←مقدمه
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←مقدمه) |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
*از [[یاران]] [[امام حسین|سید الشهدا]] و [[شهید]] [[نماز]]، که [[روز عاشورا]] به [[فیض]] [[شهادت]] رسید. وی ازچهرههای سرشناس [[شیعه]] در [[کوفه]] و مردی [[آگاه]] و [[شجاع]] و [[اسلحه]] شناس بود. [[مسلم بن عقیل]] در ایام [[بیعت]] گرفتن از [[مردم]] برای [[نهضت حسینی]]، او را مسؤول دریافت [[اموال]] و خرید [[اسلحه]] قرار داده بود. نامش [[عمر]] بن [[عبد]] االله بود<ref>مقتل الحسین، مقرم، ص.۱۷۷ برخی هم عمرو بن عبد االله نوشتهاند. مثل تنقیح المقال، مامقانی، ج ۲،ص ۳۳۳</ref>. پیش از شروع درگیریهای [[کربلا]] خود را از [[کوفه]] به [[کربلا]] رساند و به [[امام]] پیوست. [[روز عاشورا]]، که [[یاران]] [[امام حسین|حسین بن علی]] به تدریج [[شهید]] میشدند و از تعدادشان کاسته میشد و این کاهش محسوس بود، [[ابو ثمامه]] هنگام ظهر [[خدمت]] [[امام]] آمد و گفت: جانم فدای تو! چنین میبینم که [[دشمنان]] به تو نزدیک شدهاند به [[خدا]] قسم تو کشته نخواهی شد مگر آنکه من پیش از تو کشته شوم. دوست دارم خدای خویش را در حالی [[دیدار]] کنم که این [[نماز]] را که وقتش نزدیک شده بخوانم. [[امام]]، نگاهی به بالا افکند، فرمود: [[نماز]] را به یادآوردی، [[خدا]] تو را از [[نماز]] گزاران ذاکر قرار دهد. آری، اینک اول وقت [[نماز]] است. مهلتی از [[سپاه]] [[دشمن]] خواستند. آنگاه [[ابو ثمامه]] و جمعی دیگر، با [[امام حسین]] [[نماز جماعت]] خواندند.<ref>سفینة البحار،ج ۱،ص ۱۳۶، بحار الانوار،ج ۴۵، ص ۲۱</ref> وی جزء آخرین سه نفری بود که از [[یاران]] [[امام]] تا عصر [[عاشورا]] زنده مانده بودند. برخی گفتهاند که در اثر جراحتهای بسیار بر [[زمین]] افتاد، خویشانش او را به دوشکشیده و از میدان به در بردند و مدتها بعد از [[دنیا]] رفت<ref>عنصر شجاعت،ج ۲،ص ۱۵</ref><ref>ر. ک. [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص۳۹.</ref>. | *از [[یاران]] [[امام حسین|سید الشهدا]] و [[شهید]] [[نماز]]، که [[روز عاشورا]] به [[فیض]] [[شهادت]] رسید. وی ازچهرههای سرشناس [[شیعه]] در [[کوفه]] و مردی [[آگاه]] و [[شجاع]] و [[اسلحه]] شناس بود. [[مسلم بن عقیل]] در ایام [[بیعت]] گرفتن از [[مردم]] برای [[نهضت حسینی]]، او را مسؤول دریافت [[اموال]] و خرید [[اسلحه]] قرار داده بود. نامش [[عمر]] بن [[عبد]] االله بود<ref>مقتل الحسین، مقرم، ص.۱۷۷ برخی هم عمرو بن عبد االله نوشتهاند. مثل تنقیح المقال، مامقانی، ج ۲،ص ۳۳۳</ref>. پیش از شروع درگیریهای [[کربلا]] خود را از [[کوفه]] به [[کربلا]] رساند و به [[امام]] پیوست. [[روز عاشورا]]، که [[یاران]] [[امام حسین|حسین بن علی]] به تدریج [[شهید]] میشدند و از تعدادشان کاسته میشد و این کاهش محسوس بود، [[ابو ثمامه]] هنگام [[ظهر]] [[خدمت]] [[امام]] آمد و گفت: جانم فدای تو! چنین میبینم که [[دشمنان]] به تو نزدیک شدهاند به [[خدا]] قسم تو کشته نخواهی شد مگر آنکه من پیش از تو کشته شوم. دوست دارم خدای خویش را در حالی [[دیدار]] کنم که این [[نماز]] را که وقتش نزدیک شده بخوانم. [[امام]]، نگاهی به بالا افکند، فرمود: [[نماز]] را به یادآوردی، [[خدا]] تو را از [[نماز]] گزاران ذاکر قرار دهد. آری، اینک اول وقت [[نماز]] است. مهلتی از [[سپاه]] [[دشمن]] خواستند. آنگاه [[ابو ثمامه]] و جمعی دیگر، با [[امام حسین]] [[نماز جماعت]] خواندند.<ref>سفینة البحار،ج ۱،ص ۱۳۶، بحار الانوار،ج ۴۵، ص ۲۱</ref> وی جزء آخرین سه نفری بود که از [[یاران]] [[امام]] تا عصر [[عاشورا]] زنده مانده بودند. برخی گفتهاند که در اثر جراحتهای بسیار بر [[زمین]] افتاد، خویشانش او را به دوشکشیده و از میدان به در بردند و مدتها بعد از [[دنیا]] رفت<ref>عنصر شجاعت،ج ۲،ص ۱۵</ref><ref>ر. ک. [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص۳۹.</ref>. | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |