جاهلیت: تفاوت میان نسخهها
(ارزیابی اولیه (مقاله بدون اولویت)) |
|||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ویرایش غیرنهایی}} | {{ویرایش غیرنهایی}} | ||
{{ | <onlyinclude>{{درجهبندی | ||
< | | لینکدهی دستی = <!--ندارد، دارد-->ندارد | ||
| رده = <!--ندارد، دارد-->دارد | |||
| جعبه اطلاعات = <!--نه، ندارد، دارد-->نه | |||
| عکس = <!--نه، ندارد، دارد-->نه | |||
| ناوبری = <!--ندارد، دارد-->ندارد | |||
| رعایت شیوهنامه ارجاع = <!--ندارد، دارد--> | |||
| کپیکاری = <!--از چند منبع ، از تک منبع، ندارد--> | |||
| استناد به منابع مناسب = <!--ندارد، ناقص، کامل--> | |||
| ارزیابی=<!--نشده، اولیه، نهایی-->اولیه | |||
| شناسه = <!--ندارد، ناقص، کامل-->ناقص | |||
| رسا بودن = <!--ندارد، دارد-->ندارد | |||
| جامعیت = <!--ندارد، دارد-->ندارد | |||
| زیادهنویسی = <!--دارد، ندارد--> | |||
| تاریخ خوبیدگی =<!--{{subst:#time:xij xiF xiY}}--> | |||
| تاریخ برتر شدن =<!--{{subst:#time:xij xiF xiY}}--> | |||
| توضیحات = | |||
}}</onlyinclude> | |||
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">مدخلهای وابسته به این بحث:</div> | : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">مدخلهای وابسته به این بحث:</div> | ||
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[جاهلیت در قرآن]] | [[جاهلیت در حدیث]] | [[جاهلیت در نهج البلاغه]] | [[جاهلیت در معارف دعا و زیارات]] | [[جاهلیت در کلام اسلامی]] | [[جاهلیت در اخلاق اسلامی]]| [[جاهلیت در تاریخ اسلامی]]| [[جاهلیت در فقه سیاسی]]</div> | : <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[جاهلیت در قرآن]] | [[جاهلیت در حدیث]] | [[جاهلیت در نهج البلاغه]] | [[جاهلیت در معارف دعا و زیارات]] | [[جاهلیت در کلام اسلامی]] | [[جاهلیت در اخلاق اسلامی]]| [[جاهلیت در تاریخ اسلامی]]| [[جاهلیت در فقه سیاسی]]</div> | ||
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[جاهلیت (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div> | : <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[جاهلیت (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div> | ||
'''جاهلیت''' اصطلاحی [[قرآنی]] و [[حدیثی]] است که به خصوصیات رفتاری، اخلاقی، اعتقادی و سبک زندگی در شبه جزیره عربستان در دوران پیش از [[بعثت پیامبر خاتم]] اشاره دارد. در حدیثی از حضرت محمد{{صل}} ، عدم معرفت به [[امام]] مساوی با جاهلیت دانسته و تأکید شده است که چنین فردی همانند اهل جاهلیت از دنیا میرود. | |||
==مفهومشناسی== | |||
واژه جاهلیت مصدر جعلی از ریشۀ جهل است. [[جهل]] در [[فرهنگ دینی]] در مقابل [[عقل]] است (و نه مقابل [[علم]]) لذا [[امام علی]]{{ع}} فرمودند: «چه بسا عالمی را که جهلش از پای در آورد و حال آنکه، علمش با او بود و سودش نبخشید»<ref>{{متن حدیث|رُبَّ عَالِمٍ قَدْ قَتَلَهُ جَهْلُهُ، وَ عِلْمُهُ مَعَهُ [لَمْ یَنْفَعْهُ] لَا یَنْفَعُهُ}}؛ نهج البلاغه، حکمت ۱۰۷.</ref> در نتیجه [[جهل]] با [[علم]] قابل جمع است و [[فرد]] میتواند در عین عالم بودن [[جاهل]] باشد<ref>ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۲۳۸ـ ۲۳۹.</ref>. | |||
در حوزۀ ادب و [[فرهنگ]] عربی برای جدا کردن دوران پیش از بعثت با همه جنبههای شرکآمیز و [[اخلاق]] مبتنی بر [[عصبیت]] و انتقامجویی و خونخواری و تبه کاری<ref>ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۲۳۹.</ref> با حال [[مردم]] پس از [[بعثت پیامبر]]{{صل}} از اصلاح عصر جاهلیت استفاده میشود<ref>ر.ک: میرزایی، عباس، سلطانی مقدم، سعیده، عصر جاهلیت، فرهنگنامۀ تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص۸۶.</ref>. | |||
در حوزۀ | در مواردی جاهلیت به [[زمان فترت]] (عصر بین دو [[پیامبر]])، دوران [[کفر]]، زمان پیش از [[فتح مکه]] و عصر بین ولادت و [[بعثت]] [[پیامبر اسلام]]{{صل}} نیز اطلاق شده است<ref>ر.ک: دانشنامۀ نهج البلاغه، ج۱، ص ۲۳۸.</ref> و این نامگذاری بدین علت است که در همه این دورانها [[مردم]] به علت فاصله از تعلیمات [[انبیاء]] بر اساس [[هوی و هوس]] خویش [[زندگی]] میکردند نه بر مدار [[حق]]. در نتیجه جاهلیت در همه جا به یک معنا بیشتر نیست و آن هم داشتن [[خلق و خوی]] جاهلی است و [[خلق و خوی]] جاهلی، نتیجه عدم کاربست صحیح [[عقل]] در امور [[زندگی]] است که [[خیره]] سری و [[تعصب]] و... از مصادیق آن هستند. | ||
در | |||
== | ==جاهلیت در قرآن== | ||
{{اصلی|جاهلیت در قرآن}} | |||
مشتقات از ماده [[جهل]] در چندین مورد در [[قرآن]] بکار رفته است، اما واژه جاهلیت فقط در چهار مورد در سورههای مدنی قرآن، در تعابیر «ظنَّ الجاهلیة»، «حُکمَ الجاهلیة»، «تَبَّرُجَ الجاهلیة» و «حَمِیةَ الجاهلیة» به کار رفته و در همه این موارد با ملامت و مذمت همراه بوده است: | |||
* [[سوره آل عمران]]، آیه ۱۵۴: {{متن قرآن|ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُعَاسًا يَغْشَىٰ طَائِفَةً مِنْكُمْ ۖ وَطَائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ يَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِيَّةِ}}<ref>« پس از آن غم، خدا شما را ایمنی بخشید که خواب آسایش، گروهی از شما را فرا گرفت و گروهی هنوز در غم جان خود بودند و از روی نادانی به خدا گمان ناحق میبردندد» سوره آل عمران، آیه ۱۵۴.</ref>. | |||
* [[سوره مائده]]، آیه ۵۰: {{متن قرآن|أَفَحُكْمَ الْجَاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُكْمًا لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ}}<ref>«آیا داوری (دوره) «جاهلیّت» را میجویند؟ و برای گروهی که یقین دارند، در داوری از خداوند بهتر کیست؟» سوره مائده، آیه ۵۰.</ref>. | |||
* [[سوره احزاب]]، آیه ۳۳: {{متن قرآن|وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«و در خانههایتان آرام گیرید و چون خویشآرایی دوره جاهلیت نخستین خویشآرایی مکنید و نماز بپا دارید و زکات بپردازید و از خداوند و فرستاده او فرمانبرداری کنید؛ جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>. | |||
* [[سوره فتح]]، آیه ۲۶: {{متن قرآن|إِذْ جَعَلَ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجَاهِلِيَّةِ}}<ref>« آن گاه که کافران در دلها ناموس و حمیّت، آن هم حمیّت جاهلیّت پروردند» سوره فتح، آیه ۲۶.</ref>. | |||
==مرگ جاهلی== | |||
{{اصلی|مرگ جاهلی}} | |||
در روایتی آمده که [[رسول خدا]]{{صل}} فرمودند: «هرکس بمیرد در حالی که [[امام]] خودش را نمیشناسد به [[مرگ جاهلی]] مرده است»<ref>{{متن حدیث|مَنْ مَاتَ لَا یَعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّةً}}؛ نعمانی، الغیبة، ص ۱۲۹؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۴۰۹، ح ۹.</ref> و [[مرگ جاهلی]]، یعنی مردن بدون [[شناخت خدا]] و [[رسول]] اوست و کسی که [[امام زمان]] خود را نشناسد در واقع از [[گمراهی]] زمان جاهلیت که [[خدا]] و [[پیغمبر]]{{صل}} را نمیشناختند، خارج نشده است. | در روایتی آمده که [[رسول خدا]]{{صل}} فرمودند: «هرکس بمیرد در حالی که [[امام]] خودش را نمیشناسد به [[مرگ جاهلی]] مرده است»<ref>{{متن حدیث|مَنْ مَاتَ لَا یَعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّةً}}؛ نعمانی، الغیبة، ص ۱۲۹؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۴۰۹، ح ۹.</ref> و [[مرگ جاهلی]]، یعنی مردن بدون [[شناخت خدا]] و [[رسول]] اوست و کسی که [[امام زمان]] خود را نشناسد در واقع از [[گمراهی]] زمان جاهلیت که [[خدا]] و [[پیغمبر]]{{صل}} را نمیشناختند، خارج نشده است. | ||
شخصی از [[امام صادق]]{{ع}} پرسید: "منظور از جاهلیت، [[جهل]] مطلق و دربارۀ همه چیز است یا فقط نشناختن [[امام]] است؟ آن [[حضرت]] فرمودند: «جاهلیت، [[کفر]] و [[نفاق]] و [[گمراهی]] است»<ref>{{متن حدیث|جَاهِلِیَّةَ کُفْرٍ و نِفَاقٍ و ضَلَال}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص ۳۷۷.</ref> پس نتیجه عدم [[شناخت امام زمان]]{{ع}}، نیز [[کفر]] و [[نفاق]] و [[گمراهی]] است و نشناختن [[امام]]، اگر در اثر عدم معرفی [[امام]] از سوی [[خدا]] "بدون کوتاهی خود شخص" باشد. این حالت ضلال نامیده میشود و مرادف با [[استضعاف]] است و در این حالت، شخص مقصر نیست؛ ولی به هرحال از [[هدایت الهی]] و دینداری [[محروم]] شده است و حالت [[کفر]] و [[نفاق]]، مربوط به شخصی است که معرفی [[الهی]] برایش صورت گرفته است؛ ولی او در [[پذیرفتن]] آن کوتاهی کرده است. این، دو حالت دارد: یا [[انکار]] و عدم [[تسلیم]] خود را به صراحت ابراز میدارد که [[کفر]] نامیده میشود یا آن را مخفی میدارد که [[نفاق]] است. در هر سه صورت، شخص، از مسیر [[عبودیت]] [[خداوند سبحانه و تعالی]] دور افتاده و سرانجام [[نیک]] نخواهد داشت؛ پس [[شناخت]] و [[پیروی از امامان]]{{ع}}، نه از باب تعبّد بلکه به [[حکم عقل]] است؛ زیرا [[انسان]] [[خداشناس]] راهی به سوی [[خدا]] ندارد، مگر از طریقی که خود [[خداوند سبحانه و تعالی]] قرار داده است و جز از این [[راه]]، نمیتواند از [[رضا]] و [[خشم]] [[الهی]] [[آگاه]] شود و مراجعۀ [[مردم]] به [[ائمه اطهار]]{{ع}} از باب مراجعۀ [[نادان]] به [[دانا]] است و این یک [[حکم عقلی]] است؛ چون همچنان که [[عاقل]] در [[امور مادی]] و [[دنیایی]] خود به [[دانا]] و متخصص آن مراجعه میکند در [[امور معنوی]] و غیر مادی نیز [[عقل]] همینگونه [[حکم]] میکند<ref>بنی هاشمی، سید محمد، معرفت امام عصر{{ع}}، ص ۱۱۱.</ref>.<ref>ر.ک: سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامۀ مهدویت، ص ۳۹۱ ـ ۳۹۳.</ref> | شخصی از [[امام صادق]]{{ع}} پرسید: "منظور از جاهلیت، [[جهل]] مطلق و دربارۀ همه چیز است یا فقط نشناختن [[امام]] است؟ آن [[حضرت]] فرمودند: «جاهلیت، [[کفر]] و [[نفاق]] و [[گمراهی]] است»<ref>{{متن حدیث|جَاهِلِیَّةَ کُفْرٍ و نِفَاقٍ و ضَلَال}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص ۳۷۷.</ref> پس نتیجه عدم [[شناخت امام زمان]]{{ع}}، نیز [[کفر]] و [[نفاق]] و [[گمراهی]] است و نشناختن [[امام]]، اگر در اثر عدم معرفی [[امام]] از سوی [[خدا]] "بدون کوتاهی خود شخص" باشد. این حالت ضلال نامیده میشود و مرادف با [[استضعاف]] است و در این حالت، شخص مقصر نیست؛ ولی به هرحال از [[هدایت الهی]] و دینداری [[محروم]] شده است و حالت [[کفر]] و [[نفاق]]، مربوط به شخصی است که معرفی [[الهی]] برایش صورت گرفته است؛ ولی او در [[پذیرفتن]] آن کوتاهی کرده است. این، دو حالت دارد: یا [[انکار]] و عدم [[تسلیم]] خود را به صراحت ابراز میدارد که [[کفر]] نامیده میشود یا آن را مخفی میدارد که [[نفاق]] است. در هر سه صورت، شخص، از مسیر [[عبودیت]] [[خداوند سبحانه و تعالی]] دور افتاده و سرانجام [[نیک]] نخواهد داشت؛ پس [[شناخت]] و [[پیروی از امامان]]{{ع}}، نه از باب تعبّد بلکه به [[حکم عقل]] است؛ زیرا [[انسان]] [[خداشناس]] راهی به سوی [[خدا]] ندارد، مگر از طریقی که خود [[خداوند سبحانه و تعالی]] قرار داده است و جز از این [[راه]]، نمیتواند از [[رضا]] و [[خشم]] [[الهی]] [[آگاه]] شود و مراجعۀ [[مردم]] به [[ائمه اطهار]]{{ع}} از باب مراجعۀ [[نادان]] به [[دانا]] است و این یک [[حکم عقلی]] است؛ چون همچنان که [[عاقل]] در [[امور مادی]] و [[دنیایی]] خود به [[دانا]] و متخصص آن مراجعه میکند در [[امور معنوی]] و غیر مادی نیز [[عقل]] همینگونه [[حکم]] میکند<ref>بنی هاشمی، سید محمد، معرفت امام عصر{{ع}}، ص ۱۱۱.</ref>.<ref>ر.ک: سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامۀ مهدویت، ص ۳۹۱ ـ ۳۹۳.</ref> | ||
== | |||
[[قوم عرب]] در جاهلیت به دو گروه حَضَری (شهرنشین، متمدن) و بدوی (صحرا نشین) تقسیم میشدند<ref>ر.ک: دانشنامۀ نهج البلاغه، ج۱، ص ۲۳۹.</ref>. | ==خصوصیات عصر جاهلیت== | ||
بدویان | ===نظام سیاسی ـاجتماعی در عصر جاهلی=== | ||
[[قوم عرب]] در جاهلیت به دو گروه حَضَری (شهرنشین، متمدن) و بدوی (صحرا نشین) تقسیم میشدند<ref>ر.ک: دانشنامۀ نهج البلاغه، ج۱، ص ۲۳۹.</ref>. بدویان جاهلی به هیچ [[نظام حکومتی]] جز [[نظام]] قبیلگی گردن ننهاده بودند و [[حکومتی]] جز [[خانواده]] و [[عشیره]] نمیشناختند و هر [[قبیله]] رئیسی داشت که شیخ یا بزرگ [[قبیله]] به شمار میرفت و رشتۀ [[وحدت]] بین افراد و داور دادرسیها بود. | |||
عنصر "[[تعصب]]" نقطۀ مشترک و قوام و [[همبستگی]] [[قبیله]] را تشکیل میداد و این [[تعصب]] به ویژه در [[نبردها]] و زد و خوردها، [[ضرورت]] کامل داشت<ref>ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۱، ص۱۶۰ـ۱۶۱.</ref> و بر اساس این عنصر هر [[فرد]] [[قبیله]]، حاضر بود هر نوع [[فداکاری]] و ایثاری را در [[راه]] [[قبیله]] بپذیرد و اگر به فردی از افراد [[قبیله]] [[ظلم]] و یا ستمی میشد، افراد [[قبیله]]، خود را ملزم به [[یاری]] او میدانستند. آنان [[معتقد]] بودند "[[خون]] را جز [[خون]] نمیشوید" و حتی حاضر بودند به [[جهنم]] بروند؛ ولی [[انتقام]] خود را بگیرند<ref> نویری، شهاب الدین احمد، نهایة الارب فی فنون الأدب، ج۶، ص۶۷.</ref>. این [[احساس]] [[حمایت]] "[[عصبیت]]" یا "[[فرهنگ جاهلی]]" نامیده میشد<ref>ر.ک: دانشنامۀ نهج البلاغه، ج۱، ص ۲۴۰.</ref>. | عنصر "[[تعصب]]" نقطۀ مشترک و قوام و [[همبستگی]] [[قبیله]] را تشکیل میداد و این [[تعصب]] به ویژه در [[نبردها]] و زد و خوردها، [[ضرورت]] کامل داشت<ref>ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۱، ص۱۶۰ـ۱۶۱.</ref> و بر اساس این عنصر هر [[فرد]] [[قبیله]]، حاضر بود هر نوع [[فداکاری]] و ایثاری را در [[راه]] [[قبیله]] بپذیرد و اگر به فردی از افراد [[قبیله]] [[ظلم]] و یا ستمی میشد، افراد [[قبیله]]، خود را ملزم به [[یاری]] او میدانستند. آنان [[معتقد]] بودند "[[خون]] را جز [[خون]] نمیشوید" و حتی حاضر بودند به [[جهنم]] بروند؛ ولی [[انتقام]] خود را بگیرند<ref> نویری، شهاب الدین احمد، نهایة الارب فی فنون الأدب، ج۶، ص۶۷.</ref>. این [[احساس]] [[حمایت]] "[[عصبیت]]" یا "[[فرهنگ جاهلی]]" نامیده میشد<ref>ر.ک: دانشنامۀ نهج البلاغه، ج۱، ص ۲۴۰.</ref>. | ||
[[امام علی]]{{ع}} در [[نهج البلاغه]] به این [[سنت]] [[زشت]] اشاره کرده و فرموده: «پس شرارههای [[تعصّب]] و کینههای | [[امام علی]]{{ع}} در [[نهج البلاغه]] به این [[سنت]] [[زشت]] اشاره کرده و فرموده: «پس شرارههای [[تعصّب]] و کینههای جاهلی را در [[قلب]] خود خاموش سازید، که [[تکبّر]] و خود پرستی در [[دل]] [[مسلمان]] از آفتهای [[شیطان]]، غرورها و کششها و وسوسههای اوست...»<ref>{{متن حدیث|فَأَطْفِئُوا مَا کَمَنَ فِی قُلُوبِکُمْ مِنْ نِیرَانِ الْعَصَبِیَّةِ وَ أَحْقَادِ الْجَاهِلِیَّةِ فَإِنَّمَا تِلْکَ الْحَمِیَّةُ تَکُونُ فِی الْمُسْلِمِ مِنْ خَطَرَاتِ الشَّیْطَانِ وَ نَخَوَاتِهِ وَ نَزَغَاتِهِ وَ نَفَثَاتِهِ...}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲.</ref>. | ||
از لحاظ طبقات [[اجتماعی]] نیز هر قبیلهای از سه طبقۀ [[اجتماعی]] تشکیل میشد. طبقه اصیل؛ طبقۀ [[موالی]]؛ طبقۀ [[بندگان]] و بردگان که در | |||
از لحاظ طبقات [[اجتماعی]] نیز هر قبیلهای از سه طبقۀ [[اجتماعی]] تشکیل میشد. طبقه اصیل؛ طبقۀ [[موالی]]؛ طبقۀ [[بندگان]] و بردگان که در عصر جاهلی، بردگان از هرگونه امتیازی [[محروم]] بودند<ref>سالم، عبدالعزیز، تاریخ عرب قبل از اسلام، ص۳۳۶ـ ۳۳۸.</ref>.<ref>ر.ک: میرزایی، عباس، سلطانی مقدم، سعیده، عصر جاهلیت، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص۸۷ ـ ۸۸.</ref> | |||
== | ===نظام فرهنگی در عصر جاهلی=== | ||
[[جهل]] و [[خرافه]]، سراسر [[زندگی]] [[اعراب]] | [[جهل]] و [[خرافه]]، سراسر [[زندگی]] [[اعراب]] جاهلی را فرا گرفته بود که علت آن را میتوان در دوری از [[فرهنگ]] و تمدنهای پیشرفته بررسی کرد. خرافههای جاهلی در میان آنان به گونهای بود که [[قرآن]] از آن به [[غل و زنجیر]] بر اعضایشان تعبیر میکند: {{متن قرآن|وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ}}<ref>«و بار (تکلیف) های گران و بندهایی را که بر آنها (بسته) بود از آنان برمیدارد» سوره اعراف، آیه ۱۵۷.</ref> و برخی از این خرافهها عبارتاند از: کتک زدن گاو نر برای آب [[نوشیدن]] گاو ماده<ref>ر.ک: شکری آلوسی، محمود، بلوغ الإرب فی معرفة احوال العرب، ج۲، ص۳۰۳.</ref>؛ داغ کردن شتر نر سالم موقع مریض شدن شتر ماده و...<ref>ر.ک: شکری آلوسی، محمود، بلوغ الإرب فی معرفة احوال العرب، ج۲، ص۳۰۳ـ۳۶۷.</ref>. | ||
[[امام علی]]{{ع}} در مورد [[فرهنگ جاهلی]] [[عرب]] میفرماید: «[[خداوند]]، [[محمد]]{{صل}} را [[مبعوث]] داشت که [[بیم]] دهندۀ جهانیان باشد و [[امین]] [[وحی]] او و شما ای [[جماعت]] عربها، پیش از آن، بدترین [[آیین]] را داشتید و در بدترین مکانها به سر میبردید و در زمینهای سنگلاخ و ناهموار [[زندگی]] میکردید و با مارهای سخت و کرّ(مارهای فاقد [[شنوایی]] که از هیچ چیز نمیترسیدند و خطرشان بسیار زیاد بود) همخانه بودید. آبی تیره و ناگوار مینوشیدید و طعامی درشت و [[خشن]](غذاهایی بسیار ناگوار) میخوردید و [[خون]] یکدیگر میریختید و پیوند [[خویشاوندی]] خویش را پیوسته [[قطع]] میکردید. بتان در میان شما برپا بودند و خود غرقه [[گناه]] بودید»<ref>{{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ [تَعَالَی] بَعَثَ مُحَمَّداً{{صل}} نَذِیراً لِلْعَالَمِینَ وَ أَمِیناً عَلَی التَّنْزِیلِ وَ أَنْتُمْ مَعْشَرَ الْعَرَبِ عَلَی شَرِّ دِینٍ وَ فِی شَرِّ دَارٍ، مُنِیخُونَ بَیْنَ حِجَارَةٍ خُشْنٍ وَ حَیَّاتٍ صُمٍّ تَشْرَبُونَ الْکَدِرَ وَ تَأْکُلُونَ الْجَشِبَ وَ تَسْفِکُونَ دِمَاءَکُمْ وَ تَقْطَعُونَ أَرْحَامَکُمْ، الْأَصْنَامُ فِیکُمْ مَنْصُوبَةٌ وَ الْآثَامُ بِکُمْ مَعْصُوبَةٌ}}؛ نهج البلاغه، خطبۀ ۲۶.</ref>. | [[امام علی]]{{ع}} در مورد [[فرهنگ جاهلی]] [[عرب]] میفرماید: «[[خداوند]]، [[محمد]]{{صل}} را [[مبعوث]] داشت که [[بیم]] دهندۀ جهانیان باشد و [[امین]] [[وحی]] او و شما ای [[جماعت]] عربها، پیش از آن، بدترین [[آیین]] را داشتید و در بدترین مکانها به سر میبردید و در زمینهای سنگلاخ و ناهموار [[زندگی]] میکردید و با مارهای سخت و کرّ(مارهای فاقد [[شنوایی]] که از هیچ چیز نمیترسیدند و خطرشان بسیار زیاد بود) همخانه بودید. آبی تیره و ناگوار مینوشیدید و طعامی درشت و [[خشن]](غذاهایی بسیار ناگوار) میخوردید و [[خون]] یکدیگر میریختید و پیوند [[خویشاوندی]] خویش را پیوسته [[قطع]] میکردید. بتان در میان شما برپا بودند و خود غرقه [[گناه]] بودید»<ref>{{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ [تَعَالَی] بَعَثَ مُحَمَّداً{{صل}} نَذِیراً لِلْعَالَمِینَ وَ أَمِیناً عَلَی التَّنْزِیلِ وَ أَنْتُمْ مَعْشَرَ الْعَرَبِ عَلَی شَرِّ دِینٍ وَ فِی شَرِّ دَارٍ، مُنِیخُونَ بَیْنَ حِجَارَةٍ خُشْنٍ وَ حَیَّاتٍ صُمٍّ تَشْرَبُونَ الْکَدِرَ وَ تَأْکُلُونَ الْجَشِبَ وَ تَسْفِکُونَ دِمَاءَکُمْ وَ تَقْطَعُونَ أَرْحَامَکُمْ، الْأَصْنَامُ فِیکُمْ مَنْصُوبَةٌ وَ الْآثَامُ بِکُمْ مَعْصُوبَةٌ}}؛ نهج البلاغه، خطبۀ ۲۶.</ref>. | ||
== | |||
===نظام اقتصادی در عصر جاهلی=== | |||
درآمد بسیاری از ساکنان شبه جزیره از [[راه]] [[کشاورزی]] و [[دامپروری]] و [[تجارت]] بود و تجار بازارهای بزرگی در سرتاسر [[عربستان]] برپا کرده بودند و در آن به [[تجارت]] میپرداختند؛ ولی با این حال، بیشتر [[مردم]] [[عرب]] به ویژه بدویان را افراد [[نیازمند]] و [[فقیر]] تشکیل میدادند که بسیاری از آنان برای گذراندن [[معیشت]] خود، چارهای جز راهزنی نمیدیدند<ref>شوقی ضیف، عصر جاهلی، ص۹۰. </ref>.<ref>ر.ک: پیامبر اعظم، ج۲، ص۸۶ ـ۸۷.</ref> | درآمد بسیاری از ساکنان شبه جزیره از [[راه]] [[کشاورزی]] و [[دامپروری]] و [[تجارت]] بود و تجار بازارهای بزرگی در سرتاسر [[عربستان]] برپا کرده بودند و در آن به [[تجارت]] میپرداختند؛ ولی با این حال، بیشتر [[مردم]] [[عرب]] به ویژه بدویان را افراد [[نیازمند]] و [[فقیر]] تشکیل میدادند که بسیاری از آنان برای گذراندن [[معیشت]] خود، چارهای جز راهزنی نمیدیدند<ref>شوقی ضیف، عصر جاهلی، ص۹۰. </ref>.<ref>ر.ک: پیامبر اعظم، ج۲، ص۸۶ ـ۸۷.</ref> | ||
استمرار یکنواختی و خشکی صحرا، افزون بر پیامدهای سخت معیشتی سبب قانونگریزی و [[دوست داشتن]] [[آزادی]] شده بود و تنها دو چیز آنان را محدود میکرد: | استمرار یکنواختی و خشکی صحرا، افزون بر پیامدهای سخت معیشتی سبب قانونگریزی و [[دوست داشتن]] [[آزادی]] شده بود و تنها دو چیز آنان را محدود میکرد: | ||
#قید و بندهای [[کیش]] بتپرستی، [[مراسم]] و [[شعائر]] آن؛ | #قید و بندهای [[کیش]] بتپرستی، [[مراسم]] و [[شعائر]] آن؛ | ||
#سنتها، [[آداب و رسوم]] قبیلگی و [[وظایف]] آنان در برابر [[قبیله]]<ref>ر.ک: حسینی ایمنی، سید علی اکبر، جنگهای اعراب جاهلی، فرهنگنامۀ تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۲۶۷ـ ۲۶۸.</ref>. | #سنتها، [[آداب و رسوم]] قبیلگی و [[وظایف]] آنان در برابر [[قبیله]]<ref>ر.ک: حسینی ایمنی، سید علی اکبر، جنگهای اعراب جاهلی، فرهنگنامۀ تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۲۶۷ـ ۲۶۸.</ref>. | ||
== | |||
در | ===زن در دورۀ جاهلی=== | ||
[[زن]] [[عرب]]، نقش مهمی در [[حیات اجتماعی]] | در عصر جاهلی [[زن]] هیچگونه ارزشی نداشت و وجود [[زن]] و دختر مایۀ ننگ و سرافکندگی بود و نه تنها از [[ارث]] [[محروم]] بود<ref>محمد بن حبیب، المحبر، ص۳۲۴.</ref> بلکه با [[مرگ]] شوهر، نیز به [[ارث]] برده میشد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّسَاءَ كَرْهًا وَلَا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ مَا آتَيْتُمُوهُنَّ إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ}}<ref>«ای مؤمنان! بر شما حلال نیست که از زنان بر خلاف میل آنان (با نگه داشتن در نکاح خود) میراث برید و برای آنکه (با طلاق خلع) برخی از آنچه بدیشان دادهاید باز برید، با آنان سختگیری نکنید مگر آنکه به زشتکاری آشکاری دست یازیده باشند و با آنان شایسته رفتار کنید» سوره نساء، آیه ۱۹.</ref> و نیز [[اعراب]] [[زنان]] و [[دختران]] را بدون هیچ گونه محدودیتی به [[نکاح]] خود در میآوردند و یا [[طلاق]] میدادند<ref>عبدالاسلام الترمانینی، الزواج عند العرب فی الجاهلیه و السلام، ص۱۹۲.</ref>. آنان حتی از زنده به [[گور]] کردن [[دختران]] نیز ترسی نداشتند: {{متن قرآن|وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثَى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَهُوَ كَظِيمٌ يَتَوَارَى مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ مَا بُشِّرَ بِهِ أَيُمْسِكُهُ عَلَى هُونٍ أَمْ يَدُسُّهُ فِي التُّرَابِ}}<ref>«و چون یکی از ایشان را به دختر (دار شدن) نوید دهند چهرهاش (از خشم) سیاه میشود و او (ناگزیر) خشم خود را فرو میخورد. از بدی خبری که به او دادهاند از قوم خود پنهان میگردد؛ آیا او را با (احساس) خواری نگه دارد یا (زنده) در خاک پنهان کند» سوره نحل، آیه ۵۸ ـ ۵۹</ref> {{متن قرآن|وَإِذَا الْمَوْءُودَةُ سُئِلَتْ بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ}}<ref>«و آنگاه که از دختر زنده در گور نهاده، بپرسند: که به کدام گناه او را کشتهاند؟» سوره تکویر، آیه ۸ ـ ۹</ref>، [[خداوند]]، آنان را [[گمراه]] و [[هدایت]] نیافته معرفی میکند<ref>{{متن قرآن|قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ قَتَلُوا أَوْلَادَهُمْ سَفَهًا بِغَيْرِ عِلْمٍ وَحَرَّمُوا مَا رَزَقَهُمُ اللَّهُ افْتِرَاءً عَلَى اللَّهِ قَدْ ضَلُّوا وَمَا كَانُوا مُهْتَدِينَ}}«به راستی آنان که فرزندان خویش را از بیخردی به نادانی کشتند و آنچه خداوند روزی آنان کرده بود با دروغ بافتن به خداوند حرام دانستند زیان کردند، بیگمان گمراه شدند و رهیافته نبودند» سوره انعام، آیه ۱۴۰.</ref>. | ||
== | [[زن]] [[عرب]]، نقش مهمی در [[حیات اجتماعی]] عصر جاهلی در [[جنگ]] و [[صلح]] ایفا میکرد، در [[جنگها]] به سبب درخواست و [[برانگیختن]] [[غرور]] و [[غیرت]] شوهر خود شرکت میکرد و به مداوای مجروحان و آب دادن به جنگجویان میپرداخت و در زمان [[صلح]] و [[امنیت]]، وقت خود را در کمک به شوهر یا در آشپزی و تهیۀ [[غذا]] برای [[همسر]] خود و دوشیدن شیر گوسفندان میگذراند و یا به رشتن پشم و بافتن آن صرف میکرد و نیز در بسیاری از مواقع کارهایی نظیر [[تجارت]]، دایگی، آوازهخوانی، بافندگی و دباغی پوست میپرداخت تا از این طریق، ثروتی به [[دست]] آورد و تکیهگاه و پشتوانۀ [[زندگی]] خود قرار دهد<ref>سالم، عبدالعزیز، تاریخ عرب قبل از اسلام، ص۳۵۷ـ ۳۵۸.</ref>.<ref>میرزایی، عباس، سلطانی مقدم، سعیده، عصر جاهلیت، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص۸۸ ـ۹۰.</ref> | ||
[[عرب]] | |||
===ازدواج در عصر جاهلی=== | |||
[[عرب]] عصر جاهلی به یک [[همسر]]، بسنده نمیکردند و [[تعدد زوجات]] یا به منظور تأمین معاش [[زن]] انجام میگرفت و یا از آن [[هدف]] [[سیاسی]] مدنظر بود. [[ازدواج]] در عصر جاهلی انواع گوناگونی داشت که عبارتاند از: | |||
الف: [[ازدواج]] بر اساس [[پرداخت مهریه]]؛ ب: [[ازدواج]] صیغهای؛ ج: [[ازدواج]] با [[اسیران]]؛ د: [[ازدواج]] با [[کنیزان]]<ref>عبدالاسلام الترمانینی، الزواج عند العرب فی الجاهلیة و السلام، ص۱۹ـ۴۰؛ عبدالعزیز سالم، تاریخ عرب قبل از اسلام، ص۳۴۹ـ۳۵۰.</ref>؛ ح: [[ازدواج]] با [[زن]] [[پدر]]<ref>ر.ک: میرزایی، عباس و سلطانی مقدم، سعیده، عصر جاهلیت، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص۹۰ـ ۹۱.</ref>. | الف: [[ازدواج]] بر اساس [[پرداخت مهریه]]؛ ب: [[ازدواج]] صیغهای؛ ج: [[ازدواج]] با [[اسیران]]؛ د: [[ازدواج]] با [[کنیزان]]<ref>عبدالاسلام الترمانینی، الزواج عند العرب فی الجاهلیة و السلام، ص۱۹ـ۴۰؛ عبدالعزیز سالم، تاریخ عرب قبل از اسلام، ص۳۴۹ـ۳۵۰.</ref>؛ ح: [[ازدواج]] با [[زن]] [[پدر]]<ref>ر.ک: میرزایی، عباس و سلطانی مقدم، سعیده، عصر جاهلیت، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص۹۰ـ ۹۱.</ref>. | ||
==جنگهای | |||
[[اعراب]] | ===جنگهای اعراب جاهلی=== | ||
{{اصلی|جنگهای اعراب جاهلی}} | |||
[[اعراب]] جاهلی میل و استعداد شدید به [[جنگ]] و [[خونریزی]] داشتند و بیشتر درگیریهایشان بر سر یک توهین یا [[قتل]] یا چراگاه بود و سالها طول میکشید و تا [[قتل]] و جرحی واقع نمیشد به خونبها راضی نمیشدند و [[پذیرفتن]] [[آشتی]] برایشان ننگ بود<ref>شوقی ضیف، عصر الجاهلی، ص۷۱.</ref> و اگر مردان هم قصد [[مصالحه]] کرده به پرداخت خونبها تن میدادند، [[زنان]] مصیبتدیده با مرثیههای سوزناک آنان را به [[جنگ]] و [[خونریزی]] تحریک میکردند و [[معتقد]] بودند که [[جوش]] [[خون]] جز با [[خون]] ننشیند و میتۀ کریمه در نظر آنان میتهای بود که در میدان [[جنگ]] و در کنار شن و ریگ بیابان به ضرب [[شمشیر]] کشته شود<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۵، ص۲۰۲.</ref>.<ref>ر.ک: حسینی ایمنی، سید علی اکبر، جنگهای اعراب جاهلی، فرهنگنامۀ تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۲۶۹ـ۲۷۰.</ref> | |||
===عقاید در عصر جاهلیت=== | |||
برخی از [[عقاید]] [[اعراب]] جاهلی عبارتاند از: | |||
= | |||
= | |||
برخی از [[عقاید]] [[اعراب]] | |||
# [[تقدیس]] حیوانات؛ | # [[تقدیس]] حیوانات؛ | ||
# [[اعتقاد]] به مؤثر بودن نیروی | # [[اعتقاد]] به مؤثر بودن نیروی پنهانی در بعضی حیوانات، پرندگان، گیاهان و بعضی از مظاهر طبیعی، نظیر [[ستارگان]]، در [[سرنوشت انسان]]؛ | ||
# [[پرستش]] تختهسنگهایی با ظاهر | # [[پرستش]] تختهسنگهایی با ظاهر زیبا<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۱۵۱ـ ۱۵۲.</ref>؛ | ||
<ref>ر.ک: میرزایی، عباس، سلطانی مقدم، سعیده، عصر جاهلیت، فرهنگنامۀ تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص۹۱ـ۹۳.</ref>. | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
{{Col-begin|3}} | |||
* [[مرگ جاهلی]] | * [[مرگ جاهلی]] | ||
* [[تعصب جاهلی]] | * [[تعصب جاهلی]] | ||
* [[جنگهای اعراب جاهلی]] | * [[جنگهای اعراب جاهلی]] | ||
{{پایان}} | |||
==منابع== | ==منابع== | ||
خط ۷۳: | خط ۹۳: | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{ | {{پانویس}} | ||
[[رده:جاهلیت]] | [[رده:جاهلیت]] | ||
[[رده:اصطلاحات قرآنی]] | |||
[[رده:مدخل نهج البلاغه]] | [[رده:مدخل نهج البلاغه]] |
نسخهٔ ۱۲ سپتامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۸:۳۸
- مدخلهای وابسته به این بحث:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل جاهلیت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
جاهلیت اصطلاحی قرآنی و حدیثی است که به خصوصیات رفتاری، اخلاقی، اعتقادی و سبک زندگی در شبه جزیره عربستان در دوران پیش از بعثت پیامبر خاتم اشاره دارد. در حدیثی از حضرت محمد(ص) ، عدم معرفت به امام مساوی با جاهلیت دانسته و تأکید شده است که چنین فردی همانند اهل جاهلیت از دنیا میرود.
مفهومشناسی
واژه جاهلیت مصدر جعلی از ریشۀ جهل است. جهل در فرهنگ دینی در مقابل عقل است (و نه مقابل علم) لذا امام علی(ع) فرمودند: «چه بسا عالمی را که جهلش از پای در آورد و حال آنکه، علمش با او بود و سودش نبخشید»[۱] در نتیجه جهل با علم قابل جمع است و فرد میتواند در عین عالم بودن جاهل باشد[۲].
در حوزۀ ادب و فرهنگ عربی برای جدا کردن دوران پیش از بعثت با همه جنبههای شرکآمیز و اخلاق مبتنی بر عصبیت و انتقامجویی و خونخواری و تبه کاری[۳] با حال مردم پس از بعثت پیامبر(ص) از اصلاح عصر جاهلیت استفاده میشود[۴].
در مواردی جاهلیت به زمان فترت (عصر بین دو پیامبر)، دوران کفر، زمان پیش از فتح مکه و عصر بین ولادت و بعثت پیامبر اسلام(ص) نیز اطلاق شده است[۵] و این نامگذاری بدین علت است که در همه این دورانها مردم به علت فاصله از تعلیمات انبیاء بر اساس هوی و هوس خویش زندگی میکردند نه بر مدار حق. در نتیجه جاهلیت در همه جا به یک معنا بیشتر نیست و آن هم داشتن خلق و خوی جاهلی است و خلق و خوی جاهلی، نتیجه عدم کاربست صحیح عقل در امور زندگی است که خیره سری و تعصب و... از مصادیق آن هستند.
جاهلیت در قرآن
مشتقات از ماده جهل در چندین مورد در قرآن بکار رفته است، اما واژه جاهلیت فقط در چهار مورد در سورههای مدنی قرآن، در تعابیر «ظنَّ الجاهلیة»، «حُکمَ الجاهلیة»، «تَبَّرُجَ الجاهلیة» و «حَمِیةَ الجاهلیة» به کار رفته و در همه این موارد با ملامت و مذمت همراه بوده است:
- سوره آل عمران، آیه ۱۵۴: ﴿ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُعَاسًا يَغْشَىٰ طَائِفَةً مِنْكُمْ ۖ وَطَائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ يَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِيَّةِ﴾[۶].
- سوره مائده، آیه ۵۰: ﴿أَفَحُكْمَ الْجَاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُكْمًا لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ﴾[۷].
- سوره احزاب، آیه ۳۳: ﴿وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾[۸].
- سوره فتح، آیه ۲۶: ﴿إِذْ جَعَلَ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجَاهِلِيَّةِ﴾[۹].
مرگ جاهلی
در روایتی آمده که رسول خدا(ص) فرمودند: «هرکس بمیرد در حالی که امام خودش را نمیشناسد به مرگ جاهلی مرده است»[۱۰] و مرگ جاهلی، یعنی مردن بدون شناخت خدا و رسول اوست و کسی که امام زمان خود را نشناسد در واقع از گمراهی زمان جاهلیت که خدا و پیغمبر(ص) را نمیشناختند، خارج نشده است. شخصی از امام صادق(ع) پرسید: "منظور از جاهلیت، جهل مطلق و دربارۀ همه چیز است یا فقط نشناختن امام است؟ آن حضرت فرمودند: «جاهلیت، کفر و نفاق و گمراهی است»[۱۱] پس نتیجه عدم شناخت امام زمان(ع)، نیز کفر و نفاق و گمراهی است و نشناختن امام، اگر در اثر عدم معرفی امام از سوی خدا "بدون کوتاهی خود شخص" باشد. این حالت ضلال نامیده میشود و مرادف با استضعاف است و در این حالت، شخص مقصر نیست؛ ولی به هرحال از هدایت الهی و دینداری محروم شده است و حالت کفر و نفاق، مربوط به شخصی است که معرفی الهی برایش صورت گرفته است؛ ولی او در پذیرفتن آن کوتاهی کرده است. این، دو حالت دارد: یا انکار و عدم تسلیم خود را به صراحت ابراز میدارد که کفر نامیده میشود یا آن را مخفی میدارد که نفاق است. در هر سه صورت، شخص، از مسیر عبودیت خداوند سبحانه و تعالی دور افتاده و سرانجام نیک نخواهد داشت؛ پس شناخت و پیروی از امامان(ع)، نه از باب تعبّد بلکه به حکم عقل است؛ زیرا انسان خداشناس راهی به سوی خدا ندارد، مگر از طریقی که خود خداوند سبحانه و تعالی قرار داده است و جز از این راه، نمیتواند از رضا و خشم الهی آگاه شود و مراجعۀ مردم به ائمه اطهار(ع) از باب مراجعۀ نادان به دانا است و این یک حکم عقلی است؛ چون همچنان که عاقل در امور مادی و دنیایی خود به دانا و متخصص آن مراجعه میکند در امور معنوی و غیر مادی نیز عقل همینگونه حکم میکند[۱۲].[۱۳]
خصوصیات عصر جاهلیت
نظام سیاسی ـاجتماعی در عصر جاهلی
قوم عرب در جاهلیت به دو گروه حَضَری (شهرنشین، متمدن) و بدوی (صحرا نشین) تقسیم میشدند[۱۴]. بدویان جاهلی به هیچ نظام حکومتی جز نظام قبیلگی گردن ننهاده بودند و حکومتی جز خانواده و عشیره نمیشناختند و هر قبیله رئیسی داشت که شیخ یا بزرگ قبیله به شمار میرفت و رشتۀ وحدت بین افراد و داور دادرسیها بود.
عنصر "تعصب" نقطۀ مشترک و قوام و همبستگی قبیله را تشکیل میداد و این تعصب به ویژه در نبردها و زد و خوردها، ضرورت کامل داشت[۱۵] و بر اساس این عنصر هر فرد قبیله، حاضر بود هر نوع فداکاری و ایثاری را در راه قبیله بپذیرد و اگر به فردی از افراد قبیله ظلم و یا ستمی میشد، افراد قبیله، خود را ملزم به یاری او میدانستند. آنان معتقد بودند "خون را جز خون نمیشوید" و حتی حاضر بودند به جهنم بروند؛ ولی انتقام خود را بگیرند[۱۶]. این احساس حمایت "عصبیت" یا "فرهنگ جاهلی" نامیده میشد[۱۷]. امام علی(ع) در نهج البلاغه به این سنت زشت اشاره کرده و فرموده: «پس شرارههای تعصّب و کینههای جاهلی را در قلب خود خاموش سازید، که تکبّر و خود پرستی در دل مسلمان از آفتهای شیطان، غرورها و کششها و وسوسههای اوست...»[۱۸].
از لحاظ طبقات اجتماعی نیز هر قبیلهای از سه طبقۀ اجتماعی تشکیل میشد. طبقه اصیل؛ طبقۀ موالی؛ طبقۀ بندگان و بردگان که در عصر جاهلی، بردگان از هرگونه امتیازی محروم بودند[۱۹].[۲۰]
نظام فرهنگی در عصر جاهلی
جهل و خرافه، سراسر زندگی اعراب جاهلی را فرا گرفته بود که علت آن را میتوان در دوری از فرهنگ و تمدنهای پیشرفته بررسی کرد. خرافههای جاهلی در میان آنان به گونهای بود که قرآن از آن به غل و زنجیر بر اعضایشان تعبیر میکند: ﴿وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ﴾[۲۱] و برخی از این خرافهها عبارتاند از: کتک زدن گاو نر برای آب نوشیدن گاو ماده[۲۲]؛ داغ کردن شتر نر سالم موقع مریض شدن شتر ماده و...[۲۳]. امام علی(ع) در مورد فرهنگ جاهلی عرب میفرماید: «خداوند، محمد(ص) را مبعوث داشت که بیم دهندۀ جهانیان باشد و امین وحی او و شما ای جماعت عربها، پیش از آن، بدترین آیین را داشتید و در بدترین مکانها به سر میبردید و در زمینهای سنگلاخ و ناهموار زندگی میکردید و با مارهای سخت و کرّ(مارهای فاقد شنوایی که از هیچ چیز نمیترسیدند و خطرشان بسیار زیاد بود) همخانه بودید. آبی تیره و ناگوار مینوشیدید و طعامی درشت و خشن(غذاهایی بسیار ناگوار) میخوردید و خون یکدیگر میریختید و پیوند خویشاوندی خویش را پیوسته قطع میکردید. بتان در میان شما برپا بودند و خود غرقه گناه بودید»[۲۴].
نظام اقتصادی در عصر جاهلی
درآمد بسیاری از ساکنان شبه جزیره از راه کشاورزی و دامپروری و تجارت بود و تجار بازارهای بزرگی در سرتاسر عربستان برپا کرده بودند و در آن به تجارت میپرداختند؛ ولی با این حال، بیشتر مردم عرب به ویژه بدویان را افراد نیازمند و فقیر تشکیل میدادند که بسیاری از آنان برای گذراندن معیشت خود، چارهای جز راهزنی نمیدیدند[۲۵].[۲۶] استمرار یکنواختی و خشکی صحرا، افزون بر پیامدهای سخت معیشتی سبب قانونگریزی و دوست داشتن آزادی شده بود و تنها دو چیز آنان را محدود میکرد:
- قید و بندهای کیش بتپرستی، مراسم و شعائر آن؛
- سنتها، آداب و رسوم قبیلگی و وظایف آنان در برابر قبیله[۲۷].
زن در دورۀ جاهلی
در عصر جاهلی زن هیچگونه ارزشی نداشت و وجود زن و دختر مایۀ ننگ و سرافکندگی بود و نه تنها از ارث محروم بود[۲۸] بلکه با مرگ شوهر، نیز به ارث برده میشد: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّسَاءَ كَرْهًا وَلَا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ مَا آتَيْتُمُوهُنَّ إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ﴾[۲۹] و نیز اعراب زنان و دختران را بدون هیچ گونه محدودیتی به نکاح خود در میآوردند و یا طلاق میدادند[۳۰]. آنان حتی از زنده به گور کردن دختران نیز ترسی نداشتند: ﴿وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثَى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَهُوَ كَظِيمٌ يَتَوَارَى مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ مَا بُشِّرَ بِهِ أَيُمْسِكُهُ عَلَى هُونٍ أَمْ يَدُسُّهُ فِي التُّرَابِ﴾[۳۱] ﴿وَإِذَا الْمَوْءُودَةُ سُئِلَتْ بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ﴾[۳۲]، خداوند، آنان را گمراه و هدایت نیافته معرفی میکند[۳۳]. زن عرب، نقش مهمی در حیات اجتماعی عصر جاهلی در جنگ و صلح ایفا میکرد، در جنگها به سبب درخواست و برانگیختن غرور و غیرت شوهر خود شرکت میکرد و به مداوای مجروحان و آب دادن به جنگجویان میپرداخت و در زمان صلح و امنیت، وقت خود را در کمک به شوهر یا در آشپزی و تهیۀ غذا برای همسر خود و دوشیدن شیر گوسفندان میگذراند و یا به رشتن پشم و بافتن آن صرف میکرد و نیز در بسیاری از مواقع کارهایی نظیر تجارت، دایگی، آوازهخوانی، بافندگی و دباغی پوست میپرداخت تا از این طریق، ثروتی به دست آورد و تکیهگاه و پشتوانۀ زندگی خود قرار دهد[۳۴].[۳۵]
ازدواج در عصر جاهلی
عرب عصر جاهلی به یک همسر، بسنده نمیکردند و تعدد زوجات یا به منظور تأمین معاش زن انجام میگرفت و یا از آن هدف سیاسی مدنظر بود. ازدواج در عصر جاهلی انواع گوناگونی داشت که عبارتاند از: الف: ازدواج بر اساس پرداخت مهریه؛ ب: ازدواج صیغهای؛ ج: ازدواج با اسیران؛ د: ازدواج با کنیزان[۳۶]؛ ح: ازدواج با زن پدر[۳۷].
جنگهای اعراب جاهلی
اعراب جاهلی میل و استعداد شدید به جنگ و خونریزی داشتند و بیشتر درگیریهایشان بر سر یک توهین یا قتل یا چراگاه بود و سالها طول میکشید و تا قتل و جرحی واقع نمیشد به خونبها راضی نمیشدند و پذیرفتن آشتی برایشان ننگ بود[۳۸] و اگر مردان هم قصد مصالحه کرده به پرداخت خونبها تن میدادند، زنان مصیبتدیده با مرثیههای سوزناک آنان را به جنگ و خونریزی تحریک میکردند و معتقد بودند که جوش خون جز با خون ننشیند و میتۀ کریمه در نظر آنان میتهای بود که در میدان جنگ و در کنار شن و ریگ بیابان به ضرب شمشیر کشته شود[۳۹].[۴۰]
عقاید در عصر جاهلیت
برخی از عقاید اعراب جاهلی عبارتاند از:
- تقدیس حیوانات؛
- اعتقاد به مؤثر بودن نیروی پنهانی در بعضی حیوانات، پرندگان، گیاهان و بعضی از مظاهر طبیعی، نظیر ستارگان، در سرنوشت انسان؛
- پرستش تختهسنگهایی با ظاهر زیبا[۴۱]؛
[۴۲].
جستارهای وابسته
- تغییر_مسیر الگو:آغاز ستون
منابع
- دانشنامه نهج البلاغه ج۱
- میرزایی، عباس و سلطانی مقدم، سعیده، عصر جاهلیت، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲
پانویس
- ↑ «رُبَّ عَالِمٍ قَدْ قَتَلَهُ جَهْلُهُ، وَ عِلْمُهُ مَعَهُ [لَمْ یَنْفَعْهُ] لَا یَنْفَعُهُ»؛ نهج البلاغه، حکمت ۱۰۷.
- ↑ ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۲۳۸ـ ۲۳۹.
- ↑ ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۲۳۹.
- ↑ ر.ک: میرزایی، عباس، سلطانی مقدم، سعیده، عصر جاهلیت، فرهنگنامۀ تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص۸۶.
- ↑ ر.ک: دانشنامۀ نهج البلاغه، ج۱، ص ۲۳۸.
- ↑ « پس از آن غم، خدا شما را ایمنی بخشید که خواب آسایش، گروهی از شما را فرا گرفت و گروهی هنوز در غم جان خود بودند و از روی نادانی به خدا گمان ناحق میبردندد» سوره آل عمران، آیه ۱۵۴.
- ↑ «آیا داوری (دوره) «جاهلیّت» را میجویند؟ و برای گروهی که یقین دارند، در داوری از خداوند بهتر کیست؟» سوره مائده، آیه ۵۰.
- ↑ «و در خانههایتان آرام گیرید و چون خویشآرایی دوره جاهلیت نخستین خویشآرایی مکنید و نماز بپا دارید و زکات بپردازید و از خداوند و فرستاده او فرمانبرداری کنید؛ جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
- ↑ « آن گاه که کافران در دلها ناموس و حمیّت، آن هم حمیّت جاهلیّت پروردند» سوره فتح، آیه ۲۶.
- ↑ «مَنْ مَاتَ لَا یَعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّةً»؛ نعمانی، الغیبة، ص ۱۲۹؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۴۰۹، ح ۹.
- ↑ «جَاهِلِیَّةَ کُفْرٍ و نِفَاقٍ و ضَلَال»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص ۳۷۷.
- ↑ بنی هاشمی، سید محمد، معرفت امام عصر(ع)، ص ۱۱۱.
- ↑ ر.ک: سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامۀ مهدویت، ص ۳۹۱ ـ ۳۹۳.
- ↑ ر.ک: دانشنامۀ نهج البلاغه، ج۱، ص ۲۳۹.
- ↑ ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۱، ص۱۶۰ـ۱۶۱.
- ↑ نویری، شهاب الدین احمد، نهایة الارب فی فنون الأدب، ج۶، ص۶۷.
- ↑ ر.ک: دانشنامۀ نهج البلاغه، ج۱، ص ۲۴۰.
- ↑ «فَأَطْفِئُوا مَا کَمَنَ فِی قُلُوبِکُمْ مِنْ نِیرَانِ الْعَصَبِیَّةِ وَ أَحْقَادِ الْجَاهِلِیَّةِ فَإِنَّمَا تِلْکَ الْحَمِیَّةُ تَکُونُ فِی الْمُسْلِمِ مِنْ خَطَرَاتِ الشَّیْطَانِ وَ نَخَوَاتِهِ وَ نَزَغَاتِهِ وَ نَفَثَاتِهِ...»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲.
- ↑ سالم، عبدالعزیز، تاریخ عرب قبل از اسلام، ص۳۳۶ـ ۳۳۸.
- ↑ ر.ک: میرزایی، عباس، سلطانی مقدم، سعیده، عصر جاهلیت، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص۸۷ ـ ۸۸.
- ↑ «و بار (تکلیف) های گران و بندهایی را که بر آنها (بسته) بود از آنان برمیدارد» سوره اعراف، آیه ۱۵۷.
- ↑ ر.ک: شکری آلوسی، محمود، بلوغ الإرب فی معرفة احوال العرب، ج۲، ص۳۰۳.
- ↑ ر.ک: شکری آلوسی، محمود، بلوغ الإرب فی معرفة احوال العرب، ج۲، ص۳۰۳ـ۳۶۷.
- ↑ «إِنَّ اللَّهَ [تَعَالَی] بَعَثَ مُحَمَّداً(ص) نَذِیراً لِلْعَالَمِینَ وَ أَمِیناً عَلَی التَّنْزِیلِ وَ أَنْتُمْ مَعْشَرَ الْعَرَبِ عَلَی شَرِّ دِینٍ وَ فِی شَرِّ دَارٍ، مُنِیخُونَ بَیْنَ حِجَارَةٍ خُشْنٍ وَ حَیَّاتٍ صُمٍّ تَشْرَبُونَ الْکَدِرَ وَ تَأْکُلُونَ الْجَشِبَ وَ تَسْفِکُونَ دِمَاءَکُمْ وَ تَقْطَعُونَ أَرْحَامَکُمْ، الْأَصْنَامُ فِیکُمْ مَنْصُوبَةٌ وَ الْآثَامُ بِکُمْ مَعْصُوبَةٌ»؛ نهج البلاغه، خطبۀ ۲۶.
- ↑ شوقی ضیف، عصر جاهلی، ص۹۰.
- ↑ ر.ک: پیامبر اعظم، ج۲، ص۸۶ ـ۸۷.
- ↑ ر.ک: حسینی ایمنی، سید علی اکبر، جنگهای اعراب جاهلی، فرهنگنامۀ تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۲۶۷ـ ۲۶۸.
- ↑ محمد بن حبیب، المحبر، ص۳۲۴.
- ↑ «ای مؤمنان! بر شما حلال نیست که از زنان بر خلاف میل آنان (با نگه داشتن در نکاح خود) میراث برید و برای آنکه (با طلاق خلع) برخی از آنچه بدیشان دادهاید باز برید، با آنان سختگیری نکنید مگر آنکه به زشتکاری آشکاری دست یازیده باشند و با آنان شایسته رفتار کنید» سوره نساء، آیه ۱۹.
- ↑ عبدالاسلام الترمانینی، الزواج عند العرب فی الجاهلیه و السلام، ص۱۹۲.
- ↑ «و چون یکی از ایشان را به دختر (دار شدن) نوید دهند چهرهاش (از خشم) سیاه میشود و او (ناگزیر) خشم خود را فرو میخورد. از بدی خبری که به او دادهاند از قوم خود پنهان میگردد؛ آیا او را با (احساس) خواری نگه دارد یا (زنده) در خاک پنهان کند» سوره نحل، آیه ۵۸ ـ ۵۹
- ↑ «و آنگاه که از دختر زنده در گور نهاده، بپرسند: که به کدام گناه او را کشتهاند؟» سوره تکویر، آیه ۸ ـ ۹
- ↑ ﴿قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ قَتَلُوا أَوْلَادَهُمْ سَفَهًا بِغَيْرِ عِلْمٍ وَحَرَّمُوا مَا رَزَقَهُمُ اللَّهُ افْتِرَاءً عَلَى اللَّهِ قَدْ ضَلُّوا وَمَا كَانُوا مُهْتَدِينَ﴾«به راستی آنان که فرزندان خویش را از بیخردی به نادانی کشتند و آنچه خداوند روزی آنان کرده بود با دروغ بافتن به خداوند حرام دانستند زیان کردند، بیگمان گمراه شدند و رهیافته نبودند» سوره انعام، آیه ۱۴۰.
- ↑ سالم، عبدالعزیز، تاریخ عرب قبل از اسلام، ص۳۵۷ـ ۳۵۸.
- ↑ میرزایی، عباس، سلطانی مقدم، سعیده، عصر جاهلیت، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص۸۸ ـ۹۰.
- ↑ عبدالاسلام الترمانینی، الزواج عند العرب فی الجاهلیة و السلام، ص۱۹ـ۴۰؛ عبدالعزیز سالم، تاریخ عرب قبل از اسلام، ص۳۴۹ـ۳۵۰.
- ↑ ر.ک: میرزایی، عباس و سلطانی مقدم، سعیده، عصر جاهلیت، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص۹۰ـ ۹۱.
- ↑ شوقی ضیف، عصر الجاهلی، ص۷۱.
- ↑ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۵، ص۲۰۲.
- ↑ ر.ک: حسینی ایمنی، سید علی اکبر، جنگهای اعراب جاهلی، فرهنگنامۀ تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۲۶۹ـ۲۷۰.
- ↑ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۱۵۱ـ ۱۵۲.
- ↑ ر.ک: میرزایی، عباس، سلطانی مقدم، سعیده، عصر جاهلیت، فرهنگنامۀ تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص۹۱ـ۹۳.