←جایگاه عدالت عام بین فضایل اخلاقی
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
#قراردادن هر چیز در جای خود: در [[جهان آفرینش]] هر چیز جایگاهی دارد. در صورتی که هر چیز در جای اصلی خود قرار گیرد، [[جهان]] [[زیبا]] و متناسب خواهد بود و اگر [[جایگاه]] موجودات [[تغییر]] کند، صورت ظاهری عالم [[زشت]] و نامتناسب جلوه میکند. [[جهان]] چون زلف و خط وخال و ابروست که هر چیزی به جای خویش نیکوست<ref>شیخ محمود شبستری، گلشن راز.</ref> در [[منطق]] [[عقل]] [[سلیم]] و [[میزان]] [[شرع]] [[مقدس]] نیز برای هر کاری جایگاهی مقرر شده است. اگر [[انسان]] [[جایگاه]] [[کارها]] را بشناسد و در [[رفتار]] خود به آن ملتزم باشد و هر کاری را در جای خود و چنانکه [[شایسته]] است به جا آورد، [[رفتاری]] [[زیبا]] خواهد داشت، وگرنه زشتکار شمرده میشود. یکی از معانی [[عدالت]]، رعایت این تناسب و قراردادن هر چیز در جای مناسب خویش است. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} میفرماید: {{متن حدیث|الْعَدْلُ يَضَعُ الْأُمُورَ مَوَاضِعَهَا}}<ref>شریف رضی، نهج البلاغه، با شرح محمد عبده، ۴/۱۰۲.</ref>؛ [[عدالت]] هر چیز را در جای خودش میگذارد. کسی که کارهای خود را طبق [[میزان]] [[شریعت]] انجام میدهد، [[عادل]] است و آنکه با ترک [[واجب]] و ارتکاب [[حرام]] از حدود [[شریعت]] خارج میشود، [[ظالم]] است و [[جائر]] و به همین معنی است که [[قرآن کریم]] [[گناهکاران]] را [[ظالم]] و [[شرک]]<ref>{{متن قرآن|وَلَا تَدْعُ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنْفَعُكَ وَلَا يَضُرُّكَ فَإِنْ فَعَلْتَ فَإِنَّكَ إِذًا مِنَ الظَّالِمِينَ}} «و به جای خداوند چیزی را (به پرستش) مخوان که نه تو را سودی میرساند و نه زیانی، اگر چنین کنی آنگاه بیگمان از ستمگرانی» سوره یونس، آیه ۱۰۶.</ref>، [[شهادت]] ناحق<ref>{{متن قرآن|فَإِنْ عُثِرَ عَلَى أَنَّهُمَا اسْتَحَقَّا إِثْمًا فَآخَرَانِ يَقُومَانِ مَقَامَهُمَا مِنَ الَّذِينَ اسْتَحَقَّ عَلَيْهِمُ الْأَوْلَيَانِ فَيُقْسِمَانِ بِاللَّهِ لَشَهَادَتُنَا أَحَقُّ مِنْ شَهَادَتِهِمَا وَمَا اعْتَدَيْنَا إِنَّا إِذًا لَمِنَ الظَّالِمِينَ}} «پس اگر دانسته شود که آن دو گواه خیانت کردهاند، دو تن دیگر از میان همان کسانی که آن دو شاهد سزاوارتر در حق آنان خیانت کردند، جای آن دو را میگیرند و به خداوند سوگند میخورند که: گواهی ما درستتر از گواهی آن دو تن است و ما (از راستی) تجاوز نکردهایم که اگر کنیم بیگمان از ستمکاران خواهیم بود» سوره مائده، آیه ۱۰۷.</ref>، [[سرپیچی]] از [[فرمان خدا]]<ref>{{متن قرآن|وَقُلْنَا يَا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَكُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَيْثُ شِئْتُمَا وَلَا تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ}} «و گفتیم: ای آدم! تو و همسرت در بهشت جای گیرید و از (نعمتهای) آن، از هر جا خواهید فراوان بخورید اما به این درخت نزدیک نشوید که از ستمگران گردید» سوره بقره، آیه ۳۵؛ {{متن قرآن|وَيَا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ فَكُلَا مِنْ حَيْثُ شِئْتُمَا وَلَا تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ}} «و ای آدم! تو و همسرت در بهشت جای گزینید و از هر جا خواهید بخورید و به این درخت نزدیک نشوید که از ستمکاران خواهید شد» سوره اعراف، آیه ۱۹.</ref>، و خردهگیری به [[آیات الاهی]]<ref>{{متن قرآن|وَإِذَا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آيَاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ وَإِمَّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطَانُ فَلَا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ}} «و چون کسانی را بنگری که در آیات ما به یاوهگویی میپردازند روی از آنان بگردان تا در گفتوگویی جز آن درآیند و اگر شیطان تو را به فراموشی افکند پس از یادآوری با گروه ستمگران منشین» سوره انعام، آیه ۶۸.</ref> را [[ظلم]] مینامد و درباره [[شهر]] [[لوط]] میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّ أَهْلَهَا كَانُوا ظَالِمِينَ}}<ref>«بیگمان مردم آن ستمگرند» سوره عنکبوت، آیه ۳۱.</ref>.[[عدالت]] عام را نیز میتوان بر این تعریف منطبق کرد؛ چراکه [[عقل]] در وجود [[انسان]] برای [[رهبری]] [[آفریده]] شده و [[شهوت]] و [[غضب]] برای [[اطاعت]] و فرمانبری. کسی که [[حکومت]] و [[رهبری]] وجود خویش را به [[عقل]] میسپارد و [[غضب]] و [[شهوت]] را تحت [[فرمان]] او به کار میگیرد، همه قوای [[نفسانی]] خویش را در [[جایگاه]] مناسبشان قرار داده و [[عادل]] است و کسی که [[عقل]] را از [[جایگاه]] [[رهبری]] به زیر میکشد و [[غضب]] و شهوتش را در [[جایگاه]] [[فرماندهی]] مینشاند، [[ظالم]] است<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج14، ص48-52.</ref> | #قراردادن هر چیز در جای خود: در [[جهان آفرینش]] هر چیز جایگاهی دارد. در صورتی که هر چیز در جای اصلی خود قرار گیرد، [[جهان]] [[زیبا]] و متناسب خواهد بود و اگر [[جایگاه]] موجودات [[تغییر]] کند، صورت ظاهری عالم [[زشت]] و نامتناسب جلوه میکند. [[جهان]] چون زلف و خط وخال و ابروست که هر چیزی به جای خویش نیکوست<ref>شیخ محمود شبستری، گلشن راز.</ref> در [[منطق]] [[عقل]] [[سلیم]] و [[میزان]] [[شرع]] [[مقدس]] نیز برای هر کاری جایگاهی مقرر شده است. اگر [[انسان]] [[جایگاه]] [[کارها]] را بشناسد و در [[رفتار]] خود به آن ملتزم باشد و هر کاری را در جای خود و چنانکه [[شایسته]] است به جا آورد، [[رفتاری]] [[زیبا]] خواهد داشت، وگرنه زشتکار شمرده میشود. یکی از معانی [[عدالت]]، رعایت این تناسب و قراردادن هر چیز در جای مناسب خویش است. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} میفرماید: {{متن حدیث|الْعَدْلُ يَضَعُ الْأُمُورَ مَوَاضِعَهَا}}<ref>شریف رضی، نهج البلاغه، با شرح محمد عبده، ۴/۱۰۲.</ref>؛ [[عدالت]] هر چیز را در جای خودش میگذارد. کسی که کارهای خود را طبق [[میزان]] [[شریعت]] انجام میدهد، [[عادل]] است و آنکه با ترک [[واجب]] و ارتکاب [[حرام]] از حدود [[شریعت]] خارج میشود، [[ظالم]] است و [[جائر]] و به همین معنی است که [[قرآن کریم]] [[گناهکاران]] را [[ظالم]] و [[شرک]]<ref>{{متن قرآن|وَلَا تَدْعُ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنْفَعُكَ وَلَا يَضُرُّكَ فَإِنْ فَعَلْتَ فَإِنَّكَ إِذًا مِنَ الظَّالِمِينَ}} «و به جای خداوند چیزی را (به پرستش) مخوان که نه تو را سودی میرساند و نه زیانی، اگر چنین کنی آنگاه بیگمان از ستمگرانی» سوره یونس، آیه ۱۰۶.</ref>، [[شهادت]] ناحق<ref>{{متن قرآن|فَإِنْ عُثِرَ عَلَى أَنَّهُمَا اسْتَحَقَّا إِثْمًا فَآخَرَانِ يَقُومَانِ مَقَامَهُمَا مِنَ الَّذِينَ اسْتَحَقَّ عَلَيْهِمُ الْأَوْلَيَانِ فَيُقْسِمَانِ بِاللَّهِ لَشَهَادَتُنَا أَحَقُّ مِنْ شَهَادَتِهِمَا وَمَا اعْتَدَيْنَا إِنَّا إِذًا لَمِنَ الظَّالِمِينَ}} «پس اگر دانسته شود که آن دو گواه خیانت کردهاند، دو تن دیگر از میان همان کسانی که آن دو شاهد سزاوارتر در حق آنان خیانت کردند، جای آن دو را میگیرند و به خداوند سوگند میخورند که: گواهی ما درستتر از گواهی آن دو تن است و ما (از راستی) تجاوز نکردهایم که اگر کنیم بیگمان از ستمکاران خواهیم بود» سوره مائده، آیه ۱۰۷.</ref>، [[سرپیچی]] از [[فرمان خدا]]<ref>{{متن قرآن|وَقُلْنَا يَا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَكُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَيْثُ شِئْتُمَا وَلَا تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ}} «و گفتیم: ای آدم! تو و همسرت در بهشت جای گیرید و از (نعمتهای) آن، از هر جا خواهید فراوان بخورید اما به این درخت نزدیک نشوید که از ستمگران گردید» سوره بقره، آیه ۳۵؛ {{متن قرآن|وَيَا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ فَكُلَا مِنْ حَيْثُ شِئْتُمَا وَلَا تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ}} «و ای آدم! تو و همسرت در بهشت جای گزینید و از هر جا خواهید بخورید و به این درخت نزدیک نشوید که از ستمکاران خواهید شد» سوره اعراف، آیه ۱۹.</ref>، و خردهگیری به [[آیات الاهی]]<ref>{{متن قرآن|وَإِذَا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آيَاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ وَإِمَّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطَانُ فَلَا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ}} «و چون کسانی را بنگری که در آیات ما به یاوهگویی میپردازند روی از آنان بگردان تا در گفتوگویی جز آن درآیند و اگر شیطان تو را به فراموشی افکند پس از یادآوری با گروه ستمگران منشین» سوره انعام، آیه ۶۸.</ref> را [[ظلم]] مینامد و درباره [[شهر]] [[لوط]] میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّ أَهْلَهَا كَانُوا ظَالِمِينَ}}<ref>«بیگمان مردم آن ستمگرند» سوره عنکبوت، آیه ۳۱.</ref>.[[عدالت]] عام را نیز میتوان بر این تعریف منطبق کرد؛ چراکه [[عقل]] در وجود [[انسان]] برای [[رهبری]] [[آفریده]] شده و [[شهوت]] و [[غضب]] برای [[اطاعت]] و فرمانبری. کسی که [[حکومت]] و [[رهبری]] وجود خویش را به [[عقل]] میسپارد و [[غضب]] و [[شهوت]] را تحت [[فرمان]] او به کار میگیرد، همه قوای [[نفسانی]] خویش را در [[جایگاه]] مناسبشان قرار داده و [[عادل]] است و کسی که [[عقل]] را از [[جایگاه]] [[رهبری]] به زیر میکشد و [[غضب]] و شهوتش را در [[جایگاه]] [[فرماندهی]] مینشاند، [[ظالم]] است<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج14، ص48-52.</ref> | ||
===[[جایگاه]] [[عدالت]] عام بین [[فضایل اخلاقی]]=== | ===[[جایگاه]] [[عدالت]] عام بین [[فضایل اخلاقی]]=== | ||
*[[فضایل]] و [[رذایل نفسانی]] بسیارند. طبق [[حدیثی]] که از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] شده<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۱.</ref>، [[خداوند متعال]] برای [[عقل]] هفتاد و پنج سپاهی [[آفریده]] است که در اصطلاح [[روایی]] به [[جنود]] [[عقل]] [[شهرت]] دارند. [[جنود]] [[عقل]] همان [[فضایل]] [[نفسانی]] هستند. مثل [[صبر]] ر، [[تقوا]]، [[رضا]]، [[توکل]]، [[قناعت]]، [[زهد]]، [[سخاوت]] و [[شجاعت]]. در مقابل برای [[جهل]] نیز هفتاد و پنج سپاهی [[آفریده]] که به [[جنود]] [[جهل]] مشهورند. [[جنود]] [[جهل]] همان [[رذایل نفسانی]] انسانند. مثل [[کبر]]، [[عجب]] [[حسد]] و [[کینه]]. واضح است که همه [[جنود]] [[عقل]] ([[فضایل]] [[نفسانی]]) در یک رتبه نیستند. برخی از آنها اصل و ریشه برخی دیگرند. [[رذایل]] هم به همین صورت دارای مقدم و مؤخر و اصل و فرع هستند؛ بنابراین هر [[فضیلت]] یا رذیلتی در نفس [[آدمی]] جایگاهی دارد. | *[[فضایل]] و [[رذایل نفسانی]] بسیارند. طبق [[حدیثی]] که از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] شده<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۱.</ref>، [[خداوند متعال]] برای [[عقل]] هفتاد و پنج سپاهی [[آفریده]] است که در اصطلاح [[روایی]] به [[جنود]] [[عقل]] [[شهرت]] دارند. [[جنود]] [[عقل]] همان [[فضایل]] [[نفسانی]] هستند. مثل [[صبر]] ر، [[تقوا]]، [[رضا]]، [[توکل]]، [[قناعت]]، [[زهد]]، [[سخاوت]] و [[شجاعت]]. در مقابل برای [[جهل]] نیز هفتاد و پنج سپاهی [[آفریده]] که به [[جنود]] [[جهل]] مشهورند. [[جنود]] [[جهل]] همان [[رذایل نفسانی]] انسانند. مثل [[کبر]]، [[عجب]] [[حسد]] و [[کینه]]. واضح است که همه [[جنود]] [[عقل]] ([[فضایل]] [[نفسانی]]) در یک رتبه نیستند. برخی از آنها اصل و ریشه برخی دیگرند. [[رذایل]] هم به همین صورت دارای مقدم و مؤخر و اصل و فرع هستند؛ بنابراین هر [[فضیلت]] یا رذیلتی در نفس [[آدمی]] جایگاهی دارد. [[عدالت]] به معنای عام یعنی همان [[حُسن خُلق]] که مایه [[جمال]] و [[زیبایی]] صورت [[باطنی]] [[انسان]] است، اصل و ریشه سایر [[فضایل]] [[نفسانی]] است و نسبت به آنها دارای سمت پدری است. همه [[فضایل]] [[نفسانی]] جز [[ایمان]]، با واسطه یا بیواسطه از [[عدالت]] نشئت میگیرد. در مقابل، همه [[رذایل نفسانی]]، جز [[کفر]] با واسطه یا بیواسطه از [[ظلم و جور]] نشئت میگیرد؛ بنابراین نه فضیلتی زیباتر از [[عدالت]] پیدا میشود و نه رذیلتی زشتتر از [[ظلم و جور]]<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج14، ص49.</ref> | ||
[[عدالت]] به معنای عام یعنی همان [[حُسن خُلق]] که مایه [[جمال]] و [[زیبایی]] صورت [[باطنی]] [[انسان]] است، اصل و ریشه سایر [[فضایل]] [[نفسانی]] است و نسبت به آنها دارای سمت پدری است. همه [[فضایل]] [[نفسانی]] جز [[ایمان]]، با واسطه یا بیواسطه از [[عدالت]] نشئت میگیرد. در مقابل، همه [[رذایل نفسانی]]، جز [[کفر]] با واسطه یا بیواسطه از [[ظلم و جور]] نشئت میگیرد؛ بنابراین نه فضیلتی زیباتر از [[عدالت]] پیدا میشود و نه رذیلتی زشتتر از [[ظلم و جور]]<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج14، ص49.</ref> | |||
*[[عدالت]]، مهمترین صفت هر [[انسان]] [[مؤمن]] و بارزترین ویژگی [[حکومت دینی]] و مردمی است. [[عدالت]] گمشده [[آدمی]] در تمام قرون و اعصار است. [[انسان]] در پرتو [[عدالت]]، به کمال [[اخلاقی]] و [[بلوغ]] [[معنوی]] [[دست]] مییابد و [[نظام اجتماعی]] بر پایه [[عدالت]]، به والاترین اهداف [[رشد]] و توسعه نایل میشود. در کتب [[اخلاقی]] [[اندیشمندان]] [[مسلمان]] نیز بیشتر به [[عدالت فردی]] که همان [[تعادل]] در قواست تأکید شده تا [[عدالت اجتماعی]]، لکن در قرون اخیر در [[مغرب زمین]] [[عدالت فردی]] چندان اهمیتی نداشته، بلکه "[[عدالت اجتماعی]]" بیشتر مورد نظر است؛ بهگونهای که در حال حاضر بسیاری از کشورها همانند [[آمریکا]] و [[انگلیس]] براساس [[انصاف]] اداره میشوند و به نظر میرسد [[انصاف]] بیشتر به [[عدالت اجتماعی]] نزدیک است تا [[عدالت فردی]]. شاید [[حق]] این است که اگر [[آحاد]] [[جامعه]] به [[عدالت فردی]] [[دست]] یابند در بسیاری از موارد، «[[عدالت اجتماعی]]» خود به خود حاصل خواهد شد، هرچند که اگر [[عدالت اجتماعی]] حاصل شود [[دلیل]] بر وجود [[عدالت فردی]] نخواهد بود و صحیحتر آن است که هم به [[عدالت فردی]] و هم به [[عدالت اجتماعی]] توجه شود. درهرحال، [[اسلام]]، [[عدالت اجتماعی]] و دادن [[حق]] به حقدار را قبول دارد و تساوی را در موارد زیادی عین [[ظلم]] میداند. [[اسلام]] تساوی ریاضیوار میان [[کافر]] و [[مسلمان]]، [[کودک]] و بالغ و عالم وجاهل را قبول ندارد<ref>ر.ک: احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۵۹.</ref>. | *[[عدالت]]، مهمترین صفت هر [[انسان]] [[مؤمن]] و بارزترین ویژگی [[حکومت دینی]] و مردمی است. [[عدالت]] گمشده [[آدمی]] در تمام قرون و اعصار است. [[انسان]] در پرتو [[عدالت]]، به کمال [[اخلاقی]] و [[بلوغ]] [[معنوی]] [[دست]] مییابد و [[نظام اجتماعی]] بر پایه [[عدالت]]، به والاترین اهداف [[رشد]] و توسعه نایل میشود. در کتب [[اخلاقی]] [[اندیشمندان]] [[مسلمان]] نیز بیشتر به [[عدالت فردی]] که همان [[تعادل]] در قواست تأکید شده تا [[عدالت اجتماعی]]، لکن در قرون اخیر در [[مغرب زمین]] [[عدالت فردی]] چندان اهمیتی نداشته، بلکه "[[عدالت اجتماعی]]" بیشتر مورد نظر است؛ بهگونهای که در حال حاضر بسیاری از کشورها همانند [[آمریکا]] و [[انگلیس]] براساس [[انصاف]] اداره میشوند و به نظر میرسد [[انصاف]] بیشتر به [[عدالت اجتماعی]] نزدیک است تا [[عدالت فردی]]. شاید [[حق]] این است که اگر [[آحاد]] [[جامعه]] به [[عدالت فردی]] [[دست]] یابند در بسیاری از موارد، «[[عدالت اجتماعی]]» خود به خود حاصل خواهد شد، هرچند که اگر [[عدالت اجتماعی]] حاصل شود [[دلیل]] بر وجود [[عدالت فردی]] نخواهد بود و صحیحتر آن است که هم به [[عدالت فردی]] و هم به [[عدالت اجتماعی]] توجه شود. درهرحال، [[اسلام]]، [[عدالت اجتماعی]] و دادن [[حق]] به حقدار را قبول دارد و تساوی را در موارد زیادی عین [[ظلم]] میداند. [[اسلام]] تساوی ریاضیوار میان [[کافر]] و [[مسلمان]]، [[کودک]] و بالغ و عالم وجاهل را قبول ندارد<ref>ر.ک: احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۵۹.</ref>. |