←جستارهای وابسته
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
بنابراین [[شایسته]] سالاری، یا رعایت صلاحیت و اهلیت در [[تصدی]] [[مناصب]] [[حکومتی]]، یک اصل [[عقلی]] است و هر جامعهای که به دنبال تأمین [[خوشبختی]] و [[سعادت]] باشد از این قاعده [[پیروی]] میکند. آموزههای دیگر [[دینی]] نیز سرشار از تأکید این اصل بوده و سپردن امور به اهلش را توصیه نموده<ref>امام صادق{{ع}} فرمود: مواغلب جانهای خود باشید. به خدا سوگند، اگر صاحب گوسفندان، چوپان دیگری را سراغ داشته باشد که از چوپان فعلی بر نگهداری گوسفندان داناتر باشد، چوپان اول را اخراج و دومی را برای مراقبت از گوسفندان خود به کار میگیرد؛ وسایل الشیعه، ج۱۱، ص۳۵، حدیث ۱.</ref> و از قرار دادن نااهلان بر مصادر امور<ref>رسول خداوند{{صل}} فرمود: کسی که خود را بر جمعی از مسلمانان مقدم بدارد و بداند که در بین آنان کسی که برتر از او باشد، وجود دارد، بدون شک به خدا و پیامبرش و مسلمانان خیانت کرده است؛ الغدیر، ج۸، ص۲۹۱.</ref> منع کردهاند. [[قانون اساسی جمهوری اسلامی]] نیز با استناد به: {{متن قرآن|أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ}}<ref>«و در زبور پس از تورات نگاشتهایم که بیگمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد» سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.</ref>، [[صالحان]] را عهدهدار [[حکومت]] و [[اداره امور]] ممکن، میداند<ref>مقدمه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران.</ref>.<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۱۷۱.</ref> | بنابراین [[شایسته]] سالاری، یا رعایت صلاحیت و اهلیت در [[تصدی]] [[مناصب]] [[حکومتی]]، یک اصل [[عقلی]] است و هر جامعهای که به دنبال تأمین [[خوشبختی]] و [[سعادت]] باشد از این قاعده [[پیروی]] میکند. آموزههای دیگر [[دینی]] نیز سرشار از تأکید این اصل بوده و سپردن امور به اهلش را توصیه نموده<ref>امام صادق{{ع}} فرمود: مواغلب جانهای خود باشید. به خدا سوگند، اگر صاحب گوسفندان، چوپان دیگری را سراغ داشته باشد که از چوپان فعلی بر نگهداری گوسفندان داناتر باشد، چوپان اول را اخراج و دومی را برای مراقبت از گوسفندان خود به کار میگیرد؛ وسایل الشیعه، ج۱۱، ص۳۵، حدیث ۱.</ref> و از قرار دادن نااهلان بر مصادر امور<ref>رسول خداوند{{صل}} فرمود: کسی که خود را بر جمعی از مسلمانان مقدم بدارد و بداند که در بین آنان کسی که برتر از او باشد، وجود دارد، بدون شک به خدا و پیامبرش و مسلمانان خیانت کرده است؛ الغدیر، ج۸، ص۲۹۱.</ref> منع کردهاند. [[قانون اساسی جمهوری اسلامی]] نیز با استناد به: {{متن قرآن|أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ}}<ref>«و در زبور پس از تورات نگاشتهایم که بیگمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد» سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.</ref>، [[صالحان]] را عهدهدار [[حکومت]] و [[اداره امور]] ممکن، میداند<ref>مقدمه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران.</ref>.<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۱۷۱.</ref> | ||
==اصالت [[خدمت]]== | |||
در [[اسلام]]، [[قدرت]] و حکومت مقصد نهایی نیست، بلکه ابزاری است؛ جهت تحقق هدفهای والا و اصیل که در صفحات پیشین بدان اشاره گردید. [[امام]]{{ع}} میفرماید: “عهدهدار شدن حکومت فی حد ذاته، [[شأن]] و مقامی نیست؛ بلکه وسیله [[اجرای احکام]] و برقراری [[نظام]] عادلانه است،... [[ائمه]] و فقهای [[عادل]] موظفند که از نظام و [[تشکیلات حکومتی]] برای [[اجرای احکام الهی]] و برقراری نظام عادلانه اسلام و [[خدمت به مردم]] استفاده کنند. صرف حکومت برای آنان، جز [[رنج]] و [[زحمت]] چیزی ندارد”<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ص۷۰.</ref>. | |||
ایشان حتی نسبت به [[انبیا]] نیز مطلب را گسترش داده و قائلند که: “انبیا خودشان را خدمتگزار میدانستند، نه اینکه یک نبیای که [[خیال]] کند، حکومت دارد به [[مردم]]، حکومت در کار نبوده، اولیای بزرگ [[خدا]]، [[انبیای بزرگ]]، همین [[احساس]] را داشتند، که اینها آمدند برای اینکه مردم را [[هدایت]] کنند، [[ارشاد]] کنند، خدمت کنند به آنها”<ref>صحیفه نور، ج۱۵، ص۲۱۷.</ref>. | |||
در تعابیر فوق؛ حکومت و قدرت با جهتگیری [[اصلاح]] و خدمترسانی به [[بشریت]] مدّ نظر انبیا و [[اولیای الهی]] است، نه برای ارضای [[حس]] [[خودخواهی]] و [[خودپرستی]] و [[قدرتطلبی]]، چرا که در نزد [[اولیا]] [[خداوند]]، [[فرمان]] راندن بر مردم در چند [[روزه]] [[دنیا]]، اگر منشأ اثر و خدمت خدا پسندانهای نباشد از بیارزشترین امور است. “[[عبدالله بن عباس]] میگوید در “ذی قار” (موضعی نزدیکی [[بصره]]) در حالی به حضور [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} رسیدم که مشغول وصله کردن [[کفش]] خود بود، فرمود: [[ارزش]] این لنگه کفش چقدر است؟ عرض کردم بیارزش است و نمیتوان بر روی آن قیمت گذاشت، فرمود: [[سوگند]] به [[خدا]] این کفش نزد من از [[امارت]] و [[حکومت]] بر شما محبوبتر است، مگر آنکه حقی را اقامه نموده یا باطلی را براندازم”<ref>نهجالبلاغه، خطبه ۳۳، ص۱۰۲.</ref>.<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۱۷۳.</ref> | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||