بشر بن حارث: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{خرد}} {{امامت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; fo...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰: خط ۱۰:
[[بشر بن حارث ابی‌رق بن عمرو بن حارثة بن هیثم بن ظفر]] [[انصاری]] ظفری<ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۱، ص۱۷۱؛ اسدالغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۲۱۹؛ الاصابه، ابن حجر، ج۱، ص۴۲۷.</ref> یکی از [[یاران]] [[پیامبر اسلام]]{{صل}} و از [[انصار]] و [[اهل]] [[مدینه]] است. او و دو برادرش، [[بشیر]] و مبشر، به بنی ابیرق مشهور بودند<ref>التبیان، شیخ طوسی، ج۳، ص۳۱۶.</ref>.
[[بشر بن حارث ابی‌رق بن عمرو بن حارثة بن هیثم بن ظفر]] [[انصاری]] ظفری<ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۱، ص۱۷۱؛ اسدالغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۲۱۹؛ الاصابه، ابن حجر، ج۱، ص۴۲۷.</ref> یکی از [[یاران]] [[پیامبر اسلام]]{{صل}} و از [[انصار]] و [[اهل]] [[مدینه]] است. او و دو برادرش، [[بشیر]] و مبشر، به بنی ابیرق مشهور بودند<ref>التبیان، شیخ طوسی، ج۳، ص۳۱۶.</ref>.


[[بشر]] و مبشر در [[جنگ احد]] شرکت داشتند، ولی برادرشان، بشیر، شاعر و از [[منافقان]] بود و در اشعار خود از [[پیامبر]]{{صل}} و یارانش [[بدگویی]] و آنها را [[نکوهش]] می‌کرد. او و دو برادرش [[تنگدست]] بودند و بشیر که [[ایمان]] [[درستی]] نداشت، [[دست]] به سرقتی زد که نزدیک بود سبب [[فتنه]] و [[اختلاف]] [[بزرگی]] شود <ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۱، ص۱۷۱.</ref>. و به [[نقل]] دیگری هر سه [[برادر]]، [[منافق]] بودند و با هم دست به [[سرقت]] زدند<ref>تفسیر قمی، علی بن ابراهیم قمی، ج۱، ص۱۵۰؛ التبیان، شیخ طوسی، ج۳، ص۳۱۶.</ref>.<ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[بشر بن حارث (مقاله)|مقاله «بشر بن حارث»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:.</ref>
[[بشر]] و مبشر در [[جنگ احد]] شرکت داشتند، ولی برادرشان، بشیر، شاعر و از [[منافقان]] بود و در اشعار خود از [[پیامبر]]{{صل}} و یارانش [[بدگویی]] و آنها را [[نکوهش]] می‌کرد. او و دو برادرش [[تنگدست]] بودند و بشیر که [[ایمان]] [[درستی]] نداشت، [[دست]] به سرقتی زد که نزدیک بود سبب [[فتنه]] و [[اختلاف]] [[بزرگی]] شود <ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۱، ص۱۷۱.</ref>. و به [[نقل]] دیگری هر سه [[برادر]]، [[منافق]] بودند و با هم دست به [[سرقت]] زدند<ref>تفسیر قمی، علی بن ابراهیم قمی، ج۱، ص۱۵۰؛ التبیان، شیخ طوسی، ج۳، ص۳۱۶.</ref>.<ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[بشر بن حارث (مقاله)|مقاله «بشر بن حارث»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۱۳۴.</ref>


==ماجرای سرقت و [[نزول]] [[آیات]]==
==ماجرای سرقت و [[نزول]] [[آیات]]==
بشیر، شبی از [[انبار]] عموی [[قتادة بن نعمان]] یعنی [[رفاعة بن زید]] که در [[همسایگی]] آنان بود، سرقت کرد و مقداری آذوقه، [[شمشیر]] و زرهش را به سرقت برد. [[رفاعه]] داستان سرقت را به برادر زاده‌اش [[قتاده]] که مردی بزرگ و محترم و از شرکت کنندگان در [[جنگ بدر]] بود و در میان [[یاران پیامبر]]{{صل}} [[احترام]] خاصی داشت، گزارش داد.
قتاده به [[تحقیق]] و جستجو پرداخت اما بشیر و برادرانش، [[لبید بن سهل]] را که از اشراف مدینه بود، متهم کردند. پس لبید با شمشیر کشیده به سوی آنان آمد و گفت: "ای [[فرزندان]] ابیرق! آیا به من نسبت دزدی می‌دهید با آنکه شما به این کار سزاوارترید؛ شما [[مردمان]] منافقی هستید که در اشعار خود از [[رسول خدا]]{{صل}} بدگویی می‌کنید و آنگاه به دیگران نسبت می‌دهید و می‌گویید [[قریش]] و [[مردم]] [[مکه]] این اشعار را سروده‌اند؛ اینک یا دزدی مرا ثابت کنید و یا این که شما را خواهم کشت". آنان که دیدند کار به جای خطرناکی رسیده، حرف خود را پس گرفتند.
قبیلة [[بشیر]] وقتی که چنین دیدند، فردی از بستگان خود به نام [[اسید بن عروه]] را که مردی سخن ور بود، نزد [[پیامبر]]{{صل}} فرستادند و او به آن [[حضرت]] چنین [[شکایت]] کرد: یا [[رسول الله]]! [[قتاده]] به خانواده‌ای از بستگان ما که مردمانی محترم و صاحب اصالت و [[شرف خانوادگی]] هستند، نسبت دزدی داده و به کاری که اصلا با آنان نسبتی ندارد، متهم ساخته است. [[رسول خدا]]{{صل}} از شنیدن این مطلب بسیار محزون و متأثر شد. از سوی دیگر قتاده [[خدمت]] پیامبر{{صل}} آمد و گفت: "یا رسول الله! افرادی از قبیله‌ای که سابقه خوبی ندارد، از [[خانه]] عموی من دزدی کرده و آنچه آذوقه داشته را به همراه [[سلاح]] [[جنگی]] او به [[سرقت]] برده‌اند".
[[پیامبر اکرم]]{{صل}} با توجه به گفتار اسید، همین که این جملات را از قتاده شنید، برآشفت و با شدت به وی [[اعتراض]] کرد و چنین فرمود: "آیا نسبت به یک [[خاندان]] محترم و با [[آبرو]] چنین اتهامی می‌زنی و به آنان چنین [[عمل]] [[زشتی]] را نسبت می‌دهی!" قتاده از این پیشامد و این [[سرزنش]] پیامبر{{صل}} سخت نگران و افسرده شد و پس از بازگشت، به عموی خود گفت: «ای کاش مرده بودم و به حضرت شکایت نمی‌کردم تا مرا این طور ملامت کند». [[رفاعه]] گفت: "ما از [[خدا]] کمک می‌جوییم و به او [[پناه]] می‌بریم".
تأثر و [[اندوه]] قتاده و ناله رفاعه کارساز شد و [[جبرییل]] این [[آیات شریفه]] را برای پیامبر{{صل}} آورد:
{{متن قرآن|إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللَّهُ وَلَا تَكُنْ لِلْخَائِنِينَ خَصِيمًا * وَاسْتَغْفِرِ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُورًا رَحِيمًا * وَلَا تُجَادِلْ عَنِ الَّذِينَ يَخْتَانُونَ أَنْفُسَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مَنْ كَانَ خَوَّانًا أَثِيمًا * يَسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ وَلَا يَسْتَخْفُونَ مِنَ اللَّهِ وَهُوَ مَعَهُمْ إِذْ يُبَيِّتُونَ مَا لَا يَرْضَى مِنَ الْقَوْلِ وَكَانَ اللَّهُ بِمَا يَعْمَلُونَ مُحِيطًا * هَا أَنْتُمْ هَؤُلَاءِ جَادَلْتُمْ عَنْهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فَمَنْ يُجَادِلُ اللَّهَ عَنْهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَمْ مَنْ يَكُونُ عَلَيْهِمْ وَكِيلًا * وَمَنْ يَعْمَلْ سُوءًا أَوْ يَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ يَسْتَغْفِرِ اللَّهَ يَجِدِ اللَّهَ غَفُورًا رَحِيمًا * وَمَنْ يَكْسِبْ إِثْمًا فَإِنَّمَا يَكْسِبُهُ عَلَى نَفْسِهِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا * وَمَنْ يَكْسِبْ خَطِيئَةً أَوْ إِثْمًا ثُمَّ يَرْمِ بِهِ بَرِيئًا فَقَدِ احْتَمَلَ بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُبِينًا}}<ref>«ما این کتاب (آسمانی) را بر تو، به حق فرو فرستاده‌ایم تا در میان مردم بدانچه خداوند به تو نمایانده است داوری کنی و طرفدار خائنان مباش * و از خداوند آمرزش بخواه که خداوند آمرزنده بخشاینده است * و از آنان که به خویش خیانت می‌ورزند دفاع مکن که خداوند آن را که خیانتگر بزهکار است، دوست نمی‌دارد * (کارهای خود را) از مردم پوشیده می‌دارند و از خداوند پوشیده نمی‌توانند داشت در حالی که او هنگامی که آنان شب را با گفتاری ناخوشایند وی می‌گذرانند با آنان است و خداوند به آنچه انجام می‌دهند نیک داناست * هان! (گیرم) این شمایید که در زندگانی این جهان از ایشان دفاع کردید، در رستخیز از آنان در برابر خداوند که دفاع خواهد کرد؟ یا چه کس حامی آنان خواهد بود؟ * و هر کس کار بدی کند یا بر خود ستم روا دارد سپس از خداوند آمرزش بخواهد خداوند را آمرزنده‌ای بخشاینده خواهد یافت * و هر کس گناهی کند تنها به زیان خویش کرده است و خداوند دانایی فرزانه است * و هر کس خطایی یا گناهی کند سپس آن را به گردن بی‌گناهی اندازد بار بهتان و گناهی آشکار را بر دوش کشیده است» سوره نساء، آیه ۱۰۵-۱۱۲.</ref>.
چون این [[آیات]] نازل شد؛ بستگان [[بشیر]] به وی گفتند: [[استغفار]] کن و [[توبه]] نما. او گفت: "به [[خدا]] [[سوگند]]! جز لبید کسی این وسایل را ندزدیده است و وقتی که [[آیه]] آخر را بر او خواندند که خدا از عمل او و [[اتهام]] به دیگری خبر داده است و فهمید که رسوا شده، [[کفر]] [[باطنی]] خود را آشکار کرد و به [[مکه]] گریخت و به [[کفار]] [[قریش]] ملحق شد"<ref>تفسیر قمی، علی بن ابراهیم قمی، ج۱، ص۱۵۰-۱۵۲؛ التبیان، شیخ طوسی،ج۳، ص۳۱۵-۳۱۸.</ref>. و [[خداوند]] این [[آیه]] را نیز درباره او نازل فرمود: {{متن قرآن|وَمَنْ يُشَاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدَى وَيَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ نُوَلِّهِ مَا تَوَلَّى وَنُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِيرًا}}<ref>«و هر کس پس از آنکه به روشنی رهنمود یافت با پیامبر مخالفت ورزد و از راهی جز راه مؤمنان پیروی کند وی را با آنچه بدان روی آورده است وامی‌نهیم و وی را به دوزخ می‌افکنیم و این بد پایانه‌ای است!» سوره نساء، آیه ۱۱۵.</ref>.<ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[بشر بن حارث (مقاله)|مقاله «بشر بن حارث»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:.</ref>


== پرسش‌های وابسته ==
== پرسش‌های وابسته ==

نسخهٔ ‏۲۵ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۰۷

این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

بشر بن حارث ابی‌رق بن عمرو بن حارثة بن هیثم بن ظفر انصاری ظفری[۱] یکی از یاران پیامبر اسلام(ص) و از انصار و اهل مدینه است. او و دو برادرش، بشیر و مبشر، به بنی ابیرق مشهور بودند[۲].

بشر و مبشر در جنگ احد شرکت داشتند، ولی برادرشان، بشیر، شاعر و از منافقان بود و در اشعار خود از پیامبر(ص) و یارانش بدگویی و آنها را نکوهش می‌کرد. او و دو برادرش تنگدست بودند و بشیر که ایمان درستی نداشت، دست به سرقتی زد که نزدیک بود سبب فتنه و اختلاف بزرگی شود [۳]. و به نقل دیگری هر سه برادر، منافق بودند و با هم دست به سرقت زدند[۴].[۵]

ماجرای سرقت و نزول آیات

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۱، ص۱۷۱؛ اسدالغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۲۱۹؛ الاصابه، ابن حجر، ج۱، ص۴۲۷.
  2. التبیان، شیخ طوسی، ج۳، ص۳۱۶.
  3. الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۱، ص۱۷۱.
  4. تفسیر قمی، علی بن ابراهیم قمی، ج۱، ص۱۵۰؛ التبیان، شیخ طوسی، ج۳، ص۳۱۶.
  5. عسکری، عبدالرضا، مقاله «بشر بن حارث»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۴، ص:۱۳۴.