انسان در فلسفه اسلامی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
===انسان از نظر برخی از مکاتب فلسفی غرب=== | ===انسان از نظر برخی از مکاتب فلسفی غرب=== | ||
به [[عقیده]] برخی از فیلسوفان غرب، انسان مجموعهای است از [[جسم]] و [[جان]]؛ جسم انسان مانند همه اجسام دیگر از جماد و نبات و حیوان، یک ماشین است و بس، ولی [[روح انسان]] جوهری است صددرصد مغایر با [[بدن]]<ref>مجموعه آثار، ج۶، ص۸۱۹.</ref>. برخی دیگر تفاوت او را در جان داشتن میدانند؛ یعنی معتقدند جاندار و ذیحیات منحصر به انسان است؛ حیوانات دیگر نه [[احساس]] دارند و نه میل و نه درد و نه [[لذّت]]؛ ماشینهایی بیجانند شبیه جاندار؛ تنها موجود جاندار انسان است؛ پس تعریف [[حقیقی]] او آن است که موجودی است جاندار<ref>نظریه معروف دکارت.</ref><ref>مجموعه آثار، ج۲، ص۲۵.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۱۵۶-۱۵۹.</ref> | به [[عقیده]] برخی از فیلسوفان غرب، انسان مجموعهای است از [[جسم]] و [[جان]]؛ جسم انسان مانند همه اجسام دیگر از جماد و نبات و حیوان، یک ماشین است و بس، ولی [[روح انسان]] جوهری است صددرصد مغایر با [[بدن]]<ref>مجموعه آثار، ج۶، ص۸۱۹.</ref>. برخی دیگر تفاوت او را در جان داشتن میدانند؛ یعنی معتقدند جاندار و ذیحیات منحصر به انسان است؛ حیوانات دیگر نه [[احساس]] دارند و نه میل و نه درد و نه [[لذّت]]؛ ماشینهایی بیجانند شبیه جاندار؛ تنها موجود جاندار انسان است؛ پس تعریف [[حقیقی]] او آن است که موجودی است جاندار<ref>نظریه معروف دکارت.</ref><ref>مجموعه آثار، ج۲، ص۲۵.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۱۵۶-۱۵۹.</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |
نسخهٔ ۲۱ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۵:۲۸
متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل انسان (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
انسان از نظر فلسفه
انسان را نوع الانواع مینامیدند[۱].[۲]
انسان از نظر قدما و بوعلی سینا
بنابر آنچه قدما، امثال بوعلی میگفتند، انسان مرکب است از جوهری عقلانی و از بدن، تمام قوای ادراکی کیفیاتی بدنی میباشند و با فناء بدن فانی میگردند، تنها قوهای که باقی میماند قوه عاقله است که به اصل خود باز میگردد[۳].[۴]
انسان از نظر برخی از مکاتب فلسفی غرب
به عقیده برخی از فیلسوفان غرب، انسان مجموعهای است از جسم و جان؛ جسم انسان مانند همه اجسام دیگر از جماد و نبات و حیوان، یک ماشین است و بس، ولی روح انسان جوهری است صددرصد مغایر با بدن[۵]. برخی دیگر تفاوت او را در جان داشتن میدانند؛ یعنی معتقدند جاندار و ذیحیات منحصر به انسان است؛ حیوانات دیگر نه احساس دارند و نه میل و نه درد و نه لذّت؛ ماشینهایی بیجانند شبیه جاندار؛ تنها موجود جاندار انسان است؛ پس تعریف حقیقی او آن است که موجودی است جاندار[۶][۷].[۸]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ شرح مبسوط منظومه، جلد چهارم، ص۱۹۸.
- ↑ زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۱۵۶-۱۵۹.
- ↑ مقالات فلسفی (۱)، ص۱۹۷.
- ↑ زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۱۵۶-۱۵۹.
- ↑ مجموعه آثار، ج۶، ص۸۱۹.
- ↑ نظریه معروف دکارت.
- ↑ مجموعه آثار، ج۲، ص۲۵.
- ↑ زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۱۵۶-۱۵۹.