[[بنی جحش]] از نخستین گروندگان به [[اسلام]] و [[مهاجران به مدینه]] بودند. آنان از [[قبیله]] [[بنیاسد]] بوده و با قبیله بنیعبدشمس همپیمان بودند. [[مادر]] آنها عمه [[پیامبر]]{{صل}} است.
[[عبدالله]] یکی از [[فرزندان]] [[جحش]] در [[نبرد]] [[بدر]] شرکت کرده و در در [[احد]] به [[شهادت]] رسید و نیز [[امیر]] [[سریه نخله]] بود. [[زینب بنت جحش]] دیگر فرزند او [[همسر پیامبر]]{{صل}} بود. پس از [[هجرت]] بنی جحش خانههای آنان توسط [[ابوسفیان بن حرب]] [[تصرف]] شد.<ref>[[مهدی امیریان|امیریان، مهدی]]، [[بنی جحش (مقاله)|مقاله «بنی جحش»]]، [[دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۴ (کتاب)|دانشنامه حج و حرمین شریفین]]، ج۴، ص:۳۲۸-۳۲۹.</ref>
==نسبشناسی==
بنی جحش فرزندان [[جحش بن رئاب بن یعمر]]، از قبیله [[بنی اسد بن خزیمه]] و از [[همپیمانان]] [[بنی عبدشمس بن عبدمناف]] هستند.<ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۱۹۹؛ جمهرة انساب العرب، ص۱۹۱-۱۹۲.</ref> جحش از [[اصحاب پیامبر]] به شمار میرفت<ref>الثقات، ج۳، ص۶۵؛ الاصابه، ج۱، ص۵۷۴.</ref> و همسرش [[امیمه]]، دختر [[عبدالمطلب]] و عمه [[رسول خدا]] بود.<ref>المعارف، ص۱۱۹؛ الاستیعاب، ج۴، ص۱۷۸۱؛ اسد الغابه، ج۳، ص۹۰.</ref>
جحش فرزندانی داشت: [[ابومحمد]] عبدالله از پیکارکنندگان نبرد بدر و شهدای [[اُحد]] بود که همراه داییاش [[حمزه]] در یک [[قبر]] به [[خاک]] سپرده شد.<ref>الطبقات، ج۳، ص۶۷؛ انساب الاشراف، ج۱، ص۱۹۹؛ اسد الغابه، ج۳، ص۹۱.</ref> او که در سریه نخله در هفدهمین ماه هجرت امیر سریه بود، غنایمی به دست آورد که نخستین غنیمتی بود که برای پیامبر آوردند.<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۶۰۵؛ انساب الاشراف، ج۱، ص۳۷۲؛ اسد الغابه، ج۳، ص۹۱.</ref> وی یک پنجم غنایمش را برای پیامبر کنار نهاد. بر پایه برخی از گزارشها، عبدالله در این سریه نخستین کسی بود که [[لقب]] [[امیرالمؤمنین]] یافت.<ref>المغازی، ج۱، ص۱۹؛ الطبقات، ج۲، ص۷؛ المنتظم، ج۳، ص۹۲.</ref> البته گزارشهایی [[عمر]] را نخستین کسی میدانند که به این لقب خوانده شد.<ref>امتاع الاسماع، ج۶، ص۱۵۱؛ المنتظم، ج۱۰، ص۱۰۷.</ref> نیز در احادیثی این که کسی پیش از [[امام علی]]{{ع}} به این لقب نامیده شده باشد، [[نفی]] شده است.<ref>الکافی، ج۱، ص۴۱۲؛ دلائل الامامه، ص۴۲۱.</ref>
از دیگر فرزندان او عبارتند از: [[ابواحمد عبد]]، شاعر [[نابینا]]؛<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۴۷۰؛ الاستیعاب، ج۴، ص۱۵۹۳؛ سبل الهدی، ج۳، ص۲۲۵.</ref> [[ابوجحش عبیدالله]] از [[مهاجران به حبشه]] که در آنجا [[مسیحی]] شد و همان جا درگذشت؛<ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۱۹۹؛ الاستیعاب، ج۳، ص۸۷۷؛ اسد الغابه، ج۶، ص۶۰.</ref> [[زینب بنت جحش]] از [[همسران]] [[شایسته]] [[پیامبر]]{{صل}}<ref>الاستیعاب، ج۴، ص۱۸۴۹؛ اسد الغابه، ج۶، ص۱۲۵؛ الاصابه، ج۸، ص۱۵۳.</ref>؛ [[خواهران]] وی؛ حمنه [[همسر]] [[مصعب بن عمیر]]؛ و [[امحبیب]].
آوردهاند که همسر [[عبدالرحمن]] عوفدر شمار این [[خانواده]] بود.<ref>انساب الاشراف، ج۱۱، ص۱۹۲؛ الاستیعاب، ج۴، ص۱۷۸۱، ۱۸۱۳، ۱۹۲۹؛ اسد الغابه، ج۳، ص۹۰؛ ج۶، ص۷۱.</ref> این هر سه [[برادر]] از نخستین کسانی بودند که پیش از ورود پیامبر{{صل}} به [[خانه]] [[ارقم بن ابیارقم]] در [[مکه]] [[مسلمان]] شدند.<ref>الطبقات، ج۳، ص۶۵؛ تاریخ دمشق، ج۲۹، ص۳۵۹.</ref> برخی نام آنها را در زمره [[مهاجران به حبشه]] یاد کردهاند<ref>الاستیعاب، ج۳، ص۸۷۸؛ اسد الغابه، ج۳، ص۹۰.</ref>.<ref>[[مهدی امیریان|امیریان، مهدی]]، [[بنی جحش (مقاله)|مقاله «بنی جحش»]]، [[دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۴ (کتاب)|دانشنامه حج و حرمین شریفین]]، ج۴، ص:۳۲۹.</ref>
==[[هجرت به مدینه]]==
[[بلاذری]] بر این [[باور]] است که ابواحمد هرگز به [[حبشه]] [[مهاجرت]] نکرده است.<ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۱۹۹.</ref> در میان [[بنی جحش]]، [[عبدالله]] و [[ابواحمد عبد]] از نخستین کسانی هستند که به [[مدینه]] مهاجرت کردند <ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۴۷۰؛ الاستیعاب، ج۴، ص۱۵۹۳؛ اسد الغابه، ج۵، ص۷.</ref> و در خانه [[مبشر بن عبدالمنذر]] در [[قبا]] ساکن شدند.<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۴۷۲؛ تاریخ الاسلام، ج۱، ص۳۱۳.</ref>
پس از مهاجرت بنی جحش به مدینه، [[ابوسفیان بن حرب]]، [[پدر]] همسران عبد و عبیدالله<ref>انساب الاشراف، ج۱۱، ص۱۹۱-۱۹۲؛ الاستیعاب، ج۴، ص۱۵۹۳؛ اسد الغابه، ج۳، ص۹۰؛ ج۵، ص۷.</ref> خانههای آنها را تصرف کرد و به [[عمرو بن علقمه عامری]] فروخت. هنگامی که خبر به گوش او رسید و پیامبر{{صل}} را از آن [[آگاه]] ساخت، [[رسول خدا]] او را به خانهای در [[بهشت]] [[بشارت]] داد.<ref>اخبار مکه، ج۲، ص۲۴۵؛ عیون الاثر، ج۱، ص۲۰۱.</ref> آن گاه که مکه به دست [[مسلمانان]] [[فتح]] شد، ابواحمد برای بازپسگیری خانههایشان نزد پیامبر آمد؛ ولی دریافت که پیامبر [[دوست]] ندارد آن گاه که کسی از چیزی در [[راه خدا]] [[چشم پوشی]] کرده، دیگر بار بدان بازگردد.<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۴۹۹-۵۰۰؛ عیون الاثر، ج۱، ص۲۰۱؛ سبل الهدی، ج۳، ص۲۲۵.</ref> مهاجران دیگر نیز پس از [[فتح مکه]] از بازپسگیری خانههایشان که پیش از [[هجرت]] ترک کرده بودند، خودداری ورزیدند.<ref>اخبار مکه، ج۲، ص۲۴۵.</ref> [[بنی جحش]] همگی از [[مکه]] به [[مدینه]] [[مهاجرت]] کردند.<ref>عیون الاثر، ج۱، ص۲۰۱؛ تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۴۲۰؛ سبل الهدی، ج۳، ص۲۲۵.</ref>
گزارش شده که روزی [[عتبة بن ربیعه]] همراه با [[عباس بن عبدالمطلب]] و [[ابوجهل]] از محله بنی جحش عبور کرد و با [[خواندن]] یک [[بیت]] [[شعر]]، ناخرسندی خود را از خالی بودن خانههای آنها بیان داشت. ابوجهل وی را [[نکوهش]] کرد و با اشاره به [[عباس بن عبدالمطلب]]مسبب اصلی [[تفرقه]] میان آنها را برادرزاده [[پیامبر]] دانست.<ref>اسد الغابه، ج۵، ص۷؛ البدایة و النهایه، ج۳، ص۱۷۰-۱۷۱.</ref> بنی جحش خانهای در شمال [[مسجدالحرام]] داشتند<ref>حجاز در صدر اسلام، ص۴۸۰.</ref>.<ref>[[مهدی امیریان|امیریان، مهدی]]، [[بنی جحش (مقاله)|مقاله «بنی جحش»]]، [[دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۴ (کتاب)|دانشنامه حج و حرمین شریفین]]، ج۴، ص:۳۲۹-۳۳۰.</ref>