|
|
خط ۳: |
خط ۳: |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | | <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> |
| : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخههای بحث '''[[خلافت الهی]]''' است. </div> | | : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخههای بحث '''[[خلافت الهی]]''' است. </div> |
|
| |
| ==مقدمه==
| |
| *در مورد اینکه محدوده [[جانشینی انسان از خداوند]] تا چه اندازه است؟ دو نظر ارائه شده است:
| |
| #[[انسان]] [[جانشین خداوند]] در [[زمین]] است و حدود [[خلافت]] او محدود به [[زمین]] میشود. [[دلیل]] مطلب هم قید {{متن قرآن|فِي الْأَرْضِ}} (در [[زمین]]) است که صریح در این مطلب است.
| |
| #[[انسان]] در همه [[عوالم]] هستی [[جانشین]] خداست زیرا [[انسان کامل]]، [[مظهر]] خداوندی است که در هستی و [[کمالات]] خود نامتناهی است و بر همه [[عوالم]] هستی، [[حاکم]] [[علی]] الاطلاق است بنابراین [[خلیفه]] او نیز چنین خواهد بود.
| |
| *از [[سیاق آیه]] {{متن قرآن|إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً}}<ref>«میخواهم جانشینی در زمین بگمارم» سوره بقره، آیه ۳۰.</ref> و نقلهای وارده و همچنین [[سجده فرشتگان]] بر [[آدم]]{{ع}} استفاده میشود که چون [[انسان]] [[مظهر]] خداوندی است که در هستی و کمالهای آن نامتناهی است، به دست میآید که حوزه [[خلافت]] [[انسان کامل]] خصوص [[زمین]] نیست، بلکه [[زمین]] [[مسکن]] و مقر وجود مادی و جسمانی اوست کلمه {{متن قرآن|فِي الْأَرْضِ}} در [[آیه]] به این معناست که در قوس [[صعود]]، مبدأ حرکت تکاملی [[انسان]] [[زمین]] است، نه اینکه محل [[خلافت]] و قلمرو مظهریت او، [[زمین]] باشد و او فقط کارهایی را که [[خداوند]] باید در [[زمین]] انجام دهد انجام میدهد، به بیان فنیتر: کلمه {{متن قرآن|فِي الْأَرْضِ}} قید [[جعل]] است نه قید [[خلافت]]؛ مانند اینکه محل تنفیذ [[حکم]] [[رئیس]] جمهور در پایتخت است اما [[ریاست]] او محدود به پایتخت نیست بلکه [[حاکم]] همه [[کشور]] میشود. به ویژه با توجه به اینکه [[خلیفه]]، کسی است که [[فرشتگان]] [[آسمان]] در برابر او ساجدند و اگر او تنها [[خلیفه خدا]] در [[زمین]] باشد [[فرشتگان]] [[خلیفه خدا]] در [[آسمانها]] خواهند بود و [[سجده]] آنها برای [[انسان کامل]] معنا ندارد و در این صورت، [[انسان]] [[خلیفه]]، به همه [[نظام آفرینش]] نیز [[آگاهی]] دارد.
| |
| *به هر حال غرض از [[آیه]] فوق این است که آغاز [[سیر]] [[خلیفةالله]] در قوس [[صعود]]، از [[زمین]] است وگرنه او از [[زمین]] تا {{متن قرآن|وَأَنَّ إِلَى رَبِّكَ الْمُنْتَهَى}}<ref>«و اینکه پایان (هر چیز) به سوی پروردگار توست» سوره نجم، آیه ۴۲.</ref> حضور دارد. [[خلیفةالله]] هم زمینی است و هم آسمانی و [[خلافت]] او در همه اسماء و [[شؤون]] است؛ او هم [[معلم]] [[اهل]] [[زمین]] است: {{متن قرآن|وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ}}<ref>«و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستادهاند روشن گردانی» سوره نحل، آیه ۴۴.</ref> و هم [[معلم]] [[اهل آسمان]]: {{متن قرآن|يَا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ}}<ref>«ای آدم! آنان را از نامهای اینان آگاه ساز!» سوره بقره، آیه ۳۳.</ref>، بلکه [[تسبیح]] و [[تقدیس]] [[فرشتگان]] نیز به [[تعلیم]] [[خلیفةالله]] بود: {{متن حدیث|فَسَبَّحْنَا فَسَبَّحَتِ الْمَلَائِكَةُ بِتَسْبِيحِنَا}}<ref>محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۲۴، ص۸۸، ح۳.</ref> و اگر [[فرشتگان]] از چنین چیزی باخبر بودند و تنها جنبه زمینی بودن او را نمیدیدند هرگز درباره [[آفرینش]] وی سؤال نمیکردند و آنگونه سخن نمیگفتند و این خود [[دلیل]] بر پیچیدگی [[آفرینش انسان]] از یک سو و [[محدودیت علم]] [[فرشتگان]] از سوی دیگر است.
| |
| *پس [[قرآن]] منشاء [[خلافت]] [[انسان]] را [[علم]] او به [[غیب]] [[آسمانها]] و [[زمین]] معرفی میکند و این نشان میدهد که حوزه [[خلافت]] او همه [[غیب و شهادت]] است؛ و نتیجهاش آن است نازلترین موجودهای مادی تا عالیترین موجودهای مجرد، همه زیر [[پوشش]] [[ولایت و خلافت]] اوست و آنچه در شکافته شدن دریا به دست [[حضرت موسی]] و گلستان شدن [[آتش]] برای خلیلالله و مسخر شدن باد برای [[حضرت سلیمان]] و [[انشقاق قمر]] با اشاره [[رسول اکرم]]{{صل}} به وقوع پیوست، همه صرفاً از آثار [[سیطره]] ولیالله بر عالم [[ملک]] است<ref>عبدالله جوادی آملی، سیره پیامبران در قرآن، ص۱۵۱.</ref>.
| |
| *حاصل اینکه، نه موجودی که فقط زمینی است [[خلیفه]] خداست و نه آنکه حوزه خلافتش تنها [[زمین]] است و نه موجودی که فقط آسمانی است، بلکه موجودی [[خلیفه]] [[حق]] است که "کَونِ جامع" بوده، به [[آسمان]] و [[زمین]] و [[ملک]] و [[ملکوت]] احاطه تام دارد و همه مخازن اشیا و [[مفاتیح غیب]] را به [[اذن خدا]] داراست، گرچه وجود عنصری وی به [[زمین]] بسته است. از اینرو هم [[فرشتگان]] باید در برابر او [[سجده]] تکریمی کنند و هم انسانهای عادی او را گرامی دارند<ref>عبدالله جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ج۳، ص۱۱۶-۱۱۸.</ref><ref>[[فاطمه زیوری کبیرنیا|زیوری کبیرنیا، فاطمه]]، [[بررسی ابعاد خلیفة اللهی انسان (کتاب)|بررسی ابعاد خلیفة اللهی انسان]]، ص:۶۱-۶۴.</ref>
| |
|
| |
|
| ==منابع== | | ==منابع== |