اصول اربعمائه: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۴ ژانویهٔ ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{ویرایش غیرنهایی}} {{امامت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233)...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۳: خط ۱۳:


ایشان می‌افزاید: “اگر در کتاب یا تصنیفی [[حدیث]] قابل اعتمادی باشد، آن را غالباً از اصل گرفته است”<ref>عبدالله بن محمد مامقانی، تنقیح المقال، ج۳، ص۹۱.</ref>؛ یعنی هم اصول قابل [[اعتماد]] هستند و هم کتابی که از این اصول حدیث نقل کرده است. مرحوم نراقی تعریف‌های دیگری برای اصل ذکر کرده است؛ مانند اینکه اصل مجموعه‌ای از [[اخبار]] متفرقه است، اما کتاب اخبار آن باب‌بندی شده است<ref>احمد بن محمدمهدی نراقی، عوائد الأیام، ص۵۹۴.</ref>.
ایشان می‌افزاید: “اگر در کتاب یا تصنیفی [[حدیث]] قابل اعتمادی باشد، آن را غالباً از اصل گرفته است”<ref>عبدالله بن محمد مامقانی، تنقیح المقال، ج۳، ص۹۱.</ref>؛ یعنی هم اصول قابل [[اعتماد]] هستند و هم کتابی که از این اصول حدیث نقل کرده است. مرحوم نراقی تعریف‌های دیگری برای اصل ذکر کرده است؛ مانند اینکه اصل مجموعه‌ای از [[اخبار]] متفرقه است، اما کتاب اخبار آن باب‌بندی شده است<ref>احمد بن محمدمهدی نراقی، عوائد الأیام، ص۵۹۴.</ref>.
[[آقابزرگ تهرانی]] در کتاب الذریعه پس از بحث از اصل به معرفی اصول [[شیعه]] پرداخته و درمجموع نام ۱۱۶ اصل شیعه را ذکر کرده است. برخی دیگر به معرفی ۱۲۲ اصل شیعه پرداخته‌اند<ref>محمدعلی مهدوی راد، تدوین الحدیث عند الشیعة الإمامیه، ص۳۵۹-۳۷۴.</ref>. بسیاری از اصول [[شیعه]] در [[کتب اربعه]] و دیگر آثار [[حدیثی]] شیعه گزارش شده است. [[شیخ صدوق]] به اصول اعتمادی خاص داشته است. ایشان ذیل روایتی می‌نویسد: “مطلبی دراین باره در اصول ندیدم و [[علی بن ابراهیم بن هاشم]] در [[نقل]] آن متفرد است”<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۱۱۷.</ref>. ابن [[ادریس]] در پایان سرائر به نقل برخی از [[احادیث]] چند اصل از اصول تحت عنوان “مستطرفات” پرداخته است<ref>ابن ادریس، السرائر، ج۳، ص۵۴۹-۶۵۳؛ البته یکی از کتاب‌های بزرگان شیعه است.</ref>. امروزه شانزده اصل از اصول شیعه، در کتابی با عنوان الأصول الستة [[عشر]]: اصول شانزده‌گانه، منتشر شده و در دسترس است. در کتاب‌ها تعبیر اصول چهارصدگانه ذکرشده که از اهمیت زیادی برخوردار بوده‌اند.<ref>[[علی اکبر ذاکری|اکبر ذاکری، علی]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص ؟؟؟.</ref>
[[آقابزرگ تهرانی]] در کتاب الذریعه پس از بحث از اصل به معرفی اصول [[شیعه]] پرداخته و درمجموع نام ۱۱۶ اصل شیعه را ذکر کرده است. برخی دیگر به معرفی ۱۲۲ اصل شیعه پرداخته‌اند<ref>محمدعلی مهدوی راد، تدوین الحدیث عند الشیعة الإمامیه، ص۳۵۹-۳۷۴.</ref>. بسیاری از اصول [[شیعه]] در [[کتب اربعه]] و دیگر آثار [[حدیثی]] شیعه گزارش شده است. [[شیخ صدوق]] به اصول اعتمادی خاص داشته است. ایشان ذیل روایتی می‌نویسد: “مطلبی دراین باره در اصول ندیدم و [[علی بن ابراهیم بن هاشم]] در [[نقل]] آن متفرد است”<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۱۱۷.</ref>. ابن [[ادریس]] در پایان سرائر به نقل برخی از [[احادیث]] چند اصل از اصول تحت عنوان “مستطرفات” پرداخته است<ref>ابن ادریس، السرائر، ج۳، ص۵۴۹-۶۵۳؛ البته یکی از کتاب‌های بزرگان شیعه است.</ref>. امروزه شانزده اصل از اصول شیعه، در کتابی با عنوان الأصول الستة [[عشر]]: اصول شانزده‌گانه، منتشر شده و در دسترس است. در کتاب‌ها تعبیر اصول چهارصدگانه ذکرشده که از اهمیت زیادی برخوردار بوده‌اند.<ref>[[علی اکبر ذاکری|اکبر ذاکری، علی]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص ۱۰۷.</ref>
==[[عنایت]] [[شیخ طوسی]] به معرفی اصول شیعه==
==[[عنایت]] [[شیخ طوسی]] به معرفی اصول شیعه==
به سبب تفاوت اصل با کتاب، شیخ طوسی در کتاب فهرست خود به بیان هر دو عنوان عنایت داشته است. عنوان اصلیِ فهرست شیخ طوسی چنین است: “فهرست کتب الشیعه و أصولهم و أسماء المصنفین و أصحاب الأصول”. شیخ در این اثر به معرفی کتب و اصول شیعه و نویسندگان آنها اهتمام داشته است. درباره نویسندگانی که در متن کتاب فهرست آمده، گاه گفته شده “له کتاب” و گاه گفته می‌شود “له اصل”؛ مثلاً [[کتاب سلیم بن قیس هلالی]]<ref>شیخ طوسی، فهرست کتب الشیعه و اصولهم، ص۲۳۰.</ref> را برخی اصل می‌دانند<ref>شیخ محسن آقابزرگ تهرانی، الذریعه، ج۲، ص۱۵۲.</ref>؛ چون وی آنچه را خود از [[امیر مؤمنان]]{{ع}} شنیده است یا دیگران از [[پیامبر]]{{صل}} و امیر مؤمنان شنیده‌اند، در مجموعه‌ای گرد آورده است.
به سبب تفاوت اصل با کتاب، شیخ طوسی در کتاب فهرست خود به بیان هر دو عنوان عنایت داشته است. عنوان اصلیِ فهرست شیخ طوسی چنین است: “فهرست کتب الشیعه و أصولهم و أسماء المصنفین و أصحاب الأصول”. شیخ در این اثر به معرفی کتب و اصول شیعه و نویسندگان آنها اهتمام داشته است. درباره نویسندگانی که در متن کتاب فهرست آمده، گاه گفته شده “له کتاب” و گاه گفته می‌شود “له اصل”؛ مثلاً [[کتاب سلیم بن قیس هلالی]]<ref>شیخ طوسی، فهرست کتب الشیعه و اصولهم، ص۲۳۰.</ref> را برخی اصل می‌دانند<ref>شیخ محسن آقابزرگ تهرانی، الذریعه، ج۲، ص۱۵۲.</ref>؛ چون وی آنچه را خود از [[امیر مؤمنان]]{{ع}} شنیده است یا دیگران از [[پیامبر]]{{صل}} و امیر مؤمنان شنیده‌اند، در مجموعه‌ای گرد آورده است.
خط ۲۲: خط ۲۲:


تفاوت قایل شدن بین اصل و کتاب در روش دیگر [[علما]] هم بوده است.
تفاوت قایل شدن بین اصل و کتاب در روش دیگر [[علما]] هم بوده است.
ابن شهرآشوب در معالم العلما که در مقدمۀ خود آن را تتمه فهرست شیخ می‌داند و طبق آن نگاشته شده و از زوائد به دور است، برای افرادی می‌نویسد “له کتاب” و گاهی می‌نویسد “له اصل” و حداقل بیست اصل برای افراد برشمرده و از “اصل [[زید]] نرسی” و “اصل زید زراد” نام [[برده]] و مدعی است [[صدوق]] به آن دو [[اعتماد]] نداشته است<ref>ابن شهرآشوب، معالم العلماء، ص۵۱. این دو اصل در کتاب الأصول الستة عشره آمده است.</ref>. نکته مهم دیگری که ایشان بیان می‌کند، این است که بعد از معرفی کتب برخی از بزرگان، ذکر می‌کند که این کتاب از اصول شمرده می‌شود؛ مثلاً برای [[حسین]] بن ابی العلاء می‌نویسد: او کتابی دارد که از اصول شمرده می‌شود<ref>ابن شهرآشوب، معالم العلماء، ص۳۸: {{عربی|له كتاب يعّد في الأصول}}.</ref>. این تعبیر درباره نوادر [[احمد بن حسین]] قرشی هم به کار رفته است<ref>ابن شهرآشوب، معالم العلماء، ص۱۵: {{عربی|له كتاب النوادر و يعّد من الأصول}}.</ref> یا درباره آثار [[جریر بن عبدالله]] [[سجستانی]]<ref>ابن شهرآشوب، معالم العلماء، ج۱، ص۴۹۴، ش۲۹۰، (تحقیق و چاپ آل البیت). در این چاپ «جریر» آمده و در چاپ نجف «حفص». جریر درست است؛ زیرا حفص نامی با این مشخصات نداریم و اگر بود، آن را در ضمن نام حفص‌ها ذکر می‌کرد نه اسم‌هایی که یک یا چند مورد دارد. ترتیب اسامی در این اثر بر اساس فراوانی نام هاست.</ref> آورده که کتاب‌هایی دارد مانند [[صلاة]]، صیام، زکاة و نوادر؛ شیخ سپس می‌افزاید: “و تمام اینها جزو اصول شمرده می‌شود”<ref>ابن شهرآشوب، معالم العلماء، ج۱، ص۴۴: {{عربی|و تعّد كلّها في الأصول}}.</ref>. این مطلب نشان می‌دهد که تدوین کتابی در موضوعی خاص آن را از شمول تعریف اصل خارج نمی‌کند وقتی که آن اثر برای اولین بار گردآوری شده باشد. وی تعبیر دیگری هم دارد و درباره برخی آثار می‌نویسد: به ترتیب<ref>ابن شهرآشوب، معالم العلماء، ج۱، ص۲۲: {{عربی|احمد بن محمد بن نوح ابو العباس السيرافي... و له كتاب في الفقه على ترتيب الاصول}}.</ref> یا بر نسق اصول<ref>ابن شهرآشوب، معالم العلماء، ج۱، ص۲۹: {{عربی|بندار بن محمد بن عبدالله... له: كتب منها: الطهارة، الصلاة على نسق الاصول}}.</ref> نگاشته شده است که به نظر می‌رسد اصول باب‌بندی خاصی نداشته و گردآوری [[احادیث]] بوده است.<ref>[[علی اکبر ذاکری|اکبر ذاکری، علی]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص ؟؟؟.</ref>
ابن شهرآشوب در معالم العلما که در مقدمۀ خود آن را تتمه فهرست شیخ می‌داند و طبق آن نگاشته شده و از زوائد به دور است، برای افرادی می‌نویسد “له کتاب” و گاهی می‌نویسد “له اصل” و حداقل بیست اصل برای افراد برشمرده و از “اصل [[زید]] نرسی” و “اصل زید زراد” نام [[برده]] و مدعی است [[صدوق]] به آن دو [[اعتماد]] نداشته است<ref>ابن شهرآشوب، معالم العلماء، ص۵۱. این دو اصل در کتاب الأصول الستة عشره آمده است.</ref>. نکته مهم دیگری که ایشان بیان می‌کند، این است که بعد از معرفی کتب برخی از بزرگان، ذکر می‌کند که این کتاب از اصول شمرده می‌شود؛ مثلاً برای [[حسین]] بن ابی العلاء می‌نویسد: او کتابی دارد که از اصول شمرده می‌شود<ref>ابن شهرآشوب، معالم العلماء، ص۳۸: {{عربی|له كتاب يعّد في الأصول}}.</ref>. این تعبیر درباره نوادر [[احمد بن حسین]] قرشی هم به کار رفته است<ref>ابن شهرآشوب، معالم العلماء، ص۱۵: {{عربی|له كتاب النوادر و يعّد من الأصول}}.</ref> یا درباره آثار [[جریر بن عبدالله]] [[سجستانی]]<ref>ابن شهرآشوب، معالم العلماء، ج۱، ص۴۹۴، ش۲۹۰، (تحقیق و چاپ آل البیت). در این چاپ «جریر» آمده و در چاپ نجف «حفص». جریر درست است؛ زیرا حفص نامی با این مشخصات نداریم و اگر بود، آن را در ضمن نام حفص‌ها ذکر می‌کرد نه اسم‌هایی که یک یا چند مورد دارد. ترتیب اسامی در این اثر بر اساس فراوانی نام هاست.</ref> آورده که کتاب‌هایی دارد مانند [[صلاة]]، صیام، زکاة و نوادر؛ شیخ سپس می‌افزاید: “و تمام اینها جزو اصول شمرده می‌شود”<ref>ابن شهرآشوب، معالم العلماء، ج۱، ص۴۴: {{عربی|و تعّد كلّها في الأصول}}.</ref>. این مطلب نشان می‌دهد که تدوین کتابی در موضوعی خاص آن را از شمول تعریف اصل خارج نمی‌کند وقتی که آن اثر برای اولین بار گردآوری شده باشد. وی تعبیر دیگری هم دارد و درباره برخی آثار می‌نویسد: به ترتیب<ref>ابن شهرآشوب، معالم العلماء، ج۱، ص۲۲: {{عربی|احمد بن محمد بن نوح ابو العباس السيرافي... و له كتاب في الفقه على ترتيب الاصول}}.</ref> یا بر نسق اصول<ref>ابن شهرآشوب، معالم العلماء، ج۱، ص۲۹: {{عربی|بندار بن محمد بن عبدالله... له: كتب منها: الطهارة، الصلاة على نسق الاصول}}.</ref> نگاشته شده است که به نظر می‌رسد اصول باب‌بندی خاصی نداشته و گردآوری [[احادیث]] بوده است.<ref>[[علی اکبر ذاکری|اکبر ذاکری، علی]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص ۱۰۹.</ref>
==[[نگارش]] اصول اربعه مائه (چهارصدگانه)==
==[[نگارش]] اصول اربعه مائه (چهارصدگانه)==
درباره [[زمان]] نگارش و چگونگی تدوین اصول چهارصدگانه دو نظر قابل جمع ابراز شده است:
درباره [[زمان]] نگارش و چگونگی تدوین اصول چهارصدگانه دو نظر قابل جمع ابراز شده است:
خط ۳۰: خط ۳۰:
[[شیخ بهایی]] در [[مشرق]] الشمسین در هنگام [[تأیید]] [[کتب اربعه]]، اصول چهارصدگانه را از [[یاران]] تمام [[معصومان]] دانسته<ref>شیخ بهائی، مشرق الشمسین، ص۲۶: {{عربی|منها: وجوده في كثير من الأصول الأربع مائة الّتي نقلوها عن مشايخهم بطرقهم المتّصلة بأصحاب العصمة سلام الله عليهم}}.</ref> و نظر وی را [[استرآبادی]]<ref>محمدامین استرابادی، الفوائد المدنیه، ص۱۲۰.</ref>، [[مجلسی]] اول<ref>محمدتقی مجلسی، روضة المتقین، ج۱، ص۱۸ و ۸۶.</ref> و دیگران پذیرفته‌اند<ref>محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۳۰، ص۱۹۸؛ علامه محمدباقرمجلسی، ملاذ الأخیار، ج۱، ص۲۳؛ روح الله موسوی خمینی، کتاب الطهاره، ج۳، ص۳۵۵.</ref>. خواجویی در حاشیه مشرق الشمسین این نظر را بیان کرده و آن را نظر مشهور می‌شمارد<ref>شیخ بهائی، مشرق الشمسین، ص۲۰.</ref>. این نظر شیخ مفید در مقایسه با نظر اول، با حقایق [[تاریخی]] سازگار‌تر است؛ زیرا شماری از آثار مربوط به دوران [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} از اصول شمرده شده و آثاری که در غیر زمان [[صادقین]]{{عم}} بعداً نگاشته شده است؛ در نتیجه می‌توان گفت این چهارصد کتاب در طول دوران [[امامت]] معصومان تنها آثاری است که از [[معصوم]] شنیده شده یا با یک واسطه از [[راوی]] از معصوم نقل و گردآوری شده است.
[[شیخ بهایی]] در [[مشرق]] الشمسین در هنگام [[تأیید]] [[کتب اربعه]]، اصول چهارصدگانه را از [[یاران]] تمام [[معصومان]] دانسته<ref>شیخ بهائی، مشرق الشمسین، ص۲۶: {{عربی|منها: وجوده في كثير من الأصول الأربع مائة الّتي نقلوها عن مشايخهم بطرقهم المتّصلة بأصحاب العصمة سلام الله عليهم}}.</ref> و نظر وی را [[استرآبادی]]<ref>محمدامین استرابادی، الفوائد المدنیه، ص۱۲۰.</ref>، [[مجلسی]] اول<ref>محمدتقی مجلسی، روضة المتقین، ج۱، ص۱۸ و ۸۶.</ref> و دیگران پذیرفته‌اند<ref>محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۳۰، ص۱۹۸؛ علامه محمدباقرمجلسی، ملاذ الأخیار، ج۱، ص۲۳؛ روح الله موسوی خمینی، کتاب الطهاره، ج۳، ص۳۵۵.</ref>. خواجویی در حاشیه مشرق الشمسین این نظر را بیان کرده و آن را نظر مشهور می‌شمارد<ref>شیخ بهائی، مشرق الشمسین، ص۲۰.</ref>. این نظر شیخ مفید در مقایسه با نظر اول، با حقایق [[تاریخی]] سازگار‌تر است؛ زیرا شماری از آثار مربوط به دوران [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} از اصول شمرده شده و آثاری که در غیر زمان [[صادقین]]{{عم}} بعداً نگاشته شده است؛ در نتیجه می‌توان گفت این چهارصد کتاب در طول دوران [[امامت]] معصومان تنها آثاری است که از [[معصوم]] شنیده شده یا با یک واسطه از [[راوی]] از معصوم نقل و گردآوری شده است.


از [[سید نعمت الله جزایری]] چنین نقل شده است: “اصول [[حدیثی]] که [[اصحاب ائمه]] نوشته‌اند، چهارصدتاست؛ اما کتاب‌ها بیش از اینهاست و [[مشایخ]] ما، محمدهای سه‌گانه ([[کلینی]]، [[شیخ صدوق]] و [[شیخ طوسی]])، هنگامی که [[کتب اربعه]] را نوشتند؛ از این چهارصد اصل استفاده کردند”<ref>نعمت الله جزائری، منبع الحیاة و حجیة قول المجتهد من الأموات، ص۲۸ و ۵۵؛ احمد بن محمد برقی، المحاسن، ص۱۴.</ref>. درنتیجه این اصول چهارصدگانه از منابع مهم کتب اربعه هستند.<ref>[[علی اکبر ذاکری|اکبر ذاکری، علی]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص ؟؟؟.</ref>
از [[سید نعمت الله جزایری]] چنین نقل شده است: “اصول [[حدیثی]] که [[اصحاب ائمه]] نوشته‌اند، چهارصدتاست؛ اما کتاب‌ها بیش از اینهاست و [[مشایخ]] ما، محمدهای سه‌گانه ([[کلینی]]، [[شیخ صدوق]] و [[شیخ طوسی]])، هنگامی که [[کتب اربعه]] را نوشتند؛ از این چهارصد اصل استفاده کردند”<ref>نعمت الله جزائری، منبع الحیاة و حجیة قول المجتهد من الأموات، ص۲۸ و ۵۵؛ احمد بن محمد برقی، المحاسن، ص۱۴.</ref>. درنتیجه این اصول چهارصدگانه از منابع مهم کتب اربعه هستند.<ref>[[علی اکبر ذاکری|اکبر ذاکری، علی]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص ۱۱۲.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۷۳٬۶۴۱

ویرایش