خوارج: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
*هنگامی که [[رسول خدا]]{{صل}} [[غنائم]] [[حنین]] را تقسیم کرد، مرد شانه خمیده و قد بلندی که [[اثر سجده]] در پیشانیاش هویدا بود، پیش [[پیامبر اکرم]]{{صل}} آمد و بر همه [[سلام]] کرد و بر [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به طور خاص [[سلام]] نکرد. سپس از [[پیامبر]]{{صل}} پرسید: "[[غنائم]] را چگونه تقسیم کردید؟" [[پیامبر اکرم]]{{صل}} پرسید: "تو چگونه دیدی؟" او جواب داد: "[[عدالت]] را رعایت نکردی!" [[رسول خدا]]{{صل}} [[خشمگین]] شد و به او گفت: "وای بر تو! اگر [[عدالت]] نزد من نباشد، پس نزد چه کسی است؟!" [[مسلمانان]] پرسیدند: "ای [[رسول خدا]] آیا او را بکشیم؟!" [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: "خیر، او را رها کنید. به زودی او پیروانی پیدا میکند که همانند تیری که از [[هدف]] بیرون میرود، از [[دین]] بیرون میروند و [[خداوند]] آنها را بعد از من به [[دست]] [[علی]] محبوبترین [[بنده]] خود نابود میسازد". وی در [[جنگ نهروان]] به [[دست]] [[امام علی]]{{ع}} کشته شد<ref>الارشاد، شیخ مفید، ج۱، ص۱۴۸؛ اعلام الوری بأعلام الهدی، طبرسی، ج۱۶، ص۳۸۷.</ref>.<ref>[[ حبیب عباسی| عباسی، حبیب]]، [[علی بن ابیطالب (مقاله)| مقاله «علی بن ابیطالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۲۱۰.</ref> | *هنگامی که [[رسول خدا]]{{صل}} [[غنائم]] [[حنین]] را تقسیم کرد، مرد شانه خمیده و قد بلندی که [[اثر سجده]] در پیشانیاش هویدا بود، پیش [[پیامبر اکرم]]{{صل}} آمد و بر همه [[سلام]] کرد و بر [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به طور خاص [[سلام]] نکرد. سپس از [[پیامبر]]{{صل}} پرسید: "[[غنائم]] را چگونه تقسیم کردید؟" [[پیامبر اکرم]]{{صل}} پرسید: "تو چگونه دیدی؟" او جواب داد: "[[عدالت]] را رعایت نکردی!" [[رسول خدا]]{{صل}} [[خشمگین]] شد و به او گفت: "وای بر تو! اگر [[عدالت]] نزد من نباشد، پس نزد چه کسی است؟!" [[مسلمانان]] پرسیدند: "ای [[رسول خدا]] آیا او را بکشیم؟!" [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: "خیر، او را رها کنید. به زودی او پیروانی پیدا میکند که همانند تیری که از [[هدف]] بیرون میرود، از [[دین]] بیرون میروند و [[خداوند]] آنها را بعد از من به [[دست]] [[علی]] محبوبترین [[بنده]] خود نابود میسازد". وی در [[جنگ نهروان]] به [[دست]] [[امام علی]]{{ع}} کشته شد<ref>الارشاد، شیخ مفید، ج۱، ص۱۴۸؛ اعلام الوری بأعلام الهدی، طبرسی، ج۱۶، ص۳۸۷.</ref>.<ref>[[ حبیب عباسی| عباسی، حبیب]]، [[علی بن ابیطالب (مقاله)| مقاله «علی بن ابیطالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۲۱۰.</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | ==جستارهای وابسته== | ||
* [[شورش]] | |||
* [[دارالبغی]] | |||
* [[بغی]] | |||
* [[خروج]] | |||
* [[خارجی]] | * [[خارجی]] | ||
* [[مارقین]] | |||
* [[فتنه]] | |||
* [[تجاوز]] | |||
==منابع== | ==منابع== |
نسخهٔ ۱۴ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۳:۲۹
اسلام |
![]() |
شخصیتهای محوری
|
اعیاد و مناسبتها
|
- اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل خوارج (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
خوارج کیستند؟
- خوارج در لغت به معنای شورشیان است و در اصطلاح کسانی که از اطاعت امام و حاکم شرعی بیرون رفته و سرپیچی و طغیان کنند، خارجی هستند، یعنی از بیعت و اطاعت حاکم بیرون رفته و بر او خروج کردهاند[۱]. خوارج، لقب گروهی از سپاه حضرت علی(ع) است که در جنگ صفین و پس از ماجرای حکمیت، از فرمان و اطاعت امام امتناع کرده و علیه ایشان شورش کردند[۲] و با شعار لَا حُکْمَ إِلَّا لِلَّهِ که به تعبیر حضرت امیر سخن حقّی است که ارادۀ باطل از آن کردهاند[۳]، عَلَم مخالفت با حکومت علوی را برافراشتند[۴]. این گروه در طول تاریخ با نامهای مختلفی خوانده شدهاند از جمله: شراه، محکمه، حکمیه، حروریه، مارقه (مارقین) و وهبیین[۵].
خوارج و جنگ نهروان
- خوارج پس از صفین با عبدالله بن وهب راسبی به عنوان خلیفه بیعت کرده و با ۱۲ هزار تن در حروراء (نزدیکی کوفه) اعلام موجودیت کردند. امام ابتدا به احتجاج با آنها برخاست و درصدد اصلاح آنها برآمد و برای آنها حقوق اجتماعی قائل بود: حضور در مساجد، بهرهمندی از بیت المال و نجنگیدن تا زمانی که سلاح برنداشتند[۶]. احتجاجات امام و یاران حضرت موجب هدایت بسیاری از خوارج شد و حدود ۸ هزار نفر از آنها بازگشتند، ولی چهار هزار نفر که همچنان بر راه باطل خود اصرار داشتند، جنگ نهروان را به راه انداختند. امام در صدد دفع فتنه آنها برآمد و با آنها جنگید و هلاکشان ساخت و تنها تعداد اندکی باقی ماندند[۷].
فرقههای خوارج
- هر چند در جنگ نهروان خوارج جز تعداد انگشت شماری از بین رفتند ولی تفکرات جاهلانه آنها باقی ماند و بعدها به تدریج هوادارانی پیدا کرده و به نشر عقاید خویش پرداختند. حدود دو قرن جهان اسلام را دستخوش آشوب و ناامنی کردند اما سرانجام به کلی از میان رفتند[۸]. منتها ظاهراً دنبالههای چنین تفکری همچنان در طول تاریخ باقی ماند[۹] و در اثر ترویج و تبلیغ، انشعاباتی یافتند که تا بیست فرقه برای آنها شمردهاند؛ از جمله: ارقه، عجارده، صفریه، واقفه.
ویژگیها و خصوصیات خوارج
- برخی از ویژگیهای خوارج عبارتاند از: اغلب بادیهنشینانی بیابانگرد و خشن بودند؛ مردمانی منحرف و جاهل که عُجب و غرور وجودشان را فراگرفته و به انحرافشان کشانده بود، با احکام الهی، کمترین آشنایی را داشتند[۱۰]. زهدپیشگی و تظاهر به عبادت، سطحی نگر، دارای تعصبات قبیلگی و جاهلی، سبک مغزی، سفاهت و ناشکیبایی از دیگر صفات آنان بود[۱۱]. افرادی تندرو و خشونت طلب که قرآن ورد زبانشان بود ولی به آن عمل نمیکردند، سخن خوب میگفتند، اما کردارشان بد بود[۱۲]. در متون تاریخی اقدام به گناهان کبیره از خوارج گزارش شده است، گناهانی چون جنایت و آدم کشی، هرزگی و عیاشی، جعل حدیث و... [۱۳].
عقاید خوارج
- مهمترین عقاید خوارج عبارت است از:
- لازم نیست خلیفه پیامبر(ص) عرب و از قریش باشد؛
- شرط خلافت، پرهیزگاری و دلاوری و دادگری است؛
- برخی از فرقههای خوارج خلافت زنان را نیز روا میداشتند؛
- علی(ع) با قبول حکمیت گناه کرده است و باید توبه کند؛
- خلافت، موروثی نیست؛
- مرتکب گناه کبیره کافر است و ریختن خونش رواست، مگر توبه کند؛
- عمل فرد مسلمان، جزء اسلام و ایمان اوست و با عملی برخلاف شریعت از دین خارج میشود؛
- امام با رأی مردم برگزیده میشود؛
- امر به معروف و نهی از منکر بدون هیچ شرطی واجب است و در مقابل هر امام جائری باید قیام کردغ
- خلافت ابوبکر و عمر و انتخاب عثمان و امام علی(ع) را صحیح میدانستند با این تفاوت که عثمان در اواخر چون مصالح مسلمین را نادیده گرفته کافر و واجب القتل است و علی(ع) چون حکمیت را پذیرفته کافر و واجب است کشته شود؛
- جایز است در عالم امامی نباشد؛
- هرجا خوارج حاکم نباشند دارالکفر است و باید بر علیه ساکنین آن قیام کرد[۱۴].
خوارج معاصر
- گرچه خوارج منقرض شدهاند ولی افکار ایشان در میان مسلمانان ریشه دوانیده و روح این تفکر در میان بسیاری از مقدسنماها وجود داشته و مزاحمی برای پیشرفت اسلام و مسلمانان بوده است. امام علی(ع) مخالف فکر خوارج بودند. شخص آنها و فکر آنها در هر زمانی که باشد مورد انتقاد حضرت است[۱۵]. یکی از مشخصات تفکر خوارج که در حال حاضر هم میان مسلمانان وجود دارد ظاهرگرایی و تشخیص حق و باطل به اعتبار شخصیتها و چهرههای تأثیرگذار در جامعه است. ایشان در هر قضیهای ظاهر را دیده و معتقد بودند اکثریت که بزرگان صحابه هم در میان آنها هستند، ملاک حقیقتاند. در حالی که در اندیشه امیرمؤمنان(ع) حق و باطل مقیاس شخصیتها است نه اینکه اشخاص مقیاس حق و باطل باشند[۱۶]. تنگنظری نیز از دیگر ویژگی خوارج است که امروز در جامعه اسلامی مشاهده میشود. امروزه برخی خشکمغزان، همه مردم جهان، جز عده کمی مانند خود را، به دیده الحاد و کفر مینگرند و دایره اسلام و هدایت را بسیار محدود میپندارند. این تفکر که سایر فرق مسلمانان مخلد در عذاب هستند از خوارج به مسلمانان رسیده است[۱۷].
- درسی که میتوان از خوارج برای این دوران گرفت لزوم هماهنگی میان تقدس و بینش افراد است. تاریخ اسلام گواه این مطلب است که با افزایش مقدسهای فاقد بینش و بصیرت، خطر عوامفریبی از سوی دشمنان بیشتر شده است[۱۸].
پیشگویی رسول خدا(ص) درباره ظهور خوارج
- هنگامی که رسول خدا(ص) غنائم حنین را تقسیم کرد، مرد شانه خمیده و قد بلندی که اثر سجده در پیشانیاش هویدا بود، پیش پیامبر اکرم(ص) آمد و بر همه سلام کرد و بر پیامبر اکرم(ص) به طور خاص سلام نکرد. سپس از پیامبر(ص) پرسید: "غنائم را چگونه تقسیم کردید؟" پیامبر اکرم(ص) پرسید: "تو چگونه دیدی؟" او جواب داد: "عدالت را رعایت نکردی!" رسول خدا(ص) خشمگین شد و به او گفت: "وای بر تو! اگر عدالت نزد من نباشد، پس نزد چه کسی است؟!" مسلمانان پرسیدند: "ای رسول خدا آیا او را بکشیم؟!" پیامبر(ص) فرمود: "خیر، او را رها کنید. به زودی او پیروانی پیدا میکند که همانند تیری که از هدف بیرون میرود، از دین بیرون میروند و خداوند آنها را بعد از من به دست علی محبوبترین بنده خود نابود میسازد". وی در جنگ نهروان به دست امام علی(ع) کشته شد[۱۹].[۲۰]
جستارهای وابسته
منابع
منبعشناسی جامع خوارج
پانویس
- ↑ ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۲۵۴؛ همو، فرهنگنامه دینی، ص۹۹.
- ↑ برای شناخت پیدایش، پیشینه، عملکرد، ویژگیها وسرانجام آنان ر.ک: «دانشنامۀ امام علی» ج ۹ مقالۀ «مارقین»؛ «جاذبه و دافعۀ علی» شهید مطهری، ص ۱۰۵ و....
- ↑ نهج البلاغه، صبحی صالح، حکمت ۱۹۸؛ «کَلِمَةُ حَقٍ یُرَادُ بِهَا بَاطِل»
- ↑ ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۲۵۴؛ همو، فرهنگنامه دینی، ص۹۹؛ فرهنگ شیعه، ص ۲۳۹؛ دانشنامه نهج البلاغه، ص ۳۷۵- ۳۷۶؛ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۹۱.
- ↑ صابری، تاریخ فرق اسلامی، ج۱، فرقه خوارج؛ فرهنگ فرق اسلامی، ۱۸۷؛ فرهنگنامه فرقههای اسلامی، ۱۳۸.
- ↑ نهج البلاغه، خطبههای ۶۰، ۱۱۸، ۱۲۱ و ۱۲۳؛ دانشنامه نهج البلاغه، ص ۳۷۶.
- ↑ ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۳۹-۲۴۰؛ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۹۱؛ دانشنامه نهج البلاغه، ص ۳۷۶- ۳۷۸؛ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۲۵۴ و فرهنگنامه دینی، ص۹۹.
- ↑ خوارج و علل پیدایش آنان؛ الملل و النحل، ۱/ ۱۱۷؛ دائرة المعارف تشیع، ۷/ ۲۹۹؛ فرهنگ شیعه، ص ۲۳۹-۲۴۰.
- ↑ ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۹۹ و فرهنگ غدیر، ص۲۵۴.
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۳۱۵.
- ↑ «أَنْتُمْ مَعَاشِرُ أَخِفَّاءُ الْهَام سُفَهَاءُ الْأَحْلَامِ وَ لَمْ آتِ لَا أَبَا لَکُمْ بُجْراً وَ لَا أَرَدْتُ لَکُمْ ضُرّا»؛ نهج البلاغه، خطبه ۳۶.
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۲۶۲.
- ↑ ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه، ص ۳۷۸-۳۷۹.
- ↑ ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۴۰؛ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۹۲؛ دانشنامه نهج البلاغه، ص ۳۷۹.
- ↑ ر.ک: مطهری، مرتضی، مشکلات علی، مجموعه آثار، ج ۱۶، صص ۲۹۳، ۳۰۹ و ۶۱۱.
- ↑ ر.ک: مطهری، مرتضی، جاذبه و دافعه علی، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۳۰۶.
- ↑ ر.ک: مطهری، مرتضی، جاذبه و دافعه علی، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۲۹۳؛ یادداشتها، ج ۳، ص ۳۷۱.
- ↑ ر.ک: محمدی، عبدالله، امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت؛ صفحه ۹۸ تا۱۰۶.
- ↑ الارشاد، شیخ مفید، ج۱، ص۱۴۸؛ اعلام الوری بأعلام الهدی، طبرسی، ج۱۶، ص۳۸۷.
- ↑ عباسی، حبیب، مقاله «علی بن ابیطالب»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۱، ص:۲۱۰.