از روابط اشجعیها با [[رسول خدا]]{{صل}} تا [[سال پنجم هجرت]] جز آنچه اشاره شد اخباری در دست نیست. در این سال آنان به [[فرماندهی]] [[مسعود بن رُخَیلَه اشجعی]]<ref>الطبقات، ابن سعد، ج۴، ص۲۸۰؛ البدایة والنهایه، ج۵، ص۱۰۶.</ref> ([[مسعر بن جبله]] <ref>مجمع البیان، ج ۸، ص ۵۳۳.</ref> یا [[مسعود بن رخیلة بن نویره]])<ref> جامع البیان، مج ۱۱، ج ۲۱، ص ۱۵۷؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۴، ص۱۲۹.</ref> [[مشرکان]] را در [[نبرد]] [[احزاب]] [[همراهی]] کردند. [[واقدی]] تعداد ایشان را ۴۰۰ نفر برشمرده است..<ref> المغازی، ج ۲، ص ۴۴۳؛ السیرةالنبویه، ج ۳، ص ۷۰۱؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۳۴؛ الطبقات، ابن سعد، ج ۲، ص ۵۱.</ref> منابع بسیاری از نقش [[نُعیم بن مسعود اشجعی]] تازه [[مسلمان]] در پراکنده ساختن [[سپاه]] احزاب، به فرماندهی [[ابوسفیان]] [[سخن]] گفتهاند<ref>الطبقات، ابن سعد، ج ۴، ص ۲۷۸؛ السیرة النبویه، ج ۳، ص۷۱۲؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۴۲.</ref> که اغراقآمیز به نظر میرسد.
آنان پس از [[غزوه]] [[بنیقریظه]] در سال ششم به تعداد ۱۰۰ <ref>الطبقات، ابن سعد، ج ۱، ص ۳۰۶؛ البدایة والنهایه، ج ۵، ص۱۰۶.</ref> و به قولی ۷۰۰ <ref>تفسیر قمی، ج ۱، ص ۱۴۷؛ تاریخ المدینه، ج ۱، ص ۲۶۷.</ref> تن به [[ریاست]] [[مسعود بن رخیله]] به [[مدینه]] آمده، در کنار [[کوه]] سَلْع فرود آمدند. رسول خدا [[اُسَید بن حصین]] را نزد ایشان فرستاد و با خرما از ایشان [[پذیرایی]] کرد، آنگاه از علت آمدنشان جویا شد. اشجعیها گفتند: ما از همه به شما از جهت مکانی نزدیکتر هستیم و از [[نبرد]] با [[پیامبر]] [[کراهت]] داریم، از این رو برای بستن [[پیمان]] عدم تعرض آمدهایم. در پی آن [[رسول خدا]] با ایشان پیمان بست و آنان بازگشتند. به [[نقل]] برخی، [[آیات]] {{متن قرآن|وَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ كَمَا كَفَرُوا فَتَكُونُونَ سَوَاءً فَلَا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ أَوْلِيَاءَ حَتَّى يُهَاجِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَخُذُوهُمْ وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَلَا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا إِلَّا الَّذِينَ يَصِلُونَ إِلَى قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ أَوْ جَاءُوكُمْ حَصِرَتْ صُدُورُهُمْ أَنْ يُقَاتِلُوكُمْ أَوْ يُقَاتِلُوا قَوْمَهُمْ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَسَلَّطَهُمْ عَلَيْكُمْ فَلَقَاتَلُوكُمْ فَإِنِ اعْتَزَلُوكُمْ فَلَمْ يُقَاتِلُوكُمْ وَأَلْقَوْا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ فَمَا جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ عَلَيْهِمْ سَبِيلًا}}<ref>«آنها دوست میدارند چنان که خود کافر شدند شما (نیز) کافر میشدید تا با ایشان یگانه میبودید پس هیچیک از آنان را دوست مگیرید تا در راه خداوند هجرت کنند و اگر رویگردان شدند هر کجا آنان را یافتید بگیرید و بکشید و از ایشان یار و یاوری مگیرید مگر آنان را که با گروهی وابستگی دارند که میان شما و ایشان پیمانی است یا آنکه با دلتنگی از نبرد با شما و یا نبرد با قوم خویش، نزد شما آمدهاند- و اگر خداوند میخواست آنان را بر شما چیرگی میداد و با شما به نبرد میپرداختند- باری، اگر اینان از شما کنارهجویی کردند و با شما نبرد نکردند و از در سازش درآمدند، خداوند برای شما (در تجاوز) بر آنان راهی ننهاده است» سوره نساء، آیه ۸۹-۹۰.</ref>، به این ماجرا اشاره دارد و درباره ایشان و برخی [[قبایل]] دیگر نازل شده است<ref>تاریخ المدینه، ج ۱، ص ۲۶۷.</ref>. [[خداوند]] در این دو [[آیه]] برای [[مسلمانان]] بیان میدارد که برخی از [[کافران]] [[آرزو]] دارند که شما نیز [[کافر]] شوید، تا با آنان برابر باشید، از این رو مسلمانان را از [[دوستی]] با آنان برحذر میدارد و کشتن آنان را در صورت روی برتافتن از [[اسلام]] و [[هجرت]] در [[راه خدا]] [[فرمان]] میدهد؛ ولی گروههایی را از این [[حکم]] استثنا میکند، از آن جمله به قبایلی اشاره دارد که با مسلمانان پیمان [[صلح]] بستند. مطابق برخی گزارشها، اشجعیها نیز مانند برخی قبایل دیگر، پس از آنکه اسلام آوردند بر اثر [[اقدام]] خود بر پیامبر{{صل}} [[منت]] گذاشتند و چون برای [[غزوه حدیبیه]] فرا خوانده شدند سر پیچیدند و آیه {{متن قرآن|يَمُنُّونَ عَلَيْكَ أَنْ أَسْلَمُوا قُلْ لَا تَمُنُّوا عَلَيَّ إِسْلَامَكُمْ بَلِ اللَّهُ يَمُنُّ عَلَيْكُمْ أَنْ هَدَاكُمْ لِلْإِيمَانِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}}<ref>«بر تو منّت مینهند که اسلام آوردهاند؛ بگو: برای اسلامتان بر من منّت ننهید، بلکه این خداوند است که بر شما منّت مینهد که شما را به ایمان رهنمون شده است، اگر راست میگویید» سوره حجرات، آیه ۱۷.</ref> به این مطلب اشاره دارد.<ref>کشف الاسرار، ج ۹، ص ۲۶۷.</ref> خداوند در این آیه هرگونه منت بر پیامبر را از سوی این بادیهنشینان رد کرده، در مقابل، خود به جهت [[هدایت]] کردن آنها به [[ایمان]]، بر آنان منّت میگذارد.
اشجعیها در [[غزوه]] [[خیبر]] (سال هفتم) به پرچمداری [[عوف بن مالک اشجعی]]<ref>تاریخ المدینه، ج ۳، ص ۸۶۸.</ref> شرکت داشتند و یک تن از آنان در آن [[نبرد]] به شهادت رسید <ref> المغازی، ج ۲، ص ۷۰۰.</ref> در سال هشتم که [[پیامبر]]{{صل}} [[قبایل]] پیرامون [[مدینه]] را برای شرکت در [[فتح مکه]] فرا خواند اشجعیها با [[اجابت]] [[دعوت]] آن [[حضرت]]، به استعداد ۳۰۰ نفر<ref>المغازی، ج ۲، ص ۸۲۰.</ref> حضور یافتند. در این [[غزوه]] نیز [[عوف بن مالک]] [[پرچمدار]] آنان بود.<ref> المغازی، ج ۲، ص ۸۰۱؛ الطبقات، ج ۴، ص ۲۸۱؛ اسدالغابه، ج۴، ص ۱۵۶.</ref>مطابق گزارش واقدی در [[غزوه حنین]] نیز آنان همچون فتح مکه دو [[پرچم]] داشتند که یکی را [[نُعیم بن مسعود اشجعی]] و دیگری را [[معقل بن سنان]] حمل میکرد.<ref>المغازی، ج ۲، ص ۸۲۰؛ ج ۳، ص ۸۹۶.</ref>برخی منابع، شمار ایشان را در این نبرد ۱۰۰۰ تن میدانند.<ref>الدرالمنثور، ج ۳، ص ۲۲۵.</ref> اشجعیها در [[غزوه تبوک]] (سالنهم) نیز شرکت داشتند.<ref> المغازی، ج ۳، ص ۹۹۰.</ref>.<ref>[[سید محمود سامانی|سامانی، سید محمود]]، [[بنی اشجع (مقاله)|مقاله «بنی اشجع»]]، [[ دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>.
==پس از پیامبر{{صل}}==
در جریان [[مرتد]] شدن برخی قبایل و [[سرپیچی]] از [[حکومت]] [[ابوبکر]]، [[عامه]] اشجعیان از [[اسلام]] بازگشتند؛<ref>تاریخ طبری، ج ۲، ص ۴۷۵؛ تاریخ دمشق، ج ۲، ص ۵۳؛ معجم قبائل العرب، ج ۱، ص ۲۹.</ref> ولی پس از آن دوباره به اسلام گرویدند و با گسترش [[فتوحات]]، برخی از آنان به [[شام]] <ref>الطبقات، ابن خیاط، ص ۹۵؛ الطبقات، ابن سعد، ج ۴، ص۲۸۱.</ref> و برخی به [[کوفه]] [[مهاجرت]] کرده، در آنجا ساکن شدند. [[خلیفة بن خیاط]] نام تعدادی از آنان را بر شمرده است.<ref>الطبقات، ابن خیاط، ص ۹۵، ۹۶، ۲۱۹ ـ ۲۲۰.</ref> در [[قیام]] [[مردم]] بر ضدّ [[عثمان]] در [[سال ۳۵ هجری]]، اشجعیها نیز نقش داشتند، از این رو در قیام [[حرّه]] (سال۶۱هجری)، [[مسلم بن عقبه]] [[فرمانده]] [[یزید]]، [[معقل بن سنان اشجعی]] را که بر [[مهاجران]] مدینه [[ریاست]] داشت گردن زد.<ref>النسب، ص ۲۵۱؛ الطبقات، ابن خیاط، ص ۹۶؛ الاشتقاق، ص۲۷۶.</ref> در [[توطئه]] [[خوارج]]، [[شبیب بن بَجره اشجعی]] با [[همدستی]] [[ابن ملجم مرادی]]، در به [[شهادت]] رساندن [[امیرمؤمنان]]، [[امام علی]]{{ع}}، همراه بود<ref> انساب الاشراف، ص ۴۹۱؛ تاریخ طبری، ج ۴، ص ۱۱۱؛ المناقب، ص ۳۸۲؛ اعلام الوری، ج ۱، ص ۲۰۱.</ref>.<ref>[[سید محمود سامانی|سامانی، سید محمود]]، [[بنی اشجع (مقاله)|مقاله «بنی اشجع»]]، [[ دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>.
اشجعیها در همسایگیقبیله بنی ضَمْرَه و در مناطقی چون صهباء، الجَرّ، مروراة، ثاملیه [۸] و صَحْن الحیل [۹]سکونت داشتند. ضَرْغد، أَکْوام، ایر، أَعیار، ضبع و هومه از کوههای [۱۰]قبیله غَطَفان به شمار آمده که اشجعیها به عنوان زیرمجموعه ایشان در آنها سهیم بوده و در این مناطق نیز سکونت داشتند. بکری، سرزمینحجاز را به ۱۲ بخش تقسیم کرده و یکی از آنان را داراشجع میداند.[۱۱] آنان از قبایلی بودند که محل سکونتشان به مدینه نزدیکتر از مکه بود.
آنان همپیمان بنیضَمْرَه.[۱۲] و خزرج بودند و به دعوتخزرجیان در نبرد "بُعاث" ایشان را همراهی کردند[۱۳] و با بنو سُلیم بن منصور نیز نبردی داشتهاند.[۱۴] اشجعیها از قبایلی دانسته شدهاند که در برابر اسلام آوردن قبایل غِفار و اسلم واکنش نشان داده و با استهزا و سرزنش آنان میگفتند: اگر در اسلام خیری میبود آنان بر ما پیشی نمیگرفتند. آیه﴿وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا لَوْ كَانَ خَيْرًا مَا سَبَقُونَا إِلَيْهِ وَإِذْ لَمْ يَهْتَدُوا بِهِ فَسَيَقُولُونَ هَذَا إِفْكٌ قَدِيمٌ﴾[۱۵] به این مطلب اشاره دارد و مراد از کافران، بنیاشجع و دیگر خردهگیران مشرک هستند.[۱۶] با توجه به مکی بودن آیه مورد نظر و اسلاماشجع در دوره مدنی، به نظر میرسد تطبیقآیه بر اشجع از سوی مفسران صورت گرفته است، در عین حال این گزارش چنانچه درست باشد حکایت از اسلام غِفار و اَسْلَم پیش از اشجع دارد.[۱۷].
↑«و کافران درباره مؤمنان گفتند: اگر آن (ایمان به قرآن) خیر میبود آنان در آن بر ما پیشی نمیگرفتند و چون با آن (قرآن) رهیاب نشدهاند خواهند گفت که این دروغی دیرین است» سوره احقاف، آیه ۱۱.
↑مجمع البیان، ج ۹، ص ۱۲۹؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۶، ص ۱۲۶؛ مبهمات القرآن، ج ۲، ص ۴۸۹.