کاربر:Jokar/صفحه تمرین 5: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
خاتمیت درفلسفه اسلامی به بررسی مسئله خاتمیت (به فارسی: ختم نبوت) درفلسفه اسلامی می‌پردازد. خاتمیت، در اصطلاح به معنای این است که حضرت محمد (ص) آخرین پیامبر الهی است و بعد از او هیچ پیامبری مبعوث نمی‌شود.‌در روایات شیعه و سنی خاتمیت رسول اکرم از مسلمات قطعی شمرده شده است.
خاتمیت در فلسفه اسلامی به بررسی مسئله خاتمیت (به فارسی: ختم نبوت) درفلسفه اسلامی می‌پردازد. خاتمیت، در اصطلاح به معنای این است که حضرت محمد (ص) آخرین پیامبر الهی است و بعد از او هیچ پیامبری مبعوث نمی‌شود.‌در روایات شیعه و سنی خاتمیت رسول اکرم از مسلمات قطعی شمرده شده است.
 


==جایگاه شناسی==
==جایگاه شناسی==
فیلسوفان اسلامی اغلب در آثار خود، بحثی مجزا ذیل عنوان نبوت یا نبوات مطرح نموده و در آن به ارائه ادله عقلی برای اثبات لزوم ارسال رسل و انبیای الهی پرداخته‌اند. آنان‌گاه به صورت تلویحی و‌گاه صراحتاً به خاتمیت نبی مکرم اسلام صلی اللّه علیه و آله و سلم اشاره کرده و در صدد تبیین آن برآمده‌اند.
از نگاه فلاسفه اسلامی انسان، اشرف مخلوقات است، دراین بین پیامبران الهی، برترین انسان‌ها هستند و رسولان هم برترین پیامبران؛ برترین رسولان هم انبیاء الوالعزم‌اند که همه‌ی آنان صاحبان شریعت هستند؛در این میان کسی که شریعتش جهانی و جامع باشد برترین انبیاء الوالعزم است که این ویژگی منحصر در نبی مکرم اسلام (ص) است و اوست که خاتم انبیاء است.<ref>سهروردی، یحیی بن حبش، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ج۳، ص۴۵۶</ref>
از جمله تبیین‌های فیلسوفان این است که انسان، برترین موجودات؛ پیامبران، برترین انسان‌ها؛ رسولان، برترین پیامبران؛ برترین رسولان، انبیاء اولوالعزم؛ و برترین انبیای اولوالعزم کسی است که شریعتش عمومی و کلی باشد و چنین کسی حضرت محمد(ص) است که سید فرزندان آدم و در نتیجه خاتم النبیین است.


==خاتمیت از منظر فیلسوفان مسلمان==
==خاتمیت از منظر فیلسوفان مسلمان==
صدرالمتألهین مسئله ختم نبوت و انقطاع وحـی الهـی را در دو کتـاب الشـواهد الربوبیـه و
===صـدرالمتألهین صدرالدین محمد شیرازی===
مفاتیح الغیب مطرح ساخته است. به نظر وي، اگر مراد از وحی، صرف تعلیم مـردم توسـط
از میان فلاسفه اسلامی، ملاصدرای شیرازی، ختم نبوت را به انقطاع وحی و نزول فرشته معنا کرده و معتقد شده است که ختم نبوت به معنای پایان یافتن حجت آسمانی نیست، بلکه امتداد نبـوت در امامان معصوم(ع) و مجتهدان علوم دینی واجد شرایط خواهد بود و حکم نبـوت محمـدي از ایـن طریـق، ادامه دارد، ایشان در دو کتاب الشـواهد الربوبیـه و مفاتیح الغیب خود اینطور بحث را مطرح کرده است: باید دید مراد از وحی چه چیزی است؛ اگر مراد فقط تعلیم مـردم توسـط خداوند باشد، باید گفت که این وحی و اینچنین رسالتی هیچ وقت از زمین منقطع نمی شود؛ ولی اگر منظور از وحی، نزول فرشته وحی بر نبی مکرم(ص) باشد به طوری که قابل رؤیت باشد وصدایش شنیده شود، باید گفت با آمدن حضرت محمد(ص) اینچنین وحیی پایان پذیرفته است و دیگر فرشته وحی برشخص دیگری نازل نخواهد شد.به عقیدة صدرالمتألهین، اولیا دو دسته هستند ؛ برخی از آنها نبوت را به طور مستقیم از جانب خود خدای متعال اخذ می کنند، اما برخی ازاولیاء الهی مقام نبوت را از شخص نبی به ارث می گیرند. به نظر وي، یکی از مصادیق این نوع ولایت، ولایت اهلبیت نبی اکرم(ص) یعنی ائمه اطهار(ع) است، که از جانب پیامبراکرم (ص) مقام نبوت را به نحو غیبی و باطنی واجد هستند.<ref>صدرالمتألهین، الشواهد الربوبیه فی المناهج السلوکیه، ج 1، ص 9</ref>.<ref>مفاتیح الغیب، جلد 1، ص 11</ref>
خداوند باشد، هیچگاه اینچنین وحی و به عبارت دیگـر ، چنـین نبـوت و رسـالتی از زمـین
منقطع نخواهد بود، ولی اگر منظور از وحی، تمثل ملک وحی بر شخص نبـی بـه صـورت
قابل رؤیت و شنیدن صداي این ملک باشد، باید گفت که چنین وحی و نبوتی با بعثت نبی
اکرم ،پایان پذیرفته است، و دیگر چنین نخواهد بود که ملک وحی بر کسی ظاهر شود و
کلام االله را به گوش وي بخواند.
صدرالمتألهین، پس از بیان این موضع، اشاره میکند که البته، نبوت از لحـاظ «حکـم » و
«ماهیت» هرگز منقطع نبوده و نخواهد بود. به عقیدة وي، امتداد نبـوت از لحـاظ حکـم ، در
معصومان و مجتهدان علوم دینی خواهد بود و حکم نبـوت محمـدي از ایـن طریـق ، در
آینده جاري. اما نبوت از لحاظ ماهیت نیز ادامه خواهد داشت و آن از طریق اولیـاي کامـل
الهی است. در اولیاي الهی، نبوت به صورت غیبی و باطنی است، در حالی که نبـوت بـراي
شخص نبی به نحو ظاهري است. به عقیدة صدرالمتألهین، اولیا دو دسته هسـتند ؛ برخـی از
آنها نبوت را به طور مستقیم از جانب حقتعالی اخذ میکنند و آن وقتی است کـه خداونـد ،
نبوت را از نبیاي، به صورت ارث گرفته و سپس به شخص ولی اعطا میکند. اما برخی از
اولیا مقام نبوت را از شخص نبی به ارث میگیرند. به نظر وي، یکی از مصـادیق ایـن نـوع
ولایت، ولایت اهلبیت نبی اکرم ،یعنی ائمه اطهار است، که از جانـب پ یـ امبر اکـرم  ،
8 مقام نبوت را به نحو غیبی و باطنی واجد هستند.
بنابراین، بر طبق رأي صـدرالمتألهین ، در
باب ختم نبوت اولاً، تفاوت بنیادینی بین نبوت و امامت موجود نیست و ثانیاً، دایره نبـوت
بسته نمیباشد و امامت در امتداد دایره نبوت قرار دارد.
 
 
مفسران‌ امروزین‌ سهروردی‌ معتقدند «ولایت‌ از اصول‌ اعتقادی‌ سهروردی‌ است‌ و به‌ نظر او اگرچه‌ نبوت‌ ختم‌ شده،‌ اما ولایت‌ بدان‌ معنا که‌ در شیعه‌ مطرح‌ شده‌، پیوسته‌ و مداوم‌ است‌.»<ref>سیدحسین‌ نصر، «مفسر عالم‌ غربت‌ و شهید طریق‌ معرفت‌»، معارف‌ اسلامی‌، اوقاف‌، س۸، ش۱۰، ص۱۱.</ref>


بنابراین، بر طبق رأي صـدرالمتألهین ، در باب ختم نبوت اولاً، تفاوت بنیادینی بین نبوت و امامت وجود ندارد و ثانیاً، دایره نبـوت بسته نمی باشد و امامت در امتداد نبوت است.


===شیخ اشراق شهاب الدین یحیی سهروردی===
عده ای نظریه‌ی شیخ اشراق را درباب خاتمیت را سبب کشته شدنش می دانند و نقل می کنند در مناظره‌ای بین او و علمای درباری زمانه‌اش درباره خلقت و اراده الهی بـا آرای سـهروردی در ستیز برآمدند و از او پرسیدند: «آیا خداوند به‌ برانگیختن‌ پیامبر دیگری پس از حضرت محمد (ص) تواناست؟ سهروردی در پاسخ مـی‌گوید: قدرت خداوند مطلق‌ است و آنچه مطلق است حد نمی‌پذیرد.علمای دربار هم پاسخ او را مخالفت بـا خاتمیت رسول خدا(ص)دانـسته و این جواب وی را سـند کفر و الحادش دانستند که این مساله باعث شد تا او را به‌ زندان‌ بیاندازند و او در همان‌ جا از دنیا رفت، اما باید گفت مفسران امروزی آثار سهروردی معتقدند که شیخ اشراق؛ تصوری که از ختم نبوت دارد، همانی است که در نظر شیعه است، ایشان قائل است که گرچه نبوت ختم شده است، اما ولایت بدان معنا که در شیعه مطرح شده، در ادامه رسالت نبی مکرم(ص)است.<ref>نگاهی به سرچشمه‌های‌ حکمت اشراق و مفهوم بنیادین آن،دکتر صمد موحد،تهران،انتشارات طهوری،چاپ دوم،۴۸۳۱، ص ۶</ref>


از میان فیلسوفان اسلامی، صدرالدین شیرازی با رویکردی شیعی، ختم نبوت را به انقطاع وحی تشریعی و نزول فرشته تفسیر کرده و معتقد شده است که ختم نبوت به معنای پایان یافتن حجت آسمانی نیست، بلکه طبق اعتقاد شیعه، حکم امامانِ معصوم، از سوی شخص پیامبر اسلام حجت الهی و معتبر اعلام شده است.
===ملا هادی سبزواری===
حکیم سبزواری در شرح کتاب‌ الشواهد الربوبیة فی المناهج السلوکیة ملاصدرای شیرازی، انقطاع نبوت را ناظر به نبوت تشریعی دانسته است و نظر خود را اینطور بیان می‌کند که خاتمیت پیامبر(ص) به دو صورت است: یکی اینکه با آمدن نبی مکرم اسلام (ص) همه‌ی کمالات متصوَّر برای یک پیامبر متحقق شده است و لذا مجالی برای ظهور پیامبری جدید باقی نمی‌مامند، صورت دیگری که ایشان برای خاتمیت متصور شده این است که پیامبر اکرم اشرف مخلوقات و غایت آفرینشِ عالم است با آمدن ایشان غایت آفرینش تحقق یافته و خاتمه پیدا کرده است.<ref>صدرالدین شیرازی (ملاصدرا)، محمدبن ابراهیم، الشواهد الربوبیة فی المناهج السلوکیة، با حواشی *ملاهادی سبزواری،ص۱۰۲، پانویس ۳، ص۵۴۷ـ۵۴۸</ref>


سبزواری با تفکیک میان نبوت تشریعی و نبوت تبلیغی و تبیینی، ختم و انقطاع نبوت را ناظر به نبوت تشریعی دانسته است. از نظر او، خاتمیت پیامبر اکرم دو وجه دارد: یکی آنکه با ظهور رسول اکرم همه کمالات متصوَّر به اوج خود رسیده و مجالی برای ظهور پیامبر دیگری باقی نمانده و گویی حضرت محمد بر همه کمالات و زیباییها مهر زده است. وجه دیگر اینکه از آنجا که پیامبر اکرم اشرف مخلوقات و غایت آفرینشِ عالم امکان است، با ظهور ایشان غایت آفرینش تحقق یافته و به خاتمه رسیده است.
==پانویس==
{{پانویس}}

نسخهٔ ‏۱۴ فوریهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۲۰:۵۸

خاتمیت در فلسفه اسلامی به بررسی مسئله خاتمیت (به فارسی: ختم نبوت) درفلسفه اسلامی می‌پردازد. خاتمیت، در اصطلاح به معنای این است که حضرت محمد (ص) آخرین پیامبر الهی است و بعد از او هیچ پیامبری مبعوث نمی‌شود.‌در روایات شیعه و سنی خاتمیت رسول اکرم از مسلمات قطعی شمرده شده است.

جایگاه شناسی

از نگاه فلاسفه اسلامی انسان، اشرف مخلوقات است، دراین بین پیامبران الهی، برترین انسان‌ها هستند و رسولان هم برترین پیامبران؛ برترین رسولان هم انبیاء الوالعزم‌اند که همه‌ی آنان صاحبان شریعت هستند؛در این میان کسی که شریعتش جهانی و جامع باشد برترین انبیاء الوالعزم است که این ویژگی منحصر در نبی مکرم اسلام (ص) است و اوست که خاتم انبیاء است.[۱]

خاتمیت از منظر فیلسوفان مسلمان

صـدرالمتألهین صدرالدین محمد شیرازی

از میان فلاسفه اسلامی، ملاصدرای شیرازی، ختم نبوت را به انقطاع وحی و نزول فرشته معنا کرده و معتقد شده است که ختم نبوت به معنای پایان یافتن حجت آسمانی نیست، بلکه امتداد نبـوت در امامان معصوم(ع) و مجتهدان علوم دینی واجد شرایط خواهد بود و حکم نبـوت محمـدي از ایـن طریـق، ادامه دارد، ایشان در دو کتاب الشـواهد الربوبیـه و مفاتیح الغیب خود اینطور بحث را مطرح کرده است: باید دید مراد از وحی چه چیزی است؛ اگر مراد فقط تعلیم مـردم توسـط خداوند باشد، باید گفت که این وحی و اینچنین رسالتی هیچ وقت از زمین منقطع نمی شود؛ ولی اگر منظور از وحی، نزول فرشته وحی بر نبی مکرم(ص) باشد به طوری که قابل رؤیت باشد وصدایش شنیده شود، باید گفت با آمدن حضرت محمد(ص) اینچنین وحیی پایان پذیرفته است و دیگر فرشته وحی برشخص دیگری نازل نخواهد شد.به عقیدة صدرالمتألهین، اولیا دو دسته هستند ؛ برخی از آنها نبوت را به طور مستقیم از جانب خود خدای متعال اخذ می کنند، اما برخی ازاولیاء الهی مقام نبوت را از شخص نبی به ارث می گیرند. به نظر وي، یکی از مصادیق این نوع ولایت، ولایت اهلبیت نبی اکرم(ص) یعنی ائمه اطهار(ع) است، که از جانب پیامبراکرم (ص) مقام نبوت را به نحو غیبی و باطنی واجد هستند.[۲].[۳]

بنابراین، بر طبق رأي صـدرالمتألهین ، در باب ختم نبوت اولاً، تفاوت بنیادینی بین نبوت و امامت وجود ندارد و ثانیاً، دایره نبـوت بسته نمی باشد و امامت در امتداد نبوت است.

شیخ اشراق شهاب الدین یحیی سهروردی

عده ای نظریه‌ی شیخ اشراق را درباب خاتمیت را سبب کشته شدنش می دانند و نقل می کنند در مناظره‌ای بین او و علمای درباری زمانه‌اش درباره خلقت و اراده الهی بـا آرای سـهروردی در ستیز برآمدند و از او پرسیدند: «آیا خداوند به‌ برانگیختن‌ پیامبر دیگری پس از حضرت محمد (ص) تواناست؟ سهروردی در پاسخ مـی‌گوید: قدرت خداوند مطلق‌ است و آنچه مطلق است حد نمی‌پذیرد.علمای دربار هم پاسخ او را مخالفت بـا خاتمیت رسول خدا(ص)دانـسته و این جواب وی را سـند کفر و الحادش دانستند که این مساله باعث شد تا او را به‌ زندان‌ بیاندازند و او در همان‌ جا از دنیا رفت، اما باید گفت مفسران امروزی آثار سهروردی معتقدند که شیخ اشراق؛ تصوری که از ختم نبوت دارد، همانی است که در نظر شیعه است، ایشان قائل است که گرچه نبوت ختم شده است، اما ولایت بدان معنا که در شیعه مطرح شده، در ادامه رسالت نبی مکرم(ص)است.[۴]

ملا هادی سبزواری

حکیم سبزواری در شرح کتاب‌ الشواهد الربوبیة فی المناهج السلوکیة ملاصدرای شیرازی، انقطاع نبوت را ناظر به نبوت تشریعی دانسته است و نظر خود را اینطور بیان می‌کند که خاتمیت پیامبر(ص) به دو صورت است: یکی اینکه با آمدن نبی مکرم اسلام (ص) همه‌ی کمالات متصوَّر برای یک پیامبر متحقق شده است و لذا مجالی برای ظهور پیامبری جدید باقی نمی‌مامند، صورت دیگری که ایشان برای خاتمیت متصور شده این است که پیامبر اکرم اشرف مخلوقات و غایت آفرینشِ عالم است با آمدن ایشان غایت آفرینش تحقق یافته و خاتمه پیدا کرده است.[۵]

پانویس

  1. سهروردی، یحیی بن حبش، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ج۳، ص۴۵۶
  2. صدرالمتألهین، الشواهد الربوبیه فی المناهج السلوکیه، ج 1، ص 9
  3. مفاتیح الغیب، جلد 1، ص 11
  4. نگاهی به سرچشمه‌های‌ حکمت اشراق و مفهوم بنیادین آن،دکتر صمد موحد،تهران،انتشارات طهوری،چاپ دوم،۴۸۳۱، ص ۶
  5. صدرالدین شیرازی (ملاصدرا)، محمدبن ابراهیم، الشواهد الربوبیة فی المناهج السلوکیة، با حواشی *ملاهادی سبزواری،ص۱۰۲، پانویس ۳، ص۵۴۷ـ۵۴۸