و [[زمین]] و آنچه میان آنهاست: «رَبُّ السَّمـوتِ والاَرضِ وما بَینَهُما» ([[مریم]] / ۱۹، ۶۵) می‌شناساند، خصوص [[ربوبیت]] [[عرش]]: «وهُوَ رَبُّ العَرشِ العَظیم» ([[توبه]] / ۹، ۱۲۹)، مشارق و مغارب: «فَلا اُقسِمُ بِرَبِّ المَشـرِقِ والمَغـرِبِ» (معارج / ۷۰، ۴۰)، سپیده صبح: «قُل اَعوذُ بِرَبِّ الفَلَق» (فلق / ۱۱۳، ۱)، [[مردم]]: «قُل اَعوذُ بِرَبِّ النّاس» (ناس / ۱۱۴، ۱)، [[ستاره]] شعری: «واَنَّهُ هُوَ رَبُّ الشِّعری» ([[نجم]] / ۵۳، ۴۹)، [[خانه کعبه]]: «فَلیعبُدوا رَبَّ هـذا البَیت» ([[قریش]] / ۱۰۶، ۳۳) و... را از آنِ [[خدا]] می‌داند، از این رو می‌توان گفت سراسر [[جهان هستی]] و همه جلوه‌های وجود را ربوبیتِ [[پروردگار]] بزرگ <ref>المیزان، ج ۱۹، ص ۴۰۵.</ref>فرا می‌گیرد: «... رَبِّکالعَظیم» (الحاقّه / ۶۹، ۵۲۲) که از هرگونه [[محدودیت]] و [[کاستی]] پیراسته است.
مظاهر [[ربوبیت]] [[حضرت حق]]، در [[آیات قرآن]] بازتاب یافته‌اند؛ مانند بخشیدن یا گرفتن [[فرمانروایی]]: «تُؤتی المُلک مَن تَشاءُ وتَنزِعُ المُلک مِمَّن تَشاء» (آل‌عمران / ۳، ۲۶)، [[عزیز]] یا [[ذلیل]] ساختن: «تُعِزُّ مَن تَشاءُ وتُذِلُّ مَن تَشاء» (آل‌عمران / ۳، ۲۶)، روزی دادن: «واللّهُ یرزُقُ مَن یشاءُ بِغَیرِ حِساب» (بقره / ۲۲، ۲۱۲)، گستراندن یا تنگ کردن روزی: «اَللّهُ یبسُطُ الرِّزقَ لِمَن یشاءُ ویقدِر» (رعد / ۱۳، ۲۶)؛ بقره / ۲۲، ۲۴۵، عقیم ساختن یا بخشیدن [[فرزندان]] دختر و پسر: «یهَبُ لِمَن یشاءُ اِنـثـًا ویهَبُ لِمَن یشاءُ الذُّکور» ([[شوری]] / ۴۲، ۴۹)؛ «ویجعَلُ مَن یشاءُ عَقیمـًا» ([[شوری]] / ۴۲، ۵۰۰) فرو بردن بخشی از [[شب]] و روز در یکدیگر: «یولِجُ الَّیلَ فِی النَّهارِ ویولِجُ النَّهارَ فِی الَّیل» ([[حجّ]] / ۲۲، ۶۱۱)، خارج ساختن زنده از مرده و به‌عکس: «یخرِجُ الحَیَّ مِنَ المَیتِ ویخرِجُ المَیتَ مِنَ الحَی» ([[روم]] / ۳۰، ۱۹۹)، زنده کردن [[زمین مرده]]: «ویحیِ الاَرضَ بَعدَ مَوتِها» ([[روم]] / ۳۰، ۱۹)، [[تسخیر]] [[خورشید و ماه]]: «وسَخَّرَ الشَّمسَ والقَمَر» (عنکبوت / ۲۹، ۶۱)، [[تدبیر امور]] از بالاترین مرحله وجود تا پایین‌ترین مرحله: «یدَبِّرُ الاَمرَ مِنَ السَّماءِ اِلَی الاَرض» ([[سجده]] / ۳۲، ۵)، تقدیر و [[هدایت]] امور: «قَدَّرَ فَهَدی» (اعلی / ۸۷، ۳۳)، خنداندن و گریاندن: «واَنَّهُ هُوَ اَضحَک واَبکی» ([[نجم]] / ۵۳، ۴۳)، میراندن و زنده ساختن: «هُوَ اَماتَ واَحیا». ([[نجم]] / ۵۳۳، ۴۴) نیز بی‌نیاز و [[توانمند]] ساختن: «هُوَ اَغنی واَقنی» ([[نجم]] / ۵۳، ۴۸۸)، گسترش [[زمین]] و برافراشتن سقف [[آسمان]]: «والاَرضَ بَعدَ ذلِک دَحـها» (نازعات / ۷۹، ۳۰)؛ «رَفَعَ سَمکها» (نازعات / ۷۹، ۲۸۸)، برپاداشتن کوه‌ها: «واِلَی الجِبالِ کیفَ نُصِبَت» (غاشیه / ۸۸، ۱۹۹)، رام کردن کشتی‌ها در دریاها: «وسَخَّرَ لَکمُ الفُلک لِتَجرِیَ فِی البَحرِ بِاَمرِهِ» ([[ابراهیم]] / ۱۴، ۳۲۲)، [[حفظ]] [[آسمان‌ها]] از افتادن بر [[زمین]]: «ویمسِک السَّماءَ اَن تَقَعَ عَلَی الاَرضِ اِلاّ بِاِذنِهِ» ([[حجّ]] / ۲۲، ۶۵)، گرد آوردن [[انسان‌ها]] در [[رستاخیز]]: «رَبَّنا اِنَّک جامِعُ النّاسِ لِیومٍ لا رَیبَ فیهِ» (آل‌عمران / ۳، ۹۹)<ref>الجامع لاسماء اللّه‌ الحسنی، ص ۱۳۷ـ۱۳۸.</ref>، فرو فرستادن [[باران]] و رویاندن میوه‌ها: «واَنزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَاَخرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرتِ» ([[ابراهیم]] / ۱۴، ۳۲۲)، فرستادن بادها و به حرکت در آوردن ابرها و گسترش آنها در [[آسمان]]: «اَللّهُ الَّذی یرسِلُ الرّیـحَ فَتُثیرُ سَحابـًا فَیبسُطُهُ فِی السَّماءِ کیفَ یشاءُ». ([[روم]] / ۳۰، ۴۸) براین پایه، برخلاف کسانی که «العــلَمین» را در [[آیه]] ۲ [[حمد]] / ۱۱ به آفریدگان دارای [[علم]] و [[ادراک]] مانند [[انسان‌ها]]، [[فرشتگان]] و جنّ محدود کرده‌اند<ref>المنار، ج ۱، ص ۵۱.</ref>، می‌توان گفت همه کائنات و مخلوقات مراد است<ref>المنار، ج ۱، ص ۵۱.</ref>؛ نیز می‌شود افزود با توجه به اینکه از یک سو [[خدا]] خود را در این [[آیه]] به [[وصف]] «[[ربّ]] العالمین» ستوده و از سوی دیگر، [[بهترین]] و [[کامل‌ترین]] صفت را در [[مقام]] تعریف به کار می‌گیرند، [[بهترین]] و [[کامل‌ترین]] [[وصف]] [[خدا]] [[ربوبیت]] فراگیر اوست<ref> التفسیر الکبیر، ج ۱، ص ۲۳۲.</ref>، چنان‌که برخی پس از تأکید بر اینکه [[کامل‌ترین]] مرتبه آن است که شی‌ءْ تام، بلکه فوق تمام باشد، گفته‌اند: لفظ «اللّه ‌» بر تمام بودن [[خدا]] تکیه دارد، چون بر [[واجب]] الوجود بالذات دلالت می‌کند و «[[ربّ]] العالمین» بر فوق تمام بودن وی پای می‌فشارد، زیرا بر فیضان و [[تربیت]] ما سوی‌اللّه‌از جانب او تأکید می‌کند<ref> التفسیر الکبیر، ج ۱، ص ۲۳۲.</ref>. برخی ذیل [[آیه]] یادشده پس از تصریح به نامتناهی بودن وجوه [[ربوبیت]] و [[تربیت الهی]]، به این نمونه‌ها اشاره کرده‌اند: ۱. نطفه [[آدمی]] پس از جدا شدن از صلب [[پدر]] و جاگرفتن در رحم [[مادر]]، مراحل علقه و مضغه بودن را پشت سر می‌گذارد و سپس اعضایی چون استخوان، غضروف، رباط، روده، شریان، [[دست]]، پا، [[چشم]]، گوش، [[زبان]]، بینی و... در آن پدید آمده و هر کدام به نیرویی خاصّ مجهز می‌گردد: «ولَقَد خَلَقنَا الاِنسـنَ مِن سُلــلَةٍ مِن طین * ثُمَّ جَعَلنـهُ نُطفَةً فی قَرارٍ مَکین * ثُمَّ خَلَقنَا النُّطفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقنَا العَلَقَةَ مُضغَةً فَخَلَقنَا المُضغَةَ عِظـمـًا فَکسَونَا العِظـمَ لَحمـًا ثُمَّ اَنشَأنـهُ خَلقـًا ءاخَرَ فَتَبارَک اللّهُ اَحسَنُ الخــلِقین» (مؤمنون / ۲۳، ۱۲ ـ ۱۴۴)؛ نیز [[حجّ]] / ۲۲، ۵.
۲. دانه گیاه پس از جای گرفتن در [[دل]] [[زمین]] با رطوبتی که به آن می‌رسد، با اینکه درهمه ابعاد گسترش می‌یابد، فقط از دو قسمت بالا و پایین شکاف برمی‌دارد و از یکی زائده‌ای بیرون می‌آید که ساقه را تشکیل می‌دهد و از دیگری، زائده‌ای که ریشه از آن پا می‌گیرد و سپس از ساقه شاخه‌ها، از شاخه‌ها شکوفه‌ها و از شکوفه‌ها میوه‌ها پدید می‌آیند و میوه‌ها خود، اجزایی دارند که در [[لطافت]] و [[صلابت]] مختلف‌اند. ریشه نیز از طرف نوک که در [[لطافت]] مثل آبِ بسته (ژله مانند) است، در [[زمین]] سخت و [[خشن]] فرو رفته و با نیروی جاذبه‌ای که [[خدا]] در آن به [[ودیعت]] نهاده اجزاءِ لطیف و مواد مفید را از درون گل و لای جذب می‌کند، نیازمندی‌های [[بندگان]]، مانند [[غذا]]، خورشت، میوه، دارو و... به‌وجود می‌آیند: «اَنّا صَبَبنَا الماءَ صَبـًّا * ثُمَّ شَقَقنَا الاَرضَ شَقـًّا * فَاَنبَتنا فیها حَبـًّا * وعِنَبـًا وقَضبـا * وزَیتونـًا ونَخلا * وحَداقَ غُلبـا * وفـکهَةً واَبـًّا * مَتـعـًا لَکم ولاَِنعـمِکم. (عبس / ۸۰، ۲۵ ـ ۳۲) ۳۳. آمد و شد سیارات و ستاره‌ها،  به گونه‌ای است که [[مصالح]] [[بندگان]] را تأمین می‌کند؛ مثلاً روز با [[طلوع]] [[خورشید]] می‌آغازد و مایه حرکت و جستار معاش می‌شود و [[شب]] با غروب آن پدید آمده و سبب [[راحتی]] و [[آرامش]] می‌گردد: «هُوَ الَّذی جَعَلَ الشَّمسَ ضِیاءً والقَمَرَ نورًا وقَدَّرَهُ مَنازِلَ لِتَعلَموا عَدَدَ السِّنینَ والحِساب» ([[یونس]] / ۱۰، ۵)؛ «وهُوَ الَّذی جَعَلَ لَکمُ النُّجومَ لِتَهتَدوا بِها فی ظُـلُمـتِ البَرِّ والبَحر» (انعام / ۶، ۹۷)؛ «اَلَم نَجعَلِ الاَرضَ مِهـدا * والجِبالَ اَوتادا * وخَلَقنـکم اَزوجـا * وجَعَلنا نَومَکم سُباتـا * وجَعَلنَا الَّیلَ لِباسـا * وجَعَلنَا النَّهارَ مَعاشـا * وبَنَینا فَوقَکم سَبعـًا شِدادا * وجَعَلنا سِراجـًا وهّاجـا». (نبأ / ۷۸، ۶ ـ۱۳۳) [[تأمّل]] در شگفتی‌های احوال  معادن، نباتات، حیوانات و [[آثار حکمت]] [[آفرینش انسان]]، بسیاری از اسباب [[تربیت الهی]] و ادلّه [[رحمت]] او و قطره‌ای از دریای [[اسرار]] جمله «اَلحَمدُ لِلّهِ رَبِّ العــلَمین» را [[آشکار]] می‌سازد<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱، ص ۳۲۱.</ref>. برخی هم در یادکرد  مسائلی بیشتر با توجّه به وضعیت اقلیمی خود، نمونه‌هایی از [[ربوبیت]] [[حضرت]] [[حقّ]] را شرح کرده‌اند؛ نظیر [[ربوبیت]] دانه‌های ذرّت، گندم، خرما، [[تربیت]] لؤلؤ و مرجان در دریا، [[رشد]] [[فرزندان]] با شیر [[مادر]]، [[تربیت]] [[انسان‌ها]] در مدارس، پرورش [[عقول]] با [[علم]] [[منطق]] جهت [[درک]] [[علوم]] عالی<ref>تفسیر طنطاوی، ج ۱، ص ۱۲ ـ ۱۶.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[رب / اسماء و صفات (مقاله)|رب / اسماء و صفات]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳.</ref>.





نسخهٔ ‏۲۴ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۰۹:۳۱

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث ربوبیت است. "ربوبیت" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل ربوبیت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

واژه‌شناسی لغوی

  • ﴿رَبِّيَ؛ ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَاجَّ إِبْرَاهِيمَ فِي رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ قَالَ أَنَا أُحْيِي وَأُمِيتُ قَالَ إِبْرَاهِيمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ[۲۸]،
  • ﴿رَبَّنَا؛ ﴿رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدْتَنَا عَلَى رُسُلِكَ وَلَا تُخْزِنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّكَ لَا تُخْلِفُ الْمِيعَادَ[۲۹]،
  • ﴿رَبِّهِ؛ ﴿فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ[۳۰]،
  • ﴿رَبِّهَا؛ ﴿وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا وَوُضِعَ الْكِتَابُ وَجِيءَ بِالنَّبِيِّينَ وَالشُّهَدَاءِ وَقُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ[۳۱]،
  • ﴿رَبُّهُمَا؛ ﴿فَدَلَّاهُمَا بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَنَادَاهُمَا رَبُّهُمَا أَلَمْ أَنْهَكُمَا عَنْ تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ وَأَقُلْ لَكُمَا إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمَا عَدُوٌّ مُبِينٌ[۳۲]،
  • ﴿رَبِّهِمْ؛ ﴿وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَمِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ وَكَثِيرٌ مِنْهُمْ سَاءَ مَا يَعْمَلُونَ[۳۳]،
  • ﴿رَبَّكَ؛ ﴿وَإِنَّ رَبَّكَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَشْكُرُونَ[۳۴]،
  • ﴿رَبُّكُمَا؛ ﴿فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطَانُ لِيُبْدِيَ لَهُمَا مَا وُورِيَ عَنْهُمَا مِنْ سَوْآتِهِمَا وَقَالَ مَا نَهَاكُمَا رَبُّكُمَا عَنْ هَذِهِ الشَّجَرَةِ إِلَّا أَنْ تَكُونَا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونَا مِنَ الْخَالِدِينَ[۳۵]،
  • ﴿رَبَّكُمُ؛ ﴿إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مَا مِنْ شَفِيعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ[۳۶]
  • و زمانی به اسم ظاهر نظیر ﴿رَبِّ الْعَالَمِينَ[۳۷] و در مواردی نیز همراه یکی دیگر از اسمای الهی آمده است؛ همچون ﴿سَلَامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ[۳۸]. این اسم در عهد قدیم و جدید نیز به کار رفته است[۳۹]؛ البته در قرآن و همچنین عهدین [۴۰] گاهی به معنای سید یا مربّی آمده و مراد از آن غیر خدا است ﴿يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَمَّا أَحَدُكُمَا فَيَسْقِي رَبَّهُ خَمْرًا وَأَمَّا الْآخَرُ فَيُصْلَبُ فَتَأْكُلُ الطَّيْرُ مِنْ رَأْسِهِ قُضِيَ الْأَمْرُ الَّذِي فِيهِ تَسْتَفْتِيَانِ[۴۱] و با این موضوع ربط ندارد[۴۲].

نسبت ربوبیت الهی بر بدبختی نگون بختان

ربوبیت و اقتضای عبودیت

  • وصف خدا به ﴿رَبِّ الْعَالَمِينَ[۵۰] مایه جلب محبّتِ بنده به خدا [۵۱] و زمینه‌ساز بندگی در برابر اوست و به سخن دیگر، اعتقاد به ربوبیّتِ مطلق خدا مستلزم عبودیّت، محبّت، خوف و رجا و شکرگزاری در برابر بخشیدن نعمت‌ها و دفع ضررها از جانب وی است[۵۲]؛ ولی با اینکه خدا جز انسان، مملوک و مربوب دیگری نیز دارد و انسان جز خدا پروردگاری ندارد، او انسان را به‌گونه‌ای می‌پروراند که گویا جز آن مملوکی ندارد و آدمی خدا را به گونه‌ای می‌پرستد که گویی جز او پروردگاری دیگر دارد[۵۳].
  • آیه ﴿قُلْ أَغَيْرَ اللَّهِ أَبْغِي رَبًّا وَهُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ وَلَا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ إِلَّا عَلَيْهَا وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ[۵۴] به پیامبر(ص) دستور می‌دهد به مشرکان بگوید: آیا جز خدا را به پروردگار بودن بجویم، در حالی که او پرورش دهنده همه موجودات است. برخی ذیل این آیه، بر ظلم کسانی تأکید کرده‌اند که با داشتن اعتقاد به خالقیت و ربوبیّت مطلق خدا، جز او را می‌پرستند[۵۵]. بر همین اساس، لقمان به فرزندش سفارش می‌کند او تنها باید خدا را بپرستد و کسی را در عبادت شریک وی قرار ندهد، زیرا شرک مساوی قرار دادن کسی است که شایسته عبادت نیست، با کسی که سزاوار پرستش است [۵۶] و آن ستمی بس بزرگ است: ﴿وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ يَعِظُهُ يَا بُنَيَّ لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ[۵۷]؛ ستم است، چون عبادت در جایگاه خویش انجام نمی‌شود[۵۸] و ستم بزرگ است، زیرا در آن، کسی که همه نعمت‌ها از اوست با کسی که هیچ نعمتی به وی استناد ندارد، یکسان دیده می‌شود [۵۹].
  • قرآن کریم در آیات بسیاری همراه دستور به پرستش خدا به وصف پروردگار و آفریدگار انسان‌ها، اعتقاد به ربوبیّت او را مقتضیِ پرستش و لزوم اطاعت از وی دانسته است، چنان‌که در آیات ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِرَاشًا وَالسَّمَاءَ بِنَاءً وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَكُمْ فَلَا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْدَادًا وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ[۶۰] مردم را به پرستش پروردگاری فرامی‌خواند که خالق آنهاست و زمین را همچو فرشی گسترده و آسمان را مانند سازه‌ای افراشته و از آسمان آبی را فرود آورده که با آن روزی آنها را فراهم ساخته است؛ گویا خدا در این دو آیه ربوبیت و خالقیت خود را دلیل لزوم پرستش خویش نهاده است[۶۱]. حضرت مسیح(ع) نیز با تکیه بر ربوبیّت الهی به پیروان خویش سفارش می‌کند تنها خدا را بپرستند که راه مستقیم همین است: ﴿إِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ[۶۲]؛ نیز ﴿وَإِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ[۶۳] و ﴿إِنَّ اللَّهَ هُوَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ[۶۴]، چنان‌که او در رستاخیز نیز در پاسخ این پرسش که آیا تو مردم را به پرستش غیر خدا دعوت کرده‌ای، می‌گوید من آنان را به چیزی جز آنچه خدا دستور داده، دعوت نکرده‌ام؛ من به آنان گفتم تنها خدایی را بپرستید که پروردگار من و شماست: ﴿مَا قُلْتُ لَهُمْ إِلَّا مَا أَمَرْتَنِي بِهِ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ [۶۵]؛ همچنین فرشته وحی، خدای را پروردگار آسمان‌ها و زمین و آنچه میان آن‌دوست دانسته و به پیامبر(ص) می‌گوید: بنابراین تنها او را عبادت کن؛ نیز در پرستش وی شکیبا باش که برایش همنام و شریکی نیست: ﴿رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا فَاعْبُدْهُ وَاصْطَبِرْ لِعِبَادَتِهِ هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِيًّا[۶۶][۶۷] به گفته برخی، تأمّل در آیه ﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ[۶۸] به درک عظمتِ حق ـ تعالی ـ و انکسار، حیا، خشوع و اخبات در برابر وی و انقطاع از غیر او و اطلاع به حدود مربوبیّت و شئون مناسب آن می‌انجامد؛ نیز سبب ترک ادّعای مشارکت در شأنی از شئون ربوبیت است، زیرا همان‌گونه که حضرت حق به شکل مطلقْ ربّ است، بنده نیز به هر اعتباری مربوب است[۶۹].
  • به گفته بعضی دیگر، بایستی بنده از وصفِ خدا به ربوبیّت، او را بر این وصف سپاس گوید و در پرتو هدایت دینی ـ که به گفته برخی همان ربوبیت الهی است[۷۰] ـ با به‌کارگیری نعمت‌های خدا در مسیر تعیین شده، شکر آنها را به‌جا آورد و از این راه قوای بدنی و عقلی خویش را رشد و تعالی بخشد؛ چنین کسی باید از عهده تربیت کسانی که وظیفه تربیت آنها به دوش اوست ـ مانند زن، فرزند، مرید و شاگرد ـ نیز به خوبی برآید؛ همچنین از کارهایی که فراعنه به نام "رب مردم" انجام می‌دادند و در حقیقت، خودشان را در ربوبیّت، شریک خدا می‌ساختند و بی‌اذن او به گونه دلخواه قوانینی را می‌ساختند و به مردم ستم روا می‌داشتند، پرهیز کند[۷۱][۷۲].

انحصار ربوبیت در خداوند

  • اطلاق و نامتناهی بودن وجوه ربوبیت حق ـ تعالی ـ مستلزم انحصار ربوبیت در خداست، زیرا ربوبیت مطلق و نامتناهی برای ربوبیت دیگری جایی نمی‌گذارد، از این رو اگر مراد از ﴿ الْعَالَمِينَ[۷۳] تمام عوالم شایسته تربیت باشد، باید ربوبیت آنها در خدا منحصر باشد[۷۴] و به سخن دیگر می‌توان گفت مربّی آسمان‌ها و زمین و آنچه میان آنهاست، نمی‌تواند کسی جز خدا باشد، زیرا مربّیِ هر چیزی، واجد کمال وجودی وی است و آن را به او افاضه می‌کند و جز خدا دارای همه کمالات نیست[۷۵].
  • قرآن کریم گاهی به روش برهانی در قالب قیاس استثنایی و بیان تالی فاسدِ تعدّدِ خدایان (ارباب)[۷۶] ربوبیت و تدبیر را به گونه انحصاری برای خدا ثابت و آن را از دیگران نفی می‌کند: ﴿لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ[۷۷] و زمانی از زبان یوسف(ع) جدل‌گونه به شکل استفهام انکاری یا تقریری، پروردگار یگانه قهار را از خدایان گوناگون بهتر می‌داند: ﴿يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَأَرْبَابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أَمِ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ[۷۸] (توحید)، چنان‌که از زبان ابراهیم(ع) بازگو می‌کند که وی با تکیه بر آفرینش آسمان‌ها و زمین، در برابر کسانی که به ربوبیت اجرام آسمانی و تأثیرشان در امور زندگی گروهی و فردی انسان‌ها معتقد بودند، ربّ آنان را پروردگار آسمان‌ها و زمین دانست؛ همان پروردگاری که آنها را آفرید: ﴿قَالَ بَلْ رَبُّكُمْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الَّذِي فَطَرَهُنَّ وَأَنَا عَلَى ذَلِكُمْ مِنَ الشَّاهِدِينَ[۷۹][۸۰] نیز در آیاتی ـ مانند آیات ﴿المر تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ وَالَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ الْحَقُّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يُؤْمِنُونَ اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى يُدَبِّرُ الْأَمْرَ يُفَصِّلُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ بِلِقَاءِ رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ وَهُوَ الَّذِي مَدَّ الْأَرْضَ وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنْهَارًا وَمِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ جَعَلَ فِيهَا زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ وَفِي الْأَرْضِ قِطَعٌ مُتَجَاوِرَاتٌ وَجَنَّاتٌ مِنْ أَعْنَابٍ وَزَرْعٌ وَنَخِيلٌ صِنْوَانٌ وَغَيْرُ صِنْوَانٍ يُسْقَى بِمَاءٍ وَاحِدٍ وَنُفَضِّلُ بَعْضَهَا عَلَى بَعْضٍ فِي الْأُكُلِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ[۸۱] و آیات ﴿إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مَا مِنْ شَفِيعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ إِلَيْهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا وَعْدَ اللَّهِ حَقًّا إِنَّهُ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ لِيَجْزِيَ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ بِالْقِسْطِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا لَهُمْ شَرَابٌ مِنْ حَمِيمٍ وَعَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْفُرُونَ هُوَ الَّذِي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِيَاءً وَالْقَمَرَ نُورًا وَقَدَّرَهُ مَنَازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِينَ وَالْحِسَابَ مَا خَلَقَ اللَّهُ ذَلِكَ إِلَّا بِالْحَقِّ يُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ إِنَّ فِي اخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَمَا خَلَقَ اللَّهُ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَّقُونَ[۸۲] ـ به بت‌پرستان که با وجود باور به خالقیت خدا معتقد بودند ربوبیت آسمان، زمین، انسان، حیوان و... به موجودی نیرومند واگذار شده، از این رو آنان برای جلب منفعت خود آن را می‌پرستیدند، گوشزد می‌کند که ربوبیت آنها مانند ربوبیت دیگر پدیده‌های جهان همه به دست خداست[۸۳] و در ربوبیت شریکی برای او تصور ندارد[۸۴]؛ البته باید اقرار کرد توحید ربوبی از نظر دانش، غامض است و به لحاظ حال و عمل بر طبق آن دشوار است[۸۵].
  • گفتنی است اگر ربوبیت به معنای آماده کردن اسبابِ وصول به کمال، همراه ترتب غایات بر آنها باشد، بی‌تردید فقط از آنِ خداست، زیرا همه امور یاد شده به اراده خدای توانا و دانا وابسته است و به صرف تحقق مقدمات، نتیجه به دست نمی‌آید؛ چنانچه ربوبیت آماده‌سازی اسبابی باشد که در حصول نتیجه اثر دارند، نمی‌توان آن را از دیگران نفی کرد، چون اسباب و حرکات جزئیِ خارجی همچون مربّیان، معلمان، و اسباب طبیعی همه به شکل اِعداد (آماده‌سازی) در شکل‌گیری نتایج مؤثر هستند؛ ولی در عین حال این معنا با حصر ربوبیت مطلق در خدا تنافی ندارد، زیرا علل اِعدادی، خودشان معلول علل حقیقی‌اند و اراده و فاعلیتشان فانی در اراده و فاعلیت آنهاست.
  • براین پایه می‌توان ربوبیت حقیقی را تنها از آنِ خدا دانست و ربوبیت تبعی دیگران را نیز پذیرفت[۸۶]، از این رو خدا پیامبر خویش را به تنزیه اسم پروردگارش که برتر از همه است و همه اشیا را مقهور خویش ساخته، دستور می‌دهد و هنگامی که او را به نام ربّ می‌خواند، از ربوبیت دیگران به گونه‌ای که با ربوبیت (مطلق) وی منافات داشته باشد یاد نکند: ﴿سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى[۸۷][۸۸]. برخی برای ربوبیت دیگر مربّیان در مقایسه با ربوبیت حضرت حق، لوازمی را برشمرده‌اند که در ربوبیت الهی نیست؛ مانند اینکه تربیت و ربوبیت دیگران، مستلزم آن است که خود نیز رشد کرده و بهره‌ای نصیبشان گردد، در حالی که خدا از تربیت و ربوبیت جهان سودی نمی‌برد؛ نیز تربیت دیگران به ظهور نقصان در خزائن و کاهش اموال آنها می‌انجامد؛ ولی خدا منزّه از نقصان و ضرر است؛ همچنین دیگران بر اثر پافشاری اشخاص نیازمند، خسته می‌شوند؛ ولی خدا اصرار کنندگان در دعا را دوست می‌دارد: « إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُلِحِّينَ فِي الدُّعَاء»؛ نیز تربیت و ربوبیت دیگران پس از درخواست است؛ امّا خدا پیش از آن نیازها را برمی‌آورد؛ همچنین احسان دیگران با رخ نمودن فقر، غیبت و مرگ می‌گسلد؛ ولی احسان الهی این‌گونه نیست، چنان‌که تربیت و احسان دیگران محدود است؛ لیکن تربیت الهی همه مخلوقات را در بر می‌گیرد[۸۹][۹۰].

ربوبیت و اکرمیت

  • خدا در آیه ﴿اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ[۹۱] پس از تصریح به جلوه خلاّقیت اسم "رب" به ویژه آفرینش انسان از خونی بسته: ﴿اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ[۹۲] بر "اکرم" بودن آن تأکید داشته و سپس از تعلیم انسان با "قلم" یاد می‌کند: ﴿اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ[۹۳]؛ گویا پروردگار از این رهگذر خواسته که اعلام کند با تعلیم انسان، کمال جود و کرم خویش را به نمایش گذاشته [۹۴] و وی را از صفتی که زیر ساخت آفرینش و خلاّقیت است: ﴿أَلَا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ[۹۵] بهره‌مند ساخته است.
  • براین پایه، در این دو آیه با بیان پرورش انسان و رساندن وی از پایین‌ترین مرحله (علقه بودن) به بالاترین درجه (دانا شدن) ربوبیت و اکرمیت خویش را تقریر کرده است[۹۶]. برخی در بیان چگونگی اکرمیت پروردگار گفته‌اند: نعمت‌های او نامحدود و احسان وی بی‌عوض است و در عقوبت شتاب نکرده و توبه بندگان را می‌پذیرد[۹۷]. بعضی نیز در سخنانی دیگر چنین یاد کرده‌اند: او برخلاف دیگران که فقط هنگام جنایت کریم هستند، پس از جنایت نیز بر احسان خویش می‌افزاید؛ پروردگار برخلاف دیگران که کرمشان به انگیزه سود بردن یا دفع زیان است، فقط محض خودِ کرم می‌بخشد؛ او در هر احسان و کرمی آغازگر است و کرمش با کوتاهی آمیخته نیست[۹۸].
  • گفتنی است ذکر اکرمیت در مقام دستور به خواندن، یا برای برانگیختن رسول الله(ص) به کار قرائت است: ﴿اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ[۹۹]؛ یعنی بخوان که پروردگارت اکرم است و در مقابل هر حرفی ۱۰ برابر پاداش می‌دهد؛ یا برای ایجاد اخلاص در آن جناب است؛ یعنی بخوان و در این خواندن به چیزی طمع نداشته باش و بدان که من اکرم از آن هستم که به تو چیزی را که به قلبت هم خطور نمی‌کند ندهم؛ یا معنای آیه چنین است: تو در دعوت ممحّض شو و از هیچ‌کس مترس، زیرا من اکرم از آن هستم که تو را به تکلیفی وادارم و یاری‌ات نکنم[۱۰۰][۱۰۱].

گستره ربوبیت الهی

قرآن کریم، افزون بر اینکه خدا را پروردگار عالمیان: «اَلحَمدُ لِلّهِ رَبِّ العــلَمین» (حمد / ۱، ۲)، همه چیز: «وهُوَ رَبُّ کلِّ شَی‌ءٍ» (انعام / ۶، ۱۶۴)، آسمان‌ها و زمین و آنچه میان آنهاست: «رَبُّ السَّمـوتِ والاَرضِ وما بَینَهُما» (مریم / ۱۹، ۶۵) می‌شناساند، خصوص ربوبیت عرش: «وهُوَ رَبُّ العَرشِ العَظیم» (توبه / ۹، ۱۲۹)، مشارق و مغارب: «فَلا اُقسِمُ بِرَبِّ المَشـرِقِ والمَغـرِبِ» (معارج / ۷۰، ۴۰)، سپیده صبح: «قُل اَعوذُ بِرَبِّ الفَلَق» (فلق / ۱۱۳، ۱)، مردم: «قُل اَعوذُ بِرَبِّ النّاس» (ناس / ۱۱۴، ۱)، ستاره شعری: «واَنَّهُ هُوَ رَبُّ الشِّعری» (نجم / ۵۳، ۴۹)، خانه کعبه: «فَلیعبُدوا رَبَّ هـذا البَیت» (قریش / ۱۰۶، ۳۳) و... را از آنِ خدا می‌داند، از این رو می‌توان گفت سراسر جهان هستی و همه جلوه‌های وجود را ربوبیتِ پروردگار بزرگ [۱۰۲]فرا می‌گیرد: «... رَبِّکالعَظیم» (الحاقّه / ۶۹، ۵۲۲) که از هرگونه محدودیت و کاستی پیراسته است.

مظاهر ربوبیت حضرت حق، در آیات قرآن بازتاب یافته‌اند؛ مانند بخشیدن یا گرفتن فرمانروایی: «تُؤتی المُلک مَن تَشاءُ وتَنزِعُ المُلک مِمَّن تَشاء» (آل‌عمران / ۳، ۲۶)، عزیز یا ذلیل ساختن: «تُعِزُّ مَن تَشاءُ وتُذِلُّ مَن تَشاء» (آل‌عمران / ۳، ۲۶)، روزی دادن: «واللّهُ یرزُقُ مَن یشاءُ بِغَیرِ حِساب» (بقره / ۲۲، ۲۱۲)، گستراندن یا تنگ کردن روزی: «اَللّهُ یبسُطُ الرِّزقَ لِمَن یشاءُ ویقدِر» (رعد / ۱۳، ۲۶)؛ بقره / ۲۲، ۲۴۵، عقیم ساختن یا بخشیدن فرزندان دختر و پسر: «یهَبُ لِمَن یشاءُ اِنـثـًا ویهَبُ لِمَن یشاءُ الذُّکور» (شوری / ۴۲، ۴۹)؛ «ویجعَلُ مَن یشاءُ عَقیمـًا» (شوری / ۴۲، ۵۰۰) فرو بردن بخشی از شب و روز در یکدیگر: «یولِجُ الَّیلَ فِی النَّهارِ ویولِجُ النَّهارَ فِی الَّیل» (حجّ / ۲۲، ۶۱۱)، خارج ساختن زنده از مرده و به‌عکس: «یخرِجُ الحَیَّ مِنَ المَیتِ ویخرِجُ المَیتَ مِنَ الحَی» (روم / ۳۰، ۱۹۹)، زنده کردن زمین مرده: «ویحیِ الاَرضَ بَعدَ مَوتِها» (روم / ۳۰، ۱۹)، تسخیر خورشید و ماه: «وسَخَّرَ الشَّمسَ والقَمَر» (عنکبوت / ۲۹، ۶۱)، تدبیر امور از بالاترین مرحله وجود تا پایین‌ترین مرحله: «یدَبِّرُ الاَمرَ مِنَ السَّماءِ اِلَی الاَرض» (سجده / ۳۲، ۵)، تقدیر و هدایت امور: «قَدَّرَ فَهَدی» (اعلی / ۸۷، ۳۳)، خنداندن و گریاندن: «واَنَّهُ هُوَ اَضحَک واَبکی» (نجم / ۵۳، ۴۳)، میراندن و زنده ساختن: «هُوَ اَماتَ واَحیا». (نجم / ۵۳۳، ۴۴) نیز بی‌نیاز و توانمند ساختن: «هُوَ اَغنی واَقنی» (نجم / ۵۳، ۴۸۸)، گسترش زمین و برافراشتن سقف آسمان: «والاَرضَ بَعدَ ذلِک دَحـها» (نازعات / ۷۹، ۳۰)؛ «رَفَعَ سَمکها» (نازعات / ۷۹، ۲۸۸)، برپاداشتن کوه‌ها: «واِلَی الجِبالِ کیفَ نُصِبَت» (غاشیه / ۸۸، ۱۹۹)، رام کردن کشتی‌ها در دریاها: «وسَخَّرَ لَکمُ الفُلک لِتَجرِیَ فِی البَحرِ بِاَمرِهِ» (ابراهیم / ۱۴، ۳۲۲)، حفظ آسمان‌ها از افتادن بر زمین: «ویمسِک السَّماءَ اَن تَقَعَ عَلَی الاَرضِ اِلاّ بِاِذنِهِ» (حجّ / ۲۲، ۶۵)، گرد آوردن انسان‌ها در رستاخیز: «رَبَّنا اِنَّک جامِعُ النّاسِ لِیومٍ لا رَیبَ فیهِ» (آل‌عمران / ۳، ۹۹)[۱۰۳]، فرو فرستادن باران و رویاندن میوه‌ها: «واَنزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَاَخرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرتِ» (ابراهیم / ۱۴، ۳۲۲)، فرستادن بادها و به حرکت در آوردن ابرها و گسترش آنها در آسمان: «اَللّهُ الَّذی یرسِلُ الرّیـحَ فَتُثیرُ سَحابـًا فَیبسُطُهُ فِی السَّماءِ کیفَ یشاءُ». (روم / ۳۰، ۴۸) براین پایه، برخلاف کسانی که «العــلَمین» را در آیه ۲ حمد / ۱۱ به آفریدگان دارای علم و ادراک مانند انسان‌ها، فرشتگان و جنّ محدود کرده‌اند[۱۰۴]، می‌توان گفت همه کائنات و مخلوقات مراد است[۱۰۵]؛ نیز می‌شود افزود با توجه به اینکه از یک سو خدا خود را در این آیه به وصف «ربّ العالمین» ستوده و از سوی دیگر، بهترین و کامل‌ترین صفت را در مقام تعریف به کار می‌گیرند، بهترین و کامل‌ترین وصف خدا ربوبیت فراگیر اوست[۱۰۶]، چنان‌که برخی پس از تأکید بر اینکه کامل‌ترین مرتبه آن است که شی‌ءْ تام، بلکه فوق تمام باشد، گفته‌اند: لفظ «اللّه ‌» بر تمام بودن خدا تکیه دارد، چون بر واجب الوجود بالذات دلالت می‌کند و «ربّ العالمین» بر فوق تمام بودن وی پای می‌فشارد، زیرا بر فیضان و تربیت ما سوی‌اللّه‌از جانب او تأکید می‌کند[۱۰۷]. برخی ذیل آیه یادشده پس از تصریح به نامتناهی بودن وجوه ربوبیت و تربیت الهی، به این نمونه‌ها اشاره کرده‌اند: ۱. نطفه آدمی پس از جدا شدن از صلب پدر و جاگرفتن در رحم مادر، مراحل علقه و مضغه بودن را پشت سر می‌گذارد و سپس اعضایی چون استخوان، غضروف، رباط، روده، شریان، دست، پا، چشم، گوش، زبان، بینی و... در آن پدید آمده و هر کدام به نیرویی خاصّ مجهز می‌گردد: «ولَقَد خَلَقنَا الاِنسـنَ مِن سُلــلَةٍ مِن طین * ثُمَّ جَعَلنـهُ نُطفَةً فی قَرارٍ مَکین * ثُمَّ خَلَقنَا النُّطفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقنَا العَلَقَةَ مُضغَةً فَخَلَقنَا المُضغَةَ عِظـمـًا فَکسَونَا العِظـمَ لَحمـًا ثُمَّ اَنشَأنـهُ خَلقـًا ءاخَرَ فَتَبارَک اللّهُ اَحسَنُ الخــلِقین» (مؤمنون / ۲۳، ۱۲ ـ ۱۴۴)؛ نیز حجّ / ۲۲، ۵.

۲. دانه گیاه پس از جای گرفتن در دل زمین با رطوبتی که به آن می‌رسد، با اینکه درهمه ابعاد گسترش می‌یابد، فقط از دو قسمت بالا و پایین شکاف برمی‌دارد و از یکی زائده‌ای بیرون می‌آید که ساقه را تشکیل می‌دهد و از دیگری، زائده‌ای که ریشه از آن پا می‌گیرد و سپس از ساقه شاخه‌ها، از شاخه‌ها شکوفه‌ها و از شکوفه‌ها میوه‌ها پدید می‌آیند و میوه‌ها خود، اجزایی دارند که در لطافت و صلابت مختلف‌اند. ریشه نیز از طرف نوک که در لطافت مثل آبِ بسته (ژله مانند) است، در زمین سخت و خشن فرو رفته و با نیروی جاذبه‌ای که خدا در آن به ودیعت نهاده اجزاءِ لطیف و مواد مفید را از درون گل و لای جذب می‌کند، نیازمندی‌های بندگان، مانند غذا، خورشت، میوه، دارو و... به‌وجود می‌آیند: «اَنّا صَبَبنَا الماءَ صَبـًّا * ثُمَّ شَقَقنَا الاَرضَ شَقـًّا * فَاَنبَتنا فیها حَبـًّا * وعِنَبـًا وقَضبـا * وزَیتونـًا ونَخلا * وحَداقَ غُلبـا * وفـکهَةً واَبـًّا * مَتـعـًا لَکم ولاَِنعـمِکم. (عبس / ۸۰، ۲۵ ـ ۳۲) ۳۳. آمد و شد سیارات و ستاره‌ها، به گونه‌ای است که مصالح بندگان را تأمین می‌کند؛ مثلاً روز با طلوع خورشید می‌آغازد و مایه حرکت و جستار معاش می‌شود و شب با غروب آن پدید آمده و سبب راحتی و آرامش می‌گردد: «هُوَ الَّذی جَعَلَ الشَّمسَ ضِیاءً والقَمَرَ نورًا وقَدَّرَهُ مَنازِلَ لِتَعلَموا عَدَدَ السِّنینَ والحِساب» (یونس / ۱۰، ۵)؛ «وهُوَ الَّذی جَعَلَ لَکمُ النُّجومَ لِتَهتَدوا بِها فی ظُـلُمـتِ البَرِّ والبَحر» (انعام / ۶، ۹۷)؛ «اَلَم نَجعَلِ الاَرضَ مِهـدا * والجِبالَ اَوتادا * وخَلَقنـکم اَزوجـا * وجَعَلنا نَومَکم سُباتـا * وجَعَلنَا الَّیلَ لِباسـا * وجَعَلنَا النَّهارَ مَعاشـا * وبَنَینا فَوقَکم سَبعـًا شِدادا * وجَعَلنا سِراجـًا وهّاجـا». (نبأ / ۷۸، ۶ ـ۱۳۳) تأمّل در شگفتی‌های احوال معادن، نباتات، حیوانات و آثار حکمت آفرینش انسان، بسیاری از اسباب تربیت الهی و ادلّه رحمت او و قطره‌ای از دریای اسرار جمله «اَلحَمدُ لِلّهِ رَبِّ العــلَمین» را آشکار می‌سازد[۱۰۸]. برخی هم در یادکرد مسائلی بیشتر با توجّه به وضعیت اقلیمی خود، نمونه‌هایی از ربوبیت حضرت حقّ را شرح کرده‌اند؛ نظیر ربوبیت دانه‌های ذرّت، گندم، خرما، تربیت لؤلؤ و مرجان در دریا، رشد فرزندان با شیر مادر، تربیت انسان‌ها در مدارس، پرورش عقول با علم منطق جهت درک علوم عالی[۱۰۹][۱۱۰].




[۱۱۱].

منابع


پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. لغت نامه، ج ۸ ، ص ۱۱۸۷۵، «رب».
  2. لسان العرب، ج ۵ ، ص ۹۵، «ربب».
  3. اقرب الموارد، ص ۳۸۱، «ربب».
  4. کلیات ابوالبقاء، ص ۴۶۶، «الرّب».
  5. روح المعانى، ج ۱، ص ۱۳۰؛ اسماء الحسنى، ص ۱۴۱.
  6. التحقیق، ج ۴، ص ۲۰، «رب».
  7. المیزان، ج ۱، ص ۲۱.
  8. التوحید و الشرک، ص ۶۷ ـ ۶۸.
  9. مفردات، ص ۱۸۴، «رب».
  10. روح المعانى، ج ۱، ص ۱۳۰.
  11. روح‌المعانى، ج ۱، ص ۱۳۰.
  12. اسماء الحسنى، ص ۱۴۱.
  13. مجد البیان، ص ۲۸۳.
  14. روح المعانى، ج ۱، ص ۱۳۰، خلاصه شرح تعرف، ص ۵۲ .
  15. واژه‌هاى دخیل، ص ۲۱۵.
  16. اصطلاحات الصوفیه، ص ۸۸ .
  17. کشاف اصطلاحات الفنون، ص ۸۴۱ .
  18. مجد البیان، ص ۲۸۲.
  19. تفسیر سید مصطفى خمینى، ج ۱، ص ۳۸۴.
  20. شرح فصوص الحکم، قیصرى، ص ۴۵؛ رسائل شاه نعمت اللّه‌ ولى، ج ۳، ص ۸۸ .
  21. التفسیر الکبیر، ج ۱، ص ۲۲۹.
  22. روض الجنان، ج ۱، ص ۶۹؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۱، ص ۲۵؛ فیض القدیر،ج ۱، ص ۲۰۵، ۵۲۶ .
  23. المنار، ج ۱، ص ۷۵، نیز نک: مجد البیان، ص ۲۸۷.
  24. اسماء الحسنى، ص ۱۴۲، ۱۴۵.
  25. اسماء الحسنى، ص ۱۴۲، نیز نک: خواص اسماء اللّه‌ الحسنى، ص ۸۹ .
  26. من لایحضره الفقیه، ج ۱، ص ۳۳۳؛ روضة الواعظین، ص ۴۴۶؛ بحر الغرائب، ص ۱۴۹.
  27. اسماء الحسنى، ص ۱۴۳.
  28. «آیا در (کار) آن کس ننگریسته‌ای که از (غرور) اینکه خداوند به او پادشاهی داده بود با ابراهیم درباره پروردگارش چون و چرا کرد آنگاه که ابراهیم گفت: پروردگار من آن است که زنده می‌کند و می‌میراند، او گفت: من (نیز) زنده می‌دارم و می‌میرانم، ابراهیم گفت: خداوند آفتاب را از خاور فرا می‌آورد، تو آن را از باختر برآور؛ و آن کافر درماند؛ و خداوند گروه ستمکاران را رهنمون نمی‌گردد» سوره بقره، آیه ۲۵۸.
  29. «پروردگارا! و آنچه با پیامبرانت به ما وعده کردی عطا کن و روز رستخیز ما را خوار مگردان؛ بی‌گمان تو در وعده (خود) خلاف نمی‌ورزی» سوره آل عمران، آیه ۱۹۴.
  30. «آنگاه آدم از پروردگارش کلماتی فرا گرفت و (پروردگار) از او در گذشت که او بسیار توبه‌پذیر بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۳۷.
  31. «و زمین (رستخیز) به نور پروردگارش تابناک می‌گردد و کارنامه (ها) برنهاده می‌شود و پیامبران و گواهان را می‌آورند و میان آنان به حقّ داوری می‌کنند و بر آنان ستم نخواهد رفت» سوره زمر، آیه ۶۹.
  32. «پس آنان را با فریب فرو لغزاند ؛ و چون از آن درخت چشیدند شرمگاه‌هایشان بر آنان نمودار گشت و به چسباندن از برگ‌های بهشت بر آنها آغازیدند و پروردگارشان به آن دو ندا داد: آیا شما را از این درخت باز نداشته و به شما نگفته بودم که به راستی شیطان، شما را دشمنی آشکار است؟» سوره اعراف، آیه ۲۲.
  33. «و اگر آنان تورات و انجیل و آنچه را از پروردگارشان به سوی آنها فرو فرستاده شده است، بر پا می‌داشتند از نعمت‌های آسمانی و زمینی برخوردار می‌شدند ؛ برخی از ایشان امتی میانه‌رو هستند و بسیاری از آنان آنچه انجام می‌دهند زشت است» سوره مائده، آیه ۶۶.
  34. «و به راستی پروردگارت به مردم بخششی (بزرگ) دارد اما بیشتر آنان سپاس نمی‌گزارند» سوره نمل، آیه ۷۳.
  35. «پس شیطان آن دو را به وسوسه افکند تا از شرمگاه‌هایشان آنچه را بر آن دو پوشیده بود بر آنها آشکار سازد و گفت: پروردگارتان شما را از این درخت باز نداشت مگر بدین رو که مبادا دو فرشته شوید یا از جاودانگان گردید» سوره اعراف، آیه ۲۰.
  36. «به راستی پروردگارتان خداوندی است که آسمان‌ها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت؛ کار (هستی) را کارسازی می‌کند ، هیچ میانجی مگر با اذن او (در کار) نیست، این است خداوند پروردگار شما، او را بپرستید! آیا پند نمی‌گیرید؟» سوره یونس، آیه ۳.
  37. «پروردگار جهانیان » سوره فاتحه، آیه ۲.
  38. «درود» سخنی است (که) از (سوی) پروردگاری بخشاینده (می‌شنوند)» سوره یس، آیه ۵۸.
  39. المحیط الجامع، ص ۵۶۵ ـ ۵۶۶ .
  40. معجم اللاهوت الکتابى، ص ۳۶۸.
  41. «ای دو یار زندان! اما (تعبیر خواب) یکی از شما (این است که) به سرور خود باده می‌نوشاند؛ و اما دیگری به دار آویخته می‌شود و پرندگان از سرش خواهند خورد؛ کاری که از من درباره آن نظر می‌خواستید قطعی شده است» سوره یوسف، آیه ۴۱.
  42. رمضانی، حسن، رب / اسماء و صفات، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳.
  43. «و جز آنچه خواست خداوند است، مخواهید که خداوند دانایی فرزانه است» سوره انسان، آیه ۳۰.
  44. تفسیر سید مصطفی خمینی، ج ۱، ص ۳۷۹.
  45. « بی‌گمان خداوند هر که را بخواهد بیراه می‌دارد» سوره رعد، آیه ۲۷.
  46. المصباح، ص ۲۵۱؛ بحارالانوار، ج ۹۱، ص ۲۷۳.
  47. تفسیر سید مصطفی خمینی، ج ۱، ص ۳۸۰.
  48. التفسیر الکبیر، ج ۱، ص ۲۳۲.
  49. رمضانی، حسن، رب / اسماء و صفات، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳.
  50. «پروردگار جهانیان » سوره فاتحه، آیه ۲.
  51. مجد البیان، ص ۲۸۸.
  52. مجد البیان، ص ۶۲۰ ـ ۶۲۷ و نیز نک: تفسیر سید مصطفی خمینی، ج، ص ۳۰۶.
  53. التفسیر الکبیر، ج ۱، ص ۲۳۲.
  54. «بگو: آیا جز خداوند پروردگاری بجویم حال آنکه او پروردگار هر چیز است و هیچ کس کاری (زشت) جز به زیان خویش نمی‌کند و هیچ باربرداری بار (گناه) دیگری را بر نمی‌دارد سپس بازگشتتان به سوی پروردگارتان است آنگاه شما را به آنچه در آن اختلاف می‌ورزیدید آگاه می‌گرداند» سوره انعام، آیه ۱۶۴.
  55. التحریر و التنویر، ج ۸، ص ۲۰۶.
  56. لباب التأویل، ج ۳، ص ۴۴۰.
  57. «و (یاد کن) آنگاه را که لقمان به پسرش- در حالی که بدو اندرز می‌داد- گفت: پسرکم! به خداوند شرک مورز که شرک، ستمی سترگ است» سوره لقمان، آیه ۱۳.
  58. لباب التأویل، ج ۳، ص ۴۴۰.
  59. الکشاف، ج ۳، ص ۴۹۳.
  60. «ای مردم! پروردگارتان را بپرستید که شما و پیشینیانتان را آفرید، باشد که پرهیزگاری ورزید آنکه زمین را برای شما بستر و آسمان را سرپناهی ساخت و از آسمان، آبی فرو فرستاد که با آن از میوه‌ها برای شما روزی‌یی برآورد، پس برای خداوند، دانسته همتایانی نیاورید» سوره بقره، آیه ۲۱-۲۲.
  61. اطیب البیان، ج ۱، ص ۴۳۸؛ تفسیر سید مصطفی خمینی، ج ۴، ص ۳۰۶.
  62. «بی‌گمان خداوند، پروردگار من و شماست؛ او را بپرستید، این، راهی است راست» سوره آل عمران، آیه ۵۱.
  63. «و بی‌گمان خداوند پروردگار من و شماست، او را بپرستید! این راهی راست است» سوره مریم، آیه ۳۶.
  64. «بی‌گمان خداوند پروردگار من و پروردگار شماست پس او را بپرستید! این راهی است راست» سوره زخرف، آیه ۶۴.
  65. «به آنان چیزی نگفتم جز آنچه مرا بدان فرمان دادی که: «خداوند- پروردگار من و پروردگار خود- را بپرستید» سوره مائده، آیه ۱۱۷.
  66. «پروردگار آسمان‌ها و زمین است و آنچه میان آنهاست پس او را بپرست و در پرستش او شکیبایی کن، آیا برای او همنامی می‌شناسی؟» سوره مریم، آیه ۶۵.
  67. المیزان، ج ۱۴، ص ۸۵.
  68. «سپاس، خداوند، پروردگار جهانیان را» سوره فاتحه، آیه ۲.
  69. مجد البیان، ص ۲۸۹.
  70. تفسیر سید مصطفی خمینی، ج۳، ص ۸۳.
  71. المنار، ج ۱، ص ۵۲ ـ ۵۳.
  72. رمضانی، حسن، رب / اسماء و صفات، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳.
  73. «جهانیان» سوره فاتحه، آیه ۲.
  74. تفسیر سید مصطفی خمینی، ج ۱، ص ۳۶۳.
  75. القرآن و العقل، ج ۲، ص ۲۳.
  76. رک: الالهیات، ج ۲، ص ۶۷.
  77. «اگر در آن دو (- آسمان و زمین) جز خداوند خدایانی می‌بودند، هر دو تباه می‌شدند پس پاکا که خداوند است- پروردگار اورنگ (فرمانفرمایی جهان)- از آنچه وصف می‌کنند» سوره انبیاء، آیه ۲۲.
  78. «ای دو یار زندان! آیا خدایان پراکنده بهتر است یا خداوند یگانه دادفرما؟» سوره یوسف، آیه ۳۹.
  79. «گفت: (نه،) بلکه پروردگارتان، پروردگار آسمان‌ها و زمین است که آنها را پدید آورده است و من بر این گواهم» سوره انبیاء، آیه ۵۶.
  80. المنار، ج ۷، ص ۵۷۰.
  81. «الف، لام، میم، را؛ این آیات کتاب (آسمانی) است و آنچه از پروردگارت بر تو فرو فرستاده شده راستین است اما بیشتر مردم ایمان نمی‌آورند خداوند همان است که آسمان‌ها را بی‌ستون‌هایی که آنها را ببینید برافراخت سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت و خورشید و ماه را رام کرد؛ هر یک تا زمانی معیّن روان است؛ امر (آفرینش) را کارسازی می‌کند، آیات را آشکار می‌دارد باشد که شما به لقای پرورد و اوست که زمین را گسترد و در آن کوه‌ها و رودهایی نهاد و از هر میوه در آن جفتی دوگانه برآورد؛ شب را با روز فرا می‌پوشد، بی‌گمان در آن (کار) نشانه‌هایی برای گروهی است که می‌اندیشند و در زمین پاره‌هایی کنار هم و باغسارهایی از انگور است و (نیز) کشت (هایی گوناگون) و خرما بنان هم‌ریشه و ناهم‌ریشه که (همه) از یک آب آبیاری می‌شوند و برخی را بر برخی دیگر در بر و بار برتری می‌دهیم؛ بی‌گمان در آن (ها) برای گروهی که خرد می‌ورزند نشانه‌های» سوره رعد، آیه ۱-۴.
  82. «به راستی پروردگارتان خداوندی است که آسمان‌ها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت؛ کار (هستی) را کارسازی می‌کند ، هیچ میانجی مگر با اذن او (در کار) نیست، این است خداوند پروردگار شما، او را بپرستید! آیا پند نمی‌گیرید؟ بازگشت همه شما بنا به وعده راستین خداوند، به سوی اوست؛ بی‌گمان او آفرینش را می‌آغازد آنگاه آن را باز می‌گرداند تا به آنان که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند، دادگرانه پاداش دهد و آنان که کافرند برای کفری که می‌ورزیده‌اند نوشابه‌ای از آب جوشان اوست که خورشید را تابان و ماه را درخشان آفرید و برای آن برج‌ها نهاد تا شمار سال‌ها و «حساب» را بدانید؛ خداوند آن را جز به حق نیافرید؛ او آیات را برای گروهی که دانشورند روشن بیان می‌کند بی‌گمان در پیاپی آمدن شب و روز و آنچه خداوند در آسمان‌ها و زمین آفریده نشانه‌هایی است برای (اندیشیدن) گروهی که پرهیزگاری می‌ورزند» سوره یونس، آیه ۳-۶.
  83. المیزان، ج ۱۱، ص ۲۸۸، و نیز نک: ج ۱۰، ص ۱۲ ـ ۱۴.
  84. المیزان، ج ۱۰، ص ۱۲ ـ ۱۴.
  85. مجد البیان، ص ۲۸۷.
  86. تفسیر سید مصطفی خمینی، ج ۱، ص ۳۶۷.
  87. «نام برتر پروردگارت را به پاکی بستای!» سوره اعلی، آیه ۱.
  88. المیزان، ج ۲۰، ص ۲۶۴.
  89. الدعوات، ص ۲۰؛ التفسیر الکبیر، ج ۱، ص ۲۳۰.
  90. رمضانی، حسن، رب / اسماء و صفات، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳.
  91. «بخوان و (بدان که) پروردگار تو گرامی‌ترین است» سوره علق، آیه ۳.
  92. «بخوان به نام پروردگار خویش که آفرید آدمی را از خونپاره‌ای فروبسته آفرید» سوره علق، آیه ۱-۲.
  93. «بخوان و (بدان که) پروردگار تو گرامی‌ترین است همان که با قلم آموزش داد» سوره علق، آیه ۳-۴.
  94. تفسیر ابن عربی، ج ۲، ص ۴۱۶.
  95. «آیا آنکه آفریده است نمی‌داند؟ با آنکه او نازک‌بین آگاه است» سوره ملک، آیه ۱۴.
  96. کنز الدقائق، ج ۱۴، ص ۳۴۷.
  97. منهج الصادقین، ج ۱۰، ص ۲۹۶.
  98. التفسیر الکبیر، ج ۳۲، ص ۱۶.
  99. «بخوان و (بدان که) پروردگار تو گرامی‌ترین است» سوره علق، آیه ۳.
  100. التفسیر الکبیر، ج ۳۲، ص ۱۶.
  101. رمضانی، حسن، رب / اسماء و صفات، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳.
  102. المیزان، ج ۱۹، ص ۴۰۵.
  103. الجامع لاسماء اللّه‌ الحسنی، ص ۱۳۷ـ۱۳۸.
  104. المنار، ج ۱، ص ۵۱.
  105. المنار، ج ۱، ص ۵۱.
  106. التفسیر الکبیر، ج ۱، ص ۲۳۲.
  107. التفسیر الکبیر، ج ۱، ص ۲۳۲.
  108. التفسیر الکبیر، ج ۱، ص ۳۲۱.
  109. تفسیر طنطاوی، ج ۱، ص ۱۲ ـ ۱۶.
  110. رمضانی، حسن، رب / اسماء و صفات، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳.
  111. رمضانی، حسن، رب / اسماء و صفات، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳.