جز
جایگزینی متن - 'آشکار' به 'آشکار'
(صفحهای تازه حاوی «{{ویرایش غیرنهایی}} {{امامت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233)...» ایجاد کرد) |
جز (جایگزینی متن - 'آشکار' به 'آشکار') |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
[[جوانمردی]]، رادی، [[آزادگی]]، [[پایبندی به اصول]] [[انسانی]] و [[حقوق]] بشری. از شاخصههای بارز و [[اخلاقی]] [[روحی]] [[امام حسین]]{{ع}} و یارانش که در حماسۀ [[عاشورا]] | [[جوانمردی]]، رادی، [[آزادگی]]، [[پایبندی به اصول]] [[انسانی]] و [[حقوق]] بشری. از شاخصههای بارز و [[اخلاقی]] [[روحی]] [[امام حسین]]{{ع}} و یارانش که در حماسۀ [[عاشورا]] آشکار شد، [[جوانمردی]] بود. این روحیّه که [[انسان]] با [[جباران]] نسازد، زیر بار [[ستم]] نرود، حریّت و [[آزادگی]] داشته باشد، از [[نامردی]] در برخورد و [[عهدشکنی]] در [[میثاق]] و تعدّی به [[ضعیفان]] بپرهیزد، حامی [[ضعیفان]] باشد، به بی [[گناهان]] تعرّض نکند، معذرت خواهی را بپذیرد، [[حق]] [[انسانی]] دیگران را (حتی اگر نامسلمان باشند) به رسمیت بشناسد، [[غیرت]] داشته باشد، [[هجوم]] [[بیگانه]] به نوامیس خود و دیگران را [[تحمّل]] نکند، و... همه از نشانههای [[فتوّت]] است که در [[نهضت]] [[کربلا]] به وضوح متجلّی شد. | ||
[[سید الشهدا]]{{ع}} ننگ [[بیعت]] با [[یزید]] را نپذیرفت، وقتی با [[سپاه حرّ]] در [[راه]] [[کربلا]] مواجه شد، پیشنهاد زهیر بن قین را که گفت با این گروه بجنگیم، چرا که آسانتر از [[نبرد]] با گروههایی است که بعدا میآیند، [[حضرت]] فرمود: {{متن حدیث|مَا كُنْتُ لِأَبْدَأَهُمْ بِالْقِتَالِ}}<ref>ارشاد، شیخ مفید، ج۲، ص۸۴ (چاپ کنگره شیخ مفید).</ref>. من آغاز به [[جنگ]] نمیکنم. این نمونهای از [[فتوت]] [[حسین]]{{ع}} است. وقتی [[سپاه]] تشنۀ [[حرّ]] به [[کاروان حسینی]] رسید، با آنکه برای مقابله با او و [[راه]] بستن بر [[امام]] آمده بودند، امّا آن [[حضرت]] با دیدن [[تشنگی]] شدید آنان، [[دستور]] داد همه را، حتّی اسبهایشان را [[سیراب]] کردند. یکی از همین [[سپاه]] ([[علی بن طعان محاربیII) که از فرط [[عطش]]، توان آب خوردن از مشک نداشت، [[سید الشهدا]]{{ع}} خودش در مشک را گشود و او و اسبش را [[سیراب]] کرد<ref>حیاة الامام الحسین، ج۳، ص۷۴؛ تاریخ طبری، ج۴، ص۳۰۲.</ref>. این هم نمونۀ دیگری از [[مردانگی]]. همین [[حرّ]]، چون [[روز عاشورا]] [[تصمیم]] گرفت از [[سپاه]] [[عمر سعد]] جدا شده به [[امام حسین]]{{ع}} بپیوندد، سرافکنده و [[توبه]] کنان نزد [[سید الشهدا]]{{ع}} آمد و اعلام [[آمادگی]] برای جانبازی نمود و گفت: آیا توبۀ من پذیرفته است؟ [[امام]] فرمود: آری، فرود آی، {{متن حدیث|نَعَمْ يَتُوبُ اللَّهُ عَلَيْكَ فَانْزِلْ}}<ref>اعیان الشیعه، ج۱، ص۶۰۳.</ref>. این هم نمونۀ دیگر [[جوانمردی]]. | [[سید الشهدا]]{{ع}} ننگ [[بیعت]] با [[یزید]] را نپذیرفت، وقتی با [[سپاه حرّ]] در [[راه]] [[کربلا]] مواجه شد، پیشنهاد زهیر بن قین را که گفت با این گروه بجنگیم، چرا که آسانتر از [[نبرد]] با گروههایی است که بعدا میآیند، [[حضرت]] فرمود: {{متن حدیث|مَا كُنْتُ لِأَبْدَأَهُمْ بِالْقِتَالِ}}<ref>ارشاد، شیخ مفید، ج۲، ص۸۴ (چاپ کنگره شیخ مفید).</ref>. من آغاز به [[جنگ]] نمیکنم. این نمونهای از [[فتوت]] [[حسین]]{{ع}} است. وقتی [[سپاه]] تشنۀ [[حرّ]] به [[کاروان حسینی]] رسید، با آنکه برای مقابله با او و [[راه]] بستن بر [[امام]] آمده بودند، امّا آن [[حضرت]] با دیدن [[تشنگی]] شدید آنان، [[دستور]] داد همه را، حتّی اسبهایشان را [[سیراب]] کردند. یکی از همین [[سپاه]] ([[علی بن طعان محاربیII) که از فرط [[عطش]]، توان آب خوردن از مشک نداشت، [[سید الشهدا]]{{ع}} خودش در مشک را گشود و او و اسبش را [[سیراب]] کرد<ref>حیاة الامام الحسین، ج۳، ص۷۴؛ تاریخ طبری، ج۴، ص۳۰۲.</ref>. این هم نمونۀ دیگری از [[مردانگی]]. همین [[حرّ]]، چون [[روز عاشورا]] [[تصمیم]] گرفت از [[سپاه]] [[عمر سعد]] جدا شده به [[امام حسین]]{{ع}} بپیوندد، سرافکنده و [[توبه]] کنان نزد [[سید الشهدا]]{{ع}} آمد و اعلام [[آمادگی]] برای جانبازی نمود و گفت: آیا توبۀ من پذیرفته است؟ [[امام]] فرمود: آری، فرود آی، {{متن حدیث|نَعَمْ يَتُوبُ اللَّهُ عَلَيْكَ فَانْزِلْ}}<ref>اعیان الشیعه، ج۱، ص۶۰۳.</ref>. این هم نمونۀ دیگر [[جوانمردی]]. |