ظلم: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۸: خط ۴۸:
# [[سیاست]] و ظلم
# [[سیاست]] و ظلم


==مؤلفه‌های ظلم==
==گستره و مصداق‌های ظلم==
===مؤلفه‌های فردی===
==متعلق ظلم==
===مؤلفه‌های اجتماعی===
=== ظلم به خدا===
==نشانه‌ها و ویژگی های ظالم==
=== ظلم به آیات خدا===
=== ظالمان ([[ظلمه]])===
=== ظلم به پیامبران===
=== ظلم به پیامبر خاتم===
=== ظلم به خود===
=== ظلم به صالحان===
=== ظلم به مسلمانان===
=== ظلم به بى گناهان===
=== ظلم به غافلان===
=== ظلم به شریک===
=== ظلم به مطلقه===
 
=== تهمت ظلم===
 
== دست‌اندرکاران ظلم==
===نشانه‌ها و ویژگی های ظالمان ([[ظلمه]])===
* از دیدگاه [[مکتب اهل بیت]]، به [[حکومت‌ها]] و حاکمانی که [[منصب]] [[رهبری]] و [[خلافت]] را که خاصّ [[ائمه]] [[اهل بیت]]{{عم}} است، [[غصب]] کردند و به [[خاندان پیامبر]] و شیعیانشان [[ستم]] روا داشتند، خلفای [[اموی]] و [[عباسی]] و دودمان‌های [[ظالم]] دیگر گفته می‌شود. سفارش [[امامان]]، دوری گزیدن از دربارهای [[ظالمان]] و مبارزۀ منفی با خلفای [[جور]] بود. داستان [[نهی]] [[امام کاظم]]{{ع}} نسبت به [[صفوان جمّال]] برای کرایه دادن شترانش به [[هارون الرشید]]، حتّی برای [[سفر]] [[حج]] که مشهور است یک نمونه از آن است.<ref>حیاة الامام موسی بن جعفر، ج ۲ ص ۲۶۶، وسائل الشیعه، ج ۱۲ ص ۱۳۱</ref> دیدگاه عدالت‌خواهانۀ [[تشیّع]]، با [[حکومت جور]] سر ناسازگاری داشته و هرگونه [[همکاری]] با آن را [[حرام]] می‌داند. در کتاب‌های [[فقهی]]، عناوینی چون: [[حکومت جور]]، [[حاکم جائر]]، [[ظلمه]]، اعوان الظّلمه و ابوابی چون "[[حرمت]] مسؤولیت‌پذیری از سوی [[حکومت ظالم]]" دیده می‌شود.<ref>مکاسب شیخ انصاری، باب «حرمة الولایة من قبل الجائر»، «المکاسب المحرّمه» امام خمینی، ج ۲ ص ۱۰۵</ref> مردی از [[امام صادق]]{{ع}} پرسید: کسانی از [[شیعه]] وارد دستگاه [[حکومتی]] می‌شوند، برای آنان کار می‌کنند و [[هوادار]] آنان می‌شوند. [[حضرت]] فرمود: {{عربی|"لیس هم من الشّیعة، و لکنّهم من أولئک"}}<ref>«آنان شیعه نیستند، بلکه از همانانند!» وسائل الشیعه، ج ۱۲ ص ۱۳۸. ر. ک: «باب تحریم معونة الظالمین»، وسائل الشیعه، ج ۱۲ ص ۱۲۷</ref> این دیدگاه از آنجا سرچشمه می‌گیرد که [[حکومت]] و [[خلافت]]، باید در تداوم [[رسالت]] و در مسیر "[[ولایت]] [[اللّه]]" باشد و مجری [[احکام الهی]] گردد. [[مشروعیّت]] چنین [[حکومتی]] با [[نصّ]] خاص یا به [[نیابت]] عامّ است. از دیدگاه [[ائمه]]، حتّی منصب‌هایی چون [[امامت]] [[جمعه]] و [[نماز عید]]، خاصّ برگزیدگان و [[خلفای الهی]] است که دیگران با [[قهر]] و [[غلبه]] آن را تصرّف کرده و [[حکم خدا]] را [[تغییر]] داده و [[کتاب الهی]] و فرائض [[دین]] را پشت‌سر انداخته‌اند. [[امام سجاد]]{{ع}} از این ظلم یاد می‌کند و [[دشمنان]] [[اهل بیت]] را [[لعنت]] می‌کند.<ref>صحیفۀ سجّادیه، دعای ۴۸</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۳۷۶.</ref>.
* از دیدگاه [[مکتب اهل بیت]]، به [[حکومت‌ها]] و حاکمانی که [[منصب]] [[رهبری]] و [[خلافت]] را که خاصّ [[ائمه]] [[اهل بیت]]{{عم}} است، [[غصب]] کردند و به [[خاندان پیامبر]] و شیعیانشان [[ستم]] روا داشتند، خلفای [[اموی]] و [[عباسی]] و دودمان‌های [[ظالم]] دیگر گفته می‌شود. سفارش [[امامان]]، دوری گزیدن از دربارهای [[ظالمان]] و مبارزۀ منفی با خلفای [[جور]] بود. داستان [[نهی]] [[امام کاظم]]{{ع}} نسبت به [[صفوان جمّال]] برای کرایه دادن شترانش به [[هارون الرشید]]، حتّی برای [[سفر]] [[حج]] که مشهور است یک نمونه از آن است.<ref>حیاة الامام موسی بن جعفر، ج ۲ ص ۲۶۶، وسائل الشیعه، ج ۱۲ ص ۱۳۱</ref> دیدگاه عدالت‌خواهانۀ [[تشیّع]]، با [[حکومت جور]] سر ناسازگاری داشته و هرگونه [[همکاری]] با آن را [[حرام]] می‌داند. در کتاب‌های [[فقهی]]، عناوینی چون: [[حکومت جور]]، [[حاکم جائر]]، [[ظلمه]]، اعوان الظّلمه و ابوابی چون "[[حرمت]] مسؤولیت‌پذیری از سوی [[حکومت ظالم]]" دیده می‌شود.<ref>مکاسب شیخ انصاری، باب «حرمة الولایة من قبل الجائر»، «المکاسب المحرّمه» امام خمینی، ج ۲ ص ۱۰۵</ref> مردی از [[امام صادق]]{{ع}} پرسید: کسانی از [[شیعه]] وارد دستگاه [[حکومتی]] می‌شوند، برای آنان کار می‌کنند و [[هوادار]] آنان می‌شوند. [[حضرت]] فرمود: {{عربی|"لیس هم من الشّیعة، و لکنّهم من أولئک"}}<ref>«آنان شیعه نیستند، بلکه از همانانند!» وسائل الشیعه، ج ۱۲ ص ۱۳۸. ر. ک: «باب تحریم معونة الظالمین»، وسائل الشیعه، ج ۱۲ ص ۱۲۷</ref> این دیدگاه از آنجا سرچشمه می‌گیرد که [[حکومت]] و [[خلافت]]، باید در تداوم [[رسالت]] و در مسیر "[[ولایت]] [[اللّه]]" باشد و مجری [[احکام الهی]] گردد. [[مشروعیّت]] چنین [[حکومتی]] با [[نصّ]] خاص یا به [[نیابت]] عامّ است. از دیدگاه [[ائمه]]، حتّی منصب‌هایی چون [[امامت]] [[جمعه]] و [[نماز عید]]، خاصّ برگزیدگان و [[خلفای الهی]] است که دیگران با [[قهر]] و [[غلبه]] آن را تصرّف کرده و [[حکم خدا]] را [[تغییر]] داده و [[کتاب الهی]] و فرائض [[دین]] را پشت‌سر انداخته‌اند. [[امام سجاد]]{{ع}} از این ظلم یاد می‌کند و [[دشمنان]] [[اهل بیت]] را [[لعنت]] می‌کند.<ref>صحیفۀ سجّادیه، دعای ۴۸</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۳۷۶.</ref>.
*'''شاخصه و ویژگی‌هایی که ریشه در [[معصیت]] [[خالق]] دارند''':
*'''شاخصه و ویژگی‌هایی که ریشه در [[معصیت]] [[خالق]] دارند''':
خط ۶۸: خط ۸۱:
# مراجعه و [[رضایت]] به [[دولت]] و [[حاکمیت]] [[طاغوت]]
# مراجعه و [[رضایت]] به [[دولت]] و [[حاکمیت]] [[طاغوت]]


== موجبات ظلم (عوامل [[عملکرد ظالمانه]])==
== موجبات و عوامل زمینه‌ساز ظلم (عوامل [[عملکرد ظالمانه]])==
* [[امام]]{{ع}} به [[تبیین]] و آسیب‌شناسی [[گرایش]] [[انسان‌ها]] به این [[رذیلت اخلاقی]] پرداخته‌اند. از آن جمله می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: [[منافع]] مادی که [[انسان‌ها]] را بر [[یاری]] [[باطل]] و ظلم به [[اهل حق]] [[ترغیب]] می‌کند<ref>غررالحکم، ۲ / ۴۷۴</ref>؛ [[نافرمانی]] [[خدا]] و [[سستی]] در آن<ref>{{متن حدیث|إحذر منازل الغفلة و الجفاء و قلّة الأعوان على طاعة اللّه}}؛ غررالحکم، ۲ / ۴۷۵ و ۶۶۲</ref>؛ [[طغیان]] [[آدمی]]، گذشتن از حد و میل به [[تجاوز]] به [[حقوق]] دیگران<ref>غررالحکم، ۲ / ۷۴۲</ref>؛ [[فراموشی]] [[مرگ]] و [[معاد]]<ref>{{متن حدیث|إن عزم على التّوبة سوّفها و أصرّ على الحوبة إن عوفي ظنّ أن قد تاب إن ابتلي ظنّ و ارتاب إن مرض أخلص و أناب إن صحّ نسي و عاد و اجترى على مظالم العباد إن أمن افتتن لاهيا بالعاجلة فنسي الأخرة و غفل عن المعاد}}؛ غررالحکم، ۲ / ۸۵۲</ref>؛ [[قدرت]] و نیروی نظامی<ref>نک: نهج البلاغه، نامه ۶۰</ref>؛ [[فراموشی]] [[تعالیم]] [[دین]] و [[دنیاطلبی]]<ref>نک: نهج البلاغه، خطبه ۱۳۰</ref>. [[امام علی]]{{ع}} هنگام [[تبعید]] [[ابوذر]] به [[ربذه]] به او چنین فرمود: ای [[ابوذر]]، به‌راستی تو برای [[خدا]] به [[خشم]] [[آمدی]]، پس به همو [[امید]] دار. اینان از تو بر دنیاشان ترسیدند و تو به خاطر دینت از آنان [[بیمناکی]]. اینک [[دنیایی]] را که سنگ آن را به سینه می‌زنند و می‌ترسند که از دستشان بگیری، بدیشان وابگذار و خود به سوی [[خدا]] رو بگذار<ref>{{متن حدیث|يَا أَبَا ذَرٍّ إِنَّكَ غَضِبْتَ لِلَّهِ، فَارْجُ مَنْ غَضِبْتَ لَهُ؛ إِنَّ الْقَوْمَ خَافُوكَ عَلَى دُنْيَاهُمْ وَ خِفْتَهُمْ عَلَى دِينِكَ، فَاتْرُكْ فِي أَيْدِيهِمْ مَا خَافُوكَ عَلَيْهِ وَ اهْرُبْ مِنْهُمْ بِمَا خِفْتَهُمْ عَلَيْهِ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۳۰</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص ۵۳۱- ۵۳۲.</ref>.
* [[امام علی]]{{ع}} به [[تبیین]] و آسیب‌شناسی [[گرایش]] [[انسان‌ها]] به این [[رذیلت اخلاقی]] پرداخته‌اند. از آن جمله می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: [[منافع]] مادی که [[انسان‌ها]] را بر [[یاری]] [[باطل]] و ظلم به [[اهل حق]] [[ترغیب]] می‌کند<ref>غررالحکم، ۲ / ۴۷۴</ref>؛ [[نافرمانی]] [[خدا]] و [[سستی]] در آن<ref>{{متن حدیث|إحذر منازل الغفلة و الجفاء و قلّة الأعوان على طاعة اللّه}}؛ غررالحکم، ۲ / ۴۷۵ و ۶۶۲</ref>؛ [[طغیان]] [[آدمی]]، گذشتن از حد و میل به [[تجاوز]] به [[حقوق]] دیگران<ref>غررالحکم، ۲ / ۷۴۲</ref>؛ [[فراموشی]] [[مرگ]] و [[معاد]]<ref>{{متن حدیث|إن عزم على التّوبة سوّفها و أصرّ على الحوبة إن عوفي ظنّ أن قد تاب إن ابتلي ظنّ و ارتاب إن مرض أخلص و أناب إن صحّ نسي و عاد و اجترى على مظالم العباد إن أمن افتتن لاهيا بالعاجلة فنسي الأخرة و غفل عن المعاد}}؛ غررالحکم، ۲ / ۸۵۲</ref>؛ [[قدرت]] و نیروی نظامی<ref>نک: نهج البلاغه، نامه ۶۰</ref>؛ [[فراموشی]] [[تعالیم]] [[دین]] و [[دنیاطلبی]]<ref>نک: نهج البلاغه، خطبه ۱۳۰</ref>. [[امام علی]]{{ع}} هنگام [[تبعید]] [[ابوذر]] به [[ربذه]] به او چنین فرمود: ای [[ابوذر]]، به‌راستی تو برای [[خدا]] به [[خشم]] [[آمدی]]، پس به همو [[امید]] دار. اینان از تو بر دنیاشان ترسیدند و تو به خاطر دینت از آنان [[بیمناکی]]. اینک [[دنیایی]] را که سنگ آن را به سینه می‌زنند و می‌ترسند که از دستشان بگیری، بدیشان وابگذار و خود به سوی [[خدا]] رو بگذار<ref>{{متن حدیث|يَا أَبَا ذَرٍّ إِنَّكَ غَضِبْتَ لِلَّهِ، فَارْجُ مَنْ غَضِبْتَ لَهُ؛ إِنَّ الْقَوْمَ خَافُوكَ عَلَى دُنْيَاهُمْ وَ خِفْتَهُمْ عَلَى دِينِكَ، فَاتْرُكْ فِي أَيْدِيهِمْ مَا خَافُوكَ عَلَيْهِ وَ اهْرُبْ مِنْهُمْ بِمَا خِفْتَهُمْ عَلَيْهِ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۳۰</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص ۵۳۱- ۵۳۲.</ref>.


==اقسام ظلم==
==سطوح و مراتب ظلم==
* [[امام علی]]{{ع}} در [[تبیین]] میدان معنایی ظلم، آن را بر سه گونه می‌داند: بدان ظلم بر سه گونه‌ است: ستمی که بخشوده نشود؛ و ستمی که به این زودی رهایش نکنند؛ و سه دیگر، ستمی که آن را ببخشایند و دیگر به حساب نیاورند. اما ظلمی که بخشوده نشود، [[شرک]] به [[خداوند]] است که فرمود: "[[خداوند]] هرگز [[شرک]] به آستانش را نبخشد." و اما ظلمی که آمرزیده شود [[ستم]] [[بنده]] به خویش در پاره‌ای از لغزش‌هاست. و اما ظلمی که به این زودی‌ها رهایش نکنند، ظلم [[بندگان]] به یکدیگر است؛ و "[[قصاص]]" در مورد سوم شدید است و از قبیل زخم تیغ و ضرب تازیانه نیست، بلکه اینها در برابر آن بسیار کم و کوچک است<ref>{{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ»، وَ أَمَّا الظُّلْمُ الَّذِي يُغْفَرُ فَظُلْمُ الْعَبْدِ نَفْسَهُ عِنْدَ بَعْضِ الْهَنَاتِ، وَ أَمَّا الظُّلْمُ الَّذِي لَا يُتْرَكُ، فَظُلْمُ الْعِبَادِ بَعْضِهِمْ بَعْضاً، الْقِصَاصُ هُنَاكَ شَدِيدٌ، لَيْسَ هُوَ جَرْحاً بِاْلمُدَى وَ لَا ضَرْباً بِالسِّيَاطِ وَ لَكِنَّهُ مَا يُسْتَصْغَرُ ذَلِكَ مَعَهُ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۷۵</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص ۵۳۰- ۵۳۱.</ref>.
* [[امام علی]]{{ع}} در [[تبیین]] میدان معنایی ظلم، آن را بر سه گونه می‌داند: بدان ظلم بر سه گونه‌ است: ستمی که بخشوده نشود؛ و ستمی که به این زودی رهایش نکنند؛ و سه دیگر، ستمی که آن را ببخشایند و دیگر به حساب نیاورند. اما ظلمی که بخشوده نشود، [[شرک]] به [[خداوند]] است که فرمود: "[[خداوند]] هرگز [[شرک]] به آستانش را نبخشد." و اما ظلمی که آمرزیده شود [[ستم]] [[بنده]] به خویش در پاره‌ای از لغزش‌هاست. و اما ظلمی که به این زودی‌ها رهایش نکنند، ظلم [[بندگان]] به یکدیگر است؛ و "[[قصاص]]" در مورد سوم شدید است و از قبیل زخم تیغ و ضرب تازیانه نیست، بلکه اینها در برابر آن بسیار کم و کوچک است<ref>{{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ»، وَ أَمَّا الظُّلْمُ الَّذِي يُغْفَرُ فَظُلْمُ الْعَبْدِ نَفْسَهُ عِنْدَ بَعْضِ الْهَنَاتِ، وَ أَمَّا الظُّلْمُ الَّذِي لَا يُتْرَكُ، فَظُلْمُ الْعِبَادِ بَعْضِهِمْ بَعْضاً، الْقِصَاصُ هُنَاكَ شَدِيدٌ، لَيْسَ هُوَ جَرْحاً بِاْلمُدَى وَ لَا ضَرْباً بِالسِّيَاطِ وَ لَكِنَّهُ مَا يُسْتَصْغَرُ ذَلِكَ مَعَهُ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۷۵</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص ۵۳۰- ۵۳۱.</ref>.
* [[امام]]{{ع}} از [[شرک]] به [[خداوند]]، به‌عنوان گناهی نابخشودنی و بزرگ‌ترین [[ظلم به خویشتن]] یاد کرده‌ است<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص ۵۳۰- ۵۳۱.</ref>.
* [[امام]]{{ع}} از [[شرک]] به [[خداوند]]، به‌عنوان گناهی نابخشودنی و بزرگ‌ترین [[ظلم به خویشتن]] یاد کرده‌ است<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص ۵۳۰- ۵۳۱.</ref>.
=== ظلم فردی===
=== ظلم فردی===
=== ظلم اجتماعى===
=== ظلم اجتماعى===
==انواع و ابعاد ظلم==
=== ظلم آگاهانه===
=== ظلم آگاهانه===
=== ظلم ناآگاهانه===
=== ظلم ناآگاهانه===
=== ظلم در پاداش===
=== ظلم در جنگ===
=== ظلم در قضاوت===
=== ظلم در قیامت===
=== ظلم در کیفر===


==متعلق ظلم==
==شیوه‌های ظلم==
=== ظلم به خدا===
==بدترین ظلم‌ها و ظالم‌ها==
=== ظلم به آیات خدا===
==آثار و پیامدهای ظلم (عواقب و خطرات ظلم)==
=== ظلم به پیامبران===
=== ظلم به پیامبر خاتم===
=== ظلم به خود===
=== ظلم به صالحان===
=== ظلم به مسلمانان===
=== ظلم به بى گناهان===
=== ظلم به غافلان===
=== ظلم به شریک===
=== ظلم به مطلقه===
 
==مراتب ظلم==
==موانع ظلم==
==لوازم ظلم==
==آثار و پیامدهای ظلم==
# تأثیر بر [[سرنوشت انسان‌ها]]
# تأثیر بر [[سرنوشت انسان‌ها]]
# [[فروپاشی]] و [[هلاکت جوامع بشری]]
# [[فروپاشی]] و [[هلاکت جوامع بشری]]
خط ۱۰۸: خط ۱۱۴:
# دچارشدن به [[عذاب‌های دنیوی]] ([[عذاب]] [[استیصال]]، گرفتار [[غم]] و [[اندوه]] شدن)
# دچارشدن به [[عذاب‌های دنیوی]] ([[عذاب]] [[استیصال]]، گرفتار [[غم]] و [[اندوه]] شدن)
# [[زوال نعمت]]
# [[زوال نعمت]]
 
==لوازم ظلم==
==گستره و مصداق‌های ظلم==
=== ظلم در پاداش===
=== ظلم در جنگ===
=== ظلم در قضاوت===
=== ظلم در قیامت===
=== ظلم در کیفر===
=== تهمت ظلم===
==راهکارها و ابزارهای ظلم==
==راهکارها و ابزارهای ظلم==
== اصرار بر ظلم==
== اصرار بر ظلم==
==عواقب و خطرات ظلم==
==موانع ظلم==
== اجتناب از ظلم==
== اجتناب از ظلم==
===پیش‌گیری و درمان پدیده ظلم===
===پیش‌گیری و درمان پدیده ظلم===
خط ۱۳۴: خط ۱۳۳:
==[[ظلم‌پذیری]] و [[ظلم‌ناپذیری]]==
==[[ظلم‌پذیری]] و [[ظلم‌ناپذیری]]==
== [[مبارزه با ظلم]] ([[ظلم‌ستیزی]])==
== [[مبارزه با ظلم]] ([[ظلم‌ستیزی]])==
===راهکارهای مواجهه با ظلم===
== نجات از ظلم==
== نجات از ظلم==
==سرانجام ظلم==
==سرانجام ظلم==

نسخهٔ ‏۴ اکتبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۷:۱۸

مدخل‌های وابسته به این بحث:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل ظلم (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

ظُلم به معنای ستم، از حد گذشتن، به حق کسی تجاوز کردن. ستم گاهی به دیگران است، گاهی به خویشتن. آنکه بدی می‌کند و مرتکب گناه می‌شود‌‌، به خودش ستم کرده است، چون حق خود را در راه پاک زیستن و به کمال رسیدن پایمال کرده است. در قرآن، شرک به خدا هم ظلم بزرگ به حساب آمده است: ﴿وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ يَعِظُهُ يَا بُنَيَّ لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ[۱]. ظلم و جور، از بزرگ‌ترین گناهان است و کیفر آن در همین دنیا هم دامنگیر ظالم می‌‌شود و در آخرت هم، دوزخ سوزان کیفر ستمگران است. همچنان که پرهیز از ظلم لازم است، زیربار ظلم رفتن و ظلم‌پذیری (انظلام) هم ناپسند است. مبارزه با ظلم و ظالم یک وظیفه است و همکاری با ستمگر هم مشارکت در ظلم است و گناه دارد. حتی ظلم به حیوانات هم از دید اسلام ناپسند است، چون حیوانات هم حقوقی دارند که باید مراعات گردد. واژه‌های دیگری همچون: جور، بغی، عدوان، اعتداء، حیف و... همین معنی را دارند.

مفهوم‌شناسی ظلم

معنای لغوی ظلم

معنای اصطلاحی ظلم

  1. ستم کردن: راه نکوهش تنها بر کسانی است که به مردم ستم می‌کنند و در [روی] زمین به ناحق سر برمی‌دارند. آنان عذابی دردناک [در پیش] خواهند داشت[۵][۶].
  2. تجاوز از حدود الهی و بر اساس فرمان خدا حکم نکردن: و اهل انجیل باید به آنچه خدا در آن نازل کرده داوری کنند و کسانی که به آنچه خدا نازل کرده حکم نکنند، آنان خود، نافرمان‌اند[۷][۸].
  3. انحراف از عدل و دادگری: در حقیقت، خدا به دادگری و نیکوکاری و بخشش به خویشاوندان فرمان می‌دهد و از کار زشت و ناپسند و ستم بازمی‌دارد. به شما اندرز می‌دهد، باشد که پند گیرید[۹][۱۰].
  4. شرک ورزیدن نسبت به خداوند: و [یاد کن] هنگامی را که لقمان به پسر خویش (در حالی که وی او را اندرز می‌داد) گفت: "ای پسرک من، به خدا شرک میاور که به راستی شرک، ستمی بزرگ است"[۱۱][۱۲].

تفاوت ظلم و جور

  1. ظلم به خدا، یعنی شرک
  2. ظلم به مردم، یعنی تجاوز به حقوق دیگران.
  3. ظلم به نفس، یعنی معصیت، زیرا آثار معصیت دامن‌گیر خود ظالم است[۲۴].

ارتباط ظلم با سایر مفاهیم

  1. حکومت و ظلم
  2. عدالت و ظلم
  3. ایمان و ظلم
  4. امامت و ظلم
  5. آرامش وامنیت و ظلم
  6. آبادانی و ظلم
  7. مهدویت و ظلم
  8. سیاست و ظلم

گستره و مصداق‌های ظلم

متعلق ظلم

ظلم به خدا

ظلم به آیات خدا

ظلم به پیامبران

ظلم به پیامبر خاتم

ظلم به خود

ظلم به صالحان

ظلم به مسلمانان

ظلم به بى گناهان

ظلم به غافلان

ظلم به شریک

ظلم به مطلقه

تهمت ظلم

دست‌اندرکاران ظلم

نشانه‌ها و ویژگی های ظالمان (ظلمه)

  1. کفرپیشگی و ظلم‌گرایی
  2. انکار آیات و انبیای الهی و جلوگیری از دعوت انبیا در مسیر حق
  3. عدم اجرای قوانین الهی و نقض احکام
  4. مبارزه با آموزه‌های وحیانی
  • شاخصه و ویژگی‌هایی که موجب تضییع حقوق دیگران می‌‌شود:
  1. بی عدالتی اقتصادی
  2. استکبار و به استضعاف کشیدن دیگران
  3. فسق و فجور (ارتکاب جرم)
  4. حاکمیت ظالم
  1. بی تفاوتی نسبت به ظلم
  2. مراجعه و رضایت به دولت و حاکمیت طاغوت

موجبات و عوامل زمینه‌ساز ظلم (عوامل عملکرد ظالمانه)

سطوح و مراتب ظلم

  • امام علی(ع) در تبیین میدان معنایی ظلم، آن را بر سه گونه می‌داند: بدان ظلم بر سه گونه‌ است: ستمی که بخشوده نشود؛ و ستمی که به این زودی رهایش نکنند؛ و سه دیگر، ستمی که آن را ببخشایند و دیگر به حساب نیاورند. اما ظلمی که بخشوده نشود، شرک به خداوند است که فرمود: "خداوند هرگز شرک به آستانش را نبخشد." و اما ظلمی که آمرزیده شود ستم بنده به خویش در پاره‌ای از لغزش‌هاست. و اما ظلمی که به این زودی‌ها رهایش نکنند، ظلم بندگان به یکدیگر است؛ و "قصاص" در مورد سوم شدید است و از قبیل زخم تیغ و ضرب تازیانه نیست، بلکه اینها در برابر آن بسیار کم و کوچک است[۴۲][۴۳].
  • امام(ع) از شرک به خداوند، به‌عنوان گناهی نابخشودنی و بزرگ‌ترین ظلم به خویشتن یاد کرده‌ است[۴۴].

ظلم فردی

ظلم اجتماعى

انواع و ابعاد ظلم

ظلم آگاهانه

ظلم ناآگاهانه

ظلم در پاداش

ظلم در جنگ

ظلم در قضاوت

ظلم در قیامت

ظلم در کیفر

شیوه‌های ظلم

بدترین ظلم‌ها و ظالم‌ها

آثار و پیامدهای ظلم (عواقب و خطرات ظلم)

  1. تأثیر بر سرنوشت انسان‌ها
  2. فروپاشی و هلاکت جوامع بشری
  3. تسلط و چیرگی ظالمان بر جامعه
  4. رواج بی عدالتی
  5. از بین رفتن ارزشهای الهی و انسانی حاکم بر جامعه
  6. ناامنی و عدم آرامش (عدم امنیت در جامعه)
  7. نارضایتی و عدم لذت از زندگی
  8. اختلاف و تفرقه
  9. بدعت و تحریف حقایق دینی
  10. ذلت و خواری
  11. دچارشدن به عذاب‌های دنیوی (عذاب استیصال، گرفتار غم و اندوه شدن)
  12. زوال نعمت

لوازم ظلم

راهکارها و ابزارهای ظلم

اصرار بر ظلم

موانع ظلم

اجتناب از ظلم

پیش‌گیری و درمان پدیده ظلم

استعاذه از ظلم

استغفار از ظلم

توبه از ظلم

رفع ظلم

دفاع از مظلوم

اقرار به ظلم

تنزیه از ظلم

حکم ظلم

صبر بر ظلم

ظلم‌پذیری و ظلم‌ناپذیری

مبارزه با ظلم (ظلم‌ستیزی)

راهکارهای مواجهه با ظلم

نجات از ظلم

سرانجام ظلم

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. و (یاد کن) آنگاه را که لقمان به پسرش- در حالی که بدو اندرز می‌داد- گفت: پسرکم! به خداوند شرک مورز که شرک، ستمی سترگ است؛ سوره لقمان، آیه ۱۳.
  2. «الْعَدْلُ يَضَعُ الْأُمُورَ مَوَاضِعَهَا، وَ الْجُودُ يُخْرِجُهَا مِنْ جِهَتِهَا؛ وَ الْعَدْلُ سَائِسٌ عَامٌّ، وَ الْجُودُ عَارِضٌ خَاصٌّ؛ فَالْعَدْلُ أَشْرَفُهُمَا وَ أَفْضَلُهُمَا»؛ نهج البلاغه، حکمت ۴۲۹
  3. ﴿وَآتَاكُم مِّن كُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَإِن تَعُدُّواْ نِعْمَتَ اللَّهِ لاَ تُحْصُوهَا إِنَّ الإِنسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ ؛ سوره ابراهیم، آیه ۳۴ و ﴿ إِنَّا عَرَضْنَا الأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَن يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الإِنسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولا ؛ سوره احزاب، آیه ۷۲
  4. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۵۲۹.
  5. ﴿ إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَظْلِمُونَ النَّاسَ وَيَبْغُونَ فِي الأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ أُوْلَئِكَ لَهُم عَذَابٌ أَلِيمٌ ؛ سوره شوری، آیه ۴۲
  6. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۵۳۰.
  7. ﴿ وَلْيَحْكُمْ أَهْلُ الإِنجِيلِ بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فِيهِ وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ؛سوره مائده، آیه ۴۷
  8. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۵۳۰.
  9. ﴿إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإِحْسَانِ وَإِيتَاء ذِي الْقُرْبَى وَيَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ؛ سوره نحل، آیه ۹۰
  10. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۵۳۰.
  11. ﴿ وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ يَعِظُهُ يَا بُنَيَّ لا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ ؛ سوره لقمان، آیه ۱۳
  12. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۵۳۰.
  13. ﴿ إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَذَكَرُوا اللَّهَ كَثِيرًا وَانتَصَرُوا مِن بَعْدِ مَا ظُلِمُوا وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنقَلَبٍ يَنقَلِبُونَ ؛ سوره شعراء،آیه ۲۲۷
  14. سوره ابراهیم، آیه۴۲
  15. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۵۳۰.
  16. «وَ اللَّهِ لَأَنْ أَبِيتَ عَلَى حَسَكِ السَّعْدَانِ مُسَهَّداً أَوْ أُجَرَّ فِي الْأَغْلَالِ مُصَفَّداً، أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ أَنْ أَلْقَى اللَّهَ وَ رَسُولَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ظَالِماً لِبَعْضِ الْعِبَادِ وَ غَاصِباً لِشَيْءٍ مِنَ الْحُطَامِ؛ وَ كَيْفَ أَظْلِمُ أَحَداً لِنَفْسٍ يُسْرِعُ إِلَى الْبِلَى قُفُولُهَا وَ يَطُولُ فِي الثَّرَى حُلُولُهَا؟»؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۱۵
  17. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۵۳۰.
  18. «شرّ الأمراء من ظلم‏ رعيّته»؛ غررالحکم، ۱ / ۴۴۵
  19. «أقطع شيى‏ء ظلم القضاة»؛ غررالحکم، ۱ / ۱۸۳
  20. «من ظلم‏ رعيّته نصر أضداده»؛ غررالحکم، 2 / ۶۱۸
  21. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۵۳۰.
  22. ر.ک: حمیدرضا حق شناس، رویکرد صحیفه سجادیه به اخلاق اجتماعی (پایان‌نامه کارشناسی ارشد رشته علوم قرآن و حدیث، دانشکده الهیات، دانشگاه قم، ۱۳۸۶)، ص۸۰.
  23. احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۵۲-۳۵۳.
  24. حبیب الله طاهری، اخلاق اسلامی، ص۲۷۱.
  25. نهج البلاغه، ترجمه جعفر، شهیدی، کلمات قصار ۴۳۷، ص۴۴۰.
  26. احمد شلبی می‌نویسد: «دکتر ادموند بورک می‌گوید: «قانون اسلامی درباره همه یکسان است و فرقی بین شاه تاج‌دار و مستخدم فقیر نیست و این شیوه اسلامی، برای بشر تازگی دارد». احمد شلبی، زندگی اجتماعی از دیدگاه اسلام، ترجمه سید محمود اسداللهی، ص۲۵۲.
  27. احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۵۳.
  28. احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۵۴.
  29. حیاة الامام موسی بن جعفر، ج ۲ ص ۲۶۶، وسائل الشیعه، ج ۱۲ ص ۱۳۱
  30. مکاسب شیخ انصاری، باب «حرمة الولایة من قبل الجائر»، «المکاسب المحرّمه» امام خمینی، ج ۲ ص ۱۰۵
  31. «آنان شیعه نیستند، بلکه از همانانند!» وسائل الشیعه، ج ۱۲ ص ۱۳۸. ر. ک: «باب تحریم معونة الظالمین»، وسائل الشیعه، ج ۱۲ ص ۱۲۷
  32. صحیفۀ سجّادیه، دعای ۴۸
  33. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۳۷۶.
  34. غررالحکم، ۲ / ۴۷۴
  35. «إحذر منازل الغفلة و الجفاء و قلّة الأعوان على طاعة اللّه»؛ غررالحکم، ۲ / ۴۷۵ و ۶۶۲
  36. غررالحکم، ۲ / ۷۴۲
  37. «إن عزم على التّوبة سوّفها و أصرّ على الحوبة إن عوفي ظنّ أن قد تاب إن ابتلي ظنّ و ارتاب إن مرض أخلص و أناب إن صحّ نسي و عاد و اجترى على مظالم العباد إن أمن افتتن لاهيا بالعاجلة فنسي الأخرة و غفل عن المعاد»؛ غررالحکم، ۲ / ۸۵۲
  38. نک: نهج البلاغه، نامه ۶۰
  39. نک: نهج البلاغه، خطبه ۱۳۰
  40. «يَا أَبَا ذَرٍّ إِنَّكَ غَضِبْتَ لِلَّهِ، فَارْجُ مَنْ غَضِبْتَ لَهُ؛ إِنَّ الْقَوْمَ خَافُوكَ عَلَى دُنْيَاهُمْ وَ خِفْتَهُمْ عَلَى دِينِكَ، فَاتْرُكْ فِي أَيْدِيهِمْ مَا خَافُوكَ عَلَيْهِ وَ اهْرُبْ مِنْهُمْ بِمَا خِفْتَهُمْ عَلَيْهِ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۳۰
  41. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۵۳۱- ۵۳۲.
  42. «إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ»، وَ أَمَّا الظُّلْمُ الَّذِي يُغْفَرُ فَظُلْمُ الْعَبْدِ نَفْسَهُ عِنْدَ بَعْضِ الْهَنَاتِ، وَ أَمَّا الظُّلْمُ الَّذِي لَا يُتْرَكُ، فَظُلْمُ الْعِبَادِ بَعْضِهِمْ بَعْضاً، الْقِصَاصُ هُنَاكَ شَدِيدٌ، لَيْسَ هُوَ جَرْحاً بِاْلمُدَى وَ لَا ضَرْباً بِالسِّيَاطِ وَ لَكِنَّهُ مَا يُسْتَصْغَرُ ذَلِكَ مَعَهُ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۷۵
  43. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۵۳۰- ۵۳۱.
  44. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۵۳۰- ۵۳۱.
  45. نک: «لا يؤمن‏ بالمعاد من لم يتحرّج عن ظلم‏ العباد»؛ غررالحکم، ۲ / ۴۷۵، ۶۶۲ و ۸۵۲
  46. «أذكر عند الظّلم عدل اللّه فيك و عند القدرة قدرة اللّه عليك»؛ غررالحکم، ۱ / ۳۱۹
  47. «وَ اعْلَمُوا أَنَّ مَا كُلِّفْتُمْ بِهِ يَسِيرٌ وَ أَنَّ ثَوَابَهُ كَثِيرٌ. وَ لَوْ لَمْ يَكُنْ فِيمَا نَهَى اللَّهُ عَنْهُ مِنَ الْبَغْيِ وَ الْعُدْوَانِ عِقَابٌ يُخَافُ، لَكَانَ فِي ثَوَابِ اجْتِنَابِهِ مَا لَا عُذْرَ فِي تَرْكِ طَلَبِهِ»؛ نهج البلاغه، نامه ۵۱
  48. «رَحِمَ اللَّهُ رَجُلًا رَأَى حَقّاً فَأَعَانَ عَلَيْهِ، أَوْ رَأَى جَوْراً فَرَدَّهُ وَ كَانَ عَوْناً بِالْحَقِّ عَلَى صَاحِبِهِ»؛ نهج البلاغه، خطبه ٢٠٥
  49. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۵۳۱.
  50. «یا بُنَيَّ اجْعَلْ نَفْسَكَ مِيزَاناً فِيمَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ غَيْرِكَ؛ فَأَحْبِبْ لِغَيْرِكَ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِك وَ اكْرَهْ لَهُ مَا تَكْرَهُ لَهَا، وَ لَا تَظْلِمْ كَمَا لَا تُحِبُّ أَنْ تُظْلَمَ»؛ نهج البلاغه، نامه ۳۱
  51. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۵۳۱.
  52. غررالحکم، ۱ / ۱۴۷
  53. غررالحکم، ۱ / ۳۱۹
  54. غررالحکم، ۲ / ۴۷۵
  55. غررالحکم، ۲ / ۴۷۵
  56. غررالحکم، ۲ / ۴۷۶و ۶۶۲
  57. «الظلم عنوان الشقاء في الآخرة»؛ غررالحکم، ۲ / ۴۷۶
  58. غررالحکم، ۲ / ۴۷۷ و ۶۲۰
  59. «بالظلم تزول النعم و تجلب النقم»؛ غررالحکم، ۲ / ۴۷۷
  60. غررالحکم، ۲ / ۶۱۳
  61. «من ركب محجّة الظّلم كرهت أيّامه»؛ غررالحکم، ۲ / ۶۱۵
  62. «وَ كُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً»؛ نهج البلاغه، نامه ۴۷
  63. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۵۳۲.