پادشاهی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰: خط ۱۰:




===[[آیات]] [[پادشاهی]] با واژه [[مُلک]]===
===[[آیات]] پادشاهی با واژه [[مُلک]]===
*در [[قرآن کریم]]، واژۀ "[[مُلک]]" برای دلالت بر [[حصر حاکمیت]] در وجود [[خدای متعال]] به فراوانی به کار رفته است. در اینجا اشاره به این نکته بی‌فایده نیست که واژۀ "[[مُلک]]" در [[قرآن کریم]] نظیر سایر الفاظ و واژه‌ها به همان معنایی به کار رفته که در زبان [[عرب]] در آن به کار می‌رفته است که همان معنای [[سلطنت]] و [[حاکمیت]] است، بلکه می‌توان ادّعا کرد که صریح‌ترین واژه در دلالت بر معنای [[حاکمیت]] و [[سلطنت]] و [[قدرت سیاسی]]، همین واژۀ "[[مُلک]]" است.
*در [[قرآن کریم]]، واژۀ "[[مُلک]]" برای دلالت بر [[حصر حاکمیت]] در وجود [[خدای متعال]] به فراوانی به کار رفته است. در اینجا اشاره به این نکته بی‌فایده نیست که واژۀ "[[مُلک]]" در [[قرآن کریم]] نظیر سایر الفاظ و واژه‌ها به همان معنایی به کار رفته که در زبان [[عرب]] در آن به کار می‌رفته است که همان معنای [[سلطنت]] و [[حاکمیت]] است، بلکه می‌توان ادّعا کرد که صریح‌ترین واژه در دلالت بر معنای [[حاکمیت]] و [[سلطنت]] و [[قدرت سیاسی]]، همین واژۀ "[[مُلک]]" است.
*معنای لغوی واژۀ "[[مُلک]]"
*معنای لغوی واژۀ "[[مُلک]]"
خط ۲۰: خط ۲۰:
*بنابراین، واژۀ "[[مُلک]]" در زبان [[عرب]]، به معنای [[سلطنت]] و [[حاکمیت]] [[سیاسی]] بر [[مردم]] است. در [[آیات]] کریمۀ [[قرآنی]] ترکیب‌ها و صیغه‌های متعددی از این واژه در دلالت بر حصر حاکمیت و [[سلطنت]] بر [[مردم]] در [[خدای متعال]] آمده که در ذیل به ترتیب به آنها اشاره می‌کنیم.
*بنابراین، واژۀ "[[مُلک]]" در زبان [[عرب]]، به معنای [[سلطنت]] و [[حاکمیت]] [[سیاسی]] بر [[مردم]] است. در [[آیات]] کریمۀ [[قرآنی]] ترکیب‌ها و صیغه‌های متعددی از این واژه در دلالت بر حصر حاکمیت و [[سلطنت]] بر [[مردم]] در [[خدای متعال]] آمده که در ذیل به ترتیب به آنها اشاره می‌کنیم.
*'''آیۀ اول:''' {{متن قرآن|قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشَاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشَاءُ}}<ref>«بگو: بارالها! اى مالک مُلک و سلطنت! به هر کس بخواهى، سلطنت مى‌بخشى؛ و از هر کس بخواهى، سلطنت را می‌ستانی» سوره آل عمران، آیه ۲۶.</ref>.
*'''آیۀ اول:''' {{متن قرآن|قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشَاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشَاءُ}}<ref>«بگو: بارالها! اى مالک مُلک و سلطنت! به هر کس بخواهى، سلطنت مى‌بخشى؛ و از هر کس بخواهى، سلطنت را می‌ستانی» سوره آل عمران، آیه ۲۶.</ref>.
*در این [[آیه]] همانگونه که ملاحظه می‌شود، [[خدای متعال]] به عنوان صاحب اصلی [[مُلک]] و [[پادشاهی]] معرفی شده و بر این نکته تأکید شده است که این [[جایگاه]] جز به وسیلۀ [[خدای متعال]] در [[اختیار]] کسی قرار نمی‌گیرد که نتیجۀ آن نه تنها [[حصر]] [[حق]] اصلی [[حاکمیت]] و [[سلطنت]] در [[خدای متعال]] است، بلکه افزون بر این، [[حصر]] طریق [[مشروعیت]] [[حاکمیت]] هر [[حاکم]] و [[سلطان]] دیگری در [[نصب الهی]] است که از آن با عبارت {{متن قرآن|تُؤْتِي الْمُلْكَ}} یاد شده است.
*در این [[آیه]] همانگونه که ملاحظه می‌شود، [[خدای متعال]] به عنوان صاحب اصلی [[مُلک]] و پادشاهی معرفی شده و بر این نکته تأکید شده است که این [[جایگاه]] جز به وسیلۀ [[خدای متعال]] در [[اختیار]] کسی قرار نمی‌گیرد که نتیجۀ آن نه تنها [[حصر]] [[حق]] اصلی [[حاکمیت]] و [[سلطنت]] در [[خدای متعال]] است، بلکه افزون بر این، [[حصر]] طریق [[مشروعیت]] [[حاکمیت]] هر [[حاکم]] و [[سلطان]] دیگری در [[نصب الهی]] است که از آن با عبارت {{متن قرآن|تُؤْتِي الْمُلْكَ}} یاد شده است.
*[[حصر]] "اتیان الْمُلک" در [[خدای متعال]]، صراحتاً بر این معنا دلالت دارد که هیچ موجودی [[حقّ حاکمیت]] و [[سلطنت]] ندارد، مگر آنکه [[خدای متعال]] [[سلطنت]] و [[حاکمیت]] را به او عطا کند.
*[[حصر]] "اتیان الْمُلک" در [[خدای متعال]]، صراحتاً بر این معنا دلالت دارد که هیچ موجودی [[حقّ حاکمیت]] و [[سلطنت]] ندارد، مگر آنکه [[خدای متعال]] [[سلطنت]] و [[حاکمیت]] را به او عطا کند.
*بنابراین، آیۀ فوق بر دو مطلب اصلی به صراحت دلالت دارد:
*بنابراین، آیۀ فوق بر دو مطلب اصلی به صراحت دلالت دارد:
خط ۲۸: خط ۲۸:
*این [[آیه]] و آیۀ پیش از آن، افزون بر ردّ مدعای عدم دخالت [[دین]] در [[سیاست]]، بر چند مطلب در زمینۀ حصر حاکمیت در [[خدای متعال]] دلالت دارد.
*این [[آیه]] و آیۀ پیش از آن، افزون بر ردّ مدعای عدم دخالت [[دین]] در [[سیاست]]، بر چند مطلب در زمینۀ حصر حاکمیت در [[خدای متعال]] دلالت دارد.
*مطلب اول: [[ملک]] و [[سلطنت]] منحصراً از آن [[خدای متعال]] است.
*مطلب اول: [[ملک]] و [[سلطنت]] منحصراً از آن [[خدای متعال]] است.
*آنچه بر این مطلب دلالت دارد، پاسخی است که [[خدای متعال]] به [[اعتراض]] [[بنی‌اسرائیل]] داده است. آنها در [[اعتراض]] به [[نصب]] [[طالوت]] به [[پادشاهی]] و [[سلطنت]] بر [[بنی‌اسرائیل]] گفتند: "[[طالوت]] را [[حق]] [[پادشاهی]] بر ما نیست - یعنی [[سلطنت]] و [[رهبری]] او بر ما [[مشروعیت]] ندارد - زیرا مردی [[فقیر]] و بی‌بضاعت است و از طبقۀ اشراف [[بنی‌اسرائیل]] نیست و [[پادشاهی]] و [[سلطنت]] کسی را می‌سزد که از طبقۀ مالکان و [[ثروتمندان]] باشد"؛
*آنچه بر این مطلب دلالت دارد، پاسخی است که [[خدای متعال]] به [[اعتراض]] [[بنی‌اسرائیل]] داده است. آنها در [[اعتراض]] به [[نصب]] [[طالوت]] به پادشاهی و [[سلطنت]] بر [[بنی‌اسرائیل]] گفتند: "[[طالوت]] را [[حق]] پادشاهی بر ما نیست - یعنی [[سلطنت]] و [[رهبری]] او بر ما [[مشروعیت]] ندارد - زیرا مردی [[فقیر]] و بی‌بضاعت است و از طبقۀ اشراف [[بنی‌اسرائیل]] نیست و پادشاهی و [[سلطنت]] کسی را می‌سزد که از طبقۀ مالکان و [[ثروتمندان]] باشد"؛
*در پاسخ این [[اعتراض]] [[خداوند]] به دو مطلب اشاره فرمود:
*در پاسخ این [[اعتراض]] [[خداوند]] به دو مطلب اشاره فرمود:
#[[شایستگی]] [[رهبری]] به [[ثروت]] و [[مال]] نیست، بلکه آنکه [[قدرت جسمانی]] بهتر و [[دانایی]] بیشتر دارد، برای [[رهبری]] و [[پادشاهی]] سزوارتر است؛
#[[شایستگی]] [[رهبری]] به [[ثروت]] و [[مال]] نیست، بلکه آنکه [[قدرت جسمانی]] بهتر و [[دانایی]] بیشتر دارد، برای [[رهبری]] و پادشاهی سزوارتر است؛
#[[سلطنت]] و [[مُلک]] از آنِ خداست. بنابراین، [[مشروعیت]] و سزاواری [[سلطنت]] و [[ملک]]، تنها از آنِ کسی است که [[خداوند]] او را برای [[سلطنت]] و [[ملک]] برگزیند: {{متن قرآن|وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَنْ يَشَاءُ}}<ref>«خداوند مُلک و فرمانروایی خود را به هرکس بخواهد می‌دهد» سوره بقره، آیه ۲۴۷.</ref>.
#[[سلطنت]] و [[مُلک]] از آنِ خداست. بنابراین، [[مشروعیت]] و سزاواری [[سلطنت]] و [[ملک]]، تنها از آنِ کسی است که [[خداوند]] او را برای [[سلطنت]] و [[ملک]] برگزیند: {{متن قرآن|وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَنْ يَشَاءُ}}<ref>«خداوند مُلک و فرمانروایی خود را به هرکس بخواهد می‌دهد» سوره بقره، آیه ۲۴۷.</ref>.
*بنابراین، [[حقانیت]] و [[مشروعیت]] [[سلطنت]]، مخصوص [[خدا]] و کسی است که از سوی [[خدا]] برای این [[منصب]] [[برگزیده]] شود.
*بنابراین، [[حقانیت]] و [[مشروعیت]] [[سلطنت]]، مخصوص [[خدا]] و کسی است که از سوی [[خدا]] برای این [[منصب]] [[برگزیده]] شود.
*آنچه بر اختصاص [[حق]] [[سلطنت]] و [[مُلک]] به [[خدای متعال]] دلالت صریح دارد، اضافۀ "[[ملک]]" است به [[ضمیر]] عائد به ذات باری ‌تعالی که مفید اختصاص است و معنای دیگری جز اختصاص از آن محتمل نیست.
*آنچه بر اختصاص [[حق]] [[سلطنت]] و [[مُلک]] به [[خدای متعال]] دلالت صریح دارد، اضافۀ "[[ملک]]" است به [[ضمیر]] عائد به ذات باری ‌تعالی که مفید اختصاص است و معنای دیگری جز اختصاص از آن محتمل نیست.
*اسرائیلیان از [[پیامبر خدا]] درخواست کردند [[پادشاهی]] برای آنان برگزیند، این درخواست مبتنی بر [[باور دینی]] آنان - یا آنچه در عرف اصولی ما از آن به ارتکاز متشرعه تعبیر می‌شود - بود که [[پادشاه]] و [[سلطان]] را باید [[خداوند]] معین فرماید؛ زیرا [[حقّ]] [[پادشاهی]] و [[سلطنت]] مخصوص اوست. [[پیامبر خدا]] نیز این ارتکاز متشرعی را مورد [[تأیید]] قرار داد - و [[قرآن کریم]] نیز صحت آن را [[تأیید]] نمود ـ. [[خدای متعال]] در پاسخ درخواست آنان، [[طالوت]] را به [[سلطنت]] و [[رهبری سیاسی]] آنان برگزید: {{متن قرآن|وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا}}
*اسرائیلیان از [[پیامبر خدا]] درخواست کردند پادشاهی برای آنان برگزیند، این درخواست مبتنی بر [[باور دینی]] آنان - یا آنچه در عرف اصولی ما از آن به ارتکاز متشرعه تعبیر می‌شود - بود که [[پادشاه]] و [[سلطان]] را باید [[خداوند]] معین فرماید؛ زیرا [[حقّ]] پادشاهی و [[سلطنت]] مخصوص اوست. [[پیامبر خدا]] نیز این ارتکاز متشرعی را مورد [[تأیید]] قرار داد - و [[قرآن کریم]] نیز صحت آن را [[تأیید]] نمود ـ. [[خدای متعال]] در پاسخ درخواست آنان، [[طالوت]] را به [[سلطنت]] و [[رهبری سیاسی]] آنان برگزید: {{متن قرآن|وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا}}
*و سپس در ردّ [[اعتراض]] اسرائیلیان، بر این مطلب تأکید نمود که: [[سلطنت]] و [[مُلک]]، [[حقّ]] مخصوص خداست و اسرائیلیان و دیگران [[حقّ]] دخالت در [[حاکمیت]] که حوزۀ اختصاصی اوست، ندارند.
*و سپس در ردّ [[اعتراض]] اسرائیلیان، بر این مطلب تأکید نمود که: [[سلطنت]] و [[مُلک]]، [[حقّ]] مخصوص خداست و اسرائیلیان و دیگران [[حقّ]] دخالت در [[حاکمیت]] که حوزۀ اختصاصی اوست، ندارند.
*مطلب دوم: همان است که در ضمن مطلب اول گفته شد و آن، ارتکاز متشرعی [[بنی‌اسرائیل]] مبنی بر این که [[حقّ حاکمیت]] مخصوص خداست و لذا برای [[تعیین حاکم]] و [[سلطان]] به سراغ [[پیامبر]] رفته و از او درخواست [[تعیین]] [[رهبر]] و [[سلطان]] نمودند. این ارتکاز توسط [[پیامبر]] آنان و نیز [[قرآن کریم]] به ویژه با عبارت "مُلْکهُ" مورد [[امضا]] و [[تأیید]] قرار گرفته است.
*مطلب دوم: همان است که در ضمن مطلب اول گفته شد و آن، ارتکاز متشرعی [[بنی‌اسرائیل]] مبنی بر این که [[حقّ حاکمیت]] مخصوص خداست و لذا برای [[تعیین حاکم]] و [[سلطان]] به سراغ [[پیامبر]] رفته و از او درخواست [[تعیین]] [[رهبر]] و [[سلطان]] نمودند. این ارتکاز توسط [[پیامبر]] آنان و نیز [[قرآن کریم]] به ویژه با عبارت "مُلْکهُ" مورد [[امضا]] و [[تأیید]] قرار گرفته است.
*مطلب سوم: [[نفی]] [[حقّ]] دخالت اسرائیلیان در امر [[سلطنت]] و [[ملک]]؛ زیرا در پاسخ [[اعتراض]] آنان به [[شایستگی]] و [[توانایی]] [[طالوت]] اکتفا نشد، بلکه افزون بر آن به این مطلب اشاره شد که {{متن قرآن|وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَنْ يَشَاءُ}} که بر این معنا دلالت دارد که اسرائیلیان را [[حق]] [[اعتراض]] بر [[گزینش]] [[خدا]] نیست؛ زیرا [[ملک]] و [[سلطنت]] از آنِ اوست و اوست که [[ملک]] و [[سلطنت]] خویش را به آنکه بخواهد می‌دهد.
*مطلب سوم: [[نفی]] [[حقّ]] دخالت اسرائیلیان در امر [[سلطنت]] و [[ملک]]؛ زیرا در پاسخ [[اعتراض]] آنان به [[شایستگی]] و [[توانایی]] [[طالوت]] اکتفا نشد، بلکه افزون بر آن به این مطلب اشاره شد که {{متن قرآن|وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَنْ يَشَاءُ}} که بر این معنا دلالت دارد که اسرائیلیان را [[حق]] [[اعتراض]] بر [[گزینش]] [[خدا]] نیست؛ زیرا [[ملک]] و [[سلطنت]] از آنِ اوست و اوست که [[ملک]] و [[سلطنت]] خویش را به آنکه بخواهد می‌دهد.
*'''آیۀ سوم:''' {{متن قرآن|يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ مَا يَمْلِكُونَ مِنْ قِطْمِيرٍ * إِن تَدْعُوهُمْ لا يَسْمَعُوا دُعَاءَكُمْ وَلَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجَابُوا لَكُمْ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكْفُرُونَ بِشِرْكِكُمْ وَلا يُنَبِّئُكَ مِثْلُ خَبِيرٍ}}<ref>«او شب را در روز فرو می‌برد و روز را در شب؛ و خورشید و ماه را مسخّر کرده، هر یک تا سر آمد معیّنى به حرکت خود ادامه مى‌دهد؛ این است خداوند، پروردگار شما؛ حاکمیت و پادشاهی از آن اوست. و کسانى را که جز او (به پادشاهی و اختیارداری خویش) مى‌خوانید مالک کوچکترین چیزى نیستند * اگر آنها را بخوانید صداى شما را نمى‌شنوند، و اگر بشنوند به شما پاسخ نمى‌گویند؛ و روز قیامت، شرک انگاری شما را منکر مى‌شوند؛ و هیچ‌کس مانند (خداوند) آگاه از همه چیز، تو را (از حقایق) باخبر نمى‌سازد» سوره فاطر، آیه ۱۳-۱۴.</ref>.
*'''آیۀ سوم:''' {{متن قرآن|يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ مَا يَمْلِكُونَ مِنْ قِطْمِيرٍ * إِن تَدْعُوهُمْ لا يَسْمَعُوا دُعَاءَكُمْ وَلَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجَابُوا لَكُمْ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكْفُرُونَ بِشِرْكِكُمْ وَلا يُنَبِّئُكَ مِثْلُ خَبِيرٍ}}<ref>«او شب را در روز فرو می‌برد و روز را در شب؛ و خورشید و ماه را مسخّر کرده، هر یک تا سر آمد معیّنى به حرکت خود ادامه مى‌دهد؛ این است خداوند، پروردگار شما؛ حاکمیت و پادشاهی از آن اوست. و کسانى را که جز او (به پادشاهی و اختیارداری خویش) مى‌خوانید مالک کوچکترین چیزى نیستند * اگر آنها را بخوانید صداى شما را نمى‌شنوند، و اگر بشنوند به شما پاسخ نمى‌گویند؛ و روز قیامت، شرک انگاری شما را منکر مى‌شوند؛ و هیچ‌کس مانند (خداوند) آگاه از همه چیز، تو را (از حقایق) باخبر نمى‌سازد» سوره فاطر، آیه ۱۳-۱۴.</ref>.
*در آیۀ نخست از این دو [[آیه]] و [[آیات]] پیش از آن ضمن بیان [[حاکمیت خدا]] بر سراسر [[جهان هستی]] با جملۀ {{متن قرآن|لَهُ الْمُلْكُ}} که متضمّن تقدیم جار و مجرور بر متعلق است، [[حصر]] [[پادشاهی]] و [[سلطنت]] و [[حاکمیت]] در [[خدای متعال]] اعلام گردیده است.
*در آیۀ نخست از این دو [[آیه]] و [[آیات]] پیش از آن ضمن بیان [[حاکمیت خدا]] بر سراسر [[جهان هستی]] با جملۀ {{متن قرآن|لَهُ الْمُلْكُ}} که متضمّن تقدیم جار و مجرور بر متعلق است، [[حصر]] پادشاهی و [[سلطنت]] و [[حاکمیت]] در [[خدای متعال]] اعلام گردیده است.
*این توهّم که "[[مُلک]]" در اینجا [[مُلک]] بر [[جهان هستی]] است، نه بر [[جامعۀ بشر]]، نابجاست؛ زیرا روشن است که [[مُلک]] در اینجا با الف و لام جنس آمده و [[مقید]] به قید خاصی نشده و [[حصر]] آن در ذات باری‌تعالی به معنای [[حصر]] جنس [[پادشاهی]] و [[مُلک]] و [[سلطنت]] در ذات باری‌ تعالی است.
*این توهّم که "[[مُلک]]" در اینجا [[مُلک]] بر [[جهان هستی]] است، نه بر [[جامعۀ بشر]]، نابجاست؛ زیرا روشن است که [[مُلک]] در اینجا با الف و لام جنس آمده و [[مقید]] به قید خاصی نشده و [[حصر]] آن در ذات باری‌تعالی به معنای [[حصر]] جنس پادشاهی و [[مُلک]] و [[سلطنت]] در ذات باری‌ تعالی است.
*افزون بر اینکه جملۀ قبل از این جمله، یعنی {{متن قرآن|ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ}} که خطاب به [[انسان‌ها]] است، خود قرینه و [[سیاق]] روشنی است که "[[مُلک]]" در جملۀ بعد، [[مُلک]] بر [[جامعۀ انسانی]] را نیز شامل می‌شود.
*افزون بر اینکه جملۀ قبل از این جمله، یعنی {{متن قرآن|ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ}} که خطاب به [[انسان‌ها]] است، خود قرینه و [[سیاق]] روشنی است که "[[مُلک]]" در جملۀ بعد، [[مُلک]] بر [[جامعۀ انسانی]] را نیز شامل می‌شود.
*این تعبیر، یعنی {{متن قرآن|لَهُ الْمُلْكُ}} و نظایر آن، که دلالت بر [[حصر]] [[ملک]] و [[پادشاهی]] در ذات باری‌تعالی دارد، در [[قرآن کریم]] فراوان تکرار شده است. در ذیل به نمونه‌هایی از آن اشاره می‌کنیم.
*این تعبیر، یعنی {{متن قرآن|لَهُ الْمُلْكُ}} و نظایر آن، که دلالت بر [[حصر]] [[ملک]] و پادشاهی در ذات باری‌تعالی دارد، در [[قرآن کریم]] فراوان تکرار شده است. در ذیل به نمونه‌هایی از آن اشاره می‌کنیم.
*'''آیۀ چهارم:''' {{متن قرآن|قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعًا الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ يُحْيِي وَيُمِيتُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ الَّذِي يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَكَلِمَاتِهِ وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ}}<ref>«بگو: "اى مردم! من فرستاده خدا به سوى همه شما هستم؛ آن کس که پادشاهی آسمان‌ها و زمین، از آن اوست؛ معبودى جز او نیست؛ زنده مى‌کند و مى‌میراند؛ پس ایمان بیاورید به خدا و فرستاده‌اش، آن پیامبرِ درس نخوانده‌اى که به خدا و سخنانش ایمان دارد؛ و از او پیروى کنید تا هدایت یابید"» سوره اعراف، آیه ۱۵۸.</ref>.
*'''آیۀ چهارم:''' {{متن قرآن|قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعًا الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ يُحْيِي وَيُمِيتُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ الَّذِي يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَكَلِمَاتِهِ وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ}}<ref>«بگو: "اى مردم! من فرستاده خدا به سوى همه شما هستم؛ آن کس که پادشاهی آسمان‌ها و زمین، از آن اوست؛ معبودى جز او نیست؛ زنده مى‌کند و مى‌میراند؛ پس ایمان بیاورید به خدا و فرستاده‌اش، آن پیامبرِ درس نخوانده‌اى که به خدا و سخنانش ایمان دارد؛ و از او پیروى کنید تا هدایت یابید"» سوره اعراف، آیه ۱۵۸.</ref>.
*در این [[آیه]] نیز افزون بر تقدیم جار و مجرور بر "[[مُلک]]"، که مدخول الف و لام جنس و مفید [[حصر]] جنس [[مُلک]] در [[خدای متعال]] است، قرینۀ خطاب به "ناس" دلالت دارد که مراد از {{متن قرآن|مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ}} تنها [[حاکمیت خدا]] بر [[جهان]] غیر [[انسانی]] نیست، بلکه مقصود، [[حاکمیت]] فراگیر و شامل و غیر قابل تجزیه و تفکیک [[خدای متعال]] بر سراسر [[جهان هستی]] از جمله [[جامعۀ انسانی]] است.
*در این [[آیه]] نیز افزون بر تقدیم جار و مجرور بر "[[مُلک]]"، که مدخول الف و لام جنس و مفید [[حصر]] جنس [[مُلک]] در [[خدای متعال]] است، قرینۀ خطاب به "ناس" دلالت دارد که مراد از {{متن قرآن|مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ}} تنها [[حاکمیت خدا]] بر [[جهان]] غیر [[انسانی]] نیست، بلکه مقصود، [[حاکمیت]] فراگیر و شامل و غیر قابل تجزیه و تفکیک [[خدای متعال]] بر سراسر [[جهان هستی]] از جمله [[جامعۀ انسانی]] است.
خط ۸۴: خط ۸۴:
*'''آیۀ دوم:'''{{متن قرآن|فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ}}<ref>«پس بلند مرتبه است خداوندى که فرمانرواى حقیقى است» سوره طه، آیه ۱۱۴.</ref>.
*'''آیۀ دوم:'''{{متن قرآن|فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ}}<ref>«پس بلند مرتبه است خداوندى که فرمانرواى حقیقى است» سوره طه، آیه ۱۱۴.</ref>.
*'''آیۀ سوم:'''{{متن قرآن|فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْكَرِيمِ}}<ref>«پس بلندمرتبه است خداوندى که فرمانرواى حق است، معبودى جز او نیست؛ و او پروردگار عرش کریم است» سوره مؤمنون، آیه ۱۱۶.</ref>.
*'''آیۀ سوم:'''{{متن قرآن|فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْكَرِيمِ}}<ref>«پس بلندمرتبه است خداوندى که فرمانرواى حق است، معبودى جز او نیست؛ و او پروردگار عرش کریم است» سوره مؤمنون، آیه ۱۱۶.</ref>.
*در این دو [[آیه]]، [[خداوند متعال]] به عنوان تنها [[پادشاه]] [[حق]] عنوان شده است که به معنای عدم [[حقانیت]] [[پادشاهی]] دیگران است و با اضافۀ جملۀ {{متن قرآن|لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ}} اشاره به این نکته شده که [[پذیرفتن]] [[سلطنت]] و [[پادشاهی]] [[پادشاه]] دیگری - جز [[خدا]] - به معنای شریک برای [[خدا]] پنداشتن است.
*در این دو [[آیه]]، [[خداوند متعال]] به عنوان تنها [[پادشاه]] [[حق]] عنوان شده است که به معنای عدم [[حقانیت]] پادشاهی دیگران است و با اضافۀ جملۀ {{متن قرآن|لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ}} اشاره به این نکته شده که [[پذیرفتن]] [[سلطنت]] و پادشاهی [[پادشاه]] دیگری - جز [[خدا]] - به معنای شریک برای [[خدا]] پنداشتن است.
*'''آیۀ چهارم:''' {{متن قرآن|هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ}}<ref>«او خداوند یگانه‌اى است که معبودى جز او نیست، پادشاهی که پاک و منزه از هر پلیدی و کاستی است» سوره حشر، آیه ۲۳.</ref>.
*'''آیۀ چهارم:''' {{متن قرآن|هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ}}<ref>«او خداوند یگانه‌اى است که معبودى جز او نیست، پادشاهی که پاک و منزه از هر پلیدی و کاستی است» سوره حشر، آیه ۲۳.</ref>.
*'''آیۀ پنجم:''' {{متن قرآن|يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ الْمَلِكِ الْقُدُّوسِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ}}<ref>«آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است همواره تسبیح خدا مى‌گویند، تنها پادشاه پاک و منزه از هر پلیدی و کاستی که پایدار و حکیم است» سوره جمعه، آیه ۱.</ref>.
*'''آیۀ پنجم:''' {{متن قرآن|يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ الْمَلِكِ الْقُدُّوسِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ}}<ref>«آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است همواره تسبیح خدا مى‌گویند، تنها پادشاه پاک و منزه از هر پلیدی و کاستی که پایدار و حکیم است» سوره جمعه، آیه ۱.</ref>.
*این [[آیات]] نیز بر [[حصر]] [[پادشاهی]] و [[مُلک]] در [[ذات اقدس]] حق‌تعالی دلالت دارند؛ زیرا واژۀ "[[مَلِک]]" در این [[آیات]] با دخول الف و لام جنس بر آن این معنا را می‌رساند که جنس "[[مَلِک]]" در [[ذات اقدس حق تعالی]] تجلّی یافته و منحصر در اوست<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۱ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۱، ص:۲۰۸-۲۱۰.</ref>.
*این [[آیات]] نیز بر [[حصر]] پادشاهی و [[مُلک]] در [[ذات اقدس]] حق‌تعالی دلالت دارند؛ زیرا واژۀ "[[مَلِک]]" در این [[آیات]] با دخول الف و لام جنس بر آن این معنا را می‌رساند که جنس "[[مَلِک]]" در [[ذات اقدس حق تعالی]] تجلّی یافته و منحصر در اوست<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۱ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۱، ص:۲۰۸-۲۱۰.</ref>.


==جستارهای وابسته==
==جستارهای وابسته==

نسخهٔ ‏۲۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۷:۳۵

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
مدخل‌های وابسته به این بحث:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل پادشاهی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.


آیات پادشاهی با واژه مُلک

  1. شایستگی رهبری به ثروت و مال نیست، بلکه آنکه قدرت جسمانی بهتر و دانایی بیشتر دارد، برای رهبری و پادشاهی سزوارتر است؛
  2. سلطنت و مُلک از آنِ خداست. بنابراین، مشروعیت و سزاواری سلطنت و ملک، تنها از آنِ کسی است که خداوند او را برای سلطنت و ملک برگزیند: ﴿وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَنْ يَشَاءُ[۸].
  • بنابراین، حقانیت و مشروعیت سلطنت، مخصوص خدا و کسی است که از سوی خدا برای این منصب برگزیده شود.
  • آنچه بر اختصاص حق سلطنت و مُلک به خدای متعال دلالت صریح دارد، اضافۀ "ملک" است به ضمیر عائد به ذات باری ‌تعالی که مفید اختصاص است و معنای دیگری جز اختصاص از آن محتمل نیست.
  • اسرائیلیان از پیامبر خدا درخواست کردند پادشاهی برای آنان برگزیند، این درخواست مبتنی بر باور دینی آنان - یا آنچه در عرف اصولی ما از آن به ارتکاز متشرعه تعبیر می‌شود - بود که پادشاه و سلطان را باید خداوند معین فرماید؛ زیرا حقّ پادشاهی و سلطنت مخصوص اوست. پیامبر خدا نیز این ارتکاز متشرعی را مورد تأیید قرار داد - و قرآن کریم نیز صحت آن را تأیید نمود ـ. خدای متعال در پاسخ درخواست آنان، طالوت را به سلطنت و رهبری سیاسی آنان برگزید: ﴿وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا
  • و سپس در ردّ اعتراض اسرائیلیان، بر این مطلب تأکید نمود که: سلطنت و مُلک، حقّ مخصوص خداست و اسرائیلیان و دیگران حقّ دخالت در حاکمیت که حوزۀ اختصاصی اوست، ندارند.
  • مطلب دوم: همان است که در ضمن مطلب اول گفته شد و آن، ارتکاز متشرعی بنی‌اسرائیل مبنی بر این که حقّ حاکمیت مخصوص خداست و لذا برای تعیین حاکم و سلطان به سراغ پیامبر رفته و از او درخواست تعیین رهبر و سلطان نمودند. این ارتکاز توسط پیامبر آنان و نیز قرآن کریم به ویژه با عبارت "مُلْکهُ" مورد امضا و تأیید قرار گرفته است.
  • مطلب سوم: نفی حقّ دخالت اسرائیلیان در امر سلطنت و ملک؛ زیرا در پاسخ اعتراض آنان به شایستگی و توانایی طالوت اکتفا نشد، بلکه افزون بر آن به این مطلب اشاره شد که ﴿وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَنْ يَشَاءُ که بر این معنا دلالت دارد که اسرائیلیان را حق اعتراض بر گزینش خدا نیست؛ زیرا ملک و سلطنت از آنِ اوست و اوست که ملک و سلطنت خویش را به آنکه بخواهد می‌دهد.
  • آیۀ سوم: ﴿يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ مَا يَمْلِكُونَ مِنْ قِطْمِيرٍ * إِن تَدْعُوهُمْ لا يَسْمَعُوا دُعَاءَكُمْ وَلَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجَابُوا لَكُمْ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكْفُرُونَ بِشِرْكِكُمْ وَلا يُنَبِّئُكَ مِثْلُ خَبِيرٍ[۹].
  • در آیۀ نخست از این دو آیه و آیات پیش از آن ضمن بیان حاکمیت خدا بر سراسر جهان هستی با جملۀ ﴿لَهُ الْمُلْكُ که متضمّن تقدیم جار و مجرور بر متعلق است، حصر پادشاهی و سلطنت و حاکمیت در خدای متعال اعلام گردیده است.
  • این توهّم که "مُلک" در اینجا مُلک بر جهان هستی است، نه بر جامعۀ بشر، نابجاست؛ زیرا روشن است که مُلک در اینجا با الف و لام جنس آمده و مقید به قید خاصی نشده و حصر آن در ذات باری‌تعالی به معنای حصر جنس پادشاهی و مُلک و سلطنت در ذات باری‌ تعالی است.
  • افزون بر اینکه جملۀ قبل از این جمله، یعنی ﴿ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ که خطاب به انسان‌ها است، خود قرینه و سیاق روشنی است که "مُلک" در جملۀ بعد، مُلک بر جامعۀ انسانی را نیز شامل می‌شود.
  • این تعبیر، یعنی ﴿لَهُ الْمُلْكُ و نظایر آن، که دلالت بر حصر ملک و پادشاهی در ذات باری‌تعالی دارد، در قرآن کریم فراوان تکرار شده است. در ذیل به نمونه‌هایی از آن اشاره می‌کنیم.
  • آیۀ چهارم: ﴿قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعًا الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ يُحْيِي وَيُمِيتُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ الَّذِي يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَكَلِمَاتِهِ وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ[۱۰].
  • در این آیه نیز افزون بر تقدیم جار و مجرور بر "مُلک"، که مدخول الف و لام جنس و مفید حصر جنس مُلک در خدای متعال است، قرینۀ خطاب به "ناس" دلالت دارد که مراد از ﴿مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ تنها حاکمیت خدا بر جهان غیر انسانی نیست، بلکه مقصود، حاکمیت فراگیر و شامل و غیر قابل تجزیه و تفکیک خدای متعال بر سراسر جهان هستی از جمله جامعۀ انسانی است.
  • جملۀ ﴿إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعًا که قبل از جملۀ مورد بحث آمده نیز قرینۀ دیگری بر این است که "مُلک" در این آیه، مُلکی است که شامل جامعۀ انسانی می‌شود و به معنای مُلک و سلطنت و حاکمیت متعارفی است که در جامعۀ بشر وجود دارد. دلالت جملۀ ﴿إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعًا بر ارادۀ سلطنت و حاکمیت رسول خدا(ص) از جمله ﴿لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ استفاده می‌شود، این مطلب در آیات فراوان دیگری که رسولان را به عنوان حاکمان بر جامعۀ بشر معرفی کرده‌اند، مورد تأکید قرار گرفته است؛ نظیر:
  • ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ[۱۱].
  • ﴿فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَيْنَاهُمْ مُلْكًا عَظِيمًا[۱۲].
  • ﴿وَقَتَلَ دَاوُودُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ[۱۳].
  • ﴿كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ[۱۴].
  • ﴿لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ[۱۵].
  • ﴿إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِيهَا هُدًى وَنُورٌ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ الَّذِينَ أَسْلَمُوا لِلَّذِينَ هَادُوا وَالرَّبَّانِيُّونَ وَالْأَحْبَارُ[۱۶].
  • آیات دیگری با همین مضمون آمده که در آینده به تفصیل به آنها اشاره خواهد شد. این آیات و آیات مشابه دیگر، به روشنی بر این مطلب تأکید دارند که همۀ رسل الهی از سوی خدا برای حاکمیت عادلانه در بین مردم و برپایی حکومت قسط و فضیلت در جامعۀ بشر فرستاده شده‌اند.
  • بنابراین، جملۀ ﴿إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ قبل از جملۀ ﴿لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ قرینۀ روشنی است بر اینکه مقصود از "مُلک" در این آیه، سلطنت و حاکمیت بر جامعۀ بشر است. بنابراین، آیۀ مذکور بر اختصاص سلطنت و حاکمیت در جامعۀ بشر - نظیر سایر بخش‌های هستی - به ذات اقدس حق تعالی دلالت دارد.
  • آیۀ پنجم: ﴿تَبَارَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ * الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَهُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ[۱۷].
  • در این دو آیه و آیات پس از آنها بر حصر مُلک در ذات مقدس حق تعالی تصریح و تأکید شده است. جملۀ ﴿بِيَدِهِ الْمُلْكُ که جار و مجرور در آن مقدّم شده است، دلالت بر حصر مُلک به طور مطلق در ذات اقدس حق‌تعالی دارد؛ زیرا "مُلک" همراه با الف و لام دلالت بر جنس مُلک دارد. جملۀ ﴿وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ و جملههای پس از آن در آیات بعد، همگی در سیاق تأکید بر حکمفرمائی ذات اقدس حق‌تعالی بر سراسر جهان و بر جامعۀ انسان علی‌الخصوص قرار دارد.
  • آیۀ ششم: ﴿وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِيٌّ مِنَ الذُّلِّ وَكَبِّرْهُ تَكْبِيرًا[۱۸].
  • در این آیه که ابعاد گوناگونی از توحید در آن بیان شده است، بیش از هر چیز بر توحید در مُلک و حصر مُلک و حاکمیت در ذات خدای متعال و نفی شریک در مُلک، برای ذات اقدس حق تعالی تأکید شده است.
  • در آیات کریمۀ قرآنی مکرّراً بر نفی شریک برای خدا در حکومت و مُلک و سلطنت تأکید شده است؛ نظیر:
  • ﴿تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا * الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِيرًا[۱۹].
  • ﴿مَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا يُشْرِكُ فِي حُكْمِهِ أَحَدًا[۲۰].
  • ﴿وَرَبُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَيَخْتَارُ مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ[۲۱].
  • ﴿وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ[۲۲].
  • ﴿وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ[۲۳].
  • ﴿أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يُعَذِّبُ مَنْ يَشَاءُ وَيَغْفِرُ لِمَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ[۲۴].
  • ﴿لِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا فِيهِنَّ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ[۲۵].
  • ﴿إِنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يُحْيِي وَيُمِيتُ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ[۲۶].
  • ﴿لِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ[۲۷].
  • ﴿وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَغْفِرُ لِمَنْ يَشَاءُ وَيُعَذِّبُ مَنْ يَشَاءُ[۲۸].
  • ﴿لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يُحْيِي وَيُمِيتُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ[۲۹].

آیات پادشاهی با واژه مَلِک

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. فالملك ضبط الشيء المتصرّف فيه بالحكم؛ راغب اصفهانی، المفردات، ص۷۷۵.
  2. المَلِك هو المتصرف بالامر و النهي في الجمهور و ذلك يختصّ بسياسة الناطقين و لهذا يقال: مَلِك النّاس، و لايقال: مَلِك الأشياء؛ راغب اصفهانی، المفردات، ص۷۷۵.
  3. مُلْك الله تعالى و مَلَكوته: سلطانه و عظمته. و لفلان مَلَكوتُ العراق أي: عزه و سلطانه و مُلْكه؛ ابن منظور، لسان العرب، ج۱۰، ص۴۹۲.
  4. والمملكة سلطان المَلِك في رعيته؛ ابن منظور، لسان العرب، ج۱۰، ص۴۹۲.
  5. مَلَك عَلَى النَّاسِ أَمْرَهُمْ إِذَا تَوَلَّى السَّلْطَنَة فَهُوَ مَلِك بِكسْرِ الْلّامِ وَ تُخَفَّفُ بِالسُّكونِ، وَ الْجَمْعُ: مُلُوك مِثْلُ فَلْسٍ و فُلُوسٍ، وَ الاسْمُ الْمُلْك بِضَمِّ الْمِيمِ؛ فیومی، المصباح المنیر، ج۲، ص۵۷۹.
  6. «بگو: بارالها! اى مالک مُلک و سلطنت! به هر کس بخواهى، سلطنت مى‌بخشى؛ و از هر کس بخواهى، سلطنت را می‌ستانی» سوره آل عمران، آیه ۲۶.
  7. «و پیامبرشان به آنها گفت: "خداوند "طالوت" را براى زمامدارى شما برگزیده است" گفتند: "چگونه او بر ما حکومت کند، با اینکه ما از او شایسته‌تریم، و او ثروت زیادى ندارد؟!" گفت: "خدا او را بر شما برگزیده، و او را در دانش و توانایى جسمانى، فزونى بخشیده است. خداوند، مُلکش را به هر کس بخواهد، مى‌بخشد؛ و احسان خداوند، گسترده است؛ و (از لیاقت افراد) آگاه است"» سوره بقره، آیه ۲۴۷.
  8. «خداوند مُلک و فرمانروایی خود را به هرکس بخواهد می‌دهد» سوره بقره، آیه ۲۴۷.
  9. «او شب را در روز فرو می‌برد و روز را در شب؛ و خورشید و ماه را مسخّر کرده، هر یک تا سر آمد معیّنى به حرکت خود ادامه مى‌دهد؛ این است خداوند، پروردگار شما؛ حاکمیت و پادشاهی از آن اوست. و کسانى را که جز او (به پادشاهی و اختیارداری خویش) مى‌خوانید مالک کوچکترین چیزى نیستند * اگر آنها را بخوانید صداى شما را نمى‌شنوند، و اگر بشنوند به شما پاسخ نمى‌گویند؛ و روز قیامت، شرک انگاری شما را منکر مى‌شوند؛ و هیچ‌کس مانند (خداوند) آگاه از همه چیز، تو را (از حقایق) باخبر نمى‌سازد» سوره فاطر، آیه ۱۳-۱۴.
  10. «بگو: "اى مردم! من فرستاده خدا به سوى همه شما هستم؛ آن کس که پادشاهی آسمان‌ها و زمین، از آن اوست؛ معبودى جز او نیست؛ زنده مى‌کند و مى‌میراند؛ پس ایمان بیاورید به خدا و فرستاده‌اش، آن پیامبرِ درس نخوانده‌اى که به خدا و سخنانش ایمان دارد؛ و از او پیروى کنید تا هدایت یابید"» سوره اعراف، آیه ۱۵۸.
  11. «ما هیچ پیامبرى را نفرستادیم مگر براى اینکه به فرمان خدا، از وى اطاعت شود» سوره نساء، آیه ۶۴.
  12. «ما به خاندان ابراهیم، کتاب و حکمت دادیم؛ و پادشاهی عظیمى در اختیار آنها قرار دادیم» سوره نساء، آیه ۵۴.
  13. «و "داوود" (نوجوان شجاعى که در لشکر "طالوت" بود)، "جالوت" را کشت؛ و خداوند، پادشاهی و حکمت را به او بخشید» سوره بقره، آیه ۲۵۱.
  14. «مردم (در آغاز) امت واحدى بودند؛ (به تدریج جوامع و طبقات پدید آمد و اختلافاتى پیدا شد؛ در این حال) خداوند، پیامبران را برانگیخت؛ تا مردم را بشارت و بیم دهند و کتاب آسمانى را، که به سوى حق دعوت مى‌کرد، با آنها نازل نمود؛ تا در میان مردم، درباره آنچه اختلاف داشتند، داورى کنند» سوره بقره، آیه ۲۱۳.
  15. «ما پیامبران خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب آسمانى و میزان (قوۀ عدل و معیار سنجش حق از باطل) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند» سوره حدید، آیه ۲۵.
  16. «ما تورات را که در آن، هدایت و نور بود نازل کردیم تا پیامبران (بنى‌اسرائیل)، که در برابر فرمان خدا تسلیم بودند، و همچنین اوصیای ربّانی آنها و دانایان به تورات به وسیلۀ آن حکم و فرمانروایی کنند» سوره مائده، آیه ۴۴.
  17. «خجسته و پُر عطاست کسى که حاکمیت و مالکیت (جهان هستى) به دست اوست، و او بر هر چیز تواناست * آن کس که مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید که کدام یک از شما نیکوکارتر، و او پایدار و آمرزنده است» سوره ملک، آیه ۱-۲.
  18. «و بگو: "حمد و ستایش مخصوص خداوندى است که نه فرزندى اختیار کرده، و نه شریکى در مُلک و پادشاهی دارد، و نه بخاطر ضعف و ذلّت، (حامى و) سرپرستى براى اوست." و او را بسیار بزرگ بشمار» سوره اسراء، آیه ۱۱۱.
  19. «خجسته و پر عطاست کسى که قرآن را بر بنده‌اش نازل کرد تا بیم دهنده جهانیان باشد * خداوندى که حکومت آسمان‌ها و زمین از آنِ اوست، و فرزندى (براى خود) انتخاب نکرده، و همتایى در حکومت و مُلک ندارد، و همه چیز را آفرید پس به دقت سنجید و اندازه بخشید» سوره فرقان، آیه ۱-۲.
  20. «آنها هیچ ولىّ و سرپرستى جز او ندارند. و او هیچ کس را در حکومت خود شرکت نمى‌دهد» سوره کهف، آیه ۲۶.
  21. «پروردگار تو هرچه بخواهد مى‌آفریند، و هر چه بخواهد برمى‌گزیند؛ آنان (در برابر او) اختیارى ندارند؛ منزّه است خداوند، و برتر است از آنچه همتاى او قرار مى‌دهند!» سوره قصص، آیه ۶۸.
  22. «و حکومت و پادشاهی آسمان‌ها و زمین، از آن خداست؛ و خدا بر هر چیزى تواناست» سوره آل عمران، آیه ۱۸۹.
  23. «حکومت و پادشاهی آسمان‌ها و زمین، و آنچه میان آن دو قرار دارد از آن خداست؛ هر چه بخواهد، مى‌آفریند؛ و خدا، بر هر چیزى تواناست» سوره مائده، آیه ۱۷.
  24. «آیا نمى‌دانى که حکومت و پادشاهی آسمان‌ها و زمین تنها از آن خداست؟! هر کس را بخواهد (و سزاوار باشد)، کیفر مى‌کند؛ و هر کس را بخواهد (و شایسته ببیند)، مى‌بخشد؛ و خداوند بر هر چیزى توانا است» سوره مائده، آیه ۴۰.
  25. «حکومت و پادشاهی آسمان‌ها و زمین و آنچه در آنهاست، تنها از آن خداست؛ و او بر هر چیزى تواناست» سوره مائده، آیه ۱۲۰.
  26. «حکومت و پادشاهی آسمان‌ها و زمین تنها از آنِ خداست؛ زنده مى‌کند و مى‌میراند؛ و جز خدا، سرپرست و یاورى ندارید» سوره توبه، آیه ۱۱۶.
  27. «پادشاهی و حاکمیّت آسمان‌ها و زمین از آنِ خداست؛ هر چه را بخواهد مى‌آفریند» سوره شوری، آیه ۴۹.
  28. «پادشاهی و حاکمیّت آسمان‌ها و زمین از آنِ خداست؛ هرکس را بخواهد (و شایسته بداند) مى‌بخشد، و هر کس را بخواهد مجازات مى‌کند» سوره فتح، آیه ۱۴.
  29. «پادشاهی و حاکمیّت آسمان‌ها و زمین از آنِ اوست؛ زنده مى‌کند و مى‌میراند؛ و او بر هر چیز تواناست» سوره حدید، آیه ۲.
  30. اراکی، محسن، فقه نظام سیاسی اسلام، ج۱، ص:۱۹۲-۲۰۸.
  31. «بگو: "پناه مى‌برم به پروردگار مردم * پادشاه مردم * معبود مردم"» سوره ناس، آیه ۱-۳.
  32. «پس بلند مرتبه است خداوندى که فرمانرواى حقیقى است» سوره طه، آیه ۱۱۴.
  33. «پس بلندمرتبه است خداوندى که فرمانرواى حق است، معبودى جز او نیست؛ و او پروردگار عرش کریم است» سوره مؤمنون، آیه ۱۱۶.
  34. «او خداوند یگانه‌اى است که معبودى جز او نیست، پادشاهی که پاک و منزه از هر پلیدی و کاستی است» سوره حشر، آیه ۲۳.
  35. «آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است همواره تسبیح خدا مى‌گویند، تنها پادشاه پاک و منزه از هر پلیدی و کاستی که پایدار و حکیم است» سوره جمعه، آیه ۱.
  36. اراکی، محسن، فقه نظام سیاسی اسلام، ج۱، ص:۲۰۸-۲۱۰.