|
|
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{ویرایش غیرنهایی}}
| |
| {{امامت}}
| |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| |
| : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div>
| |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| |
| : <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[استقلال در قرآن]] | [[استقلال در فقه اسلامی]] | [[استقلال در فقه سیاسی]]</div>
| |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| |
| : <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[استقلال (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
| |
| <div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
| |
|
| |
|
| ==مقدمه==
| |
| [[استقلال]] مصدر باب استفعال از ماده "ق ـ ل ـ ل» به معنای اندک شمردن، حمل کردن،<ref>المعجمالوسیط، ص ۷۵۶؛ لسانالعرب، ج ۱۱، ص ۲۸۷؛ القاموسالمحیط، ج ۴، ص ۵۴، «قلّ»؛ لغتنامه، ج ۲، ص ۱۸۴۲. </ref> و به کاری پرداختن بدون [[مشارکت]] دیگران آمده است. <ref>مجمعالبحرین، ج ۳، ۱۵۱۰؛ لسانالعرب، ج ۱۱، ص ۲۸۹؛ المعجمالوسیط، ص ۷۵۶، «قلّ».</ref> در اصطلاح [[علوم سیاسی]] برای استقلال تعاریفی متفاوت ارائه شده است؛ مانند: جدا بودن [[حاکمیت]] یک [[کشور]] از هر نوع [[سلطه]] خارجی و <ref>فرهنگ علوم سیاسی، آقابخشی، ص ۱۵۴. </ref>[[آزادی]] [[اراده]] ملّی برای [[اداره امور]] داخلی و خارجی خود که از خلال سازمان [[سیاسی]] [[دولت]] پدیدار میشود.<ref>ر. ک: فرهنگ علوم سیاسی، علی بابایی، ج ۲، ص ۴۵، ۶۱؛ فرهنگ واژههای انقلاب، ص ۸۴. </ref> میل به سلطهجویی در [[سرشت انسان]] قرار دارد و این میل در دولتها نیز تجلّی مییابد، بهگونهای که در پی [[مطیع]] ساختن دیگران و بهرهبرداری از منابع و امکانات آنان است. از سوی دیگر میل به استقلال نیز [[فطری]] انسانهاست و [[جوامع]] و دولتهای گوناگون در پی [[هویت]] و استقلال عملی خویش هستند. <ref>استقلال و ضرورتهای جدید، ج ۱۱. </ref> استقلال از ارزشهای مسلّم [[انسانی]]، عامل [[عزت]] و [[سربلندی]] [[انسانها]] و جوامع و نبود آن، نشانی از [[ذلت]] و [[زبونی]] آنان است.<ref>اندیشههای فقهی سیاسی، ص ۴۸۳؛ مقایسه تئوریهای وابستگی، ص ۱۷۰. </ref> برخی با استناد به اینکه دولت [[شخصیت]] ترکیب یافته از افراد است <ref>حقوق بینالملل اسلامی، فارسی، ص ۱۰۸ ـ ۱۰۹؛ حقوق بینالملل اسلامی، خلیلیان، ص ۱۴۵ ـ ۱۵۱. </ref> گفتهاند: چنانکه استقلال[[حق]] هر فرد است، حق دولت نیز هست.
| |
|
| |
| بسیاری از [[دانشمندان]] سیاسی، ریشه همه عقب ماندگیهای جوامع و ملتها را در [[وابستگی]] به [[استعمار]] دیده و استقلال را کلید حل [[مشکلات]] قلمداد کردهاند،<ref> استقلال و ضرورتهای جدید، ص ۶۲. </ref> زیرا محور [[خط مشی]] کشورهای تحت سلطه به جای [[منافع]] خودشان، [[منافع]] کشورهای سلطهگر است. <ref>اندیشههای فقهی سیاسی، ص ۴۸۳. </ref> [[استقلال]] با جنبههای مختلف [[فرهنگی]] و [[اقتصادی]] آن در نگاه [[اسلام]] با دو مفهوم "[[دارالاسلام]]" و "[[دارالکفر]]" [[ارتباط]] پیدا میکند، زیرا مرزبندیهای جدید جغرافیایی ملاک مناسبی برای استقلال نیست. در تعریف و محدوده واژگان ذکر شده دیدگاههای گوناگونی ارائه شده <ref>آثارالحرب، ص ۱۶۹ ـ ۱۷۰؛ ر. ک: فقه، ش ۱۰ سال ۷۵، ص ۲۲ ـ ۱۱۱؛ مقایسه تئوریهای وابستگی، ص ۱۳۲ ـ ۱۳۵. </ref> که از مجموع آنها میتوان چنین نتیجه گرفت که ملاک دارالاسلام و دارالکفر [[اجرا]] و [[عدم اجرای قوانین الهی]] است. دارالاسلام به سرزمینی گفته میشود که [[شریعت اسلامی]] در آن پیاده میشود و [[حاکم]] [[مسلمانی]] بر آن [[حکمرانی]] میکند و همه افراد [[جامعه]] در برابر [[حکومت اسلامی]] [[تسلیم]] هستند. و دارالکفر به سرزمینهایی گفته میشود که [[احکام اسلامی]] در آن جاری نیست و [[مسلمانان]] در آنجا [[حاکمیت]] و [[سلطه]] ندارند. براساس این مرزبندی است که [[قرآن]] مسلمانان را از خطر [[وابستگی]] برحذر داشته و دستیابی به استقلال را در [[آیات]] زیادی بیان میکند.
| |
|
| |
| ==واژهها و مفاهیم در موضوع استقلال==
| |
| در [[قرآن کریم]] واژه استقلال به [[صراحت]] نیامده؛ ولی این مفهوم از برخی واژهها، تعبیرها و موضوعات قابل استفاده است؛ مانند: [[عزّت]] مسلمانان {{متن قرآن|الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَيَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا}}<ref>«همان کسانی که به جای مؤمنان، کافران را دوست میگزینند؛ آیا عزّت را نزد آنان میجویند با آنکه بیگمان عزّت همه از آن خداوند است» سوره نساء، آیه ۱۳۹.</ref>، {{متن قرآن|مَنْ كَانَ يُرِيدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِيعًا إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ وَالَّذِينَ يَمْكُرُونَ السَّيِّئَاتِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَمَكْرُ أُولَئِكَ هُوَ يَبُورُ}}<ref>«هر که عزّت میخواهد (بداند که) عزّت همگی از آن خداوند است؛ سخن پاک به سوی او بالا میرود و کردار نیکو آن را فرا میبرد و آنان که نیرنگهای بد میبازند عذابی سخت خواهند داشت و نیرنگ آنان خود از میان خواهد رفت» سوره فاطر، آیه ۱۰.</ref>، {{متن قرآن|يَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنَا إِلَى الْمَدِينَةِ لَيُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«میگویند: چون به مدینه باز گردیم، فراپایهتر، فرومایهتر را از آنجا بیرون خواهد راند؛ با آنکه فراپایگی تنها از آن خداوند و پیامبر او و مؤمنان است امّا منافقان نمیدانند» سوره منافقون، آیه ۸.</ref>، [[نفی سبیل]] [[کافران]] {{متن قرآن|الَّذِينَ يَتَرَبَّصُونَ بِكُمْ فَإِنْ كَانَ لَكُمْ فَتْحٌ مِنَ اللَّهِ قَالُوا أَلَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ وَإِنْ كَانَ لِلْكَافِرِينَ نَصِيبٌ قَالُوا أَلَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَيْكُمْ وَنَمْنَعْكُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا}}<ref>«آنان که چشم بر شما دارند، اگر از سوی خداوند پیروزییی بهره شما گردد، میگویند: آیا با شما نبودیم؟ و اگر کافران را بهرهای باشد، میگویند آیا ما بر شما دست نیافتهایم و شما را از (گزند) مؤمنان باز نداشتهایم؟ آری، خداوند در روز رستخیز میان شما داوری خواهد کرد و هرگز خداوند برای کافران به زیان مؤمنان راهی نمیگشاید» سوره نساء، آیه ۱۴۱.</ref>، نپذیرفتن سلطه و [[سرپرستی]] کافران {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاء بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ فَتَرَى الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ يُسَارِعُونَ فِيهِمْ يَقُولُونَ نَخْشَى أَن تُصِيبَنَا دَائِرَةٌ فَعَسَى اللَّهُ أَن يَأْتِيَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِّنْ عِندِهِ فَيُصْبِحُواْ عَلَى مَا أَسَرُّواْ فِي أَنفُسِهِمْ نَادِمِينَ }}<ref>«ای مؤمنان! یهودیان و مسیحیان را دوست مگیرید که آنان (در برابر شما) هوادار یکدیگرند و هر کس از شما آنان را دوست بگیرد از آنان است؛ بیگمان خداوند گروه ستمگران را راهنمایی نمیکند آنگاه بیماردلان را خواهی دید که برای آنان سر و دست میشکنند؛ میگویند بیم داریم که بلایی به ما رسد ؛ بسا خداوند پیروزی یا امری (دیگر، پیش) آورد تا آنان از آنچه در دل مینهفتند پشیمان گردند» سوره مائده، آیه ۵۱-۵۲.</ref>، عدم میل و [[اعتماد]] به کافران {{متن قرآن|وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ}}<ref>«و به ستمگران مگرایید که آتش (دوزخ) به شما رسد در حالی که شما را در برابر خداوند، سروری نباشد، آنگاه یاری نخواهید شد» سوره هود، آیه ۱۱۳.</ref>، [[پیروی]] نکردن از [[اهل کتاب]] و [[مشرکان]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِن تُطِيعُواْ الَّذِينَ كَفَرُواْ يَرُدُّوكُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ فَتَنقَلِبُواْ خَاسِرِينَ بَلِ اللَّهُ مَوْلاكُمْ وَهُوَ خَيْرُ النَّاصِرِينَ }}<ref>«ای مؤمنان! اگر از کافران پیروی کنید شما را به (باورهای) گذشتهتان (در جاهلیت) باز میگردانند و از زیانکاران میگردید آری، خداوند، سرور شما و او بهترین یاریکنندگان است» سوره آل عمران، آیه ۱۴۹-۱۵۰.</ref>؛ {{متن قرآن|وَأَنِ احْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَاحْذَرْهُمْ أَنْ يَفْتِنُوكَ عَنْ بَعْضِ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ أَنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُصِيبَهُمْ بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ النَّاسِ لَفَاسِقُونَ}}<ref>«و در میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن و از خواستههای آنان پیروی مکن و از آنان بپرهیز مبادا تو را در برخی از آنچه خداوند به سوی تو فرو فرستاده است به فتنه اندازند و اگر رو برتابند بدان که خداوند جز این نمیخواهد که آنان را به برخی از گناهانشان گرفتار سازد و بیگمان بسیاری از مردم نافرمانند» سوره مائده، آیه ۴۹.</ref>، روی پای خود ایستادن {{متن قرآن|مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا}}<ref>«محمد، پیامبر خداوند است و آنان که با ویاند، بر کافران سختگیر، میان خویش مهربانند؛ آنان را در حال رکوع و سجود میبینی که بخشش و خشنودییی از خداوند را خواستارند؛ نشان (ایمان) آنان در چهرههایشان از اثر سجود، نمایان است، داستان آنان در تورات همین است و داستان آنان در انجیل مانند کشتهای است که جوانهاش را برآورد و آن را نیرومند گرداند و ستبر شود و بر ساقههایش راست ایستد، به گونهای که دهقانان را به شگفتی آورد تا کافران را با آنها به خشم انگیزد، خداوند به کسانی از آنان که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند نوید آمرزش و پاداشی سترگ داده است» سوره فتح، آیه ۲۹.</ref>، نداشتن [[دوستی]] صمیمانه با مشرکان {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا بِطَانَةً مِنْ دُونِكُمْ لَا يَأْلُونَكُمْ خَبَالًا وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآيَاتِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ هَا أَنْتُمْ أُولَاءِ تُحِبُّونَهُمْ وَلَا يُحِبُّونَكُمْ وَتُؤْمِنُونَ بِالْكِتَابِ كُلِّهِ وَإِذَا لَقُوكُمْ قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا عَضُّوا عَلَيْكُمُ الْأَنَامِلَ مِنَ الْغَيْظِ قُلْ مُوتُوا بِغَيْظِكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ}}<ref>«ای مؤمنان! کسانی از غیر خودتان را محرم راز مگیرید که از هیچ تباهی در حقّ شما کوتاهی نمیکنند و دوست میدارند شما در سختی به سر برید؛ کینه از گفتارشان هویداست و آنچه دلهایشان پنهان میدارند، بزرگتر است، بیگمان ما آیات (خود) را برای شما روشن گفتهایم هان! این شمایید که آنان را دوست میدارید و (آنان) شما را دوست نمیدارند و شما به تمام کتاب ایمان دارید (و آنان ندارند) و چون با شما روبهرو شوند میگویند: ما ایمان آوردهایم و چون به خلوت روند سرانگشتان را از خشم بر شما (به دندان) میگزند؛ بگو به خشم خود بمیرید؛ خداوند به اندیشهها داناست» سوره آل عمران، آیه ۱۱۸-۱۱۹.</ref>؛ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَكُمْ هُزُوًا وَلَعِبًا مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَالْكُفَّارَ أَوْلِيَاءَ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! آنان را که دینتان را به ریشخند و بازی میگیرند- یعنی کسانی را که پیش از شما به آنان کتاب داده شده است و (یا) کافران را- سرور مگیرید و اگر مؤمنید از خداوند پروا کنید» سوره مائده، آیه ۵۷.</ref> و آیاتی که [[دشمنی]] کافران و مشرکان با مسلمانان را گوشزد میکند و خواستار [[هوشیاری]] مسلمانان در برابر نقشهها و توطئههای آنان است. {{متن قرآن|مَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَلَا الْمُشْرِكِينَ أَنْ يُنَزَّلَ عَلَيْكُمْ مِنْ خَيْرٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَاللَّهُ يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ مَا نَنسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِن وَلِيٍّ وَلاَ نَصِيرٍ أَمْ تُرِيدُونَ أَن تَسْأَلُواْ رَسُولَكُمْ كَمَا سُئِلَ مُوسَى مِن قَبْلُ وَمَن يَتَبَدَّلِ الْكُفْرَ بِالإِيمَانِ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاء السَّبِيلِ وَدَّ كَثِيرٌ مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يَرُدُّونَكُم مِّن بَعْدِ إِيمَانِكُمْ كُفَّاراً حَسَدًا مِّنْ عِندِ أَنفُسِهِم مِّن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُواْ وَاصْفَحُواْ حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ }}<ref>«کافران از اهل کتاب و مشرکان، خوش ندارند که از پروردگارتان، خیری بر شما فرو فرستاده شود، ولی خداوند هر کس را بخواهد به بخشایش خود، ویژگی میدهد و خداوند، دارای بخشش سترگ است اگر آیهای را نسخ کنیم یا (حکم) آن را واپس افکنیم به از آن یا همگون آن را میآوریم؛ آیا ندانستهای که خداوند بر هر کاری تواناست؟ آیا ندانستهای فرمانفرمایی آسمانها و زمین از آن خداوند است و جز خداوند یار و یاوری ندارید؟ آیا بر آنید که از پیامبرتان درخواست کنید چنان که پیشتر از موسی در خواست شد؟و آنکه کفر را جایگزین ایمان کند، بیشک راه میانه را گم کرده است. بسیاری از اهل کتاب با آنکه حق برای آنان روشن است، از رشکی در درون جانشان، خوش دارند که شما را از پس ایمان به کفر بازگردانند ؛ باری، (از آنان) درگذرید و چشم بپوشید تا (زمانی که) خداوند فرمان خویش را (پیش) آورد که خداوند بر هر کاری تواناست» سوره بقره، آیه ۱۰۵-۱۰۹.</ref>؛ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ بِطَانَةً مِّن دُونِكُمْ لاَ يَأْلُونَكُمْ خَبَالاً وَدُّواْ مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الآيَاتِ إِن كُنتُمْ تَعْقِلُونَ هَاأَنتُمْ أُولاء تُحِبُّونَهُمْ وَلاَ يُحِبُّونَكُمْ وَتُؤْمِنُونَ بِالْكِتَابِ كُلِّهِ وَإِذَا لَقُوكُمْ قَالُواْ آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا عَضُّواْ عَلَيْكُمُ الأَنَامِلَ مِنَ الْغَيْظِ قُلْ مُوتُواْ بِغَيْظِكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ إِن تَمْسَسْكُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَإِن تُصِبْكُمْ سَيِّئَةٌ يَفْرَحُواْ بِهَا وَإِن تَصْبِرُواْ وَتَتَّقُواْ لاَ يَضُرُّكُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ بِمَا يَعْمَلُونَ مُحِيطٌ }}<ref>«ای مؤمنان! کسانی از غیر خودتان را محرم راز مگیرید که از هیچ تباهی در حقّ شما کوتاهی نمیکنند و دوست میدارند شما در سختی به سر برید؛ کینه از گفتارشان هویداست و آنچه دلهایشان پنهان میدارند، بزرگتر است، بیگمان ما آیات (خود) را برای شما روشن گفتهایم اگر خرد ورزید. هان! این شمایید که آنان را دوست میدارید و (آنان) شما را دوست نمیدارند و شما به تمام کتاب ایمان دارید (و آنان ندارند) و چون با شما روبهرو شوند میگویند: ما ایمان آوردهایم و چون به خلوت روند سرانگشتان را از خشم بر شما (به دندان) میگزند؛ بگو به خشم خود بمیرید؛ خداوند به اندیشهها داناست. چون نیکییی به شما رسد آنان را غمگین میکند و چون بدییی دامنگیرتان شود از آن شادمان میشوند؛ و اگر شکیبایی کنید و پرهیزگاری ورزید نیرنگ آنان به شما هیچ زیانی نخواهد رساند؛ که خداوند آنچه را انجام میدهند فراگیر است» سوره آل عمران، آیه ۱۱۸-۱۲۰.</ref>؛ {{متن قرآن|كَيْفَ وَإِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ لَا يَرْقُبُوا فِيكُمْ إِلًّا وَلَا ذِمَّةً يُرْضُونَكُمْ بِأَفْوَاهِهِمْ وَتَأْبَى قُلُوبُهُمْ وَأَكْثَرُهُمْ فَاسِقُونَ}}<ref>«چگونه (به پیمان خود وفادار باشند)؟ حال آنکه اگر بر شما پیروز گردند نه پیوندی را درباره شما پاس میدارند و نه پیمانی را؛ با زبان خود خشنودتان میکنند و دلهای آنان (شما را) پس میزند و بیشتر آنان نافرمانند» سوره توبه، آیه ۸.</ref> اکنون هر یک از این واژگان و موضوعات بهطور گذرا بررسی میشود.
| |
| ===[[عزت]]===
| |
| [[قرآن کریم]] عزت و [[برتری]] را ویژه [[خداوند]] و فرستاده وی و [[مؤمنان]] میداند. {{متن قرآن|الْحَمْدُ لِلَّهِ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَاعِلِ الْمَلَائِكَةِ رُسُلًا أُولِي أَجْنِحَةٍ مَثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ يَزِيدُ فِي الْخَلْقِ مَا يَشَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>«سپاس خداوند را، آفریننده آسمانها و زمین، همان که فرشتگان دارنده دو دو، و سه سه، و چهار چهار، بال را پیامرسان گمارده است؛ در آفرینش هر چه بخواهد میافزاید، بیگمان خداوند بر هر کاری تواناست» سوره فاطر، آیه ۱.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَا يَحْزُنْكَ قَوْلُهُمْ إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ}}<ref>«گفتار آنان تو را اندوهگین نگرداند که عزّت یکسره از آن خداوند است، او شنوای داناست» سوره یونس، آیه ۶۵.</ref>، {{متن قرآن|يَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنَا إِلَى الْمَدِينَةِ لَيُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«میگویند: چون به مدینه باز گردیم، فراپایهتر، فرومایهتر را از آنجا بیرون خواهد راند؛ با آنکه فراپایگی تنها از آن خداوند و پیامبر او و مؤمنان است امّا منافقان نمیدانند» سوره منافقون، آیه ۸.</ref> بر اساس [[آیات]] {{متن قرآن|بَشِّرِ الْمُنَافِقِينَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاء مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَيَبْتَغُونَ عِندَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا وَقَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ أَنْ إِذَا سَمِعْتُمْ آيَاتِ اللَّهِ يُكْفَرُ بِهَا وَيُسْتَهْزَأُ بِهَا فَلاَ تَقْعُدُواْ مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُواْ فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ إِنَّكُمْ إِذًا مِّثْلُهُمْ إِنَّ اللَّهَ جَامِعُ الْمُنَافِقِينَ وَالْكَافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعًا }}<ref>«به منافقان نوید ده که عذابی دردناک خواهند داشت! همان کسانی که به جای مؤمنان، کافران را دوست میگزینند؛ آیا عزّت را نزد آنان میجویند با آنکه بیگمان عزّت همه از آن خداوند است. و (خداوند) در این کتاب بر شما (پیشتر آیهای) فرو فرستاده است که چون شنیدید آیات خداوند (از سوی کسانی) انکار و ریشخند میشود با آنان منشینید تا در گفت و گویی جز آن درآیند که در آن صورت بیگمان شما (نیز) مانند آنان خواهید بود؛ به راستی خداوند همه منافقان و کافران را یک جا در دوزخ فراهم میآورد» سوره نساء، آیه ۱۳۸-۱۴۰.</ref> [[وابستگی]] به [[کافران]] و پذیرش [[سرپرستی]] آنان موجب [[ذلّت]] و [[عذاب الهی]] و [[پذیرفتن]] [[ولایت]] و سرپرستی خداوند و [[گسستن]] از ولایت غیر او سبب [[عزّت]] فرد و [[جامعه]] میشود<ref>جامعالبیان، مج۴، ج۴، ص۴۴۲ ـ ۴۴۳؛ مجمعالبیان، ج ۳، ص ۱۹۳ ـ ۱۹۴. </ref>. [[قرآن]] برای تأمین عزت و [[سربلندی]] [[مسلمانان]] و برتری آنان بر کافران و [[حفظ]] و صیانت این موقعیت، مؤمنان را موظف میکند تا از هر کاری که موجب [[سلطه]] و [[سیطره]] کافران گشته و مسلمانان را به وابستگی میکشاند دوری کنند. <ref>احکامالقرآن، جصاص، ج ۲، ص ۴۰۶ ـ ۴۱۰؛ من وحیالقرآن، ج ۷، ص ۵۰۶ ـ ۵۱۳. </ref>
| |
| === [[نفی سبیل]]===
| |
| بر اساس [[آیه]] {{متن قرآن|الَّذِينَ يَتَرَبَّصُونَ بِكُمْ فَإِنْ كَانَ لَكُمْ فَتْحٌ مِنَ اللَّهِ قَالُوا أَلَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ وَإِنْ كَانَ لِلْكَافِرِينَ نَصِيبٌ قَالُوا أَلَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَيْكُمْ وَنَمْنَعْكُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا}}<ref>«آنان که چشم بر شما دارند، اگر از سوی خداوند پیروزییی بهره شما گردد، میگویند: آیا با شما نبودیم؟ و اگر کافران را بهرهای باشد، میگویند آیا ما بر شما دست نیافتهایم و شما را از (گزند) مؤمنان باز نداشتهایم؟ آری، خداوند در روز رستخیز میان شما داوری خواهد کرد و هرگز خداوند برای کافران به زیان مؤمنان راهی نمیگشاید» سوره نساء، آیه ۱۴۱.</ref> خداوند کمترین سلطهای را برای کافران بر مؤمنان [[تشریع]] نکرده و هرگونه [[پیمان]] [[فرهنگی]]، [[سیاسی]]، [[اقتصادی]] و... را که موجب سلطه کافران و وابستگی مسلمانان گردد [[حرام]] و [[باطل]] شمرده است. <ref>القواعد الفقهیه، ج ۱، ص ۱۸۹ ـ ۱۹۰؛ فقه سیاسی اسلام، ص ۳۲۵ ـ ۳۲۹. </ref> [[سبیل]] در لغت به معنای "راه"<ref>مفردات، ص۳۹۵؛ لسانالعرب، ج۶، ص۱۶۲ـ۱۶۳، «سَبَل».</ref> و در این آیه به معانی [[نصر]]، [[حجت]] در [[دنیا]]، حجت در [[آخرت]]، [[سلطه]] اعتباری و سلطه خارجی دانسته شده است. <ref> القواعدالفقهیه، ج ۱، ص ۱۸۹ ـ ۱۹۰؛ کتابالبیع، ص ۷۲۱؛ احکام القرآن، ابن عربی، ج ۱، ص ۵۰۹ ـ ۵۱۰. </ref> [[آیه نفی سبیل]] بیانگر دو جنبه ایجابی و سلبی است: جنبه ایجابی آن بیانگر [[وظیفه]] [[جامعه اسلامی]] و [[حاکمان]] آن در [[حفظ]] [[استقلال]] و از میان برداشتن زمینههای [[وابستگی]] است و جنبه سلبی آن ناظر به [[نفی]] [[سلطه بیگانگان]] بر [[سرنوشت]] [[سیاسی]] [[اجتماعی]] [[مسلمانان]] است. <ref> القواعد الفقهیه، ج ۱، ص ۱۹۰؛ فقه سیاسی اسلام، ص ۳۸۵ ـ ۴۰۰. </ref> بر اساس مفاد حرف نفی "لن" که به معنای نفی ابد است [[کافران]] هیچگاه در هیچ زمینهای شرعا نمیتوانند بر مسلمانان مسلّط شوند و [[نفی سبیل]] بر همه [[روابط]] خارجی در زمینههای گوناگون [[فرهنگی]]، سیاسی، [[اقتصادی]] و نظامی [[حاکمیت]] دارد و همه روابط باید بر این پایه [[استوار]] باشد و با آن ارزیابی گردد. <ref>فقه سیاسی اسلام، ص ۳۲۵ ـ ۳۲۹. </ref>
| |
|
| |
| === نفی [[ربوبیت]] غیر [[خدا]]===
| |
| اتخاذ ارباب و پذیرش [[اراده]] و [[سلطه]] دیگران با [[توحید]] ناسازگار است و [[انسان]] را به [[شرک]] [[مبتلا]] میسازد: {{متن قرآن|قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ}}<ref>«بگو: ای اهل کتاب! بیایید بر کلمهای که میان ما و شما برابر است همداستان شویم که: جز خداوند را نپرستیم و چیزی را شریک او ندانیم و یکی از ما، دیگری را به جای خداوند، به خدایی نگیرد پس اگر روی گرداندند بگویید: گواه باشید که ما مسلمانیم» سوره آل عمران، آیه ۶۴.</ref>، بنابراین، [[آزادی سیاسی]] و [[حق اطاعت]] از نظامهای سیاسی و نهاد [[قدرت]]، مشروط به آن است که موجب "اتخاذ ارباب" نشود و در برابر [[ربوبیّت]] [[تشریعی]] [[خداوند]] نباشد. به گفته [[سید قطب]]، در این جهت تفاوتی میان نظامهای [[دیکتاتوری]] با نظامهای [[دموکراسی]] نیست و همگی ارباب زمینیاند که انسان را به رقّیت و [[عبودیّت]] خویش میخوانند و تنها [[نظام اسلامی]] و [[توحیدی]] است که میتواند [[بشر]] را رهانیده و به او [[آزادی]] [[واقعی]] ببخشد. <ref>فی ظلال القرآن، ج ۱، ص ۴۷. </ref> بر اساس [[آیه]] پیشگفته خداوند[[سلطه]] و [[استعمار]] فرهنگی و [[فکری]] را یک نوع [[عبودیت]] و [[پرستش]] میداند و همان گونه که با شرک و [[بتپرستی]] [[مبارزه]] میکند با استعمار [[فکری]] و [[سلطه]] [[فرهنگی]] نیز میجنگد. <ref>نمونه، ج ۲، ص ۵۹۵. </ref>
| |
| === [[اعتماد]] و [[تکیه]] نکردن به [[کافران]]===
| |
| [[مسلمانان]] نباید بر [[ستمگران]] تکیه و اعتماد کنند: {{متن قرآن|وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ}}<ref>«و به ستمگران مگرایید که آتش (دوزخ) به شما رسد در حالی که شما را در برابر خداوند، سروری نباشد، آنگاه یاری نخواهید شد» سوره هود، آیه ۱۱۳.</ref> تکیه و اعتماد بر ستمگران در شکل [[وابستگی]] آشکار میگردد و وابستگی فرهنگی، [[سیاسی]] یا [[اقتصادی]] نتیجهای جز [[اسارت]] و [[استثمار]] و نابودی [[استقلال]] ندارد.<ref>نمونه، ج ۹، ص ۲۲۰ ـ ۲۲۱؛ المنیر، ج ۲، ص ۱۶۷ ـ ۱۶۸؛ من وحی القرآن، ج ۱۲، ص ۱۴۰ ـ ۱۴۲. </ref>
| |
| === روی پای خود ایستادن===
| |
| به گزارش [[قرآن]] [[اصحاب خاص]] [[پیامبر]]{{صل}} در [[انجیل]] به زراعتی [[تشبیه]] شدهاند که جوانههای آن به تدریج نیرومند شده و بر پای خود ایستاده است، بهگونهای که کشاورزان را به [[شگفتی]] وا میدارد: {{متن قرآن|مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا}}<ref>«محمد، پیامبر خداوند است و آنان که با ویاند، بر کافران سختگیر، میان خویش مهربانند؛ آنان را در حال رکوع و سجود میبینی که بخشش و خشنودییی از خداوند را خواستارند؛ نشان (ایمان) آنان در چهرههایشان از اثر سجود، نمایان است، داستان آنان در تورات همین است و داستان آنان در انجیل مانند کشتهای است که جوانهاش را برآورد و آن را نیرومند گرداند و ستبر شود و بر ساقههایش راست ایستد، به گونهای که دهقانان را به شگفتی آورد تا کافران را با آنها به خشم انگیزد، خداوند به کسانی از آنان که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند نوید آمرزش و پاداشی سترگ داده است» سوره فتح، آیه ۲۹.</ref>.<ref>مجمع البیان، ج ۹، ص ۱۹۲؛ نمونه، ج ۲۲، ص ۱۱۵ ـ ۱۱۷. </ref> این [[تمثیل]]، به ویژه با توجه به تعبیر {{متن قرآن|فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ}} اشارهای گویا به استقلال [[جامعه اسلامی]] دارد.
| |
| === [[نهی]] از [[سرپرستی]] کافران===
| |
| "وَلاء" و "توالی" در لغت به معنای نزدیکی دو چیز به یکدیگر بدون فاصله، [[محبّت]] و [[صداقت]] و "[[ولیّ]]" به معنای شخص مددکاری است که بر آنچه تحت سرپرستی اوست سلطه دارد، بهطوری که [[حق تصرف]] تام در آن را داشته باشد،<ref>مفردات، ص ۸۸۵؛ لسان العرب، ج ۱۵، ص ۴۰۱ ـ ۴۰۳؛ التحقیق، ج ۱۳، ص ۲۰۳ ـ ۲۰۶. «ولی»</ref> بر این اساس، قرآن برای [[حفظ]] استقلال و [[آزادی]]، [[جوامع اسلامی]] را از [[پذیرش ولایت]] و سرپرستی کافران نهی کرده است {{متن قرآن|لَا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ}}<ref>«مؤمنان نباید کافران را به جای مؤمنان دوست گیرند و هر که چنین کند با خداوند هیچ رابطهای ندارد مگر آنکه (بخواهید) به گونهای از آنان تقیّه کنید و خداوند، شما را از خویش پروا میدهد و بازگشت (هر چیز) به سوی خداوند است» سوره آل عمران، آیه ۲۸.</ref>، {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَتُرِيدُونَ أَنْ تَجْعَلُوا لِلَّهِ عَلَيْكُمْ سُلْطَانًا مُبِينًا}}<ref>«ای مؤمنان! کافران را به جای مؤمنان دوست نگیرید، آیا برآنید تا برای خداوند بر خویش حجّتی روشن قرار دهید؟» سوره نساء، آیه ۱۴۴.</ref>، {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! یهودیان و مسیحیان را دوست مگیرید که آنان (در برابر شما) هوادار یکدیگرند و هر کس از شما آنان را دوست بگیرد از آنان است؛ بیگمان خداوند گروه ستمگران را راهنمایی نمیکند» سوره مائده، آیه ۵۱.</ref>، {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَكُمْ هُزُوًا وَلَعِبًا مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَالْكُفَّارَ أَوْلِيَاءَ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! آنان را که دینتان را به ریشخند و بازی میگیرند- یعنی کسانی را که پیش از شما به آنان کتاب داده شده است و (یا) کافران را- سرور مگیرید و اگر مؤمنید از خداوند پروا کنید» سوره مائده، آیه ۵۷.</ref>، زیرا [[ولایت]] و سرپرستی کافران موجب دخالت و تصرّف آنان در [[شئون]] مسلمانان و زمینه [[خروج]] مسلمانان از [[مسیر حق]] و وابستگی آنان به [[کافران]] میشود،<ref>المیزان، ج ۵، ص ۳۶۸ ـ ۳۷۴. </ref> ازاینرو [[قرآن کریم]] در خطابهای گوناگون از [[پیامبر]] و [[مسلمانان]] خواسته تا از خواهشها و [[تمایلات]] دشمنانِ [[دین خدا]] [[پیروی]] نکنند {{متن قرآن|وَأَنِ احْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَاحْذَرْهُمْ أَنْ يَفْتِنُوكَ عَنْ بَعْضِ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ أَنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُصِيبَهُمْ بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ النَّاسِ لَفَاسِقُونَ}}<ref>«و در میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن و از خواستههای آنان پیروی مکن و از آنان بپرهیز مبادا تو را در برخی از آنچه خداوند به سوی تو فرو فرستاده است به فتنه اندازند و اگر رو برتابند بدان که خداوند جز این نمیخواهد که آنان را به برخی از گناهانشان گرفتار سازد و بیگمان بسیاری از مردم نافرمانند» سوره مائده، آیه ۴۹.</ref>، {{متن قرآن|فَلِذَلِكَ فَادْعُ وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَقُلْ آمَنْتُ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ كِتَابٍ وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ اللَّهُ رَبُّنَا وَرَبُّكُمْ لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ لَا حُجَّةَ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ اللَّهُ يَجْمَعُ بَيْنَنَا وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ}}<ref>«پس به همین (یگانگی مردم را) فرا خوان و چنان که فرمان یافتهای پایداری کن و از هوسهای آنان پیروی مکن و بگو: به هر کتابی که خداوند فرو فرستاده است ایمان دارم و فرمان یافتهام که میان شما دادگری کنم، خداوند پروردگار ما و شماست، کردارهای ما از آن ما و کردارهای شما از آن شما، هیچ چالشی میان ما و شما نیست، خداوند میان ما را جمع میگرداند و بازگشت (هر چیز) به سوی اوست» سوره شوری، آیه ۱۵.</ref> و درباره تلاش کفرپیشگان برای واداشتن [[جامعه اسلامی]] به [[پیروی]] از خود هشدار میدهد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تُطِيعُوا فَرِيقًا مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ يَرُدُّوكُمْ بَعْدَ إِيمَانِكُمْ كَافِرِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! اگر از دستهای از کسانی که به آنان کتاب داده شده است فرمانبرداری کنید شما را پس از ایمانتان به کفر باز میگردانند» سوره آل عمران، آیه ۱۰۰.</ref>.<ref> مواهب الرحمن، ج ۶، ص ۱۷۷؛ الکاشف، ج ۲، ص ۱۲۰؛ فی ظلال القرآن، ج ۲، ص ۹۰۳ ـ ۹۰۴. </ref> و [[حفظ]] [[استقلال]] را در [[بیاعتنایی]] به [[خشنودی]] کافران در پیروی از آنان میداند {{متن قرآن|وَلَئِنْ أَتَيْتَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ بِكُلِّ آيَةٍ مَا تَبِعُوا قِبْلَتَكَ وَمَا أَنْتَ بِتَابِعٍ قِبْلَتَهُمْ وَمَا بَعْضُهُمْ بِتَابِعٍ قِبْلَةَ بَعْضٍ وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّكَ إِذًا لَمِنَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و اگر برای اهل کتاب هر نشانهای بیاوری از قبله تو پیروی نخواهند کرد و تو هم پیرو قبله آنان نخواهی بود و آنها نیز پیرو قبله یکدیگر نخواهند بود؛ و اگر تو پس از (وحی و) دانشی که به تو رسیده است، از خواست آنان پیروی کنی، در آن صورت بیگمان از ستمکارانی» سوره بقره، آیه ۱۴۵.</ref>.<ref>جامعالبیان، مج ۲، ج ۲، ص ۳۴ ـ ۳۵؛ التحریر والتنویر، ج ۲، ص ۲۷ ـ ۲۸. </ref>
| |
| === [[تحریم]] رابطه دوستانه و صمیمی با کافران===
| |
| در آیاتی از [[قرآن]] مسلمانان از [[دوستی]] با [[اهل کتاب]] و کافران ـ که [[زمینهساز]] [[سلطه]] و [[حاکمیت]] آنان و [[نفی]] استقلال مسلمانان است ـ برحذر داشته شدهاند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا بِطَانَةً مِنْ دُونِكُمْ لَا يَأْلُونَكُمْ خَبَالًا وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآيَاتِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! کسانی از غیر خودتان را محرم راز مگیرید که از هیچ تباهی در حقّ شما کوتاهی نمیکنند و دوست میدارند شما در سختی به سر برید؛ کینه از گفتارشان هویداست و آنچه دلهایشان پنهان میدارند، بزرگتر است، بیگمان ما آیات (خود) را برای شما روشن گفتهایم» سوره آل عمران، آیه ۱۱۸.</ref> و نیز {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَتُرِيدُونَ أَنْ تَجْعَلُوا لِلَّهِ عَلَيْكُمْ سُلْطَانًا مُبِينًا}}<ref>«ای مؤمنان! کافران را به جای مؤمنان دوست نگیرید، آیا برآنید تا برای خداوند بر خویش حجّتی روشن قرار دهید؟» سوره نساء، آیه ۱۴۴.</ref>؛ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! یهودیان و مسیحیان را دوست مگیرید که آنان (در برابر شما) هوادار یکدیگرند و هر کس از شما آنان را دوست بگیرد از آنان است؛ بیگمان خداوند گروه ستمگران را راهنمایی نمیکند» سوره مائده، آیه ۵۱.</ref> واژه {{متن قرآن|بِطَانَةً}} به معنای [[لباس]] زیر <ref>التحقیق، ج ۱، ص ۲۹۲ ـ ۲۹۳؛ مفردات، ص ۱۳۰. «بطن».</ref> و در اینجا کنایه از این است که کافران و [[بیگانگان]] نباید [[محرم اسرار]] مسلمانان قرار گیرند، زیرا دوستی و [[اعتماد]] و [[وابستگی]] به بیگانگان موجب نابودی [[خرد]] مسلمانان میشود. <ref>جامعالبیان، مج ۳، ج ۴، ص ۸۰ ـ ۸۲؛ البصائر، ج ۴۵، ص ۴۳۵ ـ ۴۳۶؛ من وحیالقرآن، ج ۶، ص ۲۳۷ ـ ۲۳۸</ref>
| |
|
| |
| ==استقلال [[فرهنگی]]==
| |
| موجودیت هر [[جامعه]] از استقلال فرهنگی آن نشئت میگیرد و [[فرهنگ]] اصلیترین نقش را در کسب استقلال همه جانبه و حفظ و استمرار آن ایفا میکند. <ref>ر. ک: پیرامون انقلاب اسلامی، ص ۱۵۸ ـ ۱۶۵؛ مقایسه تئوریهای وابستگی، ص ۶۴. </ref> اگر [[انسان]] از نظر [[اندیشه]] مستقل نباشد و چنانچه از [[وابستگی]] [[فرهنگی]] [[رهایی]] حاصل نشود [[نجات]] از سایر وابستگیهای [[سیاسی]]، [[اقتصادی]] و... امکان ندارد.
| |
|
| |
| [[قرآن کریم]] بر خلاف کسانی که اصلیترین بُعد وابستگی را وابستگی اقتصادی میپندارند،<ref>مقایسه تئوریهای وابستگی، ص ۱۶۸. </ref> وابستگی [[فکری]] را سرچشمه دیگر وابستگیها معرفی میکند،<ref> ر. ک: پیرامون انقلاب اسلامی، ص ۱۵۸ ـ ۱۶۵. </ref> ازاینرو نخستین [[شعار]] و [[پیام]] همه [[پیامبران الهی]] به عنوان محوریترین اصل، شعار {{متن حدیث|قُولُوا: لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، تُفْلِحُوا}} است تا [[فکر]] [[بشر]] [[آزاد]] گشته و غل و زنجیرها شکسته شود: {{متن قرآن|الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>«همان کسان که از فرستاده پیامآور درس ناخوانده پیروی میکنند، همان که (نام) او را نزد خویش در تورات و انجیل نوشته مییابند؛ آنان را به نیکی فرمان میدهد و از بدی باز میدارد و چیزهای پاکیزه را بر آنان حلال و چیزهای ناپاک را بر آنان حرام میگرداند و بار (تکلیف) های گران و بندهایی را که بر آنها (بسته) بود از آنان برمیدارد، پس کسانی که به او ایمان آورده و او را بزرگ داشته و بدو یاری رساندهاند و از نوری که همراه وی فرو فرستاده شده است پیروی کردهاند رستگارند» سوره اعراف، آیه ۱۵۷.</ref>.<ref>مبانی سیاست در اسلام، ص ۴۶۰. </ref>
| |
|
| |
| ==راههای [[حفظ]] [[استقلال]] فرهنگی==
| |
| === [[مبارزه]] با [[ارتداد]]===
| |
| [[خداوند]] در [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تُطِيعُوا الَّذِينَ كَفَرُوا يَرُدُّوكُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ فَتَنْقَلِبُوا خَاسِرِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! اگر از کافران پیروی کنید شما را به (باورهای) گذشتهتان (در جاهلیت) باز میگردانند و از زیانکاران میگردید» سوره آل عمران، آیه ۱۴۹.</ref> نسبت به تلاش کفرپیشگان برای وابسته ساختن [[جامعه]] [[ایمانی]] به خویش هشدار میدهد و ارتداد را پیامد [[اطاعت]] و [[پیروی]] از [[کافران]] میداند<ref> من وحی القرآن، ج ۶، ص ۳۰۸؛ راهنما، ج ۳، ص ۱۰۹ ـ ۱۱۰. </ref> و آیه {{متن قرآن|وَدَّ كَثِيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِكُمْ كُفَّارًا حَسَدًا مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُوا وَاصْفَحُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>«بسیاری از اهل کتاب با آنکه حق برای آنان روشن است، از رشکی در درون جانشان، خوش دارند که شما را از پس ایمان به کفر بازگردانند ؛ باری، (از آنان) درگذرید و چشم بپوشید تا (زمانی که) خداوند فرمان خویش را (پیش) آورد که خداوند بر هر کاری تواناست» سوره بقره، آیه ۱۰۹.</ref> به [[مسلمانان]] [[یادآوری]] میکند که [[اهل کتاب]] نسبت به مسلمانان[[حسد]] ورزیده و همواره میکوشند تا با پیروی از اهل کتاب مسلمانان را [[مرتد]] ساخته و به گذشته تاریک خویش باز گردانند. <ref>جامع البیان، مج ۳، ص ۱۶۳ ـ ۱۶۴؛ مجمعالبیان، ج ۱، ص ۳۵۳. </ref> [[قرآن]] [[دشمنی]] اهل کتاب و [[مشرکان]] با مسلمانان را پایانناپذیر و تنها امری که بتواند [[رضایت]] آنان را جلب کند وابسته ساختن مسلمانان به [[آیین]] و [[فرهنگ]] آنان معرفی میکند: {{متن قرآن|وَلَنْ تَرْضَى عَنْكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِي جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ}}<ref>«و یهودیان و مسیحیان هرگز از تو خشنود نخواهند شد تا آنکه از آیین آنها پیروی کنی. بگو تنها رهنمود خداوند، رهنمود است و اگر تو پس از دانشی که بدان دست یافتهای از خواستههای آنان پیروی کنی از سوی خداوند هیچ یار و یاوری نخواهی داشت» سوره بقره، آیه ۱۲۰.</ref>.<ref>فی ظلال القرآن، ج ۱، ص ۹۹؛ من وحی القرآن، ج ۲، ص ۱۹۵ ـ ۱۹۶. </ref>
| |
| === [[تغییر قبله]]===
| |
| [[رسول خدا]]{{صل}} و مسلمانان ابتدا به سوی [[بیت المقدس]] [[نماز]] میگزارند. [[یهودیان]] مسلمانان را [[سرزنش]] کرده و میگفتند: شما پیرو [[قبله]] ما هستید. [[پیامبر]]{{صل}} از [[وابستگی]] [[دین]] [[مسلمانان]] به [[یهود]] و سرزنشهای آنان [[اندوهگین]] بودند، ازاینرو [[جبرئیل]] آیهای بدین مضمون آورد: ما نگاههای انتظارآمیز تو را برای [[تغییر قبله]] [[مشاهده]] کردیم، پس روی تو را به سوی قبلهای که تو به آن [[راضی]] هستی برمیگردانیم، پس روی خود را به سوی [[مسجد الحرام]] بر گردان: {{متن قرآن|وَلَئِنْ أَتَيْتَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ بِكُلِّ آيَةٍ مَا تَبِعُوا قِبْلَتَكَ وَمَا أَنْتَ بِتَابِعٍ قِبْلَتَهُمْ وَمَا بَعْضُهُمْ بِتَابِعٍ قِبْلَةَ بَعْضٍ وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّكَ إِذًا لَمِنَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و اگر برای اهل کتاب هر نشانهای بیاوری از قبله تو پیروی نخواهند کرد و تو هم پیرو قبله آنان نخواهی بود و آنها نیز پیرو قبله یکدیگر نخواهند بود؛ و اگر تو پس از (وحی و) دانشی که به تو رسیده است، از خواست آنان پیروی کنی، در آن صورت بیگمان از ستمکارانی» سوره بقره، آیه ۱۴۵.</ref>.<ref>من لایحضرهالفقیه، ج ۱، ص ۱۷۸؛ نورالثقلین، ج ۱، ص ۱۳۶. </ref> با تغییر قبله [[استقلال]] [[دینی]] و یکی از [[شعائر]] مسلمانان به [[اثبات]] رسید و پیامبر را [[خشنود]] گردانید. <ref>جامعالبیان، مج۲، ج۲، ص۲۸ ـ ۳۴؛ مواهبالرحمن، ج ۲، ص ۱۵۶ ـ ۱۵۷؛ تفسیر المنار، ج ۲، ص ۲۵؛ المیزان، ج ۱، ص ۳۱۷. </ref>
| |
|
| |
| === [[نفی]] تشبه به [[کافران]] و برقراری [[دوستی]] صمیمانه با آنان===
| |
| [[فرهنگ]] [[فاسد]] و [[انحرافی]] تأثیر ویژهای میگذارد،<ref> راهنما، ج ۶، ص ۲۲۲. </ref> ازاینرو [[خداوند]] در [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ كَفَرُوا وَقَالُوا لِإِخْوَانِهِمْ إِذَا ضَرَبُوا فِي الْأَرْضِ أَوْ كَانُوا غُزًّى لَوْ كَانُوا عِنْدَنَا مَا مَاتُوا وَمَا قُتِلُوا لِيَجْعَلَ اللَّهُ ذَلِكَ حَسْرَةً فِي قُلُوبِهِمْ وَاللَّهُ يُحْيِي وَيُمِيتُ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ}}<ref>«ای مؤمنان! مانند کسانی مباشید که کفر پیشه کردند و در مورد همگنان خویش- هنگامی که سفر رفتند یا جهادگر شدند- گفتند: اینان اگر نزد ما میماندند نمیمردند یا کشته نمیشدند (بگذار چنین بپندارند) تا این (پندار) را خداوند دریغی در دلهایشان کند؛ و این خداوند است که زنده میگرداند و میمیراند و خداوند به آنچه انجام میدهید بیناست» سوره آل عمران، آیه ۱۵۶.</ref> مسلمانان را از همسویی با کافران و [[بیگانگان]] در [[تفکر]]، گفتار و [[کردار]] برحذر میدارد<ref>من وحیالقرآن، ج ۶، ص ۳۳۲ ـ ۳۳۶؛ راهنما، ج ۳، ص ۱۳۵. </ref>. [[پیروی]] از کافران و تشبّه به آنان در [[امور فرهنگی]] و دوستی با آنان {{متن قرآن|وَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ كَمَا كَفَرُوا فَتَكُونُونَ سَوَاءً فَلَا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ أَوْلِيَاءَ حَتَّى يُهَاجِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَخُذُوهُمْ وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَلَا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا}}<ref>«آنها دوست میدارند چنان که خود کافر شدند شما (نیز) کافر میشدید تا با ایشان یگانه میبودید پس هیچیک از آنان را دوست مگیرید تا در راه خداوند هجرت کنند و اگر رویگردان شدند هر کجا آنان را یافتید بگیرید و بکشید و از ایشان یار و یاوری مگیرید» سوره نساء، آیه ۸۹.</ref> موجب [[فساد]] و [[گمراهی]] [[جامعه]] و [[سلطه]] آنان بر مسلمانان، و [[ذلت]] و [[خواری]] در [[دنیا]] و [[آخرت]] میشود. {{متن قرآن|وَأَنِ احْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَاحْذَرْهُمْ أَنْ يَفْتِنُوكَ عَنْ بَعْضِ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ أَنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُصِيبَهُمْ بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ النَّاسِ لَفَاسِقُونَ}}<ref>«و در میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن و از خواستههای آنان پیروی مکن و از آنان بپرهیز مبادا تو را در برخی از آنچه خداوند به سوی تو فرو فرستاده است به فتنه اندازند و اگر رو برتابند بدان که خداوند جز این نمیخواهد که آنان را به برخی از گناهانشان گرفتار سازد و بیگمان بسیاری از مردم نافرمانند» سوره مائده، آیه ۴۹.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْوَاءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِيهِنَّ بَلْ أَتَيْنَاهُمْ بِذِكْرِهِمْ فَهُمْ عَنْ ذِكْرِهِمْ مُعْرِضُونَ}}<ref>«و اگر حقّ از خواستهای آنان پیروی میکرد آسمانها و زمین و هر که در آنهاست به تباهی میافتادند، بلکه ما قرآن را برای آنها آوردهایم اما آنان از قرآن خویش رو گردانند» سوره مؤمنون، آیه ۷۱.</ref>؛ {{متن قرآن|وَمَنْ يُشَاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدَى وَيَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ نُوَلِّهِ مَا تَوَلَّى وَنُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِيرًا}}<ref>«و هر کس پس از آنکه به روشنی رهنمود یافت با پیامبر مخالفت ورزد و از راهی جز راه مؤمنان پیروی کند وی را با آنچه بدان روی آورده است وامینهیم و وی را به دوزخ میافکنیم و این بد پایانهای است!» سوره نساء، آیه ۱۱۵.</ref>.<ref>فی ظلالالقرآن، ج ۱، ص ۱۲۸ ـ ۱۲۹؛ ر. ک: آموزگار جاوید، ص ۱۴۱، ۱۵۳. </ref>
| |
| === دخالت ندادن کافران در امور فرهنگی مسلمانان===
| |
| آیه {{متن قرآن|مَا كَانَ لِلْمُشْرِكِينَ أَنْ يَعْمُرُوا مَسَاجِدَ اللَّهِ شَاهِدِينَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ بِالْكُفْرِ أُولَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ وَفِي النَّارِ هُمْ خَالِدُونَ}}<ref>«مشرکان را نرسد که مساجد خداوند را آباد کنند با آنکه به زیان خویش بر کفر (خود) گواهند؛ کردارهای آنان تباه است و آنان در آتش، جاودانند» سوره توبه، آیه ۱۷.</ref>از شرکت [[مشرکان]] در ساختن [[مساجد]] و بناهای دینی و [[فرهنگی]] مسلمانان [[نهی]] و صلاحیت آنان را در رسیدگی به این امور فرهنگی رد کرده است. و [[آیه]] {{متن قرآن|وَدَّ كَثِيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِكُمْ كُفَّارًا حَسَدًا مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُوا وَاصْفَحُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>«بسیاری از اهل کتاب با آنکه حق برای آنان روشن است، از رشکی در درون جانشان، خوش دارند که شما را از پس ایمان به کفر بازگردانند ؛ باری، (از آنان) درگذرید و چشم بپوشید تا (زمانی که) خداوند فرمان خویش را (پیش) آورد که خداوند بر هر کاری تواناست» سوره بقره، آیه ۱۰۹.</ref> نسبت به توطئههای [[مشرکان]] به [[مسلمانان]] هشدار میدهد و از مسلمانان میخواهد که با [[اهل کتاب]] در [[امور فرهنگی]] و [[دینی]] [[مشورت]] نکنند و از نظرات و [[نصایح]] آنان در این امور [[پیروی]] نکنند. <ref> جامع البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۶۸۱. </ref> {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تُطِيعُوا فَرِيقًا مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ يَرُدُّوكُمْ بَعْدَ إِيمَانِكُمْ كَافِرِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! اگر از دستهای از کسانی که به آنان کتاب داده شده است فرمانبرداری کنید شما را پس از ایمانتان به کفر باز میگردانند» سوره آل عمران، آیه ۱۰۰.</ref>.<ref> جامع البیان، مج ۳، ج ۴، ص ۳۵ ـ ۳۶. </ref>
| |
| === [[هجرت]]===
| |
| [[خداوند]] در آیه ۵۶ عنکبوت / ۲۹ پس از بیان گستردگی [[زمین]] برای [[مهاجرت]]، [[مردم]] را به [[بندگی]] خود فراخوانده است و به آن گروه از مؤمنانی که در سرزمینهای غیر [[اسلامی]] برای عمل به [[وظایف دینی]] و [[تصمیمگیری]] برای مسائل [[زندگی]] خود [[آزادی]] ندارند [[فرمان]] مهاجرت داده و هیچگونه عذری را در پیروی از مشرکان نپذیرفته و مسلمانان را در پذیرش چنین تنگناهایی مقصر میداند: «اِنَّ الَّذینَ تَوَفّهُمُ المَلکَةُ ظالِمی اَنفُسِهِم قالوا فیمَ کُنتُم قالوا کُنّا مُستَضعَفینَ فِیالاَرضِ قالوا اَلَم تَکُن اَرضُ اللّهِ وسِعَةً فَتُهاجِروا فیها.»... ([[نساء]] / ۴، ۹۷) امامباقر{{ع}} نیز فرمودهاند: آیه ۵۶ عنکبوت / ۲۹ میگوید: از [[پادشاهان]] و [[حاکمان]] [[فاسق]] پیروی نکنید و اگر [[هراس]] دارید که شما را از دینتان [[منحرف]] کنند [[سرزمین]] من پهناور است<ref>تفسیر قمی، ج ۲، ص ۱۵۱؛ نورالثقلین، ج ۴، ص ۱۶۷. </ref>
| |
| === [[نهی]] از [[سازش]] و [[تسامح]] در امور [[اعتقادی]] و دینی===
| |
| انعطاف در برخی مسائل [[سیاسی]] ـ به ویژه در [[سیاست خارجی]] ـ برای [[مصالح]] [[جامعه اسلامی]] لازم است؛ اما انعطاف و سازش بر سر اصول و [[مسائل اعتقادی]] و [[فرهنگی]] روا نیست، چنانکه [[خدای سبحان]] در [[آیات]] فراوانی [[پیامبر]] را از هر گونه سازش در اصل اساسی [[توحید]] نهی میکند. ([[اعراف]] / ۷، ۳؛ جاثیه / ۴۵، ۱۹؛ کافرون / ۱۰۹، ۱ ـ ۵) <ref> المیزان، ج ۱۸، ص ۱۶۶ ـ ۱۶۷؛ من وحیالقرآن، ج ۲۰، ص ۳۲۰ ـ ۳۲۱؛ راهنما، ج ۵، ص ۱۵۴. </ref> [[خداوند]] در [[سوره ممتحنه]] از [[ابراهیم]] و برنامههای او به عنوان [[الگو]] و پیشوای بزرگ [[مسلمانان]] یاد میکند و از او سخن میگوید که با نهایت [[قاطعیت]] و بدون هر گونه [[سازش]] و [[تسامح]] از [[دشمنان]] اعلام جدایی و [[بیزاری]] کرد و گفت: ما نه شما را قبول داریم و نه [[آیین]] و مذهبتان را و از شما و آیینتان بیزاری میجوییم (ممتحنه / ۶۰، ۴)؛ <ref>جامع البیان، مج ۱۴، ج ۲۸، ص ۸۰؛ المنیر، ج ۲۸، ص ۱۲۸. </ref> همچنین [[مبتلا]] نشدن به [[سلطه]] و [[برتری]] [[کافران]] را از خداوند درخواست کرد. (ممتحنه / ۶۰، ۵) <ref>جامع البیان، مج ۱۴، ج ۲۸، ص ۸۱ ـ ۸۲. </ref>
| |
|
| |
| ==[[استقلال سیاسی]]==
| |
| هیچ [[انسانی]] [[حق ولایت]] و [[سرپرستی]] بر دیگران را ندارد، زیرا [[ولایت]] و [[حاکمیت]] [[بالاصاله]] از آنِ خدایی است که [[فیض]] هستی را به همگان بخشیده است: «فَاللّهُ هُوَ الوَلیُّ» ([[شوری]] / ۴۲، ۹)، «اِن الحُکمُ اِلاّ لِلّه» (انعام / ۶، ۵۷، ۶۲) و چون [[انسان]] همه [[شئون]] هستی خود را از خداوند دریافت کرده، بر اوست که از خداوند[[پیروی]] کند: «اَطیعُوا اللّهَ واَطیعُواالرَّسولَ واُولِی الاَمرِ مِنکُم.»... ([[نساء]] / ۴، ۵۹) [[اطاعت]] از [[رسولان الهی]] نیز فقط با [[اذن]] خداست: «و ما اَرسَلنا مِن رَسولٍ اِلاّ لِیُطاعَ بِاِذنِ اللّهِ». (نساء / ۴، ۶۴) [[دعوت]] [[پیامبران]] نیز فراخوانی به [[عبودیت]] خداوند است؛ نه دعوت به سوی خود (آلعمران / ۳، ۷۹ ـ ۸۰)، درحالیکه جابران و [[ستمگران]]، [[مردم]] را به [[بندگی]] و [[فرمانبری]] از خود فرا میخوانند. (زخرف / ۴۳، ۵۱؛ نازعات / ۷۹، ۲۴) [[قرآن کریم]] برای [[قطع]] ریشه ولایتهای غیر [[الهی]]، هرگونه امری را که [[زمینهساز]] سرپرستی[[باطل]] باشد [[باطل]] میداند و خواهان [[قطع رابطه]] با کسانی است که از این ولایت خارجاند. کلمه «لا الـه [[اله]] [[اللّه]]» بیانگر همین مبنا و اصل است. <ref>ولایت فقیه، ص ۲۵ ـ ۳۸. </ref>
| |
|
| |
| ==شیوههای [[حفظ]] استقلال سیاسی==
| |
| ===[[مشروعیت]] انحصاری [[مدیریت]] در [[جامعه اسلامی]] برای [[مسلمانان]]===
| |
| [[استقلال]] [[جامعه اسلامی]] با [[سرپرستی]] و [[مدیریت]] مسلمانان و [[مؤمنان]] [[حفظ]] میشود، ازاینرو [[پذیرش ولایت]] و سرپرستی [[کافران]] [[حرام]] و [[ممنوع]] است. پذیرش [[حاکمیت]] و مدیریت کافران، زمینه ساز [[انحطاط]] و [[سقوط]] در پیشگاه [[خداوند]] است: «لا یَتَّخِذِ المُؤمِنونَ الکـفِرینَ اَولِیاءَ مِن دونِ المُؤمِنِینَ ومَن یَفعَل ذلِکَ فَلَیسَ مِنَ اللّهِ فی شَیءٍ.»... ([[آل عمران]] / ۳، ۲۸ و نیز [[توبه]] / ۹، ۲۳)<ref>المیزان، ج ۳، ص ۱۵۱ ـ ۱۵۲؛ المنیر، ج ۳، ص۱۹۹ـ۲۰۰؛ من وحیالقرآن، ج۵، ص۳۱۶ـ۳۱۷. <ref/>
| |
| === توجه به پایبند نبودن کافران به پیمانهایشان===
| |
| [[قرآن]] با تأکید بر اینکه همواره خطر از جانب کافران مسلمانان را [[تهدید]] میکند و با توجه به زیانهای [[دوستی با کافران]]، مسلمانان را از چنین [[دوستی]] و رابطهای برحذر میدارد و [[یهود]] و [[نصارا]] را برای برقراری [[روابط]]، غیر قابل [[اعتماد]] میداند و پایبند نبودن آنان به تعهدات خویش را [[فلسفه]] [[حرمت]] ایجاد روابط با آنان میداند. (ممتحنه / ۶۰، ۱ ـ ۲ و نیز توبه / ۹، ۸)
| |
| === هشدار به توطیه کافران===
| |
| کافران نه تنها خواهان استقلال مسلمانان و اعتلا و [[پیشرفت]] آنان در هیچ زمینهای نیستند، بلکه وقوع چنین امری آنان را [[غمگین]] و افسرده خواهد ساخت و بهطور طبیعی واکنش عملی آنان را در پی داشته و آنها را برای [[مکر]] و [[حیله]] بر ضد [[جوامع اسلامی]] جهت عقب نگه داشتن آنان بر خواهد انگیخت، ازاینرو قرآن برای خنثاسازی مکر و [[کینه]] کافران، مؤمنان را به [[صبر]] و [[تقوا]] و [[ایستادگی]] فرا میخواند: «اِن تَمسَسکُم حَسَنَةٌ تَسُؤهُم واِن تُصِبکُم سَیِّئَةٌ یَفرَحوا بِها واِن تَصبِروا وتَتَّقوا لا یَضُرُّکُم کَیدُهُم شیـ ٔ ًا.».. (آلعمران / ۳، ۱۲۰) <ref>المیزان، ج ۳، ص ۳۸۷. </ref> و آنان را از دوستی با کافران برحذر میدارد. ([[نساء]] / ۴، ۸۹)
| |
| === مشروط کردن [[پیمان]] با کافران===
| |
| بر اساس [[آیه]] ۱۴۱ نساء / ۴ انعقاد هرگونه پیمان [[سیاسی]] و [[معاهدات]] که موجب سلطهجویی و [[نفوذ]] [[بیگانگان]] در امور داخلی [[جامعه اسلامی]] شود و به [[استقلال]] [[جامعه اسلامی]] آسیب برساند، [[باطل]] و [[نامشروع]] است. از برخی [[آیات]] استفاده میشود که [[کافران]] به شرط آنکه قصد [[خیانت]] و توطئهگری و سلطهجویی بر [[مسلمانان]] را نداشته باشند میتوان با رعایت [[مصلحت جامعه اسلامی]] با آنان [[پیمان]] [[همکاری]] و [[معاهدات]] [[علمی]] بست. ([[انفال]] / ۸، ۶۱؛ [[توبه]] / ۹، ۴؛ ممتحنه / ۶۰، ۸ ـ ۹) <ref>من وحی القرآن، ج ۷، ص ۵۱۲ ـ ۵۱۳؛ راهنما، ج ۴، ص ۱۱۶ ـ ۱۱۷؛ نور علم، ش ۱۰، سال ۶۴، ص ۱۸ ـ ۲۵. </ref>
| |
| ==[[استقلال اقتصادی]]==
| |
| نیاز مادی و [[اقتصادی]] [[زمینهساز]] [[سلطه]] قدرتمندان بر [[جوامع بشری]] است. [[محاصره اقتصادی]] [[پیامبر]]{{صل}} و یارانش به دست کافران[[قریش]] نیز در این راستاست. <ref>فروغ ابدیت، ج ۱، ص ۳۵۲ ـ ۳۵۳. </ref> جامعهای که خواهان استقلال و [[آزادی]] خویش است باید رشتههای [[وابستگی]] خود به [[بیگانگان]] را بگسلد تا از خطرات [[تهدید]] کننده وابستگی ایمن گردد. <ref>اندیشههای فقهی سیاسی، ص ۵۰۷. </ref> برخی بر این باورند که نیازهای کنونی [[جوامع]] راهی برای استقلال باقی نمیگذارند،<ref> فرهنگ استقلال، ص ۵۶ ـ ۶۸. </ref> حال آنکه استقلال به معنای [[قطع رابطه]] با کشورها نیست و چنین استقلالی در [[جهان]] امروز ممکن نیست. استقلال اقتصادی به معنای [[نفی]] تسلّط و [[اقتدار]] بیگانگان و قابل تأمین است. (همین مقاله، زمینههای استقلال) استقلال اقتصادی از برخی آیات برداشت میشود؛ بر اساس [[آیه]] «ولَن یَجعَلَ اللّهُ لِلکـفِرینَ عَلَی المُؤمِنینَ سَبیلا.».. ([[نساء]] / ۴، ۱۴۱) [[جامعه]] و [[دولت اسلامی]] باید از هر کاری که [[راه]] [[نفوذ]] کافران و بیگانگان را برای [[سلطه]] بر مسلمانان هموار کند خودداری کنند و یکی از راههای نفوذ آنان نیازمندیهای اقتصادی است؛<ref> القواعد الفقهیه، ج ۱، ص ۲۰۴ ـ ۲۰۵؛ المنیر، ج ۷، ص ۵۱۲ ـ ۵۱۳. </ref> نیز از آیات مربوط به [[عزت]] مسلمانان (نساء / ۴، ۱۳۹؛ فاطر / ۳۵، ۱۰) <ref>القواعدالفقهیه، ج ۱، ص ۱۹۲؛ فقه سیاسی اسلام، ص ۳۲۵ ـ ۳۲۹. </ref>، [[وصف]] [[جامعه اسلامی]] با جمله «فَاستَغلَظَ فَاستَوی عَلی سوقِهِ» که به معنای [[نیرومندی]] و برپای خود ایستادن است ([[فتح]] / ۴۸، ۲۹) <ref> نمونه، ج ۲۲، ص ۱۱۶، ۱۱۷؛ المنیر، ج ۲۶، ص ۲۰۷ ـ ۲۰۸. </ref> و عدم [[سلطه]] [[کافران]] بر [[مسلمانان]] (آلعمران / ۳، ۲۸، ۱۱۸؛ [[مائده]] / ۵، ۵۱ ـ ۵۲) [[لزوم]] [[استقلال اقتصادی]] و [[قطع]] [[وابستگی]] به [[بیگانگان]] استفاده میشود. <ref>پیامهای اقتصادی قرآن، ص ۱۳۴ ـ ۱۳۸. </ref>
| |
|
| |
| ==[[استقلال]] نظامی==
| |
| [[استعمارگران]] برای [[تسلط]] بر [[جوامع]]، نیروهای نظامی و [[دفاعی]] آنان رابه [[ضعف]] میکشانند و از خارج بهطور مستقیم بر آن [[غلبه]] مییابند یا از [[راه]] [[نفوذ]] در آنان زمینه کودتا و براندازی [[حکومت]] را فراهم میکنند. در جوامع وابسته، پس از نفوذ [[سیاسی]] بیگانگان، نوبت به نفوذ و تسلط بر نیروهای نظامی میرسد تا مانعی برای سلطه همه جانبه استعمارگران بر جوامع نباشند. <ref>ر. ک: مقایسه تئوریهای وابستگی؛ مبانی حکومت اسلامی، ص ۶۲۳ ـ ۶۲۷. </ref> [[خداوند]] در [[آیه نفی سبیل]] ([[نساء]] / ۴، ۱۴۴) هرگونه سلطه سیاسی، نظامی و... کافران بر مسلمانان را [[نفی]] کرده است. [[آیات]] ۱۹۰ ـ ۱۹۴ بقره / ۲ مسلمانان را به [[دفاع از اسلام]] و استقلال جامعه اسلامی فرا میخواند: «وقـتِلوا فی سَبیلِاللّهِ الَّذینَ یُقـتِلونَکُم... فَمَنِ اعتَدی عَلَیکُم فاعتَدوا عَلَیهِ بِمِثلِ مَا اعتَدی عَلَیکُم.».. <ref>تفسیر المنار، ج ۲، ص ۴۶۱. <ref/>. آیه ۶۰ انفال / ۸ نیز خواستار آمادگی نظامی برای دفاع از اسلام و ارزشها و حقوق مسلمانان است. لزوم آمادگی و تقویت نیروهای نظامی و تهیه ادوات جنگی برای نبرد با دشمنان وظیفه همه مسلمانان است: «واَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ ومِن رِباطِ الخَیلِ تُرهِبونَ بِهِ عَدُوَّ اللّهِ وعَدُوَّکُم.»... <ref> من وحی القرآن، ج ۱۰، ص ۴۰۹؛ الفرقان، ج ۹ ـ ۱۰، ص ۲۷۵ ـ ۲۷۸. </ref>
| |
|
| |
| ==زمینههای استقلال==
| |
| ===[[ایمان]] و [[توکل]] به خداوند===
| |
| خداوند در آیات ۸۰ ـ ۸۱ مائده / ۵ خواهان استقلال و [[سلطه]] ناپذیری [[پیروان ادیان الهی]] در برابر [[کافران]] است. [[مؤمنان]] به [[خدا]] هیچگاه تن به [[دوستی]] و [[ولایت]] [[بیگانگان]] نداده، آنان را پشتوانه و تکیهگاه خود قرار نمیدهند: «تَری کَثیرًا مِنهُم یَتَوَلَّونَ الَّذینَ کَفَروا... ولَو کانوا یُؤمِنونَ بِاللّهِ والنَّبِیِّ و ما اُنزِلَ اِلَیهِ ما اتَّخَذوهُم اَولِیاءَ.».. <ref>من وحی القرآن، ج ۸، ص ۲۹۲ ـ ۲۹۳؛ راهنما، ج ۴، ۵۳۴. </ref>. [[سستی]] [[ایمان]] و [[نفاق]] از زمینههای [[گرایش]] به [[یهود]] و [[نصارا]] و [[وابستگی]] به آنان و طرح دوستی با آنان است: «... لا تَتَّخِذوا الیَهودَ والنَّصـرَی اَولِیاءَ... فَتَرَی الَّذینَ فی قُلوبِهِم مَرَضٌ یُسـرِعونَ فیهِم یَقولونَ نَخشی اَن تُصیبَنا دارَةٌ.»... ([[مائده]] / ۵، ۵۱ ـ ۵۲) <ref>مجمعالبیان،ج۳،ص۳۱۹؛ المنیر،ج۶،ص۲۲۵ـ۲۲۷؛ من وحیالقرآن، ج۸، ص۲۱۸ـ۲۱۹. </ref> [[آیه]] ۱۳۹ [[نساء]] / ۴ [[هدف]] [[منافقان]] را در [[پذیرش ولایت]] و [[سرپرستی]] کافران و دوستی با آنان دستیابی به [[عزت]] میداند، حال آنکه عزت از آنِ خدا است: «بَشِّرِ المُنـفِقِینَ بِاَنَّ لَهُم عَذابـًا اَلِیمـا * اَلَّذینَ یَتَّخِذونَ الکـفِرینَ اَولِیاءَ مِن دونِ المُؤمِنِینَ اَیَبتَغونَ عِندَهُمُ العِزَّةَ.»... (نساء / ۴، ۱۳۸ ـ ۱۳۹) <ref> مجمع البیان، ج ۳، ص ۱۹۳؛ احکام القرآن، جصاص، ج ۲، ص ۴۰۶ ـ ۴۰۷. </ref> در [[آیات]] فراوانی [[توکل]] از ارکان و [[نشانههای ایمان]]، و مؤمنان [[واقعی]] کسانی معرفی شدهاند که [[توکل بر خدا]] را پیشه خود ساختهاند: «وعَلَی اللّهِ فَتَوَکَّلوا اِن کُنتُم مُؤمِنین». (مائده / ۵، ۲۳ و نیز آلعمران / ۳، ۱۲۲) [[توکل]] همراه با [[تقوا]] و ایمان عامل [[استقلال]] و رهیدن از وابستگی به دیگران است،<ref>نمونه، ج ۴، ص ۳۰۶. </ref> ازاینرو [[خداوند]] از [[پیامبر]] خود میخواهد که هرگز از کافران و منافقان[[پیروی]] نکند و فقط به خدا توکل و [[اعتماد]] داشته باشد: «ولا تُطِعِ الکـفِرینَ والمُنـفِقینَ ودَع اَذهُم وتَوَکَّل عَلَی اللّهِ.»... ([[احزاب]] / ۳۳، ۴۸)
| |
| === سپردن [[رهبری]] به [[نخبگان]] [[جامعه]]===
| |
| رهبریهای ناصحیح [[رهبران]] و سردمداران از عوامل وابستگی به کافران است. مراد از رهبران کسانی هستند که به نحوی در تصمیمگیریها و اجرای برنامههای [[سیاسی]] یا ساختن [[افکار]] [[جامعه]] و [[هدایت]] آن نقش دارند. <ref>علل انحطاط تمدنها، ص ۲۴۳. </ref> با توجه به نقش مهم [[رهبران]] جامعه، خطر به [[سازش]] کشیده شدن، [[سستی]] در برابر فشارها، [[تهدیدهای]] [[دشمنان]] و سازش با [[خواستهها]] و [[تمایلات]] [[نامشروع]] آنان همواره رهبران را [[تهدید]] میکند و این عوامل موجب [[انحراف]] آنان میشود، ازاینرو [[خداوند]] [[پیامبر]] خود را از هرگونه سازش و [[پیروی]] و [[تسلیم]] در برابر خواسته [[کافران]] [[نهی]] میکند: «واستَقِم کَما اُمِرتَ ولا تَتَّبِع اَهواءَهُم». ([[شوری]] / ۴۲، ۱۵) <ref>راهنما، ج ۱۶، ص ۴۹۸ ـ ۴۹۹. </ref> گرچه در این [[آیات]] ظاهر خطاب به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} است و از [[یهود]] و نصارای آن [[زمان]] [[سخن]] میگوید؛ ولی در [[حقیقت]] خطاب برای همه [[مسلمانان]] و [[حاکمان]] آنان در همه اعصار است. <ref>علل انحطاط تمدنها، ص ۲۱۶. </ref> [[صراحت]] لهجه و تسلیمناپذیری رهبران در بیان مواضع [[اعتقادی]] خویش امری لازم است: «فَلاَ اَعبُدُ الَّذینَ تَعبُدونَ مِن دونِ اللّهِ.».. ([[یونس]] / ۱۰، ۱۰۴ و نیز [[سوره کافرون]])، ازاینرو [[قرآن]] در معرفی الگوهای [[رهبری الهی]] از [[ابراهیم]] و برنامههای او سخن گفته است که با [[قاطعیت]] تمام از [[دشمنان خدا]] اعلام [[انزجار]] و [[بیزاری]] و بر اهداف صحیح خود پافشاری میکند. <ref>المنیر، ج ۲۸، ص ۱۲۸. </ref> (ممتحنه / ۶۰، ۴) بر اساس [[آیه]] ۱۵۰ [[اعراف]] / ۷ [[رهبران دینی]] جامعه باید درباره [[حفظ عقاید دینی]] و [[استقلال]] [[فرهنگی]] [[مردم]] حساس باشند و از [[مبارزه با انحراف]] و [[منحرفان]] کوتاهی نکنند <ref>راهنما، ج ۶، ص ۲۶۰ ـ ۲۶۱. </ref>
| |
| ===[[استقامت]] و [[پایداری]]===
| |
| [[قطع]] [[دوستی]] مسلمانان با دشمنان و به دست آوردن استقلال و [[مبارزه]] با [[سلطهگری]] و مداخله آنان در امور مسلمانان دربردارنده محرومیتها و ناگواریهای ناشی از [[محاصره اقتصادی]] و مانند آنهاست، ازاینرو پایداری در برابر این محرومیتها عامل [[مصونیت]] جامعه از آثار [[کینهها]] و نقشههای دشمنان است؛ آیات ۱۱۸ ـ ۱۲۰ آلعمران / ۳ به [[مسلمانان]] هشدار میدهد که هیچگاه از [[دشمنی]] و کینههای درونی و نقشههای [[دشمنان]] [[غافل]] نباشند و در پیشبرد [[اهداف الهی]] خود همواره در برابر دشمنان [[پایدار]] بوده، [[تقوا]] پیشه کنند: «واِن تَصبِروا وتَتَّقوا لا یَضُرُّکُم کَیدُهُم شیـ ٔ ًا»<ref>من [[وحی]] القرآن، ج ۶، ص ۲۴۰؛ [[راهنما]]، ج ۳، ص ۳۰ ـ ۳۱، ۳۷ ـ ۳۸. <ref/>. در [[آیه]] ۱۵ [[شوری]] / ۴۲ [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[امر]] به [[استقامت]] و [[پایداری]] و [[پیروی]] نکردن از خواستههای [[کافران]] میشود: «واستَقِم کَما اُمِرتَ ولا تَتَّبِع اَهواءَهُم». (و نیز [[هود]] / ۱۱، ۱۱۲ ـ ۱۱۳)
| |
| === [[دشمنشناسی]] و [[هوشیاری]] در برابر توطیههای آنان===
| |
| [[قرآن]] مسلمانان را از هر گونه ساده انگاری و زودباوری در برابر [[دشمن]] بر [[حذر]] داشته و خواستار هوشیاری در برابر توطئههای آنان است. (منافقون / ۶۳، ۴) [[دشمنی]] کافران نسبت به مسلمانان پایانناپذیر، و تنها نقطه پایانی که میتوان برای آن فرض کرد [[وابستگی]] [[فکری]] و پیروی از [[آیین]] و مسلک آنان است: «ولَن تَرضی عَنکَ الیَهودُ ولاَالنَّصـری حَتّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُم.»... (بقره / ۲، ۱۲۰) <ref>من وحیالقرآن، ج ۲، ص ۱۹۷؛ راهنما، ج ۱، ص ۳۷۸ ـ ۳۸۲، ۴۳۲ ـ ۴۳۵. </ref> مناسبات و [[روابط دوستانه]] با [[بیگانگان]]، هموار کننده [[نفوذ]] و اخلال آنان در [[جامعه اسلامی]] است، ازاینرو مسلمانان باید در برابر [[توطئهها]] و نفوذ آنان هوشیار <ref>جامعالبیان، مج۳، ج۴، ص۸۰ ـ ۸۱؛ مواهبالرحمن، ج۶، ص۲۵۲؛ من وحیالقرآن، ج۶، ص۲۳۷ـ۲۴۲. </ref> ([[آل عمران]] / ۳، ۱۱۸؛ [[توبه]] / ۹، ۸) و برای [[دفاع]] در برابر تهاجم آنان آماده باشند: «... ولیَأخُذوا حِذرَهُم واَسلِحَتَهُم ودَّ الَّذینَ کَفَروا لَوتَغفُلونَ عَن اَسلِحَتِکُم واَمتِعَتِکُم.»... ([[نساء]] / ۴، ۱۰۲) <ref>المیزان، ج ۵، ص ۶۲. </ref> در [[آیات]] ۷۷ ـ ۸۰ [[مائده]] / ۵ [[خداوند]] خواستار [[استقلال]] و [[سلطه]] ناپذیری [[پیروان ادیان الهی]] در برابر کافران است و [[نظارت عمومی]] [[جامعه]] [[ایمانی]] بر [[روابط]] خارجی و هوشیاری [[مؤمنان]] را لازم دانسته است. <ref>من وحی القرآن، ج ۸، ص ۲۹۰ ـ ۲۹۳؛ راهنما، ج ۴، ص ۵۳۴ ـ ۵۳۶. </ref>
| |
|
| |
| ==[[جهانی شدن]]==
| |
| جهانی شدن از موضوعاتی است که در [[روابط بین الملل]] مطرح و [[نظریه]] [[استقلال]] را در عمل و نظر با موانعی مواجه ساخته است. درباره ماهیت جهانی شدن و پیامدهای آن برای [[جوامع بشری]] با فرهنگهای مختلف، نظریههای گوناگونی با رویکردهای متفاوتی از سوی [[صاحب نظران]] مطرح شده است. <ref>ر. ک: استقلال و ضرورتهای جدید؛ کتاب نقد، ش ۲۴ ـ ۲۵، ص ۵۷ ـ ۷۰. </ref> جهانی شدن روندی است که نتیجه آن تعامل، [[وابستگی]] و [[روابط]] متقابل بین حقایق، دیدگاهها، مفاهیم و انسانهاست و نه تنها وابستگی متقابل [[فکری]] و [[فرهنگی]] را در پی دارد، بلکه وابستگی [[سیاسی]] و [[اقتصادی]] را نیز پدید میآورد.
| |
|
| |
| راهکارهای مناسب برای [[حفظ]] استقلال [[جوامع اسلامی]] با توجه به مسئله جهانی شدن، به شرح زیر است:
| |
| #مخاطبان [[اسلام]] و [[قرآن]] همه بشریتاند {{متن قرآن|شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَمَنْ كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلَا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَلِتُكْمِلُوا الْعِدَّةَ وَلِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}<ref>«(روزهای روزه گرفتن در) ماه رمضان است که قرآن را در آن فرو فرستادهاند؛ به رهنمودی برای مردم و برهانهایی (روشن) از راهنمایی و جدا کردن حقّ از باطل. پس هر کس از شما این ماه را دریافت (و در سفر نبود)، باید (تمام) آن را روزه بگیرد و اگر بیمار یا در سفر بود، شماری از روزهایی دیگر (روزه بر او واجب است)؛ خداوند برای شما آسانی میخواهد و برایتان دشواری نمیخواهد و (میخواهد) تا شمار (روزهها) را کامل کنید و تا خداوند را برای آنکه راهنماییتان کرده است به بزرگی یاد کنید و باشد که سپاس گزارید» سوره بقره، آیه ۱۸۵.</ref>، {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«و تو را جز مژدهبخش و بیمدهنده برای همه مردم نفرستادهایم اما بیشتر مردم نمیدانند» سوره سبأ، آیه ۲۸.</ref>، {{متن قرآن|قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعًا الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ يُحْيِي وَيُمِيتُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ الَّذِي يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَكَلِمَاتِهِ وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ}}<ref>«بگو: ای مردم! به راستی من فرستاده خداوند به سوی همه شمایم، همان که فرمانفرمایی آسمانها و زمین از آن اوست، هیچ خدایی جز او نیست که زنده میدارد و میمیراند، پس به خداوند و فرستاده او پیامبر درس ناخواندهای که به خداوند و قرآن او ایمان دارد ایمان بیاورید و از او پیروی کنید باشد که راهیاب گردید» سوره اعراف، آیه ۱۵۸.</ref>، در نتیجه، اسلام خود مدعی جهانی شدن است {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ}}<ref>«اوست که پیامبرش را با رهنمود و دین راستین فرستاد تا آن را بر همه دینها برتری دهد اگر چه مشرکان نپسندند» سوره توبه، آیه ۳۳.</ref>.
| |
| #آگاهسازی [[جامعه]] از خطر تهاجم و [[سلطه]] فرهنگی [[بیگانگان]].
| |
| #[[حفظ هویت]] و [[پاسداری]] از ارزشهای [[اسلامی]]<ref>ر.ک: نامه فرهنگستان علوم، ش ۹ سال ۸۱، ص ۲۳ ـ ۳۷؛ استقلال و ضرورتهای جدید، ص ۱۲۲ ـ ۱۳۰. </ref>.<ref>[[محمد سحرخوان|سحرخوان، محمد]]، [[استقلال (مقاله)|مقاله «استقلال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>
| |
|
| |
|
| |
| <ref>[[محمد سحرخوان|سحرخوان، محمد]]، [[استقلال (مقاله)|مقاله «استقلال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>.
| |
|
| |
| ==منابع==
| |
| * [[پرونده:000054.jpg|22px]] [[محمد سحرخوان|سحرخوان، محمد]]، [[استقلال (مقاله)|مقاله «استقلال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۳''']]
| |
|
| |
| ==جستارهای وابسته==
| |
|
| |
|
| |
| ==پانویس==
| |
| {{پانویس2}}
| |
|
| |
| [[رده:استقلال]]
| |
| [[رده:مدخل]]
| |