حقیقت در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(صفحه‌ای تازه حاوی «==مقدمه== *از مفاهیم بنیادین قرآنی که در نمایاندن تصویری کامل از جهان هستی و در...» ایجاد کرد)
 
خط ۱۰: خط ۱۰:
#'''روز قیامت:''' {{متن قرآن|ذَلِكَ الْيَوْمُ الْحَقُّ فَمَن شَاء اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ مَآبًا}}<ref> این است آن روز راستین؛ پس هر که خواهد راه بازگشتی به سوی پروردگار خویش در پیش گیرد؛ سوره نبأ، آیه: ۳۹.</ref> مفسران، حق بودن رستاخیز را در این آیه، امری می‌دانند که بی‌شک و بر خلاف باور مشرکان، رخ می‌دهد<ref>مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۶۴۷؛ الوجیز، ج ۳، ص ۴۱۷.</ref>، از این رو از قیامت به {{متن قرآن|الْحَاقَّةُ }} <ref>سوره حاقه، آیه: ۱.</ref>. تعبیر شده است ، زیرا هیچ شکی در حقانیت و ثبوت و وقوع آن راه ندارد<ref>الکشاف، ج ۴، ص ۵۹۹؛ کشف الاسرار، ج ۱۰، ص ۲۰۷.</ref>؛ البته براساس قولی دیگر، {{متن قرآن|الْيَوْمُ الْحَقُّ }}<ref> سوره نبأ، آیه: ۳۹.</ref>  به معنای روزی است که در آن حقوق مظلومان از ستمگران ستانده و حقایق امور آشکار شده و به تمام معنا حق است<ref>نمونه، ج ۲۶، ص ۵۹-۶۰.</ref> به حقانیت برخی از ویژگی‌ها و رخدادهای روز قیامت نیز تأکید شده است {{متن قرآن|يَوْمَ يَسْمَعُونَ الصَّيْحَةَ بِالْحَقِّ ذَلِكَ يَوْمُ الْخُرُوجِ }}<ref> روزی که بانگ آسمانی راستین را بشنوند، همان، روز رستخیز است؛ سوره ق، آیه: ۴۲.</ref> آواز سهمناک رستاخیز در این آیه حق نامیده شده است<ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۷، ص ۲۷؛ البحر المحیط، ج ۹، ص ۵۴۳.</ref>؛ بدین معنا که وجودش حق<ref>مجمع البیان، ج ۹، ص ۲۲۶؛ فتح القدیر، ج ۵، ص ۹۶.</ref> و انکارناپذیر است<ref>المیزان، ج ۱۸، ص ۳۶۱.</ref> قید «بالحق» باطل بودن نظر مشرکان درباره قیامت را نشان می‌دهد.<ref>التحریر و التنویر، ج ۲۶، ص ۲۷۵.</ref> از ستیزه‌گری دوزخیان با یکدیگر در آخرت، با تعبیر حق یاد شده است که نشان می‌دهد حقیقت است و رخ می‌دهد<ref>روض الجنان، ج ۱۶، ص ۲۸۹؛ المیزان، ج ۱۷، ص ۲۲۰.</ref> {{متن قرآن|إِنَّ ذَلِكَ لَحَقٌّ تَخَاصُمُ أَهْلِ النَّارِ}}<ref> بی‌گمان این راستین است؛ (این) هم‌ستیزی دوزخیان است؛ سوره ص، آیه:۶۴.</ref><ref>[[اعظم حیدری عارف|حیدری عارف، اعظم]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]،  ج۱۱، ص۱۵۱ - ۱۵۸.</ref>.
#'''روز قیامت:''' {{متن قرآن|ذَلِكَ الْيَوْمُ الْحَقُّ فَمَن شَاء اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ مَآبًا}}<ref> این است آن روز راستین؛ پس هر که خواهد راه بازگشتی به سوی پروردگار خویش در پیش گیرد؛ سوره نبأ، آیه: ۳۹.</ref> مفسران، حق بودن رستاخیز را در این آیه، امری می‌دانند که بی‌شک و بر خلاف باور مشرکان، رخ می‌دهد<ref>مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۶۴۷؛ الوجیز، ج ۳، ص ۴۱۷.</ref>، از این رو از قیامت به {{متن قرآن|الْحَاقَّةُ }} <ref>سوره حاقه، آیه: ۱.</ref>. تعبیر شده است ، زیرا هیچ شکی در حقانیت و ثبوت و وقوع آن راه ندارد<ref>الکشاف، ج ۴، ص ۵۹۹؛ کشف الاسرار، ج ۱۰، ص ۲۰۷.</ref>؛ البته براساس قولی دیگر، {{متن قرآن|الْيَوْمُ الْحَقُّ }}<ref> سوره نبأ، آیه: ۳۹.</ref>  به معنای روزی است که در آن حقوق مظلومان از ستمگران ستانده و حقایق امور آشکار شده و به تمام معنا حق است<ref>نمونه، ج ۲۶، ص ۵۹-۶۰.</ref> به حقانیت برخی از ویژگی‌ها و رخدادهای روز قیامت نیز تأکید شده است {{متن قرآن|يَوْمَ يَسْمَعُونَ الصَّيْحَةَ بِالْحَقِّ ذَلِكَ يَوْمُ الْخُرُوجِ }}<ref> روزی که بانگ آسمانی راستین را بشنوند، همان، روز رستخیز است؛ سوره ق، آیه: ۴۲.</ref> آواز سهمناک رستاخیز در این آیه حق نامیده شده است<ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۷، ص ۲۷؛ البحر المحیط، ج ۹، ص ۵۴۳.</ref>؛ بدین معنا که وجودش حق<ref>مجمع البیان، ج ۹، ص ۲۲۶؛ فتح القدیر، ج ۵، ص ۹۶.</ref> و انکارناپذیر است<ref>المیزان، ج ۱۸، ص ۳۶۱.</ref> قید «بالحق» باطل بودن نظر مشرکان درباره قیامت را نشان می‌دهد.<ref>التحریر و التنویر، ج ۲۶، ص ۲۷۵.</ref> از ستیزه‌گری دوزخیان با یکدیگر در آخرت، با تعبیر حق یاد شده است که نشان می‌دهد حقیقت است و رخ می‌دهد<ref>روض الجنان، ج ۱۶، ص ۲۸۹؛ المیزان، ج ۱۷، ص ۲۲۰.</ref> {{متن قرآن|إِنَّ ذَلِكَ لَحَقٌّ تَخَاصُمُ أَهْلِ النَّارِ}}<ref> بی‌گمان این راستین است؛ (این) هم‌ستیزی دوزخیان است؛ سوره ص، آیه:۶۴.</ref><ref>[[اعظم حیدری عارف|حیدری عارف، اعظم]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]،  ج۱۱، ص۱۵۱ - ۱۵۸.</ref>.


==حوزه معنایی حقوق قراردادی==
*حق در این معنا، مقابل باطلِ فقهی است و شامل حوزه حقوق قراردادی یا نهادی می‌شود، پس حق امری شرعی و صحیح در مقابل ناحق و باطل است: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَيَقْتُلُونَ الَّذِينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ }}<ref> آنان را که به آیات خداوند کفر می‌ورزند و پیامبران را ناحقّ می‌کشند و دادفرمایان از مردم را به قتل می‌رسانند به عذابی دردناک نوید ده!؛ سوره آل عمران، آیه: ۲۱.</ref> احکام فقهی و حقوقی و سفارش‌های عبادی در [[قرآن]]، در این بخش قرار می‌گیرند. رعایت حق در تلاوت [[قرآن]] {{متن قرآن|الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ أُوْلَئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَمَن يَكْفُرْ بِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ }}<ref> کسانی که بدان‌ها کتاب (آسمانی) داده‌ایم، آن را چنان که سزاوار خواندن آن است می‌خوانند، آنان بدان ایمان دارند؛ و کسانی که به آن انکار ورزند زیانکارند؛ سوره بقره، آیه:۱۲۱.</ref> و تقوای الهی {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ}}<ref> ای مؤمنان! از خداوند چنان که سزاوار پروا از اوست پروا کنید و جز در مسلمانی نمیرید؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۰۲.</ref> به معنای تلاوت درست و بایسته [[قرآن]] و پرهیزکاری کامل است<ref>[[اعظم حیدری عارف|حیدری عارف، اعظم]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]،  ج۱۱، ص۱۵۱ - ۱۵۸.</ref>.
*در مواردی تکالیف شرعی الهی، حقی ثابت و لازم بر عهده بندگان شمرده شده‌اند که نگاشتن وصیّت از این دست است: {{متن قرآن|كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِن تَرَكَ خَيْرًا الْوَصِيَّةُ لِلْوَالِدَيْنِ وَالأَقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ}}<ref> بر شما مقرر شده است که هرگاه مرگ یکی از شما فرا رسد، اگر مالی بر جای نهد برای پدر و مادر و خویشان وصیّت شایسته کند؛ بنا به حقّی بر گردن پرهیزگاران؛ سوره بقره، آیه: ۱۸۰.</ref> وصیت - در صورت باقی ماندن اموال - حقی واجب و لازم برای اهل تقواست.<ref>مجمع البیان، ج ۱، ص ۴۸۲-۴۸۳؛ فتح القدیر، ج ۱، ص ۲۰۴-۲۰۵.</ref> حق، در معنای بایسته‌ای شرعی و حقوقی که از معنای وجوب و ثبوت برگرفته شده، در آیات بسیاری به کار رفته است. استحباب اعطای هدیه‌ای در خور به زنان مطلقه {{متن قرآن|وَلِلْمُطَلَّقَاتِ مَتَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ }}<ref> و زنان طلاق داده را بهره‌ای است شایسته که بر عهده پرهیزگاران است؛ سوره بقره، آیه:۲۴۱.</ref>، لزوم انفاق به خویشاوندان، مستمندان و در راه ماندگان {{متن قرآن|وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَلاَ تُبَذِّرْ تَبْذِيرًا}}<ref> و حقّ خویشاوند را به او برسان و نیز (حقّ) مستمند و در راه مانده را و هیچ‌گونه فراخ‌رفتاری مورز؛ سوره اسراء، آیه: ۲۶.</ref> از دیگر یادکردهای حقوقی حق‌اند؛ همچنین نامیدن مدیون به کسی که بر عهده او حقی است {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِذَا تَدَايَنتُم بِدَيْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى فَاكْتُبُوهُ وَلْيَكْتُب بَّيْنَكُمْ كَاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَلاَ يَأْبَ كَاتِبٌ أَنْ يَكْتُبَ كَمَا عَلَّمَهُ اللَّهُ فَلْيَكْتُبْ وَلْيُمْلِلِ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ وَلْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَلاَ يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْئًا فَإِن كَانَ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفِيهًا أَوْ ضَعِيفًا أَوْ لاَ يَسْتَطِيعُ أَن يُمِلَّ هُوَ فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ بِالْعَدْلِ وَاسْتَشْهِدُواْ شَهِيدَيْنِ مِن رِّجَالِكُمْ فَإِن لَّمْ يَكُونَا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتَانِ مِمَّن تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَاء أَن تَضِلَّ إِحْدَاهُمَا فَتُذَكِّرَ إِحْدَاهُمَا الأُخْرَى وَلاَ يَأْبَ الشُّهَدَاء إِذَا مَا دُعُواْ وَلاَ تَسْأَمُوْا أَن تَكْتُبُوهُ صَغِيرًا أَو كَبِيرًا إِلَى أَجَلِهِ ذَلِكُمْ أَقْسَطُ عِندَ اللَّهِ وَأَقْوَمُ لِلشَّهَادَةِ وَأَدْنَى أَلاَّ تَرْتَابُواْ إِلاَّ أَن تَكُونَ تِجَارَةً حَاضِرَةً تُدِيرُونَهَا بَيْنَكُمْ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَلاَّ تَكْتُبُوهَا وَأَشْهِدُواْ إِذَا تَبَايَعْتُمْ وَلاَ يُضَارَّ كَاتِبٌ وَلاَ شَهِيدٌ وَإِن تَفْعَلُواْ فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِكُمْ وَاتَّقُواْ اللَّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ }}<ref> ای مؤمنان! چون وامی تا سرآمدی معیّن میان شما برقرار شد، آن را به نوشته آورید و باید نویسنده‌ای میان شما دادگرانه بنویسد و هیچ نویسنده‌ای نباید از نوشتن به گونه‌ای که خداوند بدو آموخته است سر، باز زند پس باید بنویسد و آنکه وامدار است باید املا کند و از خداوند، پروردگار خویش، پروا بدارد و چیزی از آن کم ننهد و امّا اگر وامدار، کم خرد یا ناتوان باشد یا نتواند املا کند باید سرپرست او دادگرانه املا کند و دو تن از مردانتان را نیز گواه بگیرید و اگر دو مرد نباشند یک مرد و دو زن از گواهان مورد پسند خود (گواه بگیرید) تا اگر یکی از آن دو زن از یاد برد دیگری به یاد او آورد و چون گواهان (برای گواهی) فرا خوانده شوند نباید سر، باز زنند و تن نزنید از اینکه آن (وام) را چه خرد و چه کلان به سر رسید آن بنویسید، این نزد خداوند دادگرانه‌تر و برای گواه‌گیری، استوارتر و به اینکه دچار تردید نگردید، نزدیک‌تر است؛ مگر داد و ستدی نقد باشد که (دست به دست) میان خود می‌گردانید پس گناهی بر شما نیست که آن را ننویسید و چون داد و ستد می‌کنید گواه بگیرید؛ و نویسنده و گواه نباید زیان بینند و اگر چنین کنید (نشان) نافرمانی شماست و از خداوند پروا کنید؛ و خداوند به شما آموزش می‌دهد؛ و خداوند به هر چیزی داناست؛ سوره بقره، آیه: ۲۸۲.</ref> در این حوزه معنایی قرار می‌گیرد<ref>[[اعظم حیدری عارف|حیدری عارف، اعظم]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]،  ج۱۱، ص۱۵۱ - ۱۵۸.</ref>.
==حوزه معنایی حقوق تکوینی==
==حوزه معنایی حقوق تکوینی==
*حق گاهی به معنای رعایت هر چیز لازم و واجب و قرار دادن و ساماندهی هر چیزی به شکل درست و در جای صحیح به کار می‌رود و در این حوزه، مرادف عدل است که با حکمت نزدیکی معنایی دارد<ref>العین، ج ۳، ص ۶۶؛ لسان العرب، ج ۱۲، ص ۱۴۱، ۱۴۳؛ تاج العروس، ج ۱۶، ص ۱۶۱، «حکم».</ref> و در مقابل باطل به معنای ظلم یا کار بیهوده قرار می‌گیرد. خدا در آیات بسیاری از آفرینش آسمان و زمین و موجودات، با تعبیر حق یاد می‌کند {{متن قرآن|مَا خَلَقْنَاهُمَا إِلاَّ بِالْحَقِّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ}}<ref> ما آن دو را جز به حقّ نیافریده‌ایم ولی بیشتر آنان نمی‌دانند؛ سوره دخان ، آیه: ۳۹.</ref> و این کار را بیهوده نمی‌داند {{متن قرآن|وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا لاعِبِينَ}}<ref> و ما آسمان‌ها و زمین و آنچه را میان آنهاست به بازیچه نیافریده‌ایم؛ سوره دخان ، آیه: ۳۸.</ref> نیز به [[پیامبر]]{{صل}} می‌فرماید که نشانه‌های الهی را که در عدل و حکمت پیچیده‌اند، بر تو می‌نمایانیم: {{متن قرآن|تِلْكَ آيَاتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالْحَقِّ وَمَا اللَّهُ يُرِيدُ ظُلْمًا لِّلْعَالَمِينَ}}<ref> اینها آیات خداوند است که آن را به درستی بر تو می‌خوانیم و خداوند، ستمی برای جهانیان نمی‌خواهد؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۰۸.</ref><ref>[[اعظم حیدری عارف|حیدری عارف، اعظم]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]،  ج۱۱، ص۱۵۱ - ۱۵۸.</ref>.
*حق گاهی به معنای رعایت هر چیز لازم و واجب و قرار دادن و ساماندهی هر چیزی به شکل درست و در جای صحیح به کار می‌رود و در این حوزه، مرادف عدل است که با حکمت نزدیکی معنایی دارد<ref>العین، ج ۳، ص ۶۶؛ لسان العرب، ج ۱۲، ص ۱۴۱، ۱۴۳؛ تاج العروس، ج ۱۶، ص ۱۶۱، «حکم».</ref> و در مقابل باطل به معنای ظلم یا کار بیهوده قرار می‌گیرد. خدا در آیات بسیاری از آفرینش آسمان و زمین و موجودات، با تعبیر حق یاد می‌کند {{متن قرآن|مَا خَلَقْنَاهُمَا إِلاَّ بِالْحَقِّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ}}<ref> ما آن دو را جز به حقّ نیافریده‌ایم ولی بیشتر آنان نمی‌دانند؛ سوره دخان ، آیه: ۳۹.</ref> و این کار را بیهوده نمی‌داند {{متن قرآن|وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا لاعِبِينَ}}<ref> و ما آسمان‌ها و زمین و آنچه را میان آنهاست به بازیچه نیافریده‌ایم؛ سوره دخان ، آیه: ۳۸.</ref> نیز به [[پیامبر]]{{صل}} می‌فرماید که نشانه‌های الهی را که در عدل و حکمت پیچیده‌اند، بر تو می‌نمایانیم: {{متن قرآن|تِلْكَ آيَاتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالْحَقِّ وَمَا اللَّهُ يُرِيدُ ظُلْمًا لِّلْعَالَمِينَ}}<ref> اینها آیات خداوند است که آن را به درستی بر تو می‌خوانیم و خداوند، ستمی برای جهانیان نمی‌خواهد؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۰۸.</ref><ref>[[اعظم حیدری عارف|حیدری عارف، اعظم]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]،  ج۱۱، ص۱۵۱ - ۱۵۸.</ref>.
*میزان روز قیامت نیز حق خوانده شده است که مفسران آن را به معنای عدل دانسته‌اند<ref>مجمع البیان، ج ۴، ص ۶۱۶؛ زبدة التفاسیر ، ج ۲، ص ۴۹۵؛ روح المعانی، ج ۴، ص ۳۲۳.</ref> {{متن قرآن|وَالْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَن ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref> و سنجش در این روز، حق است پس کسانی که ترازوهای (کردار) شان سنگین آید رستگارند؛ سوره اعراف، آیه:۸.</ref>. [[قرآن]] در این آیه، حق به معنای عدالت را معیار سنجش اعمال در قیامت می‌داند<ref>زادالمسیر، ج ۲، ص ۱۰۲؛ الدر المنثور، ج ۳، ص ۶۹.</ref><ref>[[اعظم حیدری عارف|حیدری عارف، اعظم]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]،  ج۱۱، ص۱۵۱ - ۱۵۸.</ref>.
*میزان روز قیامت نیز حق خوانده شده است که مفسران آن را به معنای عدل دانسته‌اند<ref>مجمع البیان، ج ۴، ص ۶۱۶؛ زبدة التفاسیر ، ج ۲، ص ۴۹۵؛ روح المعانی، ج ۴، ص ۳۲۳.</ref> {{متن قرآن|وَالْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَن ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref> و سنجش در این روز، حق است پس کسانی که ترازوهای (کردار) شان سنگین آید رستگارند؛ سوره اعراف، آیه:۸.</ref>. [[قرآن]] در این آیه، حق به معنای عدالت را معیار سنجش اعمال در قیامت می‌داند<ref>زادالمسیر، ج ۲، ص ۱۰۲؛ الدر المنثور، ج ۳، ص ۶۹.</ref><ref>[[اعظم حیدری عارف|حیدری عارف، اعظم]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]،  ج۱۱، ص۱۵۱ - ۱۵۸.</ref>.

نسخهٔ ‏۲۰ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۴۹

مقدمه

  • از مفاهیم بنیادین قرآنی که در نمایاندن تصویری کامل از جهان هستی و درک جایگاه انسان در آن و آغاز و فرجام او یاری می‌دهد، مفهومی است که در پیکره واژه حق یا حقیقت پدیدار می‌گردد. قرآن از این واژه و با تبیین مفاهیم متضاد و مصداق‌یابی آنها در پی آن است تا نگاه مخاطب را از امور مادی و ناپایا به مصادیق واقعی و پایدار حق جلب کند. جهان هستی در منطق قرآن، به حق و باطل قسمت می‌شود و در پس حق، جز باطل چیزی قرار نداردفَذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمُ الْحَقُّ فَمَاذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلاَّ الضَّلالُ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ[۱][۲].
  • یادکردهای حق در قرآن را از لحاظ معناشناسی افزون بر حوزه معنایی وجود شناختی که از موضوع این مقاله خارج است در ۳ حوزه معنایی دیگر می‌توان طبقه‌بندی کرد که حق در همه آنها از جهات متفاوتی در برابر باطل است:

حوزه معنایی معرفت‌شناختی

  • در این حوزه معنایی، مطابقت با امر خارجی "صدق" در نظر است که مقابل آن باطل "کذب" قرار دارد. این معنا شامل هر سخن، خبر یا اعتقادی از جانب خدا است که مصادیق فراوانی از جمله اسلام، قرآن، وحی، قصص و تمثیلات قرآنی، مرگ، رستاخیز و... دارد. حق در معنای معرفت‌شناختی است که ابلاغ می‌شود: قُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَمَا يُبْدِئُ الْبَاطِلُ وَمَا يُعِيدُ[۳] حق در این آیه قرآن و اسلام است[۴] که برخی از آن روی می‌گردانند: أَمْ يَقُولُونَ بِهِ جِنَّةٌ بَلْ جَاءَهُم بِالْحَقِّ وَأَكْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ كَارِهُونَ [۵][۶]؛ أَمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ آلِهَةً قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ هَذَا ذِكْرُ مَن مَّعِيَ وَذِكْرُ مَن قَبْلِي بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ الْحَقَّ فَهُم مُّعْرِضُونَ [۷][۸] و از میان عواملی که سبب رویگردانی از حق می‌شوند می‌توان حسد وَدَّ كَثِيرٌ مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يَرُدُّونَكُم مِّن بَعْدِ إِيمَانِكُمْ كُفَّاراً حَسَدًا مِّنْ عِندِ أَنفُسِهِم مِّن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُواْ وَاصْفَحُواْ حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ[۹]، پیروی از هوای نفس وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ وَلاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاء اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِن لِّيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُم فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ إِلَى اللَّه مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ[۱۰]، پیروی از ظن را برشمردوَمَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِن يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا [۱۱]. گرچه بزهکاران خوش نمی‌دارند، خدا حق را ثابت و باطل را نابود می‌گرداندلِيُحِقَّ الْحَقَّ وَيُبْطِلَ الْبَاطِلَ وَلَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ[۱۲] حق در این حوزه معنایی، فراوان در قرآن به کار رفته است که به مهم‌ترین آنها یاد می‌شوند[۱۳]:
  1. قرآن: قرآن نزول خود را یکی از حقایق راستین در مقابل تکذیب کافران می‌شناساندوَبِالْحَقِّ أَنزَلْنَاهُ وَبِالْحَقِّ نَزَلَ وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلاَّ مُبَشِّرًا وَنَذِيرًا [۱۴][۱۵] قرآن حق است، چون لغو و کذبی در آن نیست و زیادت و نقصانی بر نتافته است[۱۶][۱۷].
  2. قصه‌ها و تمثیلات قرآنی: وَكُلاًّ نَّقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنبَاء الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ فُؤَادَكَ وَجَاءَكَ فِي هَذِهِ الْحَقُّ وَمَوْعِظَةٌ وَذِكْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ [۱۸] تعبیر حق، بدین معناست که قصص پیامبران و حکمت‌ها و اندرزهای این سوره همگی حقیقت و ثابت‌اند[۱۹]؛ یا به دلیل وجود برهان‌هایی است که بر توحید و عدل و نبوت دلالت می‌کنند [۲۰]؛ یا بر پایه نظری، بر اثر کامل‌تر بودن این براهین در این سوره، از آن به حق نام برده شده است[۲۱] این‌گونه خطاب برای بیان تأکید[۲۲] یا تشریف است[۲۳] و ویژگی حقانیت در این سوره‌ها، به آن اختصاصی ندارد و هرچه در آن و دیگر سوره‌ها آمده‌اند، همگی حق‌اند[۲۴]. به درستی و راستیِ برخی از داستان‌های قرآنی نیز به شکلی مشخص تصریح شده است؛ مانند داستان زندگی حضرت عیسی(ع)[۲۵] و آفرینش او بدون پدر، که می‌نمایاند ادعای نصارا درباره الوهیت او و ادعای یهودیان درباره نامشروع بودن وی باطل و کذب‌اند[۲۶]إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقُّ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلاَّ اللَّهُ وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ [۲۷] داستان فرزندان حضرت آدم(ع) نیز از مصادیق حق به شمار رفته است وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِن أَحَدِهِمَا وَلَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الآخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّكَ قَالَ إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ[۲۸] و مفسران آن را به معنای صادق بودن این داستان بیان کرده‌اند[۲۹]؛ همچنین مَثَل‌های ذکر شده در قرآن حق خوانده شده‌اند: إِنَّ اللَّهَ لاَ يَسْتَحْيِي أَن يَضْرِبَ مَثَلاً مَّا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُواْ فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُواْ فَيَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلاً يُضِلُّ بِهِ كَثِيرًا وَيَهْدِي بِهِ كَثِيرًا وَمَا يُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفَاسِقِينَ[۳۰] به حقیقت و راست بودن داستان معجزه حضرت موسی(ع) نیز تأکید شده است وَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَلْقِ عَصَاكَ فَإِذَا هِيَ تَلْقَفُ مَا يَأْفِكُونَ [۳۱]، فَوَقَعَ الْحَقُّ وَبَطَلَ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ [۳۲]. تعبیر فَوَقَعَ الْحَقُّ بر پایه نقل بسیاری از مفسران، به معنی آشکار شدن تفاوت معجزه از سحر و حق از باطل است[۳۳] برخی این تعبیر را استعاره کنایی از چیزی دانسته‌اند که در هوا آویزان است و تا استقرار بیابد، از حقانیت آن اطمینان به دست می‌آید[۳۴][۳۵].
  3. رسالت پیامبر(ص): قرآن کریم بعثت حضرت محمد(ص) را حقیقت می‌خواند: إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ بِالْحَقِّ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَلاَ تُسْأَلُ عَنْ أَصْحَابِ الْجَحِيمِ[۳۶] و خدا به راستی او را برانگیخته است تا به پیروان ایشان مژده دهد و به کسی که حضرت را انکار کند و از دین او گمراه شود بیم دهد[۳۷] برخی مفسران، حق را در این آیه به معنای قرآن یا شرع دانسته‌اند که به سبب راستی و حقانیت، چنین نامی گرفته‌اند[۳۸] حق در برخی آیات مشابه دیگر، به دیدۀ برخی از مفسران شیعه، به ولایت[۳۹] و امیرمؤمنان(ع)[۴۰] نیز تطبیق شده است أَمْ يَقُولُونَ بِهِ جِنَّةٌ بَلْ جَاءَهُم بِالْحَقِّ وَأَكْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ كَارِهُونَ [۴۱]. طبق آیات قرآن، پیامبر(ص) نه تنها در بیان رسالت، خود، بر حق و صادق بود و دینی راستین و بر حق آورد هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ[۴۲]، بلکه رؤیاهای آن حضرت نیز راستین و بر حق است لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيَا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِن شَاء اللَّهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُؤُوسَكُمْ وَمُقَصِّرِينَ لا تَخَافُونَ فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِن دُونِ ذَلِكَ فَتْحًا قَرِيبًا [۴۳] این آیه به خواب رسول خدا(ص) در مورد ورود به مسجدالحرام اشاره دارد و مفسران، ذیل آن گفته‌اند که خواب‌های پیامبران حق‌اند[۴۴] و از گونه خواب‌های پریشان نیستند[۴۵] و همراه حکمت و هدف صحیح‌اند[۴۶] در رؤیای حضرت یوسف(ع) نیز حق به معنای صدق[۴۷] و مطابقت با واقع است[۴۸]وَرَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَخَرُّواْ لَهُ سُجَّدًا وَقَالَ يَا أَبَتِ هَذَا تَأْوِيلُ رُؤْيَايَ مِن قَبْلُ قَدْ جَعَلَهَا رَبِّي حَقًّا وَقَدْ أَحْسَنَ بِي إِذْ أَخْرَجَنِي مِنَ السِّجْنِ وَجَاءَ بِكُم مِّنَ الْبَدْوِ مِن بَعْدِ أَن نَّزَغَ الشَّيْطَانُ بَيْنِي وَبَيْنَ إِخْوَتِي إِنَّ رَبِّي لَطِيفٌ لِّمَا يَشَاء إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ[۴۹][۵۰].
  4. مرگ: وَجَاءَتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذَلِكَ مَا كُنتَ مِنْهُ تَحِيدُ [۵۱] ماضی بودن فعل[۵۲] و مقید شدن مرگ به حق، نشان است که مرگ از قضاهای حتمی است[۵۳]؛ البته بر پایه قولی دیگر، آیه به معنای روشن شدن حق برای انسان در زمان مرگ و درستی گزارش‌های پیامبران درباره رستاخیز و بشارت‌ها و انذارهای ایشان است[۵۴][۵۵].
  5. روز قیامت: ذَلِكَ الْيَوْمُ الْحَقُّ فَمَن شَاء اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ مَآبًا[۵۶] مفسران، حق بودن رستاخیز را در این آیه، امری می‌دانند که بی‌شک و بر خلاف باور مشرکان، رخ می‌دهد[۵۷]، از این رو از قیامت به الْحَاقَّةُ [۵۸]. تعبیر شده است ، زیرا هیچ شکی در حقانیت و ثبوت و وقوع آن راه ندارد[۵۹]؛ البته براساس قولی دیگر، الْيَوْمُ الْحَقُّ [۶۰] به معنای روزی است که در آن حقوق مظلومان از ستمگران ستانده و حقایق امور آشکار شده و به تمام معنا حق است[۶۱] به حقانیت برخی از ویژگی‌ها و رخدادهای روز قیامت نیز تأکید شده است يَوْمَ يَسْمَعُونَ الصَّيْحَةَ بِالْحَقِّ ذَلِكَ يَوْمُ الْخُرُوجِ [۶۲] آواز سهمناک رستاخیز در این آیه حق نامیده شده است[۶۳]؛ بدین معنا که وجودش حق[۶۴] و انکارناپذیر است[۶۵] قید «بالحق» باطل بودن نظر مشرکان درباره قیامت را نشان می‌دهد.[۶۶] از ستیزه‌گری دوزخیان با یکدیگر در آخرت، با تعبیر حق یاد شده است که نشان می‌دهد حقیقت است و رخ می‌دهد[۶۷] إِنَّ ذَلِكَ لَحَقٌّ تَخَاصُمُ أَهْلِ النَّارِ[۶۸][۶۹].

حوزه معنایی حقوق تکوینی

  • حق گاهی به معنای رعایت هر چیز لازم و واجب و قرار دادن و ساماندهی هر چیزی به شکل درست و در جای صحیح به کار می‌رود و در این حوزه، مرادف عدل است که با حکمت نزدیکی معنایی دارد[۷۰] و در مقابل باطل به معنای ظلم یا کار بیهوده قرار می‌گیرد. خدا در آیات بسیاری از آفرینش آسمان و زمین و موجودات، با تعبیر حق یاد می‌کند مَا خَلَقْنَاهُمَا إِلاَّ بِالْحَقِّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ[۷۱] و این کار را بیهوده نمی‌داند وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا لاعِبِينَ[۷۲] نیز به پیامبر(ص) می‌فرماید که نشانه‌های الهی را که در عدل و حکمت پیچیده‌اند، بر تو می‌نمایانیم: تِلْكَ آيَاتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالْحَقِّ وَمَا اللَّهُ يُرِيدُ ظُلْمًا لِّلْعَالَمِينَ[۷۳][۷۴].
  • میزان روز قیامت نیز حق خوانده شده است که مفسران آن را به معنای عدل دانسته‌اند[۷۵] وَالْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَن ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ[۷۶]. قرآن در این آیه، حق به معنای عدالت را معیار سنجش اعمال در قیامت می‌داند[۷۷][۷۸].
  1. این است خداوند پروردگار راستین شما بنابراین، پس از حقّ جز گمراهی چه خواهد بود؟ و چگونه (از حق) روی گردانتان می‌کنند؟؛ سوره یونس، آیه:۳۲.
  2. حیدری عارف، اعظم، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۱، ص۱۵۱ - ۱۵۸.
  3. بگو: حقّ آمد و باطل، نه (آفرینش چیزی را) می‌آغازد و نه باز می‌گرداند؛ سوره سبأ، آیه: ۴۹.
  4. تفسیر ثعلبی، ج ۸، ص ۹۴؛ تفسیر بغوی، ج ۳، ص ۶۸۵.
  5. یا می‌گویند که جنونی دارد؛ (نادرست می‌گویند) بلکه او حقّ را برای آنان آورده است و بیشتر آنان حق ناپسندند؛ سوره مؤمنون، آیه: ۷۰.
  6. تفسیر مقاتل، ج ۳، ص ۱۶۱؛ البحر المحیط، ج ۷، ص ۵۷۴.
  7. یا به جای او خدایانی برگزیدند؟ بگو دلیلتان را بیاورید، این یادکرد همراهان من و یادکرد کسان پیش از من است؛ بلکه بیشتر آنان حق را نمی‌شناسند بنابراین (از آن) رو گردانند؛ سوره انبیاء، آیه: ۲۴.
  8. تفسیر ثعلبی، ج ۶، ص ۲۷۲؛ زاد المسیر، ج ۳، ص ۱۸۸.
  9. بسیاری از اهل کتاب با آنکه حق برای آنان روشن است، از رشکی در درون جانشان، خوش دارند که شما را از پس ایمان به کفر بازگردانند؛ باری، (از آنان) درگذرید و چشم بپوشید تا (زمانی که) خداوند فرمان خویش را (پیش) آورد که خداوند بر هر کاری تواناست؛ سوره بقره، آیه: ۱۰۹.
  10. و ما این کتاب را به سوی تو به درستی فرو فرستاده‌ایم که کتاب پیش از خود را راست می‌شمارد و نگاهبان بر آن است؛ پس میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن و به جای آنچه از حق به تو رسیده است از خواسته‌های آنان پیروی مکن، ما به هر یک از شما شریعت و راهی داده‌ایم و اگر خداوند می‌خواست شما را امّتی یگانه می‌گردانید لیک (نگردانید) تا شما را در آنچه‌تان داده است بیازماید؛ پس در کارهای خیر بر یکدیگر پیشی گیرید، بازگشت همه شما به سوی خداوند است بنابراین شما را از آنچه در آن اختلاف می‌ورزیدید آگاه می‌گرداند؛ سوره مائده، آیه: ۴۸.
  11. و آنان را بدان دانشی نیست؛ جز از گمان پیروی نمی‌کنند و گمان برای (رسیدن به) حق، بسنده نیست؛ سوره نجم، آیه: ۲۸.
  12. تا حقّ را تحقّق بخشد و باطل را تباه گرداند هرچند بزهکاران نپسندند؛ سوره انفال، آیه:۸.
  13. حیدری عارف، اعظم، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۱، ص۱۵۱ - ۱۵۸.
  14. و آن (قرآن) را راستین فرو فرستاده‌ایم و راستین فرود آمده است و تو را جز نویدبخش و بیم‌دهنده نفرستاده‌ایم؛ سوره اسراء، آیه: ۱۰۵.
  15. تفسیر مقاتل، ج ۲، ص ۵۵۴.
  16. المیزان، ج ۱۳، ص ۲۲۰.
  17. حیدری عارف، اعظم، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۱، ص۱۵۱ - ۱۵۸.
  18. و همه آنچه را که از اخبار پیامبران برای تو حکایت می‌کنیم، چیزی است که با آن دلت را استوار می‌داریم در حالی که در این (سوره) برای تو حقیقت و برای مؤمنان اندرز و یادکردی آمده است؛ سوره هود، آیه: ۱۲۰.
  19. کشف الاسرار، ج ۴، ص ۴۵۷؛ تفسیر قرطبی، ج ۹، ص ۱۱۶؛ بیان المعانی، ج ۳، ص ۱۶۹.
  20. التفسیر الکبیر، ج ۱۸، ص ۴۱۳؛ المنیر، ج ۱۲، ص ۱۸۵؛ الوسیط، ج ۲، ص ۱۰۸۶.
  21. التفسیر الکبیر، ج ۱۸، ص ۴۱۳.
  22. مجمع البیان، ج ۵، ص ۳۱۳.
  23. منهج الصادقین، ج ۴، ص ۴۸۱.
  24. التبیان، طوسی، ج ۶، ص ۸۷؛ روض الجنان، ج ۱۰، ص ۳۵۳.
  25. تفسیر مقاتل، ج ۱، ص ۲۸۱؛ جوامع الجامع، ج ۱، ص ۱۸۰؛ الکاشف، ج ۲، ص ۷۹.
  26. البحر المحیط، ج ۳، ص ۱۹۲؛ تفسیر مراغی، ج ۳، ص ۱۷۶.
  27. بی‌گمان این همان، داستانسرایی راستین است و جز خداوند خدایی نیست و به راستی خداوند پیروزمند فرزانه است؛ سوره آل عمران، آیه: ۶۲.
  28. و برای آنان داستان دو پسر آدم (هابیل و قابیل) را به درستی بخوان! که قربانی‌یی پیش آوردند اما از یکی از آن دو پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته نشد، (قابیل) گفت:بی‌گمان تو را خواهم کشت! (هابیل) گفت: خداوند تنها از پرهیزگاران می‌پذیرد؛ سوره مائده، آیه: ۲۷.
  29. مجمع البیان، ج ۳، ص ۲۸۲؛ التبیان، عکبری، ص ۱۲۶؛ تفسیر شبر، ص ۱۳۷.
  30. خداوند پروا ندارد که به پشه یا فراتر از آن مثلی بزند، پس آنان که ایمان دارند می‌دانند این از سوی پروردگار آنها درست است اما کسانی که کافرند می‌گویند:خداوند از این مثل، چه می‌خواهد؟؛ با آن بسیاری را بیراه و بسیاری (دیگر) را رهیاب می‌کند. و جز نافرمانان را با آن بیراه نمی‌گرداند؛ سوره بقره ، آیه: ۲۶.
  31. و (ما) به موسی وحی کردیم که چوبدستت را بیفکن! که ناگهان، (اژدهایی شد و) هرچه ساخته بودند فرو می‌بلعید؛ سوره اعراف، آیه: ۱۱۷.
  32. حق، جا افتاد و آنچه (آنان) انجام می‌دادند تباه شد؛ سوره اعراف ، آیه: ۱۱۸.
  33. تفسیر مقاتل، ج ۲، ص ۵۴؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۴، ص ۳۳۶؛ لباب التأویل، ج ۲، ص ۲۳۶.
  34. المیزان، ج ۸، ص ۲۱۶.
  35. حیدری عارف، اعظم، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۱، ص۱۵۱ - ۱۵۸.
  36. ما تو را به درستی مژده‌آور و بیم‌دهنده فرستادیم و از تو درباره دوزخیان باز نپرسند؛ سوره بقره، آیه: ۱۱۹.
  37. تفسیر بغوی، ج ۱، ص ۱۶۰؛ زاد المسیر، ج ۱، ص ۱۰۶.
  38. روض الجنان، ج ۲، ص ۱۳۱.
  39. اطیب البیان، ج ۹، ص ۴۳۳.
  40. تفسیر قمی، ج ۲، ص ۹۲؛ البرهان، ج ۴، ص ۳۰.
  41. یا می‌گویند که جنونی دارد؛ (نادرست می‌گویند) بلکه او حقّ را برای آنان آورده است و بیشتر آنان حق ناپسندند؛ سوره مؤمنون، آیه: ۷۰.
  42. اوست که پیامبرش را با رهنمود و دین راستین فرستاد تا آن را بر همه دین‌ها برتری دهد اگر چه مشرکان نپسندند؛ سوره توبه، آیه: ۳۳.
  43. خداوند، به حق رؤیای پیامبرش را راست گردانیده است؛ شما اگر خداوند بخواهد با ایمنی، در حالی که سرهای خود را تراشیده و موها را کوتاه کرده‌اید، بی‌آنکه بهراسید به مسجد الحرام وارد می‌شوید بنابراین او چیزی را می‌دانست که شما نمی‌دانید، از این رو پیش از آن پیروزی نزدیکی پدید آورد؛ سوره فتح، آیه: ۲۷.
  44. تفسیر قرطبی، ج ۱۶، ص ۲۸۹-۲۹۰؛ لطائف الاشارات، ج ۳، ص ۴۳۱.
  45. الکشاف، ج ۴، ص ۳۴۵؛ الجدید، ج ۶، ص ۴۹۴؛ مراح لبید، ج ۲، ص ۴۳۲.
  46. الکشاف، ج ۴، ص ۳۴۵؛ جوامع الجامع، ج ۴، ص ۱۴۵؛ التحریر و التنویر، ج ۲۶، ص ۱۶۷.
  47. روح المعانی، ج ۷، ص ۵۷؛ ارشاد الاذهان، ص ۲۵۲؛ تقریب القرآن، ج ۳، ص ۴۴.
  48. الفواتح الالهیة، ج ۱، ص ۳۸۶؛ تقریب القرآن، ج ۳، ص ۴۴.
  49. و پدر و مادر خود را بر اورنگ (خویش) فرا برد و همه برای او به فروتنی در افتادند و گفت: پدر جان! این تعبیر خواب پیشین من است که خداوند آن را درست گردانید و بی‌گمان به من نیکی فرمود هنگامی که مرا از زندان بیرون آورد و شما را پس از آنکه شیطان میان من و برادرانم را خراب کرده بود از بیابان (نزد من) آورد؛ به راستی پروردگارم در آنچه بخواهد، نازک‌بین است؛ همانا اوست که دانای فرزانه است؛ سوره یوسف، آیه: ۱۰۰.
  50. حیدری عارف، اعظم، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۱، ص۱۵۱ - ۱۵۸.
  51. و مستی مرگ، حقیقت را (پیش چشم) می‌آورد؛ این همان است که از آن کناره می‌کردی؛ سوره ق، آیه: ۱۹.
  52. بیان السعاده، ج ۴، ص ۱۰۹؛ مخزن العرفان، ج ۱۳، ص ۲۷۹-۲۸۰.
  53. مجمع البیان، ج ۹، ص ۲۱۷؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۸، ص ۱۳۵؛ المیزان، ج ۱۸، ص ۳۴۸.
  54. التفسیر الکبیر، ج ۲۸، ص ۱۳۵؛ فتح القدیر، ج ۵، ص ۸۹.
  55. حیدری عارف، اعظم، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۱، ص۱۵۱ - ۱۵۸.
  56. این است آن روز راستین؛ پس هر که خواهد راه بازگشتی به سوی پروردگار خویش در پیش گیرد؛ سوره نبأ، آیه: ۳۹.
  57. مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۶۴۷؛ الوجیز، ج ۳، ص ۴۱۷.
  58. سوره حاقه، آیه: ۱.
  59. الکشاف، ج ۴، ص ۵۹۹؛ کشف الاسرار، ج ۱۰، ص ۲۰۷.
  60. سوره نبأ، آیه: ۳۹.
  61. نمونه، ج ۲۶، ص ۵۹-۶۰.
  62. روزی که بانگ آسمانی راستین را بشنوند، همان، روز رستخیز است؛ سوره ق، آیه: ۴۲.
  63. تفسیر قرطبی، ج ۱۷، ص ۲۷؛ البحر المحیط، ج ۹، ص ۵۴۳.
  64. مجمع البیان، ج ۹، ص ۲۲۶؛ فتح القدیر، ج ۵، ص ۹۶.
  65. المیزان، ج ۱۸، ص ۳۶۱.
  66. التحریر و التنویر، ج ۲۶، ص ۲۷۵.
  67. روض الجنان، ج ۱۶، ص ۲۸۹؛ المیزان، ج ۱۷، ص ۲۲۰.
  68. بی‌گمان این راستین است؛ (این) هم‌ستیزی دوزخیان است؛ سوره ص، آیه:۶۴.
  69. حیدری عارف، اعظم، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۱، ص۱۵۱ - ۱۵۸.
  70. العین، ج ۳، ص ۶۶؛ لسان العرب، ج ۱۲، ص ۱۴۱، ۱۴۳؛ تاج العروس، ج ۱۶، ص ۱۶۱، «حکم».
  71. ما آن دو را جز به حقّ نیافریده‌ایم ولی بیشتر آنان نمی‌دانند؛ سوره دخان ، آیه: ۳۹.
  72. و ما آسمان‌ها و زمین و آنچه را میان آنهاست به بازیچه نیافریده‌ایم؛ سوره دخان ، آیه: ۳۸.
  73. اینها آیات خداوند است که آن را به درستی بر تو می‌خوانیم و خداوند، ستمی برای جهانیان نمی‌خواهد؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۰۸.
  74. حیدری عارف، اعظم، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۱، ص۱۵۱ - ۱۵۸.
  75. مجمع البیان، ج ۴، ص ۶۱۶؛ زبدة التفاسیر ، ج ۲، ص ۴۹۵؛ روح المعانی، ج ۴، ص ۳۲۳.
  76. و سنجش در این روز، حق است پس کسانی که ترازوهای (کردار) شان سنگین آید رستگارند؛ سوره اعراف، آیه:۸.
  77. زادالمسیر، ج ۲، ص ۱۰۲؛ الدر المنثور، ج ۳، ص ۶۹.
  78. حیدری عارف، اعظم، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۱، ص۱۵۱ - ۱۵۸.