اسارت در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'برده' به 'برده'
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{ویرایش غیرنهایی}} {{امامت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233)...» ایجاد کرد)
 
جز (جایگزینی متن - 'برده' به 'برده')
خط ۱۲: خط ۱۲:
[[اسارت]] و أسْر مصدر "أسَرَ"، به‌معنای محکم بستن چیزی با قید و طناب است و [[اسیر]] را از آن جهت که او را بسته، محصور می‌ساختند اسیر نامیده‌اند؛ سپس این مفهوم به هر کس که در بند یا [[حبس]] درآید، هرچند با چیزی بسته نشده باشد، توسعه یافته است.<ref>مفردات، ص۷۶؛ لسان‌العرب، ج۱، ص‌۱۴۰، "أسر".</ref>
[[اسارت]] و أسْر مصدر "أسَرَ"، به‌معنای محکم بستن چیزی با قید و طناب است و [[اسیر]] را از آن جهت که او را بسته، محصور می‌ساختند اسیر نامیده‌اند؛ سپس این مفهوم به هر کس که در بند یا [[حبس]] درآید، هرچند با چیزی بسته نشده باشد، توسعه یافته است.<ref>مفردات، ص۷۶؛ لسان‌العرب، ج۱، ص‌۱۴۰، "أسر".</ref>


برخی معنای این ماده را حبس دانسته، گفته‌اند: اسیر کسی است که محبوس و تحت [[سلطه]] باشد؛ چه با قیود ظاهری و چه با تعهدات عرفی و الزامات قانونی؛ ازاین‌رو بر [[عبد]]، زندانی و کسی که تحت نظر باشد نیز اطلاق می‌شود.<ref>التحقیق، ج‌۱، ص‌۸۳، "أسر".</ref> اطلاق اسیر بر بدهکار در برخی استعمالات و [[احادیث]] نیز می‌تواند از همین جهت باشد؛ بر همین اساس [[غالب]] [[مفسران]] در [[تفسیر]] واژه اسیر در آیه {{متن قرآن|وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا}}<ref>«و خوراک را با دوست داشتنش  به بینوا و یتیم و اسیر می‌دهند» سوره انسان، آیه ۸.</ref> همه وجوه معنایی فوق را بیان کرده‌اند؛<ref>جامع‌البیان، مج‌۱۴، ج‌۲۹، ص‌۲۶۱؛ مجمع‌البیان، ج‌۱۰، ص‌۶۱۷‌.</ref> اما تفسیر آن به [[برده]]، زندانی و اسیر [[جنگی]] <ref>جامع‌البیان، مج‌۱۴، ج‌۲۹، ص‌۲۶۰‌ـ‌۲۶۱؛ الکشاف، ج‌۴، ص‌۶۶۸‌؛ التحریروالتنویر، ج‌۲۶، ص‌۳۸۴‌ـ‌۳۸۵.</ref> مقبول‌تر و مورد اخیر از [[شهرت]] بیش‌تری برخوردار است.
برخی معنای این ماده را حبس دانسته، گفته‌اند: اسیر کسی است که محبوس و تحت [[سلطه]] باشد؛ چه با قیود ظاهری و چه با تعهدات عرفی و الزامات قانونی؛ ازاین‌رو بر [[عبد]]، زندانی و کسی که تحت نظر باشد نیز اطلاق می‌شود.<ref>التحقیق، ج‌۱، ص‌۸۳، "أسر".</ref> اطلاق اسیر بر بدهکار در برخی استعمالات و [[احادیث]] نیز می‌تواند از همین جهت باشد؛ بر همین اساس [[غالب]] [[مفسران]] در [[تفسیر]] واژه اسیر در آیه {{متن قرآن|وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا}}<ref>«و خوراک را با دوست داشتنش  به بینوا و یتیم و اسیر می‌دهند» سوره انسان، آیه ۸.</ref> همه وجوه معنایی فوق را بیان کرده‌اند؛<ref>جامع‌البیان، مج‌۱۴، ج‌۲۹، ص‌۲۶۱؛ مجمع‌البیان، ج‌۱۰، ص‌۶۱۷‌.</ref> اما تفسیر آن به برده، زندانی و اسیر [[جنگی]] <ref>جامع‌البیان، مج‌۱۴، ج‌۲۹، ص‌۲۶۰‌ـ‌۲۶۱؛ الکشاف، ج‌۴، ص‌۶۶۸‌؛ التحریروالتنویر، ج‌۲۶، ص‌۳۸۴‌ـ‌۳۸۵.</ref> مقبول‌تر و مورد اخیر از [[شهرت]] بیش‌تری برخوردار است.


اسیر در اصطلاح [[فقه]] بر مردان کافری اطلاق می‌شود که در [[جنگ]] با [[مسلمانان]] دستگیر شوند و درباره [[کودکان]] و [[زنان]] واژه "سَبْی" به‌کار‌می‌رود.<ref>الفقه‌الاسلامی، ج‌۸‌، ص‌۵۹۱۰‌؛ کتاب‌الجهاد، ص‌۳۰۴.</ref> از ‌کلمات عده‌ای از [[فقها]] استفاده می‌شود که اصطلاح اسیر بر مردان، زنان و اطفال [[کافر]] یا [[مسلمانی]] که در جنگ یا غیر جنگ به‌دست مسلمانان یا غیر مسلمانان گرفتار شوند اطلاق می‌شود؛ گرچه درباره زنان و کودکان واژه "[[سبی]]" نیز به‌کار می‌رود <ref> الموسوعة الفقهیه، ج‌۲، ص‌۱۵۴‌ـ‌۱۵۵.</ref>.
اسیر در اصطلاح [[فقه]] بر مردان کافری اطلاق می‌شود که در [[جنگ]] با [[مسلمانان]] دستگیر شوند و درباره [[کودکان]] و [[زنان]] واژه "سَبْی" به‌کار‌می‌رود.<ref>الفقه‌الاسلامی، ج‌۸‌، ص‌۵۹۱۰‌؛ کتاب‌الجهاد، ص‌۳۰۴.</ref> از ‌کلمات عده‌ای از [[فقها]] استفاده می‌شود که اصطلاح اسیر بر مردان، زنان و اطفال [[کافر]] یا [[مسلمانی]] که در جنگ یا غیر جنگ به‌دست مسلمانان یا غیر مسلمانان گرفتار شوند اطلاق می‌شود؛ گرچه درباره زنان و کودکان واژه "[[سبی]]" نیز به‌کار می‌رود <ref> الموسوعة الفقهیه، ج‌۲، ص‌۱۵۴‌ـ‌۱۵۵.</ref>.
خط ۷۹: خط ۷۹:


===[[بردگی]]===
===[[بردگی]]===
در مورد [[برده]] قرار دادن اسیران [[کافر]]، فقیهان به [[آیات قرآن]]، [[سیره پیامبر]] و [[روایات]] [[اهل‌بیت]]{{ع}} استناد کرده‌اند؛ از ‌جمله به آیه‌ {{متن قرآن|فَإِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاءً حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا ذَلِكَ وَلَوْ يَشَاءُ اللَّهُ لَانْتَصَرَ مِنْهُمْ وَلَكِنْ لِيَبْلُوَ بَعْضَكُمْ بِبَعْضٍ وَالَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَنْ يُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ}}<ref>«پس هرگاه با کافران (حربی) روبه‌رو شدید (آنان را) گردن بزنید تا چون آنها را از توان انداختید اسیر بگیرید  و از آن پس یا منّت بگذارید (و آزادشان کنید) و یا سربها بگیرید تا جنگ، به پایان آید ، (فرمان خداوند) چنین است و اگر خدا می‌خواست از آنان انتقام می‌گر» سوره محمد، آیه ۴.</ref> استناد شده است. برخی جمله {{متن قرآن|فَشُدُّوا الْوَثَاقَ}} را در این [[آیه]] [[دلیل]] بر برده قرار دادن اسیر دانسته‌اند <ref>الفقه الاسلامی، ج ۸‌، ص‌۵۹۱۶.</ref> و گروهی به جمله {{متن قرآن|فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ}} [[استدلال]] کرده و گفته‌اند: [[منت]] گذاشتن بر اسیر به این است که او را نکشند.<ref>التحریروالتنویر، ج‌۲۶، ص‌۸۰‌؛ جواهرالکلام، ج‌۲۱، ص‌۱۲۷.</ref>استدلال به این آیه ناتمام است؛ زیرا جمله اوّل کنایه از گرفتن اسیر است و هیچ ظهوری در برده قرار دادن اسیر ندارد و استدلال به جمله دوم نیز صحیح نیست؛ زیرا چنین استدلالی زمانی تمام است که کشتن اسیر جایز باشد. افزون بر اینکه جمله {{متن قرآن|فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ}} در برابر جمله {{متن قرآن|وَإِمَّا فِدَاءً}} است؛ یعنی منت گذاشتن بر اسیر به این است که او را بدون فدیه [[آزاد]] کنند، نه اینکه از کشتن او صرف نظر کرده، او را برده قرار دهند.
در مورد برده قرار دادن اسیران [[کافر]]، فقیهان به [[آیات قرآن]]، [[سیره پیامبر]] و [[روایات]] [[اهل‌بیت]]{{ع}} استناد کرده‌اند؛ از ‌جمله به آیه‌ {{متن قرآن|فَإِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاءً حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا ذَلِكَ وَلَوْ يَشَاءُ اللَّهُ لَانْتَصَرَ مِنْهُمْ وَلَكِنْ لِيَبْلُوَ بَعْضَكُمْ بِبَعْضٍ وَالَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَنْ يُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ}}<ref>«پس هرگاه با کافران (حربی) روبه‌رو شدید (آنان را) گردن بزنید تا چون آنها را از توان انداختید اسیر بگیرید  و از آن پس یا منّت بگذارید (و آزادشان کنید) و یا سربها بگیرید تا جنگ، به پایان آید ، (فرمان خداوند) چنین است و اگر خدا می‌خواست از آنان انتقام می‌گر» سوره محمد، آیه ۴.</ref> استناد شده است. برخی جمله {{متن قرآن|فَشُدُّوا الْوَثَاقَ}} را در این [[آیه]] [[دلیل]] بر برده قرار دادن اسیر دانسته‌اند <ref>الفقه الاسلامی، ج ۸‌، ص‌۵۹۱۶.</ref> و گروهی به جمله {{متن قرآن|فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ}} [[استدلال]] کرده و گفته‌اند: [[منت]] گذاشتن بر اسیر به این است که او را نکشند.<ref>التحریروالتنویر، ج‌۲۶، ص‌۸۰‌؛ جواهرالکلام، ج‌۲۱، ص‌۱۲۷.</ref>استدلال به این آیه ناتمام است؛ زیرا جمله اوّل کنایه از گرفتن اسیر است و هیچ ظهوری در برده قرار دادن اسیر ندارد و استدلال به جمله دوم نیز صحیح نیست؛ زیرا چنین استدلالی زمانی تمام است که کشتن اسیر جایز باشد. افزون بر اینکه جمله {{متن قرآن|فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ}} در برابر جمله {{متن قرآن|وَإِمَّا فِدَاءً}} است؛ یعنی منت گذاشتن بر اسیر به این است که او را بدون فدیه [[آزاد]] کنند، نه اینکه از کشتن او صرف نظر کرده، او را برده قرار دهند.


از [[سیره نبوی]] نیز به [[برخورد پیامبر]] با اسیران [[استشهاد]] شده است که آن [[حضرت]] اسیران را برده قرار داده، میان مسلمانان قسمت می‌کرد، یا می‌فروخت.<ref> الفقه الاسلامی، ج‌۸‌، ص‌۵۹۱۶؛ نیل الاوطار، ج‌۸‌، ص‌۱۴۵‌ـ‌۱۵۶.</ref> از ‌جمله در [[شأن نزول]] [[آیه]] {{متن قرآن|وَأَنْزَلَ الَّذِينَ ظَاهَرُوهُمْ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِنْ صَيَاصِيهِمْ وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ فَرِيقًا تَقْتُلُونَ وَتَأْسِرُونَ فَرِيقًا}}<ref>«و کسانی از اهل کتاب را که پشتیبان ایشان  بودند از دژهای آنان فرود آورد و در دل‌هاشان هراس افکند، (چنانکه) دسته‌ای را می‌کشتید و دسته‌ای (دیگر) را اسیر می‌گرفتید» سوره احزاب، آیه ۲۶.</ref> [[نقل]] شده که [[پیامبر]] حدود ۷۵۰ نفر از [[زنان]] و [[کودکان]] [[بنی‌قریظه]] را به [[اسارت]] گرفت <ref> المیزان، ج‌۱۶، ص‌۳۰۲.</ref> و گروهی از آنان را میان [[مسلمانان]] قسمت کرد و گروهی را با سعدبن‌زیدانصاری به نجد فرستاد، تا با فروش آنان [[سلاح]] و اسبان [[جنگی]] تهیه کنند؛<ref> السیرة النبویه، ج‌۳، ص‌۲۴۵؛ المیزان، ج‌۱۶، ص‌۳۰۳.</ref> هم‌چنین در شأن نزول آیه {{متن قرآن|ثُمَّ أَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَنْزَلَ جُنُودًا لَمْ تَرَوْهَا وَعَذَّبَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَذَلِكَ جَزَاءُ الْكَافِرِينَ}}<ref>«آنگاه خداوند آرامش خویش را بر پیامبر خود و بر مؤمنان فرو فرستاد و سپاهیانی را که آنان را نمی‌دیدید؛ فرود آورد و کافران را به عذاب افکند و آن، کیفر کافران است» سوره توبه، آیه ۲۶.</ref> که درباره [[جنگ]] مسلمانان با [[قبیله]] [[هوازن]] نازل شده نقل گردیده است که پیامبر {{صل}} حدود ۶۰۰۰ نفر از زنان و کودکان این قبیله را [[اسیر]] و میان مسلمانان قسمت کرد؛ اما با [[اسلام آوردن]] هوازن، آنان نمایندگانی را برای [[آزادی]] [[اسیران]] خود نزد پیامبر فرستادند که آن [[حضرت]] سهم خود و [[بنی‌هاشم]] را به آنان بخشید و دیگر مسلمانان نیز به جز گروهی که درخواست فدیه کردند، اسیران خود را آزاد ‌کردند.<ref>مجمع‌البیان، ج‌۵، ص‌۲۸‌ـ‌۳۱.</ref> هم‌چنین از [[امامان معصوم]]{{ع}} [[روایت]] شده است که [[کافر]] بعد از اسارت، [[ملک]] مسلمانان محسوب شده، [[امام]] مخیر است او را در برابر فدیه یا بدون فدیه [[آزاد]] کند، یا او را به [[بردگی]] بگیرد.<ref>وسائل‌الشیعه، ج‌۱۵، ص‌۷۱‌ـ‌۷۲؛ جواهرالکلام، ج‌۲۱، ص‌۱۲۵‌ـ‌۱۲۷.</ref> [[فقیهان]] [[شیعی]] براساس [[دلایل]] مذکور و [[اهل‌سنّت]] به استناد [[سیره]] [[خلفا]]، به اتفاق به جواز بردگی زنان و اطفال اسیر شده کافر [[حکم]] کرده‌اند.<ref>الفقه‌الاسلامی، ج۸، ص۵۹۱۱ـ۵۹۱۲؛ جواهرالکلام، ج‌۲۱، ص۱۲۰.</ref> بیش‌تر فقیهان بردگی مردان را نیز جایز دانسته‌اند.<ref>آثار الحرب، ص‌۴۴۵؛ جواهرالکلام، ج‌۲۱، ص‌۱۲۶.</ref> البته اجرای چنین حکمی شرایط خاص زمانی و مکانی خود را دارد و در هر عصری [[اجرا]] نمی‌شود.  
از [[سیره نبوی]] نیز به [[برخورد پیامبر]] با اسیران [[استشهاد]] شده است که آن [[حضرت]] اسیران را برده قرار داده، میان مسلمانان قسمت می‌کرد، یا می‌فروخت.<ref> الفقه الاسلامی، ج‌۸‌، ص‌۵۹۱۶؛ نیل الاوطار، ج‌۸‌، ص‌۱۴۵‌ـ‌۱۵۶.</ref> از ‌جمله در [[شأن نزول]] [[آیه]] {{متن قرآن|وَأَنْزَلَ الَّذِينَ ظَاهَرُوهُمْ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِنْ صَيَاصِيهِمْ وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ فَرِيقًا تَقْتُلُونَ وَتَأْسِرُونَ فَرِيقًا}}<ref>«و کسانی از اهل کتاب را که پشتیبان ایشان  بودند از دژهای آنان فرود آورد و در دل‌هاشان هراس افکند، (چنانکه) دسته‌ای را می‌کشتید و دسته‌ای (دیگر) را اسیر می‌گرفتید» سوره احزاب، آیه ۲۶.</ref> [[نقل]] شده که [[پیامبر]] حدود ۷۵۰ نفر از [[زنان]] و [[کودکان]] [[بنی‌قریظه]] را به [[اسارت]] گرفت <ref> المیزان، ج‌۱۶، ص‌۳۰۲.</ref> و گروهی از آنان را میان [[مسلمانان]] قسمت کرد و گروهی را با سعدبن‌زیدانصاری به نجد فرستاد، تا با فروش آنان [[سلاح]] و اسبان [[جنگی]] تهیه کنند؛<ref> السیرة النبویه، ج‌۳، ص‌۲۴۵؛ المیزان، ج‌۱۶، ص‌۳۰۳.</ref> هم‌چنین در شأن نزول آیه {{متن قرآن|ثُمَّ أَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَنْزَلَ جُنُودًا لَمْ تَرَوْهَا وَعَذَّبَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَذَلِكَ جَزَاءُ الْكَافِرِينَ}}<ref>«آنگاه خداوند آرامش خویش را بر پیامبر خود و بر مؤمنان فرو فرستاد و سپاهیانی را که آنان را نمی‌دیدید؛ فرود آورد و کافران را به عذاب افکند و آن، کیفر کافران است» سوره توبه، آیه ۲۶.</ref> که درباره [[جنگ]] مسلمانان با [[قبیله]] [[هوازن]] نازل شده نقل گردیده است که پیامبر {{صل}} حدود ۶۰۰۰ نفر از زنان و کودکان این قبیله را [[اسیر]] و میان مسلمانان قسمت کرد؛ اما با [[اسلام آوردن]] هوازن، آنان نمایندگانی را برای [[آزادی]] [[اسیران]] خود نزد پیامبر فرستادند که آن [[حضرت]] سهم خود و [[بنی‌هاشم]] را به آنان بخشید و دیگر مسلمانان نیز به جز گروهی که درخواست فدیه کردند، اسیران خود را آزاد ‌کردند.<ref>مجمع‌البیان، ج‌۵، ص‌۲۸‌ـ‌۳۱.</ref> هم‌چنین از [[امامان معصوم]]{{ع}} [[روایت]] شده است که [[کافر]] بعد از اسارت، [[ملک]] مسلمانان محسوب شده، [[امام]] مخیر است او را در برابر فدیه یا بدون فدیه [[آزاد]] کند، یا او را به [[بردگی]] بگیرد.<ref>وسائل‌الشیعه، ج‌۱۵، ص‌۷۱‌ـ‌۷۲؛ جواهرالکلام، ج‌۲۱، ص‌۱۲۵‌ـ‌۱۲۷.</ref> [[فقیهان]] [[شیعی]] براساس [[دلایل]] مذکور و [[اهل‌سنّت]] به استناد [[سیره]] [[خلفا]]، به اتفاق به جواز بردگی زنان و اطفال اسیر شده کافر [[حکم]] کرده‌اند.<ref>الفقه‌الاسلامی، ج۸، ص۵۹۱۱ـ۵۹۱۲؛ جواهرالکلام، ج‌۲۱، ص۱۲۰.</ref> بیش‌تر فقیهان بردگی مردان را نیز جایز دانسته‌اند.<ref>آثار الحرب، ص‌۴۴۵؛ جواهرالکلام، ج‌۲۱، ص‌۱۲۶.</ref> البته اجرای چنین حکمی شرایط خاص زمانی و مکانی خود را دارد و در هر عصری [[اجرا]] نمی‌شود.  
===[[ازدواج]] با زنان اسیر===
===[[ازدواج]] با زنان اسیر===
یکی از پیآمدهای رایج بردگی زنان، میان [[اعراب]] [[نکاح]] با آنان بوده است که در [[اسلام]] نیز به‌صورت تعدیل شده و قانون‌مند جایز دانسته شده است. [[آیات]] {{متن قرآن|حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهَاتُكُمْ وَبَنَاتُكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ وَعَمَّاتُكُمْ وَخَالَاتُكُمْ وَبَنَاتُ الْأَخِ وَبَنَاتُ الْأُخْتِ وَأُمَّهَاتُكُمُ اللَّاتِي أَرْضَعْنَكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ مِنَ الرَّضَاعَةِ وَأُمَّهَاتُ نِسَائِكُمْ وَرَبَائِبُكُمُ اللَّاتِي فِي حُجُورِكُمْ مِنْ نِسَائِكُمُ اللَّاتِي دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَإِنْ لَمْ تَكُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ وَحَلَائِلُ أَبْنَائِكُمُ الَّذِينَ مِنْ أَصْلَابِكُمْ وَأَنْ تَجْمَعُوا بَيْنَ الْأُخْتَيْنِ إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُورًا رَحِيمًا وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ كِتَابَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَأُحِلَّ لَكُمْ مَا وَرَاءَ ذَلِكُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوَالِكُمْ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِيضَةِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا}}<ref>«بر شما حرام است (ازدواج با) مادرانتان و دخترانتان و خواهرانتان و عمه‌هایتان و خاله‌هایتان و دختران برادر و دختران خواهر و مادران شیرده‌تان و خواهران شیرخورده‌تان و مادرزن‌هایتان و ختران زنانتان (از شوهر پیشین) که (اینک) در سرپرستی شمایند، (اگر) از همسرانی (باشند) که با آنان همخوابگی کرده‌اید، که اگر با آنها همخوابگی نکرده‌اید بر شما گناهی نیست؛ و همسران آن پسرانتان که از پشت شمایند؛ و (نیز) جمع میان دو خواهر، مگر آنکه از پیش (در زمان جاهلیت) روی داده است، که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است. و (نیز حرام است ازدواج با) زنان شوهردار جز کنیزهاتان، بنابر حکم خداوند که مقرّر بر شماست  و جز اینها برایتان حلال شده است که با دارایی خود به دست آورید در حالی که پاکدامن باشید و زناکار نباشید، کابین آن زنان را که از آنان (با ازدواج غیر دائم) بهره‌مند شده‌اید به عنوان واجب بپردازید و در آنچه پس از تعیین (کابین) واجب، هم‌داستان شوید  بر شما گناهی نیست که خداوند دانایی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۲۳-۲۴.</ref> [[ازدواج]] با گروهی از [[زنان]] از‌جمله زنان شوهردار را [[حرام]] دانسته است؛ اما زنان [[شوهرداری]] را که [[اسیر]] و [[برده]] [[مسلمانان]] باشند از این [[حکم]] مستثنا کرده است. که برخی مراد از {{متن قرآن|مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ}} را زنان شوهرداری دانسته‌اند که به [[اسارت]] مسلمانان درآمده‌اند؛ چنان‌که از [[علی]]{{ع}} نیز [[روایت]] شده است. <ref>مجمع‌البیان، ج‌۳، ص‌۵۱.</ref> گفته شده: این [[آیه]] درباره [[اسیران]] [[غزوه]] اوطاس نازل شده و [[پیامبر]] بعد از [[اطمینان]] از باردار نبودن زنان شوهردار به مسلمانان اجازه داد با آنان ازدواج کنند.<ref>مجمع‌البیان، ج‌۳، ص‌۵۱.</ref> روا بودن ازدواج با چنین زنانی، به جهت فسخ شدن زوجیت آنها با شوهرانشان است.<ref>جواهرالکلام، ج‌۲۱، ص‌۱۴۰‌ـ‌۱۴۱.</ref> البته برخی معتقدند در‌صورتی که به همراه شوهرانشان اسیر شوند [[نکاح]] آنان فسخ نمی‌شود.<ref>المنیر، ج‌۵، ص‌۱۰؛ احکام القرآن، ج‌۲، ص‌۱۹۵.</ref> درباره [[فلسفه]] این جواز گفته شده: باقی گذاردن چنین زنانی بدون شوهر [[ظلم]] به آنان و بازگرداندنشان به محیط [[کفر]] نیز برخلاف [[اصول تربیتی]] [[اسلام]] است.<ref>نمونه، ج‌۳، ص‌۳۳۳‌ـ‌۳۳۴.</ref>.<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[اسارت - صادقی فدکی (مقاله)|مقاله «اسارت»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>
یکی از پیآمدهای رایج بردگی زنان، میان [[اعراب]] [[نکاح]] با آنان بوده است که در [[اسلام]] نیز به‌صورت تعدیل شده و قانون‌مند جایز دانسته شده است. [[آیات]] {{متن قرآن|حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهَاتُكُمْ وَبَنَاتُكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ وَعَمَّاتُكُمْ وَخَالَاتُكُمْ وَبَنَاتُ الْأَخِ وَبَنَاتُ الْأُخْتِ وَأُمَّهَاتُكُمُ اللَّاتِي أَرْضَعْنَكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ مِنَ الرَّضَاعَةِ وَأُمَّهَاتُ نِسَائِكُمْ وَرَبَائِبُكُمُ اللَّاتِي فِي حُجُورِكُمْ مِنْ نِسَائِكُمُ اللَّاتِي دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَإِنْ لَمْ تَكُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ وَحَلَائِلُ أَبْنَائِكُمُ الَّذِينَ مِنْ أَصْلَابِكُمْ وَأَنْ تَجْمَعُوا بَيْنَ الْأُخْتَيْنِ إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُورًا رَحِيمًا وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ كِتَابَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَأُحِلَّ لَكُمْ مَا وَرَاءَ ذَلِكُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوَالِكُمْ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِيضَةِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا}}<ref>«بر شما حرام است (ازدواج با) مادرانتان و دخترانتان و خواهرانتان و عمه‌هایتان و خاله‌هایتان و دختران برادر و دختران خواهر و مادران شیرده‌تان و خواهران شیرخورده‌تان و مادرزن‌هایتان و ختران زنانتان (از شوهر پیشین) که (اینک) در سرپرستی شمایند، (اگر) از همسرانی (باشند) که با آنان همخوابگی کرده‌اید، که اگر با آنها همخوابگی نکرده‌اید بر شما گناهی نیست؛ و همسران آن پسرانتان که از پشت شمایند؛ و (نیز) جمع میان دو خواهر، مگر آنکه از پیش (در زمان جاهلیت) روی داده است، که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است. و (نیز حرام است ازدواج با) زنان شوهردار جز کنیزهاتان، بنابر حکم خداوند که مقرّر بر شماست  و جز اینها برایتان حلال شده است که با دارایی خود به دست آورید در حالی که پاکدامن باشید و زناکار نباشید، کابین آن زنان را که از آنان (با ازدواج غیر دائم) بهره‌مند شده‌اید به عنوان واجب بپردازید و در آنچه پس از تعیین (کابین) واجب، هم‌داستان شوید  بر شما گناهی نیست که خداوند دانایی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۲۳-۲۴.</ref> [[ازدواج]] با گروهی از [[زنان]] از‌جمله زنان شوهردار را [[حرام]] دانسته است؛ اما زنان [[شوهرداری]] را که [[اسیر]] و برده [[مسلمانان]] باشند از این [[حکم]] مستثنا کرده است. که برخی مراد از {{متن قرآن|مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ}} را زنان شوهرداری دانسته‌اند که به [[اسارت]] مسلمانان درآمده‌اند؛ چنان‌که از [[علی]]{{ع}} نیز [[روایت]] شده است. <ref>مجمع‌البیان، ج‌۳، ص‌۵۱.</ref> گفته شده: این [[آیه]] درباره [[اسیران]] [[غزوه]] اوطاس نازل شده و [[پیامبر]] بعد از [[اطمینان]] از باردار نبودن زنان شوهردار به مسلمانان اجازه داد با آنان ازدواج کنند.<ref>مجمع‌البیان، ج‌۳، ص‌۵۱.</ref> روا بودن ازدواج با چنین زنانی، به جهت فسخ شدن زوجیت آنها با شوهرانشان است.<ref>جواهرالکلام، ج‌۲۱، ص‌۱۴۰‌ـ‌۱۴۱.</ref> البته برخی معتقدند در‌صورتی که به همراه شوهرانشان اسیر شوند [[نکاح]] آنان فسخ نمی‌شود.<ref>المنیر، ج‌۵، ص‌۱۰؛ احکام القرآن، ج‌۲، ص‌۱۹۵.</ref> درباره [[فلسفه]] این جواز گفته شده: باقی گذاردن چنین زنانی بدون شوهر [[ظلم]] به آنان و بازگرداندنشان به محیط [[کفر]] نیز برخلاف [[اصول تربیتی]] [[اسلام]] است.<ref>نمونه، ج‌۳، ص‌۳۳۳‌ـ‌۳۳۴.</ref>.<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[اسارت - صادقی فدکی (مقاله)|مقاله «اسارت»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>


==[[احسان]] به اسیر==
==[[احسان]] به اسیر==
۲۱۸٬۸۵۷

ویرایش