انسان کامل در عرفان اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'وسیله' به 'وسیله'
جز (جایگزینی متن - 'وسیله' به 'وسیله')
خط ۱۱: خط ۱۱:
==مقدمه==
==مقدمه==
*یکی از اساسی‌ترین [[معتقدات]] [[باطنی]] [[اسلام]] پس از [[توحید]]<ref>توحید خداوند متعال یعنی خداوند با جمیع مختصاتش از ذات، صفات، اسما و افعال، واحد است و در هیچ یک از این مراتب، شائبه دوئیت و غیریت، مشهود نیست، و نمی‌تواند مشهود باشد. در تمام عوالم و جهان هستی، ذات مستقل قیوم بالذات و وجود محض بسیط و خارج از هرگونه قید و تعین یکی است و آن وجود اقدس حضرت حق است، تبارک و تعالی و در تمام عوالم، هر صفتی چون: علم، قدرت، حیات، و... و هر اسمی چون: عالِم، قادر، حَیّ و... بالاصاله و الحقیقه اختصاص به ذات حق دارد، و آن علم واحد و قدرت واحده و حیات واحده هستند و هم‌چنین عالم و قادر و حی واحد است و اوست ذات اقدس حق که بدین صفات موصوف است. پس صفت علم و اسم عالم واحد است و آن برای ذات حق متعال است. در تمام عوالم و جهان هستی، هر فعلی بالاصاله و الحقیقه، اختصاص به خدا دارد، هیچ موجودی از موجودات نمی‌تواند مستقلاً دارای فعلی باشد، مگر آنکه آن فعل بالاصاله برای خداست و تمام افعال در جهان، فعل واحدی است و همه فعل‌الله است. این مراتب سه‌گانه توحید: یعنی توحید در ذات، توحید در اسما و صفات و توحید در افعال، از خصائص الهیون است و همه بر آن متفقند و بر این اصل، هر مذهب و مکتبی که استوارتر بوده و توانسته است برهان قوی‌تر بیاورد، توحید را روشن‌تر ساخته است. از میان همه طبقات الهیون، امت اسلام، توحیدش بهتر و استوارتر است، زیرا آورنده آن حضرت محمدبن عبدالله{{صل}}، خود به درجه اقصای از توحید رسیده بود و این باب را بر امت خود مفتوح فرمود.</ref>، [[تجلی]] تامّ اسما و [[صفات حق]] سبحانه در [[مظهر]] [[انسان کامل]] است. از نظر عرفا، خصوصاً [[ابن عربی]] و شارحان آثار او، هر یک از [[اسمای الهی]] در [[علم]] لایتناهی [[خداوند سبحان]]، دارای صورت باطنی‌ای هستند که به آن "ماهیت" و "عینِ ثابته" می‌گویند و همان اسما در [[عالم ظاهر]]، صورت‌های خارجی‌ای دارند که "مظاهر" و "موجودات عینیه" نامیده می‌شوند و قطعاً آن صُوَر [[باطنیه]]، ربِّ آن صُور خارجیه هستند. به عبارت دیگر، هر یک از موجوداتی که در عالَم ظاهر و خارج وجود دارند، نِمودی از یک ماهیت و عین ثابته‌ای در [[عالم باطن]] هستند<ref>محمد داوود قیصری، شرح فصوص الحکم، مقدمه قیصری بر فصوص، ص۱۲۷؛ ر.ک: سید علی رضا صدر حسینی، شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم، ص۲۰۱- ۲۰۶.</ref>. [[انسان کامل]]، نِمود خارجیِ [[حقیقت محمدیه]] است و [[حقیقت محمدیه]]، ماهیت و عین ثابته [[انسان کامل]] در عالم اعیان است<ref>امام خمینی، مصباح الهدایه الی الخلافة و الولایه، ص۳۰ - ۳۵.</ref>.
*یکی از اساسی‌ترین [[معتقدات]] [[باطنی]] [[اسلام]] پس از [[توحید]]<ref>توحید خداوند متعال یعنی خداوند با جمیع مختصاتش از ذات، صفات، اسما و افعال، واحد است و در هیچ یک از این مراتب، شائبه دوئیت و غیریت، مشهود نیست، و نمی‌تواند مشهود باشد. در تمام عوالم و جهان هستی، ذات مستقل قیوم بالذات و وجود محض بسیط و خارج از هرگونه قید و تعین یکی است و آن وجود اقدس حضرت حق است، تبارک و تعالی و در تمام عوالم، هر صفتی چون: علم، قدرت، حیات، و... و هر اسمی چون: عالِم، قادر، حَیّ و... بالاصاله و الحقیقه اختصاص به ذات حق دارد، و آن علم واحد و قدرت واحده و حیات واحده هستند و هم‌چنین عالم و قادر و حی واحد است و اوست ذات اقدس حق که بدین صفات موصوف است. پس صفت علم و اسم عالم واحد است و آن برای ذات حق متعال است. در تمام عوالم و جهان هستی، هر فعلی بالاصاله و الحقیقه، اختصاص به خدا دارد، هیچ موجودی از موجودات نمی‌تواند مستقلاً دارای فعلی باشد، مگر آنکه آن فعل بالاصاله برای خداست و تمام افعال در جهان، فعل واحدی است و همه فعل‌الله است. این مراتب سه‌گانه توحید: یعنی توحید در ذات، توحید در اسما و صفات و توحید در افعال، از خصائص الهیون است و همه بر آن متفقند و بر این اصل، هر مذهب و مکتبی که استوارتر بوده و توانسته است برهان قوی‌تر بیاورد، توحید را روشن‌تر ساخته است. از میان همه طبقات الهیون، امت اسلام، توحیدش بهتر و استوارتر است، زیرا آورنده آن حضرت محمدبن عبدالله{{صل}}، خود به درجه اقصای از توحید رسیده بود و این باب را بر امت خود مفتوح فرمود.</ref>، [[تجلی]] تامّ اسما و [[صفات حق]] سبحانه در [[مظهر]] [[انسان کامل]] است. از نظر عرفا، خصوصاً [[ابن عربی]] و شارحان آثار او، هر یک از [[اسمای الهی]] در [[علم]] لایتناهی [[خداوند سبحان]]، دارای صورت باطنی‌ای هستند که به آن "ماهیت" و "عینِ ثابته" می‌گویند و همان اسما در [[عالم ظاهر]]، صورت‌های خارجی‌ای دارند که "مظاهر" و "موجودات عینیه" نامیده می‌شوند و قطعاً آن صُوَر [[باطنیه]]، ربِّ آن صُور خارجیه هستند. به عبارت دیگر، هر یک از موجوداتی که در عالَم ظاهر و خارج وجود دارند، نِمودی از یک ماهیت و عین ثابته‌ای در [[عالم باطن]] هستند<ref>محمد داوود قیصری، شرح فصوص الحکم، مقدمه قیصری بر فصوص، ص۱۲۷؛ ر.ک: سید علی رضا صدر حسینی، شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم، ص۲۰۱- ۲۰۶.</ref>. [[انسان کامل]]، نِمود خارجیِ [[حقیقت محمدیه]] است و [[حقیقت محمدیه]]، ماهیت و عین ثابته [[انسان کامل]] در عالم اعیان است<ref>امام خمینی، مصباح الهدایه الی الخلافة و الولایه، ص۳۰ - ۳۵.</ref>.
*از نظر [[قیصری]]، [[انسان کامل]]، [[قطب]] الاقطاب و [[مظهر اسم]] جامع "[[الله]]" است و اسم جامع "[[الله]]" محیط بر سایر [[اسمای الهی]] است، لذا بر جمیع [[اسمای الهی]]، [[فیض]] و [[استمداد]] می‌رساند، پس مربوب اسم جامع که همان [[حقیقت محمدیه]] در عالم اعیان و [[انسان کامل]] در عالم خارج می‌باشد، به [[وسیله]] [[اسم اعظم]] "[[الله]]" تمام صور موجود در [[جهان]] را [[تربیت]] و [[سرپرستی]] می‌کند<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، مقدمه قیصری بر فصوص، ص۱۲۷.</ref> و این همان جنبه [[ولایت تکوینی]] [[انسان کامل]] است که از نظر [[ابن عربی]] بر [[انسانی]] اطلاق می‌شود که [[مظهر]] صفات و [[اسمای الهی]] باشد و به [[برکت]] وجود [[مقدس]] او [[زمین]] و [[آسمان]] [[خلق]] شده و [[رزق]] و [[عنایات]] [[الهی]] به مدد [[فیض]] او به خلایق می‌رسد. [[انسان کامل]] چون [[مظهر اسم]] جامع "[[الله]]" است، تجلی‌گاه [[حق]] برای همه حقایق و مراتب وجود است. او [[جهان]] کوچکی است که در آینه وجودش همه [[کمالات]] [[جهان]] بزرگ انعکاس یافته است، به همین [[دلیل]] از میان موجودات، تنها [[انسان کامل]] است که [[شایستگی]] [[خلافت الهی]] و [[جانشینی خدا]] را دارد. [[ابن عربی]] [[معتقد]] است [[انسان کامل]] - که به زبان رمز، [[آدم]] نامیده شده است - همان جنس بشری در بالاترین مراتبش است که [[کمالات]] وجود [[عقلی]]، [[روحی]] و [[مادّی]] جز در او جمع نشده است<ref>ابن‌عربی، فصوص الحکم، مقدمه مصحح، ص۳۷.</ref>.
*از نظر [[قیصری]]، [[انسان کامل]]، [[قطب]] الاقطاب و [[مظهر اسم]] جامع "[[الله]]" است و اسم جامع "[[الله]]" محیط بر سایر [[اسمای الهی]] است، لذا بر جمیع [[اسمای الهی]]، [[فیض]] و [[استمداد]] می‌رساند، پس مربوب اسم جامع که همان [[حقیقت محمدیه]] در عالم اعیان و [[انسان کامل]] در عالم خارج می‌باشد، به وسیله [[اسم اعظم]] "[[الله]]" تمام صور موجود در [[جهان]] را [[تربیت]] و [[سرپرستی]] می‌کند<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، مقدمه قیصری بر فصوص، ص۱۲۷.</ref> و این همان جنبه [[ولایت تکوینی]] [[انسان کامل]] است که از نظر [[ابن عربی]] بر [[انسانی]] اطلاق می‌شود که [[مظهر]] صفات و [[اسمای الهی]] باشد و به [[برکت]] وجود [[مقدس]] او [[زمین]] و [[آسمان]] [[خلق]] شده و [[رزق]] و [[عنایات]] [[الهی]] به مدد [[فیض]] او به خلایق می‌رسد. [[انسان کامل]] چون [[مظهر اسم]] جامع "[[الله]]" است، تجلی‌گاه [[حق]] برای همه حقایق و مراتب وجود است. او [[جهان]] کوچکی است که در آینه وجودش همه [[کمالات]] [[جهان]] بزرگ انعکاس یافته است، به همین [[دلیل]] از میان موجودات، تنها [[انسان کامل]] است که [[شایستگی]] [[خلافت الهی]] و [[جانشینی خدا]] را دارد. [[ابن عربی]] [[معتقد]] است [[انسان کامل]] - که به زبان رمز، [[آدم]] نامیده شده است - همان جنس بشری در بالاترین مراتبش است که [[کمالات]] وجود [[عقلی]]، [[روحی]] و [[مادّی]] جز در او جمع نشده است<ref>ابن‌عربی، فصوص الحکم، مقدمه مصحح، ص۳۷.</ref>.
*[[عفیفی]] (مصحّح فصوص)، می‌گوید: اگرچه در بسیاری گفتارهای [[ابن عربی]]، [[انسان کامل]] مترادف جنس بشری است، در [[حقیقت]] جز بر بالاترین مرتبه [[انسان]]، که مرتبه [[انبیا]] و اولیاست [[صدق]] نمی‌کند، اکملِ همه [[انبیا]] و [[اولیای الهی]] نیز [[حضرت محمد]]{{صل}} است. اما با این حال، ناگفته نماند که منظور از [[حقیقت محمدیه]] شخص [[نبیّ]] خاتم نیست، بلکه [[مقام]] و جایگاهی است [[ظهور]] یافته در [[انسان]] که جامع همه اسما و [[صفات الهی]] است، اما در این میان تنها [[رسول]] اعظم{{صل}} از این [[جایگاه]] برخوردار است. او، هم مرتبه [[نبوت]] را داراست، هم [[رسالت]] و هم [[ولایت]] کلّیه را. در این [[تصور]]، [[انسان کامل]]، [[حقیقت محمدیه]] می‌شود که تحقق ارضی آن به صورت [[پیامبر اسلام]]{{صل}} است<ref>ابن‌عربی، فصوص الحکم، مقدمه مصحح، ص۳۷. برای وصف مقام حضرت محمد{{صل}} ر.ک: ابن‌عربی، فتوحات المکیه، ج۲، ص۹۷؛ همو، فصوص الحکم، فص محمدی سیدمحمدحیدر علوی نژاد، افق‌های کمال، ص۱۰۹- ۱۱۰.</ref>.
*[[عفیفی]] (مصحّح فصوص)، می‌گوید: اگرچه در بسیاری گفتارهای [[ابن عربی]]، [[انسان کامل]] مترادف جنس بشری است، در [[حقیقت]] جز بر بالاترین مرتبه [[انسان]]، که مرتبه [[انبیا]] و اولیاست [[صدق]] نمی‌کند، اکملِ همه [[انبیا]] و [[اولیای الهی]] نیز [[حضرت محمد]]{{صل}} است. اما با این حال، ناگفته نماند که منظور از [[حقیقت محمدیه]] شخص [[نبیّ]] خاتم نیست، بلکه [[مقام]] و جایگاهی است [[ظهور]] یافته در [[انسان]] که جامع همه اسما و [[صفات الهی]] است، اما در این میان تنها [[رسول]] اعظم{{صل}} از این [[جایگاه]] برخوردار است. او، هم مرتبه [[نبوت]] را داراست، هم [[رسالت]] و هم [[ولایت]] کلّیه را. در این [[تصور]]، [[انسان کامل]]، [[حقیقت محمدیه]] می‌شود که تحقق ارضی آن به صورت [[پیامبر اسلام]]{{صل}} است<ref>ابن‌عربی، فصوص الحکم، مقدمه مصحح، ص۳۷. برای وصف مقام حضرت محمد{{صل}} ر.ک: ابن‌عربی، فتوحات المکیه، ج۲، ص۹۷؛ همو، فصوص الحکم، فص محمدی سیدمحمدحیدر علوی نژاد، افق‌های کمال، ص۱۰۹- ۱۱۰.</ref>.
*از نظر [[ابن عربی]]، [[حقیقت محمدیه]] به طور یکسان مصدر همه وحی‌ها و [[الهامات]] [[انبیا]]{{عم}} است. *بنابراین، [[حقیقت محمدیه]] مساوی [[قطب]] در نظر [[صوفیه]]، یا [[امام]] [[معصوم]] در [[اندیشه]] [[اسماعیلیه]] است؛ یعنی محوری است که جهانِ [[وحی]]، بر گِرد آن می‌چرخد<ref>ابن‌عربی، فصوص الحکم، ص۳۹.</ref>. از نظر وی، [[انسان کامل]] کلمه و فعل [[ابدی]] [[الهی]] است که هر مرحله آن به یکی از [[پیغمبران]] [[تشبیه]] شده است و [[انبیای الهی]] هر یک مظهری از مظاهر صفات و [[اسماء الله]] هستند، هر یک صفتی را از اله و ربِّ خویش در [[اختیار]] دارند، اما [[انسان کامل]] خود به [[تنهایی]] [[مظهر]] جمیع اسما و [[صفات الهی]] می‌باشد، لذا [[ابن عربی]] نوع [[علم]] هر یک از [[انبیا]] و اسمی از اسمای [[حق]] را که در آن [[پیامبر]] غالب است، [[تفسیر]] می‌نماید تا ثابت کند هر [[پیامبری]] تحت تأثیر اسمی از [[اسمای الهی]] است جز [[محمد]]{{صل}} که تحت تأثیر اسمِ [[الله]] است که جامع همه [[اسمای الهی]] است<ref>ابن‌عربی، فصوص الحکم، ص۳۹.</ref>.
*از نظر [[ابن عربی]]، [[حقیقت محمدیه]] به طور یکسان مصدر همه وحی‌ها و [[الهامات]] [[انبیا]]{{عم}} است. *بنابراین، [[حقیقت محمدیه]] مساوی [[قطب]] در نظر [[صوفیه]]، یا [[امام]] [[معصوم]] در [[اندیشه]] [[اسماعیلیه]] است؛ یعنی محوری است که جهانِ [[وحی]]، بر گِرد آن می‌چرخد<ref>ابن‌عربی، فصوص الحکم، ص۳۹.</ref>. از نظر وی، [[انسان کامل]] کلمه و فعل [[ابدی]] [[الهی]] است که هر مرحله آن به یکی از [[پیغمبران]] [[تشبیه]] شده است و [[انبیای الهی]] هر یک مظهری از مظاهر صفات و [[اسماء الله]] هستند، هر یک صفتی را از اله و ربِّ خویش در [[اختیار]] دارند، اما [[انسان کامل]] خود به [[تنهایی]] [[مظهر]] جمیع اسما و [[صفات الهی]] می‌باشد، لذا [[ابن عربی]] نوع [[علم]] هر یک از [[انبیا]] و اسمی از اسمای [[حق]] را که در آن [[پیامبر]] غالب است، [[تفسیر]] می‌نماید تا ثابت کند هر [[پیامبری]] تحت تأثیر اسمی از [[اسمای الهی]] است جز [[محمد]]{{صل}} که تحت تأثیر اسمِ [[الله]] است که جامع همه [[اسمای الهی]] است<ref>ابن‌عربی، فصوص الحکم، ص۳۹.</ref>.
خط ۱۷: خط ۱۷:


==ویژگی‌های [[انسان کامل]]==
==ویژگی‌های [[انسان کامل]]==
*[[انسان کامل]] مشتمل بر دو جهت [[الهی]] و بشری می‌باشد، که جهت [[الهی]] او [[بالاصاله]] نبوده، بلکه تبعی است که این همان جنبه [[ولایت و خلافت]] اوست. پس [[انسان کامل]]، جمیع [[صفات الهی]] از جمله: زنده کردن، میراندن، [[لطف]]، [[قهر]] و [[رضا]] را داراست تا به [[وسیله]] آنها بتواند [[جهان]] را [[سرپرستی]] کند و از نظر [[قیصری]]، حتی در مرحله نازله وجود، خودش را هم که جزئی از عالم امکان است، [[سرپرستی]] نماید. اما از طرفی [[انسان کامل]] به [[دلیل]] مقتضیات ذات و صفت [[بشر]] بودنش، که عین [[فقر]] و [[ذلت]] در برابر خداست، دارای صفاتی همچون: [[گریه]]، ضجر، [[خشم]] و ضیقِ [[صدر]] نیز هست که هیچ منافاتی با [[انسان کامل]] بودنش ندارد <ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ص۱۲۸.</ref>.
*[[انسان کامل]] مشتمل بر دو جهت [[الهی]] و بشری می‌باشد، که جهت [[الهی]] او [[بالاصاله]] نبوده، بلکه تبعی است که این همان جنبه [[ولایت و خلافت]] اوست. پس [[انسان کامل]]، جمیع [[صفات الهی]] از جمله: زنده کردن، میراندن، [[لطف]]، [[قهر]] و [[رضا]] را داراست تا به وسیله آنها بتواند [[جهان]] را [[سرپرستی]] کند و از نظر [[قیصری]]، حتی در مرحله نازله وجود، خودش را هم که جزئی از عالم امکان است، [[سرپرستی]] نماید. اما از طرفی [[انسان کامل]] به [[دلیل]] مقتضیات ذات و صفت [[بشر]] بودنش، که عین [[فقر]] و [[ذلت]] در برابر خداست، دارای صفاتی همچون: [[گریه]]، ضجر، [[خشم]] و ضیقِ [[صدر]] نیز هست که هیچ منافاتی با [[انسان کامل]] بودنش ندارد <ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ص۱۲۸.</ref>.
*[[انسان کامل]] بعد از [[خدا]]، عالم‌ترین و عارف‌ترین موجودات است، زیرا [[خداوند سبحان]] در ذات و [[حقیقت انسان]]، [[معارف]] و [[اسرار الهی]] را به [[ودیعه]] نهاده است: {{متن قرآن|وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا}}<ref>«و همه نام‌ها را به آدم آموخت» سوره بقره، آیه ۳۱.</ref> و [[انسان کامل]] چون جمیع [[کمالات انسانی]] در او محقّق شده است و در واقع مظهری برای تمام اسما و [[کمالات]] الهیه خصوصاً [[مظهر اسم]] علیم و موصوفی برای تمام صفات جلال و [[جمال الهی]] است، عالم‌ترین [[فرد]] می‌باشد<ref>محمد داوود قیصری، شرح فصوص الحکم، مقدمه قیصری، پاورقی ص۱۲۰.</ref>.
*[[انسان کامل]] بعد از [[خدا]]، عالم‌ترین و عارف‌ترین موجودات است، زیرا [[خداوند سبحان]] در ذات و [[حقیقت انسان]]، [[معارف]] و [[اسرار الهی]] را به [[ودیعه]] نهاده است: {{متن قرآن|وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا}}<ref>«و همه نام‌ها را به آدم آموخت» سوره بقره، آیه ۳۱.</ref> و [[انسان کامل]] چون جمیع [[کمالات انسانی]] در او محقّق شده است و در واقع مظهری برای تمام اسما و [[کمالات]] الهیه خصوصاً [[مظهر اسم]] علیم و موصوفی برای تمام صفات جلال و [[جمال الهی]] است، عالم‌ترین [[فرد]] می‌باشد<ref>محمد داوود قیصری، شرح فصوص الحکم، مقدمه قیصری، پاورقی ص۱۲۰.</ref>.
*بنابر اینکه [[انسان کامل]]، در نهایت [[درجه]] [[معرفت]] قرار دارد و عالم‌ترین [[فرد]] [[انسانی]] است، لذا [[عابدترین]] نیز هست و [[کامل‌ترین]] [[عبادت]] را دارد. همان‌طور که در تشهد: {{متن حدیث|أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ}}، [[مقام]] [[عبد]] بودن [[رسول الله]]{{صل}} بر [[مقام]] [[رسول]] بودنش تقدم دارد.
*بنابر اینکه [[انسان کامل]]، در نهایت [[درجه]] [[معرفت]] قرار دارد و عالم‌ترین [[فرد]] [[انسانی]] است، لذا [[عابدترین]] نیز هست و [[کامل‌ترین]] [[عبادت]] را دارد. همان‌طور که در تشهد: {{متن حدیث|أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ}}، [[مقام]] [[عبد]] بودن [[رسول الله]]{{صل}} بر [[مقام]] [[رسول]] بودنش تقدم دارد.
خط ۲۴: خط ۲۴:
*یکی از [[یاران امام صادق]]{{ع}} از ایشان سؤال کرد: آیا [[زمین]] بدون [[وجود امام]] باقی می‌ماند؟<ref>{{متن حدیث|أَ تَبْقَى الْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ؟}}</ref> فرمود:  [[زمین]] [[اهل]] خود را فرو می‌دهد، اگر [[امام]] روی [[زمین]] نباشد<ref>{{متن حدیث|لَوْ بَقِيَتِ الْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ لَسَاخَتْ}}</ref><ref>بحار الانوار، ج۵۷، ص۲۱۳.</ref>.
*یکی از [[یاران امام صادق]]{{ع}} از ایشان سؤال کرد: آیا [[زمین]] بدون [[وجود امام]] باقی می‌ماند؟<ref>{{متن حدیث|أَ تَبْقَى الْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ؟}}</ref> فرمود:  [[زمین]] [[اهل]] خود را فرو می‌دهد، اگر [[امام]] روی [[زمین]] نباشد<ref>{{متن حدیث|لَوْ بَقِيَتِ الْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ لَسَاخَتْ}}</ref><ref>بحار الانوار، ج۵۷، ص۲۱۳.</ref>.
*[[انسان کامل]]، [[واسطه فیض]] است و وجود او در هر عصر و زمانی [[واجب]] است تا [[انسان‌ها]] و دیگر موجودات بر اساس [[خلافت]] مطلق [[الهی]] از [[انسان کامل]] [[فیض]] دریابند<ref>محمد داوود قیصری، شرح فصوص الحکم، مقدمه قیصری بر فصوص، ص۱۲۸.</ref>. [[انسان کامل]]، واسطه‌ای است میان [[عالم مُلک]] و [[ملکوت]]، [[خاک]] و افلاک، تجرد و مادّیت و این واسطه، [[بهترین]] مخلوقات است. او با عالَم [[ملک]] و [[ملکوت]] وجه مشترک دارد، به همین [[دلیل]] نیز [[پیامبران]]، هم ویژگی‌های [[بشر]] را داشتند و هم متصل به عالم بالا بودند. بدین ترتیب [[خدا]] ابتدا بر وجود [[مبارک]] [[انسان کامل]] متجلی می‌شود و بعد از آن، [[فیض]] به دیگر موجودات سرایت می‌یابد<ref>سیدعلیرضا صدرحسینی، شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم، فصل سوم، ص۱۰۸.</ref>.
*[[انسان کامل]]، [[واسطه فیض]] است و وجود او در هر عصر و زمانی [[واجب]] است تا [[انسان‌ها]] و دیگر موجودات بر اساس [[خلافت]] مطلق [[الهی]] از [[انسان کامل]] [[فیض]] دریابند<ref>محمد داوود قیصری، شرح فصوص الحکم، مقدمه قیصری بر فصوص، ص۱۲۸.</ref>. [[انسان کامل]]، واسطه‌ای است میان [[عالم مُلک]] و [[ملکوت]]، [[خاک]] و افلاک، تجرد و مادّیت و این واسطه، [[بهترین]] مخلوقات است. او با عالَم [[ملک]] و [[ملکوت]] وجه مشترک دارد، به همین [[دلیل]] نیز [[پیامبران]]، هم ویژگی‌های [[بشر]] را داشتند و هم متصل به عالم بالا بودند. بدین ترتیب [[خدا]] ابتدا بر وجود [[مبارک]] [[انسان کامل]] متجلی می‌شود و بعد از آن، [[فیض]] به دیگر موجودات سرایت می‌یابد<ref>سیدعلیرضا صدرحسینی، شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم، فصل سوم، ص۱۰۸.</ref>.
*[[ابن‌عربی]] درباره [[انسان کامل]] می‌نویسد: "[[قلب]] ماسوی [[الله]] [[انسان کامل]] است و صورت کامل به [[وسیله]] او [[ظهور]] پیدا کند"<ref>{{عربی|فالإنسان الكامل ظهر كمال الصورة و هو قلب لجسم العالم الذي هو كل ما سوی الله}}ابن‌عربی، فتوحات مکیه، ج۱۲، ص۲۵۵.</ref>؛ "[[خانه خدا]] اوست نه [[کعبه]]"<ref>{{عربی|و هو بيت الحقّ}}؛</ref>. به این [[دلیل]] که [[خدا]] می‌فرماید: "[[زمین]] و [[آسمان‌ها]] با این همه گنجایش جای من نیست؛ بلکه [[خانه]] من [[قلب]] [[بنده]] [[مؤمن]] است"<ref>{{متن حدیث|وَ وَسِعَنِي قَلْبُ عَبْدِي الْمُؤْمِن لا وَسِعَنِي أَرْضِي وَ سَمَاواتِي}}؛ ابن‌عربی، فتوحات مکیه، ج۵، ص۳۹.</ref>.
*[[ابن‌عربی]] درباره [[انسان کامل]] می‌نویسد: "[[قلب]] ماسوی [[الله]] [[انسان کامل]] است و صورت کامل به وسیله او [[ظهور]] پیدا کند"<ref>{{عربی|فالإنسان الكامل ظهر كمال الصورة و هو قلب لجسم العالم الذي هو كل ما سوی الله}}ابن‌عربی، فتوحات مکیه، ج۱۲، ص۲۵۵.</ref>؛ "[[خانه خدا]] اوست نه [[کعبه]]"<ref>{{عربی|و هو بيت الحقّ}}؛</ref>. به این [[دلیل]] که [[خدا]] می‌فرماید: "[[زمین]] و [[آسمان‌ها]] با این همه گنجایش جای من نیست؛ بلکه [[خانه]] من [[قلب]] [[بنده]] [[مؤمن]] است"<ref>{{متن حدیث|وَ وَسِعَنِي قَلْبُ عَبْدِي الْمُؤْمِن لا وَسِعَنِي أَرْضِي وَ سَمَاواتِي}}؛ ابن‌عربی، فتوحات مکیه، ج۵، ص۳۹.</ref>.
*از نظر [[شیعه]]، در [[ساحت]] [[دین اسلام]]، [[انسان کامل]] در قالب [[معصومان]]، [[ظهور]] پیدا کرده است و تمام ویژگی‌های [[انسان کامل]] در "[[ولایت]]" خلاصه می‌شود و "[[امامت]]" [[ظهور]] [[ولایت]] است؛ [[ولایتی]] که حقِّ دخل و [[تصرف در امور]] مولّی علیه است.
*از نظر [[شیعه]]، در [[ساحت]] [[دین اسلام]]، [[انسان کامل]] در قالب [[معصومان]]، [[ظهور]] پیدا کرده است و تمام ویژگی‌های [[انسان کامل]] در "[[ولایت]]" خلاصه می‌شود و "[[امامت]]" [[ظهور]] [[ولایت]] است؛ [[ولایتی]] که حقِّ دخل و [[تصرف در امور]] مولّی علیه است.
*[[امام خمینی]] در کتاب‌های خود نشانه‌هایی برای [[انسان کامل]] بر می‌شمارد که به اختصار بیان می‌کنیم<ref>به نقل از: احمد عابدی، "انسان کامل از دیدگاه امام خمینی"، مجله آینه پژوهش، مهر و آبان ۱۳۷۸، شماره ۵۸، ص۶۴ - ۷۲.</ref>:
*[[امام خمینی]] در کتاب‌های خود نشانه‌هایی برای [[انسان کامل]] بر می‌شمارد که به اختصار بیان می‌کنیم<ref>به نقل از: احمد عابدی، "انسان کامل از دیدگاه امام خمینی"، مجله آینه پژوهش، مهر و آبان ۱۳۷۸، شماره ۵۸، ص۶۴ - ۷۲.</ref>:
۲۱۸٬۸۳۴

ویرایش