عبدالله بن ‌کواء: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{ویرایش غیرنهایی}} {{امامت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233)...» ایجاد کرد)
 
جز (جایگزینی متن - 'شرکت' به 'شرکت')
خط ۱۵: خط ۱۵:


==[[کناره‌گیری]] پس از [[بیعت با حضرت علی]]{{ع}}==
==[[کناره‌گیری]] پس از [[بیعت با حضرت علی]]{{ع}}==
*[[ابن کواء]] پس از [[قتل عثمان]] با [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[بیعت]] کرد و در زمرۀ [[یاران]] باوفای آن [[حضرت]] قرار گرفت و در [[جنگ صفین]] [[شرکت]] نمود و در [[سپاه]] آن [[حضرت]] [[امام]]{{ع}} را [[یاری]] کرد. اما مع الأسف پس از داستان غم‌بار [[پیمان]] [[حکمیت]] و [[متارکه جنگ]] در [[صفین]]، [[ابن کواء]] و گروه [[خوارج]] به بهانه [[مخالفت]] با [[حکمیت]] که خود آن را بر [[حضرت]] [[تحمیل]] کرده بودند از [[سپاه امام]]{{ع}} کنار کشیدند و موقعی که [[لشکر]] [[عراق]] به [[کوفه]] وارد شد، این گروه وارد [[شهر کوفه]] نشدند و در [[نخیله]] ماندند و دو نفر از سران [[خوارج]] به نام‌های [[حرقوص بن زهیر سعدی]]<ref>توضیح بیشتر در صفحات بعد خواهد آمد.</ref> و [[زرعة بن برج طائی]] را نزد [[حضرت]] فرستادند و از [[حضرت]] خواستند [[توبه]] کند و [[حکمیت]] را [[باطل]] اعلام نماید و مجدداً به [[جنگ]] با [[معاویه]] به [[صفین]] بازگردد. و [[حرقوص]] به [[حضرت]] چنین گفت: "شما از [[گناه]] خود (یعنی از امضای [[پیمان]] [[حکمیت]]) [[توبه]] کن و ما را برای [[جنگ]] با [[معاویه]] بفرست". [[امام]]{{ع}} در پاسخ او فرمود: "من شما را از [[حکمیت]] [[نهی]] کردم ولی نپذیرفتند، اکنون آیا آن را [[گناه]] می‌دانید؟ اگرچه موضوع [[حکمیت]] [[گناه]] نیست، ولی نموداری از عجز [[رأی]] و [[ضعف]] [[تدبیر]] است، و حال آنکه من شما را [[نهی]] کردم (و شما [[مخالفت]] کردید و حال می‌خواهید آن را [[باطل]] اعلام کنید!)". در این جا زرعه برخاست و گفت: به [[خدا]] [[سوگند]]، اگر از این که [[مردم]] را به [[حکمیت]] گماشتی [[توبه]] نکنی تو را قطعاً خواهم کشت و با این کار [[رضایت]] و [[خشنودی خدا]] را می‌طلبم!
*[[ابن کواء]] پس از [[قتل عثمان]] با [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[بیعت]] کرد و در زمرۀ [[یاران]] باوفای آن [[حضرت]] قرار گرفت و در [[جنگ صفین]] شرکت نمود و در [[سپاه]] آن [[حضرت]] [[امام]]{{ع}} را [[یاری]] کرد. اما مع الأسف پس از داستان غم‌بار [[پیمان]] [[حکمیت]] و [[متارکه جنگ]] در [[صفین]]، [[ابن کواء]] و گروه [[خوارج]] به بهانه [[مخالفت]] با [[حکمیت]] که خود آن را بر [[حضرت]] [[تحمیل]] کرده بودند از [[سپاه امام]]{{ع}} کنار کشیدند و موقعی که [[لشکر]] [[عراق]] به [[کوفه]] وارد شد، این گروه وارد [[شهر کوفه]] نشدند و در [[نخیله]] ماندند و دو نفر از سران [[خوارج]] به نام‌های [[حرقوص بن زهیر سعدی]]<ref>توضیح بیشتر در صفحات بعد خواهد آمد.</ref> و [[زرعة بن برج طائی]] را نزد [[حضرت]] فرستادند و از [[حضرت]] خواستند [[توبه]] کند و [[حکمیت]] را [[باطل]] اعلام نماید و مجدداً به [[جنگ]] با [[معاویه]] به [[صفین]] بازگردد. و [[حرقوص]] به [[حضرت]] چنین گفت: "شما از [[گناه]] خود (یعنی از امضای [[پیمان]] [[حکمیت]]) [[توبه]] کن و ما را برای [[جنگ]] با [[معاویه]] بفرست". [[امام]]{{ع}} در پاسخ او فرمود: "من شما را از [[حکمیت]] [[نهی]] کردم ولی نپذیرفتند، اکنون آیا آن را [[گناه]] می‌دانید؟ اگرچه موضوع [[حکمیت]] [[گناه]] نیست، ولی نموداری از عجز [[رأی]] و [[ضعف]] [[تدبیر]] است، و حال آنکه من شما را [[نهی]] کردم (و شما [[مخالفت]] کردید و حال می‌خواهید آن را [[باطل]] اعلام کنید!)". در این جا زرعه برخاست و گفت: به [[خدا]] [[سوگند]]، اگر از این که [[مردم]] را به [[حکمیت]] گماشتی [[توبه]] نکنی تو را قطعاً خواهم کشت و با این کار [[رضایت]] و [[خشنودی خدا]] را می‌طلبم!
و با این کار [[رضایت]] و [[خشنودی خدا]] را می‌طلبم!
و با این کار [[رضایت]] و [[خشنودی خدا]] را می‌طلبم!
*[[امام]]{{ع}} در برابر [[جسارت]] و تندگویی او فرمود: "[[ننگ]] و روسیاهی برای تو باد که چقدر [[بدبختی]]، گویا تو را می‌بینم که به [[قتل]] رسیده‌ای و بادها بر جسدت می‌وزد"<ref>{{متن حدیث|بُؤْساً لَكَ مَا أَشْقَاكَ! كَأَنِّي بِكَ قَتِيلًا تَسْفِي عَلَيْكَ الرِّيَاحُ}}شرح ابن ابی الحدید، ج۲، ص۲۶۸.</ref>.
*[[امام]]{{ع}} در برابر [[جسارت]] و تندگویی او فرمود: "[[ننگ]] و روسیاهی برای تو باد که چقدر [[بدبختی]]، گویا تو را می‌بینم که به [[قتل]] رسیده‌ای و بادها بر جسدت می‌وزد"<ref>{{متن حدیث|بُؤْساً لَكَ مَا أَشْقَاكَ! كَأَنِّي بِكَ قَتِيلًا تَسْفِي عَلَيْكَ الرِّيَاحُ}}شرح ابن ابی الحدید، ج۲، ص۲۶۸.</ref>.

نسخهٔ ‏۳۰ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۵۷

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

سابقه مبارزاتی ابن کواء

کناره‌گیری پس از بیعت با حضرت علی(ع)

و با این کار رضایت و خشنودی خدا را می‌طلبم!

ابن کواء و اهانت به امام(ع) در حال نماز

عاقبت خوارج در پیشگویی پیامبر(ص)

  1. ابن ابی الحدید در ذیل خطبه ۳۶ که امام(ع) فرمود: "من شما را بیم می‌دهم از این که کنار این رودخانه کشته و بر زمین افتاده باشید"[۱۶] می‌نویسد: روایات بسیار زیادی که در حد تواتر از رسول خدا(ص) در مورد خوارج نقل شده است، از جمله در صحاح که مورد اتفاق همگان است چنین آمده است که: پیامبر(ص) روزی مشغول تقسیم اموالی بودند، مردی از قبیلۀ بنی تمیم که مشهور به ذو الخویصره بود، گفت: ای محمد، عدالت را رعایت کن؟ حضرت فرمود: "من به عدالت رفتار کردم"، آن مرد سخن خود را تکرار کرد و گفت: عدالت کن، و حضرت در پاسخ او فرمود: "وای بر تو، اگر من عدالت نکنم، چه کسی عدالت می‌کند"، عمر بن خطاب برخاست و عرض کرد: ای رسول خدا، اجازه بدهید گردنش را بزنم. حضرت فرمود: "رهایش کن که به زودی از امثال این مرد گروهی پیدا میشوند که از دین چنان بیرون می‌جهند مانند جهیدن تیر از کمان، به گونه‌ای که یکی از شما به پیکان آن تیر می‌نگرد و چیزی نمی‌یابد و به چوبه آن مینگرد، چیزی نمی‌یابد و سرانجام به پرهای انتهای آن تیر می‌نگرد، گویا آن تیر از چرک و خون گذشته است. این گروه پس از پراکندگی مردم خروج می‌کنند، نمازهای شما در قبال نماز آنان کم شمرده می‌شود و روزۀ شما در قبال روزۀ آنها اندک به حساب می‌آید، قرآن می‌خوانند ولی از استخوان‌های ترقوۀ آنان تجاوز نمی‌کند، نشانة آنان این است و اشاره به همین مرد ذوالخویصره نمود و فرمود: "بین آنها مردی سیاه چهره (یا سیاه چشم) است که یک دست او ناقص است[۱۷]، آن دستش همچون پستان زن یا پاره گوشتی است که بی‌اختیار به این سو و آن سو می‌رود"[۱۸].
  2. ابن ابی الحدید از واقدی خبر غیبی دیگری نقل می‌کند که امیرالمؤمنین علی(ع) فرمود: "هرگاه حدیثی را از رسول خدا(ص) برای شما نقل می‌کنم، بدانید که اگر از آسمان بر زمین فرو افتم برای من خوش‌تر است از این که بر رسول خدا(ص) دروغ بندم، و هرگاه با شما دربارۀ این جنگ (صفین) از خودم سخن می‌گویم، توجه کنید که من مرد جنگم و جنگ خدعه است، همانا از پیامبر خدا(ص) شنیدم، می‌فرمود: "در آخر الزمان گروهی کم سن و سال و سبک مغز خروج میکنند که ظاهر سخن آنها از بهترین سخنان مردم نیکوکار است، نمازشان از نماز شما بیشتر و قرآن خواندن آنها از قرآن خواندن شما افزون‌تر است، ولی ایمان‌های آنها از استخوان‌های ترقوه (یا از حنجره‌های) آنها فراتر نمی‌رود، از دین خدا بیرون می‌روند آن چنان که تیر از کمان بیرون می‌جهد، آنها را بکشید که کشتن آنها برای هر کس که ایشان را بکشد روز قیامت پاداش خواهد بود"[۱۹].
  3. ابن ابی الحدید از مسروق درباره آینده خوارج نقل می‌کند که گفت: روزی عایشه به من گفت: ای مسروق، من نفهمیدم و ندانستم که علی بن ابی طالب(ع) ذو الثدیه را به هلاکت رسانید یا نه؟ خدا لعنت کند عمروعاص را که او برای من نوشته بود که ذوالثدیه را در اسکندریه کشته است! همانا کینه‌ای که در دل دارم مرا از گفتن من نوشته آنچه از پیامبر خدا(ص) شنیده‌ام، باز نمی‌دارد، پیامبر(ص) می‌فرمود: "ذوالثدیه را بهترین گروه امت من که پس از من هستند می‌کشند"[۲۰]؛ یعنی ذوالثدیه را عمروعاص نکشته و دروغ گفته است بلکه حضرت علی(ع) او را به هلاکت رسانده است[۲۱].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. رجال طوسی، ص۵۰، ش۶۹؛ تنقیح المقال، ج۲، ص۲۰۴.
  2. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۲، ص۹۲۲-۹۲۳.
  3. شرح ابن ابی الحدید، ج۲، ص۱۳۴.
  4. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۲، ص۹۲۳.
  5. توضیح بیشتر در صفحات بعد خواهد آمد.
  6. «بُؤْساً لَكَ مَا أَشْقَاكَ! كَأَنِّي بِكَ قَتِيلًا تَسْفِي عَلَيْكَ الرِّيَاحُ»شرح ابن ابی الحدید، ج۲، ص۲۶۸.
  7. شرح ابن ابی الحدید، ج۲، ص۲۷۱.
  8. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۲، ص۹۲۳-۹۲۵.
  9. انس بن عیاض متولد ۱۰۴ هجری و متوفای ۲۰۰ هجری است. او از محدثان بزرگ مدینه بود و گروهی از جمله احمد بن حنبل از او نقل حدیث کرده‌اند (اعلام زرکلی، ج۱، ص۲۳۶۵).
  10. ظاهراً در نماز صبح بوده است.
  11. «و به تو و به پیشینیان تو وحی شده است که اگر شرک بورزی بی‌گمان کردارت از میان خواهد رفت و بی‌شک از زیانکاران خواهی بود» سوره زمر، آیه ۶۵.
  12. «پس شکیبا باش که وعده خداوند راستین است و مبادا آنان که اهل یقین نیستند تو را سبکسار گردانند» سوره روم، آیه ۶۰.
  13. شرح ابن ابی الحدید، ج۲، ص۳۱۱.
  14. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۲، ص۹۲۵-۹۲۶.
  15. ابن ابی الحدید در شرح خود (ج ۲، ص۲۷۱) از ابوهلال عسکری نقل می‌کند: اولین کسی که در صفین شعار لَا حُكْمَ إِلَّا لِلَّهِ را سر داد، «عروة بن حدسی» بوده است. معنای این شعار: حکم و داوری تنها برای خداست.
  16. «فَأَنَا نَذِيرٌ لَكُمْ أَنْ تُصْبِحُوا صَرْعَى بِأَثْنَاءِ هَذَا النَّهَرِ...»
  17. این مرد حرقوص بن زهیر -همان ذوالخویصره- است که جزو اصحاب رسول خدا(ص) بود، سپس از کارگزاران عمر بن خطاب شد و از طرف عمر به کمک مسلمانان اهواز رفت و بعد با امیرالمؤمنین(ع) بیعت کرد و در سپاه صفین آن حضرت را یاری نمود، اما پس از پیمان حکمیت به گروه خوارج درآمد و با حضرت در جنگ نهروان جنگید و به هلاکت رسید، پس از هلاکت خوارج در این جنگ، حضرت فرمودند: جنازه ذوالخویصره و در بعضی تعبیرها فرمودند: ذوالثدیه و یا فرمودند: مخرج را پیدا کنید، و این داستان مختلف نقل شده است، رجوع شود در همین اثر به ترجمه ابوکثیر زبیدی، ابو مؤمن وائلی، جابر (ابوخالد کوفی)، ریاح (رماح) بن حارث، و سلیمان بن ثمامة حنفی.
  18. «دَعْهُ، فَسَيَخْرُجُ مِنْ ضِئْضِئِ هَذَا قَوْمٌ يَمْرُقُونَ مِنَ الدِّينِ كَمَا يَمْرُقُ السَّهْمُ مِنَ الرَّمِيَّةِ...»؛ شرح ابن ابی الحدید، ج۲، ص۲۶۵.
  19. «يَخْرُجُ فِي آخِرِ الزَّمَانِ قَوْمٌ أَحْدَاثُ الْأَسْنَانِ سُفَهَاءُ الْأَحْلَامِ قَوْلُهُمْ مِنْ خَيْرِ أَقْوَالِ الْبَرِّيَّةِ صَلَاتُهُمْ أَكْثَرُ مِنْ صَلَاتِكُمْ وَ قِرَاءَتُهُمُ أَكْثَرُ مِنْ قِرَاءَتِكُمْ لَا يُجَاوِزُ إِيمَانُهُمْ تَرَاقِيَهُمْ...»؛ شرح ابن ابی الحدید، ج۲، ص۳۶۷.
  20. «يَقْتُلُهُ خَيْرُ أُمَّتِي مِنْ بَعْدِي»
  21. شرح ابن ابی الحدید، ج۲، ص۲۶۸.
  22. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۲، ص۹۲۶-۹۲۹.