وحدت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۱۲: خط ۱۲:
وحدت به این معنا است که [[عارف]] می‌رسد به مقامی که غیر از [[خدا]] چیزی نمی‌بیند و به قول [[سعدی]]: رسد [[آدمی]] به جائی که بجز خدا نبیند، و یا واقعاً جز خدا چیزی وجود ندارد. اینکه عارف می‌رسد به مقامی که غیر از خدا چیزی نمی‌بیند غیر از این مسأله است که جز او وجود ندارد<ref>شرح مبسوط منظومه، ج۱، ص۲۱۰.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۸۴۲.</ref>
وحدت به این معنا است که [[عارف]] می‌رسد به مقامی که غیر از [[خدا]] چیزی نمی‌بیند و به قول [[سعدی]]: رسد [[آدمی]] به جائی که بجز خدا نبیند، و یا واقعاً جز خدا چیزی وجود ندارد. اینکه عارف می‌رسد به مقامی که غیر از خدا چیزی نمی‌بیند غیر از این مسأله است که جز او وجود ندارد<ref>شرح مبسوط منظومه، ج۱، ص۲۱۰.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۸۴۲.</ref>


===وحدت بالعمل===
==وحدت بالعمل==
یعنی اینکه دو شیء که [[کثرت]] [[حقیقی]] دارند در یک صفت با یکدیگر اشتراک داشته باشند و از این جهت بگویند ما واحد هستیم، ما دو تا یکی هستیم<ref>مجموعه آثار، ج۷، ص۴۸۱.</ref>.<ref>محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۸۴۳.</ref>
یعنی اینکه دو شیء که [[کثرت]] [[حقیقی]] دارند در یک صفت با یکدیگر اشتراک داشته باشند و از این جهت بگویند ما واحد هستیم، ما دو تا یکی هستیم<ref>مجموعه آثار، ج۷، ص۴۸۱.</ref>.<ref>محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۸۴۳.</ref>


===وحدت بالعرض===
==وحدت بالعرض==
وحدت بالعرض [یا وحدت مجازی] این است که یک شیء با شیء دیگر واقعاً وحدت ندارند اما در یک چیز اشتراک دارند. در این مورد می‌گویند که اگر اشتراک در کیف باشد می‌شود “مشابهت” و اگر دو جنس باشد می‌شود “مجانست”، و اگر در نوع باشد می‌شود “واحد بالنوع”<ref>مجموعه آثار، ج۷، ص۴۸۳.</ref>.<ref>محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۸۴۳.</ref>
وحدت بالعرض [یا وحدت مجازی] این است که یک شیء با شیء دیگر واقعاً وحدت ندارند اما در یک چیز اشتراک دارند. در این مورد می‌گویند که اگر اشتراک در کیف باشد می‌شود “مشابهت” و اگر دو جنس باشد می‌شود “مجانست”، و اگر در نوع باشد می‌شود “واحد بالنوع”<ref>مجموعه آثار، ج۷، ص۴۸۳.</ref>.<ref>محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۸۴۳.</ref>


===وحدت [[جبهه]]===
==وحدت [[جبهه]]==
معنی وحدت جبهه این است که [[احزاب]] و دسته‌جات مختلف در عین [[اختلاف]] در مسلک و [[ایدئولوژی]] و [[راه]] و روش، به واسطه مشترکاتی که میان آنها هست در مقابل [[دشمن]] مشترک در یک صف جبهه‌بندی کنند. و [[بدیهی]] است که صف واحد در برابر دشمن تشکیل دادن با [[اصرار]] در [[دفاع]] از مسلک خود و [[انتقاد]] از مسلک‌های [[برادر]] و [[دعوت]] سایر [[برادران]] هم جبهه به مسلک خود به هیچ وجه منافات ندارد<ref>امامت و رهبری، ص۱۹.</ref>.<ref>محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۸۴۳.</ref>
معنی وحدت جبهه این است که [[احزاب]] و دسته‌جات مختلف در عین [[اختلاف]] در مسلک و [[ایدئولوژی]] و [[راه]] و روش، به واسطه مشترکاتی که میان آنها هست در مقابل [[دشمن]] مشترک در یک صف جبهه‌بندی کنند. و [[بدیهی]] است که صف واحد در برابر دشمن تشکیل دادن با [[اصرار]] در [[دفاع]] از مسلک خود و [[انتقاد]] از مسلک‌های [[برادر]] و [[دعوت]] سایر [[برادران]] هم جبهه به مسلک خود به هیچ وجه منافات ندارد<ref>امامت و رهبری، ص۱۹.</ref>.<ref>محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۸۴۳.</ref>


===وحدت حزبی===
==وحدت حزبی==
وحدت حزبی ایجاب می‌کند که افراد از نظر [[فکر]] و ایدئولوژی و راه و روش و بالاخره همه خصوصیات [[فکری]] به استثناء مسائل شخصی یک رنگ و یک جهت باشند<ref>امامت و رهبری، ص۱۹.</ref>.<ref>محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۸۴۳.</ref>
وحدت حزبی ایجاب می‌کند که افراد از نظر [[فکر]] و ایدئولوژی و راه و روش و بالاخره همه خصوصیات [[فکری]] به استثناء مسائل شخصی یک رنگ و یک جهت باشند<ref>امامت و رهبری، ص۱۹.</ref>.<ref>محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۸۴۳.</ref>


===وحدت حقه حقیقه===
==وحدت حقه حقیقه==
اگر واحد عین وحدت باشد خود بر دو قسم است: یا به معنای این است که واحد مفهومش عین مفهوم وحدت است، یا حقیقتش عین [[حقیقت]] وحدت می‌باشد، که این را اصطلاحاً “وحدت حقه حقیقه” می‌گویند<ref>مجموعه آثار، ج۷، ص۴۶۰.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۸۴۴.</ref>
اگر واحد عین وحدت باشد خود بر دو قسم است: یا به معنای این است که واحد مفهومش عین مفهوم وحدت است، یا حقیقتش عین [[حقیقت]] وحدت می‌باشد، که این را اصطلاحاً “وحدت حقه حقیقه” می‌گویند<ref>مجموعه آثار، ج۷، ص۴۶۰.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۸۴۴.</ref>


===وحدت حقیقت===
==وحدت حقیقت==
مسأله وحدت حقیقت به این معناست که حقیقت یک چیز است، اما اینکه این مسأله را بشکافیم که آن حقیقت چیست، آیا آن حقیقت از سنخ وجود است به آن معنا که ما وجود را از ماهیت تفکیک می‌کنیم و یا از سنخ ماهیت است، اینها دیگر هیچ‌کدام مطرح نیست. مسأله این است که حقیقت یک چیز است و غیر از آن یک چیز، هر چه [[انسان]] آن را می‌بیند به منزله جلوه‌ها و تجلی‌های آن حقیقت‌اند<ref>شرح مبسوط منظومه، ج۱، ص۲۱۳.</ref>.<ref>محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۸۴۴.</ref>
مسأله وحدت حقیقت به این معناست که حقیقت یک چیز است، اما اینکه این مسأله را بشکافیم که آن حقیقت چیست، آیا آن حقیقت از سنخ وجود است به آن معنا که ما وجود را از ماهیت تفکیک می‌کنیم و یا از سنخ ماهیت است، اینها دیگر هیچ‌کدام مطرح نیست. مسأله این است که حقیقت یک چیز است و غیر از آن یک چیز، هر چه [[انسان]] آن را می‌بیند به منزله جلوه‌ها و تجلی‌های آن حقیقت‌اند<ref>شرح مبسوط منظومه، ج۱، ص۲۱۳.</ref>.<ref>محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۸۴۴.</ref>
===وحدت در عین [[کثرت]]===
==وحدت در عین [[کثرت]]==
مراجعه به نظریه وحدت در عین کثرت<ref>مجموعه آثار، ج۶، ص۵۰۶ و ۵۱۸.</ref>. و نظریه وحدت در عین کثرت.<ref>محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۸۴۴.</ref>
مراجعه به نظریه وحدت در عین کثرت<ref>مجموعه آثار، ج۶، ص۵۰۶ و ۵۱۸.</ref>. و نظریه وحدت در عین کثرت.<ref>محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۸۴۴.</ref>


===وحدت در کثرت===
==وحدت در کثرت==
نفس در مرتبه صورت معقوله، با آن صورت [[متحد]] است، به عبارت دیگر، هر صورت معقوله مرتبه‌ای از مراتب نفس است که گسترش یافته و خود [[عاقل]] خویشتن است، متاخران [[اسلامی]] این را “وحدت در کثرت” اصطلاح کرده‌اند<ref>مقالات فلسفی (۱)، ص۱۹۲.</ref>.<ref>محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۸۴۴.</ref>
نفس در مرتبه صورت معقوله، با آن صورت [[متحد]] است، به عبارت دیگر، هر صورت معقوله مرتبه‌ای از مراتب نفس است که گسترش یافته و خود [[عاقل]] خویشتن است، متاخران [[اسلامی]] این را “وحدت در کثرت” اصطلاح کرده‌اند<ref>مقالات فلسفی (۱)، ص۱۹۲.</ref>.<ref>محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۸۴۴.</ref>


===وحدت عددی===
==وحدت عددی==
وحدت عددی یعنی وحدت چیزی که فرض تکرّر وجود در او ممکن است<ref>سیری در نهج‌البلاغه، ص۶۰.</ref>.<ref>محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۸۴۴.</ref>
وحدت عددی یعنی وحدت چیزی که فرض تکرّر وجود در او ممکن است<ref>سیری در نهج‌البلاغه، ص۶۰.</ref>.<ref>محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۸۴۴.</ref>


===وحدت موجود===
==وحدت موجود==
غالباً وحدت موجود را به نام [[وحدت وجود]] می‌نامند. وحدت موجود، یعنی اینکه این موجودات نوعی وحدت دارند که این “نوعی وحدت” با اصالت ماهیت هم سازگار است، یعنی می‌توان گفت این ماهیات به نوعی وحدت دارند<ref>شرح مبسوط منظومه، ج۲، ص۴۴۰.</ref>.
غالباً وحدت موجود را به نام [[وحدت وجود]] می‌نامند. وحدت موجود، یعنی اینکه این موجودات نوعی وحدت دارند که این “نوعی وحدت” با اصالت ماهیت هم سازگار است، یعنی می‌توان گفت این ماهیات به نوعی وحدت دارند<ref>شرح مبسوط منظومه، ج۲، ص۴۴۰.</ref>.
وحدت وجود به این معنی که [[حقیقت]] وجود قابل [[کثرت]] تباینی نیست و اختلافی را که می‌پذیرد تشکیکی و مراتبی است یا مربوط است به شدت و [[ضعف]] و کمال و [[نقص]] وجود و یا مربوط است به امتدادات و اتصالات که نوعی تشابک وجود و عدم است، و به هر حال کثرتی که در وجود متصور است کثرتی است که توأم با وحدت است و از نظری عین وحدت است (وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت)<ref>مجموعه آثار، ج۶، ص۹۸۸.</ref>.
وحدت وجود به این معنی که [[حقیقت]] وجود قابل [[کثرت]] تباینی نیست و اختلافی را که می‌پذیرد تشکیکی و مراتبی است یا مربوط است به شدت و [[ضعف]] و کمال و [[نقص]] وجود و یا مربوط است به امتدادات و اتصالات که نوعی تشابک وجود و عدم است، و به هر حال کثرتی که در وجود متصور است کثرتی است که توأم با وحدت است و از نظری عین وحدت است (وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت)<ref>مجموعه آثار، ج۶، ص۹۸۸.</ref>.
در اصطلاح امروز [[دنیا]] هر مکتبی را که قائل به نوعی وحدت حقیقت بوده است، یعنی گفته است که حقیقت یک چیز بیشتر نیست، [[وحدت وجود]] نامیده می‌شود<ref>شرح مبسوط منظومه، ج۱، ص۲۲۴.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۸۴۵.</ref>
در اصطلاح امروز [[دنیا]] هر مکتبی را که قائل به نوعی وحدت حقیقت بوده است، یعنی گفته است که حقیقت یک چیز بیشتر نیست، [[وحدت وجود]] نامیده می‌شود<ref>شرح مبسوط منظومه، ج۱، ص۲۲۴.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۸۴۵.</ref>


===وحدت وجود در [[عرفان]]===
==وحدت وجود در [[عرفان]]==
بعضی‌ها که به وحدت در حقیقت وجود قائل هستند هیچ‌گونه کثرتی را در این حقیقت نمی‌پذیرند. وحدت وجود [[عرفانی]] تقریباً همین است. یعنی عرفا لااقل در بعضی از نظریات خودشان در باب وحدت وجود چنین نظر می‌دهند، یعنی هیچ‌گونه کثرتی را در حقیقت وجود از آن‌جهت که حقیقت وجود هست نمی‌پذیرند و بنابراین حقیقت وجود را مساوی با ذات [[حق]] می‌دانند و آنچه ماورای ذات حق هست همه اینها را باز بمنزله [[شئون]] و صفات او تلقی می‌کنند که باز شئون و صفات او بمنزله یک نوع اعتباراتی است که در مورد او می‌شود. یعنی او با یک اعتبار اضافه می‌شود به یک اسم و یک صفت، و این ماهیات و اینهائی هم که ما می‌گوئیم همه اینها باز برگردد به شئون [[حق‌تعالی]] یا یک اموری که در مرتبه ذات حق‌تعالی به نحو وجود [[علمی]] موجود است. این نظریه همان [[نظریه]] وحدت وجود عرفانی در شکل خیلی غلیظش هست<ref>شرح مبسوط منظومه، ج۲، ص۱۵۸.</ref>.<ref>محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۸۴۵.</ref>
بعضی‌ها که به وحدت در حقیقت وجود قائل هستند هیچ‌گونه کثرتی را در این حقیقت نمی‌پذیرند. وحدت وجود [[عرفانی]] تقریباً همین است. یعنی عرفا لااقل در بعضی از نظریات خودشان در باب وحدت وجود چنین نظر می‌دهند، یعنی هیچ‌گونه کثرتی را در حقیقت وجود از آن‌جهت که حقیقت وجود هست نمی‌پذیرند و بنابراین حقیقت وجود را مساوی با ذات [[حق]] می‌دانند و آنچه ماورای ذات حق هست همه اینها را باز بمنزله [[شئون]] و صفات او تلقی می‌کنند که باز شئون و صفات او بمنزله یک نوع اعتباراتی است که در مورد او می‌شود. یعنی او با یک اعتبار اضافه می‌شود به یک اسم و یک صفت، و این ماهیات و اینهائی هم که ما می‌گوئیم همه اینها باز برگردد به شئون [[حق‌تعالی]] یا یک اموری که در مرتبه ذات حق‌تعالی به نحو وجود [[علمی]] موجود است. این نظریه همان [[نظریه]] وحدت وجود عرفانی در شکل خیلی غلیظش هست<ref>شرح مبسوط منظومه، ج۲، ص۱۵۸.</ref>.<ref>محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۸۴۵.</ref>



نسخهٔ ‏۲۸ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۸:۱۱

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل وحدت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

وحدت به این معنا است که عارف می‌رسد به مقامی که غیر از خدا چیزی نمی‌بیند و به قول سعدی: رسد آدمی به جائی که بجز خدا نبیند، و یا واقعاً جز خدا چیزی وجود ندارد. اینکه عارف می‌رسد به مقامی که غیر از خدا چیزی نمی‌بیند غیر از این مسأله است که جز او وجود ندارد[۱].[۲]

وحدت بالعمل

یعنی اینکه دو شیء که کثرت حقیقی دارند در یک صفت با یکدیگر اشتراک داشته باشند و از این جهت بگویند ما واحد هستیم، ما دو تا یکی هستیم[۳].[۴]

وحدت بالعرض

وحدت بالعرض [یا وحدت مجازی] این است که یک شیء با شیء دیگر واقعاً وحدت ندارند اما در یک چیز اشتراک دارند. در این مورد می‌گویند که اگر اشتراک در کیف باشد می‌شود “مشابهت” و اگر دو جنس باشد می‌شود “مجانست”، و اگر در نوع باشد می‌شود “واحد بالنوع”[۵].[۶]

وحدت جبهه

معنی وحدت جبهه این است که احزاب و دسته‌جات مختلف در عین اختلاف در مسلک و ایدئولوژی و راه و روش، به واسطه مشترکاتی که میان آنها هست در مقابل دشمن مشترک در یک صف جبهه‌بندی کنند. و بدیهی است که صف واحد در برابر دشمن تشکیل دادن با اصرار در دفاع از مسلک خود و انتقاد از مسلک‌های برادر و دعوت سایر برادران هم جبهه به مسلک خود به هیچ وجه منافات ندارد[۷].[۸]

وحدت حزبی

وحدت حزبی ایجاب می‌کند که افراد از نظر فکر و ایدئولوژی و راه و روش و بالاخره همه خصوصیات فکری به استثناء مسائل شخصی یک رنگ و یک جهت باشند[۹].[۱۰]

وحدت حقه حقیقه

اگر واحد عین وحدت باشد خود بر دو قسم است: یا به معنای این است که واحد مفهومش عین مفهوم وحدت است، یا حقیقتش عین حقیقت وحدت می‌باشد، که این را اصطلاحاً “وحدت حقه حقیقه” می‌گویند[۱۱].[۱۲]

وحدت حقیقت

مسأله وحدت حقیقت به این معناست که حقیقت یک چیز است، اما اینکه این مسأله را بشکافیم که آن حقیقت چیست، آیا آن حقیقت از سنخ وجود است به آن معنا که ما وجود را از ماهیت تفکیک می‌کنیم و یا از سنخ ماهیت است، اینها دیگر هیچ‌کدام مطرح نیست. مسأله این است که حقیقت یک چیز است و غیر از آن یک چیز، هر چه انسان آن را می‌بیند به منزله جلوه‌ها و تجلی‌های آن حقیقت‌اند[۱۳].[۱۴]

وحدت در عین کثرت

مراجعه به نظریه وحدت در عین کثرت[۱۵]. و نظریه وحدت در عین کثرت.[۱۶]

وحدت در کثرت

نفس در مرتبه صورت معقوله، با آن صورت متحد است، به عبارت دیگر، هر صورت معقوله مرتبه‌ای از مراتب نفس است که گسترش یافته و خود عاقل خویشتن است، متاخران اسلامی این را “وحدت در کثرت” اصطلاح کرده‌اند[۱۷].[۱۸]

وحدت عددی

وحدت عددی یعنی وحدت چیزی که فرض تکرّر وجود در او ممکن است[۱۹].[۲۰]

وحدت موجود

غالباً وحدت موجود را به نام وحدت وجود می‌نامند. وحدت موجود، یعنی اینکه این موجودات نوعی وحدت دارند که این “نوعی وحدت” با اصالت ماهیت هم سازگار است، یعنی می‌توان گفت این ماهیات به نوعی وحدت دارند[۲۱]. وحدت وجود به این معنی که حقیقت وجود قابل کثرت تباینی نیست و اختلافی را که می‌پذیرد تشکیکی و مراتبی است یا مربوط است به شدت و ضعف و کمال و نقص وجود و یا مربوط است به امتدادات و اتصالات که نوعی تشابک وجود و عدم است، و به هر حال کثرتی که در وجود متصور است کثرتی است که توأم با وحدت است و از نظری عین وحدت است (وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت)[۲۲]. در اصطلاح امروز دنیا هر مکتبی را که قائل به نوعی وحدت حقیقت بوده است، یعنی گفته است که حقیقت یک چیز بیشتر نیست، وحدت وجود نامیده می‌شود[۲۳].[۲۴]

وحدت وجود در عرفان

بعضی‌ها که به وحدت در حقیقت وجود قائل هستند هیچ‌گونه کثرتی را در این حقیقت نمی‌پذیرند. وحدت وجود عرفانی تقریباً همین است. یعنی عرفا لااقل در بعضی از نظریات خودشان در باب وحدت وجود چنین نظر می‌دهند، یعنی هیچ‌گونه کثرتی را در حقیقت وجود از آن‌جهت که حقیقت وجود هست نمی‌پذیرند و بنابراین حقیقت وجود را مساوی با ذات حق می‌دانند و آنچه ماورای ذات حق هست همه اینها را باز بمنزله شئون و صفات او تلقی می‌کنند که باز شئون و صفات او بمنزله یک نوع اعتباراتی است که در مورد او می‌شود. یعنی او با یک اعتبار اضافه می‌شود به یک اسم و یک صفت، و این ماهیات و اینهائی هم که ما می‌گوئیم همه اینها باز برگردد به شئون حق‌تعالی یا یک اموری که در مرتبه ذات حق‌تعالی به نحو وجود علمی موجود است. این نظریه همان نظریه وحدت وجود عرفانی در شکل خیلی غلیظش هست[۲۵].[۲۶]

جستارهای وابسته

منابع

  1. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر

پانویس

  1. شرح مبسوط منظومه، ج۱، ص۲۱۰.
  2. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۸۴۲.
  3. مجموعه آثار، ج۷، ص۴۸۱.
  4. محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۸۴۳.
  5. مجموعه آثار، ج۷، ص۴۸۳.
  6. محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۸۴۳.
  7. امامت و رهبری، ص۱۹.
  8. محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۸۴۳.
  9. امامت و رهبری، ص۱۹.
  10. محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۸۴۳.
  11. مجموعه آثار، ج۷، ص۴۶۰.
  12. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۸۴۴.
  13. شرح مبسوط منظومه، ج۱، ص۲۱۳.
  14. محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۸۴۴.
  15. مجموعه آثار، ج۶، ص۵۰۶ و ۵۱۸.
  16. محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۸۴۴.
  17. مقالات فلسفی (۱)، ص۱۹۲.
  18. محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۸۴۴.
  19. سیری در نهج‌البلاغه، ص۶۰.
  20. محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۸۴۴.
  21. شرح مبسوط منظومه، ج۲، ص۴۴۰.
  22. مجموعه آثار، ج۶، ص۹۸۸.
  23. شرح مبسوط منظومه، ج۱، ص۲۲۴.
  24. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۸۴۵.
  25. شرح مبسوط منظومه، ج۲، ص۱۵۸.
  26. محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۸۴۵.