فقر: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'آشکار' به 'آشکار')
خط ۲۱: خط ۲۱:


==[[حقیقت]] فقر ==
==[[حقیقت]] فقر ==
*[[ثروت]] و [[فقر حقیقی]] در [[تعالیم]] [[دین]]، در [[معاد]] و [[جهان آخرت]] معنا می‌یابد. از این‌رو از منظر [[امام علی]]{{ع}} [[دارایی]] و [[ناداری]] پس از [[عرضه شدن اعمال]] بر [[خداوند]] [[آشکار]] می‌شود.
*[[ثروت]] و [[فقر حقیقی]] در [[تعالیم]] [[دین]]، در [[معاد]] و [[جهان آخرت]] معنا می‌یابد. از این‌رو از منظر [[امام علی]]{{ع}} [[دارایی]] و [[ناداری]] پس از [[عرضه شدن اعمال]] بر [[خداوند]] آشکار می‌شود.
*'''فقر غیرمذموم:''' فقر در مفهوم دیگر امری غیر مذموم است. در [[تعالیم]] [[دین]] به این معنای فقر نیز توجه شده است<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 622.</ref>:  
*'''فقر غیرمذموم:''' فقر در مفهوم دیگر امری غیر مذموم است. در [[تعالیم]] [[دین]] به این معنای فقر نیز توجه شده است<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 622.</ref>:  
*فقر در معنای سادگی: گاهی مراد از فقر، یک نوع سادگی در [[زندگی]] و [[مبارزه]] با تجمل‌پرستی، همراه با [[آزادگی]] و [[بیداری]] است. فقر [[اولیای الهی]] به این معناست. آنها با [[انتخاب]] این شیوه، در [[حقیقت]] مبارزه‌ای بی‌امان با زراندوزی، فخرفروشی، [[خودبزرگ‌بینی]] و تجمل‌گرایی را در پیش می‌گیرند؛ همان مضمونی از فقر که [[پیامبر اکرم]] آن‌را فخر خود می‌پنداشتند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 622.</ref>.
*فقر در معنای سادگی: گاهی مراد از فقر، یک نوع سادگی در [[زندگی]] و [[مبارزه]] با تجمل‌پرستی، همراه با [[آزادگی]] و [[بیداری]] است. فقر [[اولیای الهی]] به این معناست. آنها با [[انتخاب]] این شیوه، در [[حقیقت]] مبارزه‌ای بی‌امان با زراندوزی، فخرفروشی، [[خودبزرگ‌بینی]] و تجمل‌گرایی را در پیش می‌گیرند؛ همان مضمونی از فقر که [[پیامبر اکرم]] آن‌را فخر خود می‌پنداشتند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 622.</ref>.

نسخهٔ ‏۲۴ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۰۰

مدخل‌های وابسته به این بحث:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل فقر (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

لغت‌شناسی

فقر در لغت، به‌معنای شکسته استخوان پشت و به مفهوم حاجت و نیاز است. فقیر شخص نیازمند است. احتیاج را از آن‌رو فقر گفته‌اند که به منزله شسته شدن فقار ظهر(ستون فقرات) است. فقر، به‌معنای ناداری، تهی‌دستی و تنگ‌دستی نیز آمده است[۱].

واژه فقر از مفاهیمی است که معانی مختلف دارد. گرچه فقر اقتصادی امری مذموم و نکوهیده است، اما فقر در مفاهیمی می‌تواند ارزش تلقی شود[۲].

انواع فقر در نهج البلاغه

  • میدان معنایی فقر در نهج البلاغه به دو مفهوم مذموم و غیر مذموم تقسیم می‌شود. فقر مذموم فقری است که امام(ع) با آن به مبارزه برخاست و با برنامه‌ریزی در دوران حکومتش برای رفع آن کوشید. مصادیق فقر مذموم عبارت‌اند:
  1. فقر اقتصادی: محرومیت از امکانات ضروری، غذا و خوراک. در این حالت طاقت و توان انسان از دست می‌رود، سلامتش به‌مخاطره می‌افتد و در مرز زندگی و مرگ در تکاپوست. در فقر اقتصادی انسان در چشم‌ها خوار می‌شود. فقر، بر خلاف تصور برخی، هرگز محصول مشیت و قضا و قدر الهی نیست. قرآن کریم نیز فقر اقتصادی را در مواردی چند مطرح کرده و از آن به‌عنوان پدیده‌ای شوم یاد می‌کند. امام علی(ع) می‌فرماید: بارخدایا! با توانگری، آبرویم را پاس دار و با فقر و تنگ‌دستی، فر و شکوهم را ناچیز مدار[۳]. هم‌چنین فقر را مرگ بزرگ می‌داند[۴]. امام علی(ع) فقر اقتصادی را ابزار خواری نفس می‌داند[۵].
  2. فقر روحی و معنوی: انسان آمیزه‌ای از جسم و روح است و اگر از نظر روحی تقویت نشود، دچار فقر معنوی خواهد شد، که همان فقر نفس، قلب و روان است. فقر نفس عبارت است از حرص و آزی که نفس دارد. امام علی(ع) فقر نفس را بدترین فقر می‌داند[۶].
  3. فقر فرهنگی (علمی): بروز فقر اقتصادی در جامعه در نهایت به فقر فرهنگی می‌انجامد. این‌گونه فقر آثار درازمدتی در زندگی انسان‌ها برجای می‌گذارد که مدت‌ها پس از فقر باقی می‌ماند و در جامعه حیات پیدا می‌کند و رهایی از آن بسیار مشکل است. تعصب‌ها، خودپسندی‌ها، لجاجت‌ورزی‌ها، پای‌بندی به سنت‌ها و روش‌های نابخردانه نیکاکان از این فقر ناشی می‌شود. امام علی(ع) فقر فرهنگی را درد بی‌درمان و بیماری علاج‌ناپذیر برمی‌شمرد. هم‌چنین بدترین مصداق فقر را نادانی می‌داند. در نهج البلاغه نیز می‌فرماید: هیچ بینوایی چون جهل [نیست][۷][۸].

حقیقت فقر

علل فقر اقتصادی از دیدگاه امام علی(ع)

آثار فقر

  • پدیده فقر آثاری را از خود برجای می‌گذارد: ضربه به کرامت انسانی و ریخته شدن آبروی انسان: کیان وجودی انسان گاهی به خاطر طلب درهم می‌شکند. خواستن، دلیل بر احتجاج است و نشانه فقر و نداری. گاهی یک آبرو در گروه درخواست قرار دارد و با گشودن دست نیاز، آن آبرو بر باد می‌رود. امام علی(ع) می‌فرماید: آبروی تو آبی است بسته و با سؤال و درخواست، قطره‌قطره می‌ریزد. بنگر که قطرات آبرو را پیش چه کسی می‌ریزی[۳۵][۳۶].
  • نقصان در دین: گاهی تنگ‌دستی و فقر زمینه‌ای برای پیدایش برخی شبهات عقیدتی در ذهن می‌شود، چنان‌که امام می‌فرماید: فقر، مایه نقصان دین است[۳۷][۳۸].
  • پریشانی فکر: روان‌شناسان در نتیجه پژوهش‌های خود، دریافته‌اند که فقر و نابسامانی و عدم تأمین اجتماعی طبقات پایین جامعه می‌تواند در ایجاد بیماری‌های روانی مؤثر باشد. علی(ع) می‌فرماید: همانا فقر و تهی‌دستی موجب تحیر و پریشانی عقل می‌شود[۳۹][۴۰].
  • انزوا: کسی که فقیر است از طرفی باید شبانه‌روز به‌دنبال پیداکردن لقمه‌نانی برای سد جوع خود و خانواده‌اش باشد و از طرفی به علت خرد شدن شخصیتش نمی‌تواند حضوری فعال در جامعه داشته باشد. امام(ع) می‌فرماید: ثروتمندی در غربت، مانند در وطن بودن است و تهی‌دستی در وطن، غربت است[۴۱][۴۲].
  • ناتوانی در ارائه فکر و اندیشه: چون جامعه شخص فقیر را پست و حقیر می‌شمارد، هنگامی که بخواهد از خود دفاع کند، زبانش را یارای دفاع از خود نیست و در نتیجه از بیان حق خود باز می‌ماند. علی(ع) می‌فرماید: فقر و نداری، انسان زیرک را در بیان دلیلش لال می‌کند[۴۳][۴۴].

راهکارهای مبارزه با فقر

راهکارهای شخصی

راهکارهای اجتماعی

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص۶۲۱.
  2. دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۶۲۱.
  3. «اللَّهُمَّ صُنْ وَجْهِي بِالْيَسَارِ وَ لَا تَبْذُلْ جَاهِيَ بِالْإِقْتَارِ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۱۶
  4. نک: حکمت ۱۵۴
  5. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 621- 622.
  6. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 622.
  7. «وَ لَا فَقْرَ كَالْجَهْلِ»؛ نهج البلاغه، حکمت ۵۱
  8. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 622.
  9. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 622.
  10. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 622.
  11. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 623.
  12. «كَمْ مِنْ مُسْتَدْرَجٍ بِالْإِحْسَانِ إِلَيْهِ، وَ مَغْرُورٍ بِالسَّتْرِ عَلَيْهِ، وَ مَفْتُونٍ بِحُسْنِ الْقَوْلِ فِيهِ؛ وَ مَا ابْتَلَى اللَّهُ سُبْحَانَهُ أَحَداً بِمِثْلِ الْإِمْلَاءِ لَهُ»؛ نهج البلاغه، حکمت ۲۶۰
  13. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 623.
  14. «مَنْ أَطَاعَ التَّوَانِيَ ضَيَّعَ الْحُقُوقَ»؛ نهج البلاغه، حکمت ۲۳۹
  15. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 623.
  16. «يَا عُدَيَّ نَفْسِهِ، لَقَدِ اسْتَهَامَ بِكَ الْخَبِيثُ، أَمَا رَحِمْتَ أَهْلَكَ وَ وَلَدَكَ؟ أَتَرَى اللَّهَ أَحَلَّ لَكَ الطَّيِّبَاتِ وَ هُوَ يَكْرَهُ أَنْ تَأْخُذَهَا؟ أَنْتَ أَهْوَنُ عَلَى اللَّهِ مِنْ ذَلِكَ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۰۹
  17. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 623.
  18. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 623.
  19. «إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ فَرَضَ فِي أَمْوَالِ الْأَغْنِيَاءِ أَقْوَاتَ الْفُقَرَاءِ، فَمَا جَاعَ فَقِيرٌ إِلَّا بِمَا مُتِّعَ بِهِ غَنِيٌّ، وَ اللَّهُ تَعَالَى سَائِلُهُمْ عَنْ ذَلِكَ»؛ نهج البلاغه، حکمت ۲۳۸
  20. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 624.
  21. «الْبُخْلُ جَامِعٌ لِمَسَاوِئِ الْعُيُوبِ، وَ هُوَ زِمَامٌ يُقَادُ بِهِ إِلَى كُلِّ سُوء»؛ نهج البلاغه، حکمت ۳۷۸
  22. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 624.
  23. «أَنَّ فِي کَثِير مِنْهُمْ ضِيقاً فَاحِشاً وَ شُحّاً قَبِيحاً وَاحْتِکَاراً لِلْمَنَافِعِ وَتَحَکُّماً فِي الْبِيَاعَاتِ، وَذَلِکَ بَابُ مَضَرَّة لِلْعَامَّةِ، وَعَيْبٌ عَلَى الْوُلاَةِ؛ فَامْنَعْ مِنَ الاِحْتِکَارِ»؛ نهج البلاغه، نامه ۵۳
  24. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 624.
  25. ﴿ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَذَرُواْ مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَا إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ؛ سوره بقره، آیه ۲۷۸.
  26. «لَعَنَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله الرِّبا و آکلَهُ وَ بایعَهُ وَ مُشْتَرِیهُ وَ کاتِبَهُ وَ شاهِدَیهِ»؛ وسايل الشيعه- جلد 12- صفحه 430
  27. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 624.
  28. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 625.
  29. نهج البلاغه، نامه‌های ۵۳ تا ۷۲
  30. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 625.
  31. «وَ لَكِنَّنِي آسَى أَنْ يَلِيَ [هَذِهِ الْأُمَّةَ] أَمْرَ هَذِهِ الْأُمَّةِ سُفَهَاؤُهَا وَ فُجَّارُهَا، فَيَتَّخِذُوا مَالَ اللَّهِ دُوَلًا وَ عِبَادَهُ خَوَلًا»؛ نهج البلاغه، نامه ۶۲
  32. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 625.
  33. «وَمَنْ طَلَبَ الْخَرَاجَ بِغَيْرِ عِمَارَة أَخْرَبَ الْبِلاَدَ، وَأَهْلَکَ الْعِبَادَ»؛ نهج البلاغه، نامه ۵۳
  34. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 625.
  35. «مَاءُ وَجْهِكَ جَامِدٌ، يُقْطِرُهُ السُّؤَالُ؛ فَانْظُرْ عِنْدَ مَنْ تُقْطِرُهُ»؛ نهج البلاغه، حکمت ۳۴۶
  36. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 625.
  37. «فَإِنَّ الْفَقْرَ مَنْقَصَةٌ لِلدِّينِ»؛ نهج البلاغه، حکمت ۳۱۹
  38. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 625.
  39. «مَدْهَشَةٌ لِلْعَقْلِ»؛ نهج البلاغه، حکمت ۳۱۹
  40. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 625.
  41. «الْغِنَى فِي الْغُرْبَةِ وَطَنٌ، وَ الْفَقْرُ فِي الْوَطَنِ غُرْبَةٌ»؛ نهج البلاغه، حکمت ۵۶
  42. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 626.
  43. «وَ الْفَقْرُ يُخْرِسُ الْفَطِنَ عَنْ [حَاجَتِهِ] حُجَّتِهِ»؛ نهج البلاغه، حکمت ۳
  44. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 626.
  45. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 626.
  46. «إِذَا أَمْلَقْتُمْ، فَتَاجِرُوا اللَّهَ بِالصَّدَقَةِ»؛ نهج البلاغه، حکمت ۲۵۸
  47. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 626.
  48. «وَ لَا كَنْزَ أَغْنَى مِنَ الْقَنَاعَةِ، وَ لَا مَالَ أَذْهَبُ لِلْفَاقَةِ مِنَ الرِّضَى بِالْقُوتِ، وَ مَنِ اقْتَصَرَ عَلَى بُلْغَةِ الْكَفَافِ فَقَدِ انْتَظَمَ الرَّاحَةَ وَ تَبَوَّأَ خَفْضَ الدَّعَةِ»؛ نهج البلاغه، حکمت ۳۷۱
  49. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 626.
  50. «وَ صِلَةُ الرَّحِمِ فَإِنَّهَا مَثْرَاةٌ فِي الْمَالِ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۱۰
  51. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 626.
  52. «قِلَّةُ الْعِيَالِ، أَحَدُ الْيَسَارَيْنِ»؛ نهج البلاغه، حکمت ۱۴۱
  53. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 626.
  54. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 627.
  55. «وَ اغْتَنِمْ مَنِ اسْتَقْرَضَكَ فِي حَالِ غِنَاكَ لِيَجْعَلَ قَضَاءَهُ لَكَ فِي يَوْمِ عُسْرَتِكَ»؛ نهج البلاغه، نامه ۳۱
  56. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 627.
  57. ﴿وَاعْلَمُواْ أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِن كُنتُمْ آمَنتُمْ بِاللَّهِ وَمَا أَنزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا يَوْمَ الْفُرْقَانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ؛سوره انفال، آیه ۴۱
  58. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 627.
  59. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 627.