آیا نظریه ظهور صغری صحیح است؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۱۵ سپتامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۴:۴۷
، ۱۵ سپتامبر ۲۰۲۰جایگزینی متن - 'آشکار' به 'آشکار'
جز (جایگزینی متن - '{{یادآوری پانویس}}' به '') |
جز (جایگزینی متن - 'آشکار' به 'آشکار') |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
::::::چنین قیاسی بدون [[دلیل]] است، زیرا اگر [[غیبت امام]] {{ع}} دو مرحلهای بوده است، چه لزومی دارد که [[ظهور]] ایشان هم در دو مرحله واقع شود؟! تنها نقطه اتکای این [[قیاس]] همان [[تشبیه]] نخست است که اشکال و ایراد آن بیان شد. | ::::::چنین قیاسی بدون [[دلیل]] است، زیرا اگر [[غیبت امام]] {{ع}} دو مرحلهای بوده است، چه لزومی دارد که [[ظهور]] ایشان هم در دو مرحله واقع شود؟! تنها نقطه اتکای این [[قیاس]] همان [[تشبیه]] نخست است که اشکال و ایراد آن بیان شد. | ||
::::::پس اصل این [[دعا]] – قائل شدن به [[ظهور]] صغری – بدون [[دلیل]] است و همین [[دلیل]] نداشتنش برای رد آن [[کفایت]] میکند. ما اگر بخواهیم [[اعتقادی]] را به [[دین]] نسبت بدهیم، باید [[دلیل]] معتبری از کتاب، [[سنت]] یا [[عقل]] فطری اقامه کنیم، و گرنه، چیزی را در [[دین]] داخل کردهایم که [[دلیل]] ندارد. این کار جایز نیست هر چند که به [[نیت]] خیر و به قصد ایجاد [[امید]] و [[انتظار فرج]] در [[مردم]] صورت بگیرد. | ::::::پس اصل این [[دعا]] – قائل شدن به [[ظهور]] صغری – بدون [[دلیل]] است و همین [[دلیل]] نداشتنش برای رد آن [[کفایت]] میکند. ما اگر بخواهیم [[اعتقادی]] را به [[دین]] نسبت بدهیم، باید [[دلیل]] معتبری از کتاب، [[سنت]] یا [[عقل]] فطری اقامه کنیم، و گرنه، چیزی را در [[دین]] داخل کردهایم که [[دلیل]] ندارد. این کار جایز نیست هر چند که به [[نیت]] خیر و به قصد ایجاد [[امید]] و [[انتظار فرج]] در [[مردم]] صورت بگیرد. | ||
::::::اما مشکل این نظریه فقط بیدلیل بودن آن نیست، بلکه [[ادله]] موجود درست عکس این معنا را میرسانند. آن [[ادله]] برای ایجاد [[امید]] و حال [[انتظار فرج]] در [[مردم]] بیشترین تأثیر را دارد و با وجود آنها نیازی به استفاده از مطالب نادرست در این خصوص نمیماند. ادلهای که این نظریه را رد میکنند، همان احادیثی است که ناگهانی و دفعی بودن امر [[ظهور]] را میرسانند. اگر قرار باشد این [[احادیث]] یک مدلول مسلم و قطعی داشته باشند، همین تدریجی نبودن [[ظهور امام]] {{ع}} میباشد. برای تکمیل و تأیید این بحث، به یک [[حدیث]] دیگر در همین موضوع استناد میکنیم. [[امام باقر]] {{ع}} فرمودند: {{متن حدیث|"یَظْهَرُ کَالشِّهَابِ الثَّاقِبِ فِی اللَّیْلَهًِْ الظَّلْمَاءِ"}}<ref>«([[امام عصر]] {{ع}}) هم چون سنگ آسمانی شکافنده در شب تاریک ظاهر میشوند. » بحار الانوار، ج ۲۴، ص ۷۸.</ref>. "ثاقب" در زبان [[عربی]] به معنای سوراخ کننده و شکافنده میباشد. "[[شهاب ثاقب]]" به سنگ آسمانیای گفته میشود که به طور ناگهانی [[تاریکی]] شب را میشکافد. صفت بارز و شاخص آن همین است که در [[تاریکی]] مطلق – که هیچ [[روشنایی]] در آن نیست – به صورت ناگهانی [[نور افشانی]] میکند. پس [[ظهور امام عصر]] {{ع}} هم که به [[شهاب ثاقب]] [[تشبیه]] شده است، به همین صورت خواهد بود. ایشان در [[تاریکی]] محض [[ظهور]] میکنند و به صورت دفعی و ناگهانی | ::::::اما مشکل این نظریه فقط بیدلیل بودن آن نیست، بلکه [[ادله]] موجود درست عکس این معنا را میرسانند. آن [[ادله]] برای ایجاد [[امید]] و حال [[انتظار فرج]] در [[مردم]] بیشترین تأثیر را دارد و با وجود آنها نیازی به استفاده از مطالب نادرست در این خصوص نمیماند. ادلهای که این نظریه را رد میکنند، همان احادیثی است که ناگهانی و دفعی بودن امر [[ظهور]] را میرسانند. اگر قرار باشد این [[احادیث]] یک مدلول مسلم و قطعی داشته باشند، همین تدریجی نبودن [[ظهور امام]] {{ع}} میباشد. برای تکمیل و تأیید این بحث، به یک [[حدیث]] دیگر در همین موضوع استناد میکنیم. [[امام باقر]] {{ع}} فرمودند: {{متن حدیث|"یَظْهَرُ کَالشِّهَابِ الثَّاقِبِ فِی اللَّیْلَهًِْ الظَّلْمَاءِ"}}<ref>«([[امام عصر]] {{ع}}) هم چون سنگ آسمانی شکافنده در شب تاریک ظاهر میشوند. » بحار الانوار، ج ۲۴، ص ۷۸.</ref>. "ثاقب" در زبان [[عربی]] به معنای سوراخ کننده و شکافنده میباشد. "[[شهاب ثاقب]]" به سنگ آسمانیای گفته میشود که به طور ناگهانی [[تاریکی]] شب را میشکافد. صفت بارز و شاخص آن همین است که در [[تاریکی]] مطلق – که هیچ [[روشنایی]] در آن نیست – به صورت ناگهانی [[نور افشانی]] میکند. پس [[ظهور امام عصر]] {{ع}} هم که به [[شهاب ثاقب]] [[تشبیه]] شده است، به همین صورت خواهد بود. ایشان در [[تاریکی]] محض [[ظهور]] میکنند و به صورت دفعی و ناگهانی آشکار میشوند. این [[تشبیه]] به روشنی نظریههایی از قبیل "[[ظهور]] صغری" را رد میکند. | ||
::::::اگر کسی به قصد ایجاد سوز [[انتظار فرج]] بخواهد خدمتی در [[حق]] دیگران انجام دهد، به جای طرح نظریههای بیدلیل، بهتر است آن چه را خود [[اهل بیت]] {{عم}} به این منظور فرمودهاند، به خوبی بیان و تشریح کند و لازم نیست سخنی بگوید که با مبانی صحیح دینی در تعارض باشد. | ::::::اگر کسی به قصد ایجاد سوز [[انتظار فرج]] بخواهد خدمتی در [[حق]] دیگران انجام دهد، به جای طرح نظریههای بیدلیل، بهتر است آن چه را خود [[اهل بیت]] {{عم}} به این منظور فرمودهاند، به خوبی بیان و تشریح کند و لازم نیست سخنی بگوید که با مبانی صحیح دینی در تعارض باشد. | ||
::::::علاوه بر همه اینها چون وقت [[ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} همان طور که در فصل گذشته بیان شد – قابل [[بداء]] است، به فرض هم که چیزی تحت عنوان "[[ظهور]] صغری" تحقق پیدا کند، هیچ ضرورتی بر این که پس از آن، [[ظهور]] کامل انجام شود، وجود ندارد. این موضوع را همان نویسندهای که نظریه "[[ظهور]] صغری" را مطرح کرده، در انتهای سخنانش پذیرفته است. شاید این تجلیات و این [[علائم]] و این [[نور]] که از افق سر زده (خدای ناکرده) باز منتهی به [[تاریکی]] مطلق شود. زیرا اینها تمام تحت [[اراده الهی]] است و میدانیم که [[خدا]] دستش باز است و هر چه بخواهد میکند و کسی نمیتواند ایرادی داشته باشد و یا از او سؤالی بکند<ref>آیا ظهور نزدیک است ص ۱۴۲.</ref>. حال که چنین است، طرح این نظریه بدون [[دلیل]] چه فایده و اثر مثبتی میتواند داشته باشد؟»<ref>[[سید محمد بنیهاشمی|بنیهاشمی، سید محمد]]، [[سلسله درسهای مهدویت ج۱۰ (کتاب)|انتظار فرج]]، ص ۲۰۱-۲۰۵.</ref>. | ::::::علاوه بر همه اینها چون وقت [[ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} همان طور که در فصل گذشته بیان شد – قابل [[بداء]] است، به فرض هم که چیزی تحت عنوان "[[ظهور]] صغری" تحقق پیدا کند، هیچ ضرورتی بر این که پس از آن، [[ظهور]] کامل انجام شود، وجود ندارد. این موضوع را همان نویسندهای که نظریه "[[ظهور]] صغری" را مطرح کرده، در انتهای سخنانش پذیرفته است. شاید این تجلیات و این [[علائم]] و این [[نور]] که از افق سر زده (خدای ناکرده) باز منتهی به [[تاریکی]] مطلق شود. زیرا اینها تمام تحت [[اراده الهی]] است و میدانیم که [[خدا]] دستش باز است و هر چه بخواهد میکند و کسی نمیتواند ایرادی داشته باشد و یا از او سؤالی بکند<ref>آیا ظهور نزدیک است ص ۱۴۲.</ref>. حال که چنین است، طرح این نظریه بدون [[دلیل]] چه فایده و اثر مثبتی میتواند داشته باشد؟»<ref>[[سید محمد بنیهاشمی|بنیهاشمی، سید محمد]]، [[سلسله درسهای مهدویت ج۱۰ (کتاب)|انتظار فرج]]، ص ۲۰۱-۲۰۵.</ref>. |