آفرینش انسان: تفاوت میان نسخهها
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
==[[قلب روحانی]] عامل تفاوت [[انسان]] با موجودات== | ==[[قلب روحانی]] عامل تفاوت [[انسان]] با موجودات== | ||
*از ویژگیهای [[آدمی]] و یکی از [[دلایل]] تفاوت او با دیگر موجودات، وجود [[قلب روحانی]] در [[آدمی]] است که [[حیات]] او را معنا میبخشد و راه [[سعادت]] و خوشبختی را به او مینمایاند. [[خداوند سبحان]] در [[قرآن کریم]] [[دلیل]] [[تدبر]] نکردن در [[آیات الهی]] را قفل بر [[دلها]] ([[قلب روحانی]]) بیان میکند<ref>{{متن قرآن|أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا}}«آیا در قرآن نیک نمیاندیشند یا بر دلها، کلون زدهاند؟» سوره محمد، آیه ۲۴.</ref>. [[قلب روحانی]] تعلقی به [[بدن]] مادی ندارد و حقیقتی [[معنوی]] و [[الهی]] است هر چند آثار حالات گوناگون این [[حقیقت]] [[روحانی]] بیشترین تأثیر را در همین [[قلب]] درون سینه دارد. به همین [[دلیل]] [[انسانها]] در [[افعال خیر]] یا [[شر]] خود در [[قلب]] مادی خویش احساس رنجش یا [[شادمانی]] میکنند. [[امام علی]]{{ع}} بر این عنصر تأکید کرده و آن را بیان داشتهاند: «پارهگوشتی به رگ [[حیات]] [[انسان]] آویخته است که از شگفت انگیزترین اعضای او، یعنی [[قلب]] است که زمینههایی از [[حکمت]] و نیز ضدّ آن را در خود جا میدهد»<ref>{{متن حدیث|لَقَدْ عُلِّقَ بِنِیَاطِ هَذَا الْإِنْسَانِ بَضْعَةٌ هِیَ أَعْجَبُ مَا فِیهِ وَ [هُوَ] ذَلِکَ الْقَلْبُ وَ ذَلِکَ أَنَّ لَهُ مَوَادَّ مِنَ الْحِکْمَةِ وَ أَضْدَاداً مِنْ خِلَافِهَا}}؛ نهج البلاغه، حکمت | *از ویژگیهای [[آدمی]] و یکی از [[دلایل]] تفاوت او با دیگر موجودات، وجود [[قلب روحانی]] در [[آدمی]] است که [[حیات]] او را معنا میبخشد و راه [[سعادت]] و خوشبختی را به او مینمایاند. [[خداوند سبحان]] در [[قرآن کریم]] [[دلیل]] [[تدبر]] نکردن در [[آیات الهی]] را قفل بر [[دلها]] ([[قلب روحانی]]) بیان میکند<ref>{{متن قرآن|أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا}}«آیا در قرآن نیک نمیاندیشند یا بر دلها، کلون زدهاند؟» سوره محمد، آیه ۲۴.</ref>. [[قلب روحانی]] تعلقی به [[بدن]] مادی ندارد و حقیقتی [[معنوی]] و [[الهی]] است هر چند آثار حالات گوناگون این [[حقیقت]] [[روحانی]] بیشترین تأثیر را در همین [[قلب]] درون سینه دارد. به همین [[دلیل]] [[انسانها]] در [[افعال خیر]] یا [[شر]] خود در [[قلب]] مادی خویش احساس رنجش یا [[شادمانی]] میکنند. [[امام علی]]{{ع}} بر این عنصر تأکید کرده و آن را بیان داشتهاند: «پارهگوشتی به رگ [[حیات]] [[انسان]] آویخته است که از شگفت انگیزترین اعضای او، یعنی [[قلب]] است که زمینههایی از [[حکمت]] و نیز ضدّ آن را در خود جا میدهد»<ref>{{متن حدیث|لَقَدْ عُلِّقَ بِنِیَاطِ هَذَا الْإِنْسَانِ بَضْعَةٌ هِیَ أَعْجَبُ مَا فِیهِ وَ [هُوَ] ذَلِکَ الْقَلْبُ وَ ذَلِکَ أَنَّ لَهُ مَوَادَّ مِنَ الْحِکْمَةِ وَ أَضْدَاداً مِنْ خِلَافِهَا}}؛ نهج البلاغه، حکمت ۱۰٨.</ref>.<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۵۴.</ref> | ||
==[[تقرب به خداوند]] عامل [[ارزشمندی]] [[انسان]]== | ==[[تقرب به خداوند]] عامل [[ارزشمندی]] [[انسان]]== | ||
*[[انسان]] از لحاظ ساختمان بدنی و ظاهری و سرمایۀ [[معنوی]] [[ارزشمندی]] مانند [[اختیار]] و [[حسن]] [[تکلیف]]<ref>ر.ک: آفرینش و انسان، ۷۹ـ ۷۶.</ref>، سرآمد آفریدگان نیست؛ چنانکه [[قرآن]] میفرماید: «[[آفرینش]] [[آسمانها]] و [[زمین]]، شکوهمندتر از [[آفرینش]] [[مردم]] است»<ref>{{متن قرآن|لَخَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَكْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}}«به یقین آفرینش آسمانها و زمین بزرگتر از آفرینش مردم است اما بیشتر مردم نمیدانند» سوره غافر، آیه ۵۷.</ref>، بلکه او از گذر [[عبودیت]] و [[تقرب به خداوند]] میتواند بر همۀ آفریدگان مجرد و مادی [[برتری]] یابد<ref>ر.ک: المیزان، ج۱۳، صفحات ۱۶۵ـ ۱۶۰.</ref>.<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۴.</ref> [[قرآن]] میفرماید: «ما [[اولاد آدم]] را گرامی داشته و آنان را بر شمار بسیاری از آفریدگان [[برتری]] دادهایم»<ref>{{متن قرآن|وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا}}«و به راستی ما فرزندان آدم را ارجمند داشتهایم و آنان را در خشکی و دریا (بر مرکب) سوار کردهایم و به آنان از چیزهای پاکیزه روزی دادهایم و آنان را بر بسیاری از آنچه آفریدهایم، نیک برتری بخشیدهایم» سوره اسراء، آیه ۷۰.</ref> تا به [[هدف]] نهایی [[آفرینش]] که [[معرفت]] است برسد. پیش از [[معرفت]]، [[عبادت]] جای دارد که [[هدف]] ابتدایی است؛ چنانکه [[قرآن]] میفرماید: «ما [[جن]] و انس را تنها برای [[عبادت]] آفریدیم»<ref>{{متن قرآن|وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ}}«و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند» سوره ذاریات، آیه ۵۶.</ref> و در جایی دیگر میفرماید: «[[خداوند]] را [[عبادت]] کن تا به [[یقین]] برسی»<ref>{{متن قرآن|وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ}}«و پروردگارت را پرستش کن تا مرگ تو فرا رسد» سوره حجر، آیه ۹۹.</ref>. بنابراین [[انسان]] از گذر [[عبادت]] به [[یقین]] میرسد که [[هدف]] نهایی [[آفرینش]] اوست و [[یقین]]، عبارت است از [[معرفت]] به ذات و [[صفات ]] [[خداوند متعال]]<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۴.</ref>. | *[[انسان]] از لحاظ ساختمان بدنی و ظاهری و سرمایۀ [[معنوی]] [[ارزشمندی]] مانند [[اختیار]] و [[حسن]] [[تکلیف]]<ref>ر.ک: آفرینش و انسان، ۷۹ـ ۷۶.</ref>، سرآمد آفریدگان نیست؛ چنانکه [[قرآن]] میفرماید: «[[آفرینش]] [[آسمانها]] و [[زمین]]، شکوهمندتر از [[آفرینش]] [[مردم]] است»<ref>{{متن قرآن|لَخَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَكْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}}«به یقین آفرینش آسمانها و زمین بزرگتر از آفرینش مردم است اما بیشتر مردم نمیدانند» سوره غافر، آیه ۵۷.</ref>، بلکه او از گذر [[عبودیت]] و [[تقرب به خداوند]] میتواند بر همۀ آفریدگان مجرد و مادی [[برتری]] یابد<ref>ر.ک: المیزان، ج۱۳، صفحات ۱۶۵ـ ۱۶۰.</ref>.<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۴.</ref> [[قرآن]] میفرماید: «ما [[اولاد آدم]] را گرامی داشته و آنان را بر شمار بسیاری از آفریدگان [[برتری]] دادهایم»<ref>{{متن قرآن|وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا}}«و به راستی ما فرزندان آدم را ارجمند داشتهایم و آنان را در خشکی و دریا (بر مرکب) سوار کردهایم و به آنان از چیزهای پاکیزه روزی دادهایم و آنان را بر بسیاری از آنچه آفریدهایم، نیک برتری بخشیدهایم» سوره اسراء، آیه ۷۰.</ref> تا به [[هدف]] نهایی [[آفرینش]] که [[معرفت]] است برسد. پیش از [[معرفت]]، [[عبادت]] جای دارد که [[هدف]] ابتدایی است؛ چنانکه [[قرآن]] میفرماید: «ما [[جن]] و انس را تنها برای [[عبادت]] آفریدیم»<ref>{{متن قرآن|وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ}}«و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند» سوره ذاریات، آیه ۵۶.</ref> و در جایی دیگر میفرماید: «[[خداوند]] را [[عبادت]] کن تا به [[یقین]] برسی»<ref>{{متن قرآن|وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ}}«و پروردگارت را پرستش کن تا مرگ تو فرا رسد» سوره حجر، آیه ۹۹.</ref>. بنابراین [[انسان]] از گذر [[عبادت]] به [[یقین]] میرسد که [[هدف]] نهایی [[آفرینش]] اوست و [[یقین]]، عبارت است از [[معرفت]] به ذات و [[صفات ]] [[خداوند متعال]]<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۴.</ref>. |
نسخهٔ ۱ اکتبر ۲۰۲۰، ساعت ۰۸:۴۷
متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
- مدخلهای وابسته به این بحث:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل آفرینش انسان (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
دو نوع آفرینش انسان
- براساس نظر اسلام انسان دو گونۀ آفرینش داشته است: یکی آفرینش از گِل و بدون پدر و مادر؛ این گونه آفرینش ویژۀ آدم(ع) و حوا است که خداوند آنان را از گِل آفرید. دوم آفرینش از یک پدر و یک مادر که نسل انسان پس از آدم(ع) و حوا را شامل میشود. گونۀ نخست آفرینش، تنها یک بار رخ داده است. در قرآن کریم از عنصر نخستین آفرینش انسان با تعبیر ﴿ْ طين﴾ به معنای گِل، و گاه ﴿تُرَابٍ﴾ به معنای خاک[۱] و گاه ﴿حَمَإٍ مَسْنُونٍ﴾ به معنای گِل بدبو و نیز ﴿صَلْصَالٍ﴾ به معنای گِل خشکیده[۲] یاد میشود و تناقضی میان این تعابیر نیست بدین معنا که خداوند، خاک را برای آفرینش انسان برگزید و سپس آن را به گِل مبدل ساخت و آنگاه گِل بدبو و سیاه و سپس خشک شد و از آن انسان را آفرید[۳]. خداوند از روح خویش در کالبدش دمید و به فرشتگان فرمان داد بر او سجده کنند[۴].[۵] اما گونۀ دوم همواره ادامه دارد و یکی از نشانههای نعمتهای الهی و از پایههای تکامل بشر است. بنابراین، اصل انسان از گِل و نسل او از آب است.
آفرینش انسان در قرآن
- قرآن دربارۀ گونۀ نخست آفرینش به صراحت میفرماید: آفرینش انسان از گِل آغاز شده است[۶] و دربارۀ گونۀ دوم میفرماید: خداوند نژاد انسان را از ماء مهین یعنی قطرۀ ناچیز آب آفریده است[۷].[۸] قرآن کریم آفرینش انسان به گونۀ دوم را دارای چند مرحله میداند: نطفه، عَلَقه، مُضْغه، استخوان و دمیده شدن روح[۹].
- یکی از تعبیرات قرآن دربارۀ آفرینش انسان "آفرینش نو" است که مراد از آن دمیده شدن روح در کالبد جنین انسانی است که چهار ماه پس از انعقاد نطفه انجام میپذیرد[۱۰]. در روایات آمده است، نطفه چهل روز در رحم میماند و آنگاه به صورت عَلَقه در میآید و چهل روز بعد به صورت مُضغه، پس از چهار ماه، خداوند دو فرشته را به خلق کودک مأمور میسازد[۱۱].[۱۲]
آفرینش انسان در نهج البلاغه
- در فرمایشان امام علی(ع) خلقت انسان افزون بر بیان عظمت آفریننده، نقش تنبه و بیداری در وجود انسانی دارد که دارای قوۀ تعقل و تفکر است: «ای آفریدۀ موزون و پدیدآمده در تاریکیِ زهدان و پرده های سنگین و تودرتو، تو همانی که از گِلِ فشرده پدید آمدی و در جایگاهی مطمئن تا روز معلوم و عمر معیّن نشستهای تو به صورت "جنین" در شکم مادرت موج میزدی و شنا میکردی نه آوازی میشنیدی و نه توان پاسخ گفتن به دعوتگری داشتی آنگاه از جایگاهت به خانهای که ندیده بودی و راههای منافع آن را نمیشناختی، بیرون رانده شدی. راستی چه کسی به تو آموخت که شیر از پستان مادر بنوشی و هنگام نیاز، بدانجا که باید، روی آوری»[۱۳]. اشارۀ امام به آفرینش انسان از آبی بیارزش، نکتهای است افزون بر بیان قدرت پروردگار در آفرینش انسان، به نقطۀ آغازین حضور انسان در پهنۀ هستی دارد که او را متوجه آغاز خود میکند و از غرور پرهیز میدهد؛ چنانکه فرمودند: «پسر آدم را با ناز چه کار، آغازش نطفه بوده است و پایانش مردار. آیا شما را از آفرینش آدمی آگاه سازم، آنکه خداوندش در ظلمت زهدانها و درون غلافها و پردهها پدید آورد، نطفهای بود جهنده و خونی لختهشده، بیهیچ صورتی و جنینی و شیرخوارهای و از شیر بازگرفتهای، سپس جوانی شد بالیده و رسیده، خداوند او را دلی داده فراگیرنده و زبانی سخنگوی و دیدهای بینا»[۱۴]. در فرازی دیگر در بیان شگفتیهای آفرینش آدمی فرمودند: «شگفتا از این انسان که با اندکی پیه بیند و با تکّه گوشتی گوید و با قطعه استخوانی شنود و از دریچهای تنفّس کند»[۱۵].[۱۶]
قلب روحانی عامل تفاوت انسان با موجودات
- از ویژگیهای آدمی و یکی از دلایل تفاوت او با دیگر موجودات، وجود قلب روحانی در آدمی است که حیات او را معنا میبخشد و راه سعادت و خوشبختی را به او مینمایاند. خداوند سبحان در قرآن کریم دلیل تدبر نکردن در آیات الهی را قفل بر دلها (قلب روحانی) بیان میکند[۱۷]. قلب روحانی تعلقی به بدن مادی ندارد و حقیقتی معنوی و الهی است هر چند آثار حالات گوناگون این حقیقت روحانی بیشترین تأثیر را در همین قلب درون سینه دارد. به همین دلیل انسانها در افعال خیر یا شر خود در قلب مادی خویش احساس رنجش یا شادمانی میکنند. امام علی(ع) بر این عنصر تأکید کرده و آن را بیان داشتهاند: «پارهگوشتی به رگ حیات انسان آویخته است که از شگفت انگیزترین اعضای او، یعنی قلب است که زمینههایی از حکمت و نیز ضدّ آن را در خود جا میدهد»[۱۸].[۱۹]
تقرب به خداوند عامل ارزشمندی انسان
- انسان از لحاظ ساختمان بدنی و ظاهری و سرمایۀ معنوی ارزشمندی مانند اختیار و حسن تکلیف[۲۰]، سرآمد آفریدگان نیست؛ چنانکه قرآن میفرماید: «آفرینش آسمانها و زمین، شکوهمندتر از آفرینش مردم است»[۲۱]، بلکه او از گذر عبودیت و تقرب به خداوند میتواند بر همۀ آفریدگان مجرد و مادی برتری یابد[۲۲].[۲۳] قرآن میفرماید: «ما اولاد آدم را گرامی داشته و آنان را بر شمار بسیاری از آفریدگان برتری دادهایم»[۲۴] تا به هدف نهایی آفرینش که معرفت است برسد. پیش از معرفت، عبادت جای دارد که هدف ابتدایی است؛ چنانکه قرآن میفرماید: «ما جن و انس را تنها برای عبادت آفریدیم»[۲۵] و در جایی دیگر میفرماید: «خداوند را عبادت کن تا به یقین برسی»[۲۶]. بنابراین انسان از گذر عبادت به یقین میرسد که هدف نهایی آفرینش اوست و یقین، عبارت است از معرفت به ذات و صفات خداوند متعال[۲۷].
رد نظریه تطور در خلقت انسان
- در نظر اسلام همۀ انسانها از نسل آدم(ع) و حوایند که بر اثر ازدواج یک مرد و یک زن پدید آمدهاند[۲۸] و اسلام نظریۀ تطور که نسل انسان را به نوعی حیوان شبیه میمون میدانند که در قرنهای متمادی تطور و تکامل یافته و به انسان امروزی رسیده است را مردود میشمارد[۲۹]. برای بقای نسل آدم(ع) خداوند، فرشتگان یا جنیانی را به ازدواج فرزندان آدم درآورده و یا فرزندان آدم(ع) و حوا با یکدیگر ازدواج کردهاند. حرمت ازدواج برادر با خواهر از احکام تشریعی است و حکم تشریعی هم تغییرپذیر است و این گونه احکام پیرو مصالح و مفاسدند. اما حکم تکوینی به هیچ روی تغییر نمیپذیرد از این رو ازدواج برادر با خواهر در زمان حضرت آدم(ع) مفسده نداشته و بلکه برای بقای نسل آدم(ع) مصلحت نیز داشته است. در زمان شرایع بعدی بود که چنین ازدواجی با مفسده مواجه شد و حرام گشت[۳۰].[۳۱]
تاریخ آفرینش بشر
- شمار جمعیت فعلی انسانها نشان دهندۀ هفت هزار سال عمر بشر است؛ اگرچه گاه بقایایی از استخوانهای انسان کشف میشود که قدمت آن به صدها هزار سال پیش میرسد اما ممکن است از آنِ انسان کنونی نباشند و به نسلی که پیش از آدم و حوا میزیستهاند مربوط شوند؛ زیرا اگر نسل انسان را از آدم و حوا بدانیم با توجه به مرگ و میرهای طبیعی و نیز ناشی از جنگها و بیماریها، شمار انسانها به قدری میرسد که امروز هست. استخوانهای کشف شده هم به احتمال، از آنِ نوعی هستند که پیش از آدم و حوا میزیسته است[۳۲]. دربارۀ عمر موجودات دیگر در قرآن کریم نشانههایی روشن یافت میشوند که نشان میدهند برخی از آنها پیش از انسان وجود داشتهاند به عنوان مثال، قرآن میفرماید: «ما امانت را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه کردیم و آنها از حمل آن سر برتافتند و هراسیدند ولی انسان آن را بر دوش گرفت»[۳۳]. این آیه تصریح دارد که آسمانها و زمین و کوهها پیش از انسان وجود داشتهاند[۳۴].
منابع
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ ﴿وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ إِذَا أَنْتُمْ بَشَرٌ تَنْتَشِرُونَ﴾«و از نشانههای او این است که شما را از خاک آفرید آنگاه شما آدمیانی (روی زمین) پراکنده میشوید» سوره روم، آیه ۲۰.
- ↑ ﴿وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ﴾«و به راستی ما آدمی را از گلی خشک برآمده از لایی بویناک، آفریدیم» سوره حجر، آیه ۲۶؛ ﴿وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ﴾«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: من بر آنم بشری از گلی خشک برآمده از لایی بویناک، بیافرینم؛» سوره حجر، آیه ۲۸؛ ﴿قَالَ لَمْ أَكُنْ لِأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ﴾«گفت: سر آن ندارم که برای بشری فروتنی کنم که او را از گلی خشک برآمده از لایی بویناک آفریدهای» سوره حجر، آیه ۳۳.
- ↑ ر.ک: مجمع البیان، ج۶، ص۱۱۴.
- ↑ ﴿فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ﴾«پس هنگامی که او را باندام برآوردم و در او از روان خویش دمیدم، برای او به فروتنی در افتید!» سوره حجر، آیه ۲۹.
- ↑ ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۴۲.
- ↑ ﴿الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ وَبَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسَانِ مِنْ طِينٍ﴾«اوست که هر چه آفرید نیکو آفرید و آفرینش آدمی را از گلی آغازید» سوره سجده، آیه ۷.
- ↑ ﴿ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلَالَةٍ مِنْ مَاءٍ مَهِينٍ﴾«سپس نسل او را از چکیده آبی خوارمایه پدید آورد» سوره سجده، آیه ۸.
- ↑ ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۴۱ـ۴۲.
- ↑ ﴿ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِي قَرَارٍ مَكِينٍ ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ﴾«سپس او را نطفهای در جایگاهی استوار نهادیم، سپس نطفه را خونی بسته و آنگاه خون بسته را گوشتپارهای و گوشتپاره را استخوانهایی آفریدیم پس از آن بر استخوانها گوشت پوشاندیم سپس آن را آفرینشی دیگر دادیم؛ پس بزرگوار است خداوند که نیکوترین آفریدگاران است» سوره مؤمنون، آیه ۱۳ و ۱۴
- ↑ ر.ک: الدر المنثور، ج۵، ص۷.
- ↑ ر.ک: کلینی، محمد بن یعقوب، الفروع من الکافی، ج۶، صفحات ۱۲ـ ۱۶.
- ↑ ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۴۲.
- ↑ «أَیُّهَا الْمَخْلُوقُ السَّوِیُّ وَ الْمَنْشَأُ الْمَرْعِیُّ فِی ظُلُمَاتِ الْأَرْحَامِ وَ مُضَاعَفَاتِ الْأَسْتَارِ. بُدِئْتَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طِینٍ وَ وُضِعْتَ فِی قَرارٍ مَکِینٍ إِلی قَدَرٍ مَعْلُومٍ وَ أَجَلٍ مَقْسُومٍ تَمُورُ فِی بَطْنِ أُمِّکَ جَنِیناً لَا تُحِیرُ دُعَاءً وَ لَا تَسْمَعُ نِدَاءً ثُمَّ أُخْرِجْتَ مِنْ مَقَرِّکَ إِلَی دَارٍ لَمْ تَشْهَدْهَا وَ لَمْ تَعْرِفْ سُبُلَ مَنَافِعِهَا فَمَنْ هَدَاکَ لِاجْتِرَارِ الْغِذَاءِ مِنْ ثَدْیِ أُمِّکَ وَ عَرَّفَکَ عِنْدَ الْحَاجَةِ مَوَاضِعَ طَلَبِکَ وَ إِرَادَتِک»؛ نهج البلاغه، خطبۀ١٦٣.
- ↑ «أَمْ هَذَا الَّذِی أَنْشَأَهُ فِی ظُلُمَاتِ الْأَرْحَامِ وَ شُغُفِ الْأَسْتَارِ نُطْفَةً دِهَاقاً وَ عَلَقَةً مِحَاقاً وَ جَنِیناً وَ رَاضِعاً وَ وَلِیداً وَ یَافِعاً ثُمَّ مَنَحَهُ قَلْباً حَافِظاً وَ لِسَاناً لَافِظاً وَ بَصَراً لَاحِظاً»؛ نهج البلاغه، خطبۀ ۸٣.
- ↑ «اعْجَبُوا لِهَذَا الْإِنْسَانِ یَنْظُرُ بِشَحْمٍ وَ یَتَکَلَّمُ بِلَحْمٍ وَ یَسْمَعُ بِعَظْمٍ وَ یَتَنَفَّسُ مِنْ خَرْمٍ»؛ نهج البلاغه، حکمت ٨.
- ↑ ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه، ص ۵۴.
- ↑ ﴿أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا﴾«آیا در قرآن نیک نمیاندیشند یا بر دلها، کلون زدهاند؟» سوره محمد، آیه ۲۴.
- ↑ «لَقَدْ عُلِّقَ بِنِیَاطِ هَذَا الْإِنْسَانِ بَضْعَةٌ هِیَ أَعْجَبُ مَا فِیهِ وَ [هُوَ] ذَلِکَ الْقَلْبُ وَ ذَلِکَ أَنَّ لَهُ مَوَادَّ مِنَ الْحِکْمَةِ وَ أَضْدَاداً مِنْ خِلَافِهَا»؛ نهج البلاغه، حکمت ۱۰٨.
- ↑ ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه، ص ۵۴.
- ↑ ر.ک: آفرینش و انسان، ۷۹ـ ۷۶.
- ↑ ﴿لَخَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَكْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ﴾«به یقین آفرینش آسمانها و زمین بزرگتر از آفرینش مردم است اما بیشتر مردم نمیدانند» سوره غافر، آیه ۵۷.
- ↑ ر.ک: المیزان، ج۱۳، صفحات ۱۶۵ـ ۱۶۰.
- ↑ ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۴۴.
- ↑ ﴿وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا﴾«و به راستی ما فرزندان آدم را ارجمند داشتهایم و آنان را در خشکی و دریا (بر مرکب) سوار کردهایم و به آنان از چیزهای پاکیزه روزی دادهایم و آنان را بر بسیاری از آنچه آفریدهایم، نیک برتری بخشیدهایم» سوره اسراء، آیه ۷۰.
- ↑ ﴿وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ﴾«و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند» سوره ذاریات، آیه ۵۶.
- ↑ ﴿وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ﴾«و پروردگارت را پرستش کن تا مرگ تو فرا رسد» سوره حجر، آیه ۹۹.
- ↑ ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۴۴.
- ↑ ر.ک: المیزان، ج۱۶، ص۲۶۰ـ ۲۵۵؛ فرهنگ شیعه، ص ۴۱ـ۴۲.
- ↑ ر.ک: عقاید داروین، ص ۱۲۶ـ ۱۱۱.
- ↑ ر.ک: مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۱۱، ص ۲۴۹ـ ۲۱۸؛ الاحتجاج، طبرسی، ج۲، ص۴۴.
- ↑ ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۴۳.
- ↑ ر.ک: معارف و معاریف، ج۱، ص۲۹۱.
- ↑ ﴿إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا﴾«ما امانت را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه کردیم، از برداشتن آن سر برتافتند و از آن هراسیدند و آدمی آن را برداشت؛ بیگمان او ستمکارهای نادان است» سوره احزاب، آیه ۷۲.
- ↑ ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۴۲ـ۴۳.