←سیره نظامی
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
==[[سیره نظامی]]== | ==[[سیره نظامی]]== | ||
[[رسالت]] رسول خدا{{صل}} مبتنی بر دعوت به | [[رسالت]] [[رسول خدا]]{{صل}} مبتنی بر دعوت به زبان، همراه با [[عمل نیک]] بود که این دعوت با تکیه بر [[برهان]] و قانع ساختن طرف مقابل به روش منطقی، عرضه میشد. به طور طبیعی، این نوع دعوت برای به بار نشستن، [[نیازمند]] فضای [[صلح]] و [[آرامش]] بود. در [[اسلام]]، صلح به عنوان یک قاعده [[ثابت]] محسوب میشود و [[جنگ]] استثناست<ref>طباطبایی، ج۴، ص۱۶۴؛ برزنونی، ص۱۱۸.</ref>. | ||
[[رسول خدا]]{{صل}} در دوران استقرار در [[مدینه]]، در چندین [[جبهه]] به [[رویارویی]] نظامی با [[دشمن]] کشیده شد: | |||
آن حضرت هنگامی که وارد [[نبرد]] | رسول خدا{{صل}} نیز جنگ را جز هنگامی که [[قساوت]] [[دشمن]] و [[سختگیری]] آنان بر [[مسلمانان]] زیاد شد، مورد توجه قرار نداد. آن حضرت به [[زور]] [[متوسل]] نشد، مگر در برابر زوری که [[منطق]] نمیپذیرفت. [[هدف]] رسول خدا{{صل}} از [[جنگها]] بر اساس آیاتی چون: {{متن قرآن|وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا}}<ref>«و در راه خداوند با آنان که با شما جنگ میکنند، جنگ کنید اما تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمیدارد» سوره بقره، آیه ۱۹۰.</ref>. [[دفاع]] از خویشتن و تأمین دعوت اسلام و [[دفاع]] از آن در مقابل کسانی بود که سد [[راه]] آن میشدند. بنابراین، این [[نبردها]] جنبه [[کشورگشایی]] و [[تسلط]] بر منابع [[ثروت]] دیگران نداشت. هدف [[رسول خدا]]{{صل}} از این فعالیتها، تنها زمینهسازی برای [[آزادی]] نشر [[اسلام]] بود. در واقع [[هدف]] او [[فتح]] [[شهرها]] نبود، بلکه آزادی نشر اسلام در شهرها بود. از اینرو، اسلام پذیرش هرگونه پیشنهاد [[صلح]] از سوی [[دشمن]] را [[تشویق]] میکند و [[فرمان]] میدهد که هرگاه [[دشمنان]] برای توقف [[جنگ]] اظهار [[تمایل]] کردند، ندای صلح را باید لبیک گفت: {{متن قرآن|وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا}}<ref>«و اگر به سازش گرایند، تو نیز بدان گرای و بر خداوند توکّل کن که او شنوای داناست» سوره انفال، آیه ۶۱.</ref>. و در [[آیه]] {{متن قرآن|فَإِنِ اعْتَزَلُوكُمْ فَلَمْ يُقَاتِلُوكُمْ وَأَلْقَوْا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ فَمَا جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ عَلَيْهِمْ سَبِيلًا}}<ref>« اگر اینان از شما کنارهجویی کردند و با شما نبرد نکردند و از در سازش درآمدند، خداوند برای شما (در تجاوز) بر آنان راهی ننهاده است» سوره نساء، آیه ۹۰.</ref> میفرماید. | ||
بنا بر [[تعالیم]] [[آیات]] الهی جنگ و مبارزه آنگاه رواست که صلحخواهی وجود نداشته باشد و آیاتی که به صورت مطلق به [[جنگ]] با [[کفار]] سفارش میکند، با آیات دیگر تقیید خورده و توصیه به جنگ مربوط به شرایط خاص است. رسول خدا{{صل}} نیز بر اساس همین آیات، به صلح [[دعوت]] میکرد و از جنگ جز هنگام [[ضرورت]] و ناچاری [[پرهیز]] داشت. آن [[حضرت]] هنگامی وارد جنگ میشد که دشمن آغازگر آن باشد. درگیری با [[قریش]] بدان سبب بود که او را از [[سرزمین]] خود بیرون کرده و بر جنگ و [[سختگیری]] بر او مصمم شده بودند. [[یهودیان]] نیز با [[نقض پیمان]]، [[دشمنی]] خویش را آشکار کردند و بر ضد ایشان مسلح شدند؛ به گونهای که [[پیامبر]] ناچار به جنگ یا [[تبعید]] ایشان از سرزمینهای خود گردید. در مورد [[قبایل]] دیگر نیز زمانی وارد [[جنگ]] میشد که آنان آغازگر آن باشند. | |||
[[رسول خدا]]{{صل}} در دوران استقرار در [[مدینه]]، در چندین [[جبهه]] به [[رویارویی]] نظامی با [[دشمن]] کشیده شد: | |||
#جبهه [[قریش]] در نبردهایی مانند [[بدر]]، [[احد]] و [[خندق]]؛ | |||
#جبهه [[یهود]] در نبردهای [[بنیقینقاع]]، [[بنونضیر]]، [[بنی قریظه]] و [[خیبر]]؛ | |||
#جبهه [[قبایل عرب]]، مانند [[بنی سلیم]]، [[غطفان]]، [[بنی مصطلق]] و...؛ | |||
#جبهه [[روم]] در [[غزوه]] [[موته]] و [[تبوک]]. آن [[حضرت]] مجموعاً در ۲۷ غزوه شرکت کرد که نخستین آنها [[غزوه ودان]] و آخرین آن [[غزوه تبوک]] بود. از میان این [[غزوات]]، تنها نُه مورد به جنگ انجامید<ref>ابن هشام، ج۴، ص۲۵۶.</ref>. مجموع سریهها و مأموریتها نیز که به [[فرماندهی]] یکی از [[یاران پیامبر]] انجام شد، بر اساس آمار [[ابن اسحاق]]<ref>ابن هشام، ج۴، ص۲۵۷.</ref>، ۳۸ مورد و بنا بر اقوال دیگر ۴۷ مورد بود. مجموع تلفات [[انسانی]] دو طرف [[نزاع]] در درگیریهای عصر رسول خدا{{صل}} به هزار نفر نیز نمیرسد که رقم قابل توجهی نیست. | |||
آن حضرت هنگامی که وارد [[نبرد]] میشد، اصول و شیوههای جنگ را مراعات میکرد که موارد آن را میتوان به شرح زیر برشمرد: | |||
#در امور نظامی با [[یاران]] خویش [[مشورت]] میکرد؛ چنان که نمونههای آن را در بدر، [[احد]] و خندق دیدهایم. [[روابط]] وی با نیروها همیشه بر پایه اصول [[انسانیت]]، [[رحمت]]، [[صلح]]، [[مدارا]]، [[اصلاح]] و [[جوانمردی]] [[استوار]] بود. رسول خدا{{صل}} از [[جان]] [[لشکریان]] محافظت میکرد؛ بدین معنا که آنان را به سوی [[مرگ]] یا [[هلاکت]] نمیفرستاد. از اینرو، تعداد [[شهدا]] در همه جنگهایی که در طول نُه سال فرماندهی ایشان صورت گرفت، به بیش از ۳۱۷ تن نرسید. بر این اساس، یکی از اصول بنیادین جنگ، یعنی صرفهجویی در نیرو همواره مورد توجه آن حضرت بود. رسول خدا{{صل}} افزون بر مزیتهای فردی فرماندهی، مانند تصمیمگیری سریع و صحیح، [[اراده]] نیرومند و استوار و [[دوراندیشی]]، همه [[فنون]] [[جنگی]] متداول آن [[روزگار]] را نیز به کار میبست و خود در میادین [[جنگ]] حضور مستقیم داشت. [[غرور]] [[پیروزی]] او را نمیگرفت و از [[شکست]] [[ناامید]] نمیشد. | |||
#کسب خبر و اعزام جاسوس برای بهدست آوردن [[اخبار]] [[دشمن]]، از جمله اصولی بود که [[رسول خدا]]{{صل}} بدان پایبند بود. آن [[حضرت]] برای دستیابی به اطلاعات، بیش از دیگر امور [[جنگی]] در تلاش بود؛ زیرا دریافت اطلاعات و معلومات کامل از دشمن، به معنای اتخاذ و صدور [[حکم]] و [[فرمان]] صحیح و برای جنگ است. [[پیامبر]]، همواره اهتمامی جدی به کسب اطلاعات در همه مواقع داشت. در [[غزوه احزاب]] به [[حذیفه]] [[مأموریت]] داد در هوای سرد و شرایط دشوار برای کسب اطلاعات به طرف نیروهای دشمن برود<ref>خزاعی، ص۴۸۰.</ref>، اخبار دشمن پیوسته به اطلاع او میرسید. از اینرو، چون خبر مییافت که دشمن درصدد [[حمله]] بر اوست، برای مقابله پیش دستی میکرد و آنان را در [[سرزمین]] خویش غافلگیر مینمود<ref>ابن عبدالبر، الدرر، ص۲۰۰.</ref>. | |||
#آن حضرت نقشهها و [[تدابیر]] جنگی خویش را پنهان میداشت و چون گروهی برای جنگ آماده میشد، طوری وانمود میکرد که قصد گروه دیگری را دارد<ref>عبدالرزاق صنعانی، ج۵، ص۳۹۸: اذا اراد غزوة وری بغیرها.</ref>. [[استتار]] و حرکت مخفیانه و بهکارگیری [[نیرنگ]] ([[خدعه]]) در برابر دشمن و بهرهگیری از [[زمان]] و مکان مناسب، از جمله مسائلی بود که رسول خدا{{صل}} در جنگهای خویش آن را مراعات میکرد. آن حضرت اصل "جنگ یک نوع چارهاندیشی و [[کاردانی]] است" را پذیرفته بود و خدعه را بخشی از جنگ میدانست و میفرمود: {{متن حدیث|اَلْحَرْبُ خُدْعَةٌ}}<ref>بخاری، الصحیح، ج۴، ص۲۴.</ref>؛ در همین راستا، به [[محمد بن مسلمه]] که [[قتل]] [[کعب بن اشرف]] را بر عهده گرفته بود، اجازه داد دشمن را بفریبد و هر آنچه برای تحقق مأموریت وی نیاز است، به زبان آورد<ref>بخاری، الصحیح، ج۴، ص۲۵.</ref>. چنان که در [[فتح مکه]]، آن حضرت [[قریش]] را با اعزام سریه [[ابو قتادة بن ربعی]] به سوی ناحیهای از نجد، از مقصد خود [[منحرف]] و [[گمراه]] ساخت<ref>شامی، ج۵، ص۲۱۱.</ref>. در غزوههای بنی لِخیان و [[دومة الجندل]] نیز چنین [[رفتار]] کرد. به همین منوال در [[سریه]] [[عبدالله بن جحش]]، با دادن نامهای به او، از وی خواست پس از دو [[روز]] راهپیمایی، [[نامه]] را بگشاید و بر اساس آن عمل کند<ref>سهیلی، ج۵، ص۶۲ دیاربکری، ج۱، ص۳۶۵.</ref>. | |||
#[[رسول خدا]]{{صل}} از شیوه [[جنگ روانی]] نیز بر ضد [[دشمن]] استفاده میکرد. جنگ روانی، مجموعه اعمالی است که بر ضد دشمن برای تحت تأثیر قرار دادن او انجام میگیرد و [[هدف]] از آن [[تضعیف]] [[اراده]]، [[تفکر]] و [[قدرت]] مادی و [[معنوی]] اوست. جنگ روانی به عنوان مهمترین [[جنگ]] در طرح و برنامهریزی، مورد توجه و [[اقدام]] [[پیامبر]] بود و حتی آن را محور اقدام نظامی خود بر ضد [[دشمنان]] قرار میداد؛ زیرا آنان را در حالتی از [[وحشت]] میگذاشت و بر [[نفوس]] آنان [[تسلط]] مییافت و در نتیجه، توان مقابله و [[مقاومت]] را از ایشان میگرفت. آن [[حضرت]] خود در این مورد چنین میفرمود: "من با ایجاد [[ترس]] در [[دل]] دشمن [[یاری]] شدهام»<ref>ابن ابی شیبه، ج۷، ص۴۱۰.</ref>. بهرهگیری رسول خدا{{صل}} از این شیوه بدان دلیل بود که دشمن را بدون مقاومت به فرار یا [[تسلیم]] وادار سازد. در [[غزوه حمراء الاسد]] و [[روز فتح مکه]] [[دستور]] داد [[لشکریان]]، [[آتش]] بسیار روشن کنند تا در [[قلوب]] دشمن ترس و ناآرامی پدید آید<ref>مقریزی، ج۱، ص۱۷ و ۳۵۸.</ref>. | |||
#[[تعالیم]] [[جنگی]] در [[اسلام]]، بر [[وفای به عهد]] و [[پیمان]] و محترم شمردن [[معاهدات]] و خودداری از [[ظلم]] و [[تجاوز]] و [[برقراری صلح]] تصریح میکند. با توجه به این سفارشها، همه جنگهای آن، حضرت جوانمردانه و شرافتمندانه بود. مقصود از این [[جنگها]]، [[پشتیبانی]] از [[گسترش اسلام]] و [[استواری]] پایههای [[صلح]] بود. از اینرو، پیامبر، پیمانی را نشکست، [[دشمنی]] را مُثله نکرد و افراد [[ناتوان]] یا غیر نظامی را نکشت. آن حضرت به نیروهایی که برای [[سرایا]] و [[جنگ با دشمن]] میفرستاد، میفرمود: "به [[نام خدا]]، در [[راه خدا]] و با آنکه به [[خدا]] [[کافر]] است [[نبرد]] کنید. [[خیانت]] نورزید و [[عهدشکنی]] نکنید. مُثله نکنید و [[کودکی]] را نکشید"<ref>یعقوبی، ج۲، ص۷۷.</ref>. و میفرمود: "هیچگاه آغازگر [[جنگ]] نباشید تا اینکه [[دشمن]] جنگ را شروع کند"<ref>ابن سعد، ج۲، ص۱۲۸؛ کلاعی، ج۲، ص۲۸۲.</ref> آن [[حضرت]] [[تمایل]] داشت دشمن را به سوی [[صلح]] بکشاند، نه اینکه مردان ایشان را بکشد و [[زنان]] و [[فرزندان]] آنان را بدون [[سرپرست]] باقی گذارد. [[رسول خدا]]{{صل}} از [[قتل]] پیرمرد، پیرزن، [[کودک]]، [[اسیر]] و کسانی که جنگ نکرده و به دشمن [[یاری]] رساندهاند، جلوگیری و [[نهی]] میکرد<ref>واقدی، ج۲، ص۷۵۷.</ref>. [[جنگ]] برای انتقامگیری را [[پسندیده]] نمیدانست؛ چنان که در [[روز فتح مکه]]، [[پرچم]] را از دست [[سعد بن عباده]] گرفت، زیرا شعارهایی برای تحریک [[روح]] انتقامگیری سر داد<ref>ابن سید الناس، ج۲، ص۲۲۱.</ref>. همچنین هنگامی که دشمن [[شکست]] میخورد، رسول خدا{{صل}}، [[راه]] فرار را برای وی باز میگذاشت و به تعقیب شکست خوردگان نمیپرداخت. نیز گریختگان و فراریان از جنگ را از پشت مورد [[حمله]] قرار نمیداد<ref>ر.ک: وتر، ص۳۰.</ref>.<ref>[[منصور داداش نژاد|داداش نژاد، منصور]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۷۰-۷۲.</ref> | |||
==[[سیره اخلاقی]]== | ==[[سیره اخلاقی]]== |